ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

به قلم من :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۹۲۳ مطلب با موضوع «به قلم من» ثبت شده است

دست چین

جمعه, ۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۲ ق.ظ

همینجور که میوه ی طرف رو می کشید سعی داشت به نوعی اونو از رفتن پای صندوق ها مأیوس کنه...

رأیمو که دادم در برگشت دیدم هنوز با وانتش تو کوچه ها می چرخه

جلو رفتم:

- سیبت چند ؟

- 2000

یه نگاهی انداختم و گفتم:

« اووه ماشالا خرابم که داره!!

حاضرم پول بیشتری بدم اما میوه سالم به خونه ببرم! »

سرمو پائین انداختم که یعنی دارم میرم ، پلاستیک رو به سمتم آورد و گفت:

حاجی! خودت سوا کن

من هم که انتظار این حرفو می کشیدم خنده به لب گفتم:

با این حساب دیگه بهانه ای برا نخریدن نمی ماند!!

در حالی که میوه ها رو درهم و برهم!! داخل پلاستیک مینداختم ، انگشت جوهریمو بالا آوردم و گفتم:

 تو مدرسه هم برگه میدن و میگن سوا کن ، حیفه آدم از دست بده !!

پلاستیکو دادم برا کشیدن ، گفت:

« حاجی! هدیه از طرف من !

اون مسأله هم به چشم ! »

چشمشو بوسیدم و از هم خداحافظی کردیم.

/// آتش بر لیست

پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۳۱ ق.ظ

چنانچه در بین همه کشورها نگاهی بیندازیم، ایران جزء معدود کشورهایی ست که هرچه سیاستمدار کهنه کاری دارد بلافاصله پس از اتمام مسئولیت، مورد انواع هجمه ها قرار گرفته به جوری که آبروی جمع کرده ی خود را در مدت پر فراز و نشیب خدمت به نحو کامل و گاه بیشتر پس داده و در گوشه ای به انزوا کشیده می شود!

این سیاستی ست که متأسفانه تا به امروز دنبال شده و چنان که از ظواهر امر پبداست ادامه دار هم خواهد بود.

کافی ست نگاهی به جمع مسئولین عالی رتبه کشور از بدو انقلاب تا کنون بیندازیم:

افرادی چون بازرگان و بنی صدر و منتظری و موسوی و هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و ...

و خدا می داند اگر الان رجایی و باهنر و بهشتی و مطهری بودند و خامنه ای رهبر نبود ، به زور در کدام  لیست گنجانده و مورد تاخت و تاز قرار می گرفتند!

در حالی که وجود هر یک از اینها به منزله گنجی می توانست و می تواند باشد برای کشور ، که در پیچهای خطرناک از اعتبار آنها و تجربه آنها می شد بهره گرفت و خسارات بر کشور و نظام را به حداقل رساند!

و ما بی خود و بی جهت آن را به خاک سپردیم!

( البته حساب آنها که عالما و عامدا از مردم و نظام مردمی فاصله گرفتند جداست و حق هم نداریم و نمی توانیم همه این افراد را متهم به آن کنیم)

این آن چیزی ست که تا امروز شاهد آن بودیم اما آنچه امروز می بینیم و آن را می شود نتیجه همان سیاست های غلط دانست و به شدت از وجود آن هراس باید داشت این است که:

تقسیم بندی های جناحی ابتداءً ساده و کم اهمیت ، رفته رفته با دمیدن دوستان نادان و دشمنان دانا می رود به تقابلی جدی بین خواص - در بالاترین سطوحش - و متعاقب آن و بطور مسلم در بین توده مردم منجر گردد!

و آن وقت است که بازنده ی آن جز همین نظام و کشور و مردم آن و خود این گروه ها نخواهد بود!

می گویند: اصول گرایی یا اصلاح طلبی؟

می گویم: هیچ کدام!

کاش می شد لیست ها را آتش زد تا مردم با آرامش و احساس بهتری به انتخاب نمایندگان خود در خبرگان و مجلس شورای اسلامی بپردازند.

کاش...


مسابقه نامه و پیامک به روحانی محل...

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ق.ظ

مسابقه ای برگزار کردم تحت این عنوان:

مسابقه نامه و پیامک به روحانی محل ، در هشت موضوع:

1- برای رونق گرفتن مسجد و نمازهای جماعت چه پیشنهاداتی دارید؟

2- وظایف روحانی در قبال ما ، وظایف ما در قبال روحانی

3- مشکل شخصی یا اجتماعیی که دوست دارید روحانی آن را حل کند؟

4- در آینده دوست دارید شما یا یکی از اعضای خانواده شما وارد حوزه علمیه شود، چرا؟

5- آرزوهای یک روحانی از دید شما؟

6- بهترین سخن یا طرح یا خاطره ای که از روحانیون پیشین محل به یاد دارید؟

7- کاش روحانی ما اینجوری بود...

8- موضوع آزاد

_________________________________________________________


نامه جالب دختر کلاس چهارمی در موضوع شماره 5 :

« حسن روحانی!!! در سال 1327 در سرخه از بخشهای مرکزی شهرستان سمنان چشم به جهان گشود.

والامرتبه ی و حوزه علمیه قم بود آشنا گردید و آرزوی دیدار حاج آقا روح الله در دلش شکوفا شد!!

و یکی دیگر از آرزوی روحانی این بود که برای باز کردن قفل ها با کلید را هم بسیار علاقه داشت!!!


+ خودت حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...

شیرگوشتــــــی !!

دوشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۳۲ ق.ظ

نامه برام اومده به این نام و عنوان:

... حاج آقا شیر گوشتی!!


فامیلی عجیب و غریب همینه دیگه!

شیرگشتی! شنیده بودم

شیرکشتی!! هم

شورکشتی!! و شورخشتی و شورهشتی و شورعشقی و شوردشتی و...

موندم که اسم قشنگتر و بامحتواتری نبود که اجداد خدارحمتیمون برا روستا میذاشتن؟!

« شورگشت (1) »

و موندم که چرا حتما فامیلیمون هم به اسم روستا باید می بوده باشه؟!


(1) روستایی از توبع شهرستان نیشابور، و البته جدیدا شهرستان فیروزه


+ گاهی به سرم میزنه عوضش کنم! اگه متهم به وطن فروشی نشم !!! خخخ

+ از این دست فامیلیها هم کم نیست ...

+ اسم محل دست ما نیست، اسم بچه هامون که دست خودمونه ! کسی رو میشناسم که تا حالا سه بار اسم دختراشو عوض کرده !!


« وب مهربانی »

يكشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۲۲ ق.ظ

(پست ثابت)

برای اولین بار:

...

* آخوندای عرب !!!

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

به زحمت خودش رو بهم رسوند:

نفسی چاق کرد و گفت:


ــ جناب! یه سؤال ...

ــ بفرما

ــ شما آخوندا مگه عربین؟!!

ــ من ایرانی ام ، که چه؟!

ــ پس چرا لباس عربها رو پوشیدین؟!


گفتم: اگه این لباس رو نپوشیده بودم ، شما می اومدین همچین سؤالی ازم بپرسین؟!!


گفتم: لباس ما به تابلوی سیّاری میمونه که هرجا بریم معرّف ما و کار ماست! و در عین حال لباسی ست متناسب و وزین!


گفتم : کاش همه ی اونهایی که علمی هنری چیزی دارند ، همیشه وقت و همه جا ، بی مزد و منت ، تو کوچه و بازار ، خودشون رو به مردم که برادر و خواهران خودشونند عرضه می کردند و هنر و علمشون رو در اختیارشون می گذاشتند اما امان و صد امان از کاسبی...!!


و ادامه دادم: : این کارشناسان دینی هستند که با حضور در جامعه با این پوشش خاص - هرچند برای اونها و خانواده هاشون محدودیت آور هم باشه - آمادگی خودشون رو در این راستا اعلام داشته و می دارند.

دیدین یا شنیدین که روحانیی برای پاسخگویی به مسأله شرعی یا اخلاقی رفتاری کسی ، یا حل مشکل خانوادگی یا اجتماعیی که گاه ساعات و بلکه روزهایی از وقت او را هم ممکنه بگیره، پولی دریافت کرده باشه؟!

آری بسیاری از این رفتارهای قشنگ و انسانی از برکت همین پوششی ست که به چشم شما ساده میاد.


انگار از نوع و طرز سؤالش پشیمون شده باشه، التماس دعایی گفت و مسیری رو که به سرعت طی کرده بود تا خودش رو به من برسونه، با آرامی و متفکرانه برگشت!


مؤید باشین.

مرگ با چهره اخمو

يكشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ق.ظ

داشتم از روی « عروة الوثقی » این مسأله رو برای مردم توضیح می دادم که :

الثامن: ان لایفعل عنده ما یغیظه آو یضیق خلقه - عروة الوثقی کتاب الطهارة ، فصل استحباب عیادة المرض و آدابها -

هشتمین ادبی که در عیادت از مریض وارد شده این است که :

پیش مریض چیزی که او را به خشم آورد یا خُلقش را تنگ کند، انجام ندهد!


یادم آمد از سالیانی پیش:

اوائل طلبگی م بود، برا مرخصی به خونه رفته بودم که خبر دادند یکی از بستگان به حال احتضار افتاده.

عیادتش رفتم ، حالش مساعد نبود.

کنار بسترش نشستم و براش قرآن می خوندم ؛ خدا رحمتش کنه با یه عشق و ولعی سعی می کرد دستشو به قرآن برسونه!!

در همین وقت فرزندان مرحوم گوشه ی دیگه اطاق، برا امور کفن و دفن و مراسم ختم و پذیرایی صحبت می کردند!!! درسته حالش خوب نبود، اما نه به اون معنا که از اطرافش هم غافل بوده باشه ؛ دیدم پیشانی رو درهم کشید و صورت از اونها برگردوند!

طولی هم نکشید که با همون حالت از دنیا رفت!!


خدایش بیامرزد.

مجلس عقدی بود!

گفتم :

برا سلامتی و خوشبختی همه جوونا مخصوصا عروس و داماد، رحم الله من ... ( یه پیرمردی فهمید چی میخوام بگم و شروع کرد به بال بال زدن و لب گزیدن و اشاره کردن که نگو نگو !!! ، و من بی اعتنا به همه این تلاشها ادامه دادم: ) قرء الفاتحة مع الاخلاص و مع الصلوات !!


بعضی فکر می کنند « فاتحه اخلاص » مال مرده هاست!!

و نه ؛ هیچ ارتباطی بین این دو سوره با مرگ و میر و این حرفا نیست!


از این به بعد به عیادت مریض هم رفتین براش فاتحه اخلاص بخوانین!!!

( البته من خودم دیگه نمی خونم! نه تو عقد نه هم عیادت!! چون نیاز به توضیح داره و خیلی جاها این فرصت ایجاد نمیشه و تنها برداشت منفی مخاطب است که باقی میمونه!)


« فاتحه » یعنی خود سوره حمد! چون قرآن مجید با این سوره افتتاح شده ، میگن « فاتحه » . کاملش « فاتحة الکتاب » است.

« اخلاص » یعنی سوره « قل هو الله احد » که چون این سوره خداوند متعال را به درستی توصیف میکنه و از ناشایسته ها منزهش می سازه اخلاصش گویند. اسم دیگرشم توحیده.


پس «فاتحه» و «اخلاص» نه مرگ و میر و نکبت! که یعنی زندگی و سلامتی و برکت !


به عنوان نمونه به روایات زیر توجه فرمائین:

سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول: من لم یبرئه سورة الحمد وقل هو الله أحد لم یبرئه شئ، وکل علة تبرئها هاتین السورتین- بحارالانوار ج 89 ص 234 -

از امام باقر(ع) شنیدم که می گفت:

هر ناخوش احوالی را که حمد و اخلاص بهبودی اش نبخشد ، چیز دیگری چنین نکند!!! و این دو سوره بر هر درد و مرضی شفایند!


قال رسول الله صلى الله علیه وآله لجابر بن عبد الله: یا جابر ألا اعلمک أفضل سورة أنزلها الله فی کتابه ؟ قال: فقال جابر: بلى بأبی أنت وامی یا رسول الله علمنیها، قال: فعلمه الحمدلله ام الکتاب قال: ثم قال له: یا جابر ألا اخبرک عنها ؟ قال: بلى بأبی أنت وامی فأخبرنی قال: هی شفاء من کل داء، إلا السام یعنی الموت - بحارالانوار ج 89 ص 237 -

پیامبر(ص) به جابر :

 آیا بافضیلت ترین سوره ای را که خداوند در کتابش نازل کرده ، تعلیمت دهم؟

جابر: پدر و مادرم فدایت تعلیمم دهید.

پس حمد ( فاتحه ) را یادش داده ، فرمود:

آیا خبرت دهم از عظمت آن؟

جابر: بله پدر و مادرم فدایتان.

فرمود: آن شفاء هر دردی ست ، بجز مرگ!!


و در مورد سوره توحید پـیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:

« کسى که ایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سوره قل هو الله احد را بعد از هر نماز ترک نکند، چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او جمع مى کند، و خودش و پدر و مادر و فرزندانش را مى آمرزد. » - تفسیر نمونه ذیل تفسیر این سوره -


از روایت دیـگرى استفاده مى شود که:

« خواندن این سوره (اخلاص) به هنگام ورود به خانه روزى را فراوان مى کند و فقر را دور مى سازد » - تفسیر نمونه ذیل تفسیر این سوره -


پس خوشبختی خودتونم : الفاتحه مع الاخلاص

بی صاحب

شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ق.ظ

پای جنازه بعضی از زن ها میشه این رو هم خوند:

« این بدن از کیست که بی صاحب است؟! »

مدیون آیت الله العظمی

جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۳۶ ب.ظ

اولین برخوردمان بود!

خیلی اظهار ارادت می کرد!

زندگیشو مدیون آیت الله العظمی وحید می دونست!

- اگه گاهی افرادی بخاطر اینکه از یه آخوندی خوششون نیومده و به پای اون ، به ما هم رویی نشون نمیدادند ، این بار برعکس بخاطر هم لباسی ما با بزرگواری چون حاج آقای وحید مورد لطف و عنایت قرار گرفته بودیم! -

گفتم: جریانی با ایشون داشتین؟!

گفت: کاسبی می کردم همه چیزمو سر کارم گذاشتم!

اما ورشکسته شدم و زندگیم تباه شد.

رفتم قم...

خدمت آیت الله وحید رسیدم و توصیه ای خواستم!

فرمود: چند میلیون از سرمایه ت مونده؟!

گفتم: 5 میلیون

فرمود: « 3 میلیونش رو به کار بزن و دو میلیون پشتوانه کارت قرار بده، و همیشه این نسبت رو حفظ کن. »

با عمل به همین توصیه دوباره ماشین خریدم و زندگیم سامان گرفت و الان خونه م هم در حال تکمیله .

گفتم: الهی شکر


مدافعـــــــان بالقوة

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ب.ظ

سکونتش جای دیگه ای ست اما هر از گاهی مسجد ما میاد.

بر خلاف دیگران که بسم الله نگفته دم به دقیقه چشماشونو به ساعت می دوزند ، او آنچنان به تفسیر قرآن و بیان احکام از خودش علاقه نشون میده که آدمو سر ذوق میاره!


دیشب یه حس دیگه داشت!


منو  سر راه به منزل رسوند و درو باز کردم که پیاده شم گفت:

حاج آقا! هوای سوریه به سرم زده!

معناش اینه که « کجا میری؟ حرف دارم! »

در و بستم و بر صندلی جامو محکم کردم!

ماشینو خاموش کرد.


اونقدری هنوز با هم آشنا نشدیم که بگم : چیه با زنت به مشکل برخوردی؟!

از کار دنیا خسته شده ای؟!

مامان بابا دعوات کردن؟!

خوب معلومه بهترین جا همون سوریه ست!

طناب که دور گردنت بندازی و خودتو خلاص کنی که پای جنازه تم نمیان!

اینجوری میری و عزیز میری!

اسمتم تو شهر و محل می پیچه و تجلیل و ترحیم و ...


با اندکی مکث گفتم:

پدر و مادرت راضی اند؟!

گفت: نمی دونم فکر نمی کنم پدرم مانع بشه، مادرم شاید!

ولی مهمتر زنمه!

گفتم: چطور؟

گفت: چند بار به شوخی اسم سوریه رو آوردم عکس العملشو ببینم ، دیدم بدجور بی تابی می کنه! آخه همو خیلی دوس داریم! میگه بعد تو نمیتونم که نمیتونم!


به فکر افتادم : خدایا! اینها که عطر تابوتشان در کوچه خیابان های ما می پیچه ، زن داشتند فرزند داشتند، بیشتر از همه ی ما شاید عاشق خانواده شون بودند! چطور دل بریدند و رفتند! بازماندگانشون الان چه حس و حالی دارند؟!


افکار رو مثل اینکه واقعا چیزی بر سرم نشسته با تکانی از خودم دور کرده و گفتم:

فعلا تو این اوضاع که داوطلب به قدر کفایت هست ، میشه دل اهل و عیال رو ترجیح داد!

و اضافه کردم:

ولی حیفم میاد جوونایی که هر کدوم تو محله خودشون در علم و اخلاق و رفتار و تدین و پشتکار نمونه اند بروند و شهید بشند و  نخاله هاشون رو دست جامعه بمونند به علافی و هرزگی!!


حرف خودم رو تو تفسیر با یک آرامشی به خودم برگردوند، اونجور که از شرمندگی سر به گریبان بردم و سکوت بود که تا داخل خونه اومد و تمام شب رو موندگار شد!

گفت:

حاج آقا! این جانی رو که دادند یه روزی به زور میگیرند، بذار خودم با دست خودم بدم مگه قدر و ارزشی پیدا کنه!

 فقط همین

...


+ برا همه شون آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری دارم.

/// درخواست محاکمه هاشمی رفسنجانی به عنوان ...

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۷ ق.ظ

ما دیگه چه جور آدمایی هستیم؟!

شاکی ... !

قاضی ... !

اگه بگذارند ، مجری حکم ... !

به کجا داریم میریم با این اخلاقیات؟!

هیچ کاری به موضع گیری های این روزهای هاشمی ندارم ، اما نه مگر شورای نگهبان طی همین چند روز گذشته صلاحیت ایشان را برای انتخابات خبرگان تأیید کرده ؟!!

آیا رفتار این دوستان علاوه بر هتاکی نسبت به شخص هاشمی ، هتاکی به شورای نگهبان نیست؟!!!

بله آنچنانی که در این تصویر است : دادگاه ویژه روحانیت باید کسانی را محاکمه کند ، اما نه آن اسم را که این اشخاص را!

کاری بسیار زننده ، آن هم بر درگاه مکانی مذهبی که بایستی جمع کننده ی افراد با همه اختلاف سلایقشان باشد ، آن هم توسط دو عمامه بسر ، آن هم در آستانه راهپیمایی 22 بهمن !


به عنوان یک روحانی جز اظهار تأسف ، و درخواست جدی از مسئولین برای برخورد با این گونه رفتارها ، حرف دیگری ندارم!


پاینده باد اخلاق

+ اگه فتوشاپ نباشه! پارچه قاعدتا باید یه خورده ای ول باشه! این خیلی سیخه!!!

رزق وروزی

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۲۰ ق.ظ

شوخی یا جدی ، مرتب میگفتند:

« حاج آقا! امسال که شما منطقه ی ما اومدین، خشکسالی شده و رزق و روزی ها هم پَر !

باید یواش یواش از گلوی زن و بچه مون بچسبیم! »


و من خیلی جدی می گفتم:

« اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة...

اللهم ارزقنا صدق الحدیث و أداء الأمانة و المحافظة على الصلوات...

اللهم ارزقنا أعمالا زاکیة متقبلة ترضى بها عنا و تسهل لنا سکرة الموت و شدة هول یوم القیامة...

اللهم ارزقنا حلاوة الإیمان و برد المغفرة...

اللهم ارزقنا معروفا فی غیر أذى ولا منة، وعزّا بک فی غیر ضلالة، وتثبیتا ویقینا وتذکرا وقناعة وتعففا وغنى عن الحاجة إلى المخلوقین...


رزق و روزی که فقط مادی نیست.

مثلا همین حضور خود من در این محل ، بالاترین رزق و روزیی ست که خداوند منّان نصیب شما کرده!!!

خدا قربونش برم که به همه کس همه چیز رو با هم نمیده!! »


به نظرتون خوب گفته م؟!


>>> مردان چادری !!!

شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۴۵ ب.ظ

خیلی خوشم اومد از این پلاکارد (مترو تهران)


مساوات بین زن و مرد در حجاب و عفاف را به خوبی منعکس می کند.

با یک تفاوت:

 چادر را زنان بر اندامشان افکنند ، و مردان بر چشمانشان!


پاینده باشید

شرعی

جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ب.ظ

بعد کلی حرف، گفتم :

فعلا اطلاعاتی بدین که اگه موردی بود بتونم معرفی تون کنم!

چیزی نگفت!

فرداش دوباره زنگ زده:

حاج آقا! صاف و ساده بگم:

یه دوست شرعی میخوام! نه تشکیل زندگی!

گفتم:

من هنوز درست نمیدونم چند سالته؟!

اول گفت 29 ، آخرش رسوند به 33

( نمیدونم اگه گفتگو طولانی تر می شد نهایتا به کجاها می رسوند!!! )

- توجیهش هم این بود که خانما مخصوصا دخترایی که ازدواج نکردند نمی تونند سن واقعیشونو بگند و به جوری حساسیت دارند!! -

گفتم:

دخترخانم! یعنی میخواین ازدواج موقت کنین؟!

گفت :

بابام یه دختر بیشتر نداشت، موقت بکنم ؟!!!

بهش انگاری برخورد و ازم خواهش کرد شماره شو از گوشیم حذف کنم و رفت که رفت!


هیچی دیگه هنوزم نفهمیدم چی میخواست؟!

تشکیل زندگی نه و موقت هم نه و شرعی هم باشه !!!!


ناجوانمردانه ترین راه ...

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۳۰ ب.ظ

- یعنی اشکال نداره دیگه؟

دلم نمیاد هنوز ...

- چی اشکال داره یا نداره؟!

- همین عقدی که دیروز خوندین؟

- عقــــــد؟! شمــــــــــا !؟

- همون خانوم جوونی ام که شوهرم پیره و نمیتونه کاری بکنه!!

- بجا نمیارم؟

- همونی که ... آقا ( اسم محفوظ ) اومده بود و ازتون در مورد من پرسیده بود و شما گفته بودین « اشکال نداره! »

- ادامه بدین...

- دیروزم اومده بود خونه شما و از اونجا به من زنگ زد و شما گوشی رو گرفتین و عقد موقت ما رو با هم خوندین!!!

- بلــــــــــــــه؟؟؟؟!!!

- هی زنگ میزنه که برم! ولی هنوز دلم راضی نشده، شماره تون رو از مسجد گرفتم مطمئن بشم!!!!


قرمز شده بودم ، صدام به شدت می لرزید!

گفتم :

- خانم! خدا خیلی دوستت داشت! همین ...


+ جریان مربوط به حدود دو سال قبل است.

+ خاک بر سر اونها که رعایت شرایطشونو نمیکنند وبا عدم توانایی بدنی ، زنان جوون رو بند خودشون می کنند که اینجور مورد طمع دیگران قرار گیرند ؛ و خاک بر سر اونها که از ناجوانمردانه ترین راهها هم برای ارضای هوسهاشون نمی گذرند.


خدا نکند کسی در این دور و زمانه بخواهد از وضعیت بدحجابی و بی عفتی جامعه انتقادی بکند!

فحش  وناسزا و تهمت و افتراء ست که حواله او خواهد شد!

لذا قطعا آنها که محافظه کارند و غصه ی از دست دادن موقعیتشان را دارند ترجیح می دهند در این شرایط  چیزی نگویند!!!

و بلکه بعضا همصدای با آن گروه هتاک هم بشوند!!

اما واقعا مسئولیتی در قبال موج بدحجابی و بعضا بی حجابی بر گردن مدّعیان دین و فرهنگ و عموم مردم نیست؟!

تا سخن از حجاب به میان می آید ، بعضی موضع می گیرند که :

« بله دیگه همه چیز مملکتو درست کردین و تنها مشکل جامعه دو تار موی فلان خانمیه که از کنار روسریش بیرون ریخته یا نریخته؟! اگه راست میگین در مورد اختلاس ها و بخور و ببرها و ...! »

کانّه این بندگان خدایی که دغدغه ی حجاب جامعه را دارند ، همانهایی هستند که اختلاس کرده اند!!!

از رهبری گرفته تا ائمه جمعه و جماعات کم در مورد مفاسد اقتصادی سخن رانده اند؟!!

کم درخواست مجازات مفسدان اقتصادی را داشته و دارند؟!!

کم از عدم برخورد قاطع با این افراد ، شاکی و گله مندند؟!

مگر کسی در بحث عفت و حجاب تذکرات آنها را درک کرده و بکار بستند ، که در باب اختلاس ها ومفاسد اقتصادی چنین کنند!!!

روحانیت امروز علی رغم حکومت ظاهریی که دارد اما واقعا مظلوم است!


مبارزه با بد حجابی یا مفاسد اقتصادی؛ کدام؟!

قطعا مبارزان با بدحجابی در صف اول مبارزان با اختلاس و فساد اقتصادی هم هستند هر چند به دلیل جاذبه ی کمتر ، در بسیاری از موارد  رسانه ای نشود با این حال یک جستجوی ساده همه چیز را نشان می دهد!

اما یادمان نرود تفاوتی آشکار بین اختلاس و بی حجابی ست که خواسته یا ناخواسته مورد توجه بعضی از معترضین نیست!

گاهی نگاهمان متوجه عاملان اختلاس و بی حجابی ست خوب بی هیچ شبهه ای جرم اختلاس مخصوصا در آن حد بالا همردیف با بی حجابی های معمولی نخواهد بود ، لذا مجازات آن دو هم یکی نیست!

برخی از مفسدان اقتصادی مجازات کمتر از اعدام برای آنها تصور نمی رود! و برخی بی حجاب ها یک اخم و بی اعتنایی نهایت مجازات آنهاست!

اما اگر نگاهمان را معطوف به خودمان کنیم چه؟!

بگذار روشن و بی پرده بگویم :

بنده بر خود و فرزندانم از اختلاس نمی ترسم!

اما از نفوذ بی بند و باری و بی عفتی ؟ چرا !!

نمی گویم فساد اقتصادی بر شرایط زندگی من تأثیری ندارد بلکه سخنم این است که :

تأثیرات مخرب و ماندگار بی حجابی برای من انسان مدعی ایمان و معتقد به معاد مهم تر ست تا تأثیرات منفی اقتصادی و مالی گذرا !

بزرگواران رصد بکنین آمار ارتباطات نامشروع ، طلاق ها ، درگیری ها ، و حتی خودکشی ها و غیره را !

گمان نمی کنم کسی که حقیقت گرا و حقیقت گوست این معضلات را تنها معلول مسائل اقتصادی بداند چرا که درصد رفاه نسل های پیشتر بسیار پائین تر از رفاه و اسایش ما بود و این گونه مشکلات هم گریبانگیرشان نبود!

بله بی تأثیر هم نیست! آنچنان که اختلاط زن و مرد و بی عفتی ها بی تأثیر نیست!

سؤال من در واقع از شماست.

شمایی که تنها مشکل جامعه را اختلاس می  دانید و لاغیر !

چرا آنچنانی که در مقابل اختلاس ها که محدود به افراد خاصی ست گریبان چاک می کنید و در مقابل بی حیایی ها که همه جامعه را دارد به گند و کثافت می کشاند، ساکتید؟!

نکند نان و آب شما در همین است؟!

نکند آنجا که به نفع دیگران است بد است و اینجا که منفعت برش خودتان هستید ، خوب !

چه فرقی ست بین شما و آن گروه اختلاس گر؟

شما که چیزهای با ارزش تری را از این مردم به یغما برده و می برید!!!

اصلا چه شده که هرجا صدای اصلاحی بلند می شود آن را تنها به بهانه اختلاس در هم می کوبید؟!

نکند با مسببین اختلاس سر در یک آخور دارید؟!!!

شما که دم از اختلاس می زنید ، آیا برای بی حجابی و بی عفتی و بی غیرتی و در نتیجه بی دینی در تحقق اختلاس نقشی قائل نیستید؟!

بنده به شدت معتقدم اینها که چنین تمام قد به دفاع از بی حجابی در جامعه بر می خیزند و بانگ مبارزه با اختلاس سر می دهند ، اگر نانشان در آن نباشد اما دغدغه نان را هم ندارند و کم ترین چیزی که در موردشان می شود گفت این است که:

از سر شکم سیری به دنبال اشباع غرایز هوس آلود خود هستند!


اللهم اهدنا فی من هدیت

>>> دعوای امام جمعه و خانم بازیگر !!!

جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۵۲ ق.ظ

امام جمعه کاشان: شهر ما تحمل مجالس لهو و لعب را ندارد؛ عزای عمومی ...

اعتراض دلواپسان به حضور فاطمه معتمدآریا در کاشان

موج دفاع سینمایی‌ها از معتمدآریا در پی حمله امام جمعه کاشان

نامه میرکریمی به امام جمعه کاشان درباره حواشی اخیر

پرویز پرستویی جواب امام جمعه کاشان را داد!

ادامه واکنش‌ها به بی‌احترامی به معتمدآریا در کاشان

_____________________________________________________________________________


او را نمی شناسم.

اما هجمه های گسترده ی بر علیه او را هم منصفانه نمی دانم.

یک روحانی در حد امام جمعگی شهری بزرگ چون کاشان؛ اجلّ از آن است که نظرش را معطوف شخصی خاص کند.

در واقع جایگاه نماز جمعه چنین جایگاهی نیست!

او درست است به بازیگری می توپد، اما نه به خاطر شخص او !

بلکه او را نماینده جمعیتی می بیند که احساس می کند بیشترین لطمات و صدمات را در طول سالیان اخیر به اعتقادات و اخلاقیات مردم وارد کرده اند!!

حتی شاید این شخص بخصوصه مستحق چنین تندیی نباشد، اما حضور او فرصت و بهانه ای ست برای اعتراض به قشر او !!

کیست که نقش بازیگران غربزده و خودفروخته را در وضعیت بی حجابی و بی عفتی امروز کشور انکار کند؟!

همانها که فضای مجازی و روزنامه و مجلات این مرز و بوم را پر کرده اند از تصویرهای زشت و زننده ی  خود ، در مسابقه ای که تمامی ندارد!

و کیست انکار کند نقش و تأثیر رفتارهای این قشر را بر بی بند و باری عمومی جامعه ، بر طلاق ها ، بر کشمکش ها ، و حتی بر خودکشی ها و... ؟!

ان شاء الله معترضین مغرض نیستند و جاهلند!

وضعیتی که خود بازیگران و کارگردانان و هنرمندان متعهد را هم به واکنش واداشته است!!

سخن از معتمدآریا نیست!

سخن از یک جریان است!

جریانی که حتی خود معتمدآریا را هم از قربانیان آن می شود به شمار آورد!!

جریانی به شدت مخرب که روح و روان جامعه را به بازی گرفته است و هر روز بر ابعاد آن افزوده می گردد!

پدر کاشان جریان را در شخص می بیند!

او بر علیه جریان فریاد می زند!

او بر علیه جریان ، عزای عمومی هم که اعلام می کرد ، جا داشت!

او فریاد در گلو مانده ی متدینینی شد که وضعیت فرهنگی جامعه ، پنجه بر گلوی آنها انداخته و آن را به شدت می فشرد!

او زنگ خطری شد که خیلی پیشترها باید به صدا درمی آمد!

در واقع سخن از امام جمعه هم نیست!

بنده دوست ندارم به حادثه کاشان به دید دعوایی شخصی بنگرم!

سخن از مسأله ای کلی تر است!

غیرت و تدین ؛ و درود بر آن

بی عفتی و بی بند و باری ؛ و مرگ بر آن.


+ مثلا تصاویر خارج از عرف خانم معتمدآریا رو در اینترنت ندیده ایم!!!

هفتمی ها

پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۵۳ ب.ظ

کلاس هفتمی بودند.

بعد از جلسه ، عمده سؤالاتی که به صورت خصوصی مطرح می کردند:

« توبه » و « چگونگی توبه » و « توبه بعد توبه » بود!!!


یعنی اینقدر بچه های جامعه ما گرفتار شده اند و ما توجه نداریم؟!

یا گناه و ثواب و خوب و بد رو به درستی نمی شناسند؟!

یا با طرح این سؤالا میخوان بگن بزرگ شدن؟!


نمیدونم!


هر کدومش که باشه ، چیز خوبی نیست!

و به نظر من می رسه ، همه ش بوده باشه !

ســــــــلام ناتمـــــــــــام !

پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۳۵ ب.ظ

کنار هم قرار گرفتن بعضی حروف تلفظ آنها رو دشوار می کنه!

از آن حروف است : شین و سین.

خدا رحمت کنه پدربزرگ ما رو شب نشینی های زمستانه سربسرمون میذاشت و می گفت:

هرکه می تونه سه بار پشت سر هم بگه:

« شب ، شب سختی ست امشب »

و من اونقدر می گفتم که می گفت: بسه دیگه سرمون رفت!


اما اوایل کار تبلیغی که به یکی از روستاهای مرودشت رفته بودم ، از منبر که پائین آمدم شروع کردم به سلام دادن :

السلام علیک یا مولای یا رسول الله!

السلام علیک یا مولای یا امیرَالمؤمنین!

السلام علیکِ یا فاطمةَ الزهراء سیدةَ نساءِ العالمین!

السلام علیک یا مولای یا حسن بن علی

السلام علیک یا مولای یا اباعبدالله و علی الارواح التی حَلَّت بِفِنائک

 السلام علیکم یا أهلَ بَیتِ النُّبُوَّة و رحمةُ الله و برکاتُه


برگشتم به سمت مشهد و آنچنانی که معمول است و میگن:

السلام علیک یا شَمسَ الشُّمُوسِ و یا ...


زبون نچرخید و گفتم :

السلام علیک یا سمس السموس !!!


خواستم اصلاح کنم دوباره همان شد که بود!

- خوبه آدم گاهی ساده از کنار تپقش بگذره و به خودش نیاره وگرنه تابلو بازی میشه! -

ما هم ناپخته اصرار به اصلاح داریم و از طرفی هولم کردیم ، بار سوم هم که سمس السموس گفتم ، خودم خنده م گرفت!

جمعیت با خنده من به خنده افتادند!

خلاصه سلام ناتمام موند!!!!


السلام علیک یا شمس الشموس!

و یا انیسَ النُّفُوس!

أیُّهَا المدفونُ بأرضِ الطوس! 

ألسُّلطانُ یا علیُّ بنُ موسی الرضا!

ورحمةُ الله و برکاتُه


و بعد به سمت قبله رو می کنند و به امام عصر (ع) چنین سلام میدن:

السلام علیک یا مولای یا صاحبَ الأمرِ والزمان!

 السلام علیک یا خلیفةَ الرحمان!

السلام علیک یا شریک القرآن!

السلام علیک یا قاطع البرهان!

السلام علیک یا امام الاِنس و الجانّ

عَجَّل الله تعالی فرَجَک و سهّل الله لنا مَخرَجَک

و رحمة الله و برکاته.


+ خدا حفظ کنه یکی از دوستان رو داشت تعریف می کرد که فلان بنده خدا چنان تپقی زد که ...!

- خدا همانجا گوش خودش رو گرفت - گفت: چنان پتقی زد که ... !

ما رو میگی!!

گفتم: از تو که دیگه بدتر نکرد ، تپق را تپق بزنی کم چیزی نیست ها!!!


« متابعت » در « جماعت »

چهارشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۲۲ ب.ظ

خدا نصیب نکنه نمازگزار عجول یا مکبّر عجول را !!!

مسأله ای هست در باب نماز جماعت به نام « متابعت مأمومین از امام » ولی شخص حقیر بارها و بارها متوجه پیش افتادن مأمومین شده و برای حفظ جماعت مجبور به سرعت دادن به نماز شده ام!

مأمومین به کنار ، دنبال مکبّر بدوی خیلی بده! و ما دویده ایم !!!


از آنجا که در تشریع هر حکمی فلسفه ای نهفته شده ، در « متابعت از امام جماعت » هم مصالح زیادی را می شود برشمرد که توجه بدانها عنایت بیش از پیش دوستان مسجدی به این امر شرعی را ان شاء الله به دنبال خواهد داشت.


از مهمترین آنها می شود به موارد ذیل اشاره کرد:

1- دیکته کردن نظم و انضباط به مردم

 2- آموزش مدیریت و برنامه ریزی ( باید اذکار و افعال را چنان مدیریت کنی که خود را به جمع برسانی )

 3- اهمیت قائل شدن به همراهی با جماعت مسلمین ولو مجبور بشوی که از بعضی واجبات ( مثل سوره ) هم برای این منظور بزنی!

 4- ارتقاء روحیه ولایت پذیری: از امام کوچک جماعت در نمازها پیروی کن که در همه شؤون زندگی ات بتوانی از امام المسلمین به خوبی تمکین داشته باشی!


و بی جهت نیست ثواب های عظیمی که در باب نماز جماعت از حضرات معصومین (ع) وارد شده، و آن نیست مگر به خاطر آثار عظیمی که اینچنین اجتماعاتی با خودشان به همراه دارند.

در روایتى وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتى ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر مى شود تا به ده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمى توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند - رساله توضیح المسائل امام ، مسأله 1400 -


و اینک به فتاوای امام خمینی (ره) که به نوعی متناسب با بحث « متابعت مأموم از امام » است ، توجه فرمائید:


 1432 ماموم نباید جلوتر از امام بایستد، و اگر مساوى او هم بایستد، اشکال دارد و به احتیاط واجب باید کمى عقب تر از امام بایستد، اگر چه قد او بلندتر از امام باشد، که در رکوع و سجود سرش جلوتر از امام باشد.


1439 اگر در رکعت دوم اقتدا کند قنوت و تشهد را با امام مى خواند و احتیاط آن است که موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند کند و باید بعد از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند و اگربراى سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند، یا نیت فرادى کند و نمازش صحیح است، ولى اگر در سجده به امام برسد، بهتر است که احتیاطا نماز را دوباره بخواند.


1440 اگر موقعى که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتى است اقتدا کند، بایددر رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است، بعد از دو سجده بنشیند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخیزد، و چنانچه براى گفتن سه مرتبه تسبیحات وقت ندارد،یک مرتبه بگوید و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند.


1441 اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد و ماموم بداند که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند به رکوع امام نمى رسد، بنابر احتیاط واجب باید صبر کند تا امام به رکوع رود، بعد اقتدا نماید.


1442 اگر در رکعت سوم یا چهارم امام اقتدا کند، باید حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد باید حمد را تمام کند و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند، ولى اگر در سجده به امام برسد بهتر است که احتیاطا نماز را دوباره بخواند.


1443 کسى که مى داند اگر سوره را بخواند در رکوع به امام نمى رسد، باید سوره را نخواند، ولى اگر خواند نمازش صحیح است.


1444 کسى که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام مى رسد، احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند یا اگر شروع کرده تمام نماید.


1445 کسى که یقین دارد، اگر سوره را بخواند به رکوع امام مى رسد، چنانچه سوره را بخواند و به رکوع نرسد نمازش صحیح است.


1447 اگر به خیال این که امام در رکعت اول یا دوم است حمد و سوره نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوم یا چهارم بوده نمازش صحیح است. ولى اگر پیش از رکوع بفهمد باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند.


1451 اگر نماز امام تمام شود و ماموم مشغول تشهد یا سلام اول باشد لازم نیست نیت فرادى کند.


1452 کسى که یک رکعت از امام عقب مانده وقتى امام تشهد رکعت آخر را مى خواند مى تواند برخیزد و نماز را تمام کند و یا انگشتان دست، و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و بعد برخیزد.


1467 ماموم نباید تکبیرة الاحرام را پیش از امام بگوید بلکه احتیاط واجب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده، تکبیر نگوید.


1468 اگر ماموم پیش از امام عمدا هم سلام دهد نمازش صحیح است.


1469 *** اگر ماموم غیر از تکبیرة الاحرام و سلام چیزهاى دیگر نماز را ( یعنی ذکرهای دیگر نماز را ) پیش از امام بگوید اشکال ندارد ولى اگر آنها را بشنود یا بداند امام چه وقت مى گوید، احتیاط مستحب آن است که پیش از امام نگوید.


1470 *** ماموم باید غیر از آنچه در نماز خوانده مى شود ( یعنی غیر اذکار نماز ) کارهاى دیگر آن ( یعنی افعال نماز ) مانند ( خود ) رکوع و سجود را با امام یا کمى بعد از امام به جا آورد و اگر عمدا پیش از امام یا مدتى بعد از امام انجام دهد، معصیت کرده و لى نمازش صحیح است، اما اگر در دو رکن پشت سر هم از امام جلو یا عقب بیفتد بنابر احتیاط واجب باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند، اگر چه بعید نیست نمازش صحیح باشد و فرادى شود.


1471 *** اگر سهوا پیش از امام سر از رکوع بردارد، چنانچه امام در رکوع باشد باید به رکوع برگردد و با امام سر بردارد و در این صورت زیاد شدن رکوع که رکن است نماز را باطل نمى کند!! ولى اگر به رکوع برگردد و پیش از آن که به رکوع برسد،امام سر بردارد نمازش باطل است.


1472 *** اگر اشتباها سر بردارد و ببیند امام در سجده است باید به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده این اتفاق بیفتد براى زیاد شدن دو سجده که رکن است نماز باطل نمى شود.


1473 کسى که اشتباها پیش از امام سر از سجده برداشته هرگاه به سجده برگردد،و هنوز به سجده نرسیده امام سر بردارد، نمازش صحیح است ولى اگر در هر دو سجده این اتفاق بیفتد، نماز باطل است.


1474 اگر اشتباها سر از رکوع یا سجده بردارد و سهوا یا به خیال اینکه به امام نمى رسد به رکوع یا سجده نرود نمازش صحیح است.


1475 اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است چنانچه به خیال این که سجده اول امام است، به قصد این که با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده باید بنابر احتیاط نماز را تمام کند و از سر بخواند و اگر به خیال اینکه سجده دوم است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده احتیاط آن است که نماز را فرادى تمام نماید اگر چه مى تواند متابعت امام را بکند و به سجده رود و نماز را تمام کند.


1476 اگر سهوا پیش از امام به رکوع رود و طورى باشد که اگر سر بردارد به مقدارى از قرائت امام مى رسد، چنانچه سر بردارد و با امام به رکوع رود نمازش صحیح است.


1477 اگر سهوا پیش از امام به رکوع رود و طورى باشد که اگر برگردد به چیزى از قرائت امام نمى رسد، واجب است سر بردارد و با امام نماز را تمام کند و نمازش صحیح است اگر چه احوط استحبابى در این صورت اعاده نماز است، و اگر سر برندارد تا امام برسد نمازش صحیح است.


1478 اگر سهوا پیش از امام به سجده رود، واجب است که سر بردارد و با امام به سجده رود و نمازش صحیح است اگر چه احتیاط استحبابى در این صورت اعاده نماز است و اگر برنداشت نمازش صحیح است.


1479 *** اگر امام در رکعتى که قنوت ندارد اشتباها قنوت بخواند یا در رکعتى که تشهد ندارد اشتباها مشغول خواندن تشهد شود ماموم نباید قنوت و تشهد را بخواند ولى نمى تواند پیش از امام به رکوع رود، یا پیش از ایستادن امام بایستد بلکه باید صبر کند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقیه نماز را با او بخواند.


تقبل الله اعمالکم

اگه آخوند باشی و آخوند روستا ...

سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ب.ظ

قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ (30) ملک -

بـگـو: به من خبر دهید اگـر آبهاى (سرزمین ) شما در زمین فرو رود چه کسى مى تواند آب جارى در دسترس شما قرار دهد؟


اگه آخوند باشی و آخوند روستا ...

ملت برف و بارونشون رو هم از تو می خوان!

بارون نیاد چپ چپ بهت نیگا میکنن!!

برف و بارون که میاد تو مسجد جا نیست!!!

ما هم که صد البته کم نمیاریم و توپ رو میندازیم تو میدون خودشون که امان از گناه و معصیت و بی دینی!

حالا هی خمس و زکات ندین!!!!


ولی جدای از شوخی ، در منابع دینی برای کم بارشی هم اسباب و عللی رو معرفی کرده ند:


الإمام الباقر (علیه السلام):

إنه ما من سنة أقل مطرا من سنة، ولکن الله یضعه حیث یشاء، إن الله عزوجل إذا عمل قوم بالمعاصی صرف عنهم ما کان قدر لهم من المطر - میزان الحکمة باب الذنب -

هیچ سالی کم بارش تر از سال قبل نیست! ( نسبت به همه زمین ) ، ولی خدا آن را هر جا خود بخواهد قرار می دهد! براستی که خداوند سهم باران قومی را که معصیت می کنند از آنها برمی گرداند.


وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ (96) اعراف -

و اگر اهالی شهرها و آبادیها ایمان می آوردند و تقوى پیشه می کردند ، از زمین و آسمان درهای برکت را بر آنها مى گشودیم! ولى آنها اهل تکذیبند ،ما هم بخاطر اعمالشان آنها را به مجازات گرفتیم!


وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا (16) جن - 

 اگـر ایشان بر طریقه (ایمان ) استقامت ورزند،  ما آنها را با آب فراوان سیراب مى کنیم!


حبس المطر عن قوم إدریس بذنب سلطانهم، فدعا علیهم إدریس بحبس المطر عنهم ،حبس المطر عن قوم هود بتکذیبهم هوداً ، فی أ نّه حبس المطر عن قوم إلیا، لأنّ ملک زمانه کان له امرأة تعبد الصنم فی داره - مستدرک سفینة البحار باب السحاب والمطر-

باران بر قوم ادریس نبارید بخاطر گناه حاکم آنها و نفرین ادریس ، و از قوم هود بازداشته شد بخاطر تکذیب هود توسط آنها ، و قوم الیا بخاطر پرستش خانگی بت توسط همسر پادشاه.


عن النبی صلى الله علیه وآله قال:

 إن الله تبارک وتعالى حبس قطر المطر عن بنی إسرائیل بسوء رأیهم فی أنبیائهم، وإنه حابس قطر المطر عن هذه الامة ببغضهم علی بن أبی طالب (1) علیه السلام - بحار الانوار ج 27 ص 227 -

همانا خداوند بارش باران را بر بنی اسرائیل حرام کرد بخاطر دیدگاه بد آنها نسبت به پیامبرانشان،  و بر این امت حرام کرد بخاطر بغض آنها نسبت به علی بن ابی طالب (ع)


عن الرضا علیه السلام قال:

إذا کذب الولاة حبس المطر، وإذا جار السلطان هانت الدولة، وإذا حبست الزکاة ماتت المواشی - بحار الانوار ج 70 ص 373 -

هرگاه والیان و مسئولان حکومت دروغ گویند باران نبارد ، و اگر فرمانروا  ظلم و ستم نماید حکومت به ضعف گراید ، و چنانچه مردم زکات نپردازند چهارپایان بمیرند.


عن زین العابدین (علیه السلام):

الذنوب التی تحبس غیث السماء: جور الحکام فی القضاء، وشهادة الزور، وکتمان الشهادة - میزان الحکمة باب الذنب -

گناهانی که باران آسمان را بند آورد : ظلم قاضیان در صدور حکم ، و شهادت دروغ دادن ، و پنهان کردن شهادت ( خلاصه یعنی: فساد در امور قضائی )


دنیا از دید خالق دنیا

يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ق.ظ

زمین خشک و خالی ست.

باران می بارد

زمین جان می گیرد!

گیاهان یکی پس از دیگری سر از دل خاک بیرون می آورند!

درختان بر لباس سبز پولک های شکوفه زده و در نسیم دل ربای بهاری می رقصند!

پرندگان از سر مستی آواز می خوانند!

زمین یکدست طراوت و شادابی ست!

منظره های دلچسب یک طرف و انواع روئیدنی های مورد نیاز انسان و چهارپایانش از طرفی دیگر، او را به سالی خوش و خرم بشارت می دهند!

ناگهان صاعقه ای ، زلزله ای ، سیلی ...

و آنچه بجا می ماند ویرانی ست و اندوه و اشک.

این تمثیلی ست که خداوند متعال از زندگی دنیا ارائه می دهد:

إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآَیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (24) یونس -


کودکی ست دستش تهی از علم و تجربه و مال و منال و پست و مقام

با تلاش و زحمت شروع می کند به کسب مهارتهای مختلف و به دنبال آن ، بدن حالا نیرومند شده اش را می دهد به زیر کسب وکار.

پله های ترقی را یک به یک طی می کند!

تشکیل خانواده می دهد!

خانه و ماشین و زن و فرزند و جایگاه اجتماعی

همه چیز در حال کامل شدن هست که ناگهان بانگ برآید خواجه مرد!

و از او تنها خانواده ای داغدار و سیاه پوش بجا می ماند.


خوب اگر دنیا آنچنان که خالق و تدبیر کننده آن می فرماید، چنین چیزی ست ، حق اعتراض و گله و شکایت برای مخلوقینی که آمد و رفتشان به اختیار آنها نبوده و نیست ، وجود خواهد داشت یا خیر؟ 

نه مگر این بنده ضعیفت تازه پا گرفته بود مشکلات را پشت سر گذاشته بود تازه می خواست روی آرامش ببیند و از زندگی اش بهره مند گردد که اسباب لذتش را از او گرفتی و بعد اصل وجودش را !

آیا این انصاف است؟


لذا بلافاصله می فرماید:

وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (25) یونس -

خدا شما را برای این دو روزه دنیا خلق نکرده است !! که اگر کرده بود جای اعتراض وجود داشت!!

بلکه او شما را می خواند به سرای صلح و صفا و آرامش ! به سرای زیبای آخرت! به جایی که نگرانی در آن بی معناست! به جایی که گرفتن و محروم کردن در آن نیست!

ونشانی آن را هم برای جویندگانش بیان می فرماید:

راه مستقیم دین داری و بندگی را که بروی بدان خواهی رسید.


التماس دعا

خــــــــــــــــــر

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۴۴ ب.ظ

کش دار و نخراشیده:

« ضایعات

آهن

چدن

پلاستیک

نون خشکی

خـــــریـــد !!! »


تعجب کردین از این نحوه صدا زدن؟!

منم ...


شاید دوره گرد بدبخت کوچه ما می ترسه بگه « می خــــرم!! » و « می خــــریم!! » و ملت بیکار هم دستش بندازن !!

خوب کسی نیست بگه عزیز! لااقل بگو: « خریدارم!! » که نه فحش به خودت بشه و نه به دیگران !!!

هرچند شاید زن و بچه طرف معترض دربیاند که یعنی چی میگی : « خـــــری دارم!! »

حالا واقعا! چه جوری صدا بزنه که رضایت همه جلب بشه؟!!!


یادش بخیر...

بچه ای رو که تازه سواد یاد گرفته بود می خواستند اذیت کنن ، می گفتن:

اگه راست میگی سواد داری همین رو بلند بلند بخون:

مردی خرمنش آتش گرفت ، فریاد زد : آی خـــرمنــم !!!


سرفه

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۳۰ ق.ظ

سرفه معمولا نشانه بیماری تلقی میشه اما گاهی کاربردی جز اعلان موجودیت نداره!

اتفاقا خوبم هست بر کسی که میخوای وارد بشی با سرفه ای تصنعی وارد بشی که طرف اگه تو شرایط مناسبی نیست خودشو جمع و جور کنه!

تا اینجا هیچ حرفی درش نیست! 

اما گاهی این اعلان موجودیته روی اعصاب دیگران میره!

برنامه داریم که شنبه آغاز هفته ها رو با قرائت یه سوره قرآن شروع کنیم.

نماز صبحو که خوندم و اعلام کردم « الرحمن »

یه بنده خدایی که انصافا قشنگم نمیخونه ، مسجد رو بست به رگبار سرفه که یعنی بله مام هستیم!!!

و وقتی کسی خیلی اصرار داره که بگه من هستم ؛ برا من انگار نیست که نیست!!

خلاصه مجبور شدم بلندتر از معمول بخونم که صداش کمتر به دیگران برسه!

شده نتونین ؟!

پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ب.ظ

شده یه مطلبی رو نتونین هضم کنین؟ پاشین و بدوین؟!

من ... شده !

« ابدیّت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! »

چه کنم تو خوابم بیاد ؟!!!

پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ب.ظ

خیلی دلم سوخت!

سی و چند ساله دیده می شد!

کنارم نشست!

با حزنی عمیق، سر به گوشم برد و گفت:

حاج آقا! به خدا دلم براش یه ذره شده!

چه کنم ، تو خوابمم نمیاد!

فکر کردم باز قصه ، قصه پرتکرار عشق یه طرفه ست!

سرمو پایین انداختم!

گفت: سه سال بیشتر نداشت!

خیلی ناز بود!

چند ماهه فوت کرده!

داغونم داغون!

سرمو بالا آوردم:

کی رو میگین:

- دخترم رو !! ساجده م رو !!

دلم ریخت! نشستم پا صحبتش از اول تولد تا لحظه مرگشو برام تعریف کرد!

عکسشو نشونم داد که کاش نداده بود!

حالا منم عقده کرده بودم!

وقتی اشکش جاری شد که گفتم:

یه قولی بهم میدی؟!

گفت: چه قولی؟

گفتم: از این به بعد فقط و فقط بهش بگو: رقیه !!!

از ته دل صدا زد: یا حسین!!


و بعد آدرس مفاتیحو بهش دادم:

هرکس خواسته باشد در خواب ببیند یکی از پیغمبران و امامان (ع) را یا یکی از مردمان یا والدین خود را :

بخواند ... سوره شمس و لیل و قدر و کافرون و توحید و ناس و فلق ؛

و بعد صد مرتبه سوره توحید و صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد ؛

و با وضو بخوابد بر شانه راست ؛

ان شاء الله خواهد دید آن را که اراده کرده است.


در نسخه دیگری ست که اعمال فوق را هفت شب بجا آورد بعد از قرائت این دعا:

اللهم أنت الحی الذی لا یوصف و الإیمان یعرف منه ، منک بدت الأشیاء و إلیک تعود ما أقبل منها کنت ملجأه و منجاه و ما أدبر منها لم یکن له ملجأ و لا منجى منک إلا إلیک فأسألک بلا إله إلا أنت و أسألک ببسم الله الرحمن الرحیم و بحق حبیبک محمد صلى الله علیه و آله سید النبیین و بحق علی خیر الوصیین و بحق فاطمة سیدة نساء العالمین و بحق الحسن و الحسین اللذین جعلتهما سیدی شباب أهل الجنة علیهم أجمعین السلام أن تصلی على محمد و آل محمد و أن ترینی میتی فی الحال التی هو فیها


و باز وارد شده :

هرکه بخواهد خواسته خود را در خواب ببیند در وقت خواب هرکدام از سوره های زیر را هفت مرتبه بخواند:

شمس ، لیل ، تین ، توحید ، فلق ، ناس

و وضو گرفته با لباس پاک و در مکان پاک ، مانند مردگان بر شانه راست بخوابد و خواست خودش را مد نظر داشته باشد اگر در شب اول ندید در شبهای بعد خواهد دید و از هفت شب تجاوز نمی کند - گفته شده مجرب است -

- برگرفته از مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی -


+ دلم هوای بابامو کرده !

شما دوس دارین کدوم از امواتتونو میشد ببینین؟!

فقط یه چیز ...

چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۱۱ ب.ظ

دم به ساعت زنگ و پیامک و ...

حرفشم فقط یه چیز بود:

خسته شدم حاج آقا!

دیگه طاقتم طاق شده!

هیچ انگیزه ای برا زندگی ندارم!

خدا میدونه اگه بختم وابشه دیگه هیچی نمی خوام!!!

برام دعا کنین!

دیشب قصد خودکشی و ...


ما هم که دل رحم !!

هی نصیحت و سفارش و امیدواری دادن و آه کشیدن و گریه و دعا و ...


زد و اتفاقا! براش خواستگار اومد!

این بنده خدام گرفت به دعای ما !!!

و تشکر پشت تشکر !


چند وقتی خبری ازش نبود!

یه وقت دوباره زنگ زد و آه و ناله ش بلند

حاج آقا! خسته شدم از این زندگی !!

دیگه به اینجام رسیده!!

نمیدونی چی دارم می کشم!

فقط یه خواسته از خدای بالاسر دارم:

طلاق !!!

برام دعا کنین!


منم که اهل دل شکستن نبوده و نیستم! از ته دل دعا کردم:

گفتم: اللهم اشف المرضی : خدایا! مریضا رو شفا بده!


گفت چرا بد و بیراه میگین؟!

گفتم: آدم درست و حسابی! یه کم حرفای قبل و بعد خودتو کنار هم بذار ببین خودت به دعای من آمین نمیگی ؟!!!


هرکسی تو هر موقعیتی که هست می بایست خودشو و خواسته هاشو با شرایطش تطبیق بده!

تا وقتی موقعیت ازدواج فراهم نیس، سعی کنه با پرداختن به امور معنوی ، با قبولی مسئولیت های اجتماعی فرهنگی ،با کلاس های متعدد هنری و مهارتی ، با تفریحات سالم ، هم از فرصت خودش بهره ببره! و هم از فشارهای روحی جسمی بکاهه!

و وقتی ازدواج کرد و به زندگی افتاد با چنگ و دندون از کیان خانواده ش محافظت کنه ، و کمر موانع رو یکی بعد از یکی بشکنه!

وگرنه دنیا هر روشو که نیگا کنی بی مشکل نیست! و فقط و فقط نوع مشکل هاست که عوض میشه!!

پس تنها چیزی که تو نیاز داری اینه که هنر کنار آمدن با مشکلات رو کسب کنی و بکار گیری! همین و بس!

و گوشی رو قطع کردم!


+ من که حسّم نمیاد اما شما دعاش کنین!!

دیوار مهربانی + کلبه مهربانی

شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۴ ب.ظ

بی نقص نیست!

اما طرح قشنگی ست!

لا اقل تلنگری ست بر وجدان های خفته کسانی که با مشغول شدن به دنیای خود ، محرومان جامعه را به دست فراموشی سپرده اند!

اما از مهمترین اشکالات این برنامه می شود به امکان سوء استفاده از آن توسط  سودجویان همیشه در صحنه! و در نتیجه عدم توزیع درست کمک ها و متعاقب آن کاهش استقبال خیرین اشاره کرد.

امکان انتقال امراض و بیماریها در این طرح وجود دارد.

دیوار مهربانی عملا محدود به کمکهای پوشاکی ست در حالی که نیازهای نیازمندان متعدد است و کمک های خیرین هم.

از آنجا که این دیوار در فضای باز است و از جهتی مزیتی هم می شود به شمار آید اما باعث شناسایی نیازمندان آبرومند هم می گردد و به همین جهت از طرف این قشر کمتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.

ممکن است حتی بسیاری از عابرین برای اینکه متهم به آن نشوند از کنار این دیوار گذر هم نکنند!!

به نظر می رسه لااقل در کنار این دیوار ، می شود به کلبه مهربانی هم فکر کرد ؛ در جایی مثل مسجد که نظارتی هم بر آن صورت گیرد و مسائل بهداشتی را مد نظر قرار دهد و قابلیت دریافت هر گونه کمکی را داشته باشد، کمک ها را آبرومندانه توزیع نماید.

و در واقع شکل دیگری از جشن نیکوکاری و عاطفه ها اما با حضوری همیشگی و پذیرای همه جور کمک! ( حتی وسایل و کیف و کفش دست دوم اما قابل استفاده ) حتی کمک های خدماتی و معنوی و ... ( تدریس رایگان ، درمان رایگان ، تعمیرات رایگان ، زیارت و سیاحت رایگان و ... )


به امید برچیده شدن فقر و فلاکت از کوچه خیابانهای شهرمان.

ناصرالدین شاه داعشی !!!

جمعه, ۲۵ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۴ ب.ظ

مربوط به زمانه ما نیست انگار از خیلی پیشترها نگاه ما مردم به ازدواج نگاهی کاسبانه بوده است!!

هرچند شکل و شمایلش به تناسب زمانها متفاوت باشد!

صفوف فشرده دختران و زنان ، جهت ورود به حرمسرای ناصرالدین شاه !!!!

تصویری زشت و تهوع آور !!

تف بر شاه اینچنینی و رعیت اینچنینی!

یاد داعشی ها و بازار فروش کنیزشان افتادم!