ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

مالک اشتر یا مالک نفس! :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

مالک اشتر یا مالک نفس!

سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۰۳ ب.ظ

مالک اشتر که از امراء ارتش اسلام و فرمانده سپاه على (ع ) بود روزى از بازار کوفه عبور می کرد.

پیراهن کرباسى در بر و عمامه اى از کرباس بر سر داشت!

یک فرد عادى و بى ادب که او را نمى شناخت با مشاهده آن لباس کم ارزش ، مالک را حقیر و خوار شمرد و از روى اهانت پاره کلوخى را به وى زد.

مالک اشتر این عمل موهن را نادیده گرفت و بدون خشم و ناراحتى ، راه خود را ادامه داد !

بعضى که ناظر جریان بودند به آن مرد گفتند:

واى بر تو! آیا دانستى چه کسى را مورد اهانت قرار دادى ؟!

جواب داد: نه .

گفتند این مالک اشتر دوست صمیمى على علیه السلام است .

مرد از شنیدن نام مالک به خود لرزید و از کرده خویش سخت پشیمان شد .

نمی دانست چه کند؟! قدرى فکر کرد، سرانجام تصمیم گرفت هر چه زودتر خود را به مالک برساند و از وى عذر بخواهد، شاید بدین وسیله عمل نارواى خویش را جبران کند و از خطر مجازات رهائى یابد!

در مسیرى که مالک رفته بود به راه افتاد تا او را در مسجد به حال نماز یافت .

صبر کرد تا نمازش تمام شد.

خود را روى پاهاى مالک افکند و آنها را مى بوسید!

مالک سؤ ال کرد:

این چه کار است که مى کنى ؟!

جواب داد:

از عمل بدى که کرده ام پوزش مى خواهم .

فقال: لاباءس علیک فوالله مادخلت المسجد الا لاستغفرن لک!

مالک با گشاده روئى و محبت به وى فرمود:

خوف و هراسى نداشته باش! به خدا قسم به مسجد نیامدم مگر آنکه از پیشگاه الهى براى تو طلب آمرزش ‍ نمایم!!


منبع:

داستانها و پندها جلد 1
مصطفى زمانى وجدانى

  • محمد تدین (شورگشتی)

مالک اشتر یا مالک نفس!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی