ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

||| تقویم ماه مبارک رمضان ||| :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

||| تقویم ماه مبارک رمضان |||

دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۴۶ ب.ظ

تقویم 1

از:

تقویم شیعه

عبدالحسین نیشابوری


رمضان المبارک

ماه مبارک رمضان ماه پر خاطره اى است . روزهاى 1،3،4،6،10،12،13،14،15،16،17،19،20،21،23،24 یاد آور لحظاتى حساس از تاریخ اسلام است . هم یادمانهاى خوش و هم روزهاى حزن انگیز در این ماه به چشم مى خورد.
ولادت امام حسن مجتبى (علیه السلام ) و معراج پیامبر (صلى الله علیه و آله ) دو خبر سرور آفرین در این ماه است . مرگ ابولهب ، ابن ملجم ، عایشه مروان ، زیاد بن ابیه ، حجاج ثقفى نیز روزهاى نابودى دشمنان اهل بیت (علیهم السلام ) است . از سوى دیگر شهادت حضرت زهرا (علیها السلام ) بنابر قولى ، ضربت خوردن و شهادت امیر المؤ منین (علیه السلام )، وفات حضرت خدیجه (علیها السلام ) و حضرت نفسیه (علیها السلام ) و شهادت مختار روزهاى حزن آل محمد (علیهم السلام ) است .
جنگ بدر، طائف ، تبوک و فتح مکه روزهاى تاریخ ساز اسلام است . عروج حضرت عیسى (علیه السلام ) به آسمان ، نزول قرآن ، مراسم عقد اخوت ، دعاى باران توسط پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نیز وقایع مهم تاریخى هستند.
بدعت نماز تراویح توسط عمر، ورود محمد بن ابى بکر به مصر، بیعت با امام مجتبى (علیه السلام )، آمدن نامه هاى اهل کوفه براى امام حسین (علیه السلام )، حرکت حضرت مسلم به سمت کوفه ، ولایتعهدى امام رضا (علیه السلام ) و ضرب سکه به نام آن حضرت ، هر یک یاد آور فرازهایى از برگهاى اسلام اند.


1 ماه رمضان

در شب اول ماه مبارک رمضان غسل و زیارت امام حسین (علیه السلام ) وارد شده است (1).


الف - ولایتعهدى امام رضا (علیه السلام )

در 7 رجب سال 200 ماءمون عباسى نامه اى به امام رضا (علیه السلام ) نوشت ، و آن بزرگوار را براى ولایت عهدى خویش به مرو فراخواند(2) در روز اول ماه رمضان سال 201 ه‍ مردم با حضرت رضا (علیه السلام ) به ولایتعهدى بیعت کردند(3)، و بعضى ششم این ماه نقل کرده اند.


ب - مرگ مروان

در این روز در سال 65 ه‍ مروان بن حکم در سن 81 سالگى در دمشق به درکات جحیم شتافت ، و مدت خلافت او 9 ماه بود(4).
مروان پسر حکم بن ابى العاص بود و به ((وزغ بن وزغ )) ملقب گردیده بود. او و پدرش مورد لعن پیامبر (صلى الله علیه و آله ) واقع شدند، حتى عایشه به مروان گفت : شهادت مى دهم که پیامبر (صلى الله علیه و آله ) پدرت را لعن کرد در حالیک تو در صلب او بودى .
مروان در عداوت با خدا و پیامبر (صلى الله علیه و آله ) و اهل بیت (علیهم السلام ) خصوصا امیر المؤ منین (علیه السلام ) از زمان عثمان تا آخر ایام خود بسیار کوشید. بعد از آنکه عثمان او و پدرش حکم را از طائف بر خلاف امر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) به مدینه بازگردانید، خمس افریقیه را به مروان داد و فدک را هم به او واگذار کرد و او را وزیر و کاتب خود قرار داد.
او در ایام خلافت عثمان فتنه ها بپا کرد. در جنگ جمل تیرى زد و طلحه را کشت و بعد از فتح هنگامى که اسیر شد حسنین (علیهم السلام ) را شفیع قرار داد و امیر المؤ منین (علیه السلام ) او را رها کرد. به حضرت عرض ‍ کردند: از او بیعت بگیر. فرمود: همانا دست او دست یهودى است ، چه اینکه یهود به مکر و حیله معروفند.
بعد از آن که مروان به معاویه پیوست هرگاه حکومت شهرى به او داده مى شد، در ترویج سب امیر المؤ منین (علیه السلام ) مجد و مصر بود. او در مدینه هر جمعه بر منبر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بالا مى رفت و در حضور مهاجرین و انصار امیر المؤ منین (علیه السلام ) را سب مى کرد. مروان بعد از هلاک شدن یزید به جاى وى نشست ، و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه خلافت کرد. همسر یزید زهرى در غذاى او ریخت که لال شد و آخر الآمر متکابر دهان او گذاشت ، و باکنیزان روى او نشستند تا اینکه در اول ماه رمضان به درک واصل شد(5).


ج - جنگ تبوک

در اول ماه رمضان سال 9 ه‍ جنگ تبوک به وقوع پیوست (6) این جنگ را فاضحه نیز مى گویند، زیرا منافقین مدینه و کسانى که قصد کشتن پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند.
به لشکرى که در این جنگ شرکت ((جیش العسره )) مى گویند، زیرا در سختى و زحمت فراوان ، با اینکه ایام جمع آورى محصول بود به جنگ رفتند. حرکت لشکر در ماه رجب بود که 30 هزار نفر حرکت کردند و فقط هزار نفر سواره بودند. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمودند: ((کفش فراوان با خود بیاورید))، و در مسیر هر دو نفر به یک خرما سد جوع مى کردند و آب هم کمیاب بود. در این جنگ عده اى از زنها نیز همراه حضرت حرکت کردند.
از سوى دیگر 82 نفر از منافقین مدینه با عذر تراشى به جنگ نرفتند و در مدینه ماندند تا در غیاب آن حضرت خانه آن حضرت را غارت کنند و خانواده ایشان را از مدینه بیرون نمایند. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) امیر المؤ منین (علیه السلام ) را به جاى خود در مدینه خلیفه قرار داد و منافقین کلماتى گفتند که خاطر مبارک امیر المؤ منین (علیه السلام ) را آزردند. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) به آن حضرت فرمود: اءما ترضى اءن تکون منى بمنزله هارون من موسى الا اءنه لا نبى بعدى ...؟
در بازگشت از تبوک چهل نفر از منافقین که همراه حضرت بودند، تصمیم گرفتند وقتى شتر حضرت بالاى گردنه مى رسد کدوها را پر از ریگ نمایند و به زیر دست و پاى شتر حضرت رها کنند تا شتر رم کند و پیامبر (صلى الله علیه و آله ) از شتر افتاده و به قتل برسد. هنگام اجراى توطئه شتر حضرت قدم از قدم برنداشت و مکر منافقین شکست خورد و خداوند وجود مقدس ‍ پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را حفظ کرد(7).
از سوى دیگر منافقینى که در مدینه مانده بودند قصد جان امیر المؤ منین (علیه السلام ) را نمودند و حفره اى طولانى در مسیر راه مدینه حفر کردند و روى آن را با حصیر پوشاندند تا هنگامى که امیر المؤ منین (علیه السلام ) به استقبال پیامبر (صلى الله علیه و آله ) مى آید هنگام مراجعت میان آن حفره بیفتد و آنان بر سرش بریزند و او را به قتل برسانند. ولى هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روى حصیر و گودال عبور ننمود و بار دیگر حیله منافقین باطل گردید(8).
در تبوک جنگى صورت نگرفت و آن حضرت بالشکر به مدینه بازگشتند(9). وقوع این جنگ در ماه رجب هم نقل شده است (10).


د - وفات حضرت نفیسه (علیها السلام )

در این روز در سال 208 ه‍ زاهده عابده حضرت نفیسه خاتون (علیها السلام ) دختر حسن بن زید بن حسن بن على بن ابى طالب (علیهم السلام ) در مصر وفات کرد(11).
شوهر آن حضرت اسحاق مؤ تمن پسر حضرت صادق (علیه السلام ) بوده ، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنى هاشم (علیه السلام ) است (12).
حضرت نفیسه (علیها السلام ) براى خود قبرى کنده بود و پیوسته در آن قبر نماز مى خواند و ختم قرآن مى نمود.
آن حضرت در اول ماه رجب بیمار شد، و نامه اى به شوهرش که در مدینه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر کرد. در شب اول ماه رمضان بیمارى شدت پیدا کرد و فرداى آن روز در حالتى که روزه بود طبیب آوردند و او امر به افطار کرد. آن حضرت فرمود: ((واعجبا! سى سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنیا بروم ، و اکنون که روزه هستم افطار کنم ))؟ پس خواندن سوره انعام را شروع کرد، و چون به آیه مبارکه لهم دار السلام عند ربهم رسید وفات کرد.
شوهر آن حضرت زمانى رسید که ایشان وفات کرده بود. او مى خواست آن حضرت را به مدینه ببرد و در بقیع نزد اجداد طاهرینش دفن کند، ولى مردم مصر با التماس و در خواست او را نگه داشتند. اسحاق مؤ تمن پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را در خواب دید که فرمودند: ((با اهل مصر در این ماجرا مخافت نکنى ، که به خاطر نفسیه خداوند رحمت و برکاتش را نازل مى کند)). جناب اسحاق بدن آن حضرت را در محل فعلى دفن کردند و معروف است که دعا کنار قبر آن حضرت مستجاب است (13).


3 ماه رمضان


شهادت حضرت زهرا (علیها السلام )

به قولى شهادت حضرت صدیقه طاهره زهراى مرضیه (علیها السلام ) در این روز است (14).


4 ماه رمضان


مرگ زیاد بن ابیه

زیاد بن ابیه در سال 53 ه‍ در کوفه به هلاکت رسید(15). او مشهور به زیاد بن ابیه ، زیاد بن امه ، زیاد بن عبید، و زیاد بن سمیه است ؛ و چون پدر زیاد از کثرت معلوم نبود به او زیاد بن ابیه مى گفتند.
هنگامى که به معاویه پیوست به او زیاد بن ابى سفیان و برادر معاویه شد و زناى مادر خود را قبول کرد. سمیه کنیز حارث بن کلده طبیب بود. حارث او را به چراندن گوسفندان وادار کرده بود ولى طبع زشت و شهوانى سمیه آنقدر در صحرا ننگ به بار آورد که حارث او را از خود راند. از آن پس سمیه اسما خود را به عبید چوپان ثقفى چسباند و رسما جزء فواحش طائف در آمد و حیثیت خاندان عبید را هم لکه دار کرد.
برادرى او با معاویه یکى از راههایى بود که معاویه براى جلب زیاد به طرف خود به کار گرفت . او مجلسى ترتیب داد و از عده اى به عنوان شاهد در آنجا استفاده کرد که از جمله ابو مریم مشروب فروش طائف بود. او برخاست و به زیاد گفت : شبى ابوسفیان به طائف آمد و از من فاحشه اى خواست . در آن شب کسى جز سمیه نبود. صبر کردیم تا رفت و آمدها کم شد. سمیه را براى او فرستادم . زیاد زناى مادر خود را قبول کرد و برادر معاویه شد! معاویه هم براى باوراندن این نسبت به و خواهرش را به خانه او فرستاد و دستور داد چادر از سر بر دارد چرا که محرم اوست (16).
زیاد بعد از برادرى با معاویه برائت از حضرت امیر المؤ منین (علیه السلام ) و قتل شیعیان على بن ابى طالب (علیه السلام ) و غارت اموال آنان را شروع کرد. دست بریدن ، شکم پاره کردن ، با دار آویختن ، زنده به گور کردن ، میل سرخ شده به چشمان شیعیان کشیدن ، فرزندان را سر بریدن ، خانه خراب کردن و آتش زدن از جمله کارهاى او بود. عبد الرحمن بن حسان را به جرم محبت على بن ابى طالب (علیه السلام ) زنده در گور کرد(17).
در بصره و کوفه سیزده هزار نفر را به جرم شیعه بودن یا به احتمال شیعه بودن کشت ، و بعد به معاویه نوشت : من تا به این حد خواسته تو را انجام دادم و این کارها با دست چپم بود. اگر حکومت حجاز به من واگذار شود با دست راستم که بیکار است همین عمل را انجم مى دهم ، و تصمیم دارم از مردم عراق در مسجد بخواهم که برائت از على (علیه السلام ) و مدح خاندان امیه را علنى نمایند. هر کس قبول نکند او را بکشم و خانه او را خراب کنم ، چون این خبر منتشر شد، امام حسن (علیه السلام ) و شیعیان نفرین کردند و بعضى امیر المؤ منین (علیه السلام ) را در خواب دیدند که او را نفرین کرد، و آن ملعون قبل از عملى کردن تصمیمش به مرض طاعون مبتلا شد و به درکات جحیم واصل گردید(18).


6 ماه رمضان


ضرب سکه به نام امام رضا (علیه السلام )

در این روز در سال 201 ه‍ سکه طلا به نام مبارک حضرت رضا (علیه السلام ) زدند. بنابر قولى این روز روز ولایت عهدى اجبارى آن حضرت بوده است (19)، و مردم با آن حضرت به ولایت عهدى بیعت نمودند(20).


10 ماه رمضان


الف - آمدن نامه هاى اهل کوفه براى امام حسین (علیه السلام )

در سال 60 ه‍ جمعى از کوفیان نامه هاى مردم کوفه را براى امام حسین (علیه السلام ) آوردند(21). که از جمله نام سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلى و حبیب بن مظاهر و جمعى از شیعیان آن حضرت در آنها بود، که توسط عبد الله بن مسمع همدانى و عبد الله بن وال خدمت امام (علیه السلام ) آورده شد.


ب - وفات حضرت خدیجه (علیها السلام )

در این رز حضرت خدیجه کبرى (علیها السلام ) از دنیا رحلت فرمودند(22). این قول بنابر نقل 45 روز بعد از رحلت جناب ابوطالب (علیه السلام ) است (23). اقوال دیگر در رحلت آن حضرت چنین است : 23 رجب ، 27 رجب ، آخر رجب ، اول ماه رمضان ، 12 ماه رمضان . آن حضرت بعد از حضرت ابوطالب (علیه السلام ) به سه روز فاصله و به قولى یک ماه و به قولى 45 روز و به قولى 50 روز وفات کرده است (24).
آن حضرت نخستین همسر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بود، و تا خدیجه (صلى الله علیه و آله ) زنده بود نبى گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) همسرى اختیار نفرمود. سبقت به اسلام و خدمات او به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) زیاده از آن است که ذکر شود. در فضیلت آن حضرت همین بس ‍ که والده مکرمه حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام ) است ، و همه ذرارى پیامبر (صلى الله علیه و آله ) به ایشان منتهى مى شوند(25).
آن حضرت هنگام رحلت چند وصیت به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نمودند، و با آن همه فداکارى و انفاق مال ، به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) عرض کردند: ((یا رسول الله ، مرا ببخشید که در حق شما کوتاهى کردم )). پیامبر (صلى الله علیه و آله ): ((حاشا و کلا! من از شما تقصیرى ندیدم ، بلکه منتهاى سعى و کوشش خود را در حق من نمودى . شما در خانه من زحمات زیادى را متحمل شدى . اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى )).
آنگاه خدیجه (علیها السلام ) عرض کرد: یا رسول الله ، شما را وصیت مى کنم به این دختر و به حضرت فاطمه (علیها السلام ) اشاره نمود این دختر بعد از من یتیم و غریب است . کسى از زنهاى قریش او را اذیت نکند. کسى به صورت او لطمه اى نزند، به روى او داد نزند و مکروهى نبیند(26).
آن حضرت اولین زنى است که پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را تصدیق نمود، و اول زنى است که در مکه با رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) نماز جماعت خواند، و اول زنى است که ایمان خود را در مکه در میان مشرکین اظهار نمود، و اول زنى است که در مقابل دشمن از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) دفاع نمود و تمام اموال خود را به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بخشید، و اول زنى است که ایمانش با قبول ولایت امیر المؤ منین (علیه السلام ) به درجه کمال رسید.
روزى پیامبر (صلى الله علیه و آله ) خدیجه (علیها السلام ) را خواست و در کنار خود نشانید و فرمود: این جبرئیل است و مى گوید: براى اسلام شروطى است که عبارتند از: اقرار به یگانگى خداوند متعال ، اقرار به رسالت رسولان ، اقرار به معاد و اصول این شریعت و احکام آن ، اطاعت از اولى الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او یکى بعد از دیگرى با برائت از دشمنان ایشان .
خدیجه (علیها السلام ) به هه آنها اقرار نمود و ائمه طاهرین به خصوص امیر المؤ منین (علیه السلام ) را تصدیق کرد. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: هو مولاک و مولى المؤ منین و امامهم بعدى : یعنى ((على مولاى تو و مولاى مؤ منان بعد از من و امام ایشان است )). آنگاه از خدیجه (علیها السلام ) در قبول ولایت امیر المومنین (علیه السلام ) عهد مؤ کد گرفت . سپس رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) یک یک از اصول و فروع دین حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بیان فرمود.
سپس پیامبر (صلى الله علیه و آله ) دست خود را بالاى امیر المؤ منین نهاد و خدیجه (علیها السلام ) دست خود را بالاى دست رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) و به این ترتیب با امیر المؤ منین (علیه السلام ) بیعت نمود(27).


12 ماه رمضان


مراسم عقد اخوت

در این روز در سال اول هجرت رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) بین اصحاب خود عقد اخوت بست و امیر المؤ منین (علیه السلام ) را برادر خود گردانید(28).


13 ماه رمضان


مرگ حجاج ثقفى

در سال 95 ه‍ در چنین روزى ظالم سفاک پلید حجاج بن یوسف ثقفى به هلاکت رسید. او در زمان ولید بن عبد الملک در شهر واسط که خودش بنا کرده بود با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد(29). اقوال دیگر در روز مرگ او 21، 23، 25، 27 ماه رمضان است .
مادر او قارحه نامى بود که قبل از همسرى با یوسف بن عقیل پدر ظاهرى حجاج ، در منزل حارث بن کلده طبیب بود. هنگامى که حجاج به دنیا آمد سوراخ مقصد نداشت ، طبیب براى او سوراخ قرار داد. همچنین او شیر نمى خورد تا اینکه بز سیاهى کشتند و از خونش بر پستان مادر و به صورت حجاج مالیدند و او از روز چهارم پستان قبول کرد. به این سبب حجاج خونخوار شد و مى گفت : بیشترین لذت من در ریختن خون است . این صفت از کسى که مدت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده ، بعید نیست (30)!!
تعداد کشته شدگان به دست او را بجز جنگها، یکصد و بیست هزار نفر نوشته اند. هنگامى که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سى هزار زن بود که 16 هزار از آنها برهنه و عریان بودند، و قاعده آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانى مى کرد، زنان او سقف نداشت .
عده زیادى از دوستان و شیعیان امیر المؤ منین (علیه السلام ) را شهید کرد، از جمله کمیل بن زیاد نخعى (31)، قنبر غلام امیر المؤ منن (علیه السلام )(32)، عبد الحرمن بن ابى لیلى انصارى ، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المؤ منین (علیه السلام ) را سب کند و او مناقب آن حضرت را مى گفت ، تا حجاج دستور داد او را شهید کردند. دست و پاى یکى از حواریین امام زنى العابدین (علیه السلام ) به نام یحیى بن ام طویل را برید تا شهید شد. همچنین سعید بن جبیر را به شهادت رسانید که 15 روز بعد از قتل او حجاج به درک واصل شد.
حجاج به مرض آکله مبتلا شد، و طبیب تکه گوشتى را به نخى بست تا آن ملعون بلعید. طبیب آخر نخ را نگه داشت ، و بعد از لحظه اى نخ را کشید و دید چیزى نمانده است ، و معلوم شد که به زودى جا با مالک جهنم خواهد سپرد(33). قبر او را در شهر واسط مخفى کردند و آب روى آن رها کردن ولى در زمان سفاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند(34). او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش 53 سال بود(35).


14 ماه رمضان


شهادت مختار

در سال 67 هه در چنین روزى مختار بن ابى عبیده ثقفى به شهادت رسید، و مزار او کنار مرقد حضرت مسلم (علیه السلام ) در انتها مسجد کوفه است (36).
مصعب بعد از به شهادت رساندن مختار، دستور داد همسر او را دستگیر کنند. او زنى مؤ منه به نام عمره دختر نعمان بن بشیر انصارى بود. مصعب گفت : برائت بجوى از شوهرت . او گفت : چگونه برائت بجویم از کسى که روزهاى روزه و شبها به نماز مشغول بود، و خون خود را براى خدا و پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نثار کرد و خونخواهى فرزند پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نمود؟ مصعب در حالتى که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود، گفت : پس تو را به شوهرت ملحق مى کنم . همسر مختار جواب داد: پس از این مرگ بهشت است و به خدا قسم هیچ چیزى را بر محبتم به على بن ابى طالب (علیه السلام ) ترجیح نمى دهم .
در گرماى هوا در صحرایى بین حیره و کوفه دست و پاى او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا کردند. این زن مؤ منه اولین زن شهیدى است که در محبت امیر المؤ منین (علیه السلام ) با شکنجه کشته شد(37).


15 ماه رمضان


الف - ولادت امام حسن مجتبى (علیه السلام )

شب نیمه ماه رمضان سال سوم ه‍ دومنین امام شیعیان حضرت ابو محمد حسن بن على بن ابى طالب (علیه السلام ) در شهر مدینه به دنیا آمد(38).
القاب آن حضرت : سید، سبط، امنى ، حجت ، بر، نقى ، زکى ، مجتبى ، زاهد.
رنگ مبارکش سرخ و سفید، دیدگان مبارکش گشاده و چشمانش مشکى بود. گونه مبارکش هموار و محاسنش انبوه و موى سرش مجعد بود. گردن مبارک در نور و سفا ماننده نقره صیقل زده ، میانه بالا و شانه هایى گشاده داشت و از همه مردم خوشروتر بود. خضاب بسیار مى کرد و بدن شریفش ‍ در نهایت لطافت بود(39).
در روز هفتم ولادت آن حضرت ، مادرش فاطمه زهرا (علیها السلام ) آن مولود مبارک را در پارچه حریرى که جبرئیل (علیه السلام ) آن را براى پیامبر (صلى الله علیه و آله ) از بهشت آورده بود، پیچید و خدمت رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) آورد، و آن حضرت نام مبارکش را حسن نهاد و گوسفندى براى حضرتش عقیقه نمود(40).


ب - حرکت حضرت مسلم (علیه السلام ) به سمت کوفه

در این روز در سال 60 ه‍ حضرت ابا عبد الله (علیه السلام ) جناب مسلم بن عقیل (علیه السلام ) را به کوفه روانه کرد. همراه او پاسخ نامه هاى کوفیان را داده بود که مضمون آن چنین بود: ((به سوى شما برادر و پسر عمویم ، موثق اهل بیت خویش ، مسلم بن عقیل را فرستادم . اگر او بنویسد براى من که راءى دانایان و بزرگان شما متفق شده بر آنچه در نامه ها درج کرده اید، به زودى به سوى شما خواهم آمد، انشاء الله (41))).


16 ماه رمضان


ورود محمد بن ابى بکر به مصر

در این روز در سال 37 38 ه‍ جناب محمد بن ابى بکر به عنوان استاندار از طرف امیر المؤ منین (علیه السلام ) وارد مصر شد(42).


17 ماه رمضان


الف - معراج پیامبر

معرج پیامبر (صلى الله وعلیه و آله ) پنج سال بعد از بعثت در چنین روزى واقع شده (43)، و آیه سبحان الذى اسرى بعبده لیلا من المسجد الحرام الى المسجد القصى ...(44)، در این باره نازل شده است . معراج پیامبر (صلى الله علیه و آله ) در 21 ماه رمضان نیز نقل شده است (45).
معراج از جمله ضروریات اسلام است (46)، و از آیات کریمه و احادیث متواتره ثابت شده است که خداوند متعال حضرت رسول (صلى الله علیه و آله ) را در یک شب از مکه معظمه تا مسجد الاقصى و از آنجا به آسمانها تا سدره المنتهى و عرض اعلى برد، و عجایب آفرینش آسمانها را به آن حضرت نمایاند و رازهاى نهانى و معارف نامتناهى را به آن حضرت القا فرمود و آن حضرت در بیت المعمور تحت عرش به عبادت حق تعالى قیام فرمود و با انبیاء (علیهم السلام ) ملاقات نمود و داخل بهشت شد و منازل اهل بهشت و احوال کسانى که در عذاب بودند را مشاهده فرمود.
احادیث متواتر دلالت دارد که عروج آن حضرت به بدن بوده نه به روح ، و در بیدارى بوده نه در خواب (47).
اقوال دیگر در تعیین روز معراج چنین است : 17 ماه رمضان سال 12 قبل از هجرت ، 17 ربیع الاول قبل از هجرت ، 17 رجب قبل از هجرت 17 ماه رمضان 5 سال قبل از بعثت ، 27 ماه رمضان ، 21 ماه رمضان
درباره مکانى که آغاز حرکت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) به سوى معراج بوده نیز چند قول است : از منزل خدیجه (علیها السلام )، از منزل ام هانى خواهر امیر المؤ منین (علیه السلام )، از شعب ابى طالب (علیه السلام )(48).
امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: حقتعالى حضرت رسول (صلى الله علیه و آله ) را صد و بیست و چهار مرتبه به آسمان برد، و در هر مرتبه به آن حضرت درباره ولایت و امامت امیر المؤ منین (علیه السلام ) و دیگر ائمه طاهرین (علیهم السلام ) زیاده از سایر فرایض تاءکید و توصیه نمود(49).


ب - جنگ بدر

در روز جمعه در سال دوم هجرت جنگ بدر کبرى به وقوع پیوست (50) 18 یا 19 این ماه هم ذکر شده است .
تعداد مسلمانان 313 نفر و تعداد شهداى آنان 9 تا 14 نفر، و تعداد کفار 950 نفر بود. مقتولین کفار 70 نفر بودند و 70 نفر را هم مسلمانان اسیر گرفتند. 35 نفر از 70 نفر کشته هاى کفار به دست امیر المؤ منین (علیه السلام ) به قتل رسیدند(51).
در این جنگ ابوجهل نیز کشته شد(52). ابوجهل هشام بن مغیره مخزومى از دشمنان سر سخت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بود. او با اینکه نامش ‍ هشام بود ولى از فرط بدجنسى و زشت سیرتى به اءبى جهل مکنى شد. ابوجهل کسى بود که در مکه آزار و اذیت بسیار به رسول اکرم (صلى الله علیه و آله ) نمود. بچه دان شتر بر سر مبارک حضرت ریخت . خاکستر و خاک بر سر مبارک حضرت ریخت . سنگ به دندان مبارکش زد، نسبت کذب و جنون به آنان حضرت داد. مادر عمار یاسر جناب سمیه را بعد از شکنجه بسیار با نیزه اى که به ران او زد شهید کرد.
در جنگ بدر دو برادر انصارى (معاذ و معوذ) به خاطر سابقه اى که از او در اذیت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) شنیده بودند تصمیم به کشتن او گرفتند. به هر صورت او را ضربه هایى زدند و یکى از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آویزان گردید، ولى چون دید دستش مزاحم جنگ با ابوجهل و هواداران اوست ، زیر پایش گذاشت و دفعتا آن را از بدنش جداکرد، و سپس ‍ ابوجهل را نقش زمین کردند.
بعد از جنگ ، پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: کسى خبر از ابوجهل بیاورد. عبد الله بن مسعود رفت و پا روى سینه او گذاشت . ابوجهل به هوش آمد و گفت : بر جاى بلندى پاى گذاشته اى ، کاش قاتل من دهقان نبود (که کنایه اى به انصار بود). عبد الله بن مسعود سر او را از بدن جداکرد و نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله ) آورد و جلوى پاى آن حضرت انداخت . پیامبر (صلى الله علیه و آله ) شکر الهى بجا آورد(53)، و خداوند نصرت خود را بر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نازل نمود، و آن حضرت فرمود: امروز روز عید است و باید شکر خدا را بر نعمتى که به اهل ایمان عطا فرموده به جاى آورد(54).


ج - قتل عایشه

در شب 17 ماه رمضان در سال 58 ه‍ در مدینه ، عایشه دختر ابوبکر به دست معاویه کشته شد، و به سزاى اعمالش رسید(55). دو قول دیگر در این باره 29 رجب و آخر ذى الحجه است .
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عایشه را ببیند(56). ابن ابى الحدید مى گوید: اگر خلیفه دوم به جاى على (علیه السلام ) بود هر آینه عایشه را قطعه قطعه مى کرد(57).
معاویه چون خواست براى پسرش یزید از مردم بیعت بگیرد، عایشه انکار آن کرد و معاویه را تهدید کرد و گفت : برادرم محمد را کشتى ، و براى یزید بیعت مى گیرى ؟ معاویه ترسید که مبادا او ایجاد فتنه کند. لذا در خانه خود چاهى کند و آن را پر از آهک کرد و فرش قیمتى بر روى آن پهن نمود و عایشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواندم وقتى عایشه وارد شد، معاویه او را به نشستن بر آن تخت تعارف کرد. همین که روى آنشست ، فرو رفت و به چاه افتاد و هلاک شد. معاویه در چاه چندین نیزه مسموم تعبیه کرده بود و هنگامى که عایشه در چاه افتاد فورا کار او ساخته شد.
عایشه در زمان حیات پیامبر (صلى الله علیه و آله ) با آن حضرت رفتار نامناسبى داشت ؟ با امیر المؤ منین (علیه السلام ) و حضرت صدیقه (علیها السلام ) و همسران پیامبر (صلى الله علیه و آله ) رفتارهاى زشت و کینه توزانه اى روا داشت ؟ واقعه جمل و کشته شدن حدود بیست هزار نفر از مسلمین به خاطر فتنه او از کارهاى معروف اوست (58).
وقتى حضرت زهرا (علیها السلام ) به شهادت رسید، همسران رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) براى سر سلامتى امیر المؤ منین آمدند جز عایشه که اظهار مریضى کرد و سخنى گفت که دلالت بر خوشحالى او داشت (59).
از مشخص ترین نشانه هاى بغض و کینه او نسبت به امیر المؤ منین (علیه السلام ) این بود که غلامش را ((عبد الرحمن )) نام نهاد و گفت : این نام گذارى را به خاطر محبتم به قاتل على بن ابى طالب یعنى عبد الرحمن بن ملجم انجامد دادم (60).


19 ماه رمضان


ضرب خوردن امیر المؤ منین (علیه السلام )

در 19 ماه رمضان سال 40 ه‍ در نماز صبح در مسجد کوفه با شمشیرى مسموم به دست ناپاک ابن ملجم منافق بر فرق مبارک امیر المؤ منین (علیه السلام ) ضربت وارد شد.
در 13 ماه رمضان سال 40 ه‍ حضرت مولى الموحدین على بن ابى طالب امیر المؤ منین (علیه السلام ) بعد از فارق شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند(61). در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بیان کلماتى درربار در حقایق اسلام ، در آخر بیانات شریف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبى (علیه السلام ) فرمودند: تا امروز چند روز از ماه مبارک رمضان مى گذرد؟ امام مجتبى (علیه السلام ) فرمود: 13 روز گذشته است . از امام حسین (علیه السلام ) پرسیدند: چند روز باقى مانده است ؟ امام حسین (علیه السلام ) فرمود: 17 روز باقى مانده است . در این هنگام امیر المؤ منین (علیه السلام ) دست به محاسن مبارک گرفتند و فرمودند: نزدیک است این موى من به خون سرم خضاب شود.
در شب 16 ماه رمضان سال 40 ه‍ امیر المؤ منین (علیه السلام ) در خواب پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را دیدند، و آن حضرت به نزدیک شدن ملاقاتشان در بهشت به امیر المؤ منین (علیه السلام ) بشارت دادند، امیر المؤ منین (علیه السلام ) به دخترشان ام کلثوم (علیها السلام ) خبر دادند(62). در شب نوزدهم در شب نوزدهم امیر المؤ منین (علیه السلام ) روزه را در منزل ام کلثوم (علیها السلام ) افطار نمودند(63).
در شب 19 ماه رمضان سال 40 ه‍ وردان و شبیب که با ابن ملجم در شهادت امیر المؤ منین (علیه السلام ) همراه بودند، در حین درگیرى کشته شدند(64).
در سال چهلم گروهى از خوارج در مکه جمع شدند و بر کشتگان نهروان گریستند. سه نفر از آنان با هم پیمان بستند که در یک شب امیر المؤ منین (علیه السلام ) و عمرو عاص و معاویه را بکشند.
ابن ملجم کشتن امیر المؤ منین (علیه السلام ) را بر عهده گرفت و وارد کوفه شد و با کمک قطام بنت اخضر که ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت ، و با همدستى شبیب بن بجره و وردان بن مجاله تصمیم خود را عملى کرد.
در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح ، امیر المؤ منین (علیه السلام ) وارد مسجد شد و صداى نازنین ایشان به یا ایها الناس ، الصلاة بلند شد.
سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامى که در رکعت اول سر از سجده برداشت شبیب بر آن حضرت حمله ور شد، ولى شمشیرش خطا کرد. بلافاصله ابن ملجم لعنه الله حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت را شکافت و محاسن شریفش له خون فرق مبارکش خضاب شد، و صداى مبارکش بلند شد: بسم الله و بالله و على مله رسول الله ، فزت و رب الکعبه .
صداى جبرئیل بلند شد: تهدمت والله ارکان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروه الوثقى ، قتل ابن عم المصطفى ، قتل الوصى المجتبى ، قتل على المرتضى ، قتل اشقى الاشقیاء.


20 ماه رمضان


فتح مکه

در سال 8 ه‍ فتح مکه واقع شد. در این فتح بزرگ تعداد مسلمانان 12 هزار نفر، و شهدا 2 نفر بودند. علت شهادت آن دو این بود که همراه لشکر نبودند و از آخر مکه وارد شده بودند، و لذا مورد هجوم قرار گرفته شهید شدند(65).
در این روز امیر المؤ منین (علیه السلام ) به امر مبارک خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله )، براى شکستن بتهایى که در کعبه بود، پاى مبارک خود را بر کتف شریفش اشرف مخلوقات نهاد(66).
مجلسى (رحمه الله ) از تاریخ طبرى نقل مى فرماید: هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نظر مبارکش بر این قرار گرفت که به طرف مکه حرکت کندت عمر را طلبید و به او فرمود: به مکه برو و اشراف قریش را از حال ما با خبر کن . عمر گفت : من بر جانم از اشراف قیش مى ترسم (67)!
هنگامى که مسلمانان وارد مکه شدند شعار مى دادند: الیوم یوم الملحمه : ((امروز روز در هم کوبیدن است )). پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمودند: شعار را عوض کنید و بگویید: الیوم یوم المرحمه : ((امروز روز رحمت است )).
بعد فرمود: ابوسفیان و خانه اش در امانند، و هر کس داخل خانه او رفت در امان است . همچنین فرمودند: همه در امانند جز یک نفر به نام ((هبار بن اسود)) و بعضى معاویه را هم ذکر کرده اند(68). حضرت فرمود: ((اگر هبار چسبیده به پرده کعبه هم بود او را بکشید))؟!
علت این بر خورد شدید با هبار آن بود که در یکى از جنگهاى مسلمین با کفار قریش عده اى اسیر از کفار گرفتند و داخل اسرا داماد بزرگ پیامبر (صلى الله علیه و آله ) شوهر زینب دخترشان بود. حضرت فرمودند: هر کس ‍ فدیه بفرستد اسیر او را آزاد مى کنیم . بین آنچه از مکه به عنوان فدیه فرستاده بودند گردنبند حضرت خدیجه (علیها السلام ) به چشم مى خورد که به دخترش زینب داده بود. هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه و آله ) آن گردنبند را دیدند به یاد جناب خدیجه (علیها السلام ) افتادند و گریستند. آنگاه از مسلمین خواستند آن فدیه را که یادگار خدیجه (علیها السلام )است ، به آن حضرت ببخشند، و آنان قبول کردند. سپس قرار شد اسرا را آزاد کنند، در مقابل این که هر یک از زنان مسلمان که در مکه اسلام را پذیرفته ، اگر خواست بیاید آزاد باشد.
قرار بر این شد که امیر المؤ منین (علیه السلام ) بروند و هودج فواطم را بیاورند. آن حضرت به تنهایى رفتند و زینب دختر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) و دیگر هاشمیات را آوردند، همینکه مقدارى از مکه بیرون آمدند ابوسفیان لعنت الله علیه گفت : پسر عمویش محمد (صلى الله علیه و آله ) جوانهاى شما را گمراه کرد و مسلمان شدند. حال این جوان یعنى على (علیه السلام ) در روز روشن آمده و بستگانش را مى برد. جلو او را بگیرید.
آنها آمدند تا مانع آن حضرت شوند. امیر المؤ منین (علیه السلام ) دفاع فرمودند. بعضى زخمى و بعضى به درک واصل شدند، در این اثنا هبار بن اسود به هودج هاشمیات حمله کرد و نیزه اى حواله هودج زینب دختر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نمود.
امیر المؤ منین (علیه السلام ) حمله به هبار کردند و او را فرارى دادند. زینب در این حمله ترسید و چون ششماهه حامله بود، هنگامى که وارد مدینه شدند بعد از زمانى بچه سقط شده و از دنیا رحلت کرد.
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((خون هبار بن اسود مهدور است ))، و هر کس هر جا او را دید بکشد.
ابن ابى الحدید به استادش مى گوید: پیامبر (صلى الله علیه و آله ) به خاطر ترساندن زینب و سقط جنین او، ریختن خون هبار را جایز دانست . اگر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) زنده بود، آیا ریختن خون آن کس را که فاطمه (علیها السلام ) را ترسانید، جایز نمى دانست (69)؟


21 ماه رمضان


الف - شهادت امیر المؤ منین (علیه السلام )

امام المتقین امیر المؤ منین (علیه السلام ) در شب بیست و یکم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسید، در حالى که از سن مبارک حضرتش 63 سال گذشته بود(70). در بیستم ماه رمضان اثرات سم در پاهاى مبارک امیر المؤ منین (علیه السلام ) ظاهر شد و پاهاى مبارک ورم کرد(71). در شب بیست و یکم اثر زهر بر بدن مبارک امیر المؤ منین (علیه السلام ) بسیار شد. حضرت فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با آنها وداع نمود و وصیت هاى خود را فرمود. در آن شب هر چه خوردنى و آشامیدنى آوردند تناول نفرمود، ولبهاى مبارکش به ذکر خدا حرکت مى کرد، و مانند مروارید عرق از پیشانى نازنینش مى ریخت و با دست مبارک خود آن را بر طرف مى کرد.
به امام مجتبى (علیه السلام ) فرمود: تو را به برادرت حسین (علیه السلام ) وصیت مى کنم . به فرزندان دیگر که از فاطمه زهرا (علیها السلام ) نبودند، فرمود: شما را وصیت مى کنم به اطاعت از حسن و حسین . سپس فرمودند: ((خداوند شما را صبر نیکو کرامت فرماید. امشب از میان شما مى روم و به حبیب خود محمد مصطفى (صلى الله علیه و آله ) ملحق مى شوم چنانچه مرا وعده داده است )). صداى گریه از اهل بیت بلند شد. آنگاه دستوراتى در مورد غسل ، کفن ، نماز و محل دفن به امام مجتبى (علیه السلام ) فرمودند و با امام حسین (علیه السلام ) و حضرت زینب (علیها السلام ) کلماتى از کربلاء فرمودند.
بعد از وداع با همگان دست و پاى مبارک را به طرف قبله کشیدند و فرمودند: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ، و چشمان مبارک را بستند و بهشت را به قدوم خویش مبارک فرمودند.
صداى شیون و گریه از خانه آن حضرت بلند شد. اهل کوفه که باخبر شدند، صداى شیون و ناله از تمامى شهر برخواست ، مانند روزى که پیامبر (صلى الله علیه و آله ) از دنیا رفتند. در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین لرزید و صداى تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده شد.
سپس مشغول غسل آن حضرت شدند. بعد از غسل و کفن ، امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) پشت سر تابوت را همانطور که حضرت فرموده بودند برداشته ، جلو تابوت خودش حرکت مى کرد، تا در مکانى فرود آمد.
بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبى (علیه السلام )، مقدارى از زیر تابوت را کندند و قبرى آماده یافتند که داخل آن لوحى مسى یا سفالى بود و بر آن نوشته شده بود: ((بسم الله الرحمن الرحیم ، این قبرى است که نوح پیامبر براى بنده صالح خدا على بن ابى طالب حفر نمود است )). بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصیت آن حضرت ، قبر مطهرش ‍ را مخفى نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد.
فرزندان آن حضرت از همسران مختلف 28 دختر و پسرند(72) 5 نفر آنها اولاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیها السلام ) هستند که عبارتند از امام حسن و امام حسین و زینب کبرى وام کلثوم و حضرت محسن (علیهم السلام ) که در دوران حمل در شش ماهگى توسط منافقین در ماجراى هجوم به خانه امیر المؤ منین (علیه السلام ) به شهادت رسید. حضرت عباس (علیه السلام ) و جعفر و عثمان و عبد الله در کربلا به شهادت رسیدند، که مادرشان ام البنین است . بقیه اولاد حضرت از همسران دیگر هستند.
وقتى خبر شهادت امیر المؤ منى (علیه السلام ) به عایشه رسید چنان خوشحال شد که بى اختیار شعرى خواند و سپس گفت : چه کسى على را کشت ؟ جواب دادند: ابن ملجم . گفت : خاک بر دهانش مباد (کنایه از اینکه خوب کارى کرد)(73).
در شب 21 ماه رمضان حضرت عیسى بن مریم (علیه السلام ) به آسمان برده شد(74)؛ و در همین شب حضرت موسى بن عمران و یوشع بن نون (علیهم السلام ) رحلت نمودند(75).


ب - بیعت با امام مجتبى (علیه السلام )

در این روز مردم پس از شهادت امیر المؤ منى (علیه السلام ) با امام حسن (علیه السلام ) بیعت کردند(76).


ج - قتل ابن ملجم

در این روز ابن ملجم با یک ضربت شمشیر به جهنم فرستاده شد. بعد از کشته شدن ابن ملجم مردم به سوى قطام ملعونه فاسقه هجوم آوردند و او را با شمشیر به درک فرستادند و جثه اش را بیرون کوفه سوزانیدند(77).
ابن بطوطه متوفى سال 779 ه‍ گفته است : هنگامى که به کوفه مسافرت کردم ، در غربى جبانه کوفه در زمینى سفید، زمینى بسیار سیاه دیدم و علت را پرسیدم . گفتند: اینجا قبر ابن ملجم است . عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادى مى آوردند و 7 روز در این مکان مى سوزانند(78).


23 ماه رمضان


نزول قرآن

شب نزول قرآن است (79) و به قولى در شب 24 ماه رمضان بوده است (80).


24 ماه رمضان


مرگ ابولهب

در این روز و به قولى در 25 ماه رمضان ابولهب به درک واصل شد(81).


تتمه ماه رمضان


الف - بدعت نماز تراویح توسط عمر

در این ماه در سال 14 ه‍ نماز نافله به جماعت خواندن را بدعت گذارد سپس مردى را براى مردها و مردى را براى زنها به عنوان امام جماعت قرار داد(82).


ب - دعاى باران توسط پیامبر (صلى الله علیه و آله )

در ماه رمضان سال ششم هجرى قحطى شدیدى در مدینه رخ داد، که پیامبر (صلى الله علیه و آله ) طلب باران کردند و باران آمد(83).


پاورقی:

1- مسار الشیعه : ص 4 5.
 2- قلائد النحور: ج رجب ، 63.
 3- فیض العلام : ص 24. بحار الانوار: ج 49 ص 11،321،303.
 4- تتمه المنتهى : ص 83. بحار الانوار: ج 45 ص 385.
 5- شفاء الصدور: ج 1 ص 323. تتمه المنتهى : ص 78 84.
 6- وقایع الشهور: ص 158.
 7- منتخب التواریخ : ص 61. منتهى الآمال : ج 1 ص 91 93.
 8- منتخب التواریخ : ص 60.
 9- منتهى الآمال : ج 1 ص 91.
 10- بحار الانوار: ج 21، ص 245. الموسوعه الکبرى فى غزوات النبى الاعظم (صلى الله علیه و آله ): ج 5 ص 334 335.
 11- زندگى سیده نفیسه (علیها السلام ): ص 43 45.
 12- وقایع الشهور: ص 187.
 13- تتمه المنتهى : ص 289. منتخب التواریخ : ص 195 196.
 14- بحار الانوار: ج 22 ص 167، ج 43 ص 189 214.
 15- نفائح العلام : ص 114 . الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 74. فیض العلام : ص 23. شفاء الصدور: ج 1 ص 310.
 16- شرح ابن ابى الحدید: ج 16 ص 187. الوقایع و الحوادث : ج رمضان ص 75. شفاء الصدور: ج 1 ص 312. تتمه المنتهى : ص 87.
 17- شفاء الصدور: ج 1 ص 315، به نقل از ابن خلکان و ابن اثیر.
 18- شفاء الصدور: ج 1 ص 316، شرح ابن ابى الحدید: ج 16 ص 187. الوقایع و الحوادث : ج ماه رمضان ص 79.
 19- تتمه المتهى : ص 278. مستدرک سفینه البحار: ج 4 ص 195.
 20- مسار الشیعه : ص 6 نفائح العلام : ص 115.
 21- الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 112. بحار الانوار: ج 44 ص 333.
 22- الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 127، فیض العلام : ص 27. مسار الشیعه : ص 6 7. نفائح العلام : ص ‍ 19115.
 23- نفائح العلام : ص 158. تقویم المحسنین : ص 11.
 24- نفائح العلام : ص 191. منتخب التواریخ : ص 43. بحار الانوار: ج 19 ص 25. توضیح المقاصد: ص . 22
 25- فیض العلام : ص 27.
 26- شجره طوبى : ج 2 ص 234 235.
 27- بحار الانوار: ج 18 ص 232، ج 65 ص 392.
 28- الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 112. فیض العلام : ص 31. مسار الشیعه : ص 7. تقویم المحسنین : ص ‍ 14. منتخب التواریخ : ص 46.
 29- نفائح العلام : ص 471.
 30- روضات الجنات : ج 7 ص 259.
 31- مراقد المعارف : ج 2 ص 219.
 32- مراقد المعارف : ج 2 ص 202.
 33- تتمه المنتهى : ص 96 108.
 34- الوقایع و الحوادث : ج ماه رمضان ، ص 156.
 35- توضیح المقاصد: ص 22. الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 139. فیض العلام : ص 32.
 36- تتمه المنتهى : ص 91 92. الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 157. فیض العلام : ص 33. بحار الانوار: ج 45 ص 386. مستدرک سفینه البحار: ج 5 ص 215.
 37- المختار الثقفى : ص 40.
 38- ارشاد: ج 2 ص 5. فیض العلام : ص 34. بحار الانوار: ج 43 ص 250، ج 95 ص 192. اعلام الورى : ج 1 ص 402. کشف الغمه : ج 1 ص 514. مسار الشیعه : ص 7. کافى : ج 2 ص 480. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599. العدد القویه : ص 28. تقویم : ص 28. تقویم المحسنین : ص 11. تاریخ الخلفاء: ص 188.
 39- منتهى الآمال : ج 1 ص 219 220.
 40- ارشاد: ج 2 ص 5. فیض العلام : ص 34. بحار الانوار: ج 43 ص 250، ج 95 ص 192. اعلام الورى : ج 1 ص 402. کشف الغمه : ج 1 ص 514. مسار الشیعه : ص 7. کافى : ج 2 ص 480. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599. العدد القویه : ص 28. تقویم المحسنین : ص 11. تاریخ الخلفاء: ص 188

41- فیض العلام : ص 35.
 42- الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 190. مستدرک سفینه البحار: ج 5 ص 213.
 43- منتخب التواریخ : ص 52. الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 194. توضیح المقاصد: ص 24. العدد القویه : ص 234. مصباح کفهمى : ج 2 ص 599. بحار الانوار: ج 97 ص 168، ج 95 ص 196.
 44- صوره اسراء: آیه 1.
 45- توضیح المقاصد: ص 24. العدد القویه : ص 234. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599. بحار الانوار: ج 97 ص 168، ج 95 ص 196.
 46- حق الیقین : ص 30. منتهى الآمال : ج 1 ص 51.
 47- بحار الانوار: ج 18 ص 289. حق الیقین : ص 30.
 48- بحار الانوار: ج 18 ص 302 319.
 49- بحار الانوار: ج 18 ص 302 319. حق الیقین : ص 30.
 50- بحار الانوار: ج 19 ص 325، ج 97 ص 168، ج 18 ص 380. الموسوعه الکبرى فى غزوات النبى الاعظم (صلى الله علیه و آله ): ج 1 ص 138. الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 215 216. 
51- منتخب التواریخ : ص 48 49. الوقائع و الحوادث : ج 1 ص 215 216.
 52- نافئح العلام : ص 288. فیض العلام : ص 37 38.
 53- منتخب التواریخ : ص 47 49. الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 215 216.
 54- مصباح کفعمى : ج 2 ص 599. بحار الانوار: ج 97 ص 383.
 55- فیض العلام : ص 36. نفائح العلام : ص 275. مستدرک سفینه البحار: ج 5 ص 214 215 (سال 58 و 68 ه‍).
 56- سبعه من السلف : ص 267.
 57- شرح ابن ابى الحدید: ج 17 ص 254.
 58- مسند احمد، صحیح بخارى ، صحیح نسائى ، السیره الحلبیه ، صحیح مسلم باب الغیره من کتاب العشره .
 59- شرح ابن ابى الحدید: ج 9 ص 198. ریاحین الشریعه : ج 2 ص 357.
 60- ریاحین الشریعه : ج 2 ص 357. سفینه البحار: ج 3 ص 741. بحار الانوار: ج 28 ص 194، ج 32 ص 341.
 61- الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 139. مستدرک سفینه البحار: ج 5 ص 213.
 62- ارشاد: ج 2 ص 15. الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 190.
 63- الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 242.
 64- نفائح العلام : ص 41.
 65- مسار الشیعه : ص 9. العدد القویه : ص 218. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599. بحار الانوار: ج 20 ص ‍ 111 - 143، ج 21 ص 143، ج 97 ص 168. سیره ابن هشام : ج 4 ص 80، تقویم المحسنین : ص 12.
 66- توضیح المقاصد: ص 23. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599. بحار الانوار: ج 97 ص 384. فیض العلام : ص 42.
 67- بحار الانوار: ج 35 ص 287.
 68- احقاق الحق : ص 265. التعجب : ص 106. نهج الحق و کشف الصدق : ص 310.
 69- بیت الاحزان : ص 153. شرح ابن ابى الحدید: ج 14 ص 193.
 70- کافى : ج 2 ص 465. منتهى الآمال : ج 1 ص 183. ارشاد: ج 1 ص 19. اعلام الورى : ج 1 ص 309. کشف الغمه : ج 1 ص 436. مناقب خوارزمى ن ص 284. العدد القویه : ص 235. ذخائر العقبى : ص ‍ 115. مسار الشیعه : ص 10. توضیح المقاصد: ص 24. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599. تاریخ الخلفاء: ص ‍ 166 175.
 71- الوقایع و الحوادث : ج 1 ص 265، 271 294.
 72- ارشاد مفید: ج 1 ص 354 355. اعلام الورى : ج 1 ص 395.
 73- تذکره الخواص ابن جوزى : ص 165.
 74- بحار الانوار: ج 13 ص 376. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599.
 75- بحار الانوار: ج 13 ص 376. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599.
 76- کشف الغمه : ج 1 ص 538.
 77- نفائح العلام : ص 410.
 78- نفائح العلام : ص 409.
 79- مسار الشیعه : ص 10. بحار الانوار: ج 88 ص 7.
 80- بحار الانوار: ج 95 ص 196.
 81- نفائح العلام : ص 463.
 82- بحار الانوار: ج 31 ص 12 پاورقى .
 83- بحار الانوار: ج 20 ص 376.

منبع:

تقویم شیعه ( عبدالحسین نیشابوری)

______________________________________________________________________________________


تقویم 2

از:

مبلغان ش 47

تقویم قدس رضوی


1 رمضان:

الف - درگذشت سیده نفیسه خاتون - دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع) و همسر جناب اسحاق فرزند امام صادق(ع) ) -  مدفون در مصر (سال 208 هجری قمری)

ب - درگذشت شیخ الرئیس ابن سینا (سال 428 ه.ق)


3 رمضان:
الف - رحلت فقیه متکلم شیخ مفید رحمه الله (413 ه.ق)

ب - غزوه تبوک (9 ه . ق) 


4 رمضان:
الف - درگذشت عالم زاهد باکرامت آیت الله شیخ حسن علی تهرانی، مقبره مطهر ایشان در جوار حرم حضرت امام رضا علیه السلام می باشد (1325 ه . ق)

ب - درگذشت آیت الله میرزا هاشم آملی (1413 ه . ق)


6 رمضان:
الف - تفویض و اعلام ولایتعهدی امام رضا (ع) از سوی مأمون (201 ه . ق)

ب - درگذشت فقیه توانا حمزة بن عبد الله سلّار دیلمی (463 ه . ق)


7 رمضان:
امضای عهدنامه ولایتعهدی امام رضا (ع) از سوی مأمون ، و بیعت عموم مردم با ایشان (201 ه.ق)

9 رمضان:
الف - درگذشت آیت الله شیخ محمد بهاری . ایشان از مریدان ملا حسینقلی همدانی می باشند و تدریس ایشان عمدتا شفاهی بوده است . مجموعه ای بنام تذکرة المتقین از آثار وی گردآوری شده است (1325 ه . ق)

ب - درگذشت آیت الله شیخ علی خوئی (1350 ه . ق)

ج - دعوت مردم کوفه از امام حسین علیه السلام (60 ه . ق)


10 رمضان:
وفات حضرت خدیجه علیها السلام (3 سال قبل از هجرت)


11 رمضان:
شهادت عالم جلیل سید مهدی موسوی اصفهانی معروف به « شهید رابع » به دست نادر میرزا پسر شاهرخ ، در مشهد مقدس (1218 ه.ق)

12 رمضان:
الف - رحلت آیت الله شیخ مهدی خالصی; از جمله اقدامات ایشان بنای مدرسه و کتابخانه الزهرا در کرخ کاظمین (محل تولد ایشان) و تالیف کتبی چند می توان نام برد (1343 ه . ق)

ب - درگذشت عالم و شاعر شیعی میرزا محمد تقی حجة الاسلام (1312 ه . ق)


13 رمضان:
الف - درگذشت آیت الله سید علی سیستانی (1340 ه . ق)

ب - هلاکت حجاج بن یوسف ثقفی کشنده هزاران تن از پیروان اهل بیت علیهم السلام

ج - درگذشت فقیه عارف جهانگیر قشقایی; ایشان دارای شرح مبسوطی بر نهج البلاغه می باشند و در سرودن شعر نیز استاد بوده اند . (1328 ه . ق)


14 رمضان:
الف - درگذشت عالم برجسته شیعی هند سید محمدتقی ممتاز العلماء; از جمله آثار ایشان می توان به کتابهای: ارشاد المبتدئین، ارشاد المؤمنین، حدیقة الواعظین، الدعوات الفاخرة، ظهیر الشیعه فی احکام الشریعه اشاره کرد . (1289 ه . ق)

ب - درگذشت مختار ثقفی (67 ه . ق)

15 رمضان:
الف - ولادت با سعادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام (3 ه . ق) آغاز هفته اطعام نیازمندان و اکرام ایتام - روز اکرام -

ب - اعزام حضرت مسلم بن عقیل به عنوان نماینده امام حسین علیه السلام به کوفه (60 ه . ق)

ج - درگذشت ادیب و شاعر اسلام محمد بن عباس خوارزمی (383 ه . ق)

ولادت عالم بزرگ محقق بحرانی صاحب کتابهای شریفه: الاربعون حدیثا فی الامامة من طرق العامة و بیان دلالتها، الاستقلالیه، الاشارات فی الکلام، البلغة، تاریخ علماء البحرین، السر المکتوم فی حکمة تعلم علم النجوم، الشفاء فی الحکمة النظریة، الشمسیة فی ردالشمس لامیرالمؤمنین علیه السلام، المعراج، هدایة القاصدین الی عقائد الدین و تعدادی حواشی دیگر . (1070 ه . ق)

د - شهادت فقیه بزرگوار زین الدین (شهید ثانی) شارح لمعه (965 ه . ق)


16 رمضان:
الف - درگذشت علامه فرزانه آیت الله شیخ محمدرضا مظفر در 62 سالگی (1382 ه.ق)

ب - درگذشت آیت الله سیدجلال الدین روضاتی (1360 ه . ق)

ج - درگذشت محمد بن حسن شریف جعفری (ابویعلی) خلیفه و جانشین شیخ مفید (433 ه . ق)


17 رمضان:
الف - بنای مسجد مقدس جمکران (393 ه . ق)

ب - درگذشت آیت الله ملا محمد شرابیانی; او در شرابیان آذربایجان دیده به جهان گشود و از محضر درس اساتیدی همچون میرزای بزرگ و سید محمد حسین کوه کمری مستفیض گشت (1322 ه . ق)

ج - معراج حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله (6 ماه قبل از هجرت)

د - جنگ بدر و اولین پیروزی اسلام (2 ه . ق)

ه - درگذشت محمد بن مسلم زهری (125 ه . ق)


18 رمضان:
الف - آغاز برنامه های شبهای قدر

ب - درگذشت آیت الله سید مصطفی کاشانی از علمای قرن 14 هجری که از ایشان آثار زیر به جای مانده است: تفسیر مختصر قرآن، حاشیه ارشاد علامه، حاشیه شرایع، قاعده لاضرر، منجزات مریض (1337 ه . ق)

ج - شهادت سید علی اندرزگو به دست ماموران ستم شاهی پهلوی (1398 ه . ق ؛ برابر با 2 شهریور 1357)

19 رمضان:
ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام به هنگام نماز صبح در مسجد کوفه (40 ه . ق)


20 رمضان:
الف - دومین شب قدر

ب - فتح مکه (8 ه . ق)


21 رمضان:
الف - شهادت مولود کعبه و جانشین به حق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام (40 ه . ق)

ب - درگذشت محدث بزرگ شیخ حرعاملی صاحب وسائل الشیعة (1104 ه . ق)

ج - درگذشت سید ماجد حسینی صاحب سلاسل الحدید (1028 ه . ق)


22 رمضان:
الف - سومین شب قدر

ب - درگذشت آیت الله شیخ عبدالحسین طهرانی شیخ العراقین (1286 ه . ق)

ج - نزول کتاب مقدس «انجیل » بر حضرت عیسی علیه السلام


24 رمضان:

آغاز دعوت ابومسلم خراسانی علیه حکومت بنی امیه (129 ه . ق)


25 رمضان:
الف - وقوع جنگ نهروان (38 ه . ق)
ب - درگذشت فقیه بزرگوار بهاءالدین محمد بن تاج الدین حسین اصفهانی معروف به فاضل هندی مؤلف کشف اللثام (1137 ه . ق)

26 رمضان:
درگذشت علامه محقق آقا جمال الدین بن آقا حسین خوانساری (1125 ه . ق)

27 رمضان:
الف - رحلت محدث بزرگ علامه محمدباقر مجلسی صاحب بحارالانوار (1110 ه . ق)

ب - لغو امتیاز تنباکو و قیام ملت به فتوای میرزای شیرازی (1370 ه . ق)

ج - قیام زنگیان علیه عباسیان به رهبری صاحب الزنج (255 ه . ق)

29 رمضان:
الف - غزوه حنین (8 ه . ق)

ب - ولادت آیت الله حسن بن یوسف بن مطهّر معروف به علامه حِلّی (648 ه . ق)

ج - درگذشت محمد بن حسن شیروانی (ملامیرزا) (1098 ه . ق)


ا شوال:

عید سعید فطر


توجه : نظر به اینکه آخرین جمعه ماه مبارک از طرف امام خمینی(ره) به عنوان روز جهانی قدس معرفی شده ؛ امسال (سال 1394 شمسی) این روز مردد است بین 30 رمضان و یا 23 رمضان هرچند تقاویم 30 رمضان ( 26 تیر) را به عنوان روز قدس معرفی نموده اند)


التماس دعا

  • محمد تدین (شورگشتی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی