لبخند و بوسه
به لبخندها باید خندید...
در سرزمینی که بوسه هایش طعم خنجر می دهند!!
به لبخندها باید خندید...
در سرزمینی که بوسه هایش طعم خنجر می دهند!!
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله :
إنَّ دینَ اللّه ِ عز و جل لَن یَنصُرَهُ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ -الفردوس : 1/ 234/ 897-
رسول اللّه صلى الله علیه و آله :
هرگز دین خداوند عز و جل را نصرت و یاری نمی رساند مگر کسی که به تمام جوانب آن احاطه کامل داشته باشد .
بدترین ضربه ها رو کسانی به دین میزنن که یه گوشه دین رو گرفته و گوشه دیگه ش رو رها میکنن
آیات بهشتی رو میچسبن و جهنمیشو پس میزنن
جهنمیشو میگیرند و بهشتیشو کنار میذارن
با اون که دین یه مجموعه واحدیه و وقتی میشه اسم دین روش گذاشت که چیزی ازش از قلم نیفتاده باشه.
بعلاوه آیات و روایات متشابه هم وجود دارند ناسخ و منسوخ وجود دارند مطلق ومقید عام و خاص و...
که با علم به سایر آیات و روایات باید تفسیر و معنا بشن.
پس ابتدا باید همه رو احصاء کرد به همدیگه تطبیق داد و سپس دین واقعی و صحیح رو ازش درآورد...
و این کار هر کسی نیست.
اما میبینیم اسلام شناس ودین شناس الی ماشاءالله همینجور تو کوچه و بازار و شهر و روستا ریخته شده و هر روزم نظر و فتوا و امر و نهی و فرمایش!!
+ بحث فراتر از بحث نظریست
اونها هم که حجابشو میگیرند و برخورد با دزدان بیت المال رو رها میکنن، نمیتونن یاری دهنده دین باشند و البته بالعکس
نمازشو میگیرند و زکاتشو ول میکنن وبالعکس
وظایف امتو میگن و وظایف حکومت رو نمیگن وبالعکس
حقوق زنو پروبال میدن و حقوق مرد رو زیرش میزنن و بالعکس
و
و
و
+ ... أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَٰلِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ۖ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره/85)
... آیا به بعضى از دستورات کتاب خدا ایمان مى آورید و به بعضى کافر مى شوید؟!! کیفر کسى از شما که این عمل را انجام دهد جز رسوایى در این جهان چیزى نخواهد بود! و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار مى شوند. و خداوند از آنچه انجام مى دهید غافل نیست.
سیده
میگه خرید که میریم میگن برا مامانت چی میخوای؟! هوای مامانتو داشته باش! مامانت منتظرته و ...
خسته شدم بس که گفتم زنمه و این بنده خدام سر به زیر انداخت!
دیگه برا هردومون عادیه و توجه به این گپ و حرفا نمیکنیم
فاصله سنی اما اینقدر بود که برا من شیخم تعجب برانگیز باشه
میگم چه جور شد که اینجور شد؟!
میگه توافق بزرگترامون بود.
میگم پسر پیغمبری دیگه! خودش بیست وپنج سال داشت و همسرش خدیجه چهل سال
کلی هم نسبت به همدیگه ارادت داشتن
حالا فاصله شما با خانمت پنج سال بیشتر از اون مقداره دیگه!
چنان نفس عمیقی کشید که احساس کردم غم یه عمر زندگی اینچنینی رو داره از خودش بیرون میریزه!
+ موندم واقعا چه مصلحتی در این ازدواج میتونسته باشه؟!!!
میگم جوونی میخوای برات زن بگیرم؟!
میگه بزرگترامون اشتباه کردند، من هم باید اشتباه بکنم؟!
نسبت بهش احساس مسئولیت دارم
تا باشه پاش میمونم
میگم حقا که مردی
+ علیخانی کجایی؟! ماه رمضون نزدیکه...
نعمت نعمته
اما بعضی نعمتها خاصند
بعضی نعمتها بدون جایگزینن
خدای ناکرده همسرت از دستت رفت میتونی همسر بگیری
فرزندت از بین رفت میتونی فرزند بیاری
مالت رفت قابل جبرانه
سلامتی امکان برگشت هست
اما پدر و مادر...
پدر از دست دادی برو پدر پیدا کن!!
مادر از دست دادی برو مادر بگیر!!
تمام امکانات عالم رو هم که بکار ببندی امکان نداره که نداره...
اگه دارین قدرشونو بدونین
اگه از دستشون دادین خدا بهتون صبر بده
امل...
معمولا به خانما میگن
در مقام توهین به او و عقب موندگی او
اما ریشه این کلمه چیه؟!
تا حالا روش فکر کرده بودین؟!
اونچه بنظر من میاد اینه:
ام که یعنی مادر
لامش اول کلمه بعدی باید باشه
حالا سوال: ام به چه کلماتی اضافه میشه؟!
گاهی عنوان کلی دختر وپسر
گاهی اسامی خاص
ام البنین
ام البنات
ام الحسن
ام الحسین
ام ال...
با این حساب تعبیر امل نیست مگر به جهت حمله ور شدن به مقام مادران و تخریب نقش والای مادری
همون چیزی که این روزها صراحتا به زبان میارن
مادر شدن = خنگ و خلی
مخصوصا اگه در سنین پایینتری هم بوده باشه
آنچنان که با کمال بی شرمی به ساحت بانو فاطمه زهراء سلام الله علیها هم یورش برده وجسارت میکنن!
اما کدوم مقامیه در عالم که به پای مقام مادری برسه؟!!
دوران حملش، زایمانش، شیردهیش، تربیتش... چقدر ثواب!! چقدر توصیه!!
فقط همین رو داشته باشین که بیش از همگان و در ردیف امر توحید، در مورد والدین توصیه به نیکی شده و پیش از پدر، سه مرتبه مادر رو در نیکی کردن مقدم داشته و بار چهارم حرف از پدر به میان اورده است!
+ ام سلمه خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده عرض کرد:
همه افتخارات نصیب مردان شده، زنان بیچاره چه سهمى از این افتخارات دارند؟
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
بَلى إِذا حَمَلَتِ الْمَرْأَةُ کانَتْ بِمَنْزِلَةِ الصّائِمِ الْقائِمِ الْمُجاهِدِ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ فِی سَبِیلِ اللّهِ، فَإِذا وَضَعَتْ کانَ لَها مِنَ الاْ َجْرِ ما لایَدْرِی أَحَدٌ ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَإِذا أَرْضَعَتْ کانَ لَها بِکُلِّ مَصَّة کَعِدْلِ عِتْقِ مُحَرَّر مِنْ وُلْدِ إِسْماعِیلَ، فَإِذا فَرَغَتْ مِنْ رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَکٌ کَرِیمٌ عَلى جَنْبِها وَ قالَ اسْتَأْنِفِی الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکِ!:
آرى (زنان هم افتخارات فراوانى دارند) هنگامى که زن باردار مى شود در تمام طول مدت حمل، به منزله روزه دار شب زنده دار و مجاهد در راه خدا با جان و مال است! هنگامى که وضع حمل مى کند آن قدر خدا به او پاداش مى دهد که هیچ کس حد آن را از عظمت نمى داند!! هنگامى که فرزندش را شیر مى دهد در برابر هر مکیدنى از سوى کودک خداوند پاداش آزاد کردن برده اى از فرزندان اسماعیل را به او مى دهد! و هنگامى که دوران شیرخوارگى کودک تمام شد یکى از فرشتگان بزرگوار خداوند بر پهلوى او مى زند و مى گوید: برنامه اعمال خود را از نو آغاز کن; چرا که خداوند همه گناهان تو را بخشیده!
+ سلامتی همه مادران سرزمینم
سوار تاکسی که میشم میگم خدایا به پای من مسافراشو زیاد کن
از مغازه ای که خرید میکنم از ته دل دعا میکنم به پولی که بهش دادم برکت بده
خونه کسی که میرم سلامتی خونه و اهلش میشه آرزوم
موفقیت کسی رو که میشنوم از خدا توفیقات بیشترشو مسالت میکنم
گاهی از خدا میخوام همین الان از طرف من به هرکسی که حقی به گردنم داره از زندگان ومردگان سرور وشادی برسان
گاهی میگم هر کی تو طول زندگی چشمم بهش افتاده یا اسمش به گوشم خورده رحمت خودت رو نصیبش فرما
از هر خاک و زمینی که میگذرم عمیقا سرسبزی و ابادیشو از خدا میخوام
چقدر خوبه این حس!
و چقدر زیباست این کلام در شان حضرت عیسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) :
وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ... (31) سوره مریم
و خداوند مرا هرجا که باشم مایه برکت قرار داده است!
+ حضرت خضر رو هم خضر (به معنی سبز) میگن چون هرجا قدم میگذاشت به برکتش سر سبز میشد!
+ اونا واقعا بابرکت بودند ما لااقل اداشو که دربیاریم!! خخخخ
خوبی و خوشی مردم و محله و کوچه بازار رو بخواییم
حسادت و خودخواهی و کینه رو از وجودمون دور کنیم
اگه فضا اینقدر مثبت بشه مطمئنا وضع و روزگارمونم بهتر از این خواهد شد
+ تفسیر نمونه ذیل فراز (تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمین) :
تَبارَک از ماده برکت است و ریشه آن برک (بر وزن درک) به معنى سینه شتر مى باشد، و از آنجا که شتران به هنگامى که در جائى ثابت مى مانند سینه خود را به زمین مى چسبانند این کلمه تدریجاً معنى ثابت ماندن به خود گرفته است.
سپس به هر نعمتى که پایدار و با دوام باشد و هر موجودى که داراى عمر طولانى و آثار مستمر و ممتد است موجود مبارک یا پربرکت گفته مى شود.
و نیز اگر مى بینیم به استخرها و یا بعضى از مخازن آب، برکه گفته مى شود به خاطر این است که آب مدتى طولانى در آن باقى مى ماند.
و از اینجا روشن مى شود: یک سرمایه پربرکت، سرمایه اى است که به زودى زوال نپذیرد.
و یک موجود مبارک موجودى است که آثار آن مدتى طولانى برقرار بماند.
بدیهى است لایقترین وجود براى این صفت همان وجود خداوند است.
او وجودى است مبارک، ازلى، ابدى و سرچشمه همه برکات و نیکى ها و خیر مستمر.
اردو اومده بودیم مشهد اردهال - مزار سلطان علی بن امام محمد باقر(ع)
و زیارت قتلگاه ایشان در دل کوه.
حال معنوی خوبی بهمون دست داد!
مخصوصا که همراه شد با بوی گلاب محصول کارخانجات گلاب گیری اون مرز وبوم.
ادامه اومدیم باغ فین کاشان
در یه کلام که بخوام بگم: هرچه زیارت کرده بودیم، پرید!!
خانمی میگه باغ فین نگو، باغ وحش.
من به شوخی میگم همون باغ فین بسه دیگه!!! خخخخ
گفتم ما شاید نباید میومدیم اینجا
ما تو حرما راشون نمیدیم، اونام لابد به تلافی میخوان ما رو اینجاها راه ندن؟!!
+ شوخی کردم... اکثر اینها که میگم اهل مسجد وحرم نیستند که بخوان بیاند، که اگه بودند وضعشون این نبود!
ولی ما متشرعه که اهل گردشگری هستیم!
دیدن اماکن تاریخی تفریحی سیاحتی رو دوست داریم
حضور در طبیعت رو دوست داریم
چرا بعضی از مثلا متمدنین با نوع حرکات و رفتارشون عملا دیگر افراد جامعه رو از اون امکنه محروم میکنن؟!
خودخواهی هم حدی داره بخدا!!!
داستانی خوندم خوش مضمون اما ناتمام...
اینجور کاملش کردم:
سخنران یه چک پول تانخورده ی صدهزارتومنی از جیبش درمیاره و رو به حضار:
کی این چک پول رو میخواد؟!
همه دست بلند میکنن
تو مشتش مچاله ش میکنه
حالا کی میخواد؟!
دست همه بلند بود
زیر کفشش میندازه و حسابی لگدمالش میکنه
حالا کی میخواد؟!
جز دو سه نفر بقیه هنوز دستاشون بالا بود
چک پول رو از وسط پاره میکنه
حالا؟!
باز هم دستها بالا بود
یکی یکی گوشه های چک پول رو جر میده
جمعیت به تناوب دستشون پایین میاد
وقتی خوب ریزریزش کرد، دست کسی دیگه بالا نبود!
وبعد توضیح داد:
چک پول تا وقتی چک پول بود ارزش داشت و شما خواهانش بودین اما وقتی اونقدر پاره پوره ش کردم که دیگه نمیشد بهش گفت چک پول کسی طالبش نبود.
انسان هم ارزشمنده حتی اگه گاهی زیر بار روزگار مچاله بشه!
ارزشمنده حتی اگه خدای ناکرده آلوده بشه!
ارزشمنده حتی اگه آسیب ببینه!
اما امان از وقتی که دیگه از انسانیت خارج بشه!!
اون وقت دیگه این گوهر ارزشمند هیچگونه ارزشی نخواهد داشت بلکه تنها مایه تاسف وافسوس خواهد بود.
انسانی که قیمت خور نداشت
انسانی که اشرف مخلوقات عالم بود!
مراقب خودمون باشیم
باید بزنم شیشه تلویزیونو خرد کنم تو چشمای اهالی بی عقل وشعورش...
بارها و بارها شنیدم این جملاتو
تو فیلماشون تو گپ و گفتاشون
میگه: خیانت چی؟!
تا زنش زنده بود که دنبال کس دیگه ای راه نیفتاد!
آدم درست و حسابییه
آخه قاب درست و حسابی!
نمیگی زن و بچه امثال ما نشستند پای به اصطلاح توی تلویزیون اسلامی
مگه اونایی که دوزنه اند خدای ناکرده اهل خیانت به زن وبچه شونن؟!
نکنه تو هم مثل بعضیا فکر کردی بد خشتکند و هر روز جایی پلاس؟!
به جرات قسم میخورم تک تک همسرانمو از خیلی از تک همسرا اگه بیشتر دوس نداشته باشم، کمتر ندارم!
با اونکه دوتا هستند بیش از خیلیا که تک همسرند بهشون پایبندم و همراه و وفادار.
بچه ها که دیگه چه حرف یه زن در میون باشه یا بیشتر میوه های دل انسانند و مایه امید و آرزو.
بلکه شاید این اتفاق حساسیت و دلسوزی و احساس مسئولیت بیشتر نسبت به اونها رو هم در پی داشته باشه.
چطور جواب این خانواده ها و تیری که با این حرفا به سینشون مینشونی رو میخوای بدی، نمیدونم؟!!!
نکنه دجالی که میگن اصلا تو باشی، یک چشم؟!!
پیرزن پنجاه هزار تومان اورده میگه: حاج آقا! یه سال برام نماز و روزه بجا میارین؟!!!
گروه تشکیل میدن کمپین راه میندازن که مثلا فلان کار زمین مونده رو به انجام برسونن...
جای چنین کمپین وهشتگی واقعا خالیه:
(با مرحومین محروم)
یا
(هدیه به مردگان)
یا
(به جای اموات)
طبق اعتقاداتمون تکالیف فوت شده متوفی رو دوشش باقی میمونه؛ این خیلی بده.
اما فرصت اینکه بارشو از دوشش بشه برداشت، وجود داره؛ و این خیلی خوبه!
این اقدام علاوه بر اینکه برا درگذشتگان کارگشاست، برا بازماندگان هم آثار خوبی رو به دنبال خواهد داشت.
جدا از ثواب عمل، یاد مرگ مورد توصیه دینه و خواندن نماز اموات یاد مرگه.
به جا آوردن اعمال فوت شده اموات، سبب توجه بیشتر انسان نسبت به تکالیف خودش میشه و این عین برکته.
میشه بصورت جماعت یا گروهی در مساجد و هیئات و خانواده ها تحت یک برنامه منظم مثلا شب یا روز جمعه این پیشنهاد رو عملیاتی کرد.
اگه بانک مخصوصی برای تحقق این امر تهیه و راه اندازی بشه که دیگه عالیست بصورت شهری کشوری یا مسجد به مسجد و محله به محله:
اسامی ومشخصات اموات بلاوارث و فقیر + امکان انتخاب هر میزان از اعمال اونها توسط مخاطبین و کاربران + امکان واریز مبلغ جهت انجام استیجاری اعمال
پیروز باشین.
اللهم اغفر للمومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات، الاحیاء منهم والاموات، تابع بیننا وبینهم بالخیرات، انک مجیب الدعوات، انک قاضی الحاجات، انک علی کل شیء قدیر.
+ تقویت روحیه همدلی و همنوع دوستی و ایثار رو هم از جمله برکات این طرح میشه برشمرد.
التماس دعا
تو راهپیمایی 22 بهمن دوباره دیدمش
تو قاب تلویزیون
تازه باهاش مصاحبه هم کرده بودند
یاد اون حرکت نادر افتادم...
حاج آقای قرائتی در حالی آقای دوربینی رو از پای سخنرانیش بیرون انداخت، که بسیاری از سخنرانان امروز ما خودشان یه آقای دوربینی کامل هستند!!
نمیخواد جلو پای کسی بلند شی اما اگه بلند شدی و طرف گفت شرمنده م و به زحمت افتادین و ببخشین و راضی نبودم و از این دست تعارفا
نگو کار داشتم میخواستم برم بیرون!!
مخصوصا تو جمع!
حتی اگه واقعا اینجورم بود به احترام اون یه دقیقه بشین بعد بلند شو و پی کارت برو
این خیط از انواع خیط زشته
قشنگشم داریم که اونم البته کار خوبی نیس
سلام میکنی
میگه سلام از ماست
جوابشو که ندادی هیچ جوابم به گردنش آوردی
جواب سلامشو بده بنده خدا!
از مشکل مالی مینالیم
از ازدواج فرارییم
از بچه آوری میترسیم
تو زندگی به خود و خانواده مون سخت میگیریم
کسی بگه خدا رزاقه
(و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها)
میگیم برو بابا دلت خوشه!
در رزاقیت خدا شک و تردید داریم.
بنظرتون ریشه ش برنمیگرده به بچگی؟!
اون وقتی که بزرگترا بهمون وعده دادند وعمل نکردند!
طبق روایتی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بچه ندانسته بزرگتراشو رزاق خودش میدونه! و خوب با خلف وعده اونها این عدم اعتماد کم کمک تو بزرگی به خدا هم که رزاق اصلیه کشیده خواهد شد!
چقدر ناخواسته تو بی دینی دیگران من جمله فرزندانمون نقش ایفا کرده ایم، خود خدا عالمه؟!
+ به وعده خدا تردید میکنیم در حالی که وعده خدا مثل وعده دیگران نبوده و نیست!
(ان الله لایخلف المیعاد)
به حرفش اعتماد کن تا ببینی چطور درهای روزی رو به روی تو باز میکنه
فقط در کنار اعتقاد و اعتمادت، یه روزنه ای باز کن که بشه بهونه روزیت!
+ رسول اکرم(ص):
اَحِبُّوا الصِّبیانَ وَ ارحَمُوهُم ، وَاِذا وَعَدتُموهُم شَیئا فَفُوا لَهُم، فَاِنَّهُم لایَدرونَ اِلاّ اَ نَّـکُم تَرزُقونَهُم ؛
کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید، به آن وفا کنید. زیرا آنان روزى دهنده خود را کسى غیر از شما نمى دانند!
معمولا تو مراسم دهه فجر سوره فجر رو تلاوت میکنن، آیا بین این دو ارتباطی وجود داره؟!
بله فجر به شکافته شدن تاریکی توسط روشنایی گفته میشه و انقلاب ما به تعبیر امام راحل انفجار نور بود.
از دوازده بهمن که روز ورود امام به کشور هست تا بیست و دوی بهمن، این ده روز هم اتفاقا تناسب کامل با لیال عشر دارد.
اما جدای از این
روایت داریم که مراد از فجر (به معنی سپیده دم) آخرین امام حضرت قائم(عجل الله فرجه) است.
مراد از شفع (بمعنی جفت) هم علی وفاطمه علیهماالسلام، مراد از وتر (بمعنی تک وتنها) خیرالبشر حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله، و مراد از لیال عشر (ده شب) ائمه دهگانه بین امام اول و آخر علیهم السلام هستند که قدر ومنزلتشون بین مردم ناشناخته ماند.
واللیل اذا یسر میتونه اشاره به غیبت امام عصر باشه که اندک اندک به سمت روشنایی پیش میره.
واگر مراد از فجر حضرت مهدی باشه...
معروف است که تاریکترین نقطه ی شب، پیش از طلوع فجره و این بیانگر فساد گسترده در آخرالزمان خواهد بود.
با طلوع فجر هوا گرگ و میش میشه اشاره به درگیری بین جبهه حق وباطل و نور وظلمت، پس از ظهور مهدیست که در نهایت منجر به نابودی ظلمت و دمیدن آفتاب عالمتاب خواهد شد.
اما فجر دوتا داریم فجر صادق و فجر کاذب:
امام زمان که آخرین منجی بشریته نمیتونه باشه مگر فجر صادق!
پس قبل از حکومت عادله وفراگیر مهدی، نمایش پرده ای از حکومت عادله باید رخ بده که اسباب اشتیاق مردم به حکومت مهدی را فراهم بیاره.
ادعای ما ودلخوشی ما اینه که جمهوری اسلامی همون بشارت دهنده و زمینه ساز و به اصطلاح همان فجر کاذب باشه ان شاءالله.
و چون فجر کاذبه همه چیز اون اسلامی نیست که اگر بود نیازی به ظهور مهدی نبود اما قطعا از بوی اسلام هم بی بهره نیست.
نگهبان این انقلاب باشیم و اون رو به دست صاحب اصلی اش امام عصر ارواحنا له الفداء برسانیم ان شاءالله.
به امید آن روز
حاجی اومده بود وصیتشو بنویسه
میگم نماز و روزه هاتو که همه رو انجام دادی؟! میگه تمام و کمال.
میگم الحمدلله
بدهی مالی چی؟! داری؟!
میگه تو بگو یک ریال
میگم خوش بحالت یعنی میخوای بگی خمس و زکاتی به گردنت نیست؟!
برا ثانیه هایی زل میزنه به زمین و چیزی نمیگه!
میگم مظالم چی؟! به گردنت نیست؟! میگه یعنی چی؟! میگم اموالی که به نوعی قاطی مالت شده باشه وصاحبشو نشناسی؟!
میگه چه عرض کنم؟!
میگم کفاره و نذر و؟!
ساکت فقط گوش میده
میگم مهر حاج خانمو لابد دیگه پرداخت کردی یا بهت بخشیده؟! میگه فرصت نشده راجعش صحبت کنیم!!
میگم واسه امروز دیگه بسه
بقیه وصیتت بمونه ایشالا بعد
نماز و روزه هات رو هم یه تاملی روش بکن جوونی بوده بیماری بوده سفر بوده. ها؟!
میگه شاید
+ همینو میخواستم ازش بشنوم
درسته انسانی که شک داره نماز و روزه قضا به گردنشه لازم نیست اتیان بکنه، اما خوبیش اینه که خودشو دیگه طلبکار از خدا ندونه!
احساس بکنی پیمونه ت پره خطرناک میشه!
مخصوصا که خودشونو بدهکار هم نمیدونستن ومعلوم شد که آقا ابربدهکاره وخبر نداره خخخخ
خانم صدا رو بلند میکرد و هر از چند جمله میگفت: حاج اقا! شما بگین: مگه شرع نگفته خانم میتونه تو خونه کار نکنه؟! و اگه کرد مزدشو از شوهر دریافت کنه؟! حتی مزد شیردهی بچه هاش رو؟!
دیدم ول کن نیست گفتم یه لحظه اجازه بدین...
شما اصلا از کجا میگین که کار کردن تو خونه شوهر از وظایف زن نیست؟!
گفت همه میدونن و میگن
حاج اقا! شمام خوب بله مردین! نکنه طرف خودتونو میخواین بگیرین؟!
گفتم سوال میکنم درست جواب بدین
شما میگین همه میگن! مگه هرچی مردم بگن درسته؟!
میگه نه مراجع فتوا دادند!!
میگم مراجع از کجاشون فتوا دادند؟! رو چه حسابی باید همچین فتوایی بدن؟!
میگه خوب حتما پیغمبر گفته دیگه!!
میگم حالا شد یه چیزی!
بله پیغمبر فرموده اما همون پیغمبری که میگی صحبت کارهای زندگی مشترک که شد رو کرد به نازنین دخترش و فرمود:
فاطمه جان! کارهای بیرون با شوهر و کارهای داخل منزل با تو!!
و خانم با آغوش باز از اون استقبال کرد و از پدر تشکر که از برخورد با نامحرما و کارهای شاق مناسب روحیه مردانه نجاتش داد؛ که یعنی اگه چنین تقسیم کاری صورت نمیگرفت نه این که کار نکنه بلکه برای زندگی آماده بود به کارهای بیرونی هم تن بده!
کارهای منزل اون هم در اون عصر وزمانه که هرگز قابل مقایسه با عصر و زمانه ما نبوده ونیست
کارهای منزل اون هم از طرف خانمی که اولین و برترین خانم عالم وجوده
+ اگه شرط ضمن عقد بکنن که زن کارهای معمول داخل منزل رو باید انجام بده، نافذ هست یا نه؟!
عرف معمول وفراگیر جامعه آیا کمتر از یه شرط ضمن عقدی اعتبار داره؟!
بنظر من که نه
+ قرار نیست در زندگی یکی کار بکنه و دیگری بخوره و بخوابه!
به زنها ندارم یه جاهایی هست مردا تو خونه نشستند و زنهای بیچاره تمام بار زندگی رو دوششونه!
حتی اگه کسی مثل فضه اومده که خدمتکار باشه اون هم آدمه و نیازمند آسایش و استراحت!
لذا خانم وقتی به خدمتش گرفتند یک روز کارهای منزلو به ایشون میسپردن یه روز اما خودشون متقبل میشدند! (آنچنان که در سیره حضرت وارد شده)
تا چه رسد به دو نفری که مثل زن و شوهر در یه سطح و جایگاهند.
+ حاجی میگه:
چرا اصلا همچین حکمی از طرف خدا باید صادر بشه،
که بعد بگیم از این حق صرف نظر کرده وکمککار هم باشین؟!
میگم برا اینکه زن و شوهرا ممنون هم باشند
وقتی میشنوی زن وظیفه کار خونه نداره نیمرو هم که جلوت گذاشت ازش تشکر میکنی!
و خانم وقتی میشنوه مرد میتونه اجازه خروج از منزل ولو به خونه پدری رو هم نده وقتی اجازه داد ازش سپاسگذار خواهد بود!
در واقع این احکام باعث میشن توقعها از شریک زندگی پایین بیاد
خداوند حقوق زناشویی رو سخت گرفته که معترف بشی نمیتونی ادای حق طرفتو بکنی پس در مقابلش کرنش داشته باشی
و در نقطه مقابل با اونکه خودت رو محق میدونی از حقت کوتاه میای که روحیه ایثار رو در تو زنده کرده باشه!
+ زندگی بر اساس حقوق مسلما زندگی خشکیه...
حتی تقسیم کاری هم که خانم فاطمه و اقا امیرالمومنین بر اساس روحیه همدلی و همکاری پذیرفتند باز میبینیم تقسیم خشکی نبود و جاهایی امیر علیه السلام به فاطمه کمک میکرد وجاهایی فاطمه سلام الله علیها به علی (تاریخ رو ببینین)
از مسجد صدا زدند هر کی سگ داره تو خونه کنه که قراره بیان سگهای ولگرد رو جمع آوری کنن...
یه سگ مریض لاغر درب وداغون بود که هر وقت میدیدمش دلم بحالش میسوخت
گفتم خوب لااقل این حیونو ببرن راحت بشه از این فلاکت
چندروزی از این جریان میگذشت مجدد تو کوچه دیدم لنگ میزنه ومیره
از ندا دهنده پرسیدم
+ فلانیا نیومدند مگه؟!
- اومدن
+ پس چرا اینو جا گذاشتن؟!
- گفتند این لاغره بدرد ما نمیخوره!!!
ها؟! مگه قرار بوده با اینا چه کنن؟!
بحث معدوم کردن اگه بود این مفلوک رو که در اول لیست باید جا میدادن؟!
+ از طرف چه ارگانی اومده بودند؟!
- نمیدونم!!
خلاصه تو این گرونی اگه گوشتی خوردین که برا ذائقه تون آشنا نبود، یحتمل گوشت سگ بهتون انداخته باشند!! خخخخ
حتما پیش اومده حوادثی که برا ما قابل هضم نبوده باشه و به خدا و عدالت خدا یورش برده و با کمال جسارت کفرگویی کرده باشیم!
وقتی مشکلات اقتصادی قوز بالا قوز میشن.
وقتی بچه ای جوانی عزیزی از انسان گرفته میشه.
وقتی یک فرصت طلایی که زندگی فرد ونسل اونو میتونه تغییر بده از طرف سلب بشه.
قرآن کتاب داستان نیست
اگر داستان هایی نقل میکنه قطعا درش درس و پندی نهفته ست
یکی از این داستان ها که جواب مساله فوق، به زیبایی هرچه تمام تر در اون بیان گردیده، داستان خضر وموساست:
خضر مجری اوامر تکوینی وحوادث طبیعی عالم بود
سوراخ شدن کشتی مساکین به دست خضر، همون سوراخ شدن کشتی وقایقها با برخورد صخره ها و موانعه.
کشتن پسربچه نابالغ مثل همه تصادفات و امراض و اتفاقات منجر به مرگ عالمه.
ساخت دیوار رو به تخریب همون پوشاندن گنجینه ها و ثروتها به دست باد وطوفانهاست تا به جهت حکمتی فرصت رو از کسی بگیره و در زمان دیگری در اختیار فرد دیگری قرار بده.
و ما مثل موسایی که غافل از حکمتهای پشت پرده این اتفاقاته مرتب غر میزنیم واعتراض میکنیم.
کاش ما هم لیاقت همراهی خضری رو میداشتیم که از گوشه ای از اسرار پشت پرده ی ناخوشی ها خبردارمون می کرد، تا مثل موسی سخت ترین اتفاق زندگیمون رو جدا شدن از او و محروم شدن از علم و دانش اون میدونستیم.
مهم اینه که بدونیم هر حادثه به ظاهر ناخوشایندی که رخ میده فلسفه ای و حکمتی محکم پشتشه... من بفهمم یا نفهمم، زود بفهمم یا دیر
+ برای اطلاع از داستان موسی وخضر به آیات 65 تا 82 کهف مراجعه کنین
پله دو جوره:
یه پله پله هایی اند که انسان رو آن به آن به سمت بالا عروج میدن و یه پله پله هایی اند که انسان رو گام به گام پائین وپائین تر فرو میبرن
به پله های دسته اول میگن درجات
به پله های دومی میگن درکات
اگه خودتو بهشتی میدونی به این قانع نباش! بلکه با تلاش مضاعف به دنبال به دست آوردن بهترین نقاط بهشت باش:
وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ و مرا در وسط بهشتهایت جایم ده... -دعای روز ٢٢ ماه مبارک رمضان -
پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: هر وقت از خدا تقاضاى بهشت را مى کنید مخصوصاً تقاضاى (فردوس) کنید که جامع ترین و کامل ترین منزلگاه هاى بهشت است (بهشت برین)
و اگر خودت رو جهنمی میدونی، بدان درکات جهنم یکی نیست ( نگو آب از سر ما گذشته بلکه ) لااقل سعی کن جاتو در جهنم به نوعی بهبودی ببخشی.
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ... - نساء ١٤٥-
+ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللّهِ یَوْمَئِذ یَصَّدَّعُونَ(٤٣) سوره روم-
تعبیر به یَصَّدَّعُون از ماده ی صدع، در اصل به معنى شکستن وشکافتن ظرف است، ولى تدریجاً به معنى هرگونه پراکندگى و تفرق به کار رفته است.
و در اینجا اشاره به جدائى صفوف بهشتیان و دوزخیان مى باشد که هر یک از این دو صف نیز به صفوفى تقسیم مى شوند، به تناسب سلسله مراتب درجات بهشتى و درکات دوزخى -تفسیرنمونه-
مژگان ومرجانه داشتند تو حیاط بازی میکردند
دست مژگان به گلدون خورد و افتاد وشکست
حسابی ترسیده بود
مرجانه! خواهشا به مامان نگو باشه؟!
نگفت اما هر کار و تکلیفی که داشت مینداخت به دوش مژگان
تا میخواست نه بیاره میگفت گلدون که یادته!
تا اینکه دید دیگه حریف نمیشه پیش مامان رفت و اعتراف کرد
مامان گفت خودم پشت پنجره بودم و همه چیزو دیدم وفهمیدمم داره مرجانه ازت سوءاستفاده میکنه خواستم ببینم تا کجا پیش میری؟!
من از شکستن گلدون ناراحت نشدم چون عمدی در کار نبود اما از اینکه گذاشتی راحت مورد سوء استفاده قرار بگیری واقعا ازت ناراحت شدم!
تو زندگی مژگانین یا مرجانه؟!
خدا نکنه مرجانه باشین
در عین حال مژگان بودن هم کمی از مرجانه بودن نداره!!
همه ما یه مرجانه ای داریم که از اشتباهاتمون بهره برداری نادرست بکنه:
(شیطان)
دروغ گفتی میگه اگه میخوای لوت ندم باید دوباره دروغ بگی!!
غفلت کردی اشتباهی مرتکب شدی میگه اگه ادامه ندی رسوات می کنم!
میخوای کار خوب انجام بدی میگه برو بشین سر جات من که میشناسمت خودتم که خودتو میشناسی
تو رو چه به این کارا؟!
در حالی که خدا کنار تمام پنجره های زندگیمون گفتار و رفتارای ما رو بتمامه زیر نظر داشت و نگاهمون میکرد.
مسلما ناراحتی خدا بیش از اشتباهاتمون، از اینه که چرا اشتباه کردیم نرفتیم اعتراف کنیم و تمام.
مگه از خدا مهربونتر و بخشنده ترم هست؟!
چرا ایقدر هی ادامه دادیم؟!
چرا گذاشتیم ازمون سواری بگیرن شیاطین انس وجن؟!
چرا ما که نهایت میبریم همون اول جلوشو نگرفتیم و نمیگیریم؟!
همین الان وقتشه به مرجانه های زندگیتون برای همیشه یه تودهنی جانانه بزنین...
بسم الله
داستان لباس بخشی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها رو در شب عروسی کمتر کسیه که نشنیده باشه
اما اون شب یه داستان دیگری هم اتفاق افتاد که اون رو کمتر کسیه که شنیده باشه!
که در واقع منشا داستان شگفت اول، همین داستان دومیه که بسی شگفت تر از قبلیست
خانم وارد بر امیرالمومنین که شد آثار غم در چهره مبارکشون نمایان بود
حضرت از دلیلش که پرسیدند فرمود:
تفکرت فی حالی و امری عند ذهاب عمری و نزولی فی قبری...
به زبان خودمونی بخوام شرح بدم فرمودند امشب همه میگفتند عروس رو از خونه باباش داریم میبریم خونه خودش
چرا خونه خودش؟! چون معمولا قراره مدت بیشتری از عمرشو تو این خونه سپری کنه اما من دیدم خونه دیگری هست که خیلی بیشتر از این خونه ها قراره درش زندگی کنیم و اون خونه قبره!
انتقال از خونه بابا به خونه خودمون منو به یاد انتقال از خونه دنیا به خونه آخرتم انداخت قسمت میدم به خدا که بلند شی و امشب رو بخاطر فردامون به عبادت بگذرونیم!!
+ کردار و رفتار انسان برخاسته از ایمان و اعتقادات اویه اگه میخواییم مثل خانم اینقدر راحت - آزاد ورها - با دنیا و مظاهر اون کنار بیاییم که در نتیجه هم آسودگی خودمونو در پی داشته باشه هم اطرافیانمون رو، میبایست در خودمون اعتقادات ایشونو پیاده سازی کنیم.
فاطمی باشیم.
داریم نزدیک میشیم به دهه فجر و اجرای انواع مسابقات و سرگرمی ها در مساجد ومدارس و سایر اماکن.
نکته ای که باید توجه داشته باشیم اینه که گاهی مسابقاتی رو تدارک میبینیم که با فرهنگ دینی و سلامت روحی و جسمی جامعه یا فرد، تضاد و تزاحم دارن وشایسته ست که در مراسممون ازشون پرهیز بکنیم.
میخوام ابتداءا پیش از هر چیز به تاثیرات خوب و بد برنامه هامون کمی فکر کنیم وبعد نسبت به انجام اون اقدام کنیم
به عنوان نمونه از مسابقاتی که اتفاقا پایه ثابت اغلب مراسم ما هست: مسابقه تند خوری هست
حالا کاسه ماست باشه ظرف غذا باشه سیب باشه و...
در حالی که یکی از آداب خوردنی ها طول دادن و جویدن درست آنه.
+ از خارجه اومد در مورد راز طول عمر مراجع دینی تحقیق کنه!!
حالا تو پرانتز واقعا برا شما سوال نشده که راز این طول عمر چه میتونه باشه؟!
با واسطه ای از آیت الله بروجردی وقت گرفت
خوردند به زمان غذا
هنوز سفره جمع نشده بلند شد که بره!!
واسطه گفت چی شد؟! با اصرار از آقا وقت گرفتم و شما اینجور بی محلی ...؟!
گفت تحقیقم تمام شد
گفت چطور؟
گفت من غذام رو تمام کردم و اما حضرت آیت الله هنوز در اول بسم اللهشونن
+ اینکه تو روایات داریم هرچه سر سفره بشینین از عمرتون بحساب نمیاد به همین معناست که طول دادن غذا موجب سلامتی و در نتیجه طول عمر بیشتر فرد میشه.
البته آرامش روحی حاصل از ایمان هم از فاکتورهای مهم در طول عمره بلاشک.
+ صدوبیست ساله شین!!
آرامش را از کسی بگیری که به کسی ببخشی، نیست جز اشتباهی فاحش! که با کمال تاسف جوامع در آن غوطه می خورند!
+ شایدم این جور باید میگفتم:
آرامش را از کسی بگیری که به کسی ببخشی، نیست جز رد آرامش به دست آرامش!
بی تعارف و خلاصه بخوام بگم
با دنیا مشکل پیدا کردم
خسیس یه چیزایی ازش میخواستم که بهم نداد
اونجور که معلومه قصد دادنشم نداره
در عوض یه چیزایی ازم گرفت که برام مهم بودند
از دست دوروبریهام که دیگه نگو
نمیتونم درست باهاشون تعامل بکنم
احساس میکنم منو اونجور که باید نمیخوان
احترام و عزت تو وجودشون مرده
بابا منم آدمم
منم زندگی میخوام
منم حس دارم
میخوام بگم این تصمیمو که گرفتم رو باد هوا نگرفتم
روش فکر کردم
خیلی هم فکر کردم
و نهایتا به این نتیجه رسیدم که تنها راه نجات همینه که میگم
مطمئنم خودمو که بکشم دیگه همه چی حله
من که بمیرم این احساسات منفی هم با من میمیرن!
من که نباشم نیستم که دیگه بخوام جوش بزنم و حرص بخورم و ذره ذره مثل دود تو هوا متلاشی بشم!
من که نباشم طلبکاری از دنیا دیگه معنا نمیتونه داشته باشه!
من که نباشم اطرافیان راحت زندگیشونو میکنن
بدون نیاز به فریب و نقشه ای بی هیچ ترس و واهمه ای بی هیچ درگیری و کشمکشی
آره من که نه، ما هم حتی عوارض داره!
میخوام بعد از این تا زنده هستم تنها و تنها او باشم!!
کمکم میکنین تو خودکشیم؟!
+ شما رو هم دعوت میکنم...
خودکشی دست جمعی به ادم جرات وجسارت بیشتری میده
حداقل به مدت یه چله
چطوره؟!
ولی درستش اینه که 《اجل》 رو باید با 《عین》 نوشت! :
《عجل 》
+ مجلس عزای یه جوانی ام...
اللهم اغفر لنا و له
عکسهایی سه در چهارند...
چاپ شده بر کاغذ مخصوص...
پیش از برش عکاس!
به کدامشان نگاه کنی می مانی!!
《دو چشم تو》
《دهانت》 این خوبی را دارد که یکیست!!
داشتم احکام میگفتم:
درسته مطابق روایات، نماز شرابخوار تا 40 روز مقبول الهی نخواهد افتاد اما میبایست بعد از رفع مستی عمل به تکلیفش بکنه و به لحاظ ظاهر از گردنشم ساقط خواهد شد.
پیرمرد بلند شده: گه میخوره نماز خون بخواد شراب بخوره!!! خخخخ
جمعیت یکی سر تکون میده یکی زیرلب میخنده یکی اعتراض میکنه
پیرمرده دیگه اعصاب معصاب نداره!! خخخخ
بیجا هم چندان نمیگه البته
ان الصلوه تنهی عن الفحشاء والمنکر
نماز قراره انسانو باز بداره از زشتی ها
اگه بازنداشت که دیگه نماز نیست.
فروشنده ای؟ منشیی؟ راننده ای؟! دکترمهندسی؟ هرچی که هستی
خانوم خانوما! خودت بگو کدوم بهتره؟!
جوابش فقط یه کلمه ست...
نمایش زیبایی های زنانگیت بشه باعث رونق کسب و کارت؟!
یا رونق کار و کسبت، به اعتبار و اعتماد برخاسته از چادرت باشه؟!
و بالاتر به اعتبار و اعتماد کارت باشه؟!
و کدوم از این سه ماندگارتره؟!
و با کدوم وجدان خودت آسوده تره؟!
و روان جامعه سالمتر؟!
معترضی که چرا نمیتونی قضاوت کنی! بسم الله قضاوت کن...
+ هر چی باشه اولی که نیست پس چرا...؟!
توجه به مساله زیر میتونه حلی باشه ریشه ای و قاطع بر بسیاری از مشکلات و معضلات خانوادگی و اجتماعی...
باید به این باور برسیم که هرکدام از ما با دنیایی داریم زندگی میکنیم قضاوت میکنیم تصمیم میگیریم و با دیگران برخورد میکنیم که بیشتر ساخته و پرداخته ی ذهن خود ماست.
و این دنیا لزوما اینچنین نیست که مطابق با دنیای خارجی باشه!!
گاهی فکر میکنم به تعداد افراد عالم، عوالم داریم!!
گاهی فکر میکنم کمتر آدمیست که یه عمر تو دنیا زندگی کرده باشه و برای یه بارم که شده دنیا رو اونجور که هست دیده باشه!!
میگی چرا فلان حرفو زدی؟ چرا فلان کارو کردی؟ اگه گفت بابا اونجور که تو برداشت میکنی نبوده و نیست مرتب انکار نکن احتمال بده که شاید واقعا اون راست میگه!
به همسایه ش مشکوک شد
آره از حرکاتش معلومه ریگی تو کفششه
این آهسته اومدن و رفتنش
این برخوردای نفاق گونه ش
مطمئنا دزدی کار خودشه
وسیله رو گوشه خونه ی خودش پیدا که کرد، رفتار همسایه در نظرش بناگاه تغییر کرد! چقدر انسان نازنین و مبادی آدابیست! چقدر اهل مراعات و توجه! چقدر بانزاکت!!
از این به بعد به جای دیگران و پیش از دیگران، انگشت اتهام رو به سمت خودت و ذهن خودت نشانه بگیر!
وقتی میتونی به سمت دیگران بگیری که در دادگاه منصف وجدان از اتهام خودت تبرئه شده باشی.
پدروپسری سوار بر ماشین بشدت تصادف میکنن
پدر درجا میمیره
پسر حالش مساعد نیست سریع به بیمارستان منتقل میشه
چشم رییس بیمارستان که به پسر میفته میبینه وای این که پسر خودشه!!
چطور چنین چیزی امکان داره؟!!
این پسر پسر مردیه که تو ماشین فوت کرده یا پسر رییس بیمارستان؟!
جوابش خیلی واضحه
بچه بچه ی هر دوی اونهاست
رییس بیمارستان مگه نمیتونه خانم باشه؟!
امان از قضاوتهای غالبی و ذهنی
امان از ذهن چموش و داستان ساز ما
دنیا رو از امروز سعی کنیم اونجور که هست ببینیم نه اونجور که ذهنمون میخواد و دستور میده
مواظب باشیم ذهن هر کدام از ما ظرفیت این رو داره که به بالاترین دیکتاتور زندگیمون تبدیل بشه
امیر خود باشیم!!
داشتم فکرمیکردم که اپلیکیشن 7030 سامانه 7030 آپ 7030 حالا هرچی، که داره در خدمات پرداخت مجازی فعالیت میکنه و از اون ناحیه سودی دریافت میکنه و سودی به مشتریاش میده و منم تبلیغشو تو وبلاگ گذاشتم، به لحاظ شرعی مشکلی داره یا نه؟!
خوب اینکه خودشون سودی بگیرند در قبال خدمتی که ارائه میدن نه اشکالی نباید داشته باشه.
ابنکه بخشی از سودشونو به مشتری برگردونن وتخفیف بدن مثل همه کارفرماها و کارگرها و اجیر و موجرها بازم بی اشکاله.
اینکه هرکسی که 7030 رو به دیگران معرفی کنه درصدی از سود تراکنش های اونو به معرف بدن، از باب جعاله ست و بی اشکال.
اما اینکه بخشی از سود طبقه های بعدی بخواد به معرف سابق برسه و حالت هرمی پیدا کنه چی؟!
در صورتی که سازندگان سامانه از ناحیه سود حاصله خودشون نه بصورت لزومی که از باب جایزه و تشویق بخوان این کارو بکنن، وجهی داره وگرنه ظاهرا از مصادیق اکل مال به باطل بوده باشه و مشکل دار.
در هرحال لازم بود این سامانه که اتفاقا از طرف کاربران مجازی مورد استقبالم قرار گرفته و بعنوان راه درآمدی هم ازش نام برده میشه و بیش از 200000 دانلود داشته، پیش از ارائه به بازار مسائل شرعیش رو از مراجع عظام تقلید میپرسیدند و طبق دستور اونها پیاده سازی میکردند!
الان هم جای استفتاء مراجع در معرفینامه سامانه خالیست و پیشنهاد میکنم که این مهم رو به انجام برسونن.
تا مشخص شدن مساله صفحه تبلیغی سامانه رو غیرفعال میکنم...
میارزه واقعا؟؟؟