ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

نصف قیمت! :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

نصف قیمت!

شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۹ ب.ظ

روزى شخصى به بازار برده فروشان رفت .

برده اى زیبا و قوى که به انواع هنرها آراسته بود ؛ نظر وى را به خود جلب کرد.

نزدیک رفت و قیمت او را پرسید.

صاحب برده اعلام آمادگى کرد، او را به نصف قیمت متعارف بفروشد.

مشترى : سبب ارزانى او را پرسید.

گفت : او هیچ عیبى ندارد مگر یک عیب کوچک که چندان مهم نیست .

مشترى : عیب او چیست ؟

برده فروش : تنها عیب او سخن چینى است ، ولى در مقابل زیبائى و توانائى او این موضوع قابل توجه نمى باشد.

مشترى : در دستگاه ما کارى از او ساخته نیست! او را خرید وبه منزل آورد.

مدتــــــــــى گذشــــــــــــت.

یکروز غلام به همسر ارباب خود گفت :

تو به من احسان و انعام فراوان کرده اى ، و حق بزرگى بر عهده من دارى . من اخیرا متوجه مطلبى شده ام که بر خود لازم مى دانم آن را به اطلاع شما برسانم .

خانم ارباب باکنجکاوى پرسید: قضیه چیست ؟

غلام : ارباب عاشق دختر جوان زیبائى شده و تصمیم گرفته تو را طلاق دهد و با او ازدواج کند. و من بارها ارباب را با آن دختر دیده ام .

خانم ارباب : اى واى برمن ، راست مى گوئى ؟

غلام سوگند یاد کرد که جز حقیقت بر زبان جارى نکرده است .

خانم ارباب : راه چاره چیست ؟ چه باید کرد!؟

غلام : نمى دانم . مدتى به فکر فرو رفت . آنگاه گفت : یافتم ، راه علاج آنست که وقتى ارباب خوابیده ، مقدار از موى زیر گلویش را به تیغ بچینى ، و آن را نزد ساحر ببرى تا او افسونى بخواند و دل ارباب را مسخر تو گرداند، و محبت آن دختر از دلش بیرون رود.

خانم ارباب پذیرفت و تصمیم گرفت پیشنهاد غلام را بکار بندد.

غلام نزد ارباب رفت و گفت :

این لطف و محبتى که تو به من دارى ، هیچ کس در حق فرزند خویش ندارد. به همین خاطر بر خود لازم دانستم آنچه را برایم معلوم گشته ، برایتان بازگو کنم . شاید ذره اى از الطاف و مراحم شما جبران شود.

ارباب پرسید: داستان چیست ؟

غلام گفت : خانم با مرد دیگرى طرح دوستى ریخته و رابطه دارد، و چون شما مانع ازدواج آن دو هستید. تصمیم گرفته اند شما را در خواب به قتل برسانند.

ارباب : چگونه سخن تو را باور کنم . سالیان دراز با صفا و صمیمیت و صداقت بایکدیگر زندگى کرده ایم .

غلام : وقتى به منزل رفتى ، تظاهر به بیمارى کن و در بستر دراز بکش و وانمود کن که در خوابى عمیق هستى . آنگاه به صدق گفتار من پى خواهى برد.

ارباب پیشنهاد غلام را بکار بست . در حالى که در بستر على الظاهر خوابیده بود، ناگهان همسرش را بالاى سر خود دید که تیغ بدست گرفته و قصد جان وى دارد. بلافاصله از جاى برخاست و زن را کشت .

غلام بدون فوت وقت ، خود را به قبیله زن رساند و آنان را از وقوع قتل توسط شوهر مطلع ساخت . آنان بدون تفحص شوهر را کشتند.

سپس اقوام مرد از ماجرا آگاهى یافتند، در نتیجه شمشیرها کشیده شد، و دو قبیله زن و شوهر به جان هم افتادند و خون بسیاری به ناحق برزمین ریخت.

پس از چندى حقیقت امر آشکار گشت . هر دو قبیله از عمل خود پشیمان شدند، دست اتحاد و اتفاق به یکدیگر دادند، و غلام نمام را یافتند و به سزاى خویش رساندند.


امام صادق علیه السلام فرماید:

الساعى قاتِلُ ثَلاثَةٍ: قاتِلُ نَفسِهِ وَ قاتِلُ مَن یَسعى بِهِ وَ قاتِلُ من یَسعَى اِلَیهِ - خصال صدوق / ص 122 -
سخن چین قاتل سه نفر است :
1 - قاتل خویش .
2 - قاتل کسى که از او نمامى کرده است .
3 - قاتل کسى که نزد او سعایت کرده است .


منبع:

کشکول جبهه

  • محمد تدین (شورگشتی)

سخن چین

نظرات  (۱)

  • چشم به راهم ...
  • ترسناکن اینا پس :|
    پاسخ:
    بدجور!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی