ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

نامه در چاه :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

نامه در چاه

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۵ ب.ظ

«مسیح در شب قدر» عنوان کتابی است که انتشارات «صهبا» دی ماه سال گذشته منتشر کرده است و در آن مجموعه‌ی خاطرات و تصاویر دیدارهای رهبر انقلاب با خانواده های شهدای ارمنی و آشوری منتشر شده است.

این کتاب در بخش 25 خود به ماجرای دیدار رهبر انقلاب با خانواده‌ی شهید «آلفرد گبری» در تاریخ 28 بهمن 1389 می پردازد و این دیدار را از زبان «روبرت گبری» برادر شهید روایت می کند.

به گزارش شفقنا، در بخشی از این روایت «روبرت گبری» به حضور خود در مسجد جمکران اشاره می کند. متن اظهارات برادر شهید و پاسخ رهبر انقلاب به نقل از صفحات 431 و 432 این کتاب به حضور مخاطبان محترم تقدیم می شود:

«[روبرت گبری:] من خودم عاشق هیئتم، محرم هر شب می ‎روم. تازه جمکران هم رفته‎ ام. وقتی این را به ایشان می‎ گویم اصلا تا اسم جمکران را می ‎شنوند، یک لبخند زیبا می ‎زنند و می‎ گویند؛ جمکران، به ‎به.

می‎گویم که من نامه نوشته ‎ام و در چاه جمکران انداخته‎ ام.

[آیت ‎الله خامنه‎ ای:] «حالا آن نامه را نمی‎ خواهد آنجا بیاندازید. شما جمکران اگر رفتی، برو آنجا، یک آقایی وجود دارد که بدان این آقا می ‎شنود حرفت را. مخاطب قرارش بده. خودت بدان داری با یکی حرف می‎ زنی. با او حرف بزن، بدان که خدای متعال جواب می ‎دهد. تردید در این نداشته باش، درست می ‎شود. نامه ی داخل چاه و اینها لزومی ندارد. نه یک سند درستی دارد، نه لازم است. حالا به فرض، سند هم داشته باشد، چیز لازمی نیست. آن‎هایی که قدرت کار را دارند، می‎ توانند تصرف کنند، آنها محتاج به نامه نیستند. وقتی خواستی حرف بزنی، دلت به حرکت می ‎آید، به حرف می ‎آید. برو با دلت با آنها حرف بزن.

من یک وقتی یک شعری گفته بودم درباره ی امام زمان سلام ‎الله علیه. رفتم جمکران و خب تضرع و توجه و نماز و همین اعمال که هست، دیدم آرام نمی ‎گیرم، راحت نمی ‎شوم. بلند شدم و ایستادم. دفترم هم در جیبم بود، دفتر شعر. درآوردم، گفتم آقاجان این شعر را برای شما گفته ‎ام، می‎ خوانم برایتان. شروع کردم شعر را خواندن،  آهسته البته. هیچ‎کس هم متوجه نبود. یک غزلی بود از ابتدا تا آخر غزل را خطاب به حضرت خواندم، گمان می ‎کنم تأثیری که آن غزل در حال من کرد، آن نماز مخصوص و آن چیزها نکرد. آدم با دلش که حرف بزند، اینطوری است.»

 

  • محمد تدین (شورگشتی)

نظرات  (۲)

  • گروه هنر و تو
  • سلام . وبلاگ خوبی داری ولی تا حالا دقت کردی چیا کم داری ؟ یه لوگوی خوب و یه قالب خفن . می خوای وبلاگت مثل سایت شه . یعنی از این حالت خشک وبلاگی در آد . پس طراخیاتو به گروه ما بسپر . اگه هنوز به کیفیت کار ما ایمان نیاوردی پس یه سر به وبلاگمون بزن http://honaroto.blog.ir/ هم قالبشو خوب ببین و هم طراحی ها و لوگوهاش رو . حالا اگه تو هم دوست داری یه لوگو و یه قالب خفن عین خودمون داشته باشی برو به قسمت سفارشات وبلاگ یا پاسخت رو به این ایمیل بفرست : info.honaroto@gmail.com
    آرزو دارم در این شب های عزیز ....ناخواسته به دست آورید،،، آنچه را که بیصدا از قلبتان گذر کرده است،،،، و آنگاه شگفت زده با خود بیاندیشید؛
    پاسخ:
    کاملش کنم؟!
    ... که بود که بر خواسته ام آمین گفت؟!
    ممنون از همه کسانی که دعاگو بودند
    -دعاگویتانم-

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی