هر کسی در طول زندگی خویش ممکن است کارهای مثبت بسیاری انجام بدهد...
اما بسیار مهم است که در آن بین، کاری چشمگیر و فوق العاده از خود به یادگار بگذارد که هر وقت از پرونده ی زندگی او سؤال کردند، بشود بدان اشاره نمود...
مثلا بگویند: فلان درمانگاه خیریه را ساخت!
یا بگویند: فلان شاگردان قابل را برای صلاح جامعه پرورش داد!
یا بگویند: سرپرستی چه تعداد بچه یتیم را به عهده گرفت!
یا کدام اختلاف عمیق را در منطقه حل و فصل نمود!
یا از جان و مال خود در راه دین و کشور مایه گذاشت!
یا فرزندانی نمونه و با ادب تحویل جامعه داد!
یا در امر ازدواج جوانان از هیچ کوششی دریغ نورزید!
و...
چرایی این پیشنهاد :
به دلیل آیه ی ذیل که بشارتی عظیم و سرمشقی بزرگ برای انسان های صالح و نیکوکار می تواند باشد، آنجا که می فرماید:
... ذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ (34) لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ (35) سوره زمر -
خدا بدترین گناهی را که ایشان مرتکب شدند می پوشاند! و اعمال نیکشان را بر اساس بهترین عملی که در طول زندگی انجام داده اند، پاداش می دهد!!!
یعنی به فضل و رحمت الهی ملاک پاداش همه ی اعمال خیر او را « بهترین عمل » او قرار می دهند! که اگر مثلا امتیاز آن 70 باشد، برای سایر اعمالش که در درجه پائین تری هستند نیز همین نمره را منظور خواهند داشت!!
و چه ارفاقی از این بالاتر؟!!
و چه لطفی بزرگتر از این؟!!
پس در عین حالی که از هیچ عمل خیری رویگردان نیستید، اما بر شما باد به عملی خاص و ویژه!
+ وَلَا یُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً وَلَا یَقْطَعُونَ وَادِیًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (121) توبه -
و
لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ (38) نور -
و
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (97) نحل -
موفق باشید وملتمس دعا
رسول الله(ص) :
اکره « مبارک » و « نافع » و « بشیر » و « میمون » لئلا یقال: ثَمَّ مبارک؟ ثَمَ بشیر؟ ثمّ میمون؟! فیقال : لا !!
پیامبر(ص) فرمودند:
نام های « مبارک » و « نافع » و « بشیر » و « میمون - به همان معنای مبارک -» را ناخوش دارم ( که روی فرزندانتان بگذارید!) تا مبادا سؤال شود : مبارک آنجاست؟ بشیر آنجاست؟ میمون آنجاست؟ ( آنچنان که مثلا می گوییم: علی آنجاست؟) و جواب داده بشود: « نه !!!» - نرم افزار تربیت دینی کودک، از: النوادر للراوندی ص 105 ح 75 -
معنای روایت این نیست که این اسامی منفی و بدند، بلکه چون اینها کلمات مثبت و خوبی هستند روی افراد نباید گذاشت که از بود و نبودشان پرسش شود!!
بلکه اینها بایدی هستند و هیچ زمان و مکانی نبایستی از وجود آنها خالی گردد!!
و چه ناخوشایند بود گاهی که تیتر اخبار این عناوین بود:
«سقوط حکومت مبارک» ، «محاکمه مبارک» ، «حبس مبارک» ، «حال وخیم مبارک» ، «مرگ مبارک» و ... »
که خواه ناخواه بر بار مثبت این کلمه اثر منفی گذارده و تأثیرگذاری آن را در جامعه به حداقل می رساند! و این همان چیزی ست که رسول مثبت طلب و ژرف اندیش اسلام از آن به مردم هشدار می دهند!
با این حساب باید به کلمات به دیده ی احترام نگریست و همچون امانتی الهی اثرات مثبت آنها را با دقت و تیزبینی پاس داشت!
*ایامتان هماره مبارک و میمون*
+ و به این فکر کن: اگر کلمات و واژه ها نبودند؟!...
از مجلس ترحیم برگشته بود ...
به احترام مادر که هنوز آشپزخونه مشغول کار بود، دست به غذا نزد!
مادر اومد... : چه غلطی می کنی تو پس؟!
منتظری سفارش پیتزا بدم؟!
الحق که تخم همون بابایی!!
و او فقط لبخند می زد!
امشب اخم و تشر مادر هم براش عجیب شیرین می اومد!
تو دلش دعا می کرد: خدایا! هیچ بنی بشری رو بی مادر نکن!
مرگ بر من!
مرگ بر من!
مرگ بر من که مرگ دیگران را شعار می دهم
بی که بدانم خدا مرگشان را از من خواسته باشد!!
+ درست است خدا فرموده: « قَاتَلَهُمُ اللَّهُ (30 توبه و 4 منافقون) خدا بکشدشان! »
اما آیا همه ی اینهایی که راحت مورد مرگ باداهای ما قرار می گیرند، مستحق آنند؟؟!
سیره معصومین در این جهت راهگشاست:
1 - وقتى که در جنگ احد دندان پیامبر(ص) شکست و صورتش مجروح شد، یارانش سخت ناراحت شدند، و به آن حضرت عرض کردند: « وقتش فرا رسیده دشمن را نفرین کنید !» در پاسخ آنها فرمود:
انی لم ابعث لعانا و لکنى بعثت داعیا و رحمة اللهم اهد قومى فانهم لایعلمون
من به عنوان نفرین کننده مبعوث نشده ام، بلکه مبعوث شده ام براى دعوت مردم به سوى حق، و رحمت براى آنها.
خداوندا! قومم را هدایت فرمای! چرا که آنها جاهلند و ناآگاه.
- داستانها و پندها ،مصطفی زمانی، ج 6 -
2 - امام کاظم علیه السلام به صفوان جمال فرمود:
همه کارهاى تو پسندیده است جز کرایه دادن شترانت به هارون!
صفوان گوید: عرض کردم به خدا سوگند این کار را به منظور خوشگذرانى و لهو و لعب انجام نداده ام بلکه براى رفتن به مکّه بوده است .
حضرت فرمودند: آیا دوست دارى هارون زنده بماند تا طلب خود را از او بگیرى؟!
عرض کردم : آرى .
امام فرمود:
هر کس دوستدار بقاء آنان باشد از آنهاست و هر که با آنان باشد در جهنم خواهد بود: فمن احبّ بقاءهم فهو منهم
- 150 موضوع از احادیث اهل بیت ویژه مبلّغان، اکبر دهقان، موضوع ظلم -
خدا رحمت کنه همه اموات رو
بابا بزرگ مرحومم اگه کسی حرفشو به گوش نمی گرفت و بی جهت این دست اون دست می کرد، ملقبش می کرد به لقب: « گاوگوش!! »
تو یه کانالی اسم « گوگوش » رو که دیدم یادم اومد از اون لقب و اون مرحوم!! خخخخخ
خاطر عزیزان هست در ایام محرم چه حملات پر دامنه ای رو علیه مداحین و دستمزد اونها به راه انداخته بودند که البته در جای خود قابل بررسی و نقد است!
اما عجیب سکوت اونهاست در قبال دستمزد مطربین و خواننده ها و بلیط کنسرت ها و اموری از این قبیل:
من خودم اینجا شاهدم همین مطربهای معمولی و مقلّد برا اجرای یه برنامه سه چهار ساعته در عروسی ها دستمزدی میلیونی از صاحب مجلس مطالبه می کنند! تا دیگه برسه به اساتیدشون!
آمار زیر رو ببینین بد نیست... مربوط است به اوایل دهه پنجاه :
و در کنارش این آگهی فروش رو که مربوط است به سال 56 :
که پس یعنی حضرات تنها با 100 ساعت کار صاحب چنین ویلاهایی میتونستند بشن!!!!
عجیب دنیایی ست، نه؟!
می بینم خودشون رو طرفدار حقوق زنان معرفی می کنند و چند زنی رو در اسلام محکوم می کنند از طرفی سنگ رضاخان و محمد رضا رو هم به سینه می زنند!
راستی کسی میدونه تعداد زنان رسمی و غیر رسمی اینا بالاخره چندتا بود؟!
- « شده تو تمام عمرم حتی یه دروغ گفته باشم؟!!! »
- به نظرتون دروغ نمی گه؟؟؟!
+ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا (49) نساء -
آیا ندیدى کسانى را که خودستایى مى کنند؟؟؟! (این خودستاییها، بى ارزش است!) ولى خدا هر کس را بخواهد (و لایق بداند) می ستاید! (به یاد کردن از او، و باقی گذاردن نام نیکش در بین جوامع، و اعطاء پاداش ها) و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد.
در شهر تن بیشترین بار بر کدام دوش است؟!
اکثریت که تنها مستمعند
و چشم ها را بر حقایق می بندند!
روسپی عورت
سبزی پاک کن ها زبان
سیاسیون ریش و پیشانی
آخوندها نیمی پرکارترین و نیمی کم کارترین عضوشان شکمشان است!
نظامی ها هم که بلدند تنها زمین را لگدکوب کنند!
چند شغله ها کم نیستند
و بیکاران هم زیاد
تنمان انگار خود مملکتمان است!
مخ ها رو به تعطیلی اند
قلب خدا قوت دارد!
یکی از معلمین مدرسه :
برام سؤاله چطور بزرگان ما مکه رو بخاطر کشتارها و اهانتهایی که شد تحریم کردند و کربلا را اما تشویق؟! با اینکه اینجا هم ریسکش بالاست و هر آن احتمال انفجار و مرگ و میر و اسارت و اهانت و غیره میره؟!
بله یکی از احکام مسلّم اسلامی این است که هر جا حکمی ضرری و خطری شد، عنوانی ثانوی به خود خواهد گرفت و حکم تغییر خواهد کرد:
روزه ی واجب آنجا که ضرری و خطری باشد گرفتنش حرام است، و اگر هم بگیرد کفایت نمی کند و قضایش را باید مجدد گرفت!
حج ضرری و خطری در مراحلی فرد را از عنوان استطاعت خارج می سازد!
نماز که در اهمیت چیزی به پای آن نمی رسد، اگر ضرری گردید، باید به جوری اتیان شود که ضرر را از فرد دور سازد! مثلا اگر ایستاده برایش مضرّ است بایستی نشسته بجا آورد! همچنین نماز خواندن در اماکن خطرخیز - مثل زیر سقف در حال ریزش - رنگ حرمت به خودش می گیرد!
اما زیارت امام حسین علیه السلام را از استثناءات این مسأله میشود برشمرد:
عن معاویة بن وهب، عن أبی عبدالله علیه السلام قال: قال لی:
یا معاویة لا تدع زیارة قبر الحسین علیه السلام لخوف فان من ترکه رأى من الحسرة ما یتمنى أن قبره کان عنده... - بحارالانوار ج 98 ص 9 -
امام صادق(ع) به معاویة بن وهب: ای معاویة! زیارت قبر حسین(ع) را بخاطر ترس مبادا رها کنی! که حسرت و افسوس خواهد بود...
اما نکته این استثناء چیست؟!
من آن چیزی میدانم که روایت ذیل اشاره بدان دارد:
عن علی بن الحکم یرفعه إلى أبی عبدالله علیه السلام قال:
إذا زرت أبا عبد الله علیه السلام فزره وأنت حزین مکروب شعث مغبر جایع عطشان، فان الحسین علیه السلام قتل حزینا " مکروبا " شعثا " مغبرا "جائعا " عطشانا "، واسأله الحوائج وانصرف عنه ولا تتخذه وطنا - بحارالانوار ج 98 ص 140 -
که « زائر ابی عبدالله (ع) باید با اندوه و غم و حالتی ژولیده و غبارآلود به زیارت ایشان در آید! »
آنچه مورد استناد من است ادامه روایت است که می فرماید:
« چون امام حسین(ع) اینچنین غمگین و ژولیده و غبارآلود بود!!! »
پس در واقع هدف این است که زائر با حضور در کربلا مثل تعزیه خوان ها شبیه حضرت را درآورد!
هدف این است که زائر با آمدن به این سرزمین مقدس پایش را همانجا بگذارد که امامش گذاشته است!
و با همان وضع و حالتی ظاهر بشود که امامش ظاهر شده است!
و خلاصه می خواهد از زائر حسین(ع) حسینی دیگر بسازد!
و این است یکی از رموز ثواب های عظیمی که برای زیارت حرم ایشان در روایات ما بدان بشارت داده شده است!
و وقتی چنین شد، بنده از شما می پرسم:
آیا امام حسین(ع) می دانست با آمدن به کربلا خویش و خویشانش را به دست نیزه و شمشیر دشمن میسپرد؟! یا نمی دانست؟!
ما به دلایل فراوان معتقدیم که بله می دانست، اما خطر کرد بخاطر امر مهمتری که در بین بود!
واین خطر پذیری همان درس مهمی ست که زائر ابی عبدالله(ع) باید از زیارت کربلای او بیاموزد و در زندگی بکار گیرد!
و مگر می شود برای خود زیارتی که قرار است چنین عائدیی نصیب او بکند، این اصل مهم نادیده گرفته شود؟!
بنده قمه زنی را بشخصه قبول ندارم، اما از دلایل موافقان آن - که کم هم نیستند - یکی می تواند همین باشد که پیرو حسین(ع) با این نمایش می خواهد به جهانیان و خیل دشمنانی که او را احاطه کرده اند، اعلام بدارد از خون و شمشیر هیچ واهمه و ترسی به دل راه نمی دهد و هر آن و هر لحظه آماده فداکاری و جان فشانی ست و اینچنین از شکل گیری بسیاری از توطئه ها بر علیه خود و مکتبش ممانعت به عمل آورد.
و من سخنم این است وقتی می شود به روشی صحیح به این مقصود مهم رسید، چرا باید از راهی رفت که زبان معاندین را بر علیه ما باز نماید؟!
حرم امام حسین(ع) میعادگاه شیعه ست و محلی برای نمایش اقتدار و شکوه پیروان اهل بیت! بخصوص در ایام اربعین که طبق روایات یکی از نشانه های انسان مؤمن به شمار می آید!
و پس هیچ چیز نمی تواند و نباید از شکوه و عظمت آن بکاهد حتی احتمال وجود خطرات جانی! آنچنانی که در دوران حکومت بنی امیه و مخصوصا متوکل علی رغم خطرات اینچنینی ائمه اطهار علیهم السلام مانع که نه، مشوق این حرکت بودند.
+ قیاس این دو مع الفارق است! آنجا مشکلات از ناحیه خود حکومت است؛ و اینجا تحمیل شده بر علیه حکومت!
حضور در آنجا تقویت سیاسی و اقتصادی حکومتی ست که دارد به زبان و عمل ابراز دشمنی می نماید؛ و اینجا تقویت حکومتی ست موافق!
سربلند باشید.
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَکُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ (106) رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ (107) قَالَ اخْسَئُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ (108) إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ (109) فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَکُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ (110) إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ (111) سوره مؤمنون -
106 - (دوزخیان) مى گویند: پروردگارا! شقاوت ما بر ما چیره شد و ما قوم گمراهى بودیم .
107 - پروردگارا! ما را از آن بیرون بر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعا ستمگریم (و مستحق عذاب)
108 - خداوند مى گوید: بتمرگید در دوزخ!! (ای سگان! به دوزخ درآئید) و با من سخن مگوئید.
109 - (فراموش کرده اید) گروهى از بندگان من مى گفتند: «پروردگارا! ما ایمان آوردیم ، ما را ببخش و بر ما رحم کن ، و تو بهترین رحم کنندگانى»
110 - اما شما آنها را به باد سخره گـرفتید و آنها شما را از یاد من غافل کردند و شما به آنها مى خندیدید!
111 - ولى من امروز آنان را به خاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم آنها پیروز و رستگارند.
1 - از صبح سگ دو می زند دنبال لقمه ای نان
امروز هم شرمندگی باید سق بزند بر سفره ی شام؟!
2 - با دلهره ی تمام عرض سالن را می رود و می آید
نگاهی به ساعت، نگاهی به درب شیشه ای اطاق
آیا بیمارش ماندنی است؟!
3 - کتاب پیش رویش باز است اما ورقی نمی خورد!
چشمانش دوخته به سقف استخاره می گیرند:
می آید؟! نمی آید؟ می شود؟ نمی شود؟!
4 - خانه را جاروب می زند
نوزاد را در حالی که گریه می کند به سینه چسبانده است
بوی برنج سوخته خبر از روزهای سخت و سنگین می دهد
5 - انگار از دماغ فیل افتاده باشد
نمی شود گفت بالای چشمش ابروست!
او دیگر برای خود کسی شده است!
...
شهر غوطه می خورد در افکار روزمره خویش که ناگهان صدای « الله اکبر » از مأذنه طنین انداز می شود...
آری خدا بزرگ است! خدا بزرگ است! خدا بزرگ است! خدا بزرگ است!
+ جریان این نیز بگذرد را حتما شنیده اید؟!...
من بودم پیشنهاد می دادم این کلمه بر نگین پادشاه حکاکی شود: « خدا بزرگ است! »
پس نه در سختی ها ناامید شو و نه در خوشی ها خودت را بگیر و این است راز و رمز یک زندگی متعادل و صحیح.
درود بر اذان
نقل به معنای یکی از بزرگان حوزه از مرحوم آیت الله مشکینی:
زمان طلبگیمون پول که دست ما می اومد...
من می دادم به کتاب؛ آقای مکارم (آیت الله العظمی مکارم) می دادند به کباب!
حالا که وقت خدمت است من قدرت و توان ندارم، و او ماشاءالله کوه انرژی ست!!
- خدا رحمت کنه اوشان و حفظ فرماید ایشان را -
+ امام کاظم (ع) :
اجعلوا لانفسکم حظا من الدنیا بإعطائها ما تشتهی من الحلال ومالا یثلم المروة ومالا سرف فیه. واستعینوا بذلک على أمور الدین، فإنه روی " لیس منا من ترک دنیاه لدینه أو ترک دینه لدنیاه - بحارالانوار ج 75 ص 321 -
برای نفستان بهره ای از دنیا قرار دهید به اعطاء حلال هایی که هوس می کند! تا مادامی که خلاف مروت نباشد و اسراف به حساب نیاید. و این را کمکی بر امور دینیتان قرار دهید که روایت شده: از ما نیست کسی که ترک دنیا کند برای دینش و ترک دین کند برای دنیایش!
+ وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا... - آیه 77 قصص -
و در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را جستجو کن، و البته بهره ات را از دنیا فراموش منما...
تنتان سالم، بهره تان فراوان
نماز لیلة الدفن (یا همون نماز وحشت) رو خوندم و تهش - آنچنان که وارد شده - گفتم:
الّلهُمَِ صَلِّ عَلَی محمّدٍ وآلِ محمّد؛ وَابعَث ثَوابَها اِلَی قَبرِ المرحومِ المنظور الحاج علی الجرمابی
گله کردند: حاج آقا! اسم میّت ما رو نبردین! گفتم: بردم اما زبان عربی خوب « گ » نداره!!
دیدم خدا که می فهمه این ما مردمیم که شاید نفهمیم... لذا اگه حاج پژمان گچ فروشی هم بر فرض باشه و فوت کنه و نماز وحشتشو بخوانم خواهم گفت: ... وابعث ثوابها الی قبر المرحوم حاج پژمان گچ فروش!!!
بلکه اشکالی هم نداره بگم: ... خدایا! ثواب این نماز رو به قبر مرحوم فلانی برسان
عمرتان پربرکت
بعدا نوشت:
اصل نمازها رو چرا پس نشه فارسی بخونیم، خدا که می فهمه؟!
ببینین نماز وحشت و بلکه هر نماز دیگری که که به نحو وجوب یا استحباب از ما خواسته شده، به سبک خاص خواسته شده. حالا آیا تغییر در آن به نحو مثلا تغییر زبانی کفایت می کنه؟! شک داریم کافی باشه بنابراین عقل اقتضا می کنه طوری بیاریم که نسبت به پذیرشش خاطر جمع باشیم.
بعلاوه اصلا من میگم همون معنا و مفهومی رو که از ما خواستند اگه بتونیم بیاریم عیب نداره بیاریم، اما آیا میتونیم ومیتونین؟! با ظرافت کاریهایی که در تعابیر هست و بر معنا تأثیر گذاره؟!
شما نگاه بکنین یه بسم الله الرحمن الرحیم رو به چند جور معنا می کنند ولی با اونهمه باید به تفسیر مراجعه کرد و فهمید آن چیزی که باید بگن رو تو ترجمه اصلا نمیشه آورد!
علاوه بر همه اینها اگه هر کسی به زبان خودش نمازشو بخونه یکی از فلسفه های مهم نماز که ایجاد وحدت بین مسلمینه از بین خواهد رفت.
ببینی یکی عربی میخونه یکی فارسی یکی ترکی یکی لری، تازه هرکدام مجازه به گویش های خاص و محلی خودش بگه، چه هرج و مرجی در نماز صورت می گیره!
اصلا به جماعت میشه ادا کرد نماز رو ؟! چون مسلما جملات در زبانهای مختلف ودر ترجمه های مختلف کوتاه وبلند میشه و ...
البته این به اون معنا نیست که از معانی و مضامین جملاتی که میگیم غافل باشیم نخیر، بلکه بایست تلاش کرد معنا و مفهوم اون رو بخوبی درک و از عمق وجود و با توجه بیان نمود.
بله در قنوت نماز که عملی مستحبی است برخی از مراجع عظام تقلید اجازه دعا به هر زبانی رو میدن!
جالبه بعضی از این طرف بوم می افتن و برخی از طرف دیگه...
جوونک رو کرد به من: یه زن خوب می خوام چه جوری دعا کنم؟! گفتم بگو خدایا! یه زن خوب با فلان خصوصیاتی که خودت می خوای و مثبته، نصیب من بفرما!!
گفت: نه، عربیشو میخوام!!! کانّه خدا العیاذبالله فقط زبان عربی می فهمه!!! خخخخ
مستحب است در شبى که میت به خاک سپرده شده برایش نماز لیلة الدفن بخوانند و آنرا هدیه به روح او نمایند و آن همان نماز معروف به نماز وحشت است و در خبرى که از رسول خدا صلى الله علیه وآله رسیده آمده که فرمود:
هیچ ساعتى براى میت پیش نمى آید که سخت از ساعت اول شب دفن باشد پس به اموات خود ترحم کنید و براى آنان صدقه دهید و اگر نتوانستید دو رکعت نماز برایش بخوانید -
و کیفیت آن بطورى که در خبر نام برده آمده این است که:
در رکعت اول سوره «حمد» را 1 بار، و سوره «قل هو الله احد» را 2 بار بخوانید و در رکعت دوم سوره «حمد» را 1 بار و سوره «الهیاکم التکاثر» را 10 بار بخوانید و بعد از سلام نماز بگوئید: «اللهم صلى على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر فلان بن فلان»
اگر چنین کند در همان ساعت خدای تعالى هزار فرشته به قبر او مى فرستد که با هر یک جامه اى و خلعتى باشد و نیز توسعه داده مى شود قبر او تا روزی که صور دمیده شود و به آن شخصى که این نماز را خوانده به عدد موجوداتی که خورشید بر آنها مى تابد حسنه داده و چهل درجه او را بالا مى برد.
و بنا به روایتى دیگر:
در رکعت اول 1 «حمد» و 1 «آیة الکرسى» می خواند، و در رکعت دوم 1 حمد و 10 بار سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» و بعد از نماز می گوید: «اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر فلان» - به جای «فلان» اسم میت برده شود -
و اگر مکلف هر دو جور نماز را بخواند بهتر است ...
- ترجمه تحریرالوسیله مرحوم امام خمینی -
آیه قرآن می فرماید:
کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ (26) وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ (27) سوره الرحمن -
تمام کسانى که بر صفحه زمین هستند فانى مى شوند و تنها ذات ذوالجلال و گرامى خدا باقى مى ماند.
از طرفی امام علی علیه السلام هم فرموده اند:
العلماء باقون ما بقی الدهر - میزان الحکمة باب العلم -
تا دنیا دنیاست علماء ( با آن که جزء «من علیها» هستند) باقی اند!!!
اگرچه به ظاهر بین این دو کلام تناقض است ولی در واقع چنین نیست!
بله خدا جاویدان است و غیر خدا فانی! ولی اگر آمد و غیر خدا به خدا متصل شد، آن وقت جاودانگی خدا هم بالتبع به او سرایت خواهد نمود بدون اینکه تضاد و تعارضی وجود داشته باشد!!
ممکن است سؤال کنید کسانی اسم و نامشان به نیکی و خیر در عالم برده می شود بدون اینکه کاری خدایی انجام داده باشند!
اولا این نام و نشان ها وتعریف و تمجیدها حقیقتا رنگ جاودانگی بگیرند که به عالم دیگر هم کشیده بشود نخیر چنین چیزی نخواهد بود.
اما توجه به این نکته مهم است!
ما که می گوییم خدا ماناست این اثر اسم خالی خدا نیست! بلکه چون او صاحب کمالات بلکه عین کمالات است!
حالا اگر کسی دارای کمالی از کمالات الهی شد به همان میزان کمالش به خودش جاودانگی بخشیده است!
کمالاتی چون علم و دانش، رحم ومروّت، ستاریت و غفاریت، احیاگری، رزق دهی و ...
همان چیزی که سعدی گفته است:
سعدیا! مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
پاینده باشید
- احمد واقعا پسر خوبیه
- آره احمد خیلی خوبه
- محمود هم بچه ی بدی نیست
- میشه گفت: آقاست
- ولی احمد یه چیز دیگه ست
- خوب اون که معلومه
- محمود البته سنّاً کوچکتره
- بهتر از احمد نباشه کمتر نیست!!
- همه ی امیدم به احمدمه
- چقدر داداشا با همدیگه میتونن فرق داشته باشند!!!
_ و حرف از احمد و محمود هنوز ادامه داشت که جهت پیشگیری از سرگیجه، پا شدم جامو عوض کردم!! _
(مجلس عروسی؛ مکالمه بین پدر احمد محمود با یکی از فامیلاشون اینا !! خخخخخ)
اومده میگه: نماز بچه ها و خانم معلما اشتباه نیست؟!!
میگم: چرا؟!
میگه: آخه شما الله اکبر میگین ولی اونا هنوز نشسته ند؟! و فقط من بلند میشم و با شما می خونم؟!
گفتم: نه باطل نیست البته هرچه زودتر ببندند بهتره و ثواب بیشتری می برند، شما هم البته وقتی میتونین اقتدا کنین که صفهای جلو تکبیرشونو اگه نگفته ند، لااقل آماده ی تکبیر شده باشند...
قضیه برام عجیب بود یه کم بیشتر که سؤال کردم دیدم این طفلک با الله اکبر اقامه ی ما بلند می شده و نمازشو می بسته!!! خخخخخ
+ چقدر بده روزی بفهمیم آن چیزی که مایه ی اعتراض ما به دیگران بوده، در اصل متوجه خود ما بوده تا دیگران!!
محمد بن الحنفیة: کان رسول الله (صلى الله علیه وآله) لا یکاد یقول لشئ: لا، فإذا هو سئل فأراد أن یفعل، قال: نعم، وإذا لم یرد أن یفعل سکت، فکان قد عرف ذلک منه - میزان الحکمة باب النبوة، خصائص نبینا(ص) -
بعضی دیدین برا هر چیزی « نه » میارن؟!
بعضی دیدین چقدر منفی نگر و منفی باف و منفی گو هستند؟!
بعضی دیدین انگار نافشونو با نخیر و نمیشه و نمیخوام و نمیتونم و نباید و نشاید بریدند؟!
محمد بن حنفیه میگه:
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در جواب هیچ چیزی « نه » نمی گفتند! پس اگر درخواستی از ایشان می شد و مطابق میل خودشان هم بود می فرمودند« بله » و اگر اراده ی انجامش را نداشتند ساکت می شدند و طرف میدانست « سکوت » او یعنی « نه » !!
+ البته این منافات با این نداره که انسان باید در جای خود هنر « نه » گفتن رو داشته باشه و حضرت رسول هم عملا این هنر رو بکار می گرفتند اما بسیار هنرمندانه و بدون استفاده از کلمات منفی!!
در دور و زمانه ای که اکثریت بلکه می شود گفت همه ی ما به دنبال کارهای سهل و آسانیم و به عناوین مختلف شانه از زیر بارهای سخت و سنگین خالی می کنیم، توجه به این سیره ی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بسیار کارساز و قابل تأمل خواهد بود...
امام علی علیه السلام در توصیف حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:
وَ لا عَرَضَ له أمران إلا أخَذَ بأشدِّهُما - میزان الحکمة باب الجهاد ، الاجتهاد فی طاعةالله -
آنچنان که از آقا امام صادق (ع) در مورد خود آقا امیرمؤمنان هم نقل شده که:
واللهِ ما عَرَضَ لعلی علیه السلام أمرانِ قط ُّ کِلاهُما لله طاعة إلا عَمِل بأشدِّهُما وأشَقِِهُما علیه - بحارالانوار ج 41 ص 133 -
وآنچنان که در داستان حضرت ایوب(ع) هم وارد شده که خطاب به خداوند عرضه داشت:
فَوَعِزَّتَکَ إنَّکَ تَعلَمُ أنَّه ما عرَض لی أمران قط کلاهما لک طاعة إلا عمِلتُ بأشدِّهُما علَى بدنی... - بحارالانوار ج 12 ص 350 -
که این بزرگواران در دوراهی های دینی عمداً و به انتخاب خود راهی را انتخاب می کردند که بر آنها سخت تر و پرمشقت تر از دیگر راه ها بوده باشد!!
شاید به ظاهر مسخره بیاید و دور از عقلانیت! اما فلسفه ی این کار همان فلسفه ای ست که ورزشکاران را به تمرین های سخت و سنگین ورزشی وادار می سازد!
بعلاوه که انسان مؤمن با این کار، روحیه ی جسارت و مبارزه طلبی خویش را در مسیر الهی تقویت و به دشمنانی که در جبهه ی مقابل اویند خط و نشان کشیده و او را مجبور به تزلزل و عقب نشینی در قبال عزم و اراده ی جدی خود می نماید.
و همچنین نسبت به آینده با این پیش زمینه ی ذهنی که در طرف های مقابل ایجاد می کند از بروز بسیاری از مشکلات بعدی از جانب انها ممانعت به عمل خواهد آورد!
+ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: افضل الاعمال احمزها - میزان الحکمة باب العمل - با فضیلت ترین کارها سخت ترین آنهاست!!
به من نبود آمدنم...
به من نخواهد بود رفتنم...
لغزیدند: پا ، دست، چشم، گوش
آخر سر که تصدّق مورچگانشان دهند، کافی نیست به آمرزش؟!
آنچه از خدا دیده ام جز این است!!
+ امام رضا علیه السلام: إن الله عزوجل یقول: أنا عند ظن عبدی المؤمن بی، إن خیرا فخیرا، وإن شرّا فشرّا - میزان الحکمة باب الظن، حسن الظن بالله -
خدای عزوجلّ فرماید: من نزد گمان بنده مؤمنم نسبت به خودم هستم(طبق گمان او عمل می کنم) اگر گمان خوب برد خوب، واگر گمان بد برد بد خواهد بود!
دو مسأله پشت سر هم تو رساله ها اومده در مسأله 322 رساله امام خمینی میگه:
« مستحب است انسان براى نماز میت و زیارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان علیهم السلام وضو بگیرد، و هم چنین براى همراه داشتن قرآن وخواندن و نوشتن آن و نیز براى مس حاشیه قرآن و براى خوابیدن وضو گرفتن مستحب است... »
و در مسأله 323 میگه:
« هفت چیز وضو را باطل مى کند: اول بول. دوم غائط. سوم باد معده و روده که از مخرج غائط خارج مىشود. چهارم خوابى که بواسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود... »
برام سؤال شده بود:
چطور وضو مستحبه برا چیزی (خواب) که خود اون چیز از مبطلات وضو به شمار میاد؟! این یعنی جز کار عبث و لغو؟!
تا اینکه به روایت ذیل برخوردم:
قال امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
لا ینام المسلم و هو جنب ، لا ینام الا على طهور، فان لم یجد الماء فلیتمم بالصعید، فان روح المؤ من ترفع الى الله تعالى فیقبلها، و یبارک علیها، فان کان اجلها قد حضر جعلها فى کنوز رحمته ، و ان لم یکن اجلها قد حضر بعث بها مع امنائه من ملائکته ، فیردونها فى جسده - بحارالانوار ج 73 ص 182 -
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
مسلمان نباید بخوابد درحالی که جنب است! و نباید بخوابد مگر با طهارت! پس اگر آبی پیدا نکرد (لااقل) تیمم بگیرد! چرا که روح مؤمن (به هنگام خواب) پیش خدای تعالی برده می شود!! و خدا او را پذیرفته و بدان برکت می بخشد! پس چنانچه اجلش فرا رسیده باشد روح او را در گنج های رحمت خود قرار می دهد وگرنه با فرشتگان امینش او را به جسد فرد باز می گرداند!
و چه زیباست خواب را اینچنین دیدن!!
و چه سازنده است چنین تصوری از خواب!!
+ با خود می اندیشم خدا نمی توانست تمام اعضاء ما را مثل قلبمان قرار بدهد که بی وقفه می زند بی آن که استراحت و خوابی داشته باشد؟؟؟!
نمی توانست همه درختان را مثل کاج و سرو قرار بدهد که همواره سبز و شاداب باشند؟؟؟!
به نظرم می رسد خداوند حکیم در این خواب و بیداری - آنچنان که در خشک و سبز شدن زمین - پیامی بس بزرگ نهفته است که اهل تفکر از آن غافل نمی توانند باشند!
و آن نیست جز آشنا شدن ذهن ما انسان ها با مسأله ی عجیب و غریب معاد و رستاخیز که بیدار شدن بعد از خواب و سبز شدن بعد از خشکی را نمونه ای کوچک و ملموس از آن برنامه عظیم می توان تلقی نمود! (3) (4)
________________________________________________
(1) اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (42) سوره زمر -
خداوند ارواح را به هنـگام (مرگ ) قبض مى کند، و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام (خواب ) مى گیرد، سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه مى دارد، و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مى گرداند تا سرآمد معینى. در این امر نشانه هاى روشنى است براى کسانى که تفکر مى کنند.
(2) یَاأَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ (6) انشاق -
اى انسان تو با تلاش و رنج و زحمت به سوى پـروردگـارت پـیش مى روى، و سرانجام او را ملاقات خواهى کرد.
(3) حذیفة: إن النبی (صلى الله علیه وآله) کان إذا آوى إلى فراشه قال: " باسمک اللهم أموت وأحیا " وإذا استیقظ قال: " الحمدلله الذی أحیانا بعدما أماتنا وإلیه النشور " - بحارالانوار ج 73 ص 219 -
حذیفه می گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وقتی به بستر خود می رفت می فرمود: «خداوندا! به نام تو می میرم و زنده می شوم!! (به جای آن که بگوید می خوابم و بیدار می شوم)» و وقتی از خواب برمی خاستند می فرمودند: «شکر خدایی را که ما را زنده کرد بعد از آنکه میراند!! و به سوی او محشور خواهیم شد.»
همان که می گویند: خواب برادر کوچک مرگ است!
(4) وَاللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا کَذَلِکَ النُّشُورُ (9) سوره فاطر -
خداوند آن کس است که بادها را فرستاد تا ابرهائى را به حرکت در آورند، ما این ابرها را به سوى سرزمین مرده اى میرانیم و به وسیله آن زمین را بعد از مردنش زنده می کنیم ، رستاخیز نیز همین گونه است!
« اگه شوهرای ما هم دست به این کار بزنند و زندگی هامون به هم بریزه، گناهش به گردن تو و حاج آقاست!!! »
زنم ناراحت به خونه برگشت و گفت دیدی گفتم حرفای مردم تمومی نداره؟!
تو مغازه خانوما دوره ش کرده و گفته بودن: شنیدیم حاج آقا ازدواج مجدد کرده و همه با هم دارین تو یه خونه زندگی میکنین؟!
بانو هم گفته بوده آره مگه چشه؟!
اونام اون قلمبه رو بارش کرده بودند!!
گفتم شکر خدا! این معلوم میکنه حکم الهی ازدواج مجدد که تو منطقه مظلوم واقع شده و به دید بدی نگاهش می کنند دارین با این عملتون گرد مظلومیت از رخش می گیرین؛ این جای خوشحالی داره تا ناراحتی!
اما چه بشری هستیم ما؟! نمیدونم!
اگه این ازدواج منجر به معضل و درگیری می شد راضی بودند! و حالا که دوستانه پیش میره ناراحتند و معترض!! جل الخالق
و چقدر سطحی نگری ست کسانی که به حکم حکیمانه ازدواج مجدد می توپند در حالی که چشم بر بسیاری از حقایق بسته اند!!
خودخواهی در هر امری که باشه امری نکوهیده ست! و مهمترین و بلکه تنها مشکله ای که در باب ازدواج مجدد دیده میشه همین خودخواهی هاست!!
خود من مراجعین متعددی داشتم که به دلیل سن بالا و ناامیدی در ازدواج به فکرهای خطرناکی من جمله خودکشی کشیده شده بودند!
کسانی که دیگه به ازدواج های متعارف و معمول در موردشون امیدی نمیره!
آیا اگه کسانی پیدا بشن که بتونند رعایت حقوق همدیگه رو بکنند و در کنار زندگی خودشون کسی رو از اون دست نگرانی ها برهانند، جرمی مرتکب شده اند؟!
دلم از این مسلمان نمایی ها گرفته! بدجور هم گرفته!!
شاید اگه این زنان و دختران رو ناموس خودمون می دیدیم کمتر شاهد چنین موضع گیری های ناسنجیده ای بودیم!
آری به عقیده اکثریت جامعه، برخی از زنان و دختران جامعه حق زندگی ندارند حتی اگه لازم باشه به جای دست یار، طناب دار دور گردنشون بندازن!!
+ به بانوی دوم گفتم حالا که میخوایم با هم زندگی کنیم نمیخواد وسیله بگیری نیازی بهش نیست، به جاش وسیله بگیر که مورد نیازمونه!!! خخخخخخ ( به جای اثاث خونه، وسیله نقلیه)
واقعا چرا ازدواج دوم رو به جای تهدید فرصت نشمریم؟! و چرا وجود فرد دوم رو نتونیم مکمّل خانواده به حساب آوریم؟!
+ فکر می کنم با توجه به شرایط جامعه و تجربه تقریبا دو ماهه شخص خودم، رو ازدواج موقت بلند مدت به جای ازدواج مجدد کار بشه از جهات متعدد مناسب تر خواهد بود.
____________________________________________________________
تعدد زوجات یک ضرورت اجتماعى است :
آیه فوق (آیه سوم سوره نساء) مساءله تعدد زوجات را (با شرائط سنگینى و در حدود معینى ) مجاز شمرده است.
در اینجا با ایرادها و حملات مخالفان آن روبرو مى شویم که با مطالعات زودگذر، و تحت احساسات حساب نشده به مخالفت با این قانون اسلامى برخاسته اند مخصوصا غربیها در این زمینه بما بیشتر ایراد مى کنند که اسلام به - مردان اجازه داده براى خود (حرمسرا) بسازند و بطور نا محدود همسر بگیرند.
در حالى که نه اسلام اجازه تشکیل حرمسرا به آن معنى که آنها مى پندارند داده ، و نه تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نا محدود قرار داده است .
توضیح اینکه :
با مطالعه وضع محیطهاى مختلف قبل از اسلام ، به این نتیجه مى رسیم که تعدد زوجات بطور نامحدود امرى عادى بوده و حتى بعضى از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن ، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند، بنابراین تعدد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورتهاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قیود و شرائط سنگینى قائل شده است .
قوانین اسلام بر اساس نیازهاى واقعى بشر دور مى زند نه تبلیغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده .
مساءله تعدد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسى قرار گرفته ، زیرا هیچ کس نمى تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى بیش از زنان در خطر نابودى قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر قربانیان اصلى را آنها تشکیل مى دهند.
و نیز نمى توان انکار کرد که عمر زندگى جنسى مردان ، از زنان طولانى تر است زیرا زنان در سنین معینى آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند در حالى که در مردان چنین نیست .
و نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حمل ، عملا ممنوعیت جنسى دارند در حالى که در مردان این ممنوعیتها وجود ندارد.
از همه گذشته زنانى هستند که همسران خود را به علل گوناگونى از دست مى دهند و معمولا نمى توانند به عنوان همسر اول ، مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مساءله تعدد زوجات در کار نباشد آنها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند همانطور که در مطبوعات مختلف مى خوانیم که این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مساءله تعدد زوجات از نابسامانى زندگى خود شکایت دارند و جلوگیرى از تعدد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقى مى کنند.
با در نظر گرفتن این واقعیتها در این گونه موارد که تعادل میان مرد و زن به عللى بهم مى خورد ناچاریم یکى از سه راه را انتخاب کنیم :
1 - مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافى تا پایان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته هاى درونى خود را سرکوب کنند.
2 - مردان فقط داراى یک همسر قانونى باشند ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده اند به شکل معشوقه برقرار سازند.
3 - کسانى که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر (جسمى ) و (مالى ) و (اخلاقى ) مشکلى براى آنها ایجاد نمى شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر براى خود انتخاب کنند. مسلما غیر از این سه راه ، راه دیگرى وجود ندارد.
اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم باید با فطرت و غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات اینگونه زنان را نادیده بگیریم ، این مبارزهاى است که پیروزى در آن نیست و به فرض که این طرح عملى شود جنبه هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس مخفى نیست .
به تعبیر دیگر مساءله تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول ، مورد بررسى قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد، و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى کنند کسانى هستند که یک مساءله سه زاویه اى را تنها از یک زاویه نگاه مى کنند زیرا مساءله تعدد همسر، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع ، در این باره قضاوت کنیم .
و اگر راه دوم را انتخاب کنیم باید فحشاء را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گیرند نه تاءمینى دارند و نه آیندهاى ، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها امورى نیست که هیچ انسان عاقلى آنرا تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوم باقى مى ماند که هم بخواسته هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت مى دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانى زندگى این دسته از زنان بر کنار است و جامعه را از گرداب گناه بیرون مى برد.
البته باید توجه داشت که جواز تعدد زوجات با اینکه در بعضى از موارد یک ضرورت اجتماعى است و از احکام مسلم اسلام محسوب مى شود اما تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است ، زیرا زندگى در سابق یک شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمى آمد ولى در عصر و زمان ما باید کسانى که مى خواهند از این قانون استفاده کنند مراقب عدالت همه جانبه باشند و اگر قدرت بر این کار دارند چنین اقدامى بنمایند. اساسا اقدام به این کار نباید از روى هوى و هوس باشد.
جالب توجه اینکه همان کسانى که با تعدد همسر مخالفند (مانند غربیها) در طول تاریخ خود، به حوادثى برخورده اند که نیازشان را به این مساءله کاملا آشکار ساخته است ، مثلا بعد از جنگ جهانى دوم احتیاج و نیاز شدیدى در ممالک جنگزده ، و مخصوصا کشور آلمان ، به این موضوع احساس شد و جمعى از متفکران آنها را وادار ساخت که براى چارهجوئى و حل مشکل در مساءله ممنوعیت تعدد همسر، تجدید نظر کنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه (الازهر) خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقف ساختن این برنامه شدند، و نتیجه آن همان فحشاء وحشتناک و بیبند و بارى جنسى وسیعى بود که سراسر کشورهاى جنگ زده را فرا گرفت .
از همه اینها گذشته تمایل پارهاى از مردان را به تعدد همسر نمى توان انکار کرد، این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نیست اما گاه مى شود که بر اثر عقیم بودن زن ، و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقى مى کند، و یا گاهى بر اثر تمایلات شدید جنسى و عدم توانائى همسر اول براى انجام این خواسته غریزى ، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى بیند، حتى اگر از طریق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع ، اقدام مى کند در اینگونه موارد نیز نمى توان منطقى بودن خواسته مرد را انکار کرد، و لذا حتى در کشورهائى که تعدد همسر قانونا ممنوع است ، عملا در بسیارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج کامل دارد، و یک مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد.
مورخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است یکى از مزایاى این آئین مى شمارد و بهنگام مقایسه آن را روابط آزاد و نامشروع مردان ، با چند زن ، در اروپا چنین مى نویسد:
(در غرب هم با وجود اینکه آب و هوا و وضع طبیعت هیچکدام ایجاب چنین رسمى (تعدد زوجات ) نمى کند با این حال وحدت همسر چیزى است که ما آن را فقط در کتابهاى قانون مى بینیم!!! و الا گمان نمى کنم که بشود انکار کرد که در معاشرت واقعى ما اثرى از این رسم نیست ! راستى من متحیرم و نمى دانم که تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟!! بلکه من مى گویم که اولى از هر حیث از دومى بهتر و شایسته تر است!
البته نمى توان انکار کرد که بعضى از مسلمان نماها بدون رعایت روح اسلامى این قانون ، از آن سوء استفاده کرده و براى خود حرم سراهاى ننگینى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز کرده اند، ولى این عیب از قانون نیست و اعمال آنها را نباید به حساب دستورهاى اسلام گذاشت ، کدام قانون خوبى است که افراد سودجو از آن ، بهره بردارى نامشروع نکرده اند؟
سؤ ال :
در اینجا بعضى سؤ ال مى کنند که ممکن است شرائط و کیفیاتى که در بالا گفته شد براى زن یا زنانى پیدا شود آیا در این صورت مى توان به او اجازه داد که دو شوهر براى خود انتخاب کنند؟
پاسخ :
جواب این سؤ ال چندان مشکل نیست .
اولا (بر خلاف آنچه در میان عوام معروف است ) میل جنسى در مردان به مراتب بیش از زنان است و از جمله ناراحتیهائى که در کتب علمى مربوط به مسائل جنسى درباره غالب زنان ذکر مى کنند مساءله «سرد مزاجى» است در حالى که در مردان ، موضوع بر عکس است ، و حتى در میان جانداران دیگر نیز همواره دیده مى شود که تظاهرات جنسى ، معمولا از جنس نر شروع مى شود.
ثانیا تعدد همسر در مورد مردان هیچ گونه مشکل اجتماعى و حقوقى ایجاد نمى کند در حالى که درباره زنان اگر فرضا دو همسر انتخاب کنند، مشکلات فراوانى به وجود خواهد آمد که ساده ترین آنها مساءله مجهول بودن نسب فرزند است که معلوم نیست مربوط به کدام یک از دو همسر مى باشد و مسلما چنین فرزندى مورد حمایت هیچ یک از مردان قرار نخواهد گرفت و حتى بعضى از دانشمندان معتقدند: فرزندى که پدر او مجهول باشد کمتر مورد علاقه مادر قرار خواهد گرفت ، و با این ترتیب چنین فرزندانى از نظر عاطفى در محرومیت مطلق قرار مى گیرند، و از نظر حقوقى نیز وضعشان کاملا مبهم است .
و شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که توسل به وسائل پیشگیرى از انعقاد نطفه بوسیله قرص یا مانند آن ، هیچگاه اطمینان بخش نیست و نمى تواند، دلیل قاطعى بر نیاوردن فرزند بوده باشد زیرا بسیارند زنانى که از این وسائل استفاده کرده و یا در طرز استفاده ، گرفتار اشتباه شده و فرزند پیدا کرده اند، بنابراین هیچ زنى نمى تواند به اعتماد آن ، تن به تعدد همسر بدهد.
روى این جهات ، تعدد همسر براى زنان نمى تواند منطقى بوده باشد، در حالى که در مورد مردان ، با توجه به شرائط آن ، هم منطقى است و هم عملى است .
- تفسیر نمونه -
- بعد نماز ... نمازخونه مدرسه -
دخترک سؤال کرد برا اینکه به نماز جماعت برسم وضو نتونستم بگیرم نمازم چطوریه؟!
گفتم : باطل که باطله
حالا علت بطلان همچین نمازی رو دوستات میگن...
یکی دستشو تا جایی که راه داشت، کش آورده بود که یعنی ما بگیم؟!
گفتم: تو بگو... برا چی باطله؟!
گفت: برا اینکه نمازشو تند تند خونده!!!!! خخخخخ
+ خدایا! این نسل سرخوش رو از ما نگیر!! خخخخخ