ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

بایگانی فروردين ۱۳۹۴ :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۲۵۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

این گناه را نکن ، بقیه آزاد

دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ق.ظ

مردى خدمت حضرت رسول (ص ) آمد و عرض کرد: مرا راهنمائى کن به نافعترین کارها.

حضرت فرمود:

اصدق و لا تکذب و اذنب من المعاصى ما شئت: راستگوئى را پیشه کن و از دروغ بپرهیز هر گناه دیگرى مى خواهى انجام ده!

از این سخن مرد در شگفت شد و فرمایش ‍ آنجناب را پذیرفته و مرخص گردید.

با خود گفت پیغمبر(ص ) مرا از غیر دروغگوئى نهى نکرده پس اکنون بخانه فلان زن زیبا مى روم و با او زنا مى کنم!

همینکه بطرف خانه او رفت ، فکر کرد اگر این عمل را انجام دهد و کسى از او بپرسد از کجا میآئى؟ نمى تواند دروغ بگوید و بر فرض راست گفتن به کیفر شدید و بدبختى بزرگى مبتلا مى شود ؛ لذا منصرف شد.

باز فکر کرد گناه دیگرى انجام دهد ؛ همین اندیشه و خیال سراغش آمد!!

در نتیجه: از همه گناهان بواسطه ترک دروغ ، دورى جست .


منبع:

داستانها و پندها جلد 1 .

گردآورى و تنظیم : مصطفى زمانى وجدانى

تعداد کتب آسمانی

دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۳۸ ق.ظ

 ابوذر غفاری می گوید:

از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره تعداد انبیا و کتابهایی که به آنها داده شده است سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

تعداد پیامبران 124000 است که 313 نفر آنها رسول و بقیه نبی بودند من جمله حضرت آدم.

چهار پیغمبر از اینها عرب بودند: هود و صالح و شعیب و  محمد(ص).

کتابهایی که بر پیامبران نازل شده، یکصد و چهار کتاب است:

ده کتاب بر حضرت آدم علیه السلام، پنجاه کتاب بر حضرت شیث علیه السلام، سی کتاب بر حضرت ادریس علیه السلام و ده کتاب بر حضرت ابراهیم علیه السلام نازل شده است که جمعا صد کتاب می شود . و تورات بر حضرت موسی علیه السلام، انجیل بر حضرت عیسی علیه السلام، زبور بر حضرت داوود علیه السلام و قرآن بر محمد(ص). (با این حساب قرآن یکصد و چهارمین ، و آخرین کتاب آسمانی است)  - تفسیر مجمع البیان ذیل آیه ( ان هذا لفی الصحف الاولی صحف ابراهیم وموسی ) سوره مبارکه اعلی -

مساحت گردو!

دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۵ ق.ظ

ابن سینا در سن بیست سالگی تمام علوم زمان خود را فرا گرفته بود .

روزی به مجلس درس ابن مسکویه حاضر شده و با کمال غرور گردوئی را جلوی استاد گذاشت و گفت:

مساحت این گردو را حساب کن!

استاد در جواب او جزوه ای در علم اخلاق جلوی رویش گذاشت! و گفت : پیش از آن ، این لازم است!

وصایای اسکندر

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۸ ب.ظ

اسکندر مقدونى فاتح 36 کشور جهان در 21 سالگى به حکومت رسید و در 36 سالگى بر اثر بیمارى از دنیا رفت .

در هنگام مرگ دو وصیت به مادرش نمود:


1 - دستم را از تابوت بیرون بگذار ( تا همه ببینند در نهایت ، حتی انسانی چون من با دست خالى از دنیا رفته و چیزى با خود نخواهد برد!!

2 - از تمام مردم دعوت نمائید تا در مجلس عزای من شرکت کنند، مشروط بر اینکه مدعوین ، عزیزى را از دست نداده باشند.


مادر به وصیت دوم هم عمل کرد اما هرچه به انتظار نشست تا مردم در مجلس عزای فرزندش شرکت کنند، کسى نیامد.

به فکر فرو رفت و دانست اسکندر بهترین وسیله تسلیت او را فراهم کرده است ( چون مرگ و میر مال همه است و کسی نیست که عزیزی را از دست نداده باشد! )

عشق های قبل از ازدواج

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۴۲ ب.ظ

عشق قبل از ازدواج

عموم مردم از "عشق" به عنوان یکی از گرانبهاترین تحفه های هستی یاد می کنند و عاشق بودن را سعادت خود می دانند. کم تر کسی یافت می شود که از آن گریزان باشد و در ژرفای دل خویش آن را آرزو نکند. قبل از هر چیز باید دانست که عشق عبارت است از: دوستی و محبت در حد زیاد.

و آن بر دو نوع است:
عشق الهی، که مراد از آن محبت و دوستی وافر نسبت به خداوند متعال و هر کسی که در جهت و طریق اوست، می باشد مانند: عشق و دوستی نسبت به پیامبر خداصلی الله علیه وآله، ائمه اطهارعلیهم السلام و اولیاء اللَّه. چنین عشق و محبتی، ممدوح، و دارنده آن قابل ستایش است.
نوع دیگری از عشق، عشق مجازی است که منشأ آن، خواسته های غریزی و امیال نفسانی می باشد و بحث ما در این مقاله، بر محور این عشق متمرکز است؛ عشقی که برخی از جوانان در دوران جوانی به آن دچار شده و خواسته یا ناخواسته سرنوشت خود را دست خوش ناملایمات آن می سازند(1) و در بیشتر مواقع باناکامی و شکست مواجه می شوند. چنین عشقی، ارمغانی جز پشیمانی و از بین رفتن نقد جوانی برای آنها به همراه نخواهد داشت.

به قول مولوی:
عشقهایی کز پی رنگی بُوَد
عشق نَبوَد عاقبت ننگی بُوَد

گروهی بر این باورند که شروع زندگی بدون عشق، ورود به کارزار نامشخصی است که هیچ تجربه ای در آن نیست.
این گروه، از عشق به عنوان ضامن زندگی مشترک یاد می کنند و هر پیوندی را که عاری از عشق پیشین باشد، نفی می نمایند. ایشان بر این عقیده اند که آشنایی دو جوان و رفتارهای محبّت آمیزشان، پایداری زندگی آینده آنان را تضمین می کند و آن گاه با شناختی دقیق از یکدیگر پا به عرصه زندگی می گذارند و... .
همه این حرفها یک روی سکّه است و خوب است در اینجا روی دیگر سکّه را هم بنگریم و از حقایق آن با خبر شویم. متأسفانه افرادی که دم از عشق پیش از ازدواج - که معمولاً به صورت خیابانی یا اینترنتی و یا... پدید می آید - می زنند، خود و دیگران را فریب می دهند و یا از حقیقت همیشه تلخی که در ادامه این داستانها به وجود می آید، خبر ندارند؛ حقیقتی که آمار و ارقام از آن خبر می دهد و دفاتر طلاق از چهره آن پرده بر می دارد.
تحقیقات نشان می دهد 95 درصد از ازدواجهای اینترنتی و خیابانی ناموّفق هستند.(2)
به راستی اگر عشقی که ادعا می کنند، ضامن پیوند آنها می باشد، پس چرا بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی از زندگی، سر از دادگاه ها و دفترهای طلاق در می آورند؟ چرا آن دو دلداده عاشق این چنین به خون هم تشنه اند؟ مگر آنها یکدیگر را از صمیم قلب دوست نداشتند و تمام وجود یکدیگر را با عشق در نیامیخته بودند؟
بعد از تحقیق و تأمل به این نتیجه می رسیم که شکست در زندگی مشترک، دارای علل فراوانی است که یکی از مهم ترین آنها عشقهای غلط قبل از ازدواج است. ما در این رهگذر به برخی از آثار عشق مجازی قبل از ازدواج اشاره می کنیم:

1. شناخت سطحی :
به طور کلی، عشق یا همان علاقه شدید قلبی، راه تعقل و تفکر را بسته و عیوب معشوق را بر عاشق می پوشاند. عاشق چیزی جز زیباییهای معشوق را نمی بیند؛ حتّی کاستیها و نقایص او را کمال می انگارد. به عبارت دیگر، محبّتی که پشتوانه معرفتی نداشته باشد، باعث می شود انسان کورکورانه در مقابل فرد مورد نظر، تسلیم شود و با تفکر و تعقل در مورد آن تصمیم گیری نکند. از همین رو، وقتی دو جوان از دو جنس مخالف با هم آشنایی پیدا می کنند، به علت شور و هیجان زیادی که دارند، فقط در فکر برقراری ارتباط صمیمی با هم هستند. دختر به این می اندیشد که چگونه محبوبیت خویش را نزد پسر افزایش دهد و پسر در این اندیشه است که چگونه می تواند اوقات بیشتری را با او بگذراند و از همراهی او لذت ببرد.

و به قول حافظ:
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

بنابراین، هیچ یک در فکر بررسی دقیق طرف مقابل نیست و سعی می کند او را همان طور که می خواهد، ببیند؛ نه آن طور که هست. در نتیجه، شناخت آن دو، یک شناخت سطحی است که محدوده آن در چشم و ابرو و صورت و قیافه خلاصه می شود و حتی هنگام گفتگو در مورد روحیات هم، به بحث در مورد خصوصیاتی می پردازند که آتش عشق را در میان آنها شعله ور می کند؛ به طوری که هرگز از نقاط تاریک روحیات خویش سخنی به میان نمی آورند تا نکند این محفل عاشقانه بر هم ریزد و اینجاست که آغازی برای یک سرانجام و پایان تلخ شکل می گیرد. عدم شناخت واقعی دو طرف از یکدیگر موجب تشدید روابط عاشقانه می شود و شعله های این عشق، ریشه های عقل و خرد را می سوزاند.(3)
سرانجام با اصرار فراوان و کشمکشهای خانوادگی موفق به ازدواج می شوند؛ ازدواجی که با گذشت هر روز، حرارت عشق آنها را نیز کاهش می دهد و نقطه های مبهم وجودشان که قبلاً در صدد مخفی کردن آنها بودند، برای هم آشکار می شود. از این رو، روند نزولی عشقشان آن قدر ادامه می یابد که آنها را به دشمنانی سرسخت تبدیل می کند و بدین ترتیب، پس از گذشت مدت کمی از زندگی، دعواها، تنشها، پرخاشها و خرده گیریها شروع می شود و دنیای رمانتیک تصوراتشان به معرکه جنگ و جدال تبدیل می گردد و آن گاه چاره ای جز متارکه نمی بینند.

2. وعده های دروغین :
دختر و پسری که قبل از ازدواج رابطه غیر مجاز دارند و به معاشقه می پردازند، معمولاً از جاده اعتدال خارج می شوند و شخصیت خویش را برای هم آن چنان معرفی می کنند که هر یک از دیگری فرشته ای بی نقص در ذهن می پروراند.
همچنین در این دوران هر کدام وعده های دست نیافتنی بسیاری را به دیگری می دهد. به عنوان مثال، پسرها می گویند: "برای لحظه ای نیز تو را تنها نخواهم گذاشت." "تمام زندگی من تو هستی." "لحظه به لحظه به تو عشق خواهم ورزید." و وعده های اقتصادی خود را این گونه بیان می کند: "بهترین منزل را در بهترین نقطه شهر برایت مهیا می کنم." "زیباترین لباسها را برایت فراهم می کنم." و...

این وعده های خیالی افزون بر آنکه اکثراً دروغ است، نشانگر شخصیت نامتعادل می باشد و به قول امیر المؤمنین علیه السلام: "خصلتی زشت تر از دروغ گویی نیست."(4) از این رو، باعثِ به وجود آمدن یک تصور غلط برای طرفین، قبل از ورود به زندگی می گردد و آنها با همین تصورات و توقعات، وارد زندگی مشترک می شوند و هنگامی که در متن زندگی قرار گرفتند، حقایق تلخ و بعضاً غیر قابل تحملّی را می بینند که موجب یکّه خوردنشان می گردد و همین غافل گیری سبب می شود تا اولین برخورد آنها با اتهام به یکدیگر و آگاهی به عدم صداقت طرف مقابل آغاز شود. و این نتیجه همان وعده های پوچ و تهی است که بی حساب به یکدیگر می دادند؛ غافل از آنکه "اَلْکِذْبُ فَسَادُ کُلِّ شَی ءٍ؛ دروغ تباه کننده همه چیز است."(5)

3. عدم اعتماد
یکی از بارزترین آثار عشق مجازی قبل از ازدواج، عدم اعتماد به یکدیگر است. در این پیوندها هیچ یک از دختر و پسر به گذشته یکدیگر اعتماد ندارند و به دیده شک به هم می نگرند. این حالت بیشتر در پسرها دیده می شود. پسران به طور طبیعی به این فکر می افتند که از کجا معلوم، همسرم قبل از من با کس دیگری نیز آشنا نبوده باشد و پس از این نیز طرح دوستی با کسی دیگر نریزد و دامانش به خیانت آلوده نشود. شاید دست دیگران نیز به حریم او راه پیدا کرده است! آیا من اولین و تنها کسی هستم که به محدوده شخصی او قدم می گذارد یا غیر از من پای کس دیگری هم در میان بوده است؟
البته این تصورات خیلی هم بی ربط نیست؛ چرا که اساساً دختری که بتواند با پسری این چنین ارتباط برقرار کند، معنایش این است که جرأت برقراری این گونه ارتباطها را با پسرهای دیگری هم داشته و گرنه هرگز پاسخ مثبت به هیچ جنس مخالفی برای برقراری ارتباط خارج از محدوده دینی نمی داد؛ حتی به همین شخصی که الآن شوهر اوست.
از این رو، کارشناسان به تمام دختران توصیه می کنند از دادن پاسخ مثبت به خواستگاران خیابانی خودداری کنند؛ چرا که در اکثر موارد زندگیهای این افراد با بی اعتمادی مرد به آنها همراه می گردد و عاقبت از هم می پاشد.

باید دختران در انتظار خواستگار مطلوب خویش بمانند؛ زیرا اولاً این انتظار با فطرت دختران که بر پایه حیا استوار است، بیشتر سنخیت دارد و باعث می شود این گوهر با ارزش که برای دختران از بایسته ترین ویژگیها محسوب می شود، محفوظ بماند و ثانیاً انتظار کشیدن و عمری آسوده زیستن بهتر از ارتباط غیر مشروع و شکست غیر قابل جبران در زندگی است. شاید در ابتدا فکر کنید این خواستگار، مرد رویاهای شما نیست؛ ولی مطمئن باشید حتی اگر خودتان نیز اقدام می کردید، نمی توانستید به مرد مورد نظر خویش دست پیدا کنید؛ چون هرگز انسان نمی تواند کسی را پیدا کند که به طور کامل و از همه لحاظ مطابق میل و خواسته اش باشد.
پس بهتر است در این ماجرا طبق سنت دیرینه و مرسوم خویش که ریشه در آیین مذهبی و ملّی مان دارد، عمل کنیم و پس از انجام تحقیقات لازم در خصوص شخصیت خواستگار مورد نظر، به خداوند متعال توکل کنیم.

و اما عشق چه می شود؟
شاید خواننده گرامی بگوید: شما بدون در نظر گرفتن نیازِ انسان به عشق ورزی و محبت، هر چه خواستید گفتید. مگر می شود به جوان بگوییم که عاشق نباش! مگر می شود این موهبت خدادادی را از او سلب کرد! اصلاً یکی از مهم ترین و به یاد ماندنی ترین خاطرات زندگی، مربوط به معاشقه های دوران جوانی است. چگونه از جوانها بخواهیم در صدد ساختن خاطره های شیرین برای آینده شان نباشند!
پاسخ این است که ما هرگز با عشق مخالف نیستیم و هرگز در صدد رد کردن آن نخواهیم بود. چگونه آن را رد کنیم! در حالی که ادبیات و فرهنگ دینی ما پر است از مفاهیم عاشقانه؛ به طوری که از مجموع آنها اهمیّت عشق در زندگی انسان دانسته می شود؛

چنان که حافظ می گوید:
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه سر بسپارند چاره نیست

و نیز می گوید:
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

پس نه ما، بلکه هیچ کس نمی تواند لزوم عشق را در زندگی بشر رد کند. حتی باید گفت: یکی از مهم ترین تفاوتهای آدمی با موجودات دیگر، عاشق شدنِ اوست؛ اما همان طور که گفتیم، عشق واقعی و اصیل، عشقی است که در راه خداوند متعال و برای او تحقق پذیرد؛ حتّی اگر این عشق در مورد خانواده، همسر و فرزندان باشد.

چاره کار:
چرا عده ای خود را محتاج عشق قبل از ازدواج می بینند؟ آیا نیاز به عشق در این مرحله یک نیاز طبیعی است؟
حقیقت آن است که عشقهای آتشین امروزی، محصول دوری از سیستم پیشنهادی اسلام در مورد ازدواج است. اصولاً عمل به پیشنهادات اسلام در زمینه ازدواج، از به وجود آمدن زمینه عشقهایی که دارای آثار سوء است، جلوگیری می کند و دیگر، اشخاص نیازی به عشقهای این چنینی در خود احساس نمی کنند؛ زیرا عشق نتیجه نیاز است و بنابراین، دو نفر به دلیل احتیاج و دوری از یکدیگر، در آتش محبت می سوزند و گرنه وقتی که وصال مهیا می شود، عشق نیز از بین می رود؛ چرا که نیاز بر طرف می شود. به قول افلاطون: "وصال مدفن عشق است."

امروزه دخترها و پسرها تا سالها بعد از بلوغ جنسی، موفق به ازدواج نمی شوند و باید در آتش هجران جنس مخالف بسوزند و فشار وارده از قوای جنسی را تحمل کنند. همین عدم دسترسی و عدم ارضای جنسی در وقت مناسب، به اضافه دیدن جنس مخالف، سبب کشش و جذبه ای می شود که منجر به عشق مجازی می گردد. آنها به خاطر شعله کشیدن نیازهایی که همه وجودشان را فرا گرفته، بدون در نظر گرفتن معیارهای انتخاب، با یک نگاه دل می بازند و آن را پنجره ای به سمت آزادی خود می پندارند.

بنابراین، ازدواج نکردن در زمان نیاز و در نتیجه، دور ماندن دو جنس مخالف برای مدتهای طولانی از یکدیگر، مهم ترین علت ایجاد عشق غلط می باشد و حال آنکه در اسلام برای جلوگیری از ایجاد چنین عشقهای مجازی و در امان ماندن از آسیبهای ناشی از آن، ازدواجِ به هنگام مورد سفارش است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: "مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ اَنْ لَا تَطْمَثَ اِبْنَتُهُ فِی بَیْتِهِ؛(6) از سعادت مرد آن است که دخترش در خانه او عادت ماهانه نبیند." این بدان معناست که هر چه سریع تر باید در جهت ازدواج فرزند خود اقدام کرد. بنابراین، دختر و پسر قبل از آنکه آینده شان از جانب آثار مخرّب عشقهای زود گذر و خیابانی تهدید شود، در کنار هم قرار می گیرند و از همان ابتدا به آرامش می رسند و این نکته از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چون با وجود ازدواجهای اسلامی، زوج جوان بدون داشتن گذشته ای پر از التهاب و اضطراب، عاری از هر گناه و انحراف، زندگی مشترک خویش را شروع می کنند و جامعه ای که چنین زوجهایی در آن باشد، جامعه ای کم طلاق، پر نشاط و سالم خواهد بود.
با توجه به اینکه هنوز فرهنگ ازدواجهای اسلامی در جامعه ما پیدا نشده است، باید جوانان تمام سعی خود را در جهت کنترل غرایز و مهار کردن علایق خویش بگمارند و بدانند که با این کار علاوه بر تضمین آینده اخلاقی و روانی خویش، از اجر اخروی نیز برخوردار خواهند شد که پاداشی معادل پاداش شهید دارد؛ چه آنکه امام صادق علیه السلام فرمودند: "مَنْ عَشِقَ شَیْئاً وَ کَتَمَ وَ عَفَّ وَ مَاتَ ماتَ شَهِیداً؛(7) هر کس به چیزی عاشق شود و آن را ابراز نکند و عفت به خرج دهد و در همین حال بمیرد، شهید از دنیا رفته است."

به هر حال، کنترل غرایز در چنین شرایطی تنها راه ممکن برای جوانان است؛ خصوصاً دختران که خلقتشان بر اساس محبت شکل گرفته و در صورت ایجاد علاقه، به سختی می توانند از کسی دل بکنند. آنها باید از محیطهایی که امکان ورودشان به عرصه های پر خطر را تقویت می کند، خودداری کنند. به عنوان مثال، یکی از این محیطهای پر خطر، چت در اینترنت است که متأسفانه بعضی از خانواده ها از خود درایتی بروز نمی دهند و دختران جوان خود را در این محیط، آزاد می گذارند که نتیجه آن در برخی مواقع، دوستیهای نافرجام، از بین رفتن آبروی اجتماعی، تهدید آینده و دهها ضایعه دیگر است.

محبت بعد از ازدواج :
نیاز انسان به محبّت ورزی نسبت به جنس مخالف غیر قابل انکار است و هیچ زمانی برای انتظار این محبّت بهتر از زمان بعد از ازدواج نیست؛ آن زمان که دو جوان به عقد هم در می آیند و قرار است عمری با هم زندگی کنند.
ازدواج میعادگاهی است که دو انسان را با دو سلیقه و دیدگاه مختلف در کنار یکدیگر جمع می کند و قرار بر این است که این پیمان تا پایان عمر باقی بماند؛ اما مگر می توان بدون هیچ گونه جنجال و برخوردی در عین صلح و صفا با هم زندگی کرد! حتی اگر آن دو خیلی به هم شبیه باشند، باز هم در صحنه هایی از زندگی با تناقص و اختلاف رأی مواجه می شوند.
تنها عاملی که باعث می شود آن دو بتوانند به زندگی خویش ادامه دهند، وجود محبّت و علاقه وافر است. به راستی آیا شما اکسیری کارسازتر از محبّت می شناسید که بتواند دو نفر را با سلایق متفاوت در کنار هم جمع کند؟ آیا چیزی جز صمیمیت می تواند آنها را بر نادیده گرفتن عیوب و نقایص یکدیگر موفق کند؟

علاوه بر این، محبّتی که در آن زمان ایجاد می شود، صادقانه و از صمیم قلب خواهد بود؛ به خلاف دوستیهای کاذب که پر از اضطراب و تقبیحات اجتماعی است. زوجین در سایه محبّتهای بعد از ازدواج می توانید کمبودهای عاطفی و نیازهای احساسی خویش را به طور کامل جبران کنند.

بنابراین، جوانان می توانند با کمی صبر و تحمل و اندکی سعی و تلاش به همراه اهتمام والدین برای ازدواج به موقع آنان، خود را از گرداب دوستیهای قبل از ازدواج برهانند و محبّت سرشار خویش را برای بعد از آن ذخیره کنند تا با این کار برای همیشه طعم شیرین محبّت ورزی را در زندگی بچشند.



  • پاورقــــــــــــــــــــی


1) امام رضاعلیه السلام فرمود: "اَلْحُبُّ دَاعِی الْمَکَارِهِ؛ عشق و محبت مایه گرفتاری است." (میزان الحکمة، محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، اول، 1375 ش، ج 1، ص 498.
2) افق حوزه، ش 27، 9/4/82، ص 6؛ به نقل از کتاب آمارها پرده بر می دارند، اصغر جدایی، ص 112.
3) این برداشتی است از کلام امیر عارفان حضرت علی علیه السلام که می فرماید: "مَنْ عَشِقَ شَیْئاً اَعْشَی بَصَرَهُ وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ؛ هر کس به چیزی عشق بورزد، دیده بصیرتش را کور می کند و قلبش را مریض می گرداند." (نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات مشرقین، ششم، خطبه 109).
4) لَا شِیمَةَ اَقْبَحَ مِنَ الْکِذْبِ." (میزان الحکمة، ج 3، ص 2677، ح 17398.)
5) عیون الحکم و المواعظ، ص 43.
6) حدائق الناضرة، محقق بحرانی، مؤسسه نشر اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1377 ش، ج 23، ص 154.
7) مغنی المحتاج، محمد بن الشربینی الخطیب، بیروت، انتشارات مصطفی البابی الحلبی، 1376 ق، ج 1، ص 350.


منبع:

مجله مبلغان ش 97

موسیقی از دیدگاه مراجع

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ب.ظ


موسیقی از منظر امام خمینی رحمه الله

«موسیقی از اموری است که البته هر کس به حسب طبع خوشش می آید لیکن انسان را از جدیّت بیرون می برد و به یک موجود هزل و بیهوده [تبدیل می کند.] موسیقی فکر انسان را طوری می کند که دیگر نتواند در غیر محیط موسیقی و شهوات و اموری که مربوط به موسیقی است، فکر بکند.»

رهبر معظم انقلاب اسلامی:
«موسیقی اگر انسان را از یاد خدا و معنویت غافل کند و به ابتذال، گناه و بیکارگی بکشاند، حرام است.»

مقام معظم رهبری در پاسخ به سؤالی فرمودند: «این که ما بگوییم موسیقی بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی است، نه، من به این معتقد نیستم که موسیقی یک چنین کششی داشته باشد.

بهتر است بگوییم موسیقی یکی از راه های مبارزه با تهاجم فرهنگی است. بله، یکی از راه هاست. البته با شرایطی می تواند باشد امّا این را، بهترین راه نمی دانم.

ببینید، در مورد موسیقی دو حرف وجود دارد: یکی این که ببینیم، اساسا مشخصه های موسیقی حلال و حرام چیست و دیگر این که بیاییم، در مصداق، مرزهایی را مشخص کنیم تا جوانان بدانند که این یکی حرام و این یکی حلال است.

البته این دومی کار آسانی نیست، کار دشواری است. که انسان از این اجراهای موسیقی های گوناگون ـ موسیقی خارجی، موسیقی ایرانی هم با انواع و اقسامش، با کلام، بی کلام ـ بخواهد، یکی یکی این ها را مشخص کند اما مشخصه های کلی یی دارد که آن را می شود، گفت.

البته من هم در جاهایی به بعضی از اشخاصی که دست اندر کار بودند، آنچه را که می توانستم و می دانستم، گفته ام. حالا هم مختصری برای شما عرض می کنم. ببینید. موسیقی اگر انسان را به بیکارگی و ابتذال و بی حالی و واخوردگی از واقعیّت های زندگی و امثال این ها بکشاند، این موسیقی، موسیقی حلال نیست، موسیقی حرام است.

موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقی حرام است.

موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوترانی تشویق کند، این موسیقی حرام است.

نظر اسلام این است.

موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نیست. این هایی را که من گفتم، بعضی از آن ها در موسیقی بی کلام و در سازهاست، بعضی هم حتّی در کلمات است.

یعنی ممکن است فرضا یک موسیقی ساده ی بی ضرری را اجرا کنند لیکن شعری که در این موسیقی خوانده می شود، شعر گمراه کننده یی باشد. شعر تشویق کننده ی به بی بندوباری، به ولنگاری، به شهوترانی، به غفلت و این طور چیزها باشد، آن وقت حرام می شود.

بنابراین، آن چیزی که شاخص حرمت و حلّیت در موسیقی است ـ نظر شریف امام رحمه الله هم در اواخر حیات مبارکشان که آن نظریه را در باب موسیقی دادند، اشاره به همین مطلب بود ـ این است.

موسیقی لهوی داریم. ممکن است موسیقی ـ به اصطلاح فقهی اش ـ موسیقی لهوی باشد. لهو یعنی، غفلت یعنی، دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت دور شدن از واقعیّت های زندگی، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی بندوباری این موسیقی می شود حرام.

اگر این با کیفیّت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود، فرقی نمی کند. شما می گویید زبان بین المللی. آن موسیقی یی که به قول خود شما مرزها را در نوردیده و در جاهایی پخش شده، آیا این لزوما موسیقی خوبی است؟ صرف این که یک موسیقی از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهای مختلف برود و یک عده طرفدار پیدا کند، مگر دلیل خوب بودن موسیقی است؟ نه، به هیچ وجه.

ممکن است یک موسیقی یی باشد که به شهوترانی و نشاط های شهوی جوانی تحریک می کند، طبیعی است که یک مشت جوانی که غفلت زده هستند، از این موسیقی خوششان می آید.

هر جایی که در دنیا دستشان به این نوار بیفتد، از آن نوار استفاده می کنند. این دلیل خوب بودن موسیقی نیست. من نمی توانم به طور مطلق بگویم که موسیقی اصیل ایرانی موسیقی حلال است، نه این طور نیست. بعضی خیال می کنند که مرز موسیقی حلال و حرام، موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی غیر سنتی است. نه این طوری نیست. آن موسیقی یی که منادیان دین و شرع همیشه در دوره های گذشته با آن مقابله می کردند و می گفتند حرام است، همان موسیقی سنتی ایرانی خودمان است که به شکل حرامی در دربارهای سلاطین، در نزد افراد بی بندوبار، در نزد افرادی که به شهوات تمایل داشتند و خوض در شهوات می کردند، اجرا می شده، این همان موسیقی حرام است. بنابراین، مرز موسیقی حرام و حلال، عبارت از ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن نیست. مرز آن چیزی است که من عرض کردم. این ملاک را می شود به دست شما بدهیم.»

نظر مقام معظم رهبری درباره ی ترویج موسیقی:
سؤال: با عرض سلام و آرزوی طول عمر با برکت برای حضرت عالی به عرض می رساند که یکی از مسابقاتی که در امور تربیتی بین دانش آموزان سراسر کشور برگزار می شود، مسابقه ی سرود است. در این مسابقه از ابزارهای موسیقی استفاده می شود و به تجربه ثابت شده که این ابزارها نه تنها اثر تربیتی مثبت ندارد، بلکه گاهی باعث جذب بعضی از دانش آموزان به این ابزارها شده و ترک تحصیل می نمایند. از باب نمونه در سمینار معاونین پرورشی کشور معاون پرورشی آذربایجان شرقی و ایلام ابراز داشتند که بعضی از محصلین که نواختن موسیقی را کاملاً یاد گرفته اند، ترک تحصیل نموده و در عروسی ها از آن استفاده نموده، پول می گیرند. اکنون با توجّه به مطالب فوق آیا حضرت عالی تجویز می فرمایند همچنان از ابزار موسیقی در مدارس و بین دانش آموزان استفاده شود و اصولاً این ابزارها را از مسائل تربیتی اسلامی می دانید یا نه؟ یا از همان قرآن و نهج البلاغه که جذابیتش نیز بیشتر است و خط و نقاشی و تئاتر استفاده شود، کافی است. ارشاد و راهنمائی آن جناب باعث امتنان و خوشبختی است.

جواب: «استعمال ابزار و آلات موسیقی در نواختن موسیقی مطرب لهوی حرام است و استفاده از این قبیل آلات در غیر موسیقی مطرب لهوی اگر مستلزم مفاسدی باشد جایز نیست و به طور کلی ترویج موسیقی و آلات آن با هدف های نظام اسلامی منافات دارد

نظرات علما و مراجع تقلید
سؤال: حکم استماع موسیقی های صدا وسیما یا اداره ی ارشاد، ساخت و تعلیم و خرید و فروش ابزار آلات موسیقی چیست؟

حضرت آیة الله سیستانی: «اگر موسیقی مناسب مجالس لهو و عیاشی نباشد حرام نیست.»

حضرت آیة الله تبریزی: «گوش دادن به موسیقی لهوی که مناسب مجالس خوش گذارنی می باشد، جایز نیست و همچنین ساخت و تعلیم و خرید و فروش ابزار آلات موسیقی لهوی جایز نیست.»

حضرت آیة الله خامنه ای: «هر گونه نوازندگی مطرب لهوی که متناسب با مجالس عیش و نوش باشد حرام است.»

حضرت آیة الله فاضل لنکرانی: «موسیقی اگر مطرب و مهیج و مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و در غیر این صورت مانعی ندارد و مرکز پخش تأثیری در حکم ندارد

حضرت آیة الله بهجت: «اگر موسیقی مطرب باشد، استماع و خرید و فروش آن حرام است.»

حضرت آیة الله صافی گلپایگانی: «آنچه را عرف مردم موسیقی می دانند، استماع آن و ساخت و تعلیم و تعلم و فروش آلات آن حرام است.»

حضرت آیة الله مکارم شیرازی: «کلیه صداها و آهنگ ها که مناسب لهو و فساد است، حرام و غیر آن حلال است و تشخیص آن با مراجعه به اهل عرف عام خواهد بود.»

حضرت آیة الله مظاهری: «اگر موسیقی لهوی و تحریک کننده باشد، حرام است.»

حضرت آیة الله گلپایگانی (رضوان الله تعالی علیه): «غنا: کشیدن صدا و دور دادن آن به کیفیّت خاصه ی طرب آور است که مناسب با مجالس لهو و محافل انس و طرب و موافق با آلات لهو ولعب است و خواندن به نحو غنا و گوش دادن به آن و تکسب به آن حرام است و فرقی نمی کند که همراه با آلات لهو خوانده شود یا نه و در کلام باطل استعمال شود یا در قرآن یا دعا یا مرثیه یا شعر

تشکیل هنرستان های موسیقی
سؤال: طبق برنامه ریزی اعلام شده، بنابراین است که خانه های موسیقی و هنرستان هایی در این رابطه در شهرستان ها تشکیل شود که با عکس العمل مردم مواجه شده است، نظر حضرت عالی با رواج موسیقی چیست؟

حضرت آیة الله خامنه ای: «آموزش موسیقی و ترویج آن برای نوجوانان با اهداف نظام جمهوری اسلامی سازگار نیست

حضرت آیة الله مکارم شیرازی: «بدون شک تأسیس این گونه مراکز موجب گسترش فساد است و جایز نیست

حضرت آیة الله تبریزی: «موسیقی لهوی تعلیم و تعلم و اجرت گرفتن برای آن حرام است و این ها مظاهر فسادی است که به خاطر مسامحه بعضی از متصدّیان شروع شده است.»

حضرت آیة الله صافی گلپایگانی: «موسیقی و ترویج و تأسیس مراکز برای تعلیم آن حرام است

حضرت آیة الله بهجت: «موسیقی مطرب، شنیدن آن و تعلیم و تعلم آن و تعاون آن حرام است.»

حضرت آیة الله مظاهری: «باید احترام به افکار عمومی نهاد. باید از تشکیل مجالس گناه خودداری کرد.»

مسابقات مختلط
سؤال: اخیرا در سیمای جمهوری اسلامی مسابقاتی برگزار می شود که شرکت کنندگان در مسابقه، پسران و دختران به طور مختلط و تماشاچیان هم زنان و مردان هستند و برخی حرکات زننده ـ مانند دویدن دختران در حضور جوانان نامحرم ـ صورت می گیرد و مجری برنامه هم معمولاً زنان و دختران جوان می باشند. نظر حضرت عالی در برپایی چنین مسابقات و شرکت در آن ها و نمایش آن از تلویزیون که موجب عادی شدن روابط دختران و پسران و ریختن حُجب و حیای جامعه می شود، چیست؟

حضرت آیة الله مکارم شیرازی: «اگر منشأ مفاسد خاصّی گردد، جایز نیست.»

حضرت آیة الله صافی گلپایگانی: «مجالس مذکوره مشتمل بر خلاف شرع و معرض فساد است و جایز نیست. جای بسی تعجب و تأسّف است که سیمای جمهوری اسلامی که باید منادی اسلام باشد، هر روز برنامه های خلاف شرع جدیدی به معرض نمایش بگذارد و به اخلاق و عفت و عقیده ی جامعه اسلامی لطمه بزند. خداوند همه را از شرور و فتنه آخر الزمان حفظ فرماید

حضرت آیة الله تبریزی: «این هم یکی از مظاهر فساد است و هرچه موجب ترویج فساد در جامعه باشد جایز نیست.»

حضرت آیة الله بهجت: «اختلاط جایز نیست و تشخیص و تعیین موضوع با مکلّف است.»

  • پاورقــــــــــــــــــــی



1 ـ مجموعه سخنان و استفتاءات از نشریه فرهنگ اسلام، بهار 1378، نقل شده است.

حساب ابجد کبیر

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

علماء علم اعداد حروف 28 گانه الفباء را در هشت کلمه زیر مرتب نموده اند:
اَبجَد هَوَّز حُطىّ کَلَمَن سَعفَص قَرَشَت ثَخِّذ ضَظِغ .
و براى هر حرفى عددى تعیین کرده اند که آن را حساب ابجد گویند. و گفته اند اعداد به منزله ارواح و حروف به منزله قالبهاى آنهایند.


ا    ب   ج     د    ه    و     ز    ح   ط     ى
1    2    3    4    5    6    7    8    9    10
 ک     ل      م      ن    س     ع      ف    ص
20    30    40    50    60    70    80    90
  ق      ر        ش      ت       ث        خ         ذ      ض      ظ         غ
100   200    300    400    500    600    700   800    900    1000 


به عنوان نمونه گفته اند على به حساب ابجد 110 مى شود.
ع: 70 + ل: 30 + ى: 10 = 110
به این ترتیب مى توان هر کلمه اى را به ابجد حساب کرد.
بزرگان علماء از حساب ابجد به اسرار و رموزى هم پى برده اند.


در این حساب که حساب ابجد کبیر می گویند ؛ حرف مشدد فقط یک حرف بشمار مى آید، مگر در لفظ جلاله الله که لام مشدد دو حرف حساب مى گردد و عدد شصت وشش حاصل می گردد.

کوبنده ترین اسلحه!

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ق.ظ

ارزنده ترین گوهر مقصود نماز است
زیبنده ترین هدیه به معبود نماز است


کوبنده ترین اسلحه مکتب توحید
کز ریشه کند خصم تو نابود ؛ نماز است


فرمود على (ع ) شیر خدا، ساقى کوثر
در مکتب ما شاهد و شهود نماز است


این نکته رسول مدنى گفت به سلمان
سرّى که به توفیق تو افزود نماز است


در دادگه عدل خدا ؛ روز قیامت
از صلح حسن مقصد و مقصود نماز است


از آمدن کرب و بلا آنچه به عالم
مقصود حسین بن على بود نماز است


آنروز که آید زپس پرده ى غیبت
اول هدف مهدى موعود نماز است


قضا و جزا

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ

حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی از پانزده سالگی تا پایان عمرش، هر سال، سه ماه (رجب، شعبان و رمضان) را روزه می گرفت و شبها را نیز به عبادت سپری می کرد و آرام نداشت!

او می گوید:

در تمام عمرم تنها یک روز نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم که شب همان روز از دنیا رفت. سحرگاه مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده ای! اینک اگر شبی تهجّدم [نماز شبم] ترک شود، صبح آن شب، انتظار بلایی را می کشم.


منبع:

نشان از بی نشانها

یک بار تـــــــــــو خدا را امتحان کن!!

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۳۲ ق.ظ

رجبعلی خیاط می گوید:

« در ایّام جوانی ، دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن! »

آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می گردد.


منبع:

کیمیای محبت

محمدی ریشهری

شاعر جناب ( جـــن )!

شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ب.ظ

پس از شهادت امام حسین علیه السلام بر اثر جو خفقان شدید حاکم بر جامعه ، کسى جرأت نمى کرد نامى از امام و اهل بیت به میان آورد. زائرین قبر مطهرش ، دست و پایشان قطع مى شد. شعرا جرأت نداشتند در مصیبت اهل بیت بویژه امام حسین مرثیه بسرایند.
از این رو گاهى شاعرى در این باره شعر و مرثیه اى مى سرود، و آن را به جن نسبت مى داد و در میان مردم شایع و رایج مى ساخت .

از جمله اشعار دعبل خزاعى است که گویند ابیات آخر را اجنه سروده اند.

زر خیر قبرٍ فى العراق یزار

و اعص الحمار فمن نهاک حمار

لم لا ازورک یا حسین لک الفداء

قومى و من عطفت علیه نزاز

و لک المودة فى قلوب ذوى النهى

و على عدوک مقته و دَمار

یابن الشهید و یا شهیدا عمُّه

خیر العمومة جعفر الطیار

سگ دو

شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ب.ظ

سگى شکاری دنبال آهوئى مى دوید.

آهو به سگ گفت :

عمراً به من برسی!

سگ پرسید: چرا؟

گفت : چون من براى خودم مى دوم ، و تو براى دیگرى!

فضه

شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ

عبدالله بن مبارک گوید: به زیارت خانه خدا مى رفتم . در بین راه زنى فرتوت با چادرى یشمین دیدم .
گفتم : السلام علیک .
گفت : سَلامٌ قَولا مِن رَبٍّ رَحیمٍ.
گفتم : در این مکان چه مى کنى ؟
گفت : وَ مَن یُضلِلِ اللهُ فَلا هادِىَ لَهُ.
دانستم که را ه را گم کرده است . پرسیدم : به کجا مى روى ؟
گفت : سُبحانَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَى المَسجِدِ الاَقصى .
فهمیدم به مکه رفته و اکنون عازم بیت المقدس مى باشد.
گفتم : چه مدتى است در اینجا بسر مى برى ؟
گفت : ثَلاثُ لَیالٍ سَوِیا.
گفتم : غذائى با تو نمى بینم ، چه مى خورى ؟
گفت : هُوَ یُطعِمُنى وَ یَسقینِ.
گفتم : چگونه وضوء مى گیرى ؟
گفت : فَاِن لَم تَجِدوُا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیدا.
گفتم : مقدارى غذا با من هست میل مى کنى ؟
گفت : ثُمَّ اَتِمُّوا الصِّیامَ اِلَى اللَّیلِ.
گفتم : ماه رمضان نیست ، مى توانى افطار کنى .
گفت : وَ مَن تَطَوَّعَ خَیرا فَاِنَّ اللهَ شاکِرٌ عَلیمٌ.
گفتم : در سفر روزه گرفتن مباح است ؟
گفت : وَ اَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمُونَ.
گفتم : چرا همچون من سخن نمى گوئى ؟
گفت : ما یَلفَظُ مِن قَولٍ اِلا لَدَیهِ رَقیبٌ عَتیدٌ.

گفتم :از کدام قبیله هستى ؟
گفت : وَ لاتَقفُ مالَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اَنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤ ادَ کُلُّ اوُلئِکَ کانَ عَنهُ مَسئُولا.
گفتم : سخن بسیار گفتم ، مرا ببخش .
گفت : لاتَثریبَ عَلَیکُمُ الیَومَ یَغفِرُ اللهُ لَکُم .
گفتم : اگر اجازه دهى ترا بر شترم سوار کنم تا به کاروان برسى .
گفت : وَ ما تَفعَلُوا مِن خَیرٍ یَعلَمهُ اللهُ.
پیاده شدم و شتر را خواباندم . چون خواست سوار شود.
گفت : قُل لِلمُؤ مِنینَ یَغُضُّوا اَبصارَکُم .
پس چشم خود بستم . هنگام سوار شدن شتر رم کرد و چادرش پاره شد.
گفت : وَ ما اَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت اَیدیکُم .
گفتم : بگذار پاى شتر را ببندم .
گفت : فَفَهَّمناها سُلَیمانَ.
پس پاى شتر را بستم و سوار شد.
گفت : سُبحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنا لَهُ مُقرَنینَ.
آنگاه زمام ناقه را گرفتم و بر او صیحه زدم و به سرعت پیش مى رفتم .
گفت : وَاقصِد فى مَشیِکَ وَ اغضُض مِن صَوتِکَ.
حرکت خود را آهسته کردم و زیر لب آواز مى خواندم .
گفت : فَاقرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآنِ.
گفتم : از سخنانت پند گرفتم .
گفت : وَ ما یَذَّکَرُ اِلا اوُلُوا الاَلبابِ.
گفتم : آیا شوهر دارى ؟
گفت : یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا لاتَسئَلُوا عَن اَشیاءَ اِن تُبدَ لَکُم تَسُؤ کُم .
دیگر با وى سخن نگفتم تا به قافله رسیدیم .
گفتم : چه کسى را در قافله دارى ؟
گفت : اَلمالُ وَ البَنُونَ زینَةُ الحَیوةِ الدُّنیا.
گفتم : در راه حج به چه کار آمده اند؟
گفت : وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجمِ هُم یَهتَدوُنَ.
دانستم آنان راهنماى حاجیان هستند.
گفتم : نام فرزندانت چیست ؟
گفت : وَاتَّخَذَ اللهُ اِبراهیمَ خَلیلاً وَ کَلَّمَ اللهُ مُوسى تَکلیما، یا یَحیى خُذِ الکِتابَ بِقُوَّةٍ.
پس چون نام آنها را دانستم ، ایشان را صدا زدم ، سه جوان همچون قرص قمر پیش آمدند

گفت : فَابعَثُوا اَحَدَکُم بِوَرَقِکُم هذِهِ اِلَى المَدینَةِ فَلیَنظُر اَیُّها اَزکى طَعاما فَلیَاءتِکُم بِرِز قٍ مِنهُ.
یکى از فرزندانش رفت و خوراکى برایم آورد.
گفت : کُلُوا وَ اشرِبُوا هَنیئا بِما اَسلَفتُم فِى الاَیامِ الخالِیَةِ.
گفتم : از این طعام نخورم تا مرا از حال مادر خویش آگاه سازید.
گفتند: مادر ما چهل سال است نیازمندیهاى خود را با آیات قرآن اظهار و بر طرف مى کند، و جز به قرآن سخن نگوید تا مبادا با گفتن سخن بیجا مورد خشم خداوند قرار گیرد. و او کسى جز فضه خادمه ، تربیت یافته مکتب زهراء نبود.
گفتم : ذلِکَ فَضلُ اللهِ یُؤ تیهِ مَن یَشاءُ وَاللهُ ذوُالفَضلِ العَظیمِ.

زهرا در آینه ی روایات ( 40 روایت )

شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۱۴ ب.ظ

 

ارزش شناخت فاطمه علیها السلام
1 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«... فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر; (1) هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .»

آثار محبت به فاطمه علیها السلام
2 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; (2) هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»

اطاعت از فاطمه علیها السلام
3 . امام باقر علیه السلام می فرمایند:

«... ولقد کانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة ... ; (3) اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است!! »

دستورات فاطمه علیها السلام
4 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل علیه السلام ... ; (4) ای علی! آنچه را فاطمه علیها السلام بدان امر می کند، انجام ده; زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است .»

خلقت فاطمه علیها السلام
5 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ان فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة ... ; (5) بی شک فاطمه علیها السلام حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است .»

چرا نام فاطمه علیها السلام
6 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«انی سمیت ابنتی فاطمة لان الله عزوجل فطمها وفطم من احبها من النار; (6) من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم; زیرا خدای - عزوجل - فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است .»

آثار نام فاطمه علیها السلام
7 . امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

«لایدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء; (7) در خانه ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگدستی] وارد نمی شود .»

احترام به نام فاطمه علیها السلام
8 . امام صادق علیه السلام به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود:

«... اذا سمیتها فاطمة فلا تسبها و لاتلعنها ولاتضربها; (8) حالا که نام او را فاطمه گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن

الگوی نمونه
9 . امام زمان علیه السلام در یکی از نامه هایشان می فرمایند:

«وفی ابنة رسول صلی الله علیه و آله لی اسوة حسنة ... ; (9) در دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای من الگوی نیکویی است .»

یاور خوب
10 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام پرسیدند، حضرت پاسخ دادند:

«نعم العون علی طاعة الله; (10) [فاطمه علیها السلام] خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست .»

عزیزترین مردم
11 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... فاطمة اعز البریة علی (11) ; فاطمه علیها السلام عزیزترین مردم در نزد من است .»

نور چشم و میوه دل من
12 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... ان فاطمة بضعة منی و هی نور عینی وثمرة فؤادی ... ; (12) فاطمه علیها السلام پاره تن و نور چشم و میوه دل من است .»

خشم و خشنودی فاطمه علیها السلام
13 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; (13) بی شک خداوند با خشم فاطمه علیها السلام به خشم می آید و با خشنودی او خشنود می شود .»

دشمن فاطمه علیها السلام در دوزخ است
14 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... یا فاطمة! لو ان کل نبی بعثه الله وکل ملک قربه شفعوا فی کل مبغض لک غاصب لک ما اخرجه الله من النار ابدا; (14) ای فاطمه! اگر تمام پیامبرانی که خدا برانگیخته و تمام فرشتگانی که مقرب درگاه خود گردانده است، برای هر کینه توزی که حق تو را غصب نموده است، شفاعت کنند، هرگز خدا او را از آتش [دوزخ] خارج نمی سازد .»

اختر تابناک
15 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«... فاطمة کوکب دری بین نساء اهل الدنیا ... ; (15) فاطمه علیها السلام اختری تابناک در میان زنان دنیاست .»

سرور زنان
16 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«... فاطمة سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین; (16) فاطمه علیها السلام سرور زنان جهانیان از اولین تا آخرین است .»

تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام
17 . امام باقر علیه السلام می فرمایند:

«ما عبد الله بشی ء من التحمید افضل من تسبیح فاطمة علیهاالسلام ... ; (17) خداوند در حمد و ستایش به چیزی برتر از تسبیح فاطمه علیها السلام عبادت نشده است .»

درود بر فاطمه علیها السلام
18 . امام رضا علیه السلام می فرمایند:

«اول من جعل له النعش فاطمة ابنة رسول الله، صلوات الله علیها وعلی ابیها وبعلها وبنیها; (18) نخستین کسی که پس از مرگش برای او تابوت ساخته شد، فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود; درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد

نفرین الهی برای دشمنان فاطمه علیها السلام
19 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ملعون ملعون من یظلم بعدی فاطمة ابنتی ویغصبها حقها ویقتلها ... ; (19) مورد نفرین است، مورد نفرین است هر کس پس از من به فاطمه علیها السلام دخترم ستم کند و حقش را غصب نماید و او را بکشد

زیارت فاطمه علیها السلام
20 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... من زار فاطمة فکانما زارنی ... ; (20) هر کس فاطمه علیها السلام را زیارت کند، مانند این است که مرا زیارت کرده است .»

نماز مخصوص فاطمه علیها السلام
21 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«من صلی اربع رکعات فقرا فی کل رکعة بخمسین مرة «قل هو الله احد» کانت صلوة فاطمة علیهاالسلام ... ; (21) هر کس چهار رکعت نماز بخواند [هر دو رکعت به یک سلام] و در هر رکعت [پس از سوره حمد] پنجاه مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، این نماز، نماز فاطمه علیها السلام است .»

من از تو هستم
22 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«یا فاطمة ... انت منی وانا منک ... ; (22) ای فاطمه! تو از من هستی و من از تو هستم .»

پدرت به قربانت
23 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... فداک ابوک یا فاطمة; (23) پدرت به قربان تو باد ای فاطمه علیها السلام

بوی بهشت
24 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... ففاطمة حوراء انسیة وکلما اشتقت الی رائحة الجنة شممت رائحة ابنتی فاطمة علیها السلام; (24) فاطمه علیها السلام حوریه ای است به صورت انسان که من هر گاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه علیها السلام را می بویم .»

فاطمه علیها السلام قلب محمد صلی الله علیه و آله
25 . حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام می فرمایند:

«... ان الحسن والحسین سبطا هذه الامة وهما من محمد کمکان العینین من الراس واما انا فکمکان الید من البدن واما فاطمة فکمکان القلب من الجسد ... ; (25) حسن و حسین علیهما السلام دو سبط این امت هستند، و آن دو برای محمد صلی الله علیه و آله همانند دو چشم برای سرند، و من [برای محمد صلی الله علیه و آله] همانند دست برای بدن هستم، و فاطمه علیها السلام [برای محمد صلی الله علیه و آله] همانند قلب برای بدن است .»

افتخار علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام
26 . حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:

«... انا زوج البتول سیدة نساء العالمین ... ; (26) من همسر بتول علیها السلام هستم; همان کسی که سرور زنان جهانیان است .»

فاطمه علیها السلام زهره است
27 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«انا الشمس وعلی علیه السلام القمر وفاطمة الزهرة والفرقدان الحسن والحسین; (27) من خورشیدم و علی علیه السلام ماه و فاطمه علیها السلام، زهره (ناهید) است و حسن و حسین علیهما السلام دو ستاره نور افشان فرقدان هستند .»

ایمان فاطمه علیها السلام
28 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«یا سلمان! ان ابنتی فاطمة ملا الله قلبها وجوارحها ایمانا ویقینا الی مشاشها تفرغت لطاعة الله ... ; (28) ای سلمان! به راستی که خداوند قلب و اعضای فاطمه علیها السلام تا استخوانهایش را از ایمان و یقین آکنده ساخته است; به گونه ای که در طاعت خدا جدیت دارد .»

زیارت شهیدان
29 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«ان فاطمة علیها السلام کانت تاتی قبور الشهداء فی کل غداة سبت ... ; (29) فاطمه علیها السلام در هر بامداد شنبه به مزار شهیدان می رفت .»

بوی خوش فاطمه علیها السلام
30 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«رائحة الانبیاء رائحة السفرجل ورائحة الحور العین رائحة الآس ورائحة الملائکة رائحة الورد ورائحة ابنتی فاطمة الزهراء رائحة السفرجل والآس والورد ... ; (30) بوی پیامبران بوی به و بوی حورالعین بوی آس و بوی فرشتگان بوی گل سرخ است، ولی بوی دخترم فاطمه علیها السلام بوی به و آس و گل سرخ روی هم است!! »

علی علیه السلام شایسته ترین انسان برای فاطمه علیها السلام
31 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«... لولا ان امیرالمؤمنین علیه السلام تزوجها لما کان لها کفو الی یوم القیامة علی وجه الارض آدم فمن دونه; (31) به راستی اگر امیرالمؤمنین علیه السلام فاطمه علیها السلام را به ازدواج خود در نیاورده بود، تا روز قیامت بر روی زمین از آدم تا پس از آدم برای فاطمه علیها السلام همتایی نبود

پیوند آسمانی
32 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ما زوجت فاطمة الا لما امرنی الله بتزویجها; (32) من فاطمه علیه السلام را به ازدواج در نیاوردم، مگر پس از آنکه خداوند مرا به ازدواج او فرمان داد

انجام کارهای سخت خانه
33 . حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام می فرمایند:

«انها استقت بالقربة حتی اثرفی صدرها وطحنت بالرحی حتی مجلت یدها وکسحت البیت حتی اغبرت ثیابها واوقدت النار تحت القدر حتی دکنت ثیابها فاصابها من ذلک ضرر شدید; (33) حضرت فاطمه زهرا علیها السلام آن قدر با مشک، آب کشید که اثر آن در سینه اش آشکار شد و چندان با دست خود آسیاب کرد که دستهایش پینه زد و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسهایش خاک آلود گردید . و چندان آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباسهایش سیاه و دود آلود شد و از این کارها رنج و سختی زیادی به او رسید .»

فاطمه علیها السلام مطیع دائم علی علیه السلام
34 . حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:

«فوالله ... لا اغضبتنی ولاعصت لی امرا ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم والاحزان; (34) سوگند به خدا که فاطمه علیها السلام هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود . و من هرگاه به فاطمه علیها السلام نگاه می کردم، غم و اندوه از من زدوده می شد

نور فاطمه علیها السلام از نور خداست
35 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... نور ابنتی فاطمة من نور الله وابنتی فاطمة افضل من السماوات والارض ... ; (35) نور دخترم فاطمه علیها السلام از نور خداست، و دخترم فاطمه علیها السلام برتر از آسمانها و زمین است .»

فاطمه علیها السلام بر بالین آدمی
36 . امام باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمایند:

«حرام علی روح ان تفارق جسدها حتی تری الخمسة: محمدا وعلیا وفاطمة وحسنا وحسینا بحیث تقر عینها او تسخن عینها ... ; (36) بر روح آدمی حرام است که از بدنش جدا شود، مگر آنکه پنج تن را ببیند: محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، و آن هم به گونه ای است که یا چشم آدمی روشن و یا تاریک و محزون می شود .»

فاطمه علیها السلام شهیده است
37 . امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

«ان فاطمة علیها السلام صدیقة شهیدة ... ; (37) فاطمه علیها السلام بانوی بسیار راست گویی است که او را به شهادت رسانده اند .»

اشتیاق بهشت به فاطمه علیها السلام
38 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«اشتاقت الجنة الی اربع من النساء: مریم بنت عمران، وآسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وخدیجة بنت خویلد وفاطمة بنت محمد صلی الله علیه و آله; (38) بهشت مشتاق چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و زن فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله .»

فاطمه علیها السلام و خردسالان
39 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«ان اطفال شیعتنا من المؤمنین تربیهم فاطمة علیها السلام; (39) بی شک خردسالان شیعه ما از مؤمنان را فاطمه علیها السلام پرورش می دهد!! »

شفاعت فاطمه علیها السلام
40 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... یا فاطمة ابشری فلک عندالله مقام محمود تشفعین فیه لمحبیک وشیعتک; (40) ای فاطمه علیها السلام مژده باد! که در پیشگاه خدا مقامی شایسته داری که در آن مقام برای دوستان و شیعیانت شفاعت می کنی .»

پی نوشت:

1) بحارالانوار، ج 43، ص 65 .

2) همان، ج 27، ص 116 .

3) دلائل الامامة، ص 28 .

4) بحارالانوار، ج 22، ص 484 .

5) همان، ج 78، ص 112 .

6) عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 46 .

7) کافی، ج 6، ص 19 .

8) همان، ص 48 .

9) بحارالانوار، ج 53، ص 180 .

10) همان، ج 43، ص 117 .

11) الامالی، شیخ مفید، ص 259 .

12) الامالی، شیخ صدوق، ص 486 .

13) الامالی، شیخ مفید، ص 94 .

14) بحارالانوار، ج 76، ص 354 .

15) کافی، ج 1، ص 195 .

16) معانی الاخبار، ص 107 .

17) کافی، ج 3، ص 343 .

18) بحارالانوار، ج 78، ص 249 .

19) همان، ج 73، ص 354 .

20) همان، ج 43، ص 58 .

21) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 564 .

22) بیت الاحزان، ص 19; بحارالانوار، ج 43، ص 32 .

23) بحارالانوار، ج 22، ص 490 .

24) التوحید، شیخ صدوق، ص 117 .

25) بحارالانوار، ج 39، ص 352; کتاب سلیم بن قیس، ص 830 .

26) معانی الاخبار، ص 58 .

27) بحارالانوار، ج 24، ص 74; معانی الاخبار، ص 114 .

28) بحارالانوار، ج 43، ص 46; مناقب، ج 3، ص 337 .

29) وسائل الشیعة، ج 2، ص 879 .

30) بحارالانوار، ج 66، ص 177 .

31) خصال، ج 2، ص 414 .

32) عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 59 .

33) علل الشرایع، ج 2، ص 366 .

34) بحارالانوار، ج 43، ص 134 .

35) همان، ج 15، ص 10 .

36) کشف الغمة، ج 1، ص 414 .

37) کافی، ج 1، ص 458 .

38) بحارالانوار، ج 43، ص 53 .

39) همان، ج 6، ص 229; تفسیر علی بن ابراهیم، ج 2، ص 332 .

40) بحارالانوار، ج 76، ص 359 .


منبع:

مجله مبلغان ش 55

انعکاس حرمـت « فاطمـــــه » در احکـام!

شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۳۳ ب.ظ

احترام نام فاطمه علیها السلام :

احترام حضرت فاطمه علیها السلام و قداست آن بانوی بزرگوار، برای همه مسلمانان بدیهی و مسلم است

سکونی می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، در حالی که غمگین بودم! آن حضرت به من فرمودند: ای سکونی! چرا غمگین هستی؟ عرض کردم: خداوند به من دختری داده است!! . فرمودند: ای سکونی! سنگینی آن دختر بر زمین است و روزی اش با خدا و عمرش جداگانه! سپس فرمودند: چه نامی برای او انتخاب کرده ای؟ عرض کردم: فاطمه .

فرمودند: آه، آه، آه . و دست خود را بر پیشانی نهادند و آنگاه فرمودند:

«اذا سمیتها فاطمة فلا تسبها و لاتلعنها ولا تضربها - وسائل الشیعه، ج 15، ص 200 - اگر نام او را فاطمه نهادی، به او بد مگو! و لعن مکن! و او را مزن!!»

چند مسئله:
1 . برای فرد بی وضو حرام است که نام خداوند متعال را مس نماید و همچنین است بنا بر احتیاط واجب مس اسامی مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه و حضرت زهرا علیها السلام - توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 199، مسئله 319; آیات عظام فاضل، سیستانی، تبریزی، زنجانی: بهتر آن است که اسم مبارک پیامبر و ائمه معصومین و حضرت زهرا علیها السلام را مس ننماید . آیت الله مکارم: مس اسم مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام و حضرت زهرا علیها السلام اگر هتک حرمت و بی احترامی باشد حرام است -

2 . یکی از محرمات بر شخص جنب، رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا - به هر لغت که باشد - و بنا بر احتیاط اسم پیامبران و امامان و حضرت زهرا است  - توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 226; آیات عظام صافی، سیستانی، بهجت -

3 . کیفر بی حرمتی:
کیفر دشنام گفتن به فاطمه علیها السلام قتل است. و بر اساس فقه اسلامی، فردی که نسبت به آن بانوی مقدس هتک حرمت کند و به فحاشی و دشنام گویی زبان بگشاید مستوجب مرگ است و باید به قتل رسانده شود .

این شدت عمل و سختگیری شاید بدین جهت باشد که حرمت و منزلت آن بانوی بزرگوار، هم پایه احترام ائمه و پیشوایان معصوم است و بازگشت به فحاشی و هتک حرمت و سب رسول الله دارد . از اینرو کسی که به آن بانوی مطهره سب کند، حکم کسی را دارد که به رسول الله صلی الله علیه و آله سب نماید و باید به قتل برسد - صدیقه طاهره، عقیقی بخشایشی، ص 203، به نقل از علامه در تحریر الاحکام و شهید در لمعه -

امام خمینی رحمه الله می فرماید: الحاق صدیقه طاهره به ائمه اطهار خالی از وجه نیست; بلی اگر دشنام به صدیقه طاهره بازگشت به سب رسول الله نماید، بدون شبهه، دشنام دهنده کشته می شود - تحریر الوسیله، ج 2، ص 477 -

امام خمینی رحمه الله طی حکمی در سال 1367 به آقای محمد هاشمی مدیر عامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی نوشتند:

«با کمال تاسف از صدای جمهوری اسلامی مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید . فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج می گردد و دست اندرکاران آن تعزیر خواهند شد . در صورتی که ثابت شود قصد توهینی در کار بوده است بلاشک فرد توهین کننده محکوم به اعدام است . اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید مسئولین بالای صدا و سیما خواهد شد . البته در تمامی زمینه ها قوه قضائیه اقدام می نماید» - صحیفه نور، ج 21، ص 76 -


منبع:

مجله مبلغان ش  44