ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

پاسخ به اشکالاتی در خصوص حدود :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

پاسخ به اشکالاتی در خصوص حدود

چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۰۲ ق.ظ

وَاللَّاتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا (15) - سوره نساء -

گاه و بى گاه به مناسبتهایى مى پرسند:

چرا اسلام قوانین جزایى و کیفرى سخت و طاقت فرسایى مقرر نموده؟!

به عنوان نمونه در برابر یک بار آلوده شدن به زناى محصنه ( فرد همسرداری که همسرش در تمکینش هست ) در آغاز مجازات حبس ابد مقرر گردید و سپس مجازات اعدام تعیین شد!

آیا بهتر نبود مجازاتهاى ملایمترى در برابر اینگونه اعمال تعیین گردد تا تعادلى در میان جرم و کیفر برقرار شده باشد؟!

ولى باید توجه داشت که قوانین کیفرى اسلام گرچه ظاهرا سخت و شدید هستند، ولى در مقابل ، راه اثبات جرم در اسلام آسان نیست ، و براى آن شرایطى تعیین شده که غالبا تا گناه علنى نشود آن شرائط حاصل نمى گردد.

مثلا :

افزایش دادن تعداد شهود را به چهار نفر که در آیه فوق به آن اشاره شده به قدرى سنگین است که فقط افراد بى باک و بى پروا ممکن است مجرم شناخته شوند و بدیهى است این چنین اشخاص باید به اشد مجازات گرفتار شوند تا عبرت دیگران گردند و محیط از آلودگى گناه پاک گردد، همچنین براى شهادت شهود شرایطى تعیین شده از قبیل رؤیت!! و عدم قناعت به قرائن!! و هماهنگى در شهادت ، و مانند آن ، که اثبات جرم را سخت تر مى کند.

به این ترتیب اسلام ، احتمال یک مجازات فوق العاده شدید را در برابر این گونه گناهکاران قرار داده ، و همین احتمال اگر چه ضعیف هم باشد مى تواند در روحیه غالب افراد اثر بگذارد، اما راه اثبات آن را مشکل قرار داده تا عملا در این گونه موارد اعمال خشونت بطور وسیع انجام نگیرد.

در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدى این قانون کیفرى را حفظ کند بدون این که افراد زیادى مشمول اعدام شوند.

نتیجه این که روش اسلام در تعیین مجازات و راه اثبات جرم ، روشى است که حداکثر تاءثیر را در نجات جامعه از آلودگى به گناه دارد در حالى که افراد مشمول این مجازاتها عملا زیاد نیستند و به همین جهت ما از این روش به عنوان روش (سهل و ممتنع ) تعبیر می کنیم.

________________________

الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (2) - سوره نور -

آیه فوق مشتمل بر سه دستور است :

1 - بیان حکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء ( زنای غیر محصنه که مجازاتش صد ضربه شلاق است. )
2 - تاءکید بر این که در اجراى این حد الهى گـرفتار محبتها و احساسات بى مورد نشوید، احساسات و محبتى که نتیجه اى جز فساد و آلودگى اجتماع ندارد.

منتها براى خنثى کردن انگیزه هاى این گونه احساسات مساءله ایمان به خدا و روز جزا را پیش مى کشد چرا که نشانه ایمان به مبدء و معاد، تسلیم مطلق در برابر فرمان او است ، ایمان به خداوند عالم حکیم سبب مى شود که انسان بداند هر حکمى فلسفه و حکمتى دارد و بى دلیل تشریع نشده ، و ایمان به معاد سبب مى شود که انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت کند.

در اینجا حدیث جالبى (از پـیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که توجه به آن لازم است :

یؤتى بوال نقص من الحد سوطا فیقال له لم فعلت ذاک ؟ فیقول : رحمة لعبادک ، فیقال له انت ارحم بهم منى ؟! فیؤ مر به الى النار، و یؤتى بمن زاد سوطا، فیقال له لم فعلت ذلک ؟ فیقول لینتهوا عن معاصیک ! فیقول : انت احکم به منى ؟! فیؤ مر به الى النار!:

(روز قیامت بعضى از زمامداران را که یک تازیانه از حد الهى کم کرده اند در صحنه محشر مى آورند و به او گفته مى شود چرا چـنین کردى ؟ مى گوید: براى رحمت به بندگان تو! پروردگار به او مى گوید: آیا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودى ؟! و دستور داده مى شود او را به آتش بیفکنید! دیگرى را مى آورند که یک تازیانه بر حد الهى افزوده ، به او گفته مى شود: چرا چنین کردى ؟ در پاسخ مى گوید: تا بندگانت از معصیت تو خوددارى کنند! خداوند مى فرماید: تو از من آگـاهتر و حکیمتر بودى ؟! سپس دستور داده مى شود او را هم به آتش دوزخ ببرند).

3 - دستور حضور جمعى از مؤ منان در صحنه مجازات است چرا که هدف تنها این نیست که گـنهکار عبرت گیرد، بلکه هدف آنست که مجازات او سبب عبرت دیگران هم شود.

و به تعبیر دیـگـر: با توجه به بافت زندگى اجتماعى بشر، آلودگى هاى اخلاقى در یک فرد ثابت نمى ماند، و به جامعه سرایت مى کند، براى پاکسازى باید همانگونه که گناه برملا شده مجازات نیز برملا گردد.

