ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

متفرقه ها :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۲۴۶ مطلب با موضوع «متفرقه ها» ثبت شده است

معجون نشاط آور __________

سه شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ب.ظ

در بعضى از تواریخ آمده :

بوذرجمهر (وزیر فرزانه انوشیروان ) به عللى مورد خشم شاه واقع شد، شاه دستور داد او را در خانه تاریکى زندانى کنند، او را به زندان انداختند.

پس از مدتى ، شاه چند نفر از بزرگان دربارش را براى اطلاع از حال بوذرجمهر به زندان فرستاد، آنها وقتى به زندان رفتند، او را سرحال و شاداب یافتند، و به او گفتند:

تو با اینکه در این وضع سخت هستى ، با نشاط و شاداب به نظر مى رسى ؟

در پاسخ گفت :

من دارویی درست کرده ام که از شش چیز آمیخته شده ، از آن استفاده مى کنم ، از این رو چنین بانشاط هستم ،

گفتند : آن داروى معجون چیست ؟ تا ما نیز هنگام سختى از آن استفاده کنیم ؟

گفت : آن دارو از شش چیز است :

1 - اطمینان به خدا 2 - هر چیزى مقدر شده خواهد رسید!  3 - صبر و استقامت بهترین چیز براى امتحان شدن است  4 - اگر صبر نکنم چه کنم ؟! و اینکه با بى تابى کارى پیش نمی رود!  5 - افرادى هستند که کارشان از من سخت تر است! باید به آنها نگاه کرد!  6 - از این ساعت تا ساعت دیگر (و از این ستون تا ستون دیگر) فرج و راه گشایش است!

فرستادگان جریان را به شاه خبر دادند، شاه دستور داد او را آزاد کردند و از آن پس به او احترام می کرد.


منبع:

داستانها و پندها جلد 3
مصطفی زمانی وجدانی



آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود ، کیست؟!

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۲۲ ب.ظ

حضرت سلیمان از خداوند متعال زندگی شاهانه خواست و عرضه داشت:

« هَبْ لی مُلْکا لا یَنْبَغی لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدی » - سوره ص آیه 35 - « پروردگارا! مرا حکومتی عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد! »

خداوند متعال هم خواسته او را اجابت کرد و آن حضرت به زیباترین زندگی شاهانه دست یافت. 


حضرت سلیمان تمام دستورات شرعی را اعم از واجب و مستحب انجام می داد و معصوم بود و هیچ گناهی از وی صادر نشد ؛ با این حال حضرت صادق علیه السلام می فرماید:

حضرت سلیمان به خاطر پادشاهی دنیا ، بعد از همه پیامبران به بهشت داخل خواهد شد! - حیاة القلوب، ج1، ص354 -

بلی آنانکه از زندگی ساده دست کشیده و به دنبال تجملات و مادیات هستند، گرچه انسانهای پاک و بی گناهی هم باشند، از محاسبه روز قیامت در امان نخواهند بود.

امیرمؤمنان علیه السلام در شب 19 ماه رمضان منزل دخترش حضرت ام کلثوم علیهاالسلام مهمان بود، هنگامی که دو نوع خورشت! را در سفره ام کلثوم مشاهده کرد (دو قرص نان جو ، کاسه ای شیر و اندکی نمک !! ) فرمود:

دخترم یکی از آنها را بردار! مگر نمی دانی من در زندگی پیرو حضرت رسول صلی الله علیه و آله هستم؟!

سپس فرمود:

دخترم! هر که خوراک و پوشاک او در دنیا نیکوتر است، ایستادن و انتظار او در قیامت نزد خداوند بیشتر خواهد بود! در حلال دنیا حساب و در حرامش عذاب خواهد بود! - منتهی الآمال، ج1، ص172 -


برگرفته از:

مبلغان ش 59

بلاغ مبین ( تبلیغ و مبلغ در آیات )

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۴ ب.ظ

...
در رساندن پیام الهی به مردم، رعایت نکته هایی موجب تاثیر گذاری بیشتر است . البته این بدین معنا نیست که اگر این نکته ها رعایت شود، حتما و بدون استثناء تبلیغ اثر خواهد داشت، زیرا بسیاری از انبیاء الهی با تمام وجود و با رعایت تمام شرایط، از دین خداوند تبلیغ کردند، ولی عده ای که زمینه هدایت در وجودشان نبود - مانند زمین شوره زار - این مجاهدت ها در آنان اثر نداشت و بلکه گاهی اثر منفی در آنان مشاهده شد .

بر سیه دل چه سود خواندن وعظ                    نرود میخ آهنین در سنگ

در هر حال اگر مبلغ این شرایط را رعایت کند، موجب تاثیر گذاری بیشتر در اکثر مردم است .

با مروری بر معارف قرآن و شیوه های تبلیغی این کتاب آسمانی به نکات ارزشمندی بر خورد می کنیم که در تبلیغ می تواند راهنمای مبلغان باشد .

در این نوشتار به برخی از نکات به صورت مختصر و بدون شرح، اشاره می شود . حتما عزیزان مبلغ، با دقت در این نکته ها به مطالب بیشتری دست خواهند یافت .

1- پیام باید روشن، ساده، روان و قابل فهم و درک برای همه باشد . از این رو باید از بکار بردن عبارات و کلمات سخت و نا مانوس و غیر قابل فهم پرهیز کرد . زیرا قرآن کریم می فرماید: «وما علی الرسول الا البلاغ المبین (1) » و بلاغ مبین یعنی رساندن پیام به صورت روشن و بدون هر گونه ابهام .

2- فقط از خداوند باید گفت نه از هیچ کس دیگر . قرآن کریم می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله (2) » و البته پیام خداوند همان چیزی است که در قرآن و سنت بیان شده است . پس فقط از قرآن و حدیث بگوئیم .

3- باید با ملایمت و نرمی با طرف مقابل سخن گفت و از بکارگیری تندی و خشونت پرهیز کرد; زیرا نرمی و ملایمت اثر و نتیجه مطلوب تری دارد . قرآن کریم می فرماید: «وقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی (3) » .

4- از اثر بخشی تبلیغ نباید نا امید بود هر چند طرف خطاب فرعون باشد . «لعله یتذکر او یخشی (4) » .

5- تکیه گاه مبلغ در مقام تبلیغ فقط باید خداوند باشد . پس امید به کسی جز او نباید داشت . «علیه توکلت (5) » .

6- امید و حرکت مبلغ همیشه باید به سوی خداوند باشد . «والیه انیب (6) » .

7- توفیق و مساعدت را فقط از خداوند باید خواست . «وما توفیقی الا بالله (7) » .

8- دلسوز و جدی بودن و خود را برای نجات و هدایت مردم به آب و آتش زدن از ویژگی های مبلغان موفق است . «حریص علیکم (8) » .

9- در تبلیغ باید از روی عشق و علاقه و با محبت و مهربانی با مردم رفتار کرد . «رؤوف رحیم (9) » .

10- در برابر دشمنان قسم خورده و بی رحم، باید قاطع و سازش ناپذیر و نسبت به مؤمنان باید مهربان و دلسوز بود . «اشداء علی الکفار رحماء بینهم (10) » .

11- مبلغ باید با تمام وجود خود را از مردم بی نیاز بداند و به آنان اعلام کند که پاداش و مزد نمی خواهد . «قل لا اسئلکم علیه اجرا (11) » .

12- حلم و بردباری مبلغ باید بی نظیر بوده، مناسب، درست و صحیح برخورد کند . «انک لعلی خلق عظیم (12) » .

13- همه مبلغان باید به فکر انجام وظیفه باشند، نه به فکر اثر گذاری حتمی، فقط باید به وظیفه و تکلیف فکر کرد . «وما علی الرسول الا البلاغ (13) » .

14- شایسته است که مبلغ دینی با فصاحت صحبت کند، کلمات زیبا را به کار برد و از کلمات و عبارات غیر متعارف استفاده نکند . «واخی هارون هو افصح منی لسانا (14) » .

15- در برخورد با مشکلات جسمی، روحی، زیستی، اجتماعی و غیره باید محکم، ثابت و بدون سستی بود و در مقابل سنگ اندازی ها استقامت ورزید . «فاستقم کما امرت (15) » .

16- مبلغ نباید همیشه اثرپذیر بوده و همزنگ محیط و مردم شود، بلکه در برخی از موارد باید مرز خود را از آنان جدا کند . «فقل لی عملی ولکم عملکم (16) » ، «لا اعبد ما تعبدون (17) » .

17- خیر خواهی در تبلیغ از ویژگی های پیامبران است . «ابلغکم رسالات ربی وانصح لکم (18) » .

18- در مقام تبلیغ باید امانت را رعایت کرد . «ناصح امین » .

19- هدف مبلغ از تبلیغ باید اصلاح امور و مبارزه با فساد باشد و در مقام اصلاح طلبی تمام توان و امکانات خود را بکار گیرد . «ان ارید الا الاصلاح ما استطعت (19) » .

20- مبلغ باید به آنچه می گوید پایبند باشد و مردم از او عمل ببینند . «ما ارید ان اخالفکم الی ما انهکم عنه (20) » .

21- برای موفقیت در تبلیغ باید فقط خوف خدا را در دل داشت و نترسید . «والذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله (21) » .

22- مبلغ موفق کسی است که در مقام تبلیغ بر مصائب و ناملایمات صبور بوده، و از کوره در نرود و دلسرد و ناامید نگردد . «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل (22) » ، «ولنصبرن علی ما اذیتمونا (23) » ، «واصبر وما صبرک الا بالله (24) » ، «واصبر علی ما یقولون (25) » .

23- در مقام تبلیغ باید هم بشیر بود و هم نذیر «بشیرا ونذیرا» ، نه باید مردم را ناامید کرد و نه به کلی امیدوار، بلکه باید آن ها را میان بیم و امید و خوف و رجاء نگه داشت .

24- از بدان، به خصوص بدان فامیل باید فاصله گرفت و راه را از آن ها جدا کرد . «انی بری ء منک (26) » .

25- مبلغ موظف است در برابر اهل فسوق و فجور موضع بگیرد و از اعمال آنان اعلام برائت کند . «انی بری ء مما تعملون (27) » ، «انی بری ء مما تشرکون (28) » .

26- تواضع و فروتنی نسبت به پیروان و هدایت یافتگان، از مهم ترین نکات در برخوردهای اجتماعی است . «واخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین (29) » .

27- روحانی وظیفه شناس در مقام تبلیغ دین موظف است به اهل ایمان بها دهد و آن ها را به سرمایه داران و متکبران نفروشد . «ولا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی (30) » .

28- چه زیباست که تبلیغ کننده از معارف دین، در مقام بندگی و عبادت بهتر از دیگران و سر مشق دیگران باشد . «فانا اول العابدین (31) » .

29- مبلغ باید در آنجا که خداوند اجازه می دهد، به افکار عمومی احترام بگذارد و با مردم در مسائلی که مربوط به خودشان و زندگی شان است مشورت نماید و خود سرانه عمل نکند . «وشاورهم فی الامر (32) » .

30- در تبلیغ باید از خانواده خود و اصلاح و تربیت و هدایت آنان غافل نبود، بلکه باید از آنان شروع کرد . «وامر اهلک بالصلاة (33) » ، «وانذر عشیرتک الاقربین (34) » .

31- در هیچ لحظه ای نباید از شر و مکر اهل مکر غافل شد . برای رهایی از دست آنان، خداوند بهترین پناهگاه است . «قل اعوذ برب الناس (35) » ، «قل اعوذ برب الفلق (36) » .

32- تقویت کردن قدرت تعقل طرف مقابل و به کار انداختن آن در مقام استدلال یکی از راه های انتقال مفاهیم اعتقادی و اثبات اعتقادات است . «فاسئلوهم ان کانوا ینطقون (37) » ، «فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هذا ربی فلما افل قال لا احب الافلین (38) » .

33- در مقام استدلال می توان با سؤال کردن فطرت خفته مخاطب را بیدار ساخت . «اتعبدون ما تنحتون (39) » ، «اتعبدون من دون الله ما لا ینفعکم ولا یضرکم (40) » ، «او لو کان ابائکم لا یعقلون شیئا ولا یهتدون (41) » .

34- استقامت و ماندن تا آخرین وضعیت، و تنها نگذاشتن مردم، مورد تاکید است . «وذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین (42) » .

35- عدم اظهار نیاز به مردم - حتی در شدت و نیاز - و بردن حاجات به پیشگاه قاضی الحاجات از ویژگی های معنوی مبلغان راستین است . «رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر (43) » .

36- صراحت لهجه، شفاف سخن گفتن و پرهیز از سخنان دو پهلو، تاثیر بیشتری در انتقال پیام دارد . «انی بری ء مما تعملون (44) » ، «انی لعملکم من القالین (45) » ، «اف لکم ولما تعبدون من دون الله (46) » .

37- برای استدلال و بیان حجت باید زمینه سازی کرد . «فنظر نظرة فی النجوم فقال انی سقیم (47) » ، «فراغ الی الهتهم فقال الا تاکلون (48) » .

38- بیان نقاط مثبت جنبه حق، می تواند مخاطب را در استدلال برای حق، بهتر قانع کند . «الذی خلقنی فهو یهدین والذی هو یطعمنی ویسقین واذا مرضت فهو یشفین (49) » .

39- مبلغ نباید فضائلی را برای خود ادعا کند که در او وجود ندارد . «ولا اعلم الغیب ولا اقول انی ملک (50) » .

40- همتا دانستن خود با خصوصیات مادی و انسانی مردم و اعلام این همتا انگاری برای آنان، شبهات را از دل آنان زدوده و بر اعتمادشان خواهد افزود . «سبحان ربی هل کنت الا بشرا رسولا (51) » .

41- دعوت یک روحانی فقط باید برای خدا و به سوی خدا باشد نه به سوی خود یا گروه و باند خود . «ومن احسن قولا ممن دعا الی الله وعمل صالحا وقال اننی من المسلمین (52) » .

42- با بیان جملات امید بخش می توان روح مقاومت را در مردم زنده کرد . «وقال موسی لقومه استعینوا بالله واصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین (53) » .

43- بیان نعمت های الهی و تذکر دادن نسبت به آن ها، روحیه تعبد و خداگرایی مردم را تقویت می کند . پس باید همچون انبیاء الهی نعمت های الهی را برشمرد و نسبت به آن ها آگاهی داد . «قال اغیر الله ابغیکم وهو فضلکم علی العالمین (54) » ، «اذکروا نعمة الله علیکم اذ انجیکم (55) » .

44- می توان حوادث و تحولات گذشته را بیان کرد و خوبی ها و بدی ها را با یکدیگر مقایسه نمود، تا مردم با توجه به تجربه های گذشته متذکر شوند . «وذکرهم بایام الله (56) » .

45- اگر مبلغ دینی می خواهد موقتا جایی برود و مدتی در میان مردم نباشد، بهتر است کسی را که مورد اعتماد باشد به جای خود مشخص کند و او را توجیه کرده، راهنمائی های لازم را نسبت به او انجام دهد . «وقال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی واصلح ولا تتبع سبیل المفسدین (57) » .

46- حال که خداوند متعال توفیق تبلیغ دین را داده است، باید نسبت به این توفیق الهی شاکر بود . «یا موسی انی اصطفیتک علی الناس برسالاتی وبکلامی فخذ ما اتیتک وکن من الشاکرین (58) » .

47- مبلغ باید نسبت به دستورات الهی جدی و محکم باشد و با شدت، قوت، صلابت، جدیت، حساسیت و غیرت دینی آن ها را تبلیغ کرده و در عمل به عرصه ظهور برساند . «فخذها بقوة (59) » ، «یا یحیی خذ الکتاب بقوة (60) » .

  • پاورقــــــــــــــــــــی



1) عنکبوت/18 .

2) احزاب/39 .

3) طه/44 .

4) همان .

5) هود/88 .

6) همان .

7) همان .

8) توبه/128 .

9) همان .

10) فتح/29 .

11) انعام/90 .

12) قلم/4 .

13) مائده/99 .

14) قصص/34 .

15) کافرون/2 .

16) یونس/34 .

17) کافرون/2 .

18) اعراف/62 .

19) هود/88 .

20) همان .

21) احزاب/39 .

22) احقاف/35 .

23) ابراهیم/12 .

24) نحل/127 .

25) مزمل/10 .

26) حشر/16 .

27) شعراء/216 .

28) انعام/78 .

29) حجر/88 .

30) انعام/53 .

31) زخرف/81 .

32) آل عمران/159 .

33) طه/132 .

34) شعراء214 .

35) ناس/1 .

36) فلق/1 .

37) انبیاء/66 .

38) انعام/76 .

39) صافات/95 .

40) انبیاء/66 .

41) بقره/170 .

42) انبیاء/87 .

43) قصص/24 .

44) شعراء/216 .

45) شعراء/168 .

46) انبیاء/67 .

47) صافات/89- 88 .

48) صافات/91 .

49) شعراء/89 .

50) هود/31 .

51) اسراء/93 .

52) فصلت/32 .

53) اعراف/128 .

54) اعراف/140 .

55) ابراهیم/6 .

56) ابراهیم/5 .

57) اعراف/142 .

58) اعراف/144 .

59) اعراف/145 .

60) مریم/12

منبع:
مبلغان ش 33

پاپوش برای فلسفی

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ق.ظ

خطیب توانا مرحوم فلسفی:

در سال 1347 یک روز قبل از ظهرکه  در تقویم جیبی خود آن روز را 12 مرداد  یادداشت کرده ام از ساواک به من تلفن شد. صدای تلفن کننده برایم آشنا بود چون همیشه عناصر معینی برای چنین گرفتاریهایی از ساواک تلفن می زدند. او گفت: «بعد از ظهر امروز در منزل باشید، اتومبیل به دنبال شما می آید، زیرا قرار است که ملاقات خصوصی بین شما و تیمسار نصیری صورت گیرد.»

بعدازظهر بود که ماشین آمد و سوار شدم، ماشین وارد خیابان زعفرانیه شمیران شد، از آنجا به خیابانی که به سعدآباد منتهی می گردید آمد، کمی که جلو رفت، به چهار راه رسید،دست چپ داخل خیابانی پیچید که نسبتاً کوتاه بود و تا انتهای این خیابان رفت. در آن جا وارد منزلی باغچه مانند شد که دری بزرگ داشت، اتومبیل داخل رفت و ما جلوی یک راهرو پیاده شدیم. شاید عرض راهرو 5/2 متر بود، دیدم طرف دست راست دری است و مقابل این در طرف دست چپ چند نفر که از هشت نفر کمتر نبودند ایستاده اند، من که رسیدم، یک نفر آمد در را باز کرد و من داخل رفتم.

اتاق نسبتاً وسیع و تالار مانندی بود. در آن جا نصیری روی یک مبل نشسته بود. میز کوچک و کوتاهی به اندازه یک چای گذاشتن با ظرف میوه ای جلوی مبل بود. دو سه تا مبل دیگر هم بود. من روی مبل مقابل نشستم. در آنجا نصیری تنها بود، اول شروع به گله گذاری کرد که: «خلاصه از شما گله مند هستم! اعلیحضرت گله مند است، دستگاه گله مند است و لذا امروز شما را به این جا خواسته ام که قدری خصوصی با شما صحبت کنم.

صحبت من این است که با زبان ملایمت به شما می گویم: «تغییر روش بدهید و دست از انتقاد به حکومت بردارید. منبر بروید ولی عادی. اگر قبول می کنید و به ما قول می دهید، خیلی خوب؛ ولی اگرقبول نکنید، عکسی تهیه شده است که حیثیت شما را بر باد می دهد.
»

عکس را درآورد و به من نشان داد. عکس، سر و صورت من را که به بدن مردی مونتاژ شده بود، در کنار یک زن نشان می داد. نصیری گفت: «از این عکس تعداد کثیری تهیه شده است. اگر شرایط ما را قبول نکردید آنها را در سراسر مملکت پخش خواهیم کرد و ضربه غیرقابل جبرانی به شما وارد خواهیم ساخت. برای این بود که خواستم قبل از پخش عکس با شما ملاقات کنم، و این مطلب را بگویم.»

 جوابی که به نصیری دادم:

وقتی نصیری عکس را نشان داد، من با کمال خونسردی گفتم: «خیلی خوب، شما این عکس ساختگی راتهیه کرده اید، اما من هم دو سه جمله برای آگاهی شما می گویم:

اولاً، انتقادهای من یک فریضه دینی به نام امر به معروف و نهی از منکر است. اگر جلوی منبر مرا بگیرید، دیگر تکلیف خاصی در این مورد ندارم، ولی اگر منبر بروم، باید حتماً این وظیفه دینی را انجام بدهم. مردم هم در انتظار انجام وظیفه دینی من هستند.

ثانیاً این نکته را هم به شما بگویم که ما خودمان روی منبر گفته پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم را می خوانیم: که «النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی». اگر من کشیش نصرانی بودم و جامعه ایرانی هم مسیحی بود، شاید پخش این عکس در افکار مردم اثر می گذاشت، زیرا آنها می گفتند که شما خود را تارک دنیا می دانید و زن نمی گیرید، ولی در عمل و پنهانی ازدواج می کنید! اما نه، ما روحانیون مسلمان هستیم. تمام مجتهدین و علما زن دارند حالا اگر عکس یک روحانی مسلمان با زن نشان بدهید، چه زیانی به او می رسانید! بنابراین، پخش این عکس در میان مسلمانان بی اثر است.

اما مردمی که بدانند شما این عکس را مونتاژ کرده و پخش نموده اید تنفر آنها از شما دو چندان می شود. آنوقت خواهید دید که ضرر کرده اید و با توجه به این که شصت و اندی سال از عمرم می گذرد، مردم به سادگی می توانند به غیرواقعی بودن این عکس پی ببرند! به همین جهت هرگز کوچکترین اضطرابی از این که شما می خواهید این عکس را پخش کنید ندارم. من در پناه خدا و برای رضای خدا حرفهایم را می زنم و شما هم آزاد هستید تاهرکاری که می خواهید بکنید!».

من حرفها را با کمال صراحت گفتم، نصیری هم خیلی تعجب کرد که من در مقابل دیدن آن عکس کوچکترین اضطراب و ناراحتی از خود نشان ندادم. فردای آن روز به آقایان اهل علم که روزها به منزل من می آمدند، اجمالاً گفتم: «ممکن است برای من یک عکس ساختگی پخش کنند. الان ذهنتان را متوجه می کنم که این کار ساواک است و پخش آن را هم ساواک به عهده دارد.» اما از ملاقات با نصیری چیزی نگفتم.

هنوز مدت زیادی از این ملاقات نگذشته بود که آنها برای این که نشان بدهند در تصمیم خود جدی هستند یک روز که برای سخنرانی به مسجد مجد رفته بودم، این عکس را به راننده ام دادند و عکسی را نیز برای مرحوم حاج عباس علی اسلامی ـ متصدی مسجد سید عزیزالله ـ فرستادند. آن بیچاره ها این عکس مونتاژ را آخرین تیر در ترکش خود، برای به سکوت کشاندن من به حساب می آوردند و نمی خواستند آنرا به آسانی خرج کنند؛ تا در موقع مناسب آن را برای ضربه زدن به من به کار گیرد.

 
واکنش مردم نسبت به آن نقشه پلید:

از نظر ساواک، بعد از سخنرانی تند در مسجد جامع تهران دیگر زمان آن رسیده بود که تهدید مذکور عملی شود و آنها مرا ترور شخصیت کنند؛ لذا به سرعت و به طور گسترده آن عکس ساختگی را در سراسر کشور پخش کردند.

بعضی از اشخاص که آن را دیده بودند، به من تلفن می کردند و از این حرکت مذبوحانه اظهار تاسف می نمودند!! و من جواب می دادم: «این مساله برای من مهم نیست؛ اما از آن جا که حاکی از شرف سوزی و فضیلت سوزی است، باعث می شود که در این مملکت هیچ کس احساس امنیت خاطر نکند و امنیت از مردم سلب می شود وآنها همیشه در نگرانی به سر می برند.»

خدا شاهد است که پس از پخش عکس مزبور، حتی یک تلفن هم به من نشد که اسائه ادبی صورت گیرد، یاچیز ناروایی گفته شود. بلکه برعکس همه احساس همدردی با من و نفرت و انزجار نیز نسبت به اقدام ضدانسانی ساواک می کردند. لذا این قضیه برای ساواک نتیجه معکوس داشت.

مردی مسلمان و آزاده و فهیم که بسیار اهل درک بود و گاهی درمجالس با هم برخورد می کردیم و سلام و علیکی داشتیم، با این که هرگز منزل من نیامده بود، تلفن کرد و گفت: «می خواهم چند دقیقه منزل شما بیایم و شمارا ببینم.»

آمد و گفت: «از این عکس که پخش کرده اند به من هم دادند.» عکس را نشان دادو جلوی من پاره کرد و دو ریخت و گفت: «آمده ام به شما تبریک بگویم. می دانستم و می دیدم که شما از اعمال دستگاه انتقاد می کنید، اماذ فکر نمی کردم انتقادهای شما این قدر روی دستگاه اثر گذاشته باشد و آن ها را تا این اندازه در فشار سیاسی قراردهد که دست به چنین کاری بزنند، وقتی که این عکس را ساواک منتشر کرد، فهمیدم انتقادات شما برای این ها کشنده است که به این فکر پلید افتاده اند و اقدام به چنین سیاهکاری نمودند.»

نکته دیگر اینکه من در مجالس فواتح، یا صبح منبر می رفتم یا عصر، و یا این که هم صبح و هم عصر منبر می رفتم. در بعضی از مساجد وقت نبود، و لذا هر چند ساعت دو مجلس می گرفتند.

روزی ساعت یک تا سه بعدازظهر به مسجدالجواد وعده داده بودم، تا بعد از آن برای استراحت به منزل بروم. اما برای مجلس دیگری که از ساعت سه تا پنج مرا دعوت کردند.

گفتم: «نمی توانم دو منبر متولی بروم. منبر اول را ـ در ساعت قبل از آن ـ وعده دادم؛ اگر می توانید اولی را موافق کنید که از من صرف نظر کند، می آیم، وگرنه نمی شود.»

شخص دعوت کننده گفت: «غیر ممکن است و باید بیایید»، تعجب کردم که چرا وی این همه اصرار می کند. بعد گفت: «انتقادات شما از دستگاه باعث پخش عکس از طرف ساواک شده است. من می خواهم شما در مجلس ختم ما منبر بروید، تا ثواب این انتقادها برای روح مادر من که ازدنیا رفته است باشد!» من هم ناچار دعوت او را پذیرفتم.

بنابراین پخش آن عکس نه تنها به شخصیت من ضربه نزد، بلکه برعکس، عوارضی پیدا کرد که دستگاه را از عمل خود پشیمان نمود. -
خاطرات و خطرات -


منبع:

مبلغان ش 12


چ ی ز کفتار و مهره مار >>>>>>>

يكشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۴۳ ب.ظ
فروش ناموس کفتار و مهره مار با ضمانت‌نامه!
















قدیم‌ها رمال‌ها برو بیایی داشتند.نوشتن دعا و باز کردن سرکتاب جزو جدا نشدنی زندگی گروهی از مردم بود. بعدها که سطح سواد عمومی بالاتر رفت، بسیاری تصور کردند که رمالی و خرافات برای همیشه از سطح جامعه دور می‌شود. تصور اشتباهی که هیچ وقت شکل واقعی به خود نگرفت.

به گزارش برنا، در واقع خرافات مثل انرژی، هیچ وقت از بین نرفت، بلکه همیشه از شکلی به شکل دیگر تغییر کرد. زندگی که مدرن شد، فالگیرها جانشین رمال‌ها شدند و حتی کمی بعد پای خرافات هم به سایت‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی کشیده شد. حالا و در دوره‌ای که به عصر ربات‌ها و کامپیوتر معروف است، به جای آنکه مجبور باشی، راهی دور را طی کنی و برای گرفتن نوشته‌های مختلف و جوشانده‌های چندش‌آوری مثل ناخن گرگ، پوست سیر و موی گربه از کوچه پس کوچه‌‎های تنگ رد شوی، با یک کلیک در برخی از سا‌یت‌های اینترنتی می‌توانی وسایل عجیب‌تری بخری.

ناموس کفتار فقط ظرف نمی‌شورد!

«اگر تا به حال ناموس کفتار به گوشتان نخورده، از دنیا عقبید.» این را مدیر یکی از سایت‌های اینترنتی فروش وسایل جادو می‌گوید.

ا.م که به قول خودش مدت زیادی است درعرصه فروش محصولات خاص فعالیت می‌کند، می‌گوید:«طلسم ناموس کفتار را به اسم فرج کفتار هم می‌شناسند.در واقع  آلت زنانه کفتار  را بعد از شکار از تنش  جدا می‌کنند. البته ساده نیست.یک سری مراحل خیلی خیلی حساس برای خشک کردن داره.این کار آدم خودش را می‌خواد، یعنی کار هر کسی نیست.در این چند سالی که این محصول را می‌فروشم، مشتری زیادی دارم.محصولی که مشکلات رو حل می‌کنه و باعث بهتر شدن روابط اجتماعی، آرامش، بهبود روابط زناشویی و حل اختلافات خانوادگی می‌شه.اینطور بگم که فقط ظرف نمی‌شوره!»

او در حالی درباره خواص ناموس کفتار صحبت می‌کند که می‌گوید، هیچ استفاده‌ای از این محصول نداشته است، با این حال معتقد است، قیمت محصولی که حریف همه مشکلات آدم می‌شود، نباید کم باشد:« قیمت‌ها متفاوته، اما موقع خرید باید حتماً به اصل بودن و ضمانتنامه کتبی محصول توجه کنید!خود من محصول اصل را با ضمانت‌نامه کتبی 210 هزارتومان می‌فروشم.»

البته تنها ناموس کفتار نیست.برخی هم به دنبال مهره مارند تا به وسیله آن مشکلاتشان را حل کنند.

س.م که مدعی است، در کار فروش مهره مار ید طولایی دارد، می‌گوید: «اگه مهره مار واقعی پیدا شه، حدود چهل میلیون تومان می‌ارزه. همیشه توجه داشته باشید که مهره‌هایی عمل می‌کنند که از دو ماری که با هم جفت گیری کرده‌اند، به‌دست آید. به‌فرض اگر شما وارد مکانی شوید که جای جفت گیری مارها بوده ، مهره مار بسیار است، ولی نمی‌توان تشخیص داد که کدام این‌ها با هم جفته. پس باید هنگام جفت گیری مار حضور داشته باشید و دو مهره را بردارید!»

او معتقد است که خیلی‌ها حاضرند برای خرید مهره مار پول زیادی بپردازند:«خیلی‌ها ایمیل و شماره تلفن می‌ذارن و می‌گن که حاضرن با هر قیمتی شده مهره مار گیرشون بیاد.»

خرافات نباشه، ابر قد قد مهره فروش گرسنه می‌مونه

هرچند که خرافات همیشه طرفداران خودش را دارد، اما در نقطه مقابل عده‌ای هم هستند که مخالف سرسخت جادو و طلسم‌اند.یکی از کاربران اینترنتی زیر پست فروش ناموس کفتار در یکی از سایت‌ها نوشته‌ است: «خدای من، ما نسبت به 200 سال گذشته هیچ تغییری نکردیم. فقط اون موقع باید برای خریدن این وسایل می‌رفتی بازار سد اسمال، اما  الآن اینترنتی میخری! به قول مادربزرگم، اگه خرافاتی نباشه، ابر قدقد مهره فروش گرسنه می‌مونه.»

کاربر دیگری هم نوشته:«  اگر برای حل مشکلات و رسیدن به خواسته هاتون فکر می کنید، ناموس کفتار کاری انجام می ده، پس به این هم فکر کنید که آفریننده کفتار خداست. اگر دست به دامان خدا شید، بهتر و زودتر به خواسته‌تون برسید. این  همه دعا و ذکر  وجود دارد.من دعا می‌کنم و به خدا توکل می کنم  و به خواستم هم می رسم .»

خدا؛ حلقه گمشده

هرچند که مخالفان و موافقان جادو هر کدام نظر خودشان را دارند، اما در این میان جامعه شناسان معتقدند که فراموشی خدا عامل اصلی روی آوردن بسیاری به سمت خرافات است. مریم یوسفی، جامعه شناس در این ارتباط می‌گوید:«اگر به تاریخ مراجعه کنیم، می‌فهمیم که استفاده از جادو از زمان قدیم و به خصوص در زمان حکومت اشکانیان، به صورت فاجعه‌آمیزی بوده است.در آن زمان زنان خانه‌داری که به رمال مراجعه می‌کردند را طلاق می‌دادند.یعنی در این حد مراجعه به رمال زیاد بوده است.در حال حاضر هم همان وضعیت وجود دارد.اصلا نمی‌توان تفاوتی بین قشر تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده قائل شد. تعداد کسانی در زمینه علوم غریبه اطلاعات دارند، کم است اما کسانی که در این زمینه ادعا دارند و کار می‌کنند، زیادند و در واقع این گروه از سادگی مردم استفاده می‌کنند.»

یوسفی با اشاره به اینکه فاصله گرفتن از خدا عامل اصلی روی آوردن برخی به سمت خرافات است، می‌گوید:«ایمان که کمرنگ شود، خرافات محبوبیت زیادی پیدا می‌کند.وقتی آدم‌ها در شرایط بدی قرار دارند، به هر وسیله‌ای متوسل می‌شوند تا مشکل را حل کنند.اگر انسان به خدا ایمان داشته باشد، می‌داند که هیچ‌کس و هیچ‌چیز جز او نمی‌تواند مشکلش را حل کند.»

امان الله قرائی مقدم، جامعه شناس نیز در این ارتباط می‌گوید:«اینکه انسان نمی تواند آینده نگری کند، سبب می شود برای حل مشکلات به خرافات و دعا نویسی روی آورد و هر جامعه‌ای که محروم‌تر باشد، بیشتر به این سمت پیش می رود.یعنی هر قدر آگاهی و تحصیلات افراد بیشتر شود، خرافه پرستی کمتر است..خرافه‌‏پرستی جامعه را از کار و کوشش، فعالیت، پیشرفت و توسعه یافتگی به شدت باز می‌‏دارد. خرافات از لحاظ اقتصادی تن‌‏پروری و بیهوده‌‏گری را گسترش می دهد و از نظر اجتماعی موجب ضعف روحیه، تلاش و کوشش در جامعه  می‌‏شود. »

رواج سایت‌هایی با محتوای غیرعقلانی

طلسم و جادو از دیرباز طرفداران خودش را دارد.مسئله‌ای که همان‌طور که گفته شد، سال‌ها وجود داشته داشته است و به نظر نمی‌رسد به این زودی‌ها از بین رود اما در این میان جالب است، با وجود اینکه برخی از سایت‌های خبری و شبکه‌های مختلف اجتماعی فیلتر شده‌اند، سایت‌های رواج خرافه با وجود محتوای غیراخلاقی و غیرعقلانی همچنان بدون فیلتر و مشکل قابل دسترس هستند. موردی که به نظر می‌رسد باید بیشتر مورد توجه مسئولان مربوطه قرار گیرد.

منبع:
سایت خبری تابناک


لذتی متفاوت...

يكشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۵۷ ب.ظ

یکی از خادمان صحن مطهر حضرت سیدالشهدا می گوید:
یک شب پس از نماز مغرب و عشا، آقای "وحید بهبهانی" و آقای " یوسف بحرانی" را دیدم که در مورد مسئله ای علمی با هم مذاکره می کردند. صحبت آنها به قدری طول کشید که حرم خلوت شد و خادمان خواستند در حرم را ببندند. آنها در حال گفتگو از حرم بیرون رفتند و در صحن، باز مشغول بحث شدند. پس از ساعتی، باز هم خادمان صدا بلند کردند که می خواهند درِ صحن را ببندند. آن دو عالم بزرگوار، از صحن نیز بیرون رفتند و پشت به در حرم، مباحثه خود را ادامه دادند. در آن حال من از آنها جدا شده و به خانه رفتم.
نزدیک اذان صبح به سوی حرم مطهر آمدم، تا درهای صحن را باز کنم، با تعجب فراوان، آن دو را دیدم که همچنان پشت در ایستاده و بدون اینکه متوجّه اطراف خود باشند، با جدیّت در مورد مشکل علمی خود گفتگو می کنند!! در صحن را باز کردم ؛ آن دو رفتند تا برای نماز آماده شوند!


منبع:
مبلغان ش 81

ذره

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ق.ظ

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، در هر شغل و یا مقامی باشید و یا هر جایگاه ممتاز جهانی داشته باشید، این نقطه‌ی روشن رنگ پریده غرور شما را به چالش می‌کشد. سیاره‌ی ما فقط یک ذره‌ی تنها در تاریکی عظیم کیهان است.

تصاویری از فضا که شما را وادار به تفکر می‌کند

جهان فوق‌العاده بزرگ و شاید ترسناک است، اما این بدان معنا نیست که نتوانیم آن را درک کنیم.

1. آنچه از یک سحابی در نور مرئی و مادون قرمز می‌بینیم

 
grid-cell-32319-1420725817-8
 
grid-cell-32319-1420725818-11

2. فاصله‌ی زمین و ماه در مقیاس واقعی

enhanced-buzz-wide-2723-1420723206-7

یکی از مرموزترین حقایق جهان گرانش است

3. جو نازک زمین، چیزی که از زندگی در سیاره‌ی آبی حمایت می‌کند

 

enhanced-buzz-wide-31891-1420719229-20

همان چیزی که دانشمندان به آن خط آبی نازک می‌گویند

4. بر خلاف آن چه مشهور است، ما بیش از نیمی از ماه را می‌بینیم.

anigif enhanced-9757-1420559103-7

به لطف پدیده‌ای به نام نوسان قمری (اساساً یک مدار لرزان) می‌توانیم کمی بیشتر از نیمه ماه را ببینیم.

5. در مریخ غروب خورشید را اینگونه خواهید دید

enhanced-buzz-wide-11255-1420556767-9

غروب خورشید هرجا که باشد غم‌ انگیز است

6. برای اولین فضانوردان در مریخ، زمین فقط یک ذره‌ی کوچک در آسمان خواهد بود

original-2975-1420561584-13

هر کسی که دوست می‌داریم، هر کسی را که می‌شناسیم، هر صدایی که می‌شنویم، هر انسانی که تا کنون زندگی کرده، هر درد و هر شادی‌،‌ هر قهرمان و ترسو، هر شاه و رعیت، هر پدر و مادر، هر عشق و هر امید، هر نفرت و هر رود خون، هر سیاستمدار و هر ستاره و هر سُنَت و هر گناه و هر آنچه که در تاریخ آمده، همه در این ذره‌ی غبار معلق در پرتوی آفتاب زیسته است.

7. در اطراف ستارگان، سیارات به این ترتیب متولد می‌شوند

 

original-18838-1420551011-34

دیسک نارنجی رنگ، گرد و غبار و گازی است که ستاره را تشکیل خواهند داد، اما نوارهای تیره گرد و غبار سرد شده‌ای هستند که سیارات را خواهند ساخت

8. انعکاس خورشید در دریای قمر زحل، تایتان

 

enhanced-buzz-wide-11196-1420554507-8

بله، برخی قمرها دریا دارند

9. زحل پشت به خورشید اینگونه به نظر خواهد رسید

 

enhanced-buzz-wide-25317-1420562677-26

فضا، نهایت زیبایی

10. آیا آن نقطه‌ی کوچک در حلقه‌ی دوم زحل را می‌شناسید؟

 

original-30006-1420717900-3
خانه

گفته می‌شود که نجوم تجربه ای است که باعث فروتنی و خودسازی می‌شود. شاید هیچ برهانی بهتر از این تصویر حماقت انسان مغرور را نشان ندهد.

11. با کیفیت‌ترین تصویری که تلسکوپ فضایی هابل تاکنون به زمین ارسال کرده است

 

enhanced-buzz-wide-7022-1420717644-7

بخشی از کهکشان همسایه آندرومدا، نسخه‌ی اصلی تصویر حاوی بیش از 100 میلیون ستاره است.

12. نمایی از گذر یک کهکشان کوچک از پشت کهکشان مارپیچی غول پیکر

 

enhanced-buzz-wide-18561-1420727159-25

گذری که صدها میلیون سال طول خواهد کشید

13. تصویری از برخورد دو کهکشان مارپیچی

original-2669-1420723651-3

فکر می‌کنید چند سال زنده خواهید ماند؟ میلیاردها سال پس از ما، کهکشان راه شیری و آندرومدا به این شکل با هم برخورد خواهند کرد و کهکشانی جدید متولد خواهد شد، بدون هیچ خاطره‌ای از گذشته

14. نمایی از قطب جنوب مشتری

 

enhanced-buzz-wide-6958-1420725332-8

این تصویر در سال 2000 توسط فضاپیمای کاسینی به زمین ارسال شده است

15. فوران آتشفشانی در قمر آیو مشتری

 

anigif enhanced-28163-1420727468-11

این پنج فریم در زمانی بیش‌تر از هشت دقیقه گرفته شده‌اند

16. قسمتی کوچک از آسمان، و هر ذره‌ی درخشان یک کهکشان است

 

enhanced-buzz-wide-7015-1420728052-19
و در هر کهکشان میلیاردها منظومه و بیشتر از آن سیاراتی شاید شبیه به زمین وجود دارند

زمین تنها خانه‌ای است که می‌توانیم در آن زندگی کنیم و تنها جهانی ایست که به زندگی پناه داده است، حداقل در آینده‌ی نزدیک نسل انسان نخواهد توانست به جای دیگری مهاجرت کند. یک ذره از دریا تنها چیزی است که داریم. جهانی که می‌توانیم ببینیم اما نمی‌توانیم در آن سفر کنیم. در این عصر زمین تنها پناهگاه ما خواهد بود.

17. تصویری از نیمرخ یک کهکشان مارپیچی

grid-cell-14973-1420727305-20
کهکشان کلاه مکزیکی، در نور مرئی

 

grid-cell-14973-1420727303-17
و در نور مادون قرمز

کهکشان‌های مارپیچی از زیباترین معجزات فیزیک هستند. شبیه این واقعه را در مقیاس کوچک می‌توانید در گردابه‌ها و گردبادها مشاهده کنید.

منبع: زومیت

به این میگن پدرزن!

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۷ ق.ظ

روایت شده است:

یهود مدینه مجلس عروسى داشتند، نزد پیامبر اکرم (ص ) آمده و از حضرت تقاضا کردند به خاطر حق همسایگى ، اجازه دهد دخترش حضرت فاطمه علیها السلام به مجلس آنها درآید و مجلسشان را ارزش و رونق دهد! و در این امر اصرار ورزیدند!

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ( اول شخص عالم ) فرمود:

فاطمه همسر على بن ابیطالب است و تحت فرمان او! ( اوست که باید اجازه دهد ، نه من!! ) گفتند: پس شما وساطت کنید ...  - بحارالانوار ج 43 ص 30 -


ملاصدرا معتقد بود که طالب علم نباید در فکر مقام و مال باشد و مى فرمود:

کسى که علم را براى مال و جاه بخواهد موجودى است خطرناک که باید از او بر حذر بود!!

او در جلسات درس این اشعار را از مثنوى معنوى مى خواند:


بى گهر را علم و فن آموختن
دادن تیغ است دست راهزن!

تیغ دادن در کف زنگى مست
به که افتد عِلم را ناکس به دست!

علم و مال و منصب و جاه و قِران
فتنه آرَد در کف بدگوهران!

چون قلم در دست غدّارى فتاد
لا جرم منصور بر دارى فتاد


لذا ایشان افراد را با شرایط ذیل به شاگردی می پذیرفت:

1 محصّل درصدد تحصیل مال نباشد مگر به اندازه تحصیل معاش!
2 محصّل در صدد تحصیل مقام نباشد!
3 محصّل معصیت نکند!
4 محصّل تقلید از دیگران نکند!


منبع:

داستانهائى از علماء
علیرضا خاتمى

هدیه وزیـــــــــــر

جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ب.ظ

یکی از وزراء معاصر سید رضی رحمه الله می گوید:

"خدای تعالی، نوزادی به سید رضی کرامت فرمود. من هزار دینار در طبقی گذاشتم و به رسم هدیه و چشم روشنی برای او فرستادم. رضی آن وجه را رد کرد و گفت:

وزیر می داند که من از هیچ کس چیزی قبول نمی کنم.

بار دیگر آن طبق را فرستادم و گفتم:

این وجه برای آن مولود است، دخلی به شما ندارد.

باز پس فرستاد و گفت:

کودکان ما نیز چیزی از کسی قبول نمی کنند!

بار سوم فرستادم و گفتم:

این مبلغ را به قابله بدهید.

این بار نیز باز گردانید و گفت:

وزیر می داند که زنان ما را زنان بیگانه قابلگی نمی کنند، بلکه قابله ایشان از زنان خود ما هستند و اینان نیز چیزی از کسی نمی پذیرند!!

برای بار چهارم آن مبلغ را فرستادم و گفتم:

این مبلغ از آنِ طلّابی باشد که در خدمت شما درس می خوانند.

سید رضی فرمود:

طلّاب خود حاضرند، هر کس هر قدر می خواهد، بردارد!

آن گاه یکی از طلّاب برخاست و یک دینار را برداشت و گفت:

دیشب برای روغن چراغ احتیاج پیدا کردم و کلید درِ خزانه شما که وقف بر طلّاب است، نبود.

از این رو، از بقّال نسیه روغن چراغ گرفتم. اکنون این دینار را برداشتم تا قرض خود را ادا کنم... و سرانجام آن طبق دینار را رد کردند و نپذیرفتند."

بعد از این قضیه سید دستور داد به تعداد طلّاب ، کلید مخزن وجوهات تهیه شود! ( که هر کس پولی لازم داشت خود بردارد و ببندد!! )


منبع:

مبلغان ش 75

آرامش بخش ها__________

جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

در قرآن سه چـیز مایه آرامش شمرده شده است : 


1 - تاریکى شب:

فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّیْلَ سَکَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ - سوره أنعام آیه 96 -


2 - خانه هاى مسکونى:

وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَنًا ... - نحل آیه 80 -


3 - همسران یکدل:

وَمِنْ آَیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآَیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ - روم آیه 21 -


**عروس و داماد چینی در قلعه خان آشخانه**

چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ب.ظ

صدای هلهله و شادی، آسمان زیبای روستای قلعه خان را پر کرده بود. همه اهالی و مردمی که برای تماشای آثار باستانی به روستا در شهر آشخانه آمده بودند میهمانان یک مراسم عروسی بودند. صدای ساز و دهل از کیلومترها دورتر شنیده می‌شد. همه برای استقبال از عروس به معدن سنگ که در شمال روستا قرار داشت حرکت کردند. نگاه‌ها به تپه‌ای خیره شده بود که عروس سفیدپوش سوار بر اسب همراه با جمعیتی که کف و سوت می‌زدند از آن پایین می‌آمد. داماد دهنه اسب را گرفته بود و در پاسخ به تبریک مردم دستهایش را تکان می‌داد.

به گزارش ایران، روستای قدیمی قلعه خان یک روز تاریخی را آغاز کرده بود. زوج چینی که با همه وجود دین اسلام را پذیرفته بودند برای برپایی مراسم عروسی این روستا را انتخاب کرده بودند و اهالی روستا علاوه بر میزبانی از این زوج جوان میهمانان جشن عروسی آنها بودند. زنان و مردان سالخورده که با دیدن این عروس و داماد خاطرات عروسی برایشان زنده شده بود سعی می‌کردند تا جای خالی پدر و مادر عروس و داماد را پر کنند  تا با شادمانی به خانه بخت بروند. حلقه میهمان‌ها به دور عروس و داماد که برای نشستن بر روی صندلی منتظر اجازه بزرگان روستا بودند زیباترین صحنه‌ای بود که بسیاری از مردم سعی می‌کردند با دوربین‌های عکاسی و تلفن‌های همراه آن را ثبت کنند. مسئولان کانون فرهنگی و هنری چهارده معصوم مسجد روستای قلعه خان که این جشن را برپا کرده بودند تلاش می‌کردند تا این مراسم به بهترین شکل انجام گیرد. ساعتی بعد با پهن شدن سفره غذا صالح و سلیمه (زوج چینی)  از 500 میهمان مراسم عروسی شان پذیرایی کردند و به این ترتیب زیباترین روز زندگی شان را پس از پذیرش دین اسلام جشن گرفتند.

آفتابی در دل تاریکی

«یانگ ژو» داماد 26 ســـــاله و «چاو شی یو» عروس 24 ساله که پس از تشرف به دین اسلام نام‌های خود را به صالح و سلیمه تغییر داده بودند تصمیم دارند پس از بازگشت به کشورشان برای تبلیغ دین اسلام تلاش کنند. یانگ ژو 4 سال قبل به خاطر شرایط کاری به ایران سفر کرد و پس از آشنایی با مالک یک معدن سنگ در شهرستان مانه و سملقان زندگی اش تغییر کرد. او فارسی را شیرین ترین زبان دنیا می‌داند و معتقد است اسلام او را متحول کرد و با افتخار به این دین آسمانی گرویده است. سفر به استان مسلمان نشین سین کیانگ زندگی اش را متحول کرد و او را درمسیری قرار داد تا با دین اسلام آشنایی پیدا کند.

او که به شدت علاقه مند است او را با نام صالح صدا کنند گفت:‌ در یکی از شهرهای استان گوانگژو چین در خانواده‌ای به دنیا آمدم که مانند میلیون‌ها خانواده چینی بودایی بودند و اندیشه‌های مائوئیسم در زندگی مان حاکم بود. یک برادر و یک خواهر دارم و از همان دوران کودکی برای یافتن پاسخ به سؤالاتی که ذهنم را درگیر کرده بود، مطالعه می‌کردم. بارها از پدر و مادرم پرسیدم ما از کجا آمده ایم؟ سرنوشت بعد از مرگ ما چه خواهد شد؟ آیا دنیایی غیر از جهانی که در آن زندگی می‌کنیم وجود دارد؟ هیچگاه پاسخ مناسبی برای سؤالاتم پیدا نمی‌کردم. بعد از پایان تحصیلات وارد تجارت سنگ شدم.

وی ادامه داد: سرنوشت مرا در مسیری قرار داد تا به آفتاب حقیقت دست پیدا کنم. وقتی 20 ساله بودم به شمال چین سفر کردم. بعد از پیمودن 2 هزار کیلومتر به استان سین کیانگ در شمال شرق چین رسیدم. رفتار و کارهای مردم شهرهای این استان برایم جالب بود. متوجه شدم مردم آن استان مسلمان هستند و از خدای واحد پیروی می کنند و او را می پرستند. در ساعت‌های مختلف روز آنها در مکانی که به آن مسجد می‌گفتند جمع می‌شدند و حرکت هایی انجام می دادند که در آن زمان معنی آنها را متوجه نمی شدم و بعدها فهمیدم که این حرکات خواندن نماز بود. مدتی در شهرهای این استان درباره خدایی که آنها می‌پرستیدند تحقیق کردم. حرف‌های مردم برایم دلنشین بود. آنها از خدایی می‌گفتند که زنده بود و همیشه و در همه حال در کنار آنها قرار داشت. خدایی که بخشنده بود و هیچگاه آنها را تنها نمی‌گذاشت. هر روز که می‌گذشت احساس می‌کردم سال‌ها در تاریکی زندگی کرده ام و هیچگاه به دنبال روشنایی نبودم.

سفر به دیار خراسان

سفر کاری به مشهد و دیدن بارگاه امام هشتم(ع) تحول عظیمی در زندگی اش ایجاد کرد. جایی که هزاران عاشق مانند پروانه‌ای به گرد گنبد طلایی امام رضا(ع) طواف می‌کردند و ساعت‌ها با امام حرف می‌زدند.

 صالح از تابستان سال 89 و سفر به ایران و تولد دوباره اش این‌گونه می‌گوید: از آنجا که ایران سرشار از معادن سنگ است برای پیدا کردن منابع این سنگ‌ها و خرید و فروش و صادرات بود که سال 89 به ایران آمدم و به خاطر نزدیک شدن به این معادن که در استان خراسان قرار داشت در شهر مشهد ساکن شدم.با زبان فارسی آشنایی نداشتم و برای ارتباط برقرار کردن باید زبان انگلیسی می‌آموختم. در این کلاس‌ها بود که با فردی آشنا شدم و به واسطه او با  برادرش دانیال آشنایی پیدا کردم و این آشنایی زمینه‌ای شد تا چند سال بعد به دین مبین اسلام تشرف پیدا کنم.

دانیال مالک یک مرکز سنگ معدن بود و در این سال‌ها کمک کرد تا زبان فارسی یاد بگیرم. از همان روزهای نخست دوستی‌مان احساس کردم او می‌تواند به همه سوالاتی که سال‌هاست ذهن مرا درگیر کرده پاسخ دهد. برای تجارت سنگ به شهرها و روستاهای مختلف استان خراسان سفر می‌کردم و نکته‌ای که برایم جالب بود پخش شدن اذان در همه جا و عبادت مردم بود. سؤالات زیادی داشتم که باید برای آنها جواب پیدا می‌کردم. دانیال با صبر و حوصله‌ای که داشت به همه سؤالاتم جواب می‌داد و مرا راهنمایی می‌کرد. او برای من از اصول دین و همچنین فلسفه خواندن نماز گفت و توضیح داد چرا در اسلام به پاکیزگی و راست گویی اهمیت داده می‌شود. او برایم از زیارت امام رضا(ع) و از کرامات این امام(ع)  و همچنین آرامشی که پس از برقراری ارتباط معنوی با امام هشتم(ع) نصیب انسان می‌شود گفت. با شنیدن این جملات متوجه می‌شدم که اسلام دین کاملی است و برای همه امور زندگی انسان برنامه دارد. احساس می‌کردم نور آفتاب حقیقت در حال تابیدن به دل تاریکم است. هر روز که می‌گذشت احساس می‌کردم بیشتر تشنه آموختن هستم. داشتن حجاب و همچنین رعایت مسائل شرعی حتی در میهمانی سؤالاتی بود که دوستم پاسخ مناسبی برای آنها داشت و باعث شد تا بیشتر به دین اسلام علاقه پیدا کنم. احساس می‌کردم که گمشده ام را پیدا کرده‌ام و باید به حرف دلم گوش کنم. سرانجام تصمیم گرفتم تا به خواسته دلم پاسخ  مثبت دهم و مسلمان شوم. تصور می کردم مسلمان شدن شرایط سخت و دشواری دارد، اما وقتی دوستم برایم گفت با جاری شدن شهادتین بر زبانم مسلمان می‌شوم با اشتیاق فراوان شهادتین را گفتم. در آن لحظات حس عجیبی داشتم. قلبم آرام شده بود. وقتی برای نماز رو به قبله ایستادم همه وجودم از عشق به خدا لبریز بود. می‌دانستم که‌بنده خاص خدا هستم و خاضعانه سر به سجده گذاشتم.

ازدواج به سبک ایرانی

ازدواج امر مقدسی است که در دین اسلام بر آن تأکید شده و از همه خواسته شده است تا شرایط ازدواج دختران و پسران را فراهم کنند. صالح که بخوبی با احکام و دستورات اسلام آشنایی پیدا کرده است با بیان این موضوع از ماجرای ازدواجش با یک دختر چینی مسلمان این‌گونه می‌گوید: پس از آنکه به دین اسلام مشرف شدم مطالعاتم را گسترش دادم و متوجه شدم که در دین اسلام ازدواج یک امر مقدس و آسمانی است و بر آن تأکید زیادی شده است. از آنجا که مسلمان شده بودم دوست داشتم تا با یک دختر مسلمان ازدواج کنم و بهترین گزینه نیز پیدا کردن یک دختر مناسب از ایران بود اما می‌دانستم که پدر و مادرم با این ازدواج مخالفت خواهند کرد.

آنها همیشه می‌گفتند که باید از کشور خودمان همسر انتخاب کرده  و با رسم و رسوم خود مراسم ازدواج را برپا کنم. از طرف دیگر شنیده بودم که در دین اسلام احترام به پدر و مادر واجب است. بر سر دوراهی قرار داشتم و نمی‌توانستم تصمیم درستی بگیرم تا اینکه به یاد شهری افتادم که چند سال قبل به آنجا سفر کرده بودم. اهالی استان سین کیانگ در شمال شرق چین مسلمان بودند و اگر از  آنجا دختری را برای همسری انتخاب می‌کردم پدر و مادرم مخالفت نمی‌کردند. بعد از اینکه به کشورم بازگشتم از یکی از دوستانم که تاجر بود خواستم تا دختر مناسبی را به من معرفی کند و او نیز «‌چاو‌شی‌یو» را معرفی کرد. در جلسه آشنایی فهمیدم که او هم مسلمان است و نماز می‌خواند. بلافاصله موضوع را به پدر و مادرم گفتم و همراه آنها به خواستگاری رفتیم. همه چیز بخوبی پیش رفت و مدتی بعد من و همسرم با مهریه 7500 یوآن به عقد یکدیگر در آمدیم. پس از ازدواج برای تعطیلات نوروز با همسرم به ایران آمدیم و او نامش را به سلیمه تغییر داد. احساس می‌کردم خوشبخت ترین مرد روی زمین هستم.

 اهالی روستای قلعه خان و مدیریت کانون فرهنگی و هنری چهارده معصوم(ع) این روستا به همراه دوستم تصمیم گرفتند تا برایمان جشن عروسی برپا کنند. دوست من وقتی برایم از رسم و رسوم عروسی در این روستا گفت من و همسرم از آن استقبال کردیم. همه اهالی روستا برای شرکت در جشن عروسی آمـــده  و به ما تبریک می گفتند. گروهی ساز و دهل می زدند و گروهی نیز رقص محلی می‌کردند. اجرای بازی‌های محلی و آوازهای محلی از دیگر برنامه‌های این جشن بود. چند نفر از اهالی سالخورده مثل پدر و مادرمان کنارمان بودند تا احساس تنهایی نکنیم. بسیاری از مردم از دیدن عروس و داماد چینی متعجب شده و وقتی می‌فهمیدند که هردو ما مسلمان هستیم سعی می‌کردند تا با من و همسرم عکس یادگاری بگیرند.  مراسم بسیار به یادماندنی بود و من و همسرم خود را خوشبخت ترین عروس و داماد دنیا می‌دانستیم.
وی ادامه داد: پس از بازگشت به چین می‌خواهم عکس‌ها و فیلم جشن عروسی‌مان را به خانواده‌ام نشان بدهم.

حجاب یهودی!

چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۳۷ ب.ظ

رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد.

مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند.

در کتاب «حجاب در اسلام» آمده است:

« گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت.

در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد.

حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند ».

ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن که معمولا سعی می کند موارد برهنگی یا احیانا تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید:

« در طول قرون وسطی، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند.

از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد. »

او در توصیف زنان یهودی می گوید:

« زندگی جنسی آنان علی رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حداقل، تخفیف پیدا می کرد ».

در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تایید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است.

در مورد پوشش کامل در مقابل نامحرم در «سفر پیدایش» تورات چنین می خوانیم:

و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ و خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید، (سفر پیدایش، باب24، فقره 64 و 65).

و در مورد عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر در «تورات» آمده است:

« متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است! » (تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره5').

حتی به نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان پرداخته است در این زمینه در «تورات» آمده:

« و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبّرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خرامند و به پاهای خویش، خلخال ها را به صدا می آورند. بنابراین، خداوند فَرقِ سر دختران صهیون را کَلْ خواهد ساخت و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد و گوشوارها و دستبندها و روبندها و دستارها و زنجیرها و کمربندها و عطردان ها و تعویذها را و انگشترها و حلقه های بینی را  و رداها و شال ها و کیسه ها را  و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و بُرقع ها را و واقع می شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و به عوض موهای بافته، کَلی و به عوض سینه بند، زنّار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود  مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد  و دروازه های وی، ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست ». (تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 10-8)

در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است. برای نمونه در کتاب «روت» می خوانیم:

« بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت. (تورات، سفر پیدایش ، باب 38 ، فقره 14 و 15 ).

در مورد عروس یهودا می خوانیم:

« پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. برقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست » (تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15 ).

ویل دورانت می نویسد:

اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی برسر داشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد.

او همچنین می نویسد:

...و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند.

موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها.

در کتاب «حکمة الحجاب و ادلة وجوب النقاب»، برای تایید این که منشا حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی علیه السلام بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند (حکمه الحجاب واداله وجوب النقاب ، ص 252)


منبع:

سایت ائمه جمعه

بخش مقالات

تخت جمشید

سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ب.ظ

نگاهى به تخت جمشید:

یکى از بناهاى بسیار عظیم و باشکوه که براى ساختن آن نیروهاى زیادى مصرف شده ، و مصالح ساختمانى بسیار عظیم و فوق العاده در آن بکار رفته و شاید ده ها سال براى ساختن آن ، معماران و کارگران زیادى بطورى پیگیر مشغول بوده اند، بناى ((تخت جمشید)) است .
تخت جمشید همانگونه که از آثار آن (در 57 کیلومترى شیراز) پیدا است ، از لحاظ عظمت بنا و زیبائى آنچنان باشکوه است که هر بیننده را به حیرت مى آورد، و انسان را در این فکر فرو مى برد که معناى آن چیست ؟ و چرا آنهمه گنجها و رنجها نثار آن شده است ؟!
ما وقتى به این واقعیت پى مى بریم ، که سفرى به تخت جمشید کنیم و از نزدیک تالارهاى عظیم و کاخهاى بزرگ و سردرها و پلکانها و دالانهاى آن را ببینیم .
کورش کبیر سر سلسله پادشاهان هخامنشى ، نخستین پایتخت خود را در چمنزارهاى پهناور پاسارگاد(1)بنا نهاد، او در پاسارگاد کاخهاى بزرگ ساخت که اکنون جز ستونهاى آن چیز دیگرى باقى نمانده است .
گسترش سریع امپراطورى هخامنشى باعث شد که پایگاه دیگرى درست شود، وقتى که داریوش کبیر(2) سومین پادشاه هخامنشى روى کار آمد، به بناى شهر دیگرى به عنوان پایتخت دست زد که اکنون آن را ((تخت جمشید)) مى گویند، و یونانیان آنرا ((پرسپولیس )) خوانده اند، داریوش ‍ و سپس پسرش خشایارشا، در این شهر کاخهاى باشکوه ساختند که اینک آثار آنها بخوبى نمایانگر عظمت آن کاخها است .
بناى تخت جمشید بسال 518 قبل از میلاد شروع شده است ، این بناى عظیم باستانى پس از دوره هخامنشى چندان مورد توجه نبود تا آنکه کاوشهاى علمى و گسترده در اواخر قرن 15 میلادى در مورد این ((بنا)) شروع شد، و از این تاریخ به بعد بود، مردم جهان متوجه این آثار عظیم شدند.
اینک براى پى بردن به عظمت این بنا کافى است که به طور فهرست ، به ذکر آثار و مشخصات آن بپردازیم .
قسمتهاى مختلف تخت جمشید از این قرارند:


1 - پلکان ورودى .

2 - دروازه خشایارشا معروف به دروازه همه ملتها.
3 - پلکان شمالى آپادانا(3).
4 - آپادانا.
5 - پلکان شرقى آپادانا.
6 - تالار شورا.
7 - کاخ داریوش (تالار پذیرائى ).
8 - کاخ خشایارشا(تالار پذیرائى ).
9 - تالار صد ستون یا تالار تخت .
10 - دروازه ناتمام .
11 - 12 - 13 - منطقه نظامى .
14 - تالار صد ستون .
15 - تالار 99 ستون .
16 - خزائن شاهى .
17 - جبهه جنوبى صفه مشرف به دشت (4).


صفه (5) تخت جمشید در حدود 450 متر درازا و 300 متر پهنا و تقریبا 18 متر ارتفاع دارد.
صفه را حصارى مستحکم در میان گرفته ، و در گوشه شمال غربى آن ، پلکان تاریخى 106 پله اى به عرض تقریبا 8 متر واقع است که به دروازه خشایارشا منتهى مى شود، این دروازه داراى سه درگاه هر کدام به ارتفاع 11 متر است که به جانب غرب و شرق و جنوب باز مى شوند، درگاه جنوبى رو به تالارى است که از آنجا به کاخ آپادانا مى توان رسید.
آپادانا کاخ بزرگ مربع شکلى است به ضلع 85 متر با 36 ستون ، دو راه پله ، یکى در شمال و دیگرى در مشرق آپادانا قرار دارد، که با نقوش خراج (مالیات ) آوران تزیین شده است . در گوشه جنوب شرقى آپادانا، ((تالار شورا)) واقع است که پلکان ورودى آن با نقوش برجسته ، تزئین شده است .
سه درگاه تزئین شده و تالار مربع شکلى با چهار ستون دیده مى شود، و در مغرب ((تالار شورا)) قسمتى است که به علت خرابى زیاد که به آن راه یافته ، ناشناخته مانده است .
و باز در سوى مغرب کاخ داریوش ، به نام ((کاخ تچر))، تالارى با درگاههاى تزئین شده ، ایوان و تعدادى اطاقهاى کوچک واقع است .

در جنوب این سه بنا، کاخ خشایارشا که ساختمانش از لحاظ نقشه شبیه به کاخ تچر است با بالکونى مشرف به دشت قرار دارد، از آنجا پلکانى به حرم منتهى مى شود که شامل ساختمانهاى هم شکل و درگاههاى تزئین شده و دالانى است ، این بناها با ((خزانه شاهى )) مرکب از چندین تالار هم شکل ، تمام قسمت جنوبى صفه را تشکیل مى دهد.
گوشه شمال شرقى صفه ، بیشتر به تالار تخت خشایارشا و یا کاخ صد ستون ، اختصاص دارد، که داراى سر در بزرگ ، حیاط! دالان و تزئینات بسیار بوده و از آنها فقط پایه هاى ستونها برجاى مانده است .
در مشرق صفه ، تالارى است ، داراى ایوان ، و در جنوب تالار چندین اطاق دیده مى شود، بیرون صفه در ضلع جنوبى ، مقبره ناتمام داریوش سوم (331 - 336 ق .م ) قرار دارد، و در شمال غربى آثار پنجره اى با نقوش ‍ برجسته و نزدیک آن ، پایه و ستونهائى که شاید بقایاى معبدى از عهد سلوکیها باشد دیده مى شود، و در شمال شرقى ، سردرى با تزئینات و در جنوب ، پایه ستونها، استخر و آثار یک کاخ با دالان و کتیبه اى از خشایارشا به سه زبان وجود دارد.
این ترسیم و دورنمائى فشرده و مختصر از تخت جمشید بود، مجسمه ها و عکسهاى مختلف و تزیینها و نقش هاى برجسته و ظریف کاریها، هر یک نیاز به شرحهاى مفصلى دارد(6) با توجه به اینکه آنچه گفته شد، از بقایا و خرابه هاى آنست و به اصطلاح یکى از هزار مى باشد.

آنچه که در اینجا لازم به تذکر است این است که درباره این بناى عظیم هر کسى یکنوع مى اندیشد و قضاوت مى کند، فعلا آنچه ما در اینجا درصدد آن هستیم ، عبرت از نکات تاریخى است ، عبرت از این نظر که آیا ساکنان این تالارهاى سنگى و عظیم و صاحبان این همه تزئینات و نقش ها و آنهمه تجملات چه مقدار از زمان در این تالارها ساکن بودند؟ و با این همه گنجها و وقتها که صرف آن شده آیا براى صاحبانش ، اقامتگاه همیشگى بود؟ یا عاریه اى ؟ آرى آنچه که جاوید و باقى مى ماند، عدالت و معنویت است خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .


جمشید کو سکندر گیتى ستان کجا است
آن حشمت جلال ملوک کیان کجا است ؟
تاج قباد و تخت فریدون نگین جم
طبل سکندر و علم کاویان کجا است ؟

این بانک از مزار سکندر رسد به گوش
دارا چه شد سکندر گردون مکان کجا است ؟
واکرده است طاق مدائن دهن مدام
فریاد مى کشد که انوشیروان کجا است ؟

گردد زگنبد هرمان این صدا بلند
آنکو بنا نهاده مرا در جهان کجا است ؟
گر بگذرى به خیمه سلجوقیان بگوى
سنجر چگونه گشت و ملک شاهیان کجا است ؟

ای دل! رهت به خاک سپاهان اگر فتد
آنجا سؤ ال کن که الب ارسلان کجا است ؟
فردا است بلبلان همه با صد فغان و شور
خواهند گفت واعظ شیرین زبان کجا است ؟


________________________________________

1- پاسارگاد نخستین پایگاه و پایتخت اولین امپراطورى جهان است که از سیحون تا نیل و از دریاى اژه تا گنگ امتداد داشت ، وقتى که کورش ‍ کبیر در صحراى خاورى دریاى خزر درگذشت جسد او را بپاسارگاد آوردند و در آرامگاهى که قبلا آماده شده بود قرار دادند، اینک قبر کورش در دشت مرغاب پاسارگاد در 134 کیلومترى شیراز، 77 کیلومترى تخت جمشید مشهود و معروف است .
2- داریوش اول (کبیر) با فتوحات بى نظیر خود ایران را به امپراطورى عظیم جهانى مبدل کرد و آن را به 26 ایالت تقسیم نمود، حدود طبیعى ایران در زمان او بسیار زیاد شد بطوریکه از شمال به بحر خزر، قفقاز، دریاى سیاه و از مغرب بدریاى مدیترانه مى رسید وى در سال 486 قبل از میلاد وفات یافت (دائرة المعارف فرهنگ و هنر ص 740).
3- آپادانا یعنى تالارى که پادشاه در آن براى مردم بار عام مى داد.
4- باید توجه داشت که این نامها از زمان آغاز حفاریهاى علمى (قرن پانزدهم میلادى ) بکاخها، دروازه ها، پلکانها و غیره تخت جمشید داده شده است .
5- صفه یعنى ایوان و شاه نشین .
6- در این باره از تواریخ مختلف و از نقشه مخصوص تخت جمشید که توسط اداره سازمان جلب سیاحان (چاپ شرکت ایران چاپ ) منتشر شده و همچنین از کتاب دائرة المعارف فرهنگ و هنر نقل و اقتباس و استفاده شده است .


منبع:

داستان باستان
آیة الله حسین نورى

دخترکُش!

دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ب.ظ

قیس بن عاصم ، از اشراف و رؤ ساء قبائل بود که پس از ظهور اسلام ایمان آورد.

روزى در سنین پیرى به منظور جستجوى راه مغفرت الهى و جبران خطاهاى گذشته خود شرفیاب محضر رسول اکرم (ص ) گردید و گفت :

در گذشته ، جهل و نادانى ، بسیارى از پدران را بر آن داشت که با دست خویش دختران بى گناه خود را زنده به گور سازند من نیز دوازده دخترم را در فواصل نزدیک به هم زنده بگور کردم .

سیزدهمین دخترم را زنم پنهانى بزائید و چنین وانمود کرد که نوزاد مرده بدنیا آمده ، اما در خفا او را نزد اقوام خود فرستاد.

سالها گذشت تا روزى هنگامیکه ناگهان از سفرى بازگشتم دخترى خردسال را در سراى خود دیدم و چون شباهتى تام بفرزندانم داشت درباره اش ‍ بتردید افتادم و بالاخره دانستم دختر من است .

بی درنگ دختر را که زار زار میگریست کشان کشان به نقطه دورى برده و بناله ها و تضرعهاى او و اینکه بنزد دائیهاى خود باز میگردم و دیگر بر سر سفره تو نمى نشینم اعتنا نکردم و زنده به گورش نمودم .

قیس پس از نقل ماجراى خود به انتظار جواب ، سکوت کرد در حالیکه از دیده هاى رسول اکرم (ص ) قطرات اشک فرو مى چکید و با خود زمزمه مى فرمود:

( من لایرحم لایرحم ، آنکه رحم نکند بر او رحم نشود! )

سپس به قیس خطاب کرده و فرمود:

روز بدى در پیش دارى .

قیس پرسید:

اینک براى تخفیف بار گناهم چه کنم ؟ !

حضرت پاسخ داد:

به عدد دخترانى که کشته اى کنیز آزاد کن!


منبع:

داستانها و پندها ج 1

مصطفى زمانى وجدانى


علت دخترکشی:

درباره علت دخترکشی در عربستان نوشته اند:

پادشاهى بود که قبیله اى با او از در شورش و مخالفت در آمدند، پادشاه لشگرى را فرستاد تا آنها را سرکوب کند.
لشگر بر آنان تاختند و اموالشان را غارت کردند و زنانشان را به اسیرى گرفتند و مردانشان هم فرار کردند.
وقى زنها را از نزد پادشاه آوردند دستور داد هر کس یکى را بردارد.

بعد از مدتى مردان قبیله که فرار کرده بودند پشیمان شدند و به شعراء خود گفتند: نزد پادشاه بروید و شعرى در عذر خواهى و پشیمانى بگوئید.

آنان نزد پادشاه آمدند و زبان حال مردان را به سمع او رساندند و تقاضا کردند که زنان را به قبیله برگردانند.

پادشاه گفت : زنهاى شما را تقسیم کرده ایم ، اختیار آمدن را به خودشان وا مى گذاریم ، مى خواهند برگردند و مى خواهند بمانند.

قیس بن عاصم خواهرى داشت که نصیب جوان خوشگل و قوى هیکلى شد،ه بود و گفت : من به قبیله خود برنمی گردم و هر چه قیس به خواهرش تکلیف کرد فایده اى نداشت .

قیس که مرد بزرگى در قبیله خود بود گفت :

« دختران وفا ندارند، از این تاریخ به بعد هر کس دختر بزاید، زنده به گورش کنید! »

پس این موضوع سنت شد.


منبع:

یکصد موضوع 500 داستان
مؤ لف : سید على اکبر صداقت

فیصل القاسم مجری جنجالی برنامه « الاتجاه المعاکس » (جهت مخالف) شبکه ماهواره ای الجزیره خطاب به آن دسته از سران عرب که از توافق هسته ای ایران و غرب ناخرسند هستند اظهارات قابل تاملی را بیان می کند:

به گزارش پارس به نقل از جام جم آنلاین به نقل از شبکه سی ان ان، فیصل القاسم در توییتر خود درباره بیانیه اخیر ایران و 6 قدرت جهانی با محوریت برنامه هسته ای ایران با تیتر «خطاب به کسانی که از توافق ایران و آمریکا ترسیده اند» در عین تکرار اتهام و ادعای تلاش ایران برای ساخت سلاح هسته ای استدلالی شنیدنی مطرح کرد و چنین نوشت: کمی فکر کنید. کدام گزینه بهتر است؟ اینکه ایران به سلاح هسته ای دست یابد و شما زیر یوغ ترس یا رحم ایران در آینده قرار گیرید یا دست برداشتن از چنین طرحی با دادن امتیازهای اقتصادی، سیاسی و راهبردی به ایران؟

القاسم می افزاید: اگر از دستاوردهای ایران در نتیجه چنین توافقی می ترسید مشکل خودتان است زیرا شما عمرتان را در اعتماد به آمریکا هدر دادید و هیچ چیز برای آینده کشور و ملت هایتان نساختید در حالی که ایران به خودش متکی است و آنچه کاشت را درو کرد.

مجری الجزیره افزود: فراموش نکنید که غرب به پاکستان که همپیمان اعراب است اجازه داد که سلاح هسته ای داشته باشد اما مانع ایران شد.

فیصل القاسم افزود: برخی از اعراب گمان می کنند که زن دائمی آمریکا هستند در حالی که نمی دانند فریب آمریکا را خورده اند. در سیاست همپیمانی ها بر اساس اخلاقیات و ارزش ها نیست بلکه بر اساس منافع است.

فیصل القاسم پیش از این هم اظهاراتی جنجالی را در انتقاد از رویکرد سران عرب و سیاست های اشتباه آنان بیان کرده بود.

وی در مقاله ای نوشت : برخی از کشورهای عربی کاری ندارند به غیر از اینکه از افزایش نفوذ ایران در منطقه به ویژه پس از نزدیکی بین این کشور و آمریکا پس از توافق هسته ای شکایت کنند.

فیصل القاسم خطاب به کشورهای عربی نوشت :ایران را مورد سرزنش قرار ندهید ، ایران دارای طرحی بوده که بر اساس استراتژی قدرتمندی پایه ریزی شده و در رابطه با ساخت تسلیحات به غرب و یا شرق وابسته نشد و به وسیله نخبگان خود به ساخت آن پرداخت و این چیزی نیست که محکوم شود بلکه شایسته احترام است حتی اگر برخی ها با این کشور اختلاف سیاسی داشته باشند.

القاسم تفاوت بین کشورهای عربی و ایران را اینگونه توصیف کرد که اولی (اعراب) مانند شخصی است که خانه ای را اجاره کرده و به صاحب خانه (آمریکا) طی سالیان سال پول پرداخت می کند و اموالش را از دست می دهد اما دومی (ایران) مانند شخصی است که وام گرفته و با آن، خانه ای را خریداری کرده و پس از چند سال صاحب خانه می شود.

این تحلیلگر مسائل سیاسی و مجری مشهور شبکه الجزیره در پایان مقاله خود نوشت : ایرانی ها اورانیوم غنی سازی می کنند،عرب ها قلیان عسلی!


کد خبر: 264822

مجلسی با هفتاد دعوتنامه در شبانه روز!!

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۰۸ ق.ظ

در هر شبانه روز پنج نماز واجب داریم و در هر نمازى سفارش به اذان و اقامه شده است .

در این دو نداى آسمانى جمعا:
بیست مرتبه ((حىّ على الصلوة ))
بیست مرتبه ((حىّ على الفلاح ))
بیست مرتبه ((حىّ على خیرالعمل ))
و ده مرتبه ((قد قامت الصّلوة )) مى گوئیم .

با توجّه به اینکه مراد از ((فلاح )) و ((خیرالعمل )) در اذان و اقامه همان نماز است ، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با کلمه ((حىّ)) به خود و دیگران ، تلقین شتاب به سوى نماز مى کند و براى انجام هیچ عبادتى این همه هیاهو و تشویق وارد نشده است! به خصوص که سفارش ‍ شده اذان را بلند بگوئید و با صداى زیبا بگوئید.


منبع:

یکصد و چهارده نکته در باره نماز
 قرائتى

عربستان بازی ضد ایرانی ساخت /عکس

شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۵۲ ب.ظ

شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۴

عربستان بازی ضد ایرانی ساخت /عکس

شرکت سازنده بازی «یگان ببر» درزمینه ایران هراسی و توهین به اسلام سابقه طولانی دارد.
برخی سایت‌های خبری وابسته به تروریسم دولتی آل‌سعود، کاربران خود را به انجام یک بازی آنلاین تشویق می‌کنند که در آن، مجاهدان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان همکاران تروریست‌ها و حامیان گروه‌هایی همچون داعش معرفی می‌شوند.
عربستانی ها همزمان با جنگ افروزی در منطقه در فضای مجازی و بازی های آنلاین نیز اقدام به ایران هراسی کرده و بازی ضد ایرانی «وحدة النمر» (یگان ببر) را در فضای مجازی عرضه کردند.
این بازی که به زبان عربی ساخته شده، ماجرای یک واحد به اصطلاح «ضد تروریسم» از کشورهای عربی را به نمایش در می آورد که با سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران و نیز گروه‌های تروریستی همچون داعش مبارزه می کند.

چه کسی این بازی را ساخته است؟
در واقع شرکت سازنده بازی (Kuma ) قصد دارد تا با این فرافکنی توجه جهان عرب از واقعیت شکل‌گیری داعش در منطقه را منحرف نماید.
در بخشی از داستان این بازی پادشاه عربستان (که از یک ترور جان سالم به درمی‌برد) برای مبارزه و نابودی داعش وارد عمل شده و حمایت مالی خود را از گروه ببرها اعلام می‌دارد!
اگر بخواهیم در بین شرکت‌های تولیدکننده بازی‌های رایانه‌ای، یکی از بدترین و مغرض‌ترین نام ببریم، بی‌شک نام شرکت Kuma Reality Games در صدر قرار خواهد گرفت.
این شرکت با تولید بازی‌ای به نام Kuma که به‌صورت سریالی عرضه می‌شود، اکثر وقایع مهم سیاسی و نظامی روز جهان را به اصطلاح بازسازی کرده و به کاربران اجازه تجربه مستقیم واقعه موردنظر(البته با قرائت خاص خود) را می‌دهد. شرکت Kuma درزمینه ایران هراسی و توهین به اسلام نیز سابقه طولانی دارد. قرار دادن مراحلی مربوط به آزادی گروگان‌ها در ایران (Iran Hostage Rescue Mission) و حمله به ایران (Assault on Iran) نمونه‌های شاخصی از نگاه مغرضانه این شرکت به موضوع ایران و ترویج ایران هراسی است.
البته ساخت و تولید بازی تنها وظیفه تعریف شده این شرکت نیست و مأموریت جاسوسی از سایر کشورها را نیز در دستور کار این شرکت قرار دارد. دستگیری و اعتراف یکی از جاسوس‌های این شرکت به نام «امیر میرزایی حکمتی» در ایران نیز دلیل محکمی بر این ادعاست.
وی در سال ۱۳۹۰ دراعتراف تلویزیونی خود گفت: «پس از اینکه در سال ۲۰۰۱ از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم، تصمیم گرفتم به نیروهای نظامی ایالات‌متحده آمریکا ملحق شوم. بعد از دیدن آموزش‌های اولیه، وقتی‌که متوجه شدند زبان فارسی و مقداری عربی بلدم، من را برای فراگیری آن‌ها به دانشگاه فرستادند. پس از یادگیری زبان، به‌ عنوان تحلیلگر امنیتی با ارتش آمریکا همکاری خودم را آغاز کردم. سپس برای دارپا(Defense Advanced Research Projects Agency)، شرکت بازی‌سازی Kuma وBAE Systems مشغول به کار شد.»

وی نحوه راه‌یابی‌اش به شرکت Kuma را این‌گونه شرح داد که:
»پس از کارکردن برای دارپا، من به شرکت بازی‌سازیKuma رفتم. آن ها از سازمان CIA بودجه دریافت می‌کردند تا فیلم‌ها وبازی‌های مجانی مخصوصی را برای مخدوش کردن افکار عمومی درباره خاورمیانه طراحی کنند و بسازند. هدف این کمپانی، این بود که مردم ایران و جهان را متقاعد کند که هرکاری آمریکا درکشورهای دیگر انجام می‌دهد، اقدامی خوب است. البته شرکت Kuma هیچ‌ وقت اذعان نکرده که یک ابزار تبلیغاتی برای سازمان CIA بوده است. مقامات رسمی Kuma درسال ۲۰۰۶ به من گفتندکه ما با حکومت آمریکا قرار داد بسته‌ایم تا بازی‌هایی بسازیم که به تربیت نظامیان کمک کند. اما قبلاً خودش آن را طوری نشان داده بودند که گویا یک شرکت بازی‌ساز معمولی هستندکه برای غیرنظامیان فعالیت می‌کنند.»
در سال ۲۰۱۴ شرکت Kuma دو بازی با نام‌های «واحد ببر (وحده النمر)» و «مسابقه شوالیه (سباق الفرسان)» را به‌صورت سریالی و رایگان در فضای مجازی منتشر نمود که در هردوی آن‌ها به‌طور مستقیم به تخریب چهره ایران و اسلام می‌پرداختند.
به گزارش مجله مهر در بازی واحد ببر با داستانی بسیار بی‌منطق و احمقانه طرف هستیم که به‌سختی می‌توان خط سیر ممتد و یکدستی را در آن یافت. بازی با نمایش انفجاری تروریستی در یک کشتی باربری عربی در کانال سوئز آغاز می‌شود. پس از این انفجار اتحادیه عرب تشکیل جلسه فوری داده و کشورهای عضو برای رسیدگی به موضوع گرد هم می‌آیند.
پادشاه بحرین و نخست‌وزیر اسرائیل برای تلافی مرگ ابوحلیم و شکست اهدافشان در خاورمیانه، طی یک تماس تلفنی تصمیم می‌گیرند تا با ایجاد تله‌ای مرگبار، گروه موسوم به ببرهای عرب را از بین ببرند. آن‌ها برای این منظور چندین اقدام تروریستی همزمان را طراحی می‌کنند.
1630881.jpg

ایرانی ها در این بازی چه می کنند؟
در این بازی حین برگزاری مسابقه فوتبال بین دو تیم عراق و عربستان، پادشاه عربستان را ترور کنند. اما بااطلاع و اقدام به‌موقع ببرها این طرح ناکام مانده و پادشاه عربستان از ترور جان سالم به درمی‌برد. او پس از این اتفاق به یکی از حامیان مالی گروه ببرها تبدیل‌شده و درنبرد با تروریست‌ها از آن‌ها حمایت می‌کند!
در اقدام بعدی از سپاه قدس ایران درخواست می شود تا با ایجاد جنگی سوری و ساختگی میان بحرین و ایران، پای گروه ببرها را به منطقه بازکرده و در آنجا آن‌ها را نابود کنند!
به دستور سردار فربد (از فرماندهان رده بالای سپاه قدس) و با هماهنگی پادشاه بحرین، طی یک سری عملیات از پیش تعیین‌شده، جنگنده‌های بحرینی به جنگنده‌های ایرانی حمله کرده و بدین ترتیب آتش جنگ در منطقه افروخته می‌شود.
طبق پیش‌بینی‌ها، گروه ببر برای بررسی بحران به منطقه اعزام می‌شوند تا اوضاع مشکوک پیش‌آمده را بررسی کنند. زیرا طبق ادعای فرمانده آن‌ها، نیروی قدس سپاه پاسداران ایران تنها مسئولیت ایجاد آشوب در مناطق و کشورهای خارج از ایران را عهده‌دار است و تحریک ایران برای ورود به یک جنگ آن‌هم از طرف سپاه قدس موضوعی بسیار عجیب و مشکوک به نظر می‌رسد.
گروه ببر برای پیگیری موضوع با یکی از مسئولان ایرانی تماس گرفته و او از شکاف درونی نظام با آن‌ها سخن می‌گوید و رفتار سپاه قدس را خارج از کنترل نظام معرفی می‌کند.
در همین زمان که گروه ببر رایزنی با مقامات ایرانی را آغاز کرده، ناو جماران خود را برای حمله به اهدافی در بحرین آماده می‌کند، اما در آخرین لحظه، این فتنه با درایت روحانیت کشف و آتش جنگ فروکش می‌کند. سردار فربد و همدستانش در سپاه قدس دستگیر می‌شوند (عده‌ای از آن‌ها پیش از دستگیری اقدام به خودکشی می‌کنند) و بدین ترتیب عملیات تروریست‌ها بازهم با شکست مواجه می‌شود!

16308792.jpg

همان‌طور که ملاحظه کردید، داستان بازی (که در قالب کمیک‌های متحرک نمایش داده می‌شود) خط ربط مستحکم و منطقی‌ای ندارد و پر از تناقضات و هجویات است. اما در این بین نباید از شیطنت‌ها و عقده‌گشایی‌های شرکت Kuma نیز غافل شد.
مثلاً در این بازی ایران حامی تروریسم و همدست با القاعده و اسرائیل معرفی می‌شود! همچنین سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران عنصری خودرأی و خرابکار نمایش داده‌شده که حتی برای رسیدن به اهداف خود، ایران را هم قربانی می‌کند! آن‌ها همچنین افرادی بسیار ضعیف‌النفس هستند که درصورت افشای مقاصدشان بلافاصله خودکشی می‌کنند!
در این بازی، گروه تروریستی داعش نیز به ‌نوعی تشکل‌یافته توسط سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران معرفی می‌شود و از آن‌ها به‌ عنوان عامل این نهاد برای پیشبرد اهداف آشوبگرانه در منطقه یاد می‌شود! در واقع شرکت Kuma قصد دارد تا با این فرافکنی توجه جهان عرب از واقعیت شکل‌گیری داعش در منطقه را منحرف نماید. چنان که در بخشی از داستان این بازی پادشاه عربستان (که از ترور جان سالم به درمی‌برد) برای مبارزه و نابودی داعش وارد عمل شده و حمایت مالی خود را از گروه ببرها اعلام می‌دارد!!
به‌هرتقدیر «واحد ببر» یک بازی خارج از استانداردهای بین‌المللی است که فقط در راستای برخی عقده‌گشایی‌های سیاسی تولیدشده و در ساخت آن سعی شده تا با نمایش نمادین کشورهای عربی در قالب یک گروه متحد (امری که شاید تحقق آن به این سادگی‌ها نباشد) حس اعتمادبه‌نفس را در میان آن‌ها زنده کرده و آن ها را برای مقابله با ایران اسلامی آماده نماید.

عوامل ( تقویت عواطف ) در خانواده

جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ب.ظ

هدف اساسی دین اسلام، تربیت انسان ها و تامین سعادت بشر در تمام ابعاد وجود و در سرتاسر مراحل زندگی است. پیامبران الهی، به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای این هدف مقدس مبعوث شده و در این راه نهایت سعی خود را مبذول نموده اند و در انجام این ماموریت به نیازها و ویژگی ها و علایق فطری بشر به عنوان یک اصل مسلم توجه فراوان داشتند. به همین جهت دستورات تربیتی اسلام و فرهنگ حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام دقیقا در راستای پرورش فطری انسان ها تدوین شده است.

خداوند متعال برای تربیت افراد بشر کانون پر مهر خانواده را بهترین محیط تربیتی انسان قرار داده و خانواده را آیه ای از آیات خود دانسته و می فرماید:

« و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون »; (1) « از نشانه های او این است که برای شما از (جنس) خودتان همسرانی آفرید تا به وسیله آنان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد، البته در این امر برای کسانی که بیاندیشند نشانه ها و عبرت هایی وجود دارد.»

براساس این آیه، خانواده آیتی الهی و جلوه ای از عظمت خداوند متعال می باشد.

پیروی از فرهنگ غنی اسلام و معارف حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام بهترین راه برای تقویت و استحکام خانواده است. ارتباط قلبی بین زن و شوهر که اساسی ترین ارکان یک خانواده هستند، براساس رهنمودهای معصومین علیهم السلام تداوم می یابد.

در این مقاله به بررسی راه های تقویت عواطف اعضای خانواده در پرتو سیره و سخن اهل بیت علیهم السلام می پردازیم.

راه های تقویت عواطف در خانواده:

1 - گفت وگوهای محبت آمیز:

یکی از راه های استحکام بنیان خانواده توجه به ارتباط کلامی است.

سخنان عاطفی و بهره گیری از کلمات دلنشین و خطاب های شایسته و محبت آمیز مخاطب را جذب می کند ، خواسته یا ناخواسته از گوینده راضی شده و در دلش نوعی احساس محبت نسبت به او ایجاد می شود.

اگر در خانواده ای مرد یا زن با عبارات زیبا و دلپذیر همسرش را صدا کند، علاوه بر اینکه به فرزندان چگونه سخن گفتن را می آموزد، در قلب او جایگاه ویژه ای خواهد یافت.

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:

« اجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب; (2) زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید »

خطاب های ملاطفت آمیز و دلربا روح و جسم را نوازش داده، همسر را تحت تاثیر قرار می دهد. بعضی از عبارات، آن قدر قشنگ و دوست داشتنی است که هرگز تا آخر عمر فراموش نمی شوند.

رسول گرامی اسلام با توجه به این نکته فرمود:

قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا (3) « مردی که به زنش بگوید: من ترا دوست دارم، [اثر این سخن] هرگز از دل زن بیرون نمی رود. »

اساسا مرد و زن مسلمان باید زبان خویش را به سخن نیک عادت دهند، زیرا انسان فطرتا از عبارت های جذاب و مهرافزا استقبال می کند و نسبت به انسان های نیکو سخن، در دل خویش احساس محبت می نماید.

امام علی علیه السلام در گفتار نغز و حکیمانه خویش فرمود:

« عوّد لسانک لین الکلام و بذل السلام یکثر محبوک و یقل مبغضوک; (4) زبانت را به سخنان ملایم و لطیف و سلام کردن به دیگران عادت بده تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند »

البته سخن گفتن محبت آمیز به ویژه در میان زن و شوهر باید با ادب خاصی همراه باشد. چرا که به زبان آوردن کلمات مهرانگیز و عاطفه آمیز که محترمانه در محیط خانواده ادا می شود با عبارات سبک و شخصیت شکن کاملا متفاوت است، به ویژه در میان فرزندان و بیگانگان شدیدا مذموم بوده و تاثیر منفی در دیگران خواهد داشت.

از سوی دیگر از گفتار زشت در روایات نهی شده است.

بعضی از کلمات مستهجن و نامناسب به ویژه آن که زمان و مکان هم در آن رعایت نشده باشد، در دیگران ایجاد خشم و تنفر می کند.

مولای متقیان در سخن دیگری به این گفتارهای زشت و مستهجن اشاره کرده و می فرمایند:

« ایاک و مستهجن الکلام فانه یوغر القلب (5) ; از گفتن سخنان مستهجن و ناپسند بپرهیز که دل را پر از خشم و کینه می کند »

تاثیر بعضی از کلمات زشت و گزنده در روح انسان سال ها بلکه تا آخر عمر باقی می ماند، چنانکه شاعر عرب گفته است:

جراحات السنان لها التیام        و لا یلتام ما جرح اللسان

زخم های نیزه و شمشیر که به جسم انسان وارد می شود بعد از مدتی خوب می شود و بهبود می یابد اما زخم ها و صدماتی که توسط زبان و عبارات گزنده بر روح انسان فرود می آید، مرهم پذیر نبوده و جبران نمی گردد!!

2 - صدا کردن با بهترین نام :

صدا کردن همسر با نامی که بیشتر دوست دارد، در ایجاد انس و الفت در میان زوجین تاثیر به سزایی خواهد داشت.

پیامبر گرامی اسلام توصیه فرموده است که برای افزایش مهر و صفا در میان مسلمانان، همدیگر را با نام زیبا و محترمانه صدا بزنند:

« ثلاث یضفین ود المرء لاخیه المسلم یلقاه بالبشر اذا لقیه و یوسع له فی المجلس اذا جلس الیه و یدعوه باحب الاسماء الیه; (6) سه چیز دوستی و محبت بین دو مسلمان را افزایش داده [و صفا و صمیمیت را در میان آن ها تقویت می کند.] :

1. هنگام ملاقات، با خوشرویی و چهره ای گشاده برخورد کند. 2. اگر می خواهد در کنار او بنشیند برایش جا باز کند. 3. به بهترین نامی که دوست دارد او را صدا بزند »

3 - سلام کردن به همدیگر:

طبق آموزه های اسلام، سلام کردن با صدای رسا و واضح و با آهنگی عاطفی و جذاب موجب تقویت روابط بین زن و شوهر خواهد شد.

سلام با لحنی عاطفی، کینه ها را از بین برده، روحیه ها را تقویت کرده و دل ها را به هم نزدیک می نماید.

سلام دادن به جمع خانواده و به ویژه زن و شوهر به یکدیگر، نشاط آور و فرح بخش است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

« یسلم الرجل اذا دخل علی اهله (7) ; وقتی شوهر به خانه وارد می شود باید به اعضای خانواده (به ویژه همسرش) سلام کند »

4 - اظهار علاقه و ابراز محبت:

زوج جوانی که با هم پیمان زناشویی می بندند، معمولا بر مبنای علاقه درونی و عشق پاکی است که به یکدیگر دارند. اما آنچه که در اسلام تاکید شده و بنیان خانواده را تقویت می کند و محبت و الفت را میان زوج جوان افزایش می دهد اظهار و ابراز آن است!

امام صادق علیه السلام می فرماید:

« اذا احببت رجلا فاخبره بذلک فانه اثبت للمودة بینکما; (8) هرگاه شخصی را دوست داشتی، دوستی خود را به او اعلام کن، زیرا این عمل انس و الفت را بین شما پایدارتر می کند »

البته ابراز محبت از طرف خانم ها نسبت به شوهرشان از ویژگی خاصی برخوردار است.

امام صادق علیه السلام در روایتی به خانم های مسلمان توصیه می کند که نه تنها به شوهران خود اظهار محبت نمایند، بلکه اظهار علاقه آنان، همراه با دلربایی باشد! :

« و لا غنی بالزوجة فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال ... و اظهار العشق له بالخلابة والهیئة الحسنة لها فی عینه; (9) زن برای موفقیت در زندگی مشترک با همسر خویش از مراعات سه چیز ناگزیر است ... [که از جمله آن ها] اظهار عشق و محبت به همراه طنازی و دلربائی و جلوه گری برای شوهر محبوب خویش است »

5 - دلجویی، استقبال، بدرقه :

خانواده کانون آرامش و راحتی بخش انسان است. مردی که در بیرون منزل با انواع مشکلات درگیر است و با ناملایمات فراوانی برخورد می کند و گاهی در راه کسب حلال و تهیه معیشت خانواده خود سخنان ناروا شنیده و لطمه های روحی را متحمل می شود ؛ دوست دارد هنگام برگشت به خانه کسی از او دلجوئی کند، حرف دلش را بشنود و با سخنان آرامبخش خود مرهم دردهای انباشته دل او باشد. دلش می خواهد هنگامی که در منزل را باز می کند، کسی با چهره ای گشاده و لبی خندان و لحنی عاطفی از او استقبال نموده و آنچه را که در دست دارد با تکریم و رضایتمندی از او تحویل بگیرد و این فرد جز همسر صالح و مهربان او فرد دیگری نخواهد بود. در این صورت چنین زنی از دوستان خدا بوده و پاداش بزرگی خواهد داشت. این همسر مهربان با عمل خود شوهر خود را راضی نموده، پاداش معنوی کسب کرده و رضایت و خشنودی پروردگار متعال را بجان خریده است.

×
مردی به محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده و عرضه داشت:

« ان لی زوجة اذا دخلت تلقتنی و اذا خرجت شیعتنی و اذا راتنی مهموما قالت لی: ما یهمک؟ ان کنت تهتم لرزقک فقد تکفل لک به غیرک و ان کنت تهتم لامر آخرتک فزادک الله هما! فقال رسول الله صلی الله علیه وآله: ان لله عمالا و هذه من عماله، لها نصف اجر الشهید; (10
یا رسول الله! من همسری دارم که هرگاه وارد خانه شوم به استقبالم می آید و چون می خواهم از منزل بیرون روم مرا بدرقه می کند. هر گاه مرا اندوهگین ببیند می گوید: چه چیز تو را اندوهگین کرده؟ اگر برای مخارج زندگی ات ناراحتی، مطمئن باش که دیگری (خداوند) عهده دار آن است (و با داشتن چنین ضامن معتبری که روزی تو را تضمین کرده، تو نباید اندوهگین باشی) و اگر برای آخرت [و گرفتاری های قبر و قیامت] غصه می خوری، خداوند اندوهت را زیاد کند. (و باید چنین باشی.) رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: خداوند [در روی زمین] کارگزارانی دارد و این زن یکی از آن ها است، برای او نصف پاداش شهید می باشد »

 
علی علیه السلام در مورد بانوی بانوان و همسر نمونه تاریخ می فرماید:

« فوالله ما اغضبتها و لا اکرهتها من بعد ذلک علی امر حتی قبضها الله عزوجل الیه و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا، و لقد کنت انظر الیها فتکشف عنی الغموم و الاحزان بنظری الیها; (11) به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه علیها السلام بر او خشمگین نشدم و او را به کاری مجبور نکردم تا زمانی که خداوند متعال او را گرفت. و او مرا ناراحت نکرد و هیچگاه با من مخالفت ننمود، و به او نگاه می کردم و با نگاه کردنم به او تمام غم و اندوه های دلم برطرف می شد »

حضرت فاطمه علیها السلام در خانه علی علیه السلام با عشق و صفا و صمیمیت زندگی کرد و در آخرین لحظات زندگی به شوهر وفادار خویش صادقانه اظهار داشت:

« یابن عم ما عهدتنی کاذبة ولا خائنة ولا خالفتک منذ عاشرتنی; ای عموزاده! هیچ گاه دروغ و خیانتی در زندگی از من ندیدی و از وقتی که با من زندگی مشترک آغاز نمودی، هرگز با دستورات تو مخالفت نکردم! علی نیز در جواب او فرمود  : معاذالله انت اعلم بالله و ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من الله من ان اوبخک بمخالفتی; (12) پناه به خدا. [ای دختر پیامبر!] تو نسبت به خدا داناتر و نیکوتر و پرهیزکارتر و بزرگوارتر و هراسناک تر از آنی که بخواهم در مورد مخالفت با خود، تو را سرزنش و توبیخ نمایم! »

ابوطلحه انصاری از اصحاب بزرگ پیامبرصلی الله علیه وآله بود. او پسری داشت که بسیار مورد علاقه وی بود، اتفاقا این طفل مریض شد مادرش ام سلیم از زنان با شخصیت صدر اسلام بود، و چون به  محبت و علاقه بیش از حد ابوطلحه به پسر آگاه بود، هنگامی که فهمید بچه از دست خواهد رفت، ابوطلحه را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله فرستاد و بعد از بیرون رفتن شوهر از منزل، بچه از دنیا رفت. ام سلیم او را در جامه ای پیچیده در کنار اطاق گذاشت و فورا غذای مطبوعی برای شوهر تهیه کرد و خودش را برای پذیرایی شوهر با عطر و وسائل آرایش آراست!!

وقتی ابو طلحه بازگشت و حال فرزند خویش را پرسید، او جواب داد: خوابیده است. سؤال کرد: غذایی هست؟ ام سلیم خوراکی را که تدارک دیده بود آورد و ...

سپس در حالی که مرد آرامش خود را باز یافته بود، ام سلیم به وی گفت:

ای ابوطلحه! چندی پیش امانتی از شخصی نزد ما بود، حال اگر ما آن را به صاحبش بازگردانیم نارحت می شوی؟ مرد گفت: نه ، چرا باید ناراحت بشوم؟

زن گفت: پسر تو نزد ما یک امانت خدایی بود، خداوند امروز او را از ما گرفت!!

ابو طلحه بدون تغییر حالت گفت: در این صورت من به صبرو شکیبایی ( از تو که مادرش هستی) سزاوارترم!

آنگاه دو رکعت نماز خوانده و دوباره به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و ماجرا را بازگو نمود.

پیامبر گرامی اسلام ضمن سخنانی فرمود:

« الحمدلله الذی جعل فی امتی مثل صابرة بنی اسرائیل; سپاس خدای را که در امت من نیز مانند زن صابره و شکیبای بنی اسرائیل قرار داد » (13)

در اثر دعای پیامبر، خداوند به آن زوج با ایمان و خوشبخت فرزندی عنایت کرد که او را عبدالله نامیدند. ابوطلحه صاحب نه پسر شد که همه قاری قرآن بودند. (14)

6 - همدلی در انتخاب نوع غذا:

هماهنگی و همدلی در انتخاب نوع غذا از جمله عواملی است که ارتباط زن و شوهر را تقویت کرده و بنیان خانواده را استحکام می بخشد.

اگر زوجین در مساله غذا و خوراک تفاهم داشته باشند و شرایط همدیگر را مراعات کنند، بسیاری از مشکلات و اختلافات خانواده ها حل می شود. اگر مرد غذایی را دوست دارد وانتظار دارد که در منزلش تهیه شود، می تواند علاوه بر اینکه لوازم مورد نیاز را تهیه می کند، همسر خویش را از آن آگاه سازد. ولی اگر برای او فرقی نمی کند که معمولا هم شوهران مسلمان و متعهد چنین اند و در مورد غذای روزانه خویش سخت گیری و موشکافی نمی کنند، در این صورت از غذای تهیه شده استفاده کرده و با کمال متانت و بزرگواری از همسر هنرمند خویش قدردانی و تشکر می نماید و با بهانه های مختلف زحمات وی را نادیده نمی گیرد.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:

« المؤمن یاکل بشهوة عیاله والمنافق یاکل اهله بشهوته; (15) انسان با ایمان، مطابق میل و خواسته عیالش غذا می خورد و خانواده انسان منافق، مطابق میل و خواسته وی غذا می خورند »

در سیره و روش پیامبر صلی الله علیه وآله آمده است که آن حضرت هیچگاه در مورد انتخاب نوع غذا سختگیری نمی کرد و با خانواده اش همراه می شد:

« کان رسول الله صلی الله علیه وآله یاکل کل الاصناف من الطعام و کان یاکل ما احل الله له مع اهله و خدمه اذا اکلوا ; (16) رسول خداصلی الله علیه وآله از هر نوع غذا می خورد و غذایی که خداوند آن را برایش حلال نموده است به همراه خانواده و خدمتگزارش تناول می کرد »

آنچه در این مورد لازم است مورد توجه بانوان مسلمان قرار گیرد این است که تهیه خوراک لذیذ و پختن غذاهای خوشمزه در جلب رضایت شوهر و تمایل قلبی وی به سوی همسرش تاثیر بسزایی دارد. کدبانوی شایسته با هنرنمایی خویش، در آفریدن دست پخت های لذیذ و نشاط آور، بذر محبت را در قلب شوهر خویش کاشته، و صفا و صمیمیت را به کانون پر مهر خانواده به ارمغان می آورد.

امام صادق علیه السلام هنگامی که می خواهد زن خوب و شایسته را معرفی نماید، به دو ویژگی مهم که از هنرمندی و شایستگی های زنان پسندیده نشات می گیرد اشاره کرده و می فرماید:

« خیر نسائکم الطیبة الریح، الطیبة الطبیخ; (17) بهترین زنان شما زنی است که خوشبو بوده و در آشپزی، خوش دست پخت باشد »

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

«خیر نسائکم الطیبة الطعام; (18) بهترین زنان شما زنی است که غذای پاکیزه و دلپسند درست کند »

7 - فراهم نمودن مخارج خانواده:

مهم تر از فراهم نمودن سفره های پاکیزه و غذاهای لذتبخش که از هنرهای اساسی بانوان مسلمان بوده و به پاکیزگی و آرایش ظاهری مربوط می شود، تهیه آذوقه و خوراک حلال از سوی مرد است که به عنوان مدیر خانواده، مسؤولیت فراهم کردن خوراک اعضای خانواده به عهده اوست. در این مورد اگر مردان با ایمان وظیفه خویش را در مورد به دست آوردن روزی حلال و پاکیزه به خوبی انجام دهند مقام بس بلندی را در پیشگاه خداوند متعال کسب خواهند نمود. آنان روز قیامت رو سفید و با چهره ای گشاده و نورانی همچون ماه شب چهارده به محشر وارد خواهند شد!

امام باقرعلیه السلام می فرماید:

« من طلب الرزق فی الدنیا استعفافا عن الناس و سعیا علی اهله و تعطفا علی جاره لقی الله عزوجل یوم القیامة و وجهه مثل القمر لیلة البدر; (19) هر کس در دنیا به دنبال روزی حلال برود به قصد اینکه نیازمند و محتاج دیگران نباشد و مخارج زن و فرزندش را تامین نماید و به همسایه ها - و هم نوعان مستمند خود - یاری رساند، چنین فردی در روز قیامت - با سیمایی نورانی - مانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهد کرد! »

امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:

« الکاد علی عیاله من حلال کالمجاهد فی سبیل الله; (20) مرد تلاشگری که برای تهیه روزی حلال و مشروع برای خانواده اش می کوشد، مانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کند! »

امام رضا علیه السلام نیز فرمود:

« الذی یطلب من فضل الله عزوجل ما یکف به عیاله اعظم اجرا من المجاهد فی سبیل الله عزوجل; (21) کسی که از فضل و عنایت پروردگار به دنبال روزی حلال می رود به اندازه ای که مخارج خانواده خود را تامین کند، از رزمنده ای که در راه خداوند متعال جهاد می کند پاداش افزونتری دارد! »

8 - تقویت محبت علی علیه السلام:

به تجربه ثابت شده است کسانی که با دین و شعائر دینی و محبت اهل بیت بزرگ می شوند معمولا انسان هایی با کمال و منضبط بوده و سعی می کنند در معاشرت خود با دیگران حقوق آنان را مراعات کرده و از ظلم و بی عدالتی بپرهیزند. آنان در اثر علاقه ای که به کامل ترین انسان ها دارند، خواسته یا ناخواسته به سوی کمال قدم بر می دارند و می خواهند اهل بیت علیهم السلام را اسوه و الگوی خویش در زندگی قرار دهند.

در مورد نقش سازنده و الفت آفرین عشق اهل بیت علیهم السلام در میان انسان ها، در زیارت جامعه کبیره چنین می خوانیم:

« بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا و بموالاتکم اتلفت الفرقة; خداوند به سبب دوستی شما نشانه های دینمان را به ما آموخت و آنچه از دنیایمان تباه شده بود اصلاح کرد و به سبب موالات و دوستی شما تفرقه ها به همدلی گرائید »

9 - هدیه دادن به همسر:

احترام به شخصیت افراد، در وجود آنان عشق و محبت می آفریند. هدیه دادن نوعی احترام به طرف مقابل محسوب می شود و انسانی که هدیه را می گیرد بی اختیار و از روی فطرت خدادادی خویش، مهر و محبت هدیه دهنده را در دل خود جای می دهد. این نکته در روابط زناشویی از اهمیت خاصی برخوردار است و عامل مهمی در ایجاد انس و الفت و همگرایی نسبت به زن و مرد به شمار می رود تا آن جا که پاداش هدیه دادن مرد به همسر خویش مانند نیکی به نیازمندان است!

پیامبر عظیم الشان اسلام در این مورد می فرماید:

« من دخل السوق فاشتری تحفة فحملها علی عیاله کان کحامل صدقة الی قوم محاویج; (22) مردی که وارد بازار شود و تحفه ای برای خانواده اش بخرد، اجر و پاداش او برابر با کسی است که نیازهای نیازمندان را برآورد! »

هدیه، دل ها را پر از صفا و صمیمیت کرده و غبار کدورت را از دل ها پاک می کند. به ویژه آن که اهدای تحفه در مناسبت های خاصی باشد که خاطرات خوش آن روز با شادمانی اهدای تحفه عجین گردیده و تاثیر نشاط آور آن را چندین برابر نموده و در خاطره ها، ماندگار و همیشگی می سازد. به همین خاطر برای روزهای نشاط و سرور و عیدها، دستورات مخصوصی از طرف پیشوایان دینی در مورد رفاه و آسایش و توسعه اقتصادی خانواده به ما رسیده است.

امام صادق علیه السلام در ضمن شمارش وظایف مرد نسبت به همسرش در خانه می فرماید:

« ولا یکون فاکهة عامة الا اطعم عیاله منها ولا یدع ان یکون للعید عندهم فضل فی الطعام ان ینیلهم من ذلک شیئا مما ینیلهم فی سائر الایام; (23) هر میوه ای که همه مردم از آن می خورند، باید به خانواده اش بخوراند و خوراکی هایی که مخصوص ایام عید است و در غیر ایام عید به آن هانمی رساند، در روزهای شادی و عید به آنان برساند »

  • پاورقــــــــــــــــــــی



1)
روم/ 21.

2)
غررالحکم، ص 436.

3)
وسائل الشیعه، ج 20، ص 23، الکافی، ج 5، ص 569.

4)
غررالحکم، ص 435; عیون الحکم و المواعظ، ص 340.

5)
همان، ص 214.

6)
اصول کافی، ج 2، ص 643.

7)
بحارالانوار، ج 76، ص 2.

8)
اصول کافی، ج 2، ص 644.

9)
بحارالانوار، ج 75، ص 237 و تحف العقول، ص 323.

10)
وسائل الشیعه، ج 20، ص 32.

11)
مناقب خوارزمی، ص 354.

12)
بحارالانوار، ج 43، ص 191.

13)
بحارالانوار، ج 79، ص 15.

14)
صحیح بخاری، ج 2، ص 104، مسکن الفؤاد، ص 68.

15)
جامع السعادات، ج 2، ص 145.

16)
مکارم الاخلاق طبرس، ص 26، چهل حدیث تغذیه، ص 5.

17)
المهذب البارع، ابن فهد حلی، ج 3، ص 17.

18)
الکافی، ج 5، ص 325.

19)
التحفة السنیة جزایری، ص 227.

20)
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 124; وسائل الشیعه، ج 17، ص 67.

21)
الکافی، ج 5، ص 88.

22)
امالی صدوق، ص 672; وسائل الشیعه، ج 21، ص 514.

23)
جامع المدارک، ج 4، ص 485; وسائل الشیعه، ج 21، ص 513.


منبع:

مجله مبلغان ش 26


متن یادداشت اختصاصی تسنیم با عنوان « توضیحی برای آقای اوباما در باره فتوای مقام معظم رهبری » به قلم مهدی نصیری را در ذیل می خوانید:


رییس جمهور آمریکا بار دیگر در سخنرانی اخیر خود پس از صدور بیانیه لوزان، از فتوای حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مبنی بر حرمت ساخت سلاح هسته ای استقبال کرد. برخی دیگر از مقامات غربی یا متمایل به غرب نظیر اردوغان نیز پیشتر از این فتوا استقبال کرده بودند.
به نظر می رسد باید در باره این فتوا توضیحی را برای اطلاع آقای اوباما و دیگر مقامات غربی ارائه کرد.
بر اساس مبنایی در فقه شیعه و امامیه که پشتوانه محکم عقلی و نقلی دارد، صدور احکام شرعی از جانب خداوند گزاف و بی حکمت نبوده بلکه تابع مصالح و مفاسد واقعی می باشد. یعنی اگر چیزی واجب می‌شود، به دلیل وجود مصلحت واقعی اکید در آن است و اگر چیزی حرام می‌شود به علت وجود مفسده واقعی اکید در آن است.
به عبارت دیگر احکام الهی برای تامین مصالح و منافع دنیوی و اخروی انسانها جعل و ابلاغ می شوند و عمل به آنها منجر به سعادت این جهانی و آن جهانی بشریت می شود. از همین رو این احکام مختص به یک قوم و ملت و جغرافیای خاصی نبوده و برای کل جامعه بشری الزام آور و مفید و سود بخش است.
با این مقدمه باید به آقای اوباما متذکر شد که فتوای مورد استقبال وی پیش از آن که اسلامی و شیعی باشد، بنیادی عقلی و انسانی دارد و مخاطب آن، همه دولتها و قدرتها و همه بشریت می باشد. لذا این که کسانی هم از فتوا اعلام خرسندی کنند و هم واجد بیشترین حجم سلاحهای مخرب هسته ای باشند و از رژیم خطرناک اسراییل که مسلح به این سلاح می باشد، دفاع زبانی و عملی کنند، یا به دلیل عدم درک معنا و مفهوم فتوا است و یا به دلیل مجاز دانستن برخوردهای دو گانه و نفاق آلود با حقایق و ارزشهای عقلی و انسانی و دینی است که البته با شناختی که از آمریکا داریم دلیل دوم واقعیت دارد.  
به نظر می رسد آمریکاییها، انسانها و جوامع بشری را آنچنان احمق فرض کرده اند که گویا هرگز این سئوال را برای خود مطرح نخواهند کرد که چرا بزرگترین قدرت نظامی هسته ای دنیا در حالی برای چندمین بار از فتوایی عقلانی و انسانی و دینی دفاع می کند که خود بیش از همه بر خلاف مفاد این فتوا عمل کرده و می کند و بلکه تاکنون تنها استفاده کننده از این سلاح منفور در جنگ خود با کشور ژاپن بوده است.
البته نمی توان انکار کرد که رسانه های عالمگیر غربی در ایجاد رخوت و غفلت در بین جوامع بشری و تهی کردن انسان معاصر از عقلانیت تا حد زیادی موفق بوده اند اما این بدان معنا نیست که وجدان بشری به کلی منکوب شده و دیگر هیچ امیدی به احیای آن نیست.
بر اساس پیشگویی های وحیانی و بسیاری از حوادث در جریان اجتماعی و سیاسی، جهان در آستانه یک تحول و بیداری بزرگ است که پایان تمدن مبتنی بر زر و زور و تزویر غرب را رقم خواهد زد.
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ (اعراف/ 128)
موسى به قوم خود گفت: «از خدا یارى جویید و پایدارى ورزید، که زمین از آنِ خداست آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، مى‏‌دهد و فرجام [نیک‏] از آنِ پرهیزگاران است.»


منبع:

سرویس: فرهنگی ، تاریخ: ۱۴/فروردین/۱۳۹۴ - ۱۴:۵۸ ، شناسه خبر: ۶۹۹۹۳۶

فلسفه وجود روحانى

چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ب.ظ

از خاطرات شخصی خطیب توانا حجة الاسلام و المسلمین جناب آقاى محمد تقى فلسفى ( ره ) :

اواخر اسفند ماه سال 1316 شمسى بود، یکى از بازرگانان تهران مرا دعوت کرد تا با هم به مشهد برویم و هنگام تحویل سال در آنجا باشیم ، با هم به گاراژ رفتیم ، آن زمان اتومبیل سوارى کم بود، دیدیم در گاراژ یک سوارى توقف کرده چهار مسافر دارد و منتظر مسافران دیگر است ، من و میزبانم به اتفاق یک مسافر دیگر سوار آن شدیم و حرکت کرد تا از راه سمنان به مشهد برود، وقتى که از تهران بیرون آمد، مردى که در جلو نشسته بود به سمت چپ پیچید یکى یکى از شغل مسافران جویا شد، و بعد خودش را چنین معرفى کرد:
(من کاشانسکى نام دارم در مشهد تجارتخانه داشتم ، چند سال قبل تصمیم داشتم به اصفهان بروم و در آنجا مشغول تجارت شوم ، به اصفهان رفتم ولى منصرف شدم و اکنون به مشهد باز مى گردم ، او دو پاکت بزرگ پرتقال در جلو پایش گذاشته بود و مى گفت این پرتقالها را براى نوه هایم تحفه مى برم ، البته در آن زمان بر اثر مشکلات نقل و انتقال پرتقال کم بود، به هر حال نوبت من شد، کاشنسکى به من رو کرد و گفت : شغل شما چیست ؟ (مرا نمى شناخت )

گفتم : آشیخى . (با توجه به اینکه زمان سلطنت رضا خان بود)
گفت : آشیخى چیست ؟
گفتم : مسایل دینى را به مردم یاد مى دهیم ، از خدا و پیامبر، امامان علیهم السلام ، عبادات ، معاملات ، حلال و حرام سخن مى گوییم .
تا به اینجا رسیدم سخنم را قطع کرد و با فریاد گفت : ( از این حرفها دست بردارید، مردم را معطل کرده اید، و عمر همه را هدر مى دهید.)
به این ترتیب گستاخى و بى ادبى کرد، میزبانم خواست جوابش را بدهد، گفتم ساکت باشد فعلا اول سفر است .
اتومبیل همچنان راه مى پیمود تا به رودخانه اى رسیدیم ، اواخر اسفند ماه در میان رودخانه آب جارى بود، اتومبیل مى بایست از کف رودخانه عبور کند، راننده ماشین را کنار زد و توقف کرد و گفت باید صبر کنیم تا اتومبیل بزرگ بیاید، اگر در داخل آب ماندیم ، ماشین را بیرون بکشد، طولى نکشید، تا یک کامیون سقف دار فرا رسید، در کف کامیون بار مسافران بود، و مسافران هم روى بارها پشت سر هم نشسته بودند، کامیون عبور کرد و در آن سوى آب ایستاد و مسافرانش که مازندرانى و زوار مشهد بودند پیاده شدند، وقتى که اتومبیل ما حرکت کرد، در وسط آب بر اثر فشار زیاد آب ، خاموش شد، راننده گفت : درهاى اتومبیل را باز کنیم و پاها را بالا نگهداریم تا آب از کف اتومبیل نیز عبور کند.
در این هنگام کاشانسکى دید بر اثر عبور آب از کف ماشین پاکتها پاره شد و پرتقالها با حرکت آب به رودخانه وارد شد.
وقتى که چشم مسافران کامیون به پرتقالهاى شناور روى آب افتاد، شلوارهاى خود را بالا زدند، و براى گرفتن آنها به وسط آب مى رفتند، کاشانسکى به من رو کرد و گفت : به مردم بگو پرتقالها را بگیرند و جمع کنند، آنها را نخورند، من به مردم گفتم : ( اى زایران مشهد مقدس ! مبادا این پرتقالها را بخورید، شما دارید به زیارت مى روید، پرتقالها مال این آقا است ، آنها را از آب بگیرید و تحویل صاحبش بدهید.)

آنها هم زحمت کشیدند پرتقالها را گرفتند و یک جا تحویل صاحبش ‍ دادند.
راننده کامیون هم با استفاده از سیم بوکسل اتومبیل ما را از آب بیرون کشید و حرکت کردیم ، کاشانسکى از من تشکر کرد، من به او گفتم : (حالا فهمیدى آشیخى یعنى چه ؟)
او به اشتباه خود پى برد و دریافت که شغل روحانیت بسیار مهم است ، و موجب حفظ اموال و امنیت و ناموس و روابط نیک اجتماعى و آسایش ‍ زندگى خواهد شد.

مسجد تعطیل است!!

چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۴۵ ق.ظ

احیاء و تقویت اجتماعات مذهبی در مساجد، یکی از سنتهای حسنه است که از صدر اسلام مورد توجه رهبران مذهبی، به ویژه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.

آن حضرت در این زمینه می فرماید:

مَنْ مَشی اِلی مَسْجِدٍ مِنْ مَساجِدِ اللّه ِ فَلَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ خَطاها حَتّی یَرْجِعَ اِلی مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَناتٍ وَمُحِیَ عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئاتٍ وَرُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجاتٍ - وسائل الشیعه، ج5، ص201 -

هر کس به سوی یکی از مساجد خدا حرکت کند، برای هر قدمی که برمی دارد ـ تا زمانی که به منزلش برگردد ـ ده حسنه نوشته می شود و ده گناه از او پاک می شود و ده درجه به وی داده می شود.

امام خمینی رحمه الله و اهمیت حضور در مسجد:

یکی از یاران امام خمینی رحمه الله می گوید:

بعد از شهادت حاج آقا مصطفی همان روز تا صدای اذان بلند شد، امام نیز بلند شده و برای وضو آماده شد و به اطرافیان گفت: من به مسجد می روم.
من به یکی از خادمها گفتم: زود برو و به خادم مسجد بگو: سجاده را پهن کند. او به مسجد رفت اما خادم را پیدا نکرده بود، اصلاً کسی احتمال نمی داد که امام خمینی رحمه الله در آن روز با آن حال بحرانی ـ که در شهادت فرزندش عزادار بود ـ به مسجد برود؛ امّا امام خمینی رحمه الله با آن مصیبت عظیمی که برایش رخ داده بود، برای اقامه نماز جماعت به مسجد رفت. وقتی مردم متوجه شدند، جمعیت یک دفعه از همه طرف به مسجد هجوم آوردند. ما وقتی به مسجد رسیدیم، مردم همه گریه می کردند؛ چه گریه ای! امام وارد مسجد شد، نماز را به جماعت اقامه کرد و بعد از نماز روضه خوانده شد و امام و همه حاضرین گریستند - سرگذشتهای ویژه، ج1، ص65 -


سیره و سنت بزرگان دینی:

حضور در مساجد حتی در سخت ترین زمانها، سیره و سنت بزرگان دینی بوده است. آنان با تأسّی از قرآن کریم که فرموده « در مساجد، خدا را مخلصانه بخوانید » - اعراف/ 29 - در شدیدترین دورانهای خفقان و استبداد، در مساجد برای عبادت مخلصانه حضور یافته و این کانونهای مذهبی را فعّال می کردند.

زمانی که رضاخان قصد داشت مساجد را تعطیل کند، بر هر مسجدی عده ای قزاق گذاشته بود ؛ مرحوم میرزا محمد علی شاه آبادی عازم مسجد بود که فرمانده قزاقان مستقر در مسجد جامع طهران جلو آمده و گفت: آقا! نماز و مسجد تعطیل است!

آقا در حالی که حتی سرشان را بلند نکرده بود، از آن مأمور دولتی پرسید: اینجا کجاست؟ او گفت: مسجد. آقا فرمود: من کی هستم؟ گفت: پیشنماز مسجد. فرمود: مملکت چه مملکتی است؟ او گفت: ایران. آقا فرمود: ایران، دینش چیست؟ افسر دولتی گفت: اسلام. فرمود: شاه کشور چه دینی دارد؟ گفت: شاه مسلمان است. آقا فرمود: هر وقت شاه گبر شد و اعلام کرد که من کافرم و در این مسجد ناقوس زدند، من هم می روم در مسجد مسلمانان نماز می خوانم!! پس از این گفتگو در مسجد را باز کرده و داخل مسجد شد و نمازگزاران نیز آمدند و نماز جماعت را تشکیل دادند - عارف کامل، ص57 -

برکات حضور در مسجد:

رفت و آمد کردن به مساجد، آثار و برکات فراوانی دارد. امام حسن مجتبی علیه السلام در گفتاری حیاتبخش 8 فائده از فوائد مسجد را می شمارد و می فرماید:

مَنْ اَدامَ الاِْخْتِلافَ اِلَی الْمَسْجِدِ اَصابَ اِحدی ثَمانٍ: آیَةً مُحْکَمَةً وَاَخا مُسْتَفادا وَعِلْما مُسْتَطْرَفا وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَکَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَی الْهُدی اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدیً وَترْکَ الذُّنُوبِ حَیاءً اَوْ خَشْیَةً - تحف العقول، ص235؛ تربیت در سیره امام مجتبی علیه السلام ، ج4، ص29 -

کسی که پیوسته به مسجد رفت و آمد داشته باشد، یکی از هشت بهره نصیبش خواهد شد:

نشانه و دلیل محکم [و قاطع در راه هدف]، دوستی فایده دار، دانشی نو، رحمتی مورد انتظار [از طرف خداوند]، آموختن سخنانی که او را هدایت کند یا از لغزشها باز دارد و ترک گناهان از روی حیا و شرم ( یا ترس )

ابوعلی سینا در مسجد:

ابن سینا دانشمند نابغه قرن چهارم هجری، به علم و دانش علاقه بسیار داشت. او مدتی بود که به دنبال یک کتاب ـ در مورد فلسفه و حکمت از علمای یونان قدیم ـ می گشت. وی در این مدت مسافرتها کرده و به جستجوی وسیع پرداخت؛ امّا هر چه تلاش نمود آن را پیدا نکرد. تا اینکه روزی روانه مسجد شد، دو رکعت نماز خواند و پس از نماز از درگاه خدای بزرگ خواست تا آن کتاب را به وی برساند. از مسجد بیرون آمده و به سوی منزل حرکت کرد، ناگهان سر راه خود چشمش به پیرزنی افتاد که مقداری اشیاء کهنه و پوسیده قدیمی را در زمین گسترده و در معرض فروش قرار داده بود، از جمله چند کتاب کهنه نیز در کنار بساط او دیده می شد.
بوعلی که عاشق بی قرار کتاب بود، بی اختیار به سوی آنها کشیده شد، از قضا همان کتابی را که سالها به دنبالش بود در میان آن اشیاء قدیمی مشاهده کرد، آن را برداشته و به پیرزن گفت: این کتاب را چند می فروشی؟ او نیز مبلغ ناچیزی را درخواست کرد. بوعلی با خوشحالی وصف ناپذیری وجه را پرداخت کرد و به گمشده دیرین خود رسید - آموزه های کلام وحی در قصه های تربیتی، ص146 -


ما و سنت های غلط

دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۵۰ ق.ظ

عقاید و آداب و رسوم هر قوم و ملّت، بخش مهمّی از فرهنگ آن ها را تشکیل می دهد و انحطاطِ آن نشانه ی انحطاط فرهنگ و تمدن آن ها محسوب می شود.

اعراب جاهلی از منحط ترین فرهنگ ها برخوردار بودند؛ زیرا:

1 ـ بت ها را پرستش می کردند.(1)

2 ـ از فرزند دختر متنفر بودند و گاهی، با دست خود او را زنده به گور می کردند.(2)

3 ـ ملائکه را دختران خدا می دانستند.(3)

4 ـ عبادات عجیبی داشتند، مثل: سوت کشیدن و کف زدن نزد خانه ی خدا، به عنوان نماز.(4) و طواف خانه ی خدا به حالت عریان و لخت مادرزاد.(5)

5 ـ احکام و قوانین زشت و بی معنا در مورد گوشت های حلال و حرام داشتند.(6)

6 ـ ازدواج با همسر مطلّقه فرزند خوانده و نیز ازدواج با همسر مطلّقه ی برده ی آزاد شده را حرام می دانستند.(7)

شکستن سنت های غلطی که مایه ی انحراف و عقب ماندگی جوامع بشری است، از اصول کلّی دعوت انبیا علیهم السلام بوده است.

خداوند متعال در قرآن مجید(8)، ضمن اشاره به مسأله ی ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با همسر مطلّقه ی پسر خوانده ی خود که برای شکستن یک سنّت جاهلی صورت گرفت ـ زیرا آن ها پسر خوانده ها را پسر حقیقی محسوب می کردند ـ پیامبر را تشویق به سنت شکنی های ناروا می کند و می فرماید:

« اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَلا یَخْشَوْنَ اَحَدا اِلاّ اللّهَ وَ کَفی بِاللّهِ حَسیبا »؛(9)

آن ها که تبلیغ رسالت های الهی می کنند و از او می ترسند و از هیچ کس جز خدا واهمه ندارند و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش دهنده ی اعمال آن ها) است.

«... وَ تَخْشَی النّاسَ وَاللّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخشیهُ...»؛(10)

( تو [در انجام این مأموریت] از مردم واهمه داری و خداوند سزاوارتر است که از او بترسی ).

حال با توجّه به اصلِ « شکستنِ سنّت های غلط و آداب و رسوم باطل » از سوی پیامبران الهی، بر ما ست که به شکستن سنت های غلط در جامعه ی اسلامی، اقدام نموده و از کسی جز خدا هراسی به دل راه ندهیم!

بخشی از سنت های نادرست امروزی:

1 ـ استفاده از مطرب و نوارهای موسیقی مبتذل مخصوصا در مراسم عروسی.

2 ـ سوار کردن عروس بدون حجاب شرعی، در اتومبیل تزیین شده و گردش در سطح شهر، و بوق زدنِ ممتد و آزار دهنده در نیمه های شب.

3 ـ انتخاب دوست پسر و دوست دختر و ارتباطات غیر شرعی و ترویج بی بند و باری مخصوصا در فضاهای مجازی!

4 ـ پوشیدن لباس های تنگ و تحریک کننده ، برهنه گذاشتن پاها یا پوششهای بدن نما ، بیرون گذاشتن موی جلو سر ، آرایش غلیظ چهره از سوی بعضی خانم ها در منظر نامحرمان.

5 ـ گرایش به مُدها و شیوه هایِ غربیِ اصلاح موی سر و صورت و نوع پوشش و نگهداری سگهای خانگی و...

6 ـ گرایش به ماهواره و تماشای فیلم های مستهجن و منافی عفت در جمع خانواده ها.

7 ـ تراشیدن ریش.

8 ـ ساخت و خرید وفروش طلای مخصوص مردان از سوی بعضی زرگرها.

9 ـ زشت و قبیح شمردن ازدواج موقّت و ترک اوامر الهی همچون نماز و خمس و زکات و روزه و ... از سوی بعضی افراد که می رود به شکل عادت و سنت درآید!

روزی حضرت آیة الله بافقی جهت استحمام به حمام عمومی تشریف می برد.

فردی در برابر آینه مشغول تراشیدن ریش خود هست ؛ به او نزدیک می شود و برای ادای تکلیف دینی خود و شکستنِ این سنّت غلط که مورد تحریم مراجع بزرگوار است، به وی تذکّر می دهد.

آن شخص که یکی از سرهنگ های بلند پایه ی ارتش رضا شاه خائن بود، وقتی در برابر نصایح خیرخواهانه آن اُسوه ی تقوی و پرهیزگاری واقع می شود، غضبناک شده و بی درنگ سیلی محکمی به صورت آن عالِم وارسته می نوازد.

آیة الله بافقی با مواجه شدن با چنین عکس العملی، طرف دیگر صورت خویش را به سوی آن شخص می گیرد و می فرماید:

« به این طرف صورتم نیز سیلیِ دیگری بزن و از این کار حرام دست بردار!! »

آن شخص مغرور وقتی با این همه بزرگواری و سعه ی صدر آیة الله بافقی رو به رو می شود، از دلاّک حمّام سؤال می کند این آقای بزرگوار کیست؟! و او جواب می دهد ایشان حضرت آیة الله حاج شیخ محمدتقی بافقی می باشند.

وقتی سرهنگ ارتش رضاشاهی، آن عالم جلیل القدر را می شناسد، خدمت ایشان شرفیاب می شود و با نهایت پشیمانی، عذرخواهی و طلب عفوّ و بخش می کند و به ایشان قول می دهد که از آن زمان به بعد دست از عمل «ریش تراشی» بردارد و تا پایانِ عمرِ مرحوم آیة الله بافقی از نزدیکان و مریدان ایشان محسوب می گردد.(11)

«اَللّهُمَّ وَفِّقْنا لِما تُحِبُّ وَ تَرْضی»




1 ـ مائده/ 76.

2 ـ نحل/ 58 و 59.

3 ـ زخرف/ 19.

4 ـ انفال/ 35.

5 ـ مجمع البیان، ج 5، ص 803.

6 ـ انعام/ 138 و 139.

7 ـ احزاب/ 37.

8 ـ همان/ 38.

9 ـ همان/ 39.

10 ـ همان/ 37.

11 ـ مجاهد شهید آیة الله حاج شیخ محمدتقی بافقی، ص 83.

پاکیزه ترین شغل!!

شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۳۷ ب.ظ

تجارت در فرهنگ قرآن به دو معنای معنوی و مادی آمده است:

الف) معنوی: 

« ان الذین یتلون کتاب الله واقاموا الصلاة وانفقوا مما رزقناهم سرا وعلانیة یرجون تجارة لن تبور » فاطر/29  ;

«در حقیقت، کسانی که کتاب خدا را می خوانند و نماز بر پا می دارند و از آنچه بدیشان روزی داده ایم، نهان و آشکارا انفاق می کنند، امید به تجارتی بسته اند که هرگز زوال نمی پذیرد

در این آیه خداوند متعال تلاوت آیات الهی، اقامه نماز، و انفاق را تجارت زوال ناپذیر دانسته است .

در آیات 10 و 11 سوره صف نیز برخی دیگر از تجارتهای معنوی را این گونه بیان فرموده است:

«یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم × تؤمنون بالله ورسوله وتجاهدون فی سبیل الله باموالکم وانفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون » ;

«ای کسانی که ایمان آورده اید، آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی دردناک می رهاند؟ به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با اموال و جانهایتان جهاد کنید . این [گذشت و فداکاری] اگر بدانید، برای شما بهتر است

در این آیه ایمان به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جهاد در راه خدا با مال و جان به عنوان تجارت معنوی معرفی شده است .

خداوند متعال یکی دیگر از مصادیق این تجارت معنوی را چنین بیان فرموده است:

« ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراة والانجیل والقرآن » - توبه/111 -

« در حقیقت، خداوند از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای] اینکه بهشت برای آنان باشد، خریده است; [همان کسانی که] در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند . [این] به عنوان وعده حقی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست

هر معامله ای در حقیقت پنج رکن اساسی دارد: خریدار، فروشنده، متاع، قیمت و بها، سند معامله .

خداوند متعال نیز در این آیه به تمام این ارکان اشاره کرده است: خودش خریدار ، مؤمنان فروشنده ، جانها و اموال آنان متاع ، بهشت را ثمن ، و کتب آسمانی را سند این معامله قرار داده است .

ب) مادی: 

در مورد تجارت مادی آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:

1 . تجارت، مردان خدا را از ذکر خدا باز نمی دارد:

« رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله » - نور/37 -

« مردانی که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا غافل نمی سازد .»

2 . معاملات بازرگانی باید با رضایت انجام گیرد:

« الا ان تکون تجارة عن تراض منکم » - نساء/29 -

« مگر آنکه داد و ستدی با تراضی یکدیگر از شما انجام گرفته باشد .»

3 . در تجارت غیر نقد نیاز به سند و شهود است:

« یا ایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل »  - بقره/282 -

«ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگاه بدهی مدت داری به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید . و باید نویسنده ای [صورت معامله را] براساس عدالت، میان شما بنویسد .»

4 . معامله نقدی نیازی به سند ندارد:

« الا ان تکون تجارة حاضرة تدیرونها بینکم فلیس علیکم جناح الا تکتبوها » - بقره/282 -

«مگر آنکه داد و ستدی نقدی باشد که آن را در میان خود دست به دست برگزار می کنید; در این صورت، بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید .»

5 . هنگام نماز جمعه، دست از تجارت بردارید:

« و اذا راو تجارة او لهوا انفضوا الیها وترکوک قائما قل ما عند الله خیر من اللهو ومن التجارة » - جمعه/11 -

«و چون داد و ستد یا سرگرمی ببینند، به سوی آن روی می آورند و تو را در حالی که ایستاده ای، ترک می کنند . بگو آنچه نزد خداست، از سرگرمی و از داد و ستد بهتر است .»

شرایط تجارت:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله از تجارت به عنوان پاکیزه ترین شغل یاد فرموده اند، اگر دارای شرایط لازم باشد:

« ان اطیب الکسب کسب التجار الذین اذا حدثوا لم یکذبوا واذا ائتمنوا لم یخونوا واذا وعدوا لم یخلفوا واذا اشتروا لم یذموا واذا باعوا لم یطروا واذا کان علیهم لم یمطلوا واذا کان لهم لم یعسروا - میزان الحکمة، ح 17622 -

« همانا پاکیزه ترین شغل، شغل بازرگانانی است که چون سخنی گویند، دروغ نگویند و هرگاه امانتی به آنها سپرده شود، خیانت نکنند و هرگاه وعده دهند، خلف وعده نکنند و وقتی چیزی می خرند، [از آن] نکوهش نکنند و وقتی چیزی می فروشند، تعریف و تبلیغ نکنند و هرگاه بدهکارند [در پرداخت بدهی خود] تعلل نورزند و هرگاه طلبکار باشند [برای گرفتن حق خود] فشار نیاورند


برگرفته از:

مجله مبلغان ش 47

نام های دخترانه ( مذهبی )

شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۵۸ ب.ظ


پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

 از حقوق فرزند این است که نام نیکو و زیبا برای او انتخاب شود. - وسائل الشیعه، ج15، ص123 -

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

اگر نام دختر را «فاطمه» گذاشتی، به او حرف بد نزن و وی را نفرین نکن و او را کتک نزن. - کافی، ج6، ص49 -

اما کاظم علیه السلام می فرمایند:

در خانه ای که نام «فاطمه» باشد، سختی و تنگدستی وارد نمی شود. - کافی، ج6، ص49 -

با نام تو دل چه با صفا می گردد            با مهر تو دل زغم رها می گردد
باشی تو کلید راز هستی، زهرا!           با نام تو قفل بسته وا می گردد



نامهای زهرایی:

چهل نام و لقب مربوط به حضرت زهرا علیهاالسلام که از آیات، روایات، زیارات وادعیه برگرفته شده اند و شایسته و نیکوست که در نامگذاری دختران از آنها استفاده شود، به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:

  1. اِنسیه؛ 2. بتول؛ 3. حانیه؛ 4. حبیبه؛ 5. حَورا؛ 6. حوریه؛ 7. راضیه؛ 8. راکعه؛ 9. رضیه؛ 10. ریحانه؛ 11. زکیه؛ 12. زهرا؛ 13. زهره؛ 14. ساجده؛ 15. شفیعه؛ 16. شهلا؛ 17. شهیده؛ 18. صابره؛ 19. صدیقه؛ 20. طاهره؛ 21. طیبه؛ 22. عذرا؛ 23. عزیزه؛ 24. فائزه؛ 25. فاطمه؛ 26. کریمه؛ 27. کوثر؛ 28. کوکب؛ 29. مبارکه؛ 30. مُبَشّره؛ 31. محبوبه؛ 32. مُحَدّثه؛ 33. مرضیه؛ 34. مِشکات؛ 35. مُطَهَّره؛ 36. معصومه؛ 37. منصوره؛ 38. منیره؛ 39. مهدیه؛ 40. وجیهه.

نامهای دیگر:

چهل نام دیگر از زنان نمونه که از آنها نیز می توان برای نامگذاری دختران استفاده کرد، به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:

1. آسیه (پرورش دهنده حضرت موسی علیه السلام )

2. آمنه (مادر پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله )

3. اَسماء (همسر حضرت جعفر طیار علیه السلام )

4. ام البنین (مادر حضرت ابوالفضل علیه السلام )

5. انیسه (خواهر رضاعی پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله )

6. بلقیس (همسر حضرت سلیمان علیه السلام )

7. جمیله (همسر حنظله از شهدای اسلام)

8. حدیثه (نام مادر امام حسن عسکری علیه السلام )

9. حکیمه (دختر امام جواد علیه السلام )

10. حلیمه (دایه پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله )

11. حمیده (مادر امام کاظم علیه السلام )

12. حوّا (همسر حضرت آدم علیه السلام )

13. خدیجه (همسر پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله )

14. رباب (مادر حضرت علی اصغر علیه السلام )

15. رقیه (دختر امام حسین علیه السلام )

16. زینب (دختر حضرت علی علیه السلام )

17. ساره [سارا] (مادر حضرت اسحاق علیه السلام )

18. سبیکه (مادر امام جواد علیه السلام )

19. سکینه (دختر امام حسین علیه السلام )

20. سمانه (مادر امام هادی علیه السلام )

21. سُمَیّه (نخستین زن شهید در اسلام)

22. سوده (همسر پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله )

23. سوسن (نام دیگر مادر امام حسن عسکری علیه السلام )

24. شهربانو (مادر امام سجاد علیه السلام )

25. شیما (خواهر رضاعی پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله )

26. صفورا (همسر حضرت موسی علیه السلام )

27. صَفیّه (عمه پیامبر عزیز اسلام علیه السلام )

28. عاتکه (عمه پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله )

29. علیّه (دختر امام سجاد علیه السلام )

30. فضّه (کنیز حضرت زهرا علیهاالسلام )

31. اُمّ کلثوم (دختر حضرت علی علیه السلام )

32. لیلا (مادر حضرت علی اکبر علیه السلام )

33. مریم (مادر حضرت عیسی علیه السلام )

34. ملیکه (نام مادر امام زمان علیه السلام )

35. نجمه (مادر امام رضا علیه السلام )

36. نرجس [نرگس] (نام دیگر مادر امام زمان علیه السلام )

37. نسیبه (از زنان نمونه صدر اسلام)

38. نفیسه (عروس امام صادق علیه السلام )

39. هاجر (مادر حضرت اسماعیل علیه السلام )

40. هاله (خواهر حضرت خدیجه علیه السلام )


منبع:

مجله مبلغان ش 56

آخرالزمان

جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۳۱ ب.ظ

 آخرالزمان ( دوره ‏پایانى دنیا ) :

آخر به بخش پایانى هر مجموعه گفته، «1» و زمان در لغت بر وقت کم یا زیاد اطلاق مى‏ شود. «2» و مقصود از آن در این‏جا روزگار و عمر جهان است.

«آخرالزمان» ترکیبى اضافى و به معناى بخش پایانى حیات دنیا است.

واژه آخرالزمان در قرآن به کارنرفته؛ امّا مطالب گوناگونى درباره این‏ موضوع از آیات قابل استفاده است.

قرآن به طور کلّى، جهانیان را به دو بخش پیشینیان (الأَوّلینَ، المُستَقدِمینَ) و پسینیان (الأَخِرینَ، المُستَأخِرینَ) قسمت کرده است (واقعه/ 56، 13 و 39 و 49؛ حجر/ 15، 24).

افزون بر آن، آیاتى در قرآن از میراث‏ برى زمین به وسیله صالحان و مستضعفان، پیروزى نهایى حق بر باطل و گسترش اسلام در سرتاسر جهان سخن مى‏ گوید که پس از وقوع بلاها و فتنه‏ هاى بسیار محقّق مى ‏شود. (اعراف/ 7، 128؛ نور/ 24، 55؛ قصص/ 28، 5؛ فتح/ 48، 28 و ...) این آیات با دوره پایانى دنیا ارتباط دارند «1» و برخى از نشانه‏ هاى قیامت که از آن به «اشْراط الساعة» تعبیر شده (محمد/ 47، 18) نیز در این بخش واقعند. در روایات و تفاسیر، بسیارى از نشانه ‏هاى آخرالزمان از اشراط الساعة نیز شمرده شده است؛ «2» از این رو براى جدایى این دو موضوع مقاله آخرالزمان به حوادث و تحوّلات اجتماعى در واپسین دوره حیات بشرى اختصاص یافته که معمولًا در کتاب‏هایى تحت عنوان الْمَلاحِمُ والْفِتَن «3» و کتاب‏هاى مربوط به غیبت امام زمان «4» بررسى مى‏ شوند و اشراط الساعة به حوادث طبیعى و دگرگونى‏ هاى کیهانى در آستانه قیامت، مانند: طلوع خورشید از مغرب، پوشیده شدن آسمان از دود، تاریک شدن خورشید و ماه و ستارگان، متلاشى شدن کوه‏ها و ... محدود شده است. «5»

تعبیر «الیوم ‏الأخر» که در قرآن فراوان به کار رفته، با جهان آخرت مرادف و ناظر به این واقعیّت است که زندگانى آن جهان، در پى حیات دنیایى، سرانجامِ نهایى آن است «6»؛ در نتیجه، این اصطلاح نیز به بحث «آخرالزمان» مربوط نمى‏ شود.

از آن‏جا که مفهوم «آخر» نسبى است و در تاریخ انقراض دنیا اختلاف فراوانى وجود دارد «7» و قرآن نیز از تعیین وقتى مشخّص براى آن پرهیز کرده (لقمان/ 31، 34؛ احزاب/ 33، 63 و زخرف/ 43، 85) محدوده آخرالزمان به دقّت قابل اندازه‏ گیرى نیست؛ با این حال، با استفاده از روایات «8» مى‏ توان بعثت پیامبر خاتم را سرآغاز دوره «آخرالزمان» دانست «9»؛ البتّه در بیش‏تر روایات، آخرالزمان به دوره پایانى که با ظهور مهدى مقارن است، اطلاق شده است.

بشر به مقتضاى حبّ ذات و طبیعت جست و جو گر خود، همواره به سرانجام دنیا مى ‏اندیشیده است. «1» همه ادیان الهى و بیش‏تر مکاتب بشرى، درباره پایان تاریخ، اظهار نظر کرده ‏اند. «2» در همه پیش‏گویى‏ هاى مربوط به آخرالزمان، خبرهاى وحشتناک و نگران‏ کننده ‏اى وجود دارد؛ «3» ولى اغلب بر این امر اتّفاق نظر است که پایان کار بشر، روشن و سعادت ‏آمیز است. «4» در تمام فرقه ‏ها و مذاهب اسلامى، کم و بیش سرانجام سعادت‏مند بشر پیش‏ بینى شده است. «5»

در متون زرتشتى (از آیین‏هاى باستان) به صراحت از دوره طلایى بشر در پایان جهان یاد شده که به آشوب‏ها و بلاهاى بسیار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسین منجى (سوشیانس) محقّق مى‏ شود. «6»

در آیین هندوان نیز هر دوره انسانى به چهار قسمت تقسیم شده که قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدریجى معنویت اوّلیه است و از آن، به عصر ظلمت (Yuga Kali) تعبیر مى‏ شود؛ سپس منجى بشر ظاهر و با فروپاشى جوامع انسانى و ازبین رفتن شرارت‏ها، دوره ‏اى نو آغاز مى‏ گردد. «7»

در متون بودایى نیز از این دوره، سخن به میان آمده است. «8»

در ادیان ابراهیمى، بیش از آیین‏ها و مکاتب دیگر بر دوره طلایى بشر در پایان تاریخ، تأکید شده است.

در عهد عتیق، برقرارى سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پیش ‏بینى شده که به وسیله «مشیح» محقّق مى‏شود. «9» در عهد جدید نیز به این مطلب پرداخته شده «10» و مکاشفه یوحنا به طور کامل به حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص یافته و در پایان آن، به برقرارى صلح و آرامش جهان تحت حاکمیت مؤمنان اشاره شده است. «11»

در میان مکاتب بشرى، پیش‏بینى «مارکس» از مدینه کمونیستى همراه با کمون نهایى ایجاد شده، تصویرى از جامعه بى‏ طبقه و بى‏ نیاز از دولت را ارائه مى‏ دهد. «12»

پیش‏ بینى‏ هاى «رنه‏گنون» (عبدالواحد یحیى‏) از افول و فروپاشى تمدّن مادّى غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقیقت که با نظر به داده ‏هاى آیین‏هاى باستان و ادیان ابراهیمى ارائه شده خبر مى‏ دهد. «13»

نظریّه پایان تاریخ «فوکویاما» پیروزى نهایى نظام غربى و حاکمیّت ابدى آن بر سرتاسر جهان را پیش‏بینى کرده است «1»

و نظریّه «برخورد تمدّن‏ها» از «هانتنگتون» جنگ جهانى تمدّن‏ها و نظم جهانى ‏نوى براساس مرزهاى تمدّنى را در پایان این دوره از جهان، پیش‏بینى مى‏ کند. «2»


دیدگاه کلّى قرآن درباره پایان تاریخ‏:

دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهى خوش بینانه بوده، پایان دنیا پایانى روشن و سعادت آمیز دانسته شده است. سرانجامِ سعادت‏مند جهان، همان تحقّق کامل غرض از آفرینش انسان‏ها است که چیزى جز عبادت خداوند نخواهد بود: «و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلَّا لِیَعبدونَ.» (ذاریات/ 51، 56) عبودیّت الهى در سطوح گوناگون فردى و اجتماعى آن، براساس برنامه ‏ریزى خداوند و در چارچوب اصل اختیار واقع شده و غالب انسان‏ها از آن بهره ‏مند مى‏ شوند:
 «وَعدَاللّهُ ‏الَّذینَ ءَامَنوا مِنکُم وعَمِلوا الصالِحتِ لَیَستخلِفنَّهُم فِى‏ الأَرضِ ... ولَیُمَکّننَّ لَهُم دِینَهُم الَّذِى ارتَضى‏ لَهُم و لَیُبدّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفهِم ‏أَمناً یَعبُدونَنِى لَایُشرِکونَ بِى شَیئاً» (نور/ 24، 55)، «هُو الَّذِى أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى‏ وَدِینِ الحَقّ لِیُظهِرَهُ عَلَى ‏الدّینِ کُلّهِ
 (توبه/ 9، 33؛ فتح/ 48، 28 وصف/ 61، 9) «3»

آیات ناظر به آینده جوامع انسانى، بر عنصر خوش‏بینى در جریان کلّى نظام طبیعت و طرد عنصر بدبینى درباره پایان کار بشر تأکید ورزیده، به نوعى فلسفه تاریخ براساس سیر صعودى و تکاملى آن اشاره دارد. «4»

از نگاه اسلام، دین با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در کامل‏ترین شکل خود به بشر عرضه شده: «الیَومَ أَکمَلتُ لَکُم دِینَکُم و أَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتى و رَضیتُ لَکُم الإِسلمَ دِیناً» (مائده/ 5، 3) و همواره با انتقال از جامعه ‏اى به جامعه دیگر شکوفاتر مى‏ گردد:
 «مَنْ یَرتدَّ مِنکُم عَن دِینِه فَسوفَ یأتِى اللّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهم و یُحِبّونَه». (مائده/ 5، 54) «5» خداوند از پیامبران گذشته، پیمان گرفته ‏که ‏به ‏پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله ایمان‏ آورده، به ‏او یارى رسانند (آل عمران/ 3، 81) بنابراین، تمام نبوت‏ها و شرایع پیشین، مقدمه و پیش درآمد شریعت ختمیّه ‏اند
. «6»

از ظاهر برخى آیات، چون «والسابقونَ السباقونَ أُولئِکَ المُقرَّبونَ ... ثُلَّةٌ مِن الأَوَّلینَ وَ قَلیلٌ مِن الأَخِرین» (واقعه/ 56، 10- 13 و 14) و نیز بعضى روایات «7» برمى آید که پیشینیان از مردم آخرالزمان، فضیلت و مرتبه بالاترى داشته ‏اند؛ «1» امّا اهل تفسیر، سبقت گرفتگان را پیامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضیلتى براى اقوام گذشته نشمرده ‏اند؛ زیرا طبیعى است که اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله، نسبت به تمام پیامبران دیگر و اصحابشان بسیار کم‏تر باشند؛ «2» البته روایاتى نیز حاکى از نسخ آیه مزبور نقل شده «3» که درست به نظر نمى‏ رسد؛ «4»

و به دلیل سطح بالاى معرفت مردم آخرالزمان معجزات حسّى اقوام گذشته، جاى خود را در اسلام* به معجزه عقلى و علمى (قرآن) داده «5» و وحى قرآنى، با سخن از قرائت و علم و قلم، آغاز مى‏ شود: «اقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ* خَلَقَ الإِنسنَ مِن عَلَقٍ* اقرَأ و رَبُّکَ الأَکرَمُ* الَّذِى عَلَّمَ بِالقَلمِ* عَلَّمَ الإِنسنَ ما لَم یَعلَم»(علق/ 96، 1- 5) و قرآن، از دوره ماقبل اسلام، به عنوان عصر جاهلیت در مقابل عصر علم و خرد یاد مى‏کند: «الجاهِلیَّةِ الأُولَى‏» «6» (احزاب/ 33، 33) از این رو، طبق روایات، سوره توحید و شش آیه آغازین حدید، براى اقوامى در آخرالزمان نازل شده که در کاوش‏ هاى دینى، از اقوام پیشین ژرف ‏اندیش‏تر و دقیق‏ترند. «7»

در روایات متعدد دیگر نیز دوره آخرالزمان و مردم آن، به رغم وقوع فتنه ‏ها و آشوب‏هاى بسیار، بهترین زمان و بهترین مردم شناسانده شده ‏اند؛ «8» بنابراین، میان دیدگاه خوشبینانه اسلام درباره پایان تاریخ و ظهور آفت‏هاى اجتماعى بسیار در آن دوره، هیچ گونه تنافى وجود ندارد. برخى از پیامبران نیز به دلیل فضیلت مردم آخرالزمان، از خداوند خواسته ‏اند که نام و راهشان در میان آنان جاوید بماند (شعراء/ 26، 84) «9»

قرآن، امت پیامبر را معتدل‏ترین و در نتیجه کامل‏ترین: «و کَذلِکَ جَعلنکُم أُمَّةً وَسَطاً» (بقره/ 2، 143) «10» و بهترین امّت: «خَیرَ أُمَّةٍ اخرِجَت لِلنَّاسِ» (آل عمران/ 3، 110) معرفى مى‏ کند؛ «11» بر همین اساس، خوارق عادت در آخرالزمان به کمترین میزان رسیده خداوند از طریق سنت هاى طبیعى تاریخ، جوامع بشرى را با آزمایش‏هاى مختلف به حدى از بلوغ، شعور و تجربه مى‏ رساند که زمینه حکومت جهانى صالحان مهیا شده «12» و بر اساس سنّت همیشگى خویش، مؤمنان را بر همه موانع چیره ساخته، به فتح و پیروزى پایدار مى‏ رساند: «إِنَّهُم لَهمُ المَنصُورونَ* و إِنَّ جُندَنا لَهُم الغلِبون» (صافات/ 37، 172 و 173) «1» از مجموعه مباحث گذشته مى ‏توان نتیجه گرفت که دوره اسلامى، همان دوره آخرالزمان است که تحقق کامل دیدگاه مثبت اسلام درباره پایان تاریخ، در عصر ظهور امام مهدى به وقوع خواهد پیوست.


نشانه ‏ها و رخدادهاى مهم آخرالزمان‏:

ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ به شمار مى‏ رود؛ «2» لذا مفسران، مقصود از نشانه‏ هاى قیامت ‏را در آیه ذیل، بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله دانسته‏ اند که نسبت به عمر جهان، فاصله بسیار کمى تا قیامت دارد: «3» «فَهَل یَنظُرونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأتِیَهُم بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطُها».
 (محمد/ 47، 18)

در آخرالزمان وقایع فراوان دیگرى نیز پیش ‏بینى شده که بیش‏تر به دوره پایانى آن (مقارن با ظهور مهدى) مربوط مى‏ شود.

1. بحران معنویّت:
پیش از ظهور امام زمان جوّ حاکم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود. «اقتَربَ لِلنَّاسِ حِسابُهُم و هُم فِى غَفلَةٍ مُعرِضون
 (انبیاء/ 21، 1) در این آیه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متّصف شده‏ اند. «4» در روایات نیز منظور از اشراط الساعة که در آیه 18 سوره محمد/ 47 به آن اشاره شده، رواج بیش از حدّ کفر، فسق و ظلم دانسته و موارد متعدّدى از آن بر شمرده شده است. «5»

2. وقوع اختلاف‏ها و درگیرى‏هاى بسیار:
یکى از نشانه‏ هاى آخرالزمان، اختلاف‏ها و درگیرى‏ هاى فراوان میان گروه‏هاى گوناگون است:
 «فَاختَلفَ الأَحزابُ مِن بَینهِم فَویلٌ لِلَّذینَ کَفَروا مِن مَشهَدِ یَومٍ عَظِیم.» (مریم/ 19، 37)

روایات، این آیه را به ظهور فرقه‏ هاى مختلف در جهان اسلام مربوط دانسته ‏اند که در آخرالزمان پدید آمده، موجب اختلاف‏هاى بسیار خواهند شد. «6» آیه «یَلبِسَکُم شِیَعًا و یُذِیقَ بَعضَکُم بَأسَ بَعض» (انعام/ 6، 65) نیز به وقوع اختلاف‏ها و قتل و کشتار در آخرالزمان تفسیر شده است. «7» بر اساس روایتى، آیه «ولَنبلونَّکم بشى‏ءٍ مِن الخَوف و الجُوع و نَقصٍ من الأَمولِ و الأَنفُس ...» (بقره/ 2، 155) به ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى و فقر و کشتار در آخرالزمان اشاره دارد. «8»

3. ظهور دجّال:
درهرسه دین آسمانى‏ یهود، مسیحیت واسلام، ظهور فاسدترین ومخرّب‏ترین جریان منحط در طول تاریخ، پیش بینى و از خطر آن پرهیز داده شده است. «1»

دجّال که تجسّم کفر، فریب و گمراهى است، در آخرالزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خویش مى‏ خواند. برخى از مفسّران، تفسیر آیه «لَخلقُ السّموت و الأرض أکبر من خلق النّاس» (غافر/ 40، 57) را به ظهور دجّال ناظر دانسته ‏اند که در دید مردم، عظیم‏ترین موجود جلوه مى‏ کند!! «2» در حالى که خداوند، او را از بسیارى مخلوقات دیگر کوچک‏تر مى‏ شمارد. «3» سرانجام این پدیده به دست عیسى‏ علیه السلام محو و نابود خواهد شد. «4»

4. وقوع مصائب:
برخى از آیات ؛ عذاب بر کافران و گنه‏کاران آخرالزمان - که نزول عذاب را انکار مى‏ کنند - تطبیق داده شده است: «إن أتکُم عَذابُهُ بَیتاً أَو نَهاراً مَا ذَا یَستَعجِلُ مِنهُ المُجرِمونَ». (یونس/ 10، 50) «فَإِذا نَزلَ بِسَاحَتهِم فَساءَ صَباحُ المُنذرین»(صافات/ 37، 177) «5»

با استفاده از آیه 65 انعام/ 6 برخى از این عذاب‏ها بدین شرح گزارش شده ‏اند:
صدایى هراسناک و دود در آسمان و حاکمان ستمگر «قُل هُو القادِرُ عَلى‏ أَن یَبعَثَ عَلیکُم عَذاباً مِن فَوقِکُم»، فرو رفتن برخى انسان‏ها در زمین «أَو مِن تَحتِ أَرجُلِکُم»، اختلافات بسیار در دین، «أَو یَلبِسَکُم شِیَعاً» قتل و کشتار «و یُذِیقَ بَعضَکُم بَأسَ بَعض». در این دوره زمانى، «6» ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى و فقر و کشتار نیز بسیار رخ خواهد داد: «وَ لَنبلُونَّکُم بِشَى‏ءٍ مِنَ الْخَوفِ والْجُوعِ و نَقصٍ مِن الأَمولِ وَالأَنفُس ....» «7»

5. خروج سفیانى:
بیش‏تر مفسّران، از ظهور لشکرى طغیان‏گر که آخرالزمان در کشورهاى اسلامى به ستم و تعدّى پرداخته، سرانجام در صحرایى بیرون از مکّه، گرفتار عذاب الهى مى‏ شوند، خبر داده و آیه «ولَو تَرى‏ إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ و أُخِذوا مِن مَکانٍ قَرِیب» (سبأ/ 34، 51) را درباره آن لشکر دانسته ‏اند.

در روایات شیعه و سنّى، نام رهبر این لشکریان، سفیانى ذکر شده است. «8»

آیه «أَفأَمِنَ الَّذینَ مَکَروا السَّیَاتِ أَن یَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرضَ ....» (نحل/ 16، 45) نیز که توطئه‏ گران را به فرو رفتن در زمین تهدید مى‏ کند، بر لشکر سفیانى تطبیق داده شده است. «1» آیه «... ءَامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدّقًا لِما مَعَکُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوهًا فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدبارِهَا» (نساء/ 4، 47) نیز درباره بازماندگان لشکر سفیانى تأویل شده که صورت‏هایشان معکوس گشته، پشت سرشان قرار مى‏ گیرد. «2»

6. نداى آسمانى:
بنابر روایات شیعه، جبرئیل نخستین کسى است که با امام ‏زمان بیعت و با صدایى بلند به گونه ‏اى که به گوش همه جهانیان برسد، این آیه را تلاوت مى‏ کند: «أَتى‏ أَمرُ اللّهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ: فرمان خدا رسید؛ پس دیگر شتاب مکنید». (نحل/ 16، 1) «3» آیه «وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ* یَومَ یَسمَعونَ الصَّیحَةَ بِالحَقّ ذلِکَ یَومُ الخُروجِ» (ق/ 50، 41 و 42) نیز درباره این حادثه، تأویل شده است. «4»

7. ظهور منجى بزرگ بشر:
مهم‏ترین رخ‏داد آخرالزمان، ظهور دوازدهمین امام شیعیان براى رهایى انسان‏ها است:
 «جَاءَالحَقُّ و زَهقَ البطِلُ إِنَّ البطِلَ کانَ زَهوقًا.» (اسراء/ 17، 81) این آیه که از پیروزى چشم‏گیر حق بر باطل سخن مى‏ گوید، در روایات به ظهور مهدى تأویل شده است. «5»

آیه 148 بقره/ 2 (أَینَ ماتَکونُوا یَأتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا) نیز بر یاران نخستین مهدى که خداوند آنان را گرداگرد حضرت حاضر مى‏ سازد، تطبیق داده شده ‏است «6». آیه «فَإِن یَکفُربِها هؤُلَاءِ فَقَد وَکَّلنا بِها قَومًا لَیسوا بِها بِکفرین» «7» (انعام/ 6، 89) نیز چنین است.

8. نزول عیسى‏ علیه السلام:
یکى از رخ‏دادهاى آخرالزمان، فرود آمدن عیسى علیه السلام از آسمان است: «و إِنَّه لَعِلمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاتَمتَرُنَّ بِها» (زخرف/ 43، 61)، «وإِن مِن أَهلِ الکِتبِ إِلَّا لَیُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ.» (نساء/ 4، 159) مفسّران با استفاده از این آیات، ظهور دوباره عیسى‏ علیه السلام در آخرالزمان را پیش ‏بینى کرده ‏اند «8»

و در روایات نیز تصریح شده که وى در بیت‏ المقدّس به نماز جماعت امام ‏زمان اقتدا و در جنگ‏هاى ایشان نیز شرکت خواهد کرد. «9» براساس این تفسیر، فرود آمدن عیسى‏ علیه السلام از آسمان، یکى از نشانه ‏هاى نزدیکى قیامت شمرده شده و از ایمان آوردن همه اهل کتاب به حضرت عیسى‏ علیه السلام در آخرالزمان که یکى از فرماندهان امام‏زمان به شمار مى‏ رود، خبر داده شده است.

9. خروج جنبنده‏ اى از زمین:

قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبده‏ اى حکایت مى‏ کند که هنگام روى‏گردانى مردم از معنویّت، از زمین خارج شده، با مردم سخن مى‏ گوید. «1» «و إِذا وَقعَ القَولُ عَلَیهِم أَخرَجنا لَهُم دابَّةً مِنَ الأَرضِ تُکَلّمُهُم أَنَّ النَّاسَ کَانوا بَایتِنا لَایُوقِنون». (نمل/ 27، 82) در تفاسیر، مطالب بسیارى درباره این موجود شگفت بیان شده «2» که تا حدّ بسیارى غیر واقعى و بى ‏اساس به نظر مى‏ رسد! «3» و در ظاهر برگرفته از منابع اسرائیلى است. «4»

10. هجوم یأجوج و مأجوج:
قومى وحشى و فاسد با تخریب سدّ ذوالقرنین، در اندک زمانى سرتاسر جهان را پر از ظلم و فساد خواهد کرد تا آن که بنابر روایات، در عصر ظهور مهدى، به طور کلّى از بین خواهد رفت. «5» «حَتَّى‏ إِذا فُتِحَت یَأجوجُ و مَأجوجُ و هُم مِن کُلّ حَدَبٍ یَنسِلون.» (انبیاء/ 21، 96)

برخى، یأجوج و مأجوج را یکى از نژادهاى انسانى، با صفات ظاهرى خاص یا موجوداتى خارق ‏العاده دانسته ‏اند که از پشت مانعى مادّى خارج شده، به کشتار مردم و تخریب منابع طبیعى خواهند پرداخت. «6»

برخى دیگر نیز آنان را نمادى از یک تمدّن مادّى مخرّب شمرده ‏اند که سدّ معنوىِ ساخته شده به دست پیامبران را منهدم و حیات طبیعى و معنوى را بر کره زمین تهدید خواهد کرد؛ «7»

در هر حال، بیش‏تر مفسّران با استناد به آیه «وَ تَرَکنَا بَعضَهُم یومَئِذٍ یَموجُ فِى بَعضٍ و نُفِخَ فِى‏ الصُّورِ فَجَمَعناهم جَمعًا» (کهف/ 18، 99) که بنابر قول مشهور، به هجوم آنان اشاره داشته و بى‏ درنگ از قیامت سخن به میان آورده، آن را از نشانه‏ هاى متّصل به قیامت شمرده ‏اند و سخن از بازگشت برخى اقوام گذشته را هنگام خروج یأجوج و مأجوج مربوط به قیامت دانسته‏ اند: «8» «و حَرامٌ عَلى‏ قَریَةٍ أَهلَکنها أَنَّهُم لَایَرجِعونَ* حَتَّى‏ إِذا فُتِحَت یَأجوجُ و ....» (انبیاء/ 21، 95 و 96) برخى دیگر، این حادثه را به استناد روایات بسیار، به دوران ظهور مربوط دانسته «9» و اشاره به بازگشت برخى اقوام را به مسأله «رجعت» ارتباط داده ‏اند. «10»

11. رجعت:
در آخرالزمان برخى از نیکوکاران و بدکاران زمان‏هاى گذشته، دوباره زنده مى‏ شوند. «وَ یَومَ نَحشُرُ مِن کُلّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّن یُکَذّبُ بَایتِنا
 (نمل/ 27، 83)

این آیه فقط به برانگیخته شدن عدّه ‏اى از مکذّبان و نه همه آن‏ها اشاره کرده؛ بدین جهت، روایات و مفسّران شیعه، میان مصداق این آیه و قیامت ( که حشر همگانی ست ) تفاوت قائل شده و آیه را به آخرالزمان مربوط دانسته ‏اند که عدّه ‏اى از نیکوکاران و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایى اعمال خویش را خواهد دید. «1»

مرگ و زندگى دوباره: «رَبَّنا أَمَتَّنا اثنَتَینِ و أَحیَیتَنَا اثنَتَینِ» (غافر/ 40، 11)، «2» عذاب پیش از عذاب بزرگ: «و لَنُذیقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدنَى‏ دُونَ العَذابِ الأَکبَر» (سجده/ 32، 21)، «3» ظهور بندگان پیکارجو پیش از قیامت: «فَإِذا جاءَ وَعدُ أُولهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِباداً لَنا أُولِى بَأسٍ شَدید» (اسراء/ 17، 5)، «4» میثاق پیامبران با خداوند براى ایمان آوردن و یارى رساندن به پیامبراسلام: «و إِذ أَخَذَ اللّهُ مِیثقَ النَّبِیّینَ ... لَتُؤمِنُنَّ بِه و لَتَنصُرنَّهُ» (آل‏ عمران/ 3، 81) «5» و منّت الهى بر مستضعفان تاریخ: «و نُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ استُضعِفوا فِى الأَرضِ و نَجعلَهُم أَئِمَّةً و نَجعَلَهُم الوارِثین.»(قصص/ 28، 5) «6» همگى به رجعت، تفسیر و تأویل شده ‏اند؛ با این حال در تفسیر آیات پیشین، آراى دیگرى نیز گفته شده است. «7»

12. صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان:
پس از پیروزى حضرت مهدى و یارانش، آرامش و معنویّت بر جهان حاکم خواهد شد: «وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءَامَنوا ... وَ لَیُبدّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً ....» (نور/ 24، 55)، «إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ یُورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ و العقِبَةُ لِلمُتَّقین» (اعراف/ 7، 128)، «و قاتِلوهُم حَتَّى‏ لَاتَکونَ فِتنةٌ و یَکونَ الدّینُ کُلُّهُ لِلّه» (انفال/ 8، 39)، «لِیُحِقَّ الحَقَّ و یُبطِلَ البطِلَ.» (انفال/ 8، 8) این آیات و آیات دیگر که از میراث ‏برى صالحان و مستضعفان و جانشینى آنان در زمین یاد مى‏ کند (انبیاء/ 21، 105 و اعراف/ 7، 137 و قصص/ 28، 5) همگى بیان‏گر این واقعیّتند که سرنوشت این جهان، پس از جهادى الهى به امامت امام ‏زمان سرانجام به دست مؤمنان افتاده و جهانیان همگى در سایه حکومت حضرت در صلح و معنویّت به سرخواهند برد. «8»

افزون بر این، تحقّق کامل آیات «وَ لَه أَسلَمَ مَن فِى ‏السَّموتِ و الأَرضِ» (آل ‏عمران/ 3، 83) و «یُحىِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها» (حدید/ 57، 17) و «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفروا مِن دِینِکُم فَلاتَخشَوهُم وَ اخشَون» (مائده/ 5، 3) و «یَومئذٍ یَفرُح ‏المؤمِنونَ بِنَصرِاللّهِ ...» (روم/ 30، 4 و 5) نیز در این دوره زمانى دانسته شده است. «1»

در آن هنگام، همه نعمت‏هاى آسمان و زمین بر آن‏ها نازل و از آسایش و سعادت کامل بهره‏ مند خواهند شد: «لَفَتحنَا عَلیهِم بَرکتٍ مِنَ السَّماءِ والأَرضِ ....» (اعراف/ 7، 96) «2» چون این مردم در سایه حکومت حضرت مهدى به بالاترین حدّ رشد و بلوغ مى ‏رسند، بدین ترتیب، خلافت انسان بر زمین به کامل‏ترین حدّ خود خواهد رسید؛ در عین حال، وجود مقدّس امام معصوم (امام مهدى یا امامان دیگر هنگام رجعت) تا قیامت در دنیا حضور داشته، جامعه انسانى هیچ‏گاه از حضورشان بى ‏نیاز نمى ‏شود. «3»

على معمورى‏


منابع‏:
الاتقان؛ انوارالتنزیل، بیضاوى؛ اوپانیشاد؛ اوستا؛ الایقاظ من الهجعه؛ بحارالأنوار؛ بحران دنیاى متجدّد؛ برخورد تمدّن‏ها و بازسازى نظم جهانى؛ البرهان فى‏تفسیر القرآن؛ بودا؛ تاریخ ابن‏خلدون؛ تاریخ الغیبة الکبرى؛ تاریخ ما بعد الظهور؛ التحقیق فى کلمات القرآن‏الکریم؛ تفسیر التحریر والتنویر؛ تفسیر العیّاشى؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‏کثیر؛ تفسیر القمى؛ التفسیرالکبیر؛ تفسیر من وحى القرآن؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع‏البیان عن تأویل آى القرآن؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبى؛ خاتمیّت؛ الدرّالمنثور فى التفسیر بالمأثور؛ روح‏المعانى فى تفسیر القرآن العظیم؛ سفینةالبحار؛ سیطره کمیت و علائم آخرالزمان؛ صحیح البخارى؛ على و پایان تاریخ؛ الغیبه، شیخ طوسى؛ الفتن والملاحم فى آخرالزمان، ابن کثیر؛ الفرقان فى تفسیر القرآن؛ فلسفه تاریخ؛ فى ظلال القرآن؛ قیام و انقلاب مهدى؛ الکافى؛ کتاب مقدّس؛ الکشّاف؛ الکشّاف الموضوعى للقرآن‏الکریم؛ کشف‏الأسرار و عدّةالأبرار؛ الکلیّات؛ لسان‏العرب؛ مارکس و مارکسیسم؛ مجلّه اطلاعات سیاسى و اقتصادى؛ مجمع‏البیان فى تفسیر القرآن؛ الملاحم و الفتن، ابن طاووس؛ المیزان فى تفسیر القرآن؛ نجات بخشى ادیان؛ نهج‏البلاغه؛ نهج‏البیان؛ هزاره‏گرایى.

دائرة المعارف قرآن کریم، ج‏1، ص: 115 تا ص 123


بیکــــــــار که نیستی؟!

دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۵۰ ب.ظ

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هرگاه از شخصی خوشش می آمد ؛ از کارش سؤال می کردند ؟

اگر می گفتند بیکار است، می فرمود: از چشم من افتاد!

می گفتند : چطور؟!

می فرمود: « لاَِنَّ الْمُؤْمِنَ اِذا لَمْ یَکُنْ لَهُ حِرْفَةٌ یَعیشُ بِدینِه » زیرا مؤمن وقتی حرفه و شغلی نداشته باشد، با دینش زندگی می کند (و از دینش مایه می گذارد و آن را تباه می سازد) - بحارالانوار ج 100 ص 9 -

وصایای اسکندر

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۸ ب.ظ

اسکندر مقدونى فاتح 36 کشور جهان در 21 سالگى به حکومت رسید و در 36 سالگى بر اثر بیمارى از دنیا رفت .

در هنگام مرگ دو وصیت به مادرش نمود:


1 - دستم را از تابوت بیرون بگذار ( تا همه ببینند در نهایت ، حتی انسانی چون من با دست خالى از دنیا رفته و چیزى با خود نخواهد برد!!

2 - از تمام مردم دعوت نمائید تا در مجلس عزای من شرکت کنند، مشروط بر اینکه مدعوین ، عزیزى را از دست نداده باشند.


مادر به وصیت دوم هم عمل کرد اما هرچه به انتظار نشست تا مردم در مجلس عزای فرزندش شرکت کنند، کسى نیامد.

به فکر فرو رفت و دانست اسکندر بهترین وسیله تسلیت او را فراهم کرده است ( چون مرگ و میر مال همه است و کسی نیست که عزیزی را از دست نداده باشد! )




مهمترین جمله رهبر انقلاب در سال 93 انتخاب شد

«ملت، عاشق مبارزه‌ى با صهیونیستها است.»

 این جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ى جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» به عنوان مهمترین و به‌یادماندنی‌ترین جمله رهبر انقلاب اسلامی در سال 93 از نگاه مردم انتخاب شد.

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/29184/12.jpg

 

 

 

در نظرسنجی‌ای که از هفدهم تا بیست‌و‌ششم اسفندماه توسط پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR با موضوع مهمترین جمله سال رهبر انقلاب از دید کاربران برگزار شد، مردم، جملات گوناگونی را انتخاب کردند. بررسی مجموع حدود 10 هزار نظر و پیامک دریافت شده نشان میدهد چهار جمله‌ی پرتکرار زیر در میان پاسخ‌ها، مهمترین جملات رهبر انقلاب از نظر کاربران در سال نود و سه هستند:

 چهارمین جمله برتر به انتخاب مخاطبان، جمله‌ای بود از نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و امریکای شمالی درباره دعوت به اسلام: «اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آشنا شوید.»

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1393/13931106171343fe2.jpg

 سومین جمله برتر به انتخاب مخاطبان، جمله‌ای از بیانات رهبر انقلاب در اولین روز سال 1393 در حرم مطهر رضوی بود: «چشم‌مان به دست دشمن نباشد که کی این تحریم را برمیدارد، کی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چه کار میتوانیم بکنیم.»

 

 

 دومین جمله منتخب مخاطبان، واکنش رهبر انقلاب به گره زدن «مسئله امنیت اسرائیل» به مذاکرات هسته‌ای توسط یکی از طرف‌های مذاکره بود: «امنیت اسرائیل تأمین نخواهد شد چه توافق هسته‌اى بشود و چه نشود.»

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/29184/2.jpg

و اما مهمترین جمله سال 93 از نظر مردم:

 رهبر انقلاب در دیدار شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ى جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» ضمن اینکه یکی از وظایف علمای جهان اسلام را  اهتمام به قضیّه‌ى فلسطین خواندند، دولت و ملت ایران را در مسئله دفاع از فلسطین هم‌زبان دانستند و گفتند: «گاهى بعضى از جوانهاى ما که مراجعه میکنند و جوابى نمی‌شنوند، به من نامه مینویسند و التماس میکنند که اجازه بدهید ما برویم در صفوف مقدم با رژیم صهیونیستى بجنگیم. ملت، عاشق مبارزه‌ى با صهیونیست‌ها است

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/29184/2.jpg

منبع: سایت ائمه جمعه

مسجد هامبورگ

پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ

در عصر مرجعیت آیت الله العظمى بروجردى قدس سره شریف قرار شد تا در شهر هامبورگ آلمان ، مسجد و مرکزى براى نشر تعالیم اسلام ساخته شود.

آیت الله بروجردى ، شخصى را به هامبورگ براى تهیه زمین براى چنان مرکزى فرستاد.آن شخص رفت و زمینى تهیه و خریدارى کرد و به محضر آقاى بروجردى بازگشت.

بعضى به آقاى بروجردى خبر داده بودند که زمین خریدارى شده در جاى مطلوب و مرغوب نیست؛ ایشان به آن شخص ماءمور خرید زمین فرمودند: شنیده ام زمین خریدارى شده در موقعیت مناسبى قرار ندارد، و این براى جامعه که ارزش را در زیبائى ظاهرى مى بیند، صلاح نیست و اماکن مذهبیشان از ساختمانهاى مجلل و زیبا برخوردار است ، از این رو براى ما صلاح نیست پایین تر از آنها جلوه کنیم .

آن شخص گفت : آقا! یعنى مى فرمایید در بالاى شهر هامبورگ و در کنار دریا، زمین تهیه کنیم ؟ آن جا خیلى گران است .
ایشان فرمودند: بله در جاى مناسب تهیه کنید، من هزینه اش را تاءمین مى کنم ، شما تصور مى کنید براى من زمین مى خرید؟ خیر این مکان به نام امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج )است ، باید در جاى آبرومندى باشد که باعث تحقیر مسلمین نشود.

سرانجام مسجد اعظم بندر هامبورگ در زمین بسیار خوبى به مساحت تقریبا چهار هزار متر مربع در کنار دریاچه آلاستر ساخته شد.