ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

اخلاق :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱۴۵ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

بالاتر از سلیمان

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۲۴ ب.ظ

... وَ هَبْ لِی مُلْکاً لایَنْبَغِی لِأَحَد مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ ... وَ الشَّیاطِینَ... (سوره ص آیات 35 تا 37)
... و حکومتى به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد!! که تو بسیار بخشنده اى ! پس ما باد را مسخّر او ساختیم... و شیاطین را...

آدم فکر میکنه که همچین آدمی دیگه خواسته ای نباید داشته باشه
حکومتی در اختیار او گذاشته میشه رویایی و منحصر به فرد -تسخیر باد، تسخیر شیاطین، همکلام شدن با حیوانات، قصرهای بینظیر، لشکر عظیم و...-
ولی بعد از رسیدن به چنین جایگاهی باز دست دعاش به سمت خدا بلنده و درخواستی داره که: ... وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِکَ الصّالِحِینَ (سوره نمل آیه 19)

پس اگه تونستی از زمره صالحین باشی چیزی رو از دست ندادی، که بالاتر از چنان حکومتی قرار گرفتن در این جایگاه ارزشمنده! که دنیا با همه مواهبش پایان یافتنیست و چیزی که باقی میمونه اونیه که رنگ خدای ازلی و ابدی به خودش گرفته باشه.

سرباز

شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۴:۴۹ ب.ظ

شب تو رختخواب دراز کشیدی گیج و منگ خواب.
یهو یه مطلب مهم یا یه نکته قشنگ به ذهنت میاد...

به زور خودتو از رختخواب میکنی و تو همون تاریکی مدادو برمیداری و مطلبتو رو کاغذ میاری.
صبح میری سراغ نوشته ت
میبینی ای دل غافل! مداد نوک نداشته و تنها ردی ازش رو کاغذ افتاده که اونم هرچه زیر نور بالا و پائین میکنی قابل فهم نیست!
اخلاص برا عمل، مثل نوکه برا مداد!!
اگه نباشه درسته زحمتتو کشیدی اما یا هیچ اثری ازش باقی نمیمونه یا با کمترین و کوچکترین اثرات همراه خواهد بود.

قطرات خون شهید سلیمانی که اینجور در ایران و عراق منشا حرکت و جوش و خروش شد -آنچنانی که رهبری اشاره فرمودند- نبود مگر بخاطر اخلاص بالای صاحبش.
اخلاص در عمل = برکت در عمل

درجاتش متعالی

خریدار آه

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸، ۰۵:۵۶ ق.ظ

وارد شد دید نماز جماعت تموم شده
یه آه بلندی کشید
گفتم آهتو خریدارم
گفت شما که سهله نماز همه تون رو هم که بدین عوضش نمیکنم!!
گفتم عجبا!! اگه جماعت اینقدر کم ارزشه آهت دقیقا برا چی بود؟!
جا خورد !!
گفتم تذکره الاولیاء و مثنوی معنوی کمتر بخون خخخخ

+ بعد از زکات بخشی امیرالمومنین در رکوع و نزول آیه ولایت و تمجید باری تعالی از ایشون، افراد زیادی به طمع تحسین و تمجید الهی این کارو کردند اما خوب هیچکدوم اینها اون نشد دیگه

بعضی داستانها هم برامون داستان میشن ها!! خخخخ

کیسه ها رو از میان جوبت بردار

شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۱۲ ب.ظ

١.
آبو رها کردی تو جوب
اما هرچه منتظر میشی میبینی به زمینت نمیرسه!!
وارسی میکنی میبینی یه آدم بی فکر یه کیسه بزرگ آشغال انداخته وسط جوب و مسیر آبو بکلی بسته!
چکار میکنی ؟!
بی معطلی برش میداری؟ یا میگی بذار اول ببینم کار کدوم فلان فلان شده آشغالی بوده تا بعد؟!
قطعا پیش از هرکار و هر سوالی میری برش میداری... آبت داره هدر میره.

٢.
عبدالله بن سنان به امام صادق (ع ) عرض کرد: پسر عمویی دارم، من نسبت به او رعایت صله ارحام می کنم ولی او رعایت مرا نمی کند! و این موضوع چندین بار تکرار شده. آیا به من اجازه می دهی که من هم دیگر نسبت به او این رعایت را ننمایم؟!
امام فرمود:
اگر او رعایت نکند و تو رعایت کنی، خداوند رحمت خود را در هرحال به تو میرساند. ولی اگر او نسبت به تو قطع پیوند نمود و تو هم چنین کردی، خداوند هم (مشابه رفتار شما) پیوند (رحمتش را) از هر دوی شما خواهد برید!

٣.
اون کیسه ای که گفتم تو جوب بعضی از ماهاست همین قطع رحم و قهر ونازهای فامیلیست.
اینکه مقصر کیه؟ بماند. بالاخره آنچنانی که امام فرمودند نتیجه ش قطع رحمت خداست از ما!

مثل امشب که شب یلداست بهونه خوبیه واسه برداشتن خس وخاشاک از جوب های زندگی و جاری کردن رحمت الهی به خونه هامون

+ یکی از مستمعین:
آخه بعضیا همچین کیسه ای انداختند که نمیشه براحتی برش داشت!
گفتم: حتی با صدا زدن و کمک گرفتن از دیگران؟!
خودت نمیتونی زورمندای محله رو ببین ریش سفیدا و معتمدین و حرف زنهاتون رو، ها؟!
سرشو به نشانه تایید تکان داد و گفت: آره درسته

وسط میدان

جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۲۳ ق.ظ

دیدین ورزشکارا میخوان وارد میدان ورزشی مهمی بشن نام خدا و معبودشونو میبرن
تو آزمونای مهمی مثل کنکور هم گاهی پدر و مادرا بچه هاشونو از زیر قرآن رد میکنن

روایت میگه میخوای پاتو از خونه بیرون بذاری بگو: بسم الله، آمنت بالله، توکلت علی الله، ماشاءالله، لاحول ولا قوه الا بالله
یعنی همون از در خانه که پاتو بیرون میذاری، به میدان امتحان پا گذاشتی!!
به عرصه کارزار پا گذاشتی!!
افرادی که باهاشون برخورد میکنی حوادثی که باهاشون برخورد میکنی همه و همه اسباب امتحان تواند

از طرفی برمیگردی خونه میگه مستحبه سر در خونه ت بسم الله الرحمن الرحیم بزنی
داخل خونه هم یادت نره میدان امتحان و ازمایشه!
در واقع انسان مرتب از یه میدان آزمایش پاشو تو میدان جدید میذاره بدون اون که تمام بشه
با نام خدا بذار و بکوش بهترین باشی

راننده تاکسی

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۴۶ ق.ظ

راننده تاکسی آهی میکشه و میگه:《حاجی 4 چیز این مردم پیرم کرده:

1. میبینه طرف کامیون داشته برو بیا داشته خونه زندگی داشته معتاد که شد بدبخت شد فقیر شد خانواده ش از هم پاشید آواره کوچه خیابون شد، با اینهمه میره سمت مواد!!!

2. میبینه آدمای بدقول و دروغگو چه جایگاهی بین مردم دارند میبینه کسی پای حرفشون تره هم خرد نمیکنه، میبینه چه فحش وناسزاها که به خود و پدرومادراشون حواله میشه، میره و دروغ میگه!! قول بیخودی میده!! بدعهدی میکنه!!

3. دیده بدی کردند بدی دیدند خوبی کردند خوبی دیدن، باز دنبال بدی راه میفته و خوبی رو غریب وتنها واگذاشته

4. حرص دنیا کاری باهاش کرده که صبح تا شب سگدو میزنه بدون لحظه ای استراحت بدون ساعتی لذت بدون کمترین رسیدگی به خانواده بدون اینکه حروم وحلال براش مهم باشه... نمیبینه چه آدما با چه مال ومنالی گذاشتن و رفتن؟!! نمیبینه جز کفن با خود نبردن؟!! بدبخت! فکر کردی تو از این قاعده مستثنابی؟!》

شاید اولین باری بود که جای تحلیلای سیاسی، دیدم یه راننده ایقدر عارفانه و تیزبینانه داره به دنیا نگاه میکنه و برا جامعه ش دل میسوزونه
خوشم اومد ازش
خیلی
اونقدر که خواستم قبل پیاده شدن حتما سر و صورتشو زیر بوسه بگیرم

وقتی پشیمون شدم که مسیر دو تومنی رو چهار تومن گرفت!! خخخخ
از اون دست افراد آدم پیر میشه، از دست این افراد دیوونه!! خخخخ

شایدم میخواست گروه پنجمی رو معرفی کنه:
اونایی که خوب حرف میزنن و عمل نمیکنن!
کاملا پیش چشم من آخوند سخنران آورد که چقدر کار مشمئز کننده ایه!!

+ شایدم پول موعظه ش رو گرفت خخخخ
و به خوبی درک کردم پول موعظه گرفتن چقدر میتونه اثر موعظه رو با خودش ببره!
کاش متولیان تبلیغ از ما اسالکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین درس میگرفتند که برای تبلیغ نباید مبلغ رو آویزان مستقیم مردم بکنن!!

بلندگوی حنجره ها

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۲۷ ق.ظ

تو《 بلندگو》قرآن بذاری پخشش میکنه
موسیقی حرامم بذاری پخشش میکنه
ندای وحدت یا تفرقه؟! فحش یا تمجید؟! حرف حق یا باطل؟! براش هیچ فرقی نداره.
نون خشکی صدا بزنه یا پلیس راهنمایی رانندگی؟
سر ظهر و نیمه شب باشه یا نباشه؟
جلو بیمارستان و مدرسه باشه یا تو بیابون برهوت؟
و و و

حالا یه سوال جدی
به نظر شما بلندگو اگه درک و شعور داشت، این کارا رو میکرد؟؟؟!!!
ما آدما که ادعای شعور داریم چرا...؟!

خوب خوب، بد بد

شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۵۰ ق.ظ

کار خوب و بد داره
کارخوب و بد رو هم میشه خوب انجام داد هم میشه بد انجام داد
اگه خوب باشه و خوبم انجامش بدی نور علی نور
اگه بد باشه و بدم انجامش بدی قوز بالای قوز
کار خوب حیفه بد انجامش بدیم ولی بعضا انجام میدیم
کار بد بده اماخوبه لااقل سعی کنیم خوب انجامش بدیم

جشن یا عزای اهل بیت خوب، همراه با سر و صدا و آزار  بد
ارتکاب گناه و معصیت بد، در خلوت و دور از چشم مردم خوب

خوب خوب باشین 

از اهالی بهشت

چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۳۱ ق.ظ

از سختی رسیدن به بهشت می گفتم و انواع حقوقی که فردای قیامت گریبان هر کدوم از ما رو ممکنه بگیره
گفتم از این روستا فقط یه شخص خاصو میتونم نام ببرم که یقین دارم از اهالی بهشته!!
با این حرف اونایی هم که چرت میزدند گوشاشون تیز شد
بزرگان و ریش سفیدان خودشونو جمع و جور کردند
کربلایی ها و حاجیها
هیاتی ها و ومسجدی ها
حکمت داشت که این حرفو زدم
یه دیوونه ای بود تو محل که خیلی سربسرش میذاشتن و بهش میخندیدن
گفتم: فلانی!!!
آب خنکی انگار روشون ریخته باشی
گفتم بله از امروز اگه میخواین یه آدمی رو که مطمئنا بهشتیه با چشم ببینین به این آدم - به تعبیر ما دیوونه - نگاه کنین...
از اون روز به بعد رفتارها کاملا تغییر پیدا کرد بهش نمیخندیدن که در جهت رفع نیازهاش بر همدیگه پیشی هم می گرفتند!
دیوونه ها بهشتی هایی هستند در کنار ما برزخی ها نگاههامونو بهشون عوض کنیم
به بچه های نابالغم همچنین

بی بی و بابا

جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۴۴ ب.ظ

بی بی که بی بی است
بی کس
بی دندان
بی تحرک
بی رنگ و رو
بی طاقت

بابا کاش راستی بابا باشد
با معرفت
با انصاف
با حال
با صبر
با اخلاق
با مهر 

هشدار به بچه حزب اللهی ها...

شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۳۴ ب.ظ

 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْعَادِلُ وَ الْبَدْرُ التَّمَامُ وَ اللَّیْثُ الْهُمَامُ وَ الْبَطَلُ الضِّرْغَامُ وَ الْفَارِسُ الْقَمْقَامُ وَ مَنْ فَضَّلَهُ اللَّهُ عَلَى سَائِرِ الْأَنَامِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِکَ الْکِرَامِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صِدْقاً وَ حَقّاً
أَنَّکَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْخَلِیفَةُ مِنْ بَعْدِهِ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَحَدَ حَقَّکَ وَ مَقَامَکَ أَصْبَحْتَ أَمِیرَهَا وَ عَمِیدَهَا لَقَدِ اشْتَهَرَ بَیْنَ الْبَرِیَّةِ عَدْلُکَ وَ هَطَلَتْ شَآبِیبُ فَضْلِکَ وَ سَحَائِبُ رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ عَلَیْهِمْ

《سلام بر تو ای پیشوای عادل! و ماه شب چهارده و شیرژیان و قهرمان دلاور و تک‌سوار بزرگ (میدان نبرد) و کسی که خدا او را بر تمام مردم (جز نبی) برتری داد! درود بر شما و آل بزرگوارت باد. شهادت می‌دهم که به راستی و به حق و حقیقت تو امیر تمام مؤمنان هستی.
به راستی تو وصی رسول خدا، و خلیفۀ بعد از او هستی [نه آنهایی که قبل از تو خلافت را غصب کردند] و وارث علم او می‌باشی. از رحمت خداوند دور است کسی که حق تو و مقام و منزلت تو را انکار کند. صبح کردی در حالی که امیر خلافت و ستون (نگهدارندۀ آن) هستی. به راستی عدالت تو بین مردم شهرت دارد، وباران با فشار و پی در پی فضلت و ابرهای لطف و مهربانی‌ات مرتب بر مردم فرود می‌آید.》

+ اینایی که با سوز دل خوندی زیارتنامه امیرالمومنین نبود!
میخوای گوینده اونو بشناسی باید ادامه ش رو هم بخوانی:
وَ لَقَدْ أَنْهَضَنَا الْأَمِیرُ إِلَیْکَ فَسُرِرْنَا بِالْقُدُومِ عَلَیْکَ فَبُورِکْتَ بِهَذِهِ الطَّلْعَةِ الْمَرْضِیَّةِ وَ هُنِّئْتَ بِالْخِلَافَةِ فِی الرَّعِیَّةِ؛
براستی که امیر (یمن) ما را نزد تو فرستاده و ما از آمدن به نزد شما سخت خوشحال و مسروریم، پس مبارک (و با برکت) باد این طلعت (زیبایی) پسندیده، و تهنیّت و گوارایت باد خلافیت بر رعیّت!

نمیدونم گرفتین یا نه؟!!
گوینده این کلمات همون کسیه که شب نوزدهم ماه رمضان مستحبه صدمرتبه در قالب《اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین》به اون لعنت بفرستین!!

بله ابن ملجم...
اون وقتی که او و نه نفر دیگه از طرف مردم یمن انتخاب شدند که جهت تبریک و بیعت با امیرالمومنین علی علیه السلام به کوفه اعزام بشن
این ده نفر منتخب یمنی ها بودند و ابن ملجم منتخب و سخنگوی این ده نفر و این کلمات کلمات اوست!

+ هشداری جدی برا بچه حزب اللهی ها...
تا سوت پایان بازی رو نزدند برنده و بازنده رو نمیشه مشخص کرد.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

+ بعدا نوشت:

اینکه سبب سقوط ابن ملجم چی بود؟ خود قضیه مفصلیه.
اونچه من دیدم شهوت جنسی و ناپرهیزی در مقابل نامحرم رو دلیل میارن، که حرف درستی هم هست.
اما بنظر من اگه پای ابن ملجم قلم میشد و برای اعلان خبر پیروزی بر خوارج از حضرت اجازه نمیگرفت که زودتر از لشکر خودش رو به کوفه برسونه، این زمینه اصلا بوجود نمیومد.
بنابراین آنچه در کنار دلدادگی بی مورد، کار دست این اشقی الاشقیاء داد حس خودنمائی و ریاست طلبی بود...
بپرهیزیم از علم کردن خودمون
بپرهیزیم از شهرت
بپرهیزیم از انگشت نما شدن

کاسه به کاسه !!

دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۰۶ ب.ظ

بسیار عاقلانه است...

 خود را از غم و درد دنیا خالی کردن.
و بسیار ظالمانه...

 با پر کردن دیگرانش به انجام که رسانی!!

حق سر گذر !

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۲۷ ق.ظ

در «صحیح بخارى» مى خوانیم که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود:
جلو راه مردم ننشینید!
برخى گفتند: ما ناچاریم از نشستن.
فرمود: پس حقّ آن را ادا کنید.
پرسیدند حقّ آن چیست؟
فرمود:
«غَضّ البَصر و کَفّ الاَذى و رَدّ السلام والامر بالمعروف و النهى عن المنکر»
١. ترک چشم چرانى ٢. ترک آزار و اذیت ٣. رد جواب سلام دیگران ٤. امر به معروف و نهى از منکر.
-تفسیر نور ذیل ایه ٣٠ سوره نور-

توضیح:
دستور اولیه اینه که راه مردم مال مردمه پس حق نشستن بر راه مردم که خواه ناخواه باعث زحمت اونهاست رو ندارین.
حالا اگه مجبورین (مثلا پیرمرد وپیرزنی ست که خسته راهه و باید دقایقی رو به استراحت بشینه یا اونجا به انتظار کسی ایستادین یا مثل پلیس و نگهبان که کارش چنین اقتضائی رو داره و...) حقش رو میبایست ادا کنین!

لابد متوجه هستین که سر راه محل عبور زن و بچه مردمه
گاهی هوا باد وطوفانیه
گاهی حواس اونا به خودشون نیست
گاهی دستشون پره و امکان حجاب گرفتن کاملو ندارند
حالا که مجبورین به نشستن، لااقل چشم پاک باشین!

توجه دارین سر راه محل گذر ملته
هر جور آدمی هم از اون میگذره
دوست دشمن
موافق مخالف
سالم معلول
عاقل دیوانه
آزار و اذیت کسی نکنین
دستش نندازین
غیبتش نکنین
تهمتش نزنین
تمسخرش نکنین
جوری بشینین که رفت وآمدشون دچار اختلال نشه

چون بر راه نشستین عابرین معمولا سلامتون میکنن
حالا که نشستین سلامی رو بی جواب نذارین
حرمت گذاشتند حرمت بذارین
روحیه برادری و برابری رو تا میتونین تقویت کنین
مخصوصا اگه محل پررفت و آمدیه به توجیه اینکه حریف جواب نمیشین از این دستور غفلت نورزین

چون بر سر راه نشستین
شاهد گناهان و اشتباهات دیگران هم ممکنه باشین
شاهد درگیری و نزاع مردم ممکنه باشین
از کنار این مسائل بی تفاوت نگذرین و درصدد اصلاح مشکلات و کاستی ها بربیایین

+ زیباست... متدین که شدی هیچ چیز تو عالم نیست مگر براش حقوقی باید قائل باشی و بهش عمل کنی حتی اگه اون چیز سر گذر باشه!

نزدیک بینی

دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۰۵:۰۰ ق.ظ

١-
اح اح اینو!!!
خوب یا درست و حسابی بذار یا درست و حسابی بردار!!
این کلاس گذاشتنا دیگه چیه عمو؟!
اصلا میزنم شبکه دیگه که نبینم اون ادا اطوارت رو!!

٢-
مطالعه برام سخت شده بود
چشم پزشک رفتم برام عینک ته استکانی نوشت! خخخ
توصیه کرد چون نزدیک بینیت فقط مشکل داره عینکی رو انتخاب کن که رو قسمت جلوی بینیت قرار بگیره
نزدیکو با اون ببینی، دور رو از بالای عینک

٣-
وای خدای من!!
یهو یاد اون بنده خدا افتادم!!
بنده خدا! هر کجا هستی منو ببخش!
قربون اون نگاههای بالا عینکیت برم!
قربون اون گذاشت و برداشت عینکت برم!
اگه بد برداشت کردم از بیخبری و بی اطلاعیم بود! حلال کن

٤-
مستمعای من که بعد از این پای تفسیرم میشینن چه بگن واسه من؟! خخخخ
ایشالا که نیاز نشه نزدیک بینیشون مشکل دار بشه!!

من و توی واقعی

يكشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۴۵ ب.ظ

واقعا ما کی هستیم؟!
من و تو؟!
من و توی واقعی؟!
ما این گوشت وپوست واستخوانیم یا...؟!

اذعان دارین انسان واقعی شخصیت اوست، و تن مرکبی بیش نیست که یه روزی باید ازش پیاده شد؟!
دوباره تکرار میکنم:
اذعان دارین انسان واقعی شخصیت اوست، و تن مرکبی بیش نیست که یه روزی باید ازش پیاده شد؟!
سه باره مرور میکنیم:
اذعان دارین انسان واقعی شخصیت اوست، و تن مرکبی بیش نیست که یه روزی باید ازش پیاده شد؟!

اگر اینچنینه بالاتر از یه مرکب به سر و صورت و قد و بالات توجه نکن!
اجازه هم نده دیگران توجهشون به مرکب تو بیش از خود تو باشه!
به خودتم اجازه نده به دیگران بخوای اینجور بی حرمتانه نگاه داشته باشی!

البته هرروز که از تنت سواری میگیری مثل یه اسب سوار قدرشناس که به پهلوی اسبش میزنه و ازش تشکر میکنه، به پهلوی خودت بزن و از خودت متشکر باش!
اما بدان و بدان و بدان تو اون سوارکاره هستی نه اون اسبه!

ارزش انسانی (داستانی)

دوشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۲۳ ق.ظ

داستانی خوندم خوش مضمون اما ناتمام...
اینجور کاملش کردم:

سخنران یه چک پول تانخورده ی صدهزارتومنی از جیبش درمیاره و رو به حضار:
کی این چک پول رو میخواد؟!
همه دست بلند میکنن
تو مشتش مچاله ش میکنه
حالا کی میخواد؟!
دست همه بلند بود
زیر کفشش میندازه و حسابی لگدمالش میکنه
حالا کی میخواد؟!
جز دو سه نفر بقیه هنوز دستاشون بالا بود
چک پول رو از وسط پاره میکنه
حالا؟!
باز هم دستها بالا بود
یکی یکی گوشه های چک پول رو جر میده
جمعیت به تناوب دستشون پایین میاد
وقتی خوب ریزریزش کرد، دست کسی دیگه بالا نبود!

وبعد توضیح داد:
چک پول تا وقتی چک پول بود ارزش داشت و شما خواهانش بودین اما وقتی اونقدر پاره پوره ش کردم که دیگه نمیشد بهش گفت چک پول کسی طالبش نبود.
انسان هم ارزشمنده حتی اگه گاهی زیر بار روزگار مچاله بشه!
ارزشمنده حتی اگه خدای ناکرده آلوده بشه!
ارزشمنده حتی اگه آسیب ببینه!
اما امان از وقتی که دیگه از انسانیت خارج بشه!!
اون وقت دیگه این گوهر ارزشمند هیچگونه ارزشی نخواهد داشت بلکه تنها مایه تاسف وافسوس خواهد بود.
انسانی که قیمت خور نداشت
انسانی که اشرف مخلوقات عالم بود!

مراقب خودمون باشیم

تا حالا خیط شدین؟!

چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۴۷ ق.ظ

نمیخواد جلو پای کسی بلند شی اما اگه بلند شدی و طرف گفت شرمنده م و به زحمت افتادین و ببخشین و راضی نبودم و از این دست تعارفا
نگو کار داشتم میخواستم برم بیرون!!
مخصوصا تو جمع!
حتی اگه واقعا اینجورم بود به احترام اون یه دقیقه بشین بعد بلند شو و پی کارت برو
این خیط از انواع خیط زشته
قشنگشم داریم که اونم البته کار خوبی نیس
سلام میکنی
میگه سلام از ماست
جوابشو که ندادی هیچ جوابم به گردنش آوردی
جواب سلامشو بده بنده خدا!

هو الرزاق

سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۵۲ ق.ظ

از مشکل مالی مینالیم
از ازدواج فرارییم
از بچه آوری میترسیم
تو زندگی به خود و خانواده مون سخت میگیریم
کسی بگه خدا رزاقه
(و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها)
میگیم برو بابا دلت خوشه!

در رزاقیت خدا شک و تردید داریم.
بنظرتون ریشه ش برنمیگرده به بچگی؟!
اون وقتی که بزرگترا بهمون وعده دادند وعمل نکردند!
طبق روایتی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بچه ندانسته بزرگتراشو رزاق خودش میدونه! و خوب با خلف وعده اونها این عدم اعتماد کم کمک تو بزرگی به خدا هم که رزاق اصلیه کشیده خواهد شد!
چقدر ناخواسته تو بی دینی دیگران من جمله فرزندانمون نقش ایفا کرده ایم، خود خدا عالمه؟!

+ به وعده خدا تردید میکنیم در حالی که وعده خدا مثل وعده دیگران نبوده و نیست!
(ان الله لایخلف المیعاد)
به حرفش اعتماد کن تا ببینی چطور درهای روزی رو به روی تو باز میکنه
فقط در کنار اعتقاد و اعتمادت، یه روزنه ای باز کن که بشه بهونه روزیت!

+ رسول اکرم(ص):
اَحِبُّوا الصِّبیانَ وَ ارحَمُوهُم ، وَاِذا وَعَدتُموهُم شَیئا فَفُوا لَهُم، فَاِنَّهُم لایَدرونَ اِلاّ اَ نَّـکُم تَرزُقونَهُم ؛
کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید، به آن وفا کنید. زیرا آنان روزى دهنده خود را کسى غیر از شما نمى دانند! 

پله به پله

يكشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۴۵ ق.ظ

پله دو جوره:
یه پله پله هایی اند که انسان رو آن به آن به سمت بالا  عروج میدن و یه پله پله هایی اند که انسان رو گام به گام پائین وپائین تر فرو میبرن

به پله های دسته اول میگن درجات
به پله های دومی میگن درکات

اگه خودتو بهشتی میدونی به این قانع نباش! بلکه با تلاش مضاعف به دنبال به دست آوردن بهترین نقاط بهشت باش:
وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ و مرا در وسط بهشتهایت جایم ده... -دعای روز ٢٢ ماه مبارک رمضان -

پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: هر وقت از خدا تقاضاى بهشت را مى کنید مخصوصاً تقاضاى (فردوس) کنید که جامع ترین و کامل ترین منزلگاه هاى بهشت است (بهشت برین)

و اگر خودت رو جهنمی میدونی، بدان درکات جهنم یکی نیست ( نگو آب از سر ما گذشته بلکه ) لااقل سعی کن جاتو در جهنم به نوعی بهبودی ببخشی.
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ... - نساء ١٤٥-

+ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللّهِ  یَوْمَئِذ یَصَّدَّعُونَ(٤٣) سوره روم-
تعبیر به یَصَّدَّعُون از ماده ی صدع، در اصل به معنى  شکستن وشکافتن ظرف است، ولى تدریجاً به معنى هرگونه پراکندگى و تفرق به کار رفته است.
و در اینجا اشاره به جدائى صفوف بهشتیان و دوزخیان مى باشد که هر یک از این دو صف نیز به صفوفى تقسیم مى شوند، به تناسب سلسله مراتب درجات بهشتى و درکات دوزخى -تفسیرنمونه-

تو دهنی

شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۳۲ ق.ظ

مژگان ومرجانه داشتند تو حیاط بازی میکردند
دست مژگان به گلدون خورد و افتاد وشکست
حسابی ترسیده بود
مرجانه! خواهشا به مامان نگو باشه؟!
نگفت اما هر کار و تکلیفی که داشت مینداخت به دوش مژگان
تا میخواست نه بیاره میگفت گلدون که یادته!

تا اینکه دید دیگه حریف نمیشه پیش مامان رفت و اعتراف کرد
مامان گفت خودم پشت پنجره بودم و همه چیزو دیدم وفهمیدمم داره مرجانه ازت سوءاستفاده میکنه خواستم ببینم تا کجا پیش میری؟!
من از شکستن گلدون ناراحت نشدم چون عمدی در کار نبود اما از اینکه گذاشتی راحت مورد سوء استفاده قرار بگیری واقعا ازت ناراحت شدم!

تو زندگی مژگانین یا مرجانه؟!
خدا نکنه مرجانه باشین
در عین حال مژگان بودن هم کمی از مرجانه بودن نداره!!

همه ما یه مرجانه ای داریم که از اشتباهاتمون بهره برداری نادرست بکنه:
(شیطان)
دروغ گفتی میگه اگه میخوای لوت ندم باید دوباره دروغ بگی!!
غفلت کردی اشتباهی مرتکب شدی میگه اگه ادامه ندی رسوات می کنم!
میخوای کار خوب انجام بدی میگه برو بشین سر جات من که میشناسمت خودتم که خودتو میشناسی
تو رو چه به این کارا؟!

در حالی که خدا کنار تمام پنجره های زندگیمون گفتار و رفتارای ما رو بتمامه زیر نظر داشت و نگاهمون میکرد.
مسلما ناراحتی خدا بیش از اشتباهاتمون، از اینه که چرا اشتباه کردیم نرفتیم اعتراف کنیم و تمام.
مگه از خدا مهربونتر و بخشنده ترم هست؟!
چرا ایقدر هی ادامه دادیم؟!
چرا گذاشتیم ازمون سواری بگیرن شیاطین انس وجن؟!
چرا ما که نهایت میبریم همون اول جلوشو نگرفتیم و نمیگیریم؟!

همین الان وقتشه به مرجانه های زندگیتون برای همیشه یه تودهنی جانانه بزنین...
بسم الله

دزدی آرامش

سه شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۴۴ ق.ظ

آرامش را از کسی بگیری که به کسی ببخشی، نیست جز اشتباهی فاحش! که با کمال تاسف جوامع در آن غوطه می خورند!


+ شایدم این جور باید میگفتم:
آرامش را از کسی بگیری که به کسی ببخشی، نیست جز رد آرامش به دست آرامش!

/// صاحب این وبلاگ قصد خودکشی داره ///

يكشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۴۲ ق.ظ

بی تعارف و خلاصه بخوام بگم
با دنیا مشکل پیدا کردم
خسیس یه چیزایی ازش میخواستم که بهم نداد
اونجور که معلومه قصد دادنشم نداره
در عوض یه چیزایی ازم گرفت که برام مهم بودند
از دست دوروبریهام که دیگه نگو
نمیتونم درست باهاشون تعامل بکنم
احساس میکنم منو اونجور که باید نمیخوان
احترام و عزت تو وجودشون مرده
بابا منم آدمم
منم زندگی میخوام
منم حس دارم
 
میخوام بگم این تصمیمو که گرفتم رو باد هوا نگرفتم
روش فکر کردم
خیلی هم فکر کردم
و نهایتا به این نتیجه رسیدم که تنها راه نجات همینه که میگم
مطمئنم خودمو که بکشم دیگه همه چی حله
من که بمیرم این احساسات منفی هم با من میمیرن!
من که نباشم نیستم که دیگه بخوام جوش بزنم و حرص بخورم و ذره ذره مثل دود تو هوا متلاشی بشم!
من که نباشم طلبکاری از دنیا دیگه معنا نمیتونه داشته باشه!
 من که نباشم اطرافیان راحت زندگیشونو میکنن
بدون نیاز به فریب و نقشه ای بی هیچ ترس و واهمه ای بی هیچ درگیری و کشمکشی
آره من که نه، ما هم حتی عوارض داره!
میخوام بعد از این تا زنده هستم تنها و تنها او باشم!!
کمکم میکنین تو خودکشیم؟!


+ شما رو هم دعوت میکنم...

خودکشی دست جمعی به ادم جرات وجسارت بیشتری میده

حداقل به مدت یه چله

چطوره؟!

میهمان یا ؟!

جمعه, ۲۸ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۳۰ ب.ظ

خارپشت دم در لونه ی خرگوش التماس میکرد:
ببخشید جا ندارم میشه بزرگواری کنین منو هم تو لونه تون راه بدین؟!
پیرمرد سری تکان داد و با بغل دستی پوزخندی زدند و از مسجد بیرون رفتند
پیام حرکتشون کاملا واضح بود:
مسجد مال این چرندیاته؟!!
شیخ، ما بزرگان وپیرمردای محله رو بچه گیر اورده داره برامون قصه کودکانه میگه لابد بعد میخواد خوابمونم بکنه !! خخخح
اما خوب توجهی نکردم وادامه دادم...
خرگوشه یه کم فکر کرد:
چرا که نه؟!
درسته لونه م تنگه ولی بی همدمی هم چیز خوبی نیست.
لونه اما واقعا تنگ بود وخارای خارپشت به بدن خرگوش میگرفت و آزارش میداد!
ابتدا روی میل وشاید تعارف و سپس به اجبار، خودشو مچاله می کرد و میچسبوند به دیوار لونه و دم برنمیاورد!
بعد مدتی...
خرگوش:
ببخشید جناب خارپشت! شرمنده م... درسته خودم بهت اجازه دادم همخونه م بشی اما دیگه طاقتم طاق شده و تاب تحمل این وضعو ندارم! ازت میخوام حالا شما بزرگواری کنین و من و زندگیمو ترک کنین.
خارپشت:
ببین رفیق! اگه قرار به رفتن باشه اونی باید بره که ناراحته و اون یکی من نیستم!!
و الان خرگوشه خسته و دلشکسته تو این سوز سرما آواره صحرا وبیابوناست!

اینو گفتم که اینو بگم:
عادات زشت به خارپشت میمونن که ابتدا به عنوان میهمان وارد زندگی انسان میشن اما پس از مدتی ادعای صاحبخونگی میکنن!

آیینه عبرتو تازگی تکرارشو دارن میذارن...
خدا نکنه درب زندگیتو رو اعتیاد باز کنی! میاد و جای همه عشقای پاک رو تو وجودت میگیره و خودش میشه همه کاره ت.
حتی کار به جایی میرسه که خودت رو هم یه روزی از زندگیت بیرون میکنه!!

سایر عادات زشت هم همینه
بلکه عادت بطور کلی بده!
امور خوب و اخلاقیات نیک هم رنگ عادت که بگیرند کارایی و ارزش واقعیشونو از دست میدن!

به چیزی عادت نکنیم... به هیچ چیز

+ إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ... (٢٦) بقره
+ وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (٢٧) زمر

داستان ضرب المثل (عجله از شیطانه)

پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۷، ۰۵:۵۰ ق.ظ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ
(حجرات/6)

شان نزول:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) ولید بن عقبه را براى جمع آورى زکات از قبیله بنى المصطلق اعزام داشت.
هنگامى که اهل قبیله با خبر شدند نماینده رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) مى آید، با خوشحالى به استقبال او شتافتند.
ولى از آنجا که میان ولید و آنها در جاهلیت خصومت شدیدى بود، تصور کرد آنها به قصد کشتنش آمده اند!!

خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بازگشت (بى آنکه تحقیقى در مورد این گمان کرده باشد) و عرض کرد:
آنها از پرداخت زکات خوددارى کردند! (و مى دانیم امتناع از پرداخت زکات، یک نوع قیام بر ضد حکومت اسلامى تلقى مى شد، بنابراین مدعى بود آنها مرتد شده اند!).
...
بعد از اخبار ولید درباره ارتداد قبیله بنى المصطلق ، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خالد بن ولید بن مغیره دستور داد: به سراغ قبیله بنى المصطلق برود، ولى فرمود: شتابزده کارى انجام مده!

خالد شبانه به نزدیکى قبیله رسید و مأموران اطلاعاتى خود را براى تحقیق فرستاد، آنها خبر آوردند که بنى المصطلق به اسلام کاملاً وفادارند، و صداى اذان و نماز آنها را با گوش خود شنیده اند.
صبحگاهان خالد شخصاً به سراغ آنها آمد و صدق گفتار مخبرین را ملاحظه کرد.
به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)بازگشت و ماجرا را به عرض رسانید، در این هنگام آیه فوق نازل شد که:
اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى ناآگاهى آسیب برسانید و از کرده ی خود پشیمان گردید.
و به دنبال آن پیامبر صلی الله علیه و آله مرتب مى فرمود:
التَّأَنِّى مِنَ اللّهِ، وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّیْطانِ!
درنگ کردن و تحقیق از سوى خدا است، و عجله از شیطان است!
-تفسیرنمونه ذیل آیه با اندکی تصرف-

+ این شان نزولو که گفتم طرف میگه:
یعنی پیامبر به زور زکات می گرفت؟!
گفتم برا خودشون
 گفت یعنی چه؟!
گفتم تو خودتم که راننده ای، اگه یه جاده بالا پائین داشته باشه چطور میشه هموارش کرد و دلنشین؟!
یکی از گوشه مسجد جواب داد: وقتی گودی ها رو با بلندی ها پر کنیم.
گفتم زکات همینه!
و مسئول این کار هم حاکم وحکومت اسلامیه

انا لانعلم منه الا...

جمعه, ۱۴ دی ۱۳۹۷، ۰۷:۵۳ ق.ظ

مداح بالاسر جنازه :
همگی زن و مرد شهادت بدین مرحوم آدم خوبی بود.

پچ پچ میکردن ومیخندیدن:
اونی که شنیدین از خوبیش مربوط به جنسای خدارحمتی بود، خودشو ولش

+ تو جمعیت مرده پرست، ناامیدکننده تر از این نیست که بدیهای کسی تا پای جنازه و داخل قبرش همراهیش بکنه!!!
خدا بهش رحم کنه

+ گفتند چکار کنیم میگن شهادت بدین آدم خوبی بود یا امام میخونه انا لانعلم منه الا خیرا ... ما که میدونیم چکاره بوده این جملاتو بگیم نگیم؟! دروغ نمیشه؟!

اولا از کسی بازخواست نمیکنن که شما دقیقا اینو گفتین یا نگفتین؟! خوب بجای این کلمات برا اون و خودمون میشه استغفار کرد.

بعلاوه قضاوت افراد رو واگذار کنیم به خود احکم الحاکمین...
چه بسا آدمهای بدی که آخر عمری موفق به توبه شدند و چه بسا آدمهای خوبی که نهایتا بی دین از دنیا رفتند!

بله یه وقتایی طرف به حد نفاق آشکار رسیده که خداوند در قرآن به رسولش دستور داده:
ولاتصل علی احد منهم مات ابدا ولاتقم علی قبره...

+ تقریبا به همه اموات یه جور نماز میخونیم اما جالبه بدونین طبق فتاوا، اذکار تکبیر چهارم نماز میت مومن با مستضعف(سنی) و این دو با مجهول الحال فرق میکنه. بچه با بزرگ فرق میکنه.
مرد با زن هم که البته در ضمایر وافعالش.
منافق که میشه ذکر چهارم را از بیخ نگفت و با چهار تکبیر نماز رو تمام کرد! وهمچنین در موضع تقیه.

-مراجعه کنین به: العروه الوثقی، کتاب الطهاره، فصل فی کیفیه صلوه المیت-

داشته ها و نداشته ها

سه شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۷، ۰۵:۵۰ ق.ظ

شورگشتی:


همه کس همه چیز را نمی توانیم داشته باشیم
اما هرکس می تواند داشته اش را آنقدر بزرگ کند که نداشته هایش به چشم احدی نیاید!

خوب یا بد؟!

يكشنبه, ۹ دی ۱۳۹۷، ۰۵:۴۲ ق.ظ

چاقو خوبه یا بد؟!
- هم میتونه خوب باشه هم بد
با چاقو شکم کسی رو پاره کنی خوبه یا بد؟!
- بستگی داره به چه قصدی باشه، جراحی یا قتل؟!

میخوام بگم اعمال خوب و بد خیلی به هم نزدیکند!
گاهی اصلا در ظاهر هیچ فرقی با همدیگه ندارند!!!

نکنه کارای خودمون که فکر میکنیم خوبن، در حقیقت بد بوده باشن؟؟؟!
و نکنه کارای دیگران که به خیالمون بدن، در واقع خوب و صحیح باشن؟؟؟!

+ شاید در مورد خودمون با کنکاش و محاسبه شدید!! به نتیجه صددرصدی برسیم؛ اما در مورد اعمال دیگران هیچ جا و هیچ وقت چنین چیزی میسر نخواهد شد!

خوب باشیم

راه و بیراه

يكشنبه, ۲ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۵۶ ق.ظ

شورگشتی:


《بیراهه》 نویدی ست که برگشت از آن تو را به راه باز خواهد گرداند!!

عمو! به نظر که اشتب کردی؟!!!

دوشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۰۰ ب.ظ

کاملا میشناسمش حدود ده سال پیش کیف پولی پیدا کرد با صدمیلیون چک پول و طلا جواهر...
اونقدر اعلان کرد تا صاحبش پیدا شد.
بی انصاف بمونه یه ده هزارتومنی هم مژدگانی کف دستش نگذاشت!

امروز اما داره با درد سرطان پنجه نرم می کنه و از پس هزینه های درمانیشم برنمیاد.
یه قولایی بهش داده بودند اما هنوز که خبری نشده.

دخترش مدتی هست ازدواج کرده، به من شیخ زنگ زده شوهرم نمیتونه کار کنه و بار زندگی با دو بچه کوچک رو دوش من مادره...
سبزی خرد میکنم برا رستورانها...
دستگاه سبزی خردکنیم جوری خراب شده که گفتند ارزش تعمیر نداره.

از حال و روزش که باخبر شدم نتونستم بی تفاوت از کنارش بگذرم
به چند کله گنده پولدار که ادعا داشتند و میشناختمشون زنگ زدم... کشتند خودشونو جمعا زیر یه تومن کمک کردند
دو ونیمی هم از عزیزی به قرض گرفتیم که بتونه بنده خدا ابزار کارشو تهیه کنه ومشغول کار بشه.


+ دارم شک میکنم نکنه این خانواده دارن چوب اشتباه ده سال پیششونو میخورن؟!
لابد با این متمولین عاری از انصاف و انسانیت، نباید اونجور صادقانه برخورد می کردند؟!
با این دلهای سنگی که وضعیت اورژانسی کسی رو درک نمی کنند، لابد باید مثل خودشون ناجوانمردانه و خودخواهانه رفتار میشد؟!
مگرنه اینکه همه عیال خداوندیم؟!
مگرنه اینکه معتقدیم مال امانت در دست ماست؟!
پس برای کجا و کی میخوایم؟!
کدوم گره رو قراره باز کنیم از این مهمتر؟!
کدوم دستی رو بفشاریم بجاتر از این؟!

+ من شهادت میدم این شخص به عنوان یک فرد وظیفه شناس در قبال مال دیگران به نهایت نیکی عمل کرد اما متمولین صاحب آلاف و الوف - علی رغم در جریان گذاشتنشون - جوابی شایسته و درخور او و خانواده او ندادند.

+ ببخشین یه خورده از کوره در رفتم...
باید کامل درمیرفتم!! و میگفتم آنچه نباید کسی گفت!!

تخلیه فوری!!

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۱۲ ب.ظ

زده:
تخلیه《جاه》فوری...

15...0915

حالا دونقطه ناقابل کم گذاشته بنده خدا! حرفی در این نیست
ولی همین کافی بود ذهن منو هوایی کنه ...
واقعا اگه میشد 《جاه》 رو تخلیه کرد چی میشد؟!
شهوت رو
هوس رو
کینه و خودخواهی و حسادت و غیره رو
اون هم فوری... نیم ساعته...

وجود بعضی از ما آدما بی تعارف پر شده از این کثافات!
بلکه سر ریز کرده و حال در و همسایه هامون رو داره بهم میزنه...

وای که اگر میشد!!