و به این ترتیب اساس پاسخ این سؤ ال که چرا اسلام اجازه مى دهد آبروى انسانى در جمع بریزد؟! روشن مى شود، زیرا مادام که گناه آشکار نگردیده و به دادگاه اسلامى کشیده نشده است (خداوند ستار العیوب ) راضى به پرده درى نیست اما بعد از ثبوت جرم و بیرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه و کم شدن اهمیت گناه ، باید به گـونه اى مجازات صورت گیرد که اثرات منفى گناه خنثى شود و عظمت گناه به حال نخستین باز گردد.

اصولا در یک جامعه سالم باید ( تخلف از قانون ) با اهمیت تلقى شود، مسلما اگر تخلف تکرار گـردد آن اهمیت شکسته مى شود و تجدید آن تنها با علنى شدن کیفر متخلفان است .
این واقعیت را نیز از نظر نباید دور داشت که بسیارى از مردم براى حیثیت و آبروى خود بیش از مساءله تنبیهات بدنى اهمیت قائلند، و همین علنى شدن کیفر ترمز نیرومندى بر روى هوسهاى سرکش ‍ آنها است .

_________________________

وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا (32) سوره اسراء -

فلسفه تحریم زنا:

1 - پـیدایش هرج و مرج در نظام خانواده ، و از میان رفتن رابطه فرزندان و پدران ، رابطه اى که وجودش نه تنها سبب شناخت اجتماعى است ، بلکه موجب حمایت کامل از فرزندان مى گـردد، و پـایه هاى محبتى را که در تمام طول عمر سبب ادامه این حمایت است مى گذارد.
خلاصه ، در جامعه اى که فرزندان نامشروع و بى پدر فراوان گردند روابط اجتماعى که بر پـایه روابط خانوادگـى بنیان شده سخت دچـار تزلزل مى گردد.
براى پـى بردن به اهمیت این موضوع کافى است یک لحظه چنین فکر کنیم که چنانچه زنا در کل جامعه انسانى مجاز گردد و ازدواج برچیده شود، فرزندان بى هویتى که در چـنین شرائطى متولد شوند تحت پوشش حمایت کسى نیستند، نه در آغاز تولد و نه به هنگام بزرگ شدن .
از این گـذشته از عنصر محبت که نقش تعیین کننده اى در مبارزه با جنایتها و خشونتها دارد محروم مى شوند، و جامعه انسانى به یک جامعه کاملا حیوانى تواءم با خشونت در همه ابعاد، تبدیل مى گردد.

2 - این عمل ننـگـین سبب انواع برخوردها و کشمکشهاى فردى و اجتماعى در میان هوسبازان است ، داستانهائى را که بعضى از چـگـونـگـى وضع داخل محله هاى بدنام و مراکز فساد نقل کرده و نوشته اند به خوبى بیانگر این واقعیت است که در کنار انحرافات جنسى بدترین جنایات رخ مى دهد.

3 - تجربه نشان داده و علم ثابت کرده است که این عمل باعث اشاعه انواع بیماریها است و با تمام تشکیلاتى که براى مبارزه با عواقب و آثار آن امروز فراهم کرده اند باز آمار نشان مى دهد که تا چه اندازه افراد از این راه سلامت خود را از دست داده و مى دهند.

4 - این عمل غالبا سبب سقط جنین و کشتن فرزندان و قطع نسل مى گردد، چرا که چنین زنانى هرگز حاضر به نگهدارى اینگونه فرزندان نیستند، و اصولا وجود فرزند مانع بزرگـى بر سر راه ادامه اعمال شوم آنان مى باشد، لذا همیشه سعى مى کنند آنها را از میان ببرند.
و این فرضیه کاملا موهوم که مى توان اینگونه فرزندان را در مؤ سساتى زیر نظر دولتها جمع آورى کرد شکستش در عمل روشن شده ، و ثابت گردیده که پرورش فرزندان بى پـدر و مادر به این صورت چـقدر مشکلات دارد، و تازه محصول بسیار نامرغوبى است ، فرزندانى سنگدل : جنایتکار بى شخصیت و فاقد همه چیز!

5 - نباید فراموش کرد که هدف از ازدواج تنها مساله اشباع غریزه جنسى نیست ، بلکه اشتراک در تشکیل زندگى و انس روحى و آرامش فکرى ، و تربیت فرزندان و همکارى در همه شئون حیات از آثار ازدواج است که بدون اختصاص زن و مرد به یکدیگر و تحریم زنان هیچیک از اینها امکان پذیر نیست .

امام على بن ابى طالب (علیه السلام ) در حدیثى مى گوید: از پیامبر شنیدم چنین مى فرمود:
فى الزنا ست خصال : ثلث فى الدنیا و ثلث فى الاخرة : فاما اللواتى فى الدنیا فیذهب بنور الوجه ، و یقطع الرزق ، و یسرع الفناء ؛ و اما اللواتى فى الاخرة فغضب الرب و سوء الحساب و الدخول فى النار - او الخلود فى النار :
در زنا شش اثر سوء است ، سه قسمت آن در دنیا و سه قسمت آن در آخرت است .
اما آنها که در دنیا است یکى این است که صفا و نورانیت را از انسان مى گیرد روزى را قطع مى کند، و تسریع در نابودى انسانها مى کند. و اما آن سه که در آخرت است غضب پـروردگـار، سختى حساب و دخول - یا خلود - در آتش دوزخ است .


برگرفته از:

تفسیر نمونه


  • محمد تدین (شورگشتی)

حدود

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی