آخرالزمان ( دوره پایانى دنیا ) :
آخر به بخش پایانى هر مجموعه گفته، «1» و زمان در لغت بر وقت کم یا زیاد اطلاق مى شود. «2» و مقصود از آن در اینجا روزگار و عمر جهان است.
«آخرالزمان» ترکیبى اضافى و به معناى بخش پایانى حیات دنیا است.
واژه آخرالزمان در قرآن به کارنرفته؛ امّا مطالب گوناگونى درباره این موضوع از آیات قابل استفاده است.
قرآن به طور کلّى، جهانیان را به دو بخش پیشینیان (الأَوّلینَ، المُستَقدِمینَ) و پسینیان (الأَخِرینَ، المُستَأخِرینَ) قسمت کرده است (واقعه/ 56، 13 و 39 و 49؛ حجر/ 15، 24).
افزون بر آن، آیاتى در قرآن از میراث برى زمین به وسیله صالحان و مستضعفان، پیروزى نهایى حق بر باطل و گسترش اسلام در سرتاسر جهان سخن مى گوید که پس از وقوع بلاها و فتنه هاى بسیار محقّق مى شود. (اعراف/ 7، 128؛ نور/ 24، 55؛ قصص/ 28، 5؛ فتح/ 48، 28 و ...) این آیات با دوره پایانى دنیا ارتباط دارند «1» و برخى از نشانه هاى قیامت که از آن به «اشْراط الساعة» تعبیر شده (محمد/ 47، 18) نیز در این بخش واقعند. در روایات و تفاسیر، بسیارى از نشانه هاى آخرالزمان از اشراط الساعة نیز شمرده شده است؛ «2» از این رو براى جدایى این دو موضوع مقاله آخرالزمان به حوادث و تحوّلات اجتماعى در واپسین دوره حیات بشرى اختصاص یافته که معمولًا در کتابهایى تحت عنوان الْمَلاحِمُ والْفِتَن «3» و کتابهاى مربوط به غیبت امام زمان «4» بررسى مى شوند و اشراط الساعة به حوادث طبیعى و دگرگونى هاى کیهانى در آستانه قیامت، مانند: طلوع خورشید از مغرب، پوشیده شدن آسمان از دود، تاریک شدن خورشید و ماه و ستارگان، متلاشى شدن کوهها و ... محدود شده است. «5»
تعبیر «الیوم الأخر» که در قرآن فراوان به کار رفته، با جهان آخرت مرادف و ناظر به این واقعیّت است که زندگانى آن جهان، در پى حیات دنیایى، سرانجامِ نهایى آن است «6»؛ در نتیجه، این اصطلاح نیز به بحث «آخرالزمان» مربوط نمى شود.
از آنجا که مفهوم «آخر» نسبى است و در تاریخ انقراض دنیا اختلاف فراوانى وجود دارد «7» و قرآن نیز از تعیین وقتى مشخّص براى آن پرهیز کرده (لقمان/ 31، 34؛ احزاب/ 33، 63 و زخرف/ 43، 85) محدوده آخرالزمان به دقّت قابل اندازه گیرى نیست؛ با این حال، با استفاده از روایات «8» مى توان بعثت پیامبر خاتم را سرآغاز دوره «آخرالزمان» دانست «9»؛ البتّه در بیشتر روایات، آخرالزمان به دوره پایانى که با ظهور مهدى مقارن است، اطلاق شده است.
بشر به مقتضاى حبّ ذات و طبیعت جست و جو گر خود، همواره به سرانجام دنیا مى اندیشیده است. «1» همه ادیان الهى و بیشتر مکاتب بشرى، درباره پایان تاریخ، اظهار نظر کرده اند. «2» در همه پیشگویى هاى مربوط به آخرالزمان، خبرهاى وحشتناک و نگران کننده اى وجود دارد؛ «3» ولى اغلب بر این امر اتّفاق نظر است که پایان کار بشر، روشن و سعادت آمیز است. «4» در تمام فرقه ها و مذاهب اسلامى، کم و بیش سرانجام سعادتمند بشر پیش بینى شده است. «5»
در متون زرتشتى (از آیینهاى باستان) به صراحت از دوره طلایى بشر در پایان جهان یاد شده که به آشوبها و بلاهاى بسیار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسین منجى (سوشیانس) محقّق مى شود. «6»
در آیین هندوان نیز هر دوره انسانى به چهار قسمت تقسیم شده که قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدریجى معنویت اوّلیه است و از آن، به عصر ظلمت (Yuga Kali) تعبیر مى شود؛ سپس منجى بشر ظاهر و با فروپاشى جوامع انسانى و ازبین رفتن شرارتها، دوره اى نو آغاز مى گردد. «7»
در متون بودایى نیز از این دوره، سخن به میان آمده است. «8»
در ادیان ابراهیمى، بیش از آیینها و مکاتب دیگر بر دوره طلایى بشر در پایان تاریخ، تأکید شده است.
در عهد عتیق، برقرارى سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پیش بینى شده که به وسیله «مشیح» محقّق مىشود. «9» در عهد جدید نیز به این مطلب پرداخته شده «10» و مکاشفه یوحنا به طور کامل به حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص یافته و در پایان آن، به برقرارى صلح و آرامش جهان تحت حاکمیت مؤمنان اشاره شده است. «11»
در میان مکاتب بشرى، پیشبینى «مارکس» از مدینه کمونیستى همراه با کمون نهایى ایجاد شده، تصویرى از جامعه بى طبقه و بى نیاز از دولت را ارائه مى دهد. «12»
پیش بینى هاى «رنهگنون» (عبدالواحد یحیى) از افول و فروپاشى تمدّن مادّى غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقیقت که با نظر به داده هاى آیینهاى باستان و ادیان ابراهیمى ارائه شده خبر مى دهد. «13»
نظریّه پایان تاریخ «فوکویاما» پیروزى نهایى نظام غربى و حاکمیّت ابدى آن بر سرتاسر جهان را پیشبینى کرده است «1»
و نظریّه «برخورد تمدّنها» از «هانتنگتون» جنگ جهانى تمدّنها و نظم جهانى نوى براساس مرزهاى تمدّنى را در پایان این دوره از جهان، پیشبینى مى کند. «2»
دیدگاه کلّى قرآن درباره پایان تاریخ:
دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهى خوش بینانه بوده، پایان دنیا پایانى روشن و سعادت آمیز دانسته شده است. سرانجامِ سعادتمند جهان، همان تحقّق کامل غرض از آفرینش انسانها است که چیزى جز عبادت خداوند نخواهد بود: «و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلَّا لِیَعبدونَ.» (ذاریات/ 51، 56) عبودیّت الهى در سطوح گوناگون فردى و اجتماعى آن، براساس برنامه ریزى خداوند و در چارچوب اصل اختیار واقع شده و غالب انسانها از آن بهره مند مى شوند:
«وَعدَاللّهُ الَّذینَ ءَامَنوا مِنکُم وعَمِلوا الصالِحتِ لَیَستخلِفنَّهُم فِى الأَرضِ ... ولَیُمَکّننَّ لَهُم دِینَهُم الَّذِى ارتَضى لَهُم و لَیُبدّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفهِم أَمناً یَعبُدونَنِى لَایُشرِکونَ بِى شَیئاً» (نور/ 24، 55)، «هُو الَّذِى أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى وَدِینِ الحَقّ لِیُظهِرَهُ عَلَى الدّینِ کُلّهِ.»
(توبه/ 9، 33؛ فتح/ 48، 28 وصف/ 61، 9) «3»
آیات ناظر به آینده جوامع انسانى، بر عنصر خوشبینى در جریان کلّى نظام طبیعت و طرد عنصر بدبینى درباره پایان کار بشر تأکید ورزیده، به نوعى فلسفه تاریخ براساس سیر صعودى و تکاملى آن اشاره دارد. «4»
از نگاه اسلام، دین با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در کاملترین شکل خود به بشر عرضه شده: «الیَومَ أَکمَلتُ لَکُم دِینَکُم و أَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتى و رَضیتُ لَکُم الإِسلمَ دِیناً» (مائده/ 5، 3) و همواره با انتقال از جامعه اى به جامعه دیگر شکوفاتر مى گردد:
«مَنْ یَرتدَّ مِنکُم عَن دِینِه فَسوفَ یأتِى اللّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهم و یُحِبّونَه». (مائده/ 5، 54) «5» خداوند از پیامبران گذشته، پیمان گرفته که به پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله ایمان آورده، به او یارى رسانند (آل عمران/ 3، 81) بنابراین، تمام نبوتها و شرایع پیشین، مقدمه و پیش درآمد شریعت ختمیّه اند. «6»
از ظاهر برخى آیات، چون «والسابقونَ السباقونَ أُولئِکَ المُقرَّبونَ ... ثُلَّةٌ مِن الأَوَّلینَ وَ قَلیلٌ مِن الأَخِرین» (واقعه/ 56، 10- 13 و 14) و نیز بعضى روایات «7» برمى آید که پیشینیان از مردم آخرالزمان، فضیلت و مرتبه بالاترى داشته اند؛ «1» امّا اهل تفسیر، سبقت گرفتگان را پیامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضیلتى براى اقوام گذشته نشمرده اند؛ زیرا طبیعى است که اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله، نسبت به تمام پیامبران دیگر و اصحابشان بسیار کمتر باشند؛ «2» البته روایاتى نیز حاکى از نسخ آیه مزبور نقل شده «3» که درست به نظر نمى رسد؛ «4»
و به دلیل سطح بالاى معرفت مردم آخرالزمان معجزات حسّى اقوام گذشته، جاى خود را در اسلام* به معجزه عقلى و علمى (قرآن) داده «5» و وحى قرآنى، با سخن از قرائت و علم و قلم، آغاز مى شود: «اقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ* خَلَقَ الإِنسنَ مِن عَلَقٍ* اقرَأ و رَبُّکَ الأَکرَمُ* الَّذِى عَلَّمَ بِالقَلمِ* عَلَّمَ الإِنسنَ ما لَم یَعلَم»(علق/ 96، 1- 5) و قرآن، از دوره ماقبل اسلام، به عنوان عصر جاهلیت در مقابل عصر علم و خرد یاد مىکند: «الجاهِلیَّةِ الأُولَى» «6» (احزاب/ 33، 33) از این رو، طبق روایات، سوره توحید و شش آیه آغازین حدید، براى اقوامى در آخرالزمان نازل شده که در کاوش هاى دینى، از اقوام پیشین ژرف اندیشتر و دقیقترند. «7»
در روایات متعدد دیگر نیز دوره آخرالزمان و مردم آن، به رغم وقوع فتنه ها و آشوبهاى بسیار، بهترین زمان و بهترین مردم شناسانده شده اند؛ «8» بنابراین، میان دیدگاه خوشبینانه اسلام درباره پایان تاریخ و ظهور آفتهاى اجتماعى بسیار در آن دوره، هیچ گونه تنافى وجود ندارد. برخى از پیامبران نیز به دلیل فضیلت مردم آخرالزمان، از خداوند خواسته اند که نام و راهشان در میان آنان جاوید بماند (شعراء/ 26، 84) «9»
قرآن، امت پیامبر را معتدلترین و در نتیجه کاملترین: «و کَذلِکَ جَعلنکُم أُمَّةً وَسَطاً» (بقره/ 2، 143) «10» و بهترین امّت: «خَیرَ أُمَّةٍ اخرِجَت لِلنَّاسِ» (آل عمران/ 3، 110) معرفى مى کند؛ «11» بر همین اساس، خوارق عادت در آخرالزمان به کمترین میزان رسیده خداوند از طریق سنت هاى طبیعى تاریخ، جوامع بشرى را با آزمایشهاى مختلف به حدى از بلوغ، شعور و تجربه مى رساند که زمینه حکومت جهانى صالحان مهیا شده «12» و بر اساس سنّت همیشگى خویش، مؤمنان را بر همه موانع چیره ساخته، به فتح و پیروزى پایدار مى رساند: «إِنَّهُم لَهمُ المَنصُورونَ* و إِنَّ جُندَنا لَهُم الغلِبون» (صافات/ 37، 172 و 173) «1» از مجموعه مباحث گذشته مى توان نتیجه گرفت که دوره اسلامى، همان دوره آخرالزمان است که تحقق کامل دیدگاه مثبت اسلام درباره پایان تاریخ، در عصر ظهور امام مهدى به وقوع خواهد پیوست.
نشانه ها و رخدادهاى مهم آخرالزمان:
ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ به شمار مى رود؛ «2» لذا مفسران، مقصود از نشانه هاى قیامت را در آیه ذیل، بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله دانسته اند که نسبت به عمر جهان، فاصله بسیار کمى تا قیامت دارد: «3» «فَهَل یَنظُرونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأتِیَهُم بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطُها».
(محمد/ 47، 18)
در آخرالزمان وقایع فراوان دیگرى نیز پیش بینى شده که بیشتر به دوره پایانى آن (مقارن با ظهور مهدى) مربوط مى شود.
1. بحران معنویّت:
پیش از ظهور امام زمان جوّ حاکم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود. «اقتَربَ لِلنَّاسِ حِسابُهُم و هُم فِى غَفلَةٍ مُعرِضون.»
(انبیاء/ 21، 1) در این آیه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متّصف شده اند. «4» در روایات نیز منظور از اشراط الساعة که در آیه 18 سوره محمد/ 47 به آن اشاره شده، رواج بیش از حدّ کفر، فسق و ظلم دانسته و موارد متعدّدى از آن بر شمرده شده است. «5»
2. وقوع اختلافها و درگیرىهاى بسیار:
یکى از نشانه هاى آخرالزمان، اختلافها و درگیرى هاى فراوان میان گروههاى گوناگون است:
«فَاختَلفَ الأَحزابُ مِن بَینهِم فَویلٌ لِلَّذینَ کَفَروا مِن مَشهَدِ یَومٍ عَظِیم.» (مریم/ 19، 37)
روایات، این آیه را به ظهور فرقه هاى مختلف در جهان اسلام مربوط دانسته اند که در آخرالزمان پدید آمده، موجب اختلافهاى بسیار خواهند شد. «6» آیه «یَلبِسَکُم شِیَعًا و یُذِیقَ بَعضَکُم بَأسَ بَعض» (انعام/ 6، 65) نیز به وقوع اختلافها و قتل و کشتار در آخرالزمان تفسیر شده است. «7» بر اساس روایتى، آیه «ولَنبلونَّکم بشىءٍ مِن الخَوف و الجُوع و نَقصٍ من الأَمولِ و الأَنفُس ...» (بقره/ 2، 155) به ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى و فقر و کشتار در آخرالزمان اشاره دارد. «8»
3. ظهور دجّال:
درهرسه دین آسمانى یهود، مسیحیت واسلام، ظهور فاسدترین ومخرّبترین جریان منحط در طول تاریخ، پیش بینى و از خطر آن پرهیز داده شده است. «1»
دجّال که تجسّم کفر، فریب و گمراهى است، در آخرالزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خویش مى خواند. برخى از مفسّران، تفسیر آیه «لَخلقُ السّموت و الأرض أکبر من خلق النّاس» (غافر/ 40، 57) را به ظهور دجّال ناظر دانسته اند که در دید مردم، عظیمترین موجود جلوه مى کند!! «2» در حالى که خداوند، او را از بسیارى مخلوقات دیگر کوچکتر مى شمارد. «3» سرانجام این پدیده به دست عیسى علیه السلام محو و نابود خواهد شد. «4»
4. وقوع مصائب:
برخى از آیات ؛ عذاب بر کافران و گنهکاران آخرالزمان - که نزول عذاب را انکار مى کنند - تطبیق داده شده است: «إن أتکُم عَذابُهُ بَیتاً أَو نَهاراً مَا ذَا یَستَعجِلُ مِنهُ المُجرِمونَ». (یونس/ 10، 50) «فَإِذا نَزلَ بِسَاحَتهِم فَساءَ صَباحُ المُنذرین»(صافات/ 37، 177) «5»
با استفاده از آیه 65 انعام/ 6 برخى از این عذابها بدین شرح گزارش شده اند:
صدایى هراسناک و دود در آسمان و حاکمان ستمگر «قُل هُو القادِرُ عَلى أَن یَبعَثَ عَلیکُم عَذاباً مِن فَوقِکُم»، فرو رفتن برخى انسانها در زمین «أَو مِن تَحتِ أَرجُلِکُم»، اختلافات بسیار در دین، «أَو یَلبِسَکُم شِیَعاً» قتل و کشتار «و یُذِیقَ بَعضَکُم بَأسَ بَعض». در این دوره زمانى، «6» ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى و فقر و کشتار نیز بسیار رخ خواهد داد: «وَ لَنبلُونَّکُم بِشَىءٍ مِنَ الْخَوفِ والْجُوعِ و نَقصٍ مِن الأَمولِ وَالأَنفُس ....» «7»
5. خروج سفیانى:
بیشتر مفسّران، از ظهور لشکرى طغیانگر که آخرالزمان در کشورهاى اسلامى به ستم و تعدّى پرداخته، سرانجام در صحرایى بیرون از مکّه، گرفتار عذاب الهى مى شوند، خبر داده و آیه «ولَو تَرى إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ و أُخِذوا مِن مَکانٍ قَرِیب» (سبأ/ 34، 51) را درباره آن لشکر دانسته اند.
در روایات شیعه و سنّى، نام رهبر این لشکریان، سفیانى ذکر شده است. «8»
آیه «أَفأَمِنَ الَّذینَ مَکَروا السَّیَاتِ أَن یَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرضَ ....» (نحل/ 16، 45) نیز که توطئه گران را به فرو رفتن در زمین تهدید مى کند، بر لشکر سفیانى تطبیق داده شده است. «1» آیه «... ءَامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدّقًا لِما مَعَکُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوهًا فَنَرُدَّها عَلى أَدبارِهَا» (نساء/ 4، 47) نیز درباره بازماندگان لشکر سفیانى تأویل شده که صورتهایشان معکوس گشته، پشت سرشان قرار مى گیرد. «2»
6. نداى آسمانى:
بنابر روایات شیعه، جبرئیل نخستین کسى است که با امام زمان بیعت و با صدایى بلند به گونه اى که به گوش همه جهانیان برسد، این آیه را تلاوت مى کند: «أَتى أَمرُ اللّهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ: فرمان خدا رسید؛ پس دیگر شتاب مکنید». (نحل/ 16، 1) «3» آیه «وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ* یَومَ یَسمَعونَ الصَّیحَةَ بِالحَقّ ذلِکَ یَومُ الخُروجِ» (ق/ 50، 41 و 42) نیز درباره این حادثه، تأویل شده است. «4»
7. ظهور منجى بزرگ بشر:
مهمترین رخداد آخرالزمان، ظهور دوازدهمین امام شیعیان براى رهایى انسانها است:
«جَاءَالحَقُّ و زَهقَ البطِلُ إِنَّ البطِلَ کانَ زَهوقًا.» (اسراء/ 17، 81) این آیه که از پیروزى چشمگیر حق بر باطل سخن مى گوید، در روایات به ظهور مهدى تأویل شده است. «5»
آیه 148 بقره/ 2 (أَینَ ماتَکونُوا یَأتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا) نیز بر یاران نخستین مهدى که خداوند آنان را گرداگرد حضرت حاضر مى سازد، تطبیق داده شده است «6». آیه «فَإِن یَکفُربِها هؤُلَاءِ فَقَد وَکَّلنا بِها قَومًا لَیسوا بِها بِکفرین» «7» (انعام/ 6، 89) نیز چنین است.
8. نزول عیسى علیه السلام:
یکى از رخدادهاى آخرالزمان، فرود آمدن عیسى علیه السلام از آسمان است: «و إِنَّه لَعِلمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاتَمتَرُنَّ بِها» (زخرف/ 43، 61)، «وإِن مِن أَهلِ الکِتبِ إِلَّا لَیُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ.» (نساء/ 4، 159) مفسّران با استفاده از این آیات، ظهور دوباره عیسى علیه السلام در آخرالزمان را پیش بینى کرده اند «8»
و در روایات نیز تصریح شده که وى در بیت المقدّس به نماز جماعت امام زمان اقتدا و در جنگهاى ایشان نیز شرکت خواهد کرد. «9» براساس این تفسیر، فرود آمدن عیسى علیه السلام از آسمان، یکى از نشانه هاى نزدیکى قیامت شمرده شده و از ایمان آوردن همه اهل کتاب به حضرت عیسى علیه السلام در آخرالزمان که یکى از فرماندهان امامزمان به شمار مى رود، خبر داده شده است.
9. خروج جنبنده اى از زمین:
قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبده اى حکایت مى کند که هنگام روىگردانى مردم از معنویّت، از زمین خارج شده، با مردم سخن مى گوید. «1» «و إِذا وَقعَ القَولُ عَلَیهِم أَخرَجنا لَهُم دابَّةً مِنَ الأَرضِ تُکَلّمُهُم أَنَّ النَّاسَ کَانوا بَایتِنا لَایُوقِنون». (نمل/ 27، 82) در تفاسیر، مطالب بسیارى درباره این موجود شگفت بیان شده «2» که تا حدّ بسیارى غیر واقعى و بى اساس به نظر مى رسد! «3» و در ظاهر برگرفته از منابع اسرائیلى است. «4»
10. هجوم یأجوج و مأجوج:
قومى وحشى و فاسد با تخریب سدّ ذوالقرنین، در اندک زمانى سرتاسر جهان را پر از ظلم و فساد خواهد کرد تا آن که بنابر روایات، در عصر ظهور مهدى، به طور کلّى از بین خواهد رفت. «5» «حَتَّى إِذا فُتِحَت یَأجوجُ و مَأجوجُ و هُم مِن کُلّ حَدَبٍ یَنسِلون.» (انبیاء/ 21، 96)
برخى، یأجوج و مأجوج را یکى از نژادهاى انسانى، با صفات ظاهرى خاص یا موجوداتى خارق العاده دانسته اند که از پشت مانعى مادّى خارج شده، به کشتار مردم و تخریب منابع طبیعى خواهند پرداخت. «6»
برخى دیگر نیز آنان را نمادى از یک تمدّن مادّى مخرّب شمرده اند که سدّ معنوىِ ساخته شده به دست پیامبران را منهدم و حیات طبیعى و معنوى را بر کره زمین تهدید خواهد کرد؛ «7»
در هر حال، بیشتر مفسّران با استناد به آیه «وَ تَرَکنَا بَعضَهُم یومَئِذٍ یَموجُ فِى بَعضٍ و نُفِخَ فِى الصُّورِ فَجَمَعناهم جَمعًا» (کهف/ 18، 99) که بنابر قول مشهور، به هجوم آنان اشاره داشته و بى درنگ از قیامت سخن به میان آورده، آن را از نشانه هاى متّصل به قیامت شمرده اند و سخن از بازگشت برخى اقوام گذشته را هنگام خروج یأجوج و مأجوج مربوط به قیامت دانسته اند: «8» «و حَرامٌ عَلى قَریَةٍ أَهلَکنها أَنَّهُم لَایَرجِعونَ* حَتَّى إِذا فُتِحَت یَأجوجُ و ....» (انبیاء/ 21، 95 و 96) برخى دیگر، این حادثه را به استناد روایات بسیار، به دوران ظهور مربوط دانسته «9» و اشاره به بازگشت برخى اقوام را به مسأله «رجعت» ارتباط داده اند. «10»
11. رجعت:
در آخرالزمان برخى از نیکوکاران و بدکاران زمانهاى گذشته، دوباره زنده مى شوند. «وَ یَومَ نَحشُرُ مِن کُلّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّن یُکَذّبُ بَایتِنا.»
(نمل/ 27، 83)
این آیه فقط به برانگیخته شدن عدّه اى از مکذّبان و نه همه آنها اشاره کرده؛ بدین جهت، روایات و مفسّران شیعه، میان مصداق این آیه و قیامت ( که حشر همگانی ست ) تفاوت قائل شده و آیه را به آخرالزمان مربوط دانسته اند که عدّه اى از نیکوکاران و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایى اعمال خویش را خواهد دید. «1»
مرگ و زندگى دوباره: «رَبَّنا أَمَتَّنا اثنَتَینِ و أَحیَیتَنَا اثنَتَینِ» (غافر/ 40، 11)، «2» عذاب پیش از عذاب بزرگ: «و لَنُذیقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدنَى دُونَ العَذابِ الأَکبَر» (سجده/ 32، 21)، «3» ظهور بندگان پیکارجو پیش از قیامت: «فَإِذا جاءَ وَعدُ أُولهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِباداً لَنا أُولِى بَأسٍ شَدید» (اسراء/ 17، 5)، «4» میثاق پیامبران با خداوند براى ایمان آوردن و یارى رساندن به پیامبراسلام: «و إِذ أَخَذَ اللّهُ مِیثقَ النَّبِیّینَ ... لَتُؤمِنُنَّ بِه و لَتَنصُرنَّهُ» (آل عمران/ 3، 81) «5» و منّت الهى بر مستضعفان تاریخ: «و نُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ استُضعِفوا فِى الأَرضِ و نَجعلَهُم أَئِمَّةً و نَجعَلَهُم الوارِثین.»(قصص/ 28، 5) «6» همگى به رجعت، تفسیر و تأویل شده اند؛ با این حال در تفسیر آیات پیشین، آراى دیگرى نیز گفته شده است. «7»
12. صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان:
پس از پیروزى حضرت مهدى و یارانش، آرامش و معنویّت بر جهان حاکم خواهد شد: «وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءَامَنوا ... وَ لَیُبدّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً ....» (نور/ 24، 55)، «إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ یُورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ و العقِبَةُ لِلمُتَّقین» (اعراف/ 7، 128)، «و قاتِلوهُم حَتَّى لَاتَکونَ فِتنةٌ و یَکونَ الدّینُ کُلُّهُ لِلّه» (انفال/ 8، 39)، «لِیُحِقَّ الحَقَّ و یُبطِلَ البطِلَ.» (انفال/ 8، 8) این آیات و آیات دیگر که از میراث برى صالحان و مستضعفان و جانشینى آنان در زمین یاد مى کند (انبیاء/ 21، 105 و اعراف/ 7، 137 و قصص/ 28، 5) همگى بیانگر این واقعیّتند که سرنوشت این جهان، پس از جهادى الهى به امامت امام زمان سرانجام به دست مؤمنان افتاده و جهانیان همگى در سایه حکومت حضرت در صلح و معنویّت به سرخواهند برد. «8»
افزون بر این، تحقّق کامل آیات «وَ لَه أَسلَمَ مَن فِى السَّموتِ و الأَرضِ» (آل عمران/ 3، 83) و «یُحىِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها» (حدید/ 57، 17) و «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفروا مِن دِینِکُم فَلاتَخشَوهُم وَ اخشَون» (مائده/ 5، 3) و «یَومئذٍ یَفرُح المؤمِنونَ بِنَصرِاللّهِ ...» (روم/ 30، 4 و 5) نیز در این دوره زمانى دانسته شده است. «1»
در آن هنگام، همه نعمتهاى آسمان و زمین بر آنها نازل و از آسایش و سعادت کامل بهره مند خواهند شد: «لَفَتحنَا عَلیهِم بَرکتٍ مِنَ السَّماءِ والأَرضِ ....» (اعراف/ 7، 96) «2» چون این مردم در سایه حکومت حضرت مهدى به بالاترین حدّ رشد و بلوغ مى رسند، بدین ترتیب، خلافت انسان بر زمین به کاملترین حدّ خود خواهد رسید؛ در عین حال، وجود مقدّس امام معصوم (امام مهدى یا امامان دیگر هنگام رجعت) تا قیامت در دنیا حضور داشته، جامعه انسانى هیچگاه از حضورشان بى نیاز نمى شود. «3»
على معمورى
منابع:
الاتقان؛ انوارالتنزیل، بیضاوى؛ اوپانیشاد؛ اوستا؛ الایقاظ من الهجعه؛ بحارالأنوار؛ بحران دنیاى متجدّد؛ برخورد تمدّنها و بازسازى نظم جهانى؛ البرهان فىتفسیر القرآن؛ بودا؛ تاریخ ابنخلدون؛ تاریخ الغیبة الکبرى؛ تاریخ ما بعد الظهور؛ التحقیق فى کلمات القرآنالکریم؛ تفسیر التحریر والتنویر؛ تفسیر العیّاشى؛ تفسیر القرآن العظیم، ابنکثیر؛ تفسیر القمى؛ التفسیرالکبیر؛ تفسیر من وحى القرآن؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامعالبیان عن تأویل آى القرآن؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبى؛ خاتمیّت؛ الدرّالمنثور فى التفسیر بالمأثور؛ روحالمعانى فى تفسیر القرآن العظیم؛ سفینةالبحار؛ سیطره کمیت و علائم آخرالزمان؛ صحیح البخارى؛ على و پایان تاریخ؛ الغیبه، شیخ طوسى؛ الفتن والملاحم فى آخرالزمان، ابن کثیر؛ الفرقان فى تفسیر القرآن؛ فلسفه تاریخ؛ فى ظلال القرآن؛ قیام و انقلاب مهدى؛ الکافى؛ کتاب مقدّس؛ الکشّاف؛ الکشّاف الموضوعى للقرآنالکریم؛ کشفالأسرار و عدّةالأبرار؛ الکلیّات؛ لسانالعرب؛ مارکس و مارکسیسم؛ مجلّه اطلاعات سیاسى و اقتصادى؛ مجمعالبیان فى تفسیر القرآن؛ الملاحم و الفتن، ابن طاووس؛ المیزان فى تفسیر القرآن؛ نجات بخشى ادیان؛ نهجالبلاغه؛ نهجالبیان؛ هزارهگرایى.
دائرة المعارف قرآن کریم، ج1، ص: 115 تا ص 123