ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

به قلم من :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۹۲۳ مطلب با موضوع «به قلم من» ثبت شده است

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

هر که در چهار چیز به حرف زنش گوش دهد خداوند به صورت ، او را در آتش افکند، گفتند آنها چیست ؟

فرمود:

1 - در پوشیدن لباس نازک 

2 - در رفتن به حمام عمومی - و امروزه استخرها ولب دریاها - (زیرا رعایت عفت کلام و بدن را نمى کنند و آمد و شد در همچنین اماکنی اسباب بی عفتی افراد را فراهم می آورد. )

3 - در عروسى رفتن ها ( به جهت موسیقی های حرام و عدم رعایت حجاب و اختلاط زنان ومردان ، بعلاوه بد زبانیها، چشم و هم چشمى ها و تفاخرهای بى جا و... از اثرات مخرب این مجالس است )

4 - در نوحه خوانیها (که سابقا براى اموات خود مى گرفتند و آن را آلوده به آسیب های بدنی و سخنان کفرآمیز و سایر محرمات می کردند )

بطور کلى مرد در رفت و آمدهایی که زمینه فساد و وسوسه های شیطانى را برای خود یا همسر فراهم می آورد ، نباید به هیچ وجه  اغماض نماید. و موارد فوق چنانچه از این آسیبها به دور باشد - که غالباً نیست - اشکالی در آن نخواهد بود. ]


منبع:

بحار ج 100 ص 243


دختر برای فروش + عکس

چهارشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۰۶ ب.ظ


بدوی محمد خلیفه دزد توبه کار مصری ساکن شهر « سمالوط » در استان « منیا » که پس از سالها دزدی و تحمل حبسهای متعدد پشیمان شده و قصد جدی دارد از راه حلال زندگی کند!

 او حتی در این راه زنش را که بر کار قبلی اصرار داشته طلاق داده است! اما شرایط سخت زندگی و عدم رسیدگی از طرف مسئولین وی را مجبور به فروش دو دختر خود ( کلثوم و نبیله ) نموده است!!


منبع:

سایت خبری الاهرام

الأربعاء 17 من رجب 1436 هــ 6 مایو 2015 السنة 139 العدد

به آقا گفتند:

می دونین برا شما هم جوکهایی ساخته ند؟!

فرمود: بله

گفتند:

حالا یکی از اون جوکهایی که در مورد خودتون شنیدین ، برا ما نقل میکنین ؟!

فرمود:

میگن یه شب مقام معظم رهبری بدون هماهنگی تصمیم می گیرن از یه وزارتخانه شبانه روزیی بازدید کنن.

دوازده شب میرن و دو نیم که دارن برمیگردن می بینن خیابونها خلوته!

به راننده میگن :

میشه من بشینم پشت فرمون؟!

اول نه و نمیشه و درست نیست و بالاخره جا رو عوض می کنن!

سر یه چهار راه تو خیابون خلوت چراغ قرمز میشه!

ایشون ترمز می کنند! مأمور راهنمایی که انگار چیز عجیبی دیده میاد جلو و از ایشون گواهینامه طلب میکنه!!

میگن: همراه خودم نیاوردم!

سرباز اینقدر این دست و اون دست میکنه که رهبری میگن:

 لااقل زنگ بزنین به مسئولین بالادستی از اونها کسب تکلیف کنین!

زنگ میزنه به افسر !

اونم که خوابش خراب شده با قاطعیت میگه توقیف کنین ماشینشو !

میگه: قربان! ایشان آدم مهمی اند!

میگه: باشه

میگه: خیلی مهمند!

میگه: همینه که گفتم

میخواد نماینده مجلس باشه فرماندار و شهردار باشه و هرکس دیگه ای!

میگه: مهمتر از اینایی هس که گفتین!

میگه : رئیس جمهور که نیست! اصلا فرقی نمیکنه مقام رهبری هم که بود حکم همینه!!

سرباز میگه: قربان مهمتره!

افسر که حسابی بریده میگه: از اونم مهمتر؟! اون وقت طرف کی باشن؟!

میگه: قربان! نمیدونم ، فقط اینو بگم همین مقام معظم رهبری که میگین ، راننده ایشونند!!!


راوی:

استاد سعید قاسمی

در جمع روحانیون طرح  هجرت نیشابور

گریــــــه های باقــــــــر (2) - روضه خوانی باقر -

چهارشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۵۳ ب.ظ

زن و بچه شیخ که باشی یه جریاناتی داری که بقیه ندارن!

شب مجلسی داشتم.

قرار بود مصیبت حضرت علی (ع) خونده بشه.

کتاب مداحی رو جلو گذاشتم و زدم زیر تمرین!

حسابی که خسته شدم ، دیدم باقر شروع کرد به خوندن !

با همون زبون شیرین بچگیش و با گریه ای تو گلو  و صدای کش دار می خوند:

« امـــــــام علــــــی    دستـــــش اوووف   پـــــاش تَلَـــــــــــق   کلّـــــــه ش کیــــــــخ »

رو منبر که روضه علی رو می خوندم ، این دم اون دم بود که به یاد روضه باقر خنده م بگیره!!




گریـــــــــه های باقـــــــــــر (1)

چهارشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ب.ظ

به شدت گریه می کرد!

مامانش هرچی می گفت چی شده؟! جوابی نمی گرفت!

من که تا آن لحظه کناری بودم ، وارد جریان شدم :

چیه پسرم؟! چرا گریه می کنی؟!

اشک امانش نمی داد!

خدایا! نکند زنبوری گزیده باشدش؟!

نکند به جایی خورده نفمیدیم؟!

شروع کردم سر و صورت و دست و پایش را وارسی کردن ، که یکهو گفت:

برا بهشت گریه می کنم! می خوام برم بهشت!!!

خشکمان زد!

گفتم :

ان شاءالله بزرگ میشی کارای خوب می کنی بهشتی هم میشی! بهشت مال آدم خوباست دیگه!

اما همچنان یک ریز گریه می کرد!

راستش ترسیده بودم! نکند واقعاً قراره از دستش بدیم!

نمیدونستم چی بگم؟!

یه چرخی دور اطاق زدم، یه آرامشی که پیدا کردم برگشتم بغلش کردم در حالی که اشکهاشو از صورتش می گرفتم ، سؤال کردم:

حالا برا چی میخوای بری بهشت؟!

کسی اذیتت کرده؟! از کسی ناراحتی؟!

گفت: نه

با اصرار گفتم:

پس چی؟!

گفت:

مامان گفته بهشت همه چیز داره! میخوام برم بهشت ، چوب شور بخورم!!!

ما رو میگی؟!!!

مونده بودیم در گریه های جدی و واقعی او گریه کنیم یا بخندیم ؟!

گفتم:

برا چوب شور که لازم نیست بهشت بری!!

به سجاد گفتم سریع بپر مغازه ، یه چوب شور حسابی بخر بیا !

اون روز به یُمن باقر و با یه چوب شور ، خونه رو بهشت کردیم !


بی غیرتی...

سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۴ ب.ظ

علی (ع):

یا اهل العراق نبئت ان نسائکم یدافعن الرجال فى الطریق اما تستحون لعن الله من لایغار

- وسائل الشیعه ش ح 25520 -


اى اهل عراق ! ( اى مردم ! )

شنیده ام که زنان شما در راه با مردان برخورد پیدا مى کنند !! 

آیا خجالت نمى کشید ؟! 

خدا لعنت کند بى غیرتها را !!



به دنبال فضیلت

دوشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۵۰ ب.ظ

زن طالب فضیلت و امام باقر (ع) :


_ من زنی بریده از دنیا هستم ! 


_ منظورت چیست؟


_ نمی خواهم هرگز ازدواج کنم !


_ چرا؟


_ به جهت کسب فضیلت !


_ از این کار دوری کن، که اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه علیها السلام از تو نسبت به آن سزاوارتر بود !!


_ هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد !


منبع:

بحار الانوار، ج 100، ص 219


___________داعش! لطفاً مرا هم ذبح کن!! 16+

يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۱۶ ب.ظ

خبری که مدتها ست روی آنتن های تلویزیونی و صفحات اینترنت جا خوش کرده و انگار قصد رفتن هم ندارد ، اخبار مربوط به اعدامهای فجیع و همراه با تنوع داعش است!


هدف از این اقدامهای غیر انسانی و سعی در به تصویر کشیدن و انتشار وسیع آن ، نشان دادن خنجر و اشارات انگشت ، چیزی جز ایجاد رعب و وحشت در دل مردم و مخصوصا مبارزین در مقابل آنها نیست!

آیا ما به آنها در رسیدن به هدفشان کمک خواهیم کرد؟!


بنده بشخصه اولین صحنه سر بریدنی را که دیدم آنچنان تحت تأثیر قرار گرفته که برای چندین روز از اشتها افتادم !! تصویر مقتول و سرهای بریده از جلو چشمم محو نمی شد!

اما نگاه کردم و نگاه ...

فکر کردم و فکر ...

با هر تصویری که از قربانیان منتشر شد سعی کردم خودم را زیر خنجر آنها ببینم !

با هر اعدامی لوله تفنگ را بر شقیقه ام احساس کردم و آخرین جملاتی که بر زبان می راندم : توبه و تقاضای رحمت الهی و توسل به اولیاء الهی

آری من بارها و بارها توسط داعش ذبح شده و اعدام شده ام!

آری سر من بارها و بارها بریده و بر سینه ام گذاشته شده است!

اکنون از چه باید بترسم؟!


واقعیت این است که راه فراری از مرگ نیست! این که مرگ انسان چطور رقم بخورد هم غالبا در دست او نیست!

صحنه های فجیع تصادفات را کم و بیش دیده ایم ، کمتر از صحنه ذبح است؟!!

زلزله ها و سیل ها و سونامی ها و طوفان ها و سایر بلایای زمینی و آسمانی چه؟؟!

بدنهای پاره پاره ، بدنهای سوخته ، اندامی متلاشی ، تا آنجا که گاه غسلشان هم ناممکن می گردد!


درد جان دادن امری حتمی ست! آنقدر که از آن تعبیر به سکرات مرگ فرموده اند!

« مستی مرگ » چرا که محتضر مانند مستی که بر اثر شرب مسکرات حال خود را نمی فهمد از شدت درد ، تعادل روح و روانی خود را از دست داده و قدرت تشخیص نخواهد داشت!

پس فرقی چندانی بین مردنها نیست ...

مرگ مرگ است! مرگ درد است!

و البته آنجا که درد فائق بر مغز انسان بیاید، احساس دردی هم نخواهد بود ، بدون تفاوت بین اقسام مرگها!


آنچه این گرگهای وحشی با جنازه انجام می دهند تنها من و شما را که کنار نشسته ایم متأثر می سازد وگرنه برای شخص بعد از خروج جان چه فرقی دارد جنازه اش را در پر قو بگذارند یا تکه پاره کنند!


اگر چنین است پس چه بهتر این جان عزیز را در راه عزیزتر از جان فدا کرده و سیه رویی را با رنگ خون پوشانده در محضرش حاضر گردیم!


حضرت امیرالمؤمنین می فرماید:

إن الموت طالب حثیث لا یفوته المقیم ولا یعجزه الهارب، إن أکرم الموت القتل، و الذی نفس ابی طالب بیده لالف ضربة بالسیف أهون علی من میتة على الفراش - بحارالانوار ج97 ص 40 -

مرگ ، شتابان ، در طلب همگان است .

 نه اقامت گزیده و به جهاد روى ننهاده از چنگالش رسته ، نه آنکه از او مى گریزد، عاجزش یافته .

گرامیترین مرگها: مرگ در کارزار است .

سوگند به کسى که جان پسر ابو طالب در دست اوست ، که تحمل هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر است از مردن در بستر !!

و حضرت ختمی مرتبت نیز می فرمایند:

والذی نفسی بیده لوددت أنی اقتل فی سبیل الله، ثم احیا، ثم اقتل، ثم احیا، ثم اقتل - میزان الحکمه ش ح 2108 -

قسم به خدایی که جانم در دست اوست ، چقدر دوست دارم که در راه خدا کشته شوم ، سپس زنده سپس کشته ، دوباره زنده و باز کشته گردم!


علاوه بر همه اینها کسی که یک عمر بر سر وسینه زده و سوز سینه اش « ارباب بی سر حسین » بوده است ، کسی که افسوس می خورد در کربلا نبوده است که در رکاب حسین فاطمه باشد ، از اینکه سر او نیز در راهی که سر ابی عبدالله بریده شد - بریده شود واهمه ای نخواهد داشت بالاتر به خود نیز می بالد که باطنش اگر نیست ظاهر او ظاهری حسینی یافته است!


و همه اینها بدون توجه به روایات فراوانی ست که :

مرگ را آغاز شادی مؤمن برمی شمرد! مرگ را ملاقات با اهل بیت و ملائکه و بشارت آنها بر می شمرد! مرگ را پلی به خوشی بر می شمرد!


از امام صادق علیه السلام سؤ ال شد:

آیا مؤ من از قبض روح خود کراهت دارد؟

فرمود: خیر به خدا سوگند هنگامى که فرشته مرگ براى قبض روحش ‍ مى آید به او گوید: اى ولى خدا ! ناراحت نباش سوگند به آن کس که محمد صلّى اللّه علیه و آله را مبعوث کرد من بر تو مهربانترم از پدر مهربان چشمهایت را بگشا و ببین او نگاه مى کند و رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و حضرت على علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین و سایر امامان را مشاهده مى کند.

در روایت دیگر دارد :

حرام است بر روح مؤ من از اینکه از بدنش جدا گردد مگر آنکه پنج نور مقدس حضرت محمد و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را مى بیند و چشم مؤ من به جمال آنها روشن مى گرددکافى / 3 / 135؛ بحار / 6/ 191 ؛ 150 موضوع از احادیث اهل بیت ویژه مبلّغان :اکبر دهقان -


و مخصوصا اگر مرگ با شهادت باشد که رسول الله فرمود:

للشهید سبع خصال من الله : اول قطرة من دمه مغفور له کلّ ذنب و الثانیة یقع راءسه فى حجر زوجته من الحور العین و الثالثة یکسى من کسوة الجنة و الرابعة تبتدره خزنة الجنة بکل ریح طیبه ایّهم یاءخذه معه و الخامسة ان یرى منزله و السادسه یقال لروحه اسرح فى الجنة حیث شئت و السابعة ان ینظر فى وجه الله ... - 150 موضوع از احادیث اهل بیت ویژه مبلّغان :اکبر دهقان 0 -

برای شهید هفت چیز از طرف خدا خواهد بود: با اولین قطره خونش تمام گناهانش آمرزیده گردد ، با قطره دوم سر او در دامن حورالعینش قرار می گیرد ، با قطره سوم لباس بهشتی بر او پوشانده می شود ، با قطره چهارم خازنین بهشت هرگونه عطری را پیشکشش خواهند کرد ، با قطره پنجم خانه بهشتی اش را خواهد دید ، با قطره ششم به او گفته می شود هرجای بهشت خواهی آزادی ، و با قطره هفتم نظر می کند به وجه الله!!


سخن ما در این راه ،سخن عدی بن حاتم ( پسر حاتم طائی معروف ) است.

او از سال دهم هجرى که مسلمان شد همواره در خدمت امام علی علیه السلام بود و در جنگ جمل و صفین و نهروان ملازم رکاب حضرت بوده است و در جنگ جمل یک چشم او مجروح شد و نابینا گشت .

به خاطر کارى وقتى به معاویه وارد شد، معاویه گفت : چرا پسران خود را نیاوردى ؟

گفت : در رکاب امیرالمؤ منین علیه السلام کشته شدند، معاویه زبان دراز کرد و گفت : على در حق تو انصاف نداد که فرزندان ترا به کشتن داد و فرزندان خود را باقى گذاشت !

عدى در جواب فرمود: من با على علیه السلام انصاف ندادم که او کشته شد و من زنده ماندم !!

 اى معاویه! بدان هنوز خشم از تو، در سینه هاى ما وجود دارد!

دانسته باش که قطع حلقوم و سکرات مرگ بر ما آسان تر است از اینکه سخنى ناهموار در حق على بشنویم!! - یکصد موضوع 500 داستان ،سید على اکبر صداقت -


________________________________________________________


به خون گر کشى خاک من، دشمن من - - بجوشد گل اندر گل، از گلشن من

تنم گر بدوزى، به تیرم بسوزى - - جدا سازى اى خصم! سر از تن من

کجا مى توانى، ز قلبم ربایى - - تو عشق میان من و میهن من؟!

مسلمانم و آرمانم شهادت - - تجلّى هستی ست، جان کندن من !

مپندار این شعله افسرده گردد - - که بعد از من، افروزد از مدفن من

نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش - - بتازد به نیرنگ تو، توسن من

کنون روى خلق است، دنیاى جوشان - - همه خوشه ی خشم شد، خرمن من

من آزاده، از خاک آزادگانم - - گل سرو مى پرورد، دامن من

جز از جام توحید، هرگز ننوشم - - زنى گر به تیغ ستم، گردن من !

پیوند کعبه و علی!!

شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ق.ظ

حاکم نیشابوری ( از دانشمندان بزرگ اهل سنت ):

فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبة - المستدرک على الصحیحین ، ذیل ح ش 6084 -

 اخبار در حد تواتر است ( چنان که دیگر کسی را یارای مخالفت با آن نیست ) که فاطمه بنت اسد ، امیرالمؤمنین علی را - که خداوند بر کرامتش بیفزاید - در درون کعبه به دنیا آورده است !!


سؤال:

از خود پرسیده ای : کعبه ای که خداوند ابراهیم و اسماعیل را امر به طهارتش کرده است : وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ (125) سوره بقره - چطور بر فاطمه بنت اسد شکافته می شود تا علی در آن زاده گردد ؟!!

آیا رمزی در کار است؟!

آیا پیامی در حال مخابره است؟!


شاید همان که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به آقا امیرالمؤمنین فرمودند:

(( ... إنّما مثلک فی الأُمّة مثل الکعبة التی نصبها الله علماً ... )) - وسائل الشیعه ش ح 5213 -

 اى على ! همانا مثال تو در میان امّت ، همانند کعبــه است که خداوند آن را نشانه و پرچم براى مردم قرار داده است ( تا جهت خویش را گم نکنند ) !!


و جالب است آن گاه که علی خود در حال رفتن است اما یاد کعبه را با « فزت و رب الکعبه - به خدای کعبه رستگار شدم! - برای حق جویان زنده می دارد !! »

ولما ضربه ابن ملجم قال: فزت ورب الکعبة - بحار الانوار ج 41 ص 2 -

روز میلاد علی ... روز پدر

جمعه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ب.ظ

چرا روز تولد علی را به عنوان روز پدر برگزیده ایم؟:


جواب:

چون پدران واقعی جامعه ایشان و همچنین نبی مکرم اسلام هستند!


رسول الله می فرمایند:

... یا علی! أنا وأنت أبوا هذه الامة ... - بحار الانوار ج 23 ص 128 -

یا علی! من و تو پدران این امت هستیم!


چطور این دو بزرگوار پدران ما هستند ؟!

1 - آنچنانی که پدر واسطه در خلقت هست ، امت اسلام و بلکه بشریت و بالاتر کل عالم خلقت طفیلی وجود پیغمبر (ص) و علی (ع) ست.

در شب معراج خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرماید:

یا احمد! لولاک لما خلقت الافلاک ، و لولا علی لما خلقتک و ... - علی المرتضى(علیه السلام) نقطة باء البسملة ،السید عادل العلوی -

ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم ، و اگر علی نبود تو را ...

پس همه ما در وجودمان مدیون پیغمبر و علی هستیم! آنچنانی که در مرحله پایین تر مدیون پدر و مادران بلا واسطه خود هستیم !


2 - آنچنانی که پدر و معلم و استاد در تربیت انسان می کوشند حضرت محمد (ص) و علی (ع) با دلسوزی تمام ، نهایت تلاششان را برای تربیت و سعادت بشریت و امت اسلامی و برای رفع موانع سعادت آنها به کار گرفته و دراین راه بیش از هر استاد و پدر دیگری متحمل مصائب روزگار گردیدند!

حتی بعد از ایشان که بشریت از هدایت ائمه اطهار (ع)  و در عصر غیبت از ارشادات علماء بهره گرفته و می برند ، همچنان ریزه خور سفره هدایت آنها به شمار می آیند.

پس این دو بزرگوار از هردو جهت مادی و معنوی سمت پدری بر ما دارند!


سؤال :

چرا روز ولادت پیامبر (ص) روز پدر نامگذاری نشده است؟!

بى شک سخن از امام على علیه السلام سخن از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه واله وسلم است. زیرا على علیه السلام نفس پیامبر و به شهادت کثیرى از محققان بى طرف، نسخه مطابق اصل است!

بنابراین با این انتخاب به این هر دو الگو اشاره می شود بعلاوه که ایشان پدر ائمه بزرگواری که خود به نوعی پدری بر جامعه انسانی دارند ، نیز می باشند و ذکر علی (ع) ذکر همه آنهاست و بدین ترتیب اثرات تربیتی آن بسیار گسترده و فراگیر خواهد بود !


یک نکته:

 پسر کو ندارد نشان از پدر؟!

وقتی سیره اهل بیت عصمت و طهارت مخصوصا حضرت رسول و امیرالمؤمنین را مطالعه می کنیم می بینیم در قله کمالات و اخلاقیات قرار دارند.

 سؤال این است ما مسلمانان مخصوصا ما شیعیان در علم ، عبادت ، عدالت ، زهد ، دلسوزی و ... نشانی از آن بزرگواران داریم؟! یا نکند آنچنانی که فرزند ناخلف مایه شرمساری پدر را فراهم می آورد ، ما هم چنین باشیم !!

وقال ( محمد بن علی الجواد ) علیه السلام:

أهل المعروف إلى اصطناعه أحوج من أهل الحاجه إلیه لان لهم أجره وفخره، وذکره، فمهما اصطنع الرجل من معروف فإنما یبدء فیه بنفسه فلا یطلبن شکر ما صنع إلى نفسه من غیره


امام جواد (ع) :

نیاز نیکوکاران به احسان بیش از نیازمندان است!!

زیرا برای آنان «پاداش» «افتخار» و «نام نیک» به همراه خواهد داشت!

پس هرگاه انسان کار نیکى انجام دهد ابتدا به خویشتن نیکى کرده است!

بنابرین مبادا مزد آنچه برای خود کرده از دیگران بخواهد!!

( منّت بر نیازمندان نه ؛ که قدر دان آنها باید بود! )


منبع: بحارالانوار ج 75 ص 79


تکبیــــــــــر در حال دراز کش

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ب.ظ

مسافر بودم .

 تا خودم رو به مسجد رسوندم ، امام به رکوع رفته بود !

با عجله تکبیر گفتم : سبحان ربی العظیم و بحمده ، سبحان الله سبحان الله سبحان الله

سر از تکبیر که برداشتم مثل چوب خشکم زده بود!

درسته بچه بود ، اما مکبّر دراز کشیده تکبیر بگه نوبر بود !!

تمام نماز به این فکر می کردم که چه جوری با این بچه و امام جماعت و هیئت امناء این مسجد باید برخورد کنم !

تا فرصت سلام نماز ، معلومات و تجربیات خودم را با سرعت مرور کردم !

 بالاخره نماز تمام شد .

بلند شدم که دیدم مردی مسن نیز همراه من بلند شد !

او بچه را نشانه رفته بود !

گفتم نکند بچه را بزند ؟!!

چشمهای کنجکاوم را به آنها دوخته بودم که دیدم دست به زیر پسر بچه برده او را بلند کرد و بر ویلچری که در گوشه مسجد گذاشته شده بود، نهاد !!

عرق بر پیشانی ام نشست!

تا امروز اینچنین از خودم خجالت نکشیده بودم!

غرور جوانی---------

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ب.ظ

نوجوانیه و غرور!

داشتند از زور و قدرت خودشون و خاک کردن حریفاشون می گفتن که بهشون گفتم :

 اما این جوری که شما فکر می کنین نیست!!

یه غریبه رو میشناسم که ادعای شکست همه ی بچه های محل را داره!!

حسابی ناراحت شدن و گفتن :

اگه مرده بیاد مسابقه!

گفتم :

 باشه غروب بیاین فلانجا

دم غروب همه شون اومده بودند ، گفتند :

کجاست طرف تا حسابشو کف دستش بذاریم!!

گفتم:

فعلا که اذونه ، بریم مسجد وضو بگیریم و نماز بخونیم تا بعد!

نماز رو خوندند و گفتند :

بریم دیگه که دیر شد!

گفتم :

نه دیگه لازم نیست! دماغشو حسابی به خاک مالیدین!!

گفتند :

حاجی! کی رو میگی؟!

گفتم :

« شیطان »

خیلی زشت ...

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

قال الصادق علیه السلام :

ما اقبح بالرجل یأتى علیه سبعون سنة او ثمانون سنة یعیش فى ملک الله و یأکل من نعمه ، ثم لا یعرف الله حق معرفته . -بحار ج 4 ص 54 -


چقدر زشت است که مردی هفتاد یا هشتاد سال بر او گذشته باشد ، در مملکت خدا زندگی کرده باشد از نعمتهای خدا خورده باشد ، اما خدا را آنچنان که شایسته اوست نشناخته باشد!!


قال الصادق علیه السلام :

ما أقبح بالرجل أن یأتی علیه ستون سنة أو سبعون سنة فما یقیم صلاة واحدة بحدودها تامة -بحار ج 81 ص 185-

چقدر زشت است که مردی شصت یا هفتاد سال بر او گذشته باشد ، اما یک نماز با تمام شرایطش به جا نیاورده باشد!!



عقــــــــــب گــــــــــــرد

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۳۸ ق.ظ

می گوید:

مگر می شود آن همه مسلمان حرف پیغمبر را زمین زده باشند و خلیفه منتخب او را نادید گرفته و با کسی دیگر بیعت کنند؟! این چه بی انصافیی ست که در حق مسلمین صدر اسلام به خرج می دهید؟!


می گویم:

یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ 1 (21) مائده

 بله امکانش هست که مؤمنین از راهشان برگردند!


می گوید:

این که مربوط به بنی اسرائیل است!


می گویم:

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ 2 (11) جمعه -

مگر نبود که پیغمبر را تنها گذاشتند؟!


می گوید:

اینقدر چرا ! اما بیشترش را قبول ندارم !! این نماز است و آن خلافت !


می گویم:

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ 3 (144) آل عمران -

از جان رسول و دین رسول بالاتر هم هست؟! از جمعیت 700 نفری لشکر اسلام ، با شایعه مرگ پیامبر در جنگ احد چند نفر باقی ماندند؟! بقیه کجا رفتند؟! پیامبر پس چی؟ دین پیامبر پس چی؟!


إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ ... 4 - 153 آل عمران -

چطور پیامبر صدایشان می زند و آنها به پشتشان هم نگاه نمی کنند؟!

انس بن نضر (عموى انس بن مالک ) به عمر بن خطاب و طلحه بن عبیداللّه و جمعى از مهاجرین و انصار بر خورد، که دست از جنگ کشیده بودند، پرسید: چرا ایستاده اید؟ گفتند: رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) کشته شد، پرسید: پس بعد از حیات رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) زندگى را مى خواهید چه کنید؟!! جا دارد شما هم در همان راهى که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) در آن راه کشته شد بمیرید!! آن گاه رو کرد به دشمن ، و آن قدر شمشیر زد تا کشته شد.

... این عده که ایمانشان قائم به وجود رسول خدا بود، جز این است که ایمان آورده بودند تا ثواب دنیا و خیر آن را به دست آورند!! و همین نقیصه است که خداى تعالى در آن آیه مورد بحث به خاطر آن عتاب و ملامتشان کرده است ، و در حق اندک افرادی که باقی ماندند به امید درک ثواب آخرت مى فرماید: (و سیجزى اللّه الشاکرین ) - برگرفته از المیزان -


می گویم:

کسانی که عقب گردی داشتند، مجددا نمی توانند داشته باشند؟؟؟! در حالی که جریان دوم از انگیزه هوا و هوسی بالاتری هم برخوردار است؟! 


می گوید:

چه بگویم؟!


 ____________________________________________________________________________________


ترجمه آیات:

1

اى قوم ! به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقرر داشته وارد شوید و به پشت سر خود باز نگردید (و عقب نشینى نکنید) که زیانکار خواهید شد.

2

هنگامى که تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراکنده مى شوند و به سوى آن مى روند، و تو را ایستاده به حال خود رها مى کنند، بگو آنچه نزد خدا است بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزى دهندگان است

3

محمد صلى اللّه علیه و آله فقط فرستاده خدا بود و پیش از او فرستادگان دیگرى نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر مى گردید؟ (و با مرگ او اسلام را رها کرده به دوران کفر و بت پرستى بازگشت خواهید کرد) و هر کس به عقب بازگردد هرگز ضررى به خدا نمى زند و به زودى خداوند شاکران (و استقامت کنندگان ) را پاداش خواهد داد.

4

(به خاطر بیاورید) هنگامى که از کوه بالا مى رفتید و (جمعى در وسط بیابان پراکنده مى شدید و) به عقب ماندگان نگاه نمى کردید، و پیامبر از پشت سر شما را صدا میزد...

اولین جمعه رجب ، جشن اسلام آوردن یمنی ها !

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۰۷ ق.ظ

 بعث النبی (ص) خالد بن الولید إلى الیمن یدعوهم إلى الإسلام فلم یجیبوه فبعث علیاً وکنت فیمن عقب على علی ثم صّفنا صفاً واحداً ، وتقدم بین أیدینا ، وقرأ علیهم کتاب رسول الله (ص) فأسلمت همدان جمیعاً ، فکتب على إلى رسول الله (ص) بإسلامهم ، فلما قرأ (ص)الکتاب خرّ ساجداً ثم رفع رأسه فقال : السلام على همدان. (صحیح البخاری)



اولین جمعه رجب را یمنی ها هر سال به مناسبت اسلام آوردنشان جشن می گیرند به نام « جمعه رجب »

جشن امسال اما با توجه به تجاوز عربستان، رنگ و بوی خاصی داشت!

_______________________________________


پیامبر در سال هشتم هجری توسط خالد بن ولید یمنی ها را دعوت به اسلام نمود که نپذیرفتند ، سپس حضرت علی (ع) و معاذ بن جبل را به سمت ایشان گسیل داشت.

 علی (ع) به شمال یمن که امروز صنعا باشد رفت ؛ و معاذ به جنوب یمن که امروز تعز گویند.

آنها نامه رسول را برای مردم خواندند ابتدا قبیله همدان ( به سکون میم ) و با تأسی به آنها ، سایر قبایل - بدون جنگ و با کمال میل - اسلام اختیار نمودند.

خبر اسلام آوردن آنها که توسط نامه علی (ع) به رسول الله (ص) رسید ، حضرت سجده کرده و وقتی سر بلند نمود فرمود: سلام بر همدان

حضرت علی (ع) هم قصیده ای در شأن آنها سرود که هنوز هم بر سر زبان یمنی هاست: و در آنجا می فرماید :

 اگر من دربان بهشت بودم به اهل همدان ( یمن ) می گفتم : داخل بهشت شوید به سلام و سلامتی


"تیممت همدان الذین همُ همُ إذا ناب أمرٌ جُنتی وحسامی
...جزى الله همدان الجنان فإنّهم سمامُ العدى فی کل یوم سمام
لهمدان أخلاق ودین یزینهم وبأس إذا لاقوا وحدّ خصام
رجال یحبون النبی ورهطه لهم سالفٌ فی الدین غیر أثام

فلو کنتُ بواباً على باب جنة لقلت لهمدان ادخلوا بسلامِ"


پیامبر هم در تجلیل از آنها که از قبایل پیشگام در اسلام به شمار می آیند فرمود:

أتاکم أهل الیمن هم ألین قلوبا وأرق أفئدة ، الإیمان یمان والحکمة یمانیة".

اهل یمنی سراغ شما آمدند که دلهایی مهربان  و نرم ( و پذیرای حق ) دارند! ایمان یعنی ایمان یمنی! و حکمت و علم یعنی حکمت و علم یمنی!


برگرفته از:

المنار لبنان

زن=گل

جمعه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۲۵ ب.ظ

وقال أمیر المؤمنین علیه السلام فی وصیته لابنه محمد بن الحنفیة:

... وإن استطعت أن لا تملک من أمرها ما جاوز نفسها فافعل فإنه أدوم لجمالها وأرخى لبالها وأحسن لحالها، فإن المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة فدارها على کل حال، وأحسن الصحبة لها لیصفو عیشک - من لایحضره الفقیه باب النوادر ش ح 4911 -


از وصایای امیرالمؤمنین (ع) به پسرشان ( محمد بن حنفیه ) :


اگر بتوانى که زن را بیش از آنچه مربوط به خود اوست اختیار ندهى ، پس چنین کن!

چرا که این کار زیبایی زن را بادوام تر ! و خاطرش را آسوده تر و حال او را نیکوتر مى سازد!

همانا زن گل است نه قهرمان!! ( و کارهای سخت خارج از منزل و درگیری های مداوم ذهنی ، او را زرد و پژمرده خواهد نمود! )

با او در هر حال مدارا کن و نیکو برخورد نما تا زندگى تو با صفا گردد!


پیغمبر و تندخوانی نماز!!

چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۵۰ ب.ظ

مردم نماز ظهر را به حضرت رسول الله ( ص) اقتدا کرده بودند ، دو رکعت از نماز نگذشته بود که ناگهان پیامبر به نماز سرعت بخشید!

( مردم امر عجیبی از پیامبر می دیدند! کسی که نماز را با متانت و وقار خاصی به جا می آورد ، چه شده است که چنین به نماز شتاب می دهد؟! نکند حالش؟ نکند عذابی؟ نکند ...)

سلام که داده شد مردم هجوم آوردند و علت این امر را از رسول جویا شدند؟!

او تنها یک کلام فرمود : اما سمعتم صراخ الصبی؟! آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟! ( پیامبر رحمت نماز را زود به پایان رساند که مادری سریع تر فرزند گریان خود را در آغوش کشیده و آرام نماید!! درود خدا بر او )


منبع:

کافی ش ح : 410632


شب آرزوها

چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۵۹ ب.ظ

أن النبی ص قال:

لا تغفلوا عن أول جمعة من رجب فإنها لیلة تسمیها الملائکة لیلة الرغائب و ذلک أنه إذا مضى ثلاث اللیل اجتمعت ملائکة السماوات و الأرض فی الکعبة و حولها فیقول الله تعالى یا ملائکتی سلونی ما شئتم فیقولون ربنا حاجتنا أن تغفر لصوام رجب فیقول الله تعالى قد فعلت ذلک

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

از اول جمعه ماه رجب غافل نشوید به راستی که آن شبی ست که فرشتگان شب آرزوها یش نامیده اند!

وقتی یک سوم شب بگذرد فرشتگان زمینی و آسمانی در کعبه و اطراف آن گرد آیند ؛ پس خدای تعالی فرماید :

ای ملائکه من! طلب کنید هرچه می خواهید!

می گویند:

پروردگارا! حاجت ما آمرزش روزه داران ماه رجب است!!

پس خدا می فرماید : چنین کنم.


ثم قال ص:

ما من أحد یصوم أول خمیس من رجب ثم یصلی بین العشاءین لیلة الجمعة اثنتی عشرة رکعة ...

سپس فرمودند:

هر کس روز پنجشنبه اول ماه را روزه بگیرد

سپس شب جمعه بین نماز مغرب و عشاء ، دوازده رکعت نماز بگذارد به این کیفیت:

( هر دو رکعت یک سلام ، و در هر رکعت یک مرتبه ((حمد)) و سه مرتبه ((سوره قدر )) و دوازده مرتبه ((سوره توحید)) )

و بعد از اتمام نمازها هفتاد مرتبه بگوید :

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد النَّبِیِّ الاُْمِّیِّ وَعَلى آلِهِ

پس به سجده رفته و هفتاد مرتبه بگوید :

 سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ

و دومرتبه به سجده رفته و هفتاد مرتبه بگوید: 

رَبِّ اغفِر وَارحَم وَ تَجاوَز عَمّا تَعلَم اِنَّکَ اَنتَ العَلىُّ الاَعظَم ،

و برای بار سوم به سجده رفته و مثل سجده اول هفتاد مرتبه بگوید :

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ ،

سپس حاجت خود را در بطلبد برآورده شود انشاءالله تعالى و خداوند گناهانش ببخشد و...


منبع:

البلد الامین ص 170 

و

اقبال الاعمال ص 632


از خود راضی

چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۵۳ ب.ظ

قال علیه السلام :

من رضى عن نفسه کثر الساخطون علیه


امام هادی (ع) :

هر که از خود راضى باشد ، ناراضیان وخشم کنندگان بر او زیاد خواهند بود!


منبع:
بحارالانوار ج 75 ص 368

از این فرد ، ایمن مباش!

چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۳۹ ب.ظ

قال علیه السلام :

من هانت علیه نفسه فلا تاءمن شره


امام هادی (ع):


هر کس برای خود حرمت قائل نبود ، خود را از شرّ او در امان مدان


منبع:

بحارالا نوار: ج 75، ص 365

میخواهی بدانی دیگران در مورد تو چه جوری فکر می کنند؟!

چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ب.ظ

 میخواهی بدانی دیگران در مورد تو چه فکری می کنند؟!


قالَ علیه السلام :

لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إ لَیْهِ، فَإ نَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ


امام هادی (ع) :

از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى ، صفا مجو !
و همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى ، خیرخواهی مطلب !

چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو ، همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد!!


 منبع:
بحار الا نوار: ج 75، ص 370

ملعـــــــــون در مسائل زناشویـــــــــی...

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ب.ظ

قال (ص) :

المرأة التی یدعوها زوجها لبعض الحاجة فلاتزال تسوفه حتى ینعس زوجها وینام فتلک لاتزال الملائکة تلعنها حتى یستیقظ زوجها - کافی ش ح 10195 -

رسول الله ( ص):

زنى که شوهرش با او کار دارد اما او آنقدر معطل مى کند تا شوهر چرتی شده و خواب افتد ، این زن به طور مرتب مورد لعنت ملائکه است تا هنگامی که شویش از خواب برخیزد!!


* نسخه ای ارزان برای علاج رنجش *

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۳۶ ب.ظ

اگر از گوشه کنایه های دیگران می رنجید و کینه آنها را به دل می گیرید بدانید:


رنجیدن دلیل ناپختگى است ؛ زیرا :


1- چه بسا در حقیقت، توهین و تحقیرى در کار نبوده و شخص نازک دل و زودرنج بى جهت رنجیده.

( که اینجا حتی یک معذرت خواهی به جهت برداشت غلط ، بدهکار طرفش خواهد بود )


2 - ممکن است تحقیر و توهین بوده ولى عمدى نبوده باشد در اینصورت نیز جاى رنجش و شکایتى نیست.

( اگر پای شما بدون هیچ گونه تقصیری به گلدان کسی بخورد و آن را بشکند و او به شما کینه بردارد، نمی گویید چه انسان بی منطقی! آخر من که به عمد نکردم! خودمم بیشتر ناراحتم! چرا این را نمی فهمد؟! )


3 - اگر بداند توهین بوده و از روی عمد و به قصد آزار او:


الف : اگر با حقیقت ، مطابق باشد و به نقص و عیب واقعى اشاره کند ؛ براى آدم عاقل مایه تنبّه و بیدارى است و نه موجب رنجش! ( تشکر دارد و نه کینه )


ب : اگر بیجا و خلاف واقع باشد او یا حسود و بدخواه ست و یا نادانی که مى خواهد از کوچک کردن دیگرى خود را بزرگ کرده باشد ، گفتار و رفتار اینچنین آدمی ارزش توجه و اعتنا را ندارد!

( فرض کنید دیوانه ای به شما رو کرده و دیوانه خطابتان کند واکنش شما چیست؟ جز اینکه برای شفایش دعا کنید! )

ثانیا شما با رنجی که به خود تحمیل می کنید جز این است که در کنار او قرار گرفته و او را به هدفش رسانده اید؟! به علاوه از خود نقطه ضعفی نشان داده اید که او را به ادامه این روند امیدوار می کند و شما را در فشار بیشتری قرار می دهد!


دلتان بی کینه...

به این میگن پدرزن!

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۷ ق.ظ

روایت شده است:

یهود مدینه مجلس عروسى داشتند، نزد پیامبر اکرم (ص ) آمده و از حضرت تقاضا کردند به خاطر حق همسایگى ، اجازه دهد دخترش حضرت فاطمه علیها السلام به مجلس آنها درآید و مجلسشان را ارزش و رونق دهد! و در این امر اصرار ورزیدند!

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ( اول شخص عالم ) فرمود:

فاطمه همسر على بن ابیطالب است و تحت فرمان او! ( اوست که باید اجازه دهد ، نه من!! ) گفتند: پس شما وساطت کنید ...  - بحارالانوار ج 43 ص 30 -


عربــــــــی را پاس بداریم!!

جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۱۱ ب.ظ

عربی را پاس بداریم:


کلمات صحیح با سبز نوشته شده 

و کلمات اشتباه با قرمز .


یا أبا عبدِاللَّهِ الحُسَین   

یا أبی عبداللَّه الحسین 


یا سَیِّدَ الشُّهَداء 

یا سِیّدُ الشّهداء


یَابنَ رسولِ اللَّه

یا بنُ رسول اللَّه


یا حُسَینُ بنُ علیّ

یا حُسِینِ بن علیّ


یا اباالفضل

یا ابوالفضل


یا ابافاضل

یا ابو فاضل


یا زینب أدرکینا

یا زینب ادرکنا


یا فاطِمَه

یا فاطِمِه


یا اهلَ بَیتِ النُّبُوَّه

یا اهل َ بِیتِ النَّبُوّه
_______________________________

این موارد را هم رعایت کنیم:

علَیهِ السلام برای مرد مثلا امام باقر علَیهِ السلام فرمود...

علَیهَا السلام برای خانم مثلا حضرت فاطمه علَیهَا السلام فرمود...

علَیهِمُ السلام برای چند نفر مثلا ائمه علَیهِمُ السلام فرمودند...

علَیهِمَا السلام برای دو نفر مثلا محمد بن علی علَیهِمَا السلام فرمودند...

السلامُ علَیکَ برای آقا

السلامُ علَیکِ برای خانم

السلامُ علَیکُم برای جمع



آرامش بخش ها__________

جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

در قرآن سه چـیز مایه آرامش شمرده شده است : 


1 - تاریکى شب:

فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّیْلَ سَکَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ - سوره أنعام آیه 96 -


2 - خانه هاى مسکونى:

وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَنًا ... - نحل آیه 80 -


3 - همسران یکدل:

وَمِنْ آَیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآَیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ - روم آیه 21 -


عزّت

پنجشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ب.ظ

علی علیه السلام می فرماید:

« مِنْ عِزّ النَّفْسِ لُزُومُ القَناعَةِ؛ - میزان الحکمه ح  17139 -

از عوامل عزت نفس ، پایبندی به قناعت و ساده زیستی است! »



دست طلب چو پیش کسان می کنی دراز

پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش !! - نظیری نیشابوری-

امام خوش تیپ!

پنجشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۳۲ ق.ظ

حسن بن جهم می گوید:

حضرت امام رضا علیه السلام را دیدم که رنگ کرده بود.

عرض کردم رنگ کرده اید؟

فرمود: بله ؛ چرا که مرتب بودن و آراستگی مرد ، باعث عفّت همسر او می گردد!

سپس فرمود:

آیا دوست داری همسرت را نامرتب و ژولیده ببینی؟!

گفتم: نه

فرمود:

او نیز مانند تو است [و دوست دارد مرتب و آراسته باشی].» - وسائل الشیعه، ج14، ص183 -


قال الباقر علیه السلام :

کنّا نلبس المعصفر فى البیت ، برنامه ما چنین است که در خانه ( پیش همسران ) لباس رنگی می پوشیم! - وسائل ج 2 ص 358 -



اشتیاق طوبی

شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ب.ظ

رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم :

لما اءسرى بى الى السماء، فصرت فى سماء الدنیا حتى صرت فى السماء السادسة فاذا اءنا بشجرة لم اءر شجرة اءحسن منها و لا اءکبر منها. فقلت لجبرئیل : یا حبیبى ، ما هذه الشجرة . قال : هذه طوبى یا حبیبى . فقلت : ما هذا الصوت العالى الجهورى ؟ قال : هذا صوت طوبى . قلت : اءى شى ء یقول ؟ قال : یقول ، وا شوقاه الیک یا على بن اءبى طالب . - بحارالانوار ج 8 ص 151 -


رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم :

هنگامى که شبانه به آسمان سیرم دادند، به آسمان دنیا وارد شدم ، تا اینکه به آسمان ششم رسیدم ، ناگهان (در برابر خود) درختى دیدم که تا به آن زمان درختى زیباتر و بزرگتر از آن ندیده بودم!

به جبرئیل گفتم :

دوست من! این چه درختى است ؟

جبرئیل گفت : دوستم! این درخت طوبى است .

گفتم : این صداى بلند و رسا چیست ؟

گفت : این صداى درخت طوبى است .

گفتم : چه مى گوید ؟

گفت : مى گوید : چه اشتیاقى دارم به تو اى على بن ابى طالب