ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

منفورترین حلال :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

منفورترین حلال

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۱ ب.ظ

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِکَ أَمْرًا (1) سوره طلاق -

اى پیامبر! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید در زمان عده طلاق گوئید (زمانى که از عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکى نکرده باشند) و حساب عده را نگه دارید، و از خدائى که پروردگار شما است به پرهیزید، نه شما آنها را از خانه هایشان بیرون کنید، و نه آنها (در دوران عده ) بیرون روند، مگر اینکه کار زشت آشکارى انجام دهند، این حدود الهى است ، و هر کس از حدود الهى تجاوز کند به خویشتن ستم کرده ، تو نمى دانى شاید خداوند بعد از این ، وضع تازه (و وسیله اصلاحى ) فراهم کند.


طلاق منفورترین حلالها

بدون شک ، قرارداد زوجیت از جمله قراردادهائى است که باید قابل جدائى باشد، چرا که گاه عللى پیش مى آید که زندگى مشترک زن و مرد را با هم غیر ممکن ، یا طاقت فرسا و مملو از مفاسد مى کند، و اگر اصرار داشته باشیم که این قرارداد تا ابد بماند، سرچـشمه مشکلات زیادى مى گـردد، لذا اسلام با اصل طلاق موافقت کرده است ، و هم اکنون نتیجه ممنوع بودن کامل طلاق را در جوامع مسیحى ، ملاحظه مى کنیم که چگونه زنان و مردان زیادى هستند که به حکم قانون تحریف یافته مذهب مسیح (علیه السلام ) طلاق را ممنوع مى شمرند و قانونا همسر یکدیگرند، ولى در عمل جدا از یکدیگر زندگى کرده ، و حتى هر کدام براى خود همسرى غیر رسمى انتخاب کرده اند!

بنابراین اصل مساءله طلاق یک ضرورت است ، اما ضرورتى که باید به حد اقل ممکن تقلیل یابد، و تا آنجا که راهى براى ادامه زوجیت است کسى سراغ آن نرود.

به همین دلیل در روایات اسلامى ، شدیدا از طلاق مذمت گردیده ، و به عنوان مبغوضترین حلالها، از آن یاد شده است ، چنانکه در روایتى از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى خوانیم : ما من شى ء ابغض الى الله عز و جل من بیت یخرب فى الاسلام بالفرقة یعنى الطلاق : (هیـچ عمل منفورتر، نزد خداوند متعال از این نیست که اساس خانه اى در اسلام با جدائى (یعنى طلاق ) ویران گردد).

و در حدیث دیـگـرى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : ما من شى ء مما احله الله ابغض الیه من الطلاق : (چیزى از امور حلال ، در پیشگاه خدا مبغوضتر از طلاق نیست ).

باز در حدیث دیگرى از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمده است که فرمود: تزوجوا و لا تطلقوا، فان الطلاق یهتز منه العرش !: (ازدواج کنید و طلاق ندهید که طلاق عرش خدا را به لرزه درمى آورد)!

چـرا چـنین نباشد، در حالى که طلاق مشکلات زیادى براى خانواده ها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مى آورد، که آن را عمدتا در سه قسمت مى توان خلاصه کرد:

1 - مشکلات عاطفى -

بدون شک مرد و زنى که سالها یا ماهها با یکدیگر زندگى کرده اند، سـپـس از هم جدا مى شوند، و از نظر عاطفى جریحه دار خواهند شد، و در ازدواج آینده خاطره ازدواج گـذشته ، دائما آنها را نگران مى دارد، و حتى به همسر آینده با یک نوع بدبینى و سوءظن مى نگرند، آثار زیانبار این امر بر کسى مخفى نیست ، و لذا بسیار دیده شده که این گونه زنان و مردان براى همیشه از ازدواج چشم مى پوشند.

2 - مشکلات اجتماعى -

بسیارى از زنان بعد از طلاق شانس زیادى براى ازدواج مجدد، آن هم به طور شایسته و دلخواه ، ندارند، و از این نظر گرفتار خسران شدید مى شوند، و حتى مردان نیز بعد از طلاق دادن همسر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب کمتر خواهد بود، مخصوصا اگر پاى فرزندانى در میان باشد، لذا غالبا ناچار مى شوند، تن به ازدواجى در دهند که نظر واقع آنها را تاءمین نمى کند، و از این نظر تا پایان عمر رنج مى برند.

3 - مشکلات فرزندان

که از همه اینها مهمتر است ، کمتر دیده شده است که نامادریها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفى فرزندانى را که از آغوش پر مهر مادر بریده شده اند پر کنند، همانگونه که اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدرى نیز این صادق است ، البته هستند زنان و مردانى که نسبت به غیر فرزندان خود، پـر محبت و وفا دارند، ولى مسلما تعداد آنها کم است ، و به همین دلیل ، فرزندان بعد از طلاق ، گرفتار بزرگترین زیان و خسران مى شوند، و شاید غالب آنها، سلامت روانى خود را تا آخر عمر از دست مى دهند.

و این ضایعه اى است نه تنها براى هر خانواده بلکه براى کل جامعه ، چـرا که چـنین کودکانى که از مهر مادر یا پدر، محروم مى شوند گاه به صورت افرادى خطرناک درمى آیند، که بدون توجه تحت تاءثیر روح انتقام جوئى قرار گرفته و انتقام خود را از کل جامعه مى گیرند.

اگـر اسلام این همه درباره طلاق سختگیرى کرده ، دلیلش همین آثار زیانبار آن در ابعاد مختلف است .

و نیز به همین دلیل قرآن مجید صریحا دستور مى دهد که هرگاه اختلافى میان زن و مرد پـیدا شود بستـگـان دو طرف در اصلاح آن دو بکوشند، و از طریق تشکیل (محکمه صلح خانوادگى ) از کشیده شدن دو همسر به دادگاه شرع ، یا به مساءله طلاق و جدائى ، مانع شوند.


محکمه صلح خانوادگی

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا (35) سوره نساء -

در این آیه اشاره به مساءله بروز اختلاف و نزاع میان دو همسر کرده ، مى گوید: (اگر نشانه هاى شکاف و جدائى در میان دو همسر پیدا شد براى بررسى علل و جهات ناسازگارى و فراهم نمودن مقدمات صلح و سازش یک نفر داور و حَکَم از فامیل مرد انتخاب کنید) (و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله ).

و از آنجا که قضاوت نباید یک طرفه باشد مى افزاید: (و یک داور و حَکَم هم از خانواده زن) (و حکما من اهلها).
سپس مى فرماید: (اگر این دو حکم با حسن نیت و دلسوزى وارد کار شوند و هدفشان اصلاح میان دو همسر بوده باشد، خداوند کمک مى کند و به وسیله آنان میان دو همسر الفت مى دهد) (ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما).
و براى اینکه به (حکمین ) هشدار دهد که حسن نیت به خرج دهند در پایان آیه مى فرماید: (خداوند از نیت آنها با خبر و آگاه است ) (ان الله کان علیما خبیرا).

محکمه صلح خانوادگى که در آیه فوق به آن اشاره شد یکى از شاهکارهاى اسلام است .
این محکمه امتیازاتى دارد که سایر محاکم فاقد آن هستند، از جمله :

1 - محیط خانواده کانون احساسات و عواطف است و طبعا مقیاسى که در این محیط باید به کار رود با مقیاس سایر محیطها متفاوت است ، یعنى همانگونه که در (دادگاههاى جنایى ) نمى توان با مقیاس محبت و عاطفه کارکرد، در محیط خانواده نیز نمى توان تنها با مقیاس خشک قانون و مقررات بى روح گام برداشت ، در اینجا باید حتى الامکان اختلافات را از طرق عاطفى حل کرد، لذا دستور مى دهد که داوران این محکمه کسانى باشند که پیوند خویشاوندى به دو همسر دارند و مى توانند عواطف آنها را در مسیر اصلاح تحریک کنند، بدیهى است این امتیاز تنها در این محکمه است و سایر محاکم فاقد آن هستند.

2 - در محاکم عادى قضایى طرفین دعوا مجبورند براى دفاع از خود، هرگونه اسرارى که دارند فاش سازند. مسلم است که اگر زن و مرد در برابر افراد بیگانه و اجنبى اسرار زناشویى خود را فاش سازند احساسات یکدیگر را آن چنان جریحه دار مى کنند که اگر به اجبار دادگاه به منزل و خانه بازگردند، دیگر از آن صمیمیت و محبت سابق خبرى نخواهد بود، و همانند دو فرد بیگانه مى شوند که به حکم اجبار باید وظایفى را انجام دهند، اصولا تجربه نشان داده است که زن و شوهرى که راهى آن گونه محاکم مى شوند دیگر زن و شوهر سابق نیستند.
ولى در محکمه صلح فامیلى یا این گونه مطالب به خاطر شرم حضور مطرح نمى شود و یا اگر بشود چون در برابر آشنایان و محرمان است ، آن اثر سوء را نخواهد داشت .

3 - داوران در محاکم معمولى ، در جریان اختلافات غالبا بى تفاوتند، و قضیه به هر شکل خاتمه یابد براى آنها تاءثیرى ندارد، دو همسر به خانه بازگردند، یا براى همیشه از یکدیگر جدا شوند، براى آنها فرق نمى کند.
در حالى که در محکمه صلح فامیلى مطلب کاملا به عکس است زیرا داوران این
محکمه از بستگان نزدیک مرد و زن هستند، و جدایى یا صلح آن دو، در زندگى این عده هم از نظر عاطفى و هم از نظر مسؤ ولیتهاى ناشى از آن تاءثیر دارد، و لذا آنها نهایت کوشش را به خرج مى دهند که صلح و صمیمیت در میان این دو برقرار شود و به اصطلاح آب رفته به جوى بازگردد!

4 - از همه اینها گذشته چنین محکمه اى هیچ یک از مشکلات و هزینه هاى سرسام آور و سرگردانى هاى محاکم معمولى را ندارد و بدون هیچ گونه تشریفاتى طرفین مى توانند در کمترین مدت به مقصود خود نائل شوند.
ناگفته روشن است که حکمین باید از میان افراد پخته و با تدبیر و آگاه دو فامیل انتخاب شوند.
با این امتیازات که شمردیم معلوم مى شود که شانس موفقیت این محکمه در اصلاح میان دو همسر به مراتب بیشتر از محاکم دیگر است .

مساءله حَکَمَین و شرایط آنها و دایره نفوذ حکم و داورى آنها درباره دو همسر در فقه اسلامى مشروحا بیان شده است از جمله اینکه : دو حکم باید بالغ و عاقل و عادل و نسبت به کار خود بصیر و بینا باشند.

اما در مورد نفوذ حُکم و داورى آنها در مورد دو همسر بعضى از فقهاء حکم آن دو را هر چه باشد لازم الاجرا دانسته اند و ظاهر تعبیر به (حکم ) در آیه فوق نیز همین معنى را مى رساند، زیرا مفهوم حکمیت و داورى ، نفوذ حکم است ، ولى بیشتر فقهاء نظر حکمین را تنها در مورد سازش و رفع اختلاف میان دو همسر، لازم الاجرا دانسته اند و حتى معتقدند اگر حکمین شرایطى بر زن یا شوهر بکنند، لازم الاجرا است اما در مورد جدایى ، حکم آنها به تنهایى نافذ نیست ، و ذیل آیه که اشاره به مساءله اصلاح مى کند با این نظر سازگارتر است . توضیح بیشتر را در این زمینه در کتب فقهى بخوانید.

انگیزه های طلاق

طلاق مانند هر پدیده دیگرى اجتماعى داراى ریشه هاى مختلفى است که بدون بررسى دقیق و مقابله با آن جلوگـیرى از بروز چـنین حادثه اى مشکل است ، و لذا قبل از هر چـیز باید به سراغ عوامل طلاق برویم و ریشه هاى آنرا در جامعه بخشکانیم ، این عوامل بسیار زیاد است که امور زیر از مهمترین آنها است :

الف - توقعات نامحدود زن یا مرد یکى از مهمترین عوامل جدائى است ، و اگر هر کدام دامنه توقع خویش را محدود سازند، و از عالم رؤ یاها و پـندارها بیرون آیند، و طرف مقابل خود را به خوبى درک کنند، و در حدودى که ممکن است توقع داشته باشند، جلوى بسیارى از طلاقها گرفته خواهد شد.

ب - حاکم شدن روح تجمل پـرستى و اسراف و تبذیر بر خانواده ها عامل مهم دیگرى است که مخصوصا زنان را در یک حالت نارضائى دائم نگه مى دارد، و با انواع بهانه گیریها راه طلاق و جدائى را صاف مى کند.

ج - دخالتهاى بیجاى اقوام و بستـگـان و آشنایان در زندگى خصوصى دو همسر، و مخصوصا در اختلافات آنها، عامل مهم دیگرى محسوب مى شود.

تجربه نشان داده است که اگـر هنـگـام بروز اختلافات در میان دو همسر آنها را به حال خود رها کنند و با جانبدارى از این یا از آن دامن به آتش این اختلاف نزنند چیزى نمى گـذرد که خاموش مى شود، ولى دخالت کسان دو طرف که غالبا با تعصب و محبتهاى ناروا همراه است کار را روز به روز مشکلتر و پیچیده تر مى سازد.

البته این به آن معنا نیست که نزدیکان همیشه خود را از این اختلافات دور دارند، بلکه منظور این است که آنها را در اختلافات جزئى به حال خود رها کنند، ولى هرگاه اختلاف به صورت کلى و ریشه دار درآمد با توجه به مصلحت طرفین ، و اجتناب و پرهیز از هر گونه موضع گیرى یکجانبه و تعصب آمیز دخالت کنند، و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.

د - بى اعتنایى زن و مرد به خواست یکدیـگـر، مخصوصا آنـچـه به مسائل عاطفى و جنسى برمى گردد، مثلا هر مردى انتظار دارد که همسرش پاکیزه و جذاب باشد، همچنین هر زن نیز چنین انتظارى از شوهرش دارد، ولى این از امورى است که غالبا حاضر به اظهار آن نیستند، اینجا است که بى اعتنایى طرف مقابل و نرسیدن به وضع ظاهر خویش و ترک تزیین لازم ، و ژولیده و کثیف بودن ، همسر او را از ادامه چـنین ازدواجى سیر مى کند، مخصوصا اگر در محیط زندگانى آنها افرادى باشند که این امور را رعایت کنند و آنها بى اعتنا از کنار این مساءله بگذرند.

لذا در روایات اسلامى اهمیت زیادى به این معنى داده شده ، چنانکه در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : لا ینبغى للمرئة ان تعطل نفسها: (سزاوار نیست که زن خود را بدون زینت و آرایش براى شوهرش بماند و در حدیث دیـگـرى از امام صادق (علیه السلام ) آمده است که فرمود: و لقد خرجن نساء من العفاف الى الفجور ما اخرجهن الا قلة تهیئة ازواجهن ! زنانى از جاده عفت خارج شدند و علتى جز این نداشت که مردان آنها به خودشان نمى رسیدند!!)

ه - عدم تناسب فرهنـگ خانوادگـى و روحیات زن و مرد با یکدیـگـر نیز یکى از عوامل مهم طلاق است ، و این مساءله اى است که باید قبل از اختیار همسر دقیقا مورد توجه قرار گیرد که آن دو علاوه بر اینکه (کفو شرعى ) یعنى مسلمان باشند، (کفو فرعى ) نیز باشند، یعنى تنها تناسبهاى لازم از جهات مختلف در میان آن دو رعایت شود، در غیر این صورت باید از بهم خوردن چنین ازدواجهائى تعجب نکرد.


ایجاد زمینه برای رجوع ( در طلاق رجعی )

لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخْرُجْنَ نه شما آنها را از خانه هایشان بیرون کنید، و نه آنها (در دوران عده ) بیرون روند .

گـرچـه بسیارى از بیخبران ، این حکم اسلامى را به هنگام طلاق اصلا اجرا نمى کنند، و به محض جارى شدن صیغه طلاق ، هم مرد به خود اجازه مى دهد که زن را بیرون کند، و هم زن خود را آزاد مى پـندارد که از خانه شوهر خارج شود و به خانه بستگان بازگردد، ولى این حکم اسلامى فلسفه بسیار مهمى دارد، زیرا علاوه بر حفظ احترام زن ، غالبا زمینه را براى بازگشت شوهر از طلاق ، و تحکیم پیوند زناشوئى ، فراهم مى سازد.

پـشت پـا زدن به این حکم مهم اسلامى که در متن قرآن مجید آمده است سبب مى شود که بسیارى از طلاقها به جدائى دائم منتهى شود، در حالى که اگر این حکم اجرا مى شد، غالبا به آشتى و بازگشت مجدد منتهى مى گشت .

ولى از آنجا که گـاهى شرائطى فراهم مى شود که نگهدارى زن بعد از طلاق در خانه طاقت فرسا است ، صورتی را استثناء کرده ، مى گوید: (مگر اینکه آنها کار زشت آشکارى را انجام دهند) (إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ).

مثلا آنقدر، ناسازگارى ، بدخلقى ، و بدزبانى با همسر و کسان او کند که ادامه حضور او در منزل ، باعث مشکلات بیشتر گردد.

...
(این حدود و مرزهاى الهى است ، هر کس از حدود الهى تجاوز کند به خویشتن ستم کرده ) (وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ).

چـرا که این قوانین و مقررات الهى ضامن مصالح خود مکلفین است ، و تجاوز از آن خواه از ناحیه مرد باشد یا زن لطمه به سعادت خود آنان مى زند.

و در پـایان آیه ضمن اشاره لطیفى به فلسفه عده ، و عدم خروج زنان از خانه و اقامتگاه اصلى ، مى فرماید: (تو نمى دانى شاید خداوند بعد از این ماجرا وضع تازه و وسیله اصلاحى فراهم سازد) (لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِکَ أَمْرًا).

با گذشتن زمان ، طوفان خشم و غضب که غالبا موجب تصمیمهاى ناگهانى در امر طلاق و جدائى مى شود فرو مى نشیند، و حضور دائمى زن در خانه در کنار مرد در مدت عده ، و یادآورى عواقب شوم طلاق ، مخصوصا در آنجا که پاى فرزندانى در کار است ، و اظهار محبت هر یک نسبت به دیگرى ، زمینه ساز رجوع مى گردد، و ابرهاى تیره و تار دشمنى و کدورت را غالبا از آسمان زندگى آنها دور مى سازد.

جالب اینکه در حدیثى از امام باقر (علیه السلام ) مى خوانیم : المطلقة تکتحل و تختضب و تطیب و تلبس ما شائت من الثیاب ، لان الله عز و جل یقول لعل الله یحدث بعد ذلک امرا لعلها ان تقع فى نفسه فیراجعها. (زن مطلقه در دوران عده اش مى تواند آرایش کند، سرمه در چشم نماید، و موهاى خود را رنـگـین ، و خود را معطر، و هر لباسى که مورد علاقه او است بپوشد، زیرا خداوند مى فرماید: شاید خدا بعد از این ماجرا وضع تازه اى فراهم سازد، و ممکن است از همین راه زن بار دیگر قلب مرد را تسخیر کرده و مرد رجوع کند)!

همانـگـونه که گفتیم تصمیم بر جدائى و طلاق غالبا تحت تاءثیر هیجانهاى زودگذر است که با گذشت زمان و معاشرت مستمر مرد و زن در یک مدت نسبتا طولانى (مدت عده ) و اندیشه در پـایان کار، صحنه به کلى دگرگون مى شود، و بسیارى از جدائیها به آشتى منتهى مى گردد اما به شرط اینکه دستورهاى اسلامى فوق یعنى ماندن زن در مدت عده در خانه همسر سابق دقیقا اجرا شود.


برگرفته از: تفسیر نمونه

ذیل آیات 1 سوره طلاق و 35 سوره نساء 


  • محمد تدین (شورگشتی)

نظرات  (۱)

  • یار عبد فاطمه
  • سلام علیکم
    پست بسیار مناسبی بود تو این زمان
    یکی از دوستای من میگه حتی اسمشم به زبون نیارید؛عرش خدا با این کار به لرزه در میاد
    التماس دعا
    پاسخ:
    سلام علیکم
    بله متأسفانه آمار طلاق تو این دور و زمونه فاجعه باره!
    راهش برگشت به توصیه های قرآنی ست:
    1 - اگر اختلافی پیش آمد که خوب طبیعی هم هست ، بزرگی از خانواده شوهر و بزرگی از خانواده همسر ورود پیدا کرده و مشکل را بررسی و قضیه را اصولی حل کنند.
    2 - به هر عنوان طلاق رجعی داده شد زن در مدت عده در منزل مرد بماند تا زمینه برگشت مجدد فراهم شود. می دانید این رجوع اصلا نیاز به عقد مجدد هم ندارد و در واقع زنی که در عده طلاق رجعی ست به منزله همسر انسان است و انداختن روسری بر او بوسیدن او و ... برگشت از طلاق تلقی خواهد شد.
    به امید زندگی بهتر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی