ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

قیمت :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیمت» ثبت شده است

حراج

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۰ ب.ظ

فکر می کردم قیمت دارم!

نظر دیگران هم کم و بیش همین بود!

کاش خودم را به حراج نگذاشته بود!!


+ با رسوایی هم هر چه بجنگی بر آن افزوده ای!!

جرم نابخشودنی شیخ!!

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۵ ق.ظ

منتظر مسافر بود!

تا ما رو دید دنده عقب گرفت و خودشو به ما رسوند.

سعیم بر اینه پیش از سوار شدن، قیمت رو طی کنم!

- تا ... چند میرین؟!

- 25 تومان

- زیاده

- نه قیمت خوبی بهتون گفتم!

کنار رفتم ، ماشین دومی ترمز کرد...


- تا ... چند میرین؟!

- 20 تومان

- 15 بیشتر نمی دم

- سوار شین

مشغول سوار شدن بودیم، راننده اول :

- باشه همون 15 

اما کار از کار گذشته بود. 

شروع کرد به داد و هوار کشیدن:

- شمام شدین شیخ؟!

  هی برین رو منبر برا مردم حرف بزنین!!!

  نه بابا خبری نیست که نیست!!

  از ساعت 4 منتظر ...

و او همچنان مشغول بلغور کردن بود که ماشین ما راه افتاد.

و ماشین های بعدی که از تموم ماجرا به همون ته قصه رسیده بودند!!

اگه فردای روزگار جرم نابخشودنی آخوندی رو شنیدین که راننده سواری با کمال شجاعت و بدون ترس از نظام، مثل یک شیر بر سر و کله ش فریاد برآورده که: شمام شدین شیخ؟! هی برین رو منبر برا مردم حرف بزنین و ... ، بدونین قصه ما بوده!