ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

پرسش: چرا گاهی اعتقادات دینی (اسلام) و مطالب علمی با یکدیگر تضاد دارند؟! :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

پرسش:

چرا گاهی اعتقادات دینی (اسلام) و مطالب علمی با یکدیگر تضاد دارند؟

پاسخ:

این فکر که « دین با علم سازگار نیست»  از اروپا ریشه گرفته و به سرزمین های دیگر سرایت کرده است.

این ادعا از آنجا سرچشمه گرفت که در دوره رنسانس، در اروپا دانشمندان و محققان زیادی مورد تکفیر و شکنجه کلیسا قرار گرفتند. علت شکنجه این بود که نتایج تحقیقات علمی دانشمندان با نظریه و عقاید کشیش ها مخالف بود!!

مثلاً "گالیله" گفته بود: زمین حرکت می کند، در همان زمان کلیسا به سکون زمین قایل بود و از این رو گالیله را مجبور به توبه کرد(2).

لیکن باید توجه داشت که حقایق قطعی دینی، هرگز با واقعیت های علمی تناقض و مغایرت ندارد.

در دوره رنسانس و پیشرفت های علمی در اروپا، دینی وجود نداشت تا با علم موافق یا مخالف باشد!!

زیرا کتاب آسمانی آن ها تحریف شده بود و انجیل حقیقی که بر حضرت عیسی علیه السلام نازل شده بود، جای خود را به اناجیل چهارگانه - که از ساخته های شاگردان آن حضرت و در بسیاری از موضوعات با هم متناقض می باشند - داده بود.

در نتیجه، عقاید کشیش ها یک سلسله مهملات و خرافات بود که کلیسا برای حفظ موجودیت خود، از آن ها دفاع می کرد و در این راه، جز کشتن و سوزاندن دانشمندانی که کشفیات علمی آن ها خرافات و اوهام مزبور را به باد انتقاد می گرفت، چاره ای نداشت(3).

دین حقیقی (مثل اسلام) هرگز با علم ناسازگار نبوده و نیست، البته، علم جز کشف مجهولات، چیز دیگری نیست ( یعنی ماهیت علم، کشف مجهولات و رسیدن به واقعیات است ) و اگر غیر از این باشد علم نیست، بلکه صرفاً یک تئوری و فرضیه ظن آور است. بسیاری از علوم معاصر از این دسته اند.

مثلاً تئوری تکامل انواع (ترانس فورمیسم) که توسط داروین طرح شد صرفاً یک فرضیه است، لذا تعارض آن با آموزه های قرآنی و روایی، هیچ خللی در اعتقادات ایجاد نمی کند.

بلی، برخی از دستاوردهای علوم، قطعی و یقینی اند و تا کنون هیچ نمونه ای از تعارض این قبیل دستاوردها با اعتقادت مسلم دینی ارائه نشده است؛ زیرا « دین » نیز مانند « علم » حقیقتی است که بوسیله خداوند - که موجد و واضع همان حقایق علمی است - به دست بشر رسیده است.

اگر در موردی ظاهر آیه ای از قرآن، مخالف قانون علمی باشد، باید دانست که یا آن آیه جزو متشابهات است - که باید به وسیله راسخین در علم تأویل شود - و یا آن فرضیه علمی غلط و ناقص بوده و از این رو با ظاهر قرآن مطابقت ندارد.

البته در این صورت باید درباره آن فرضیه تحقیقات مجددی انجام شود؛ چرا که فرضیات و تئوری ها ظنی و نه قطعی هستند، چنان که پس از بطلان هیئت بطلیموس و ثابت شدن حرکت وضعی و انتقالی زمین، می گفتند حالا که زمین حرکت می کند، پس خورشید ثابت است و بر قرآن اشکال می کردند که قرآن می گوید خورشید نیز حرکت می کند، اما دیری نگذشت و ثابت گردید که تصور مزبور باطل بوده و گفته قرآن عین حقیقت است؛ زیرا خورشید هم با تمام ستارگان منطومه خود با سرعت هفتاد هزار کیلومتر در ساعت به سوی ستاره "وگا" در حرکت است و گفته قرآن کریم کاملاً صادق است. آن جا که می فرماید:

"وَاْلشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذَلِکَ تَقْدیرُ اْلْعَزِیزِ اْلعَلِیم"؛ "و خورشید پیوسته به سوی قرار گاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و تواناست."

دین حقیقی (اسلام) نه تنها با علم مخالف نیست، بلکه مردم را به فراگرفتن و آموختن علوم و فنون مختلف و کشف اسرار طبیعت و قوانین علمی، تحریک و تشویق می کند و در بسیاری از آیات قرآن (متجاوز از هفتصد آیه) رموز خلقت موجودات را تذکر می دهد و حرکت و جنبش فکری برای آدمیان ایجاد می کند تا به دنبال تحقیقات علمی رفته و از سر تا سر طبیعت به نفع خود بهره برداری کنند.

به عنوان مثال خداوند متعال می فرماید:
"قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ..."(4)؛ "بگو در زمین گردش کنید، پس بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟"
و نیز می فرماید:
"قُلِ انْظُرُوا ماذا فِی الْسَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَما تُغْنِی الْایاتُ وَالْنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ"(5)؛ "بگو: نگاه کنید چه چیز [از آیات و نشانه های توحیدش ] در آسمان ها و زمین است؟ اما این آیات و اندرزها به حال کسانی که [به خاطر لجاجت ] ایمان نمی آورند، مفید نخواهد بود."

دراثر همین جهش فکری که قرآن کریم، در مسلمانان به وجود آورد، آنان در تمام رشته های علمی، فنی و طبیعی، پیشرفت عجیبی کرده و بنیان تمدن درخشان اسلامی را پی ریزی نمودند.


اندیشمندان غربی و سازگاری علم با گذاره های دین اسلام

همان طور که در ابتدای سخن اشاره شد، هر چند فرضیه تعارض علم و دین، اولین بار توسط دانشمندان غربی مطرح شد، ولی بسیاری از این دانشمندان به معارض نبودن علم و دین در دین اسلام، اذعان دارند.

چنان که یکی از دانشمندان بزرگ فرانسه به نام "کازنوا" - که استاد دانشگاه کارج در پاریس است - می گوید:
"بسیاری از افراد چنین پنداشتند که آرا و افکار ما برای مسلمین قابل هضم و درک نبوده و به غلط تصور کرده اند که نیروی علمی آنان به اندازه ای نیست که بتوانند به افکار ما پی ببرند. بی گمان این پندار، ناشی از عدم اطلاع از حقایق درخشان آیین اسلام بوده و گویا آنان فراموش کرده اند که تنها کسی که علم را بر عبادت [بدون علم ] ترجیح داده و اعلام داشته است که: فضیلت علم و دانش به مراتب بیشتر و بهتر از عبادت [بدون علم ]است، پیامبر اسلام بوده و کدام رئیس و پیشوای دینی و کدام کشیش روحانی بزرگ است که چون پیامبر اسلام با این جرأت و شهامت به چنین گفتاری محکم و سخنی متین پرداخته [باشد]، همان گفتار عالی و همان اندیشه درخشانی که هم اکنون و در عصر جدید با همه ترقیات و تحولاتی که نصیب علم گردید، حیات علمی و فکری ما بر هیمن اصل استوار است.(6)"

دکتر "هورتن" دانشمند آلمانی می گوید:
"اسلام بین دین و دانش، وحدت و هماهنگی کامل برقرار ساخته و در میان ادیان مختلف، تنها دینی است که توانسته است این اتحاد و سازش را حفظ نماید.(7)"

"ویل دورانت" می گوید:
"شیمی به عنوان یکی از علوم، تقریباً از اختراعات مسلمانان است؛ زیرا آن ها مشاهده دقیق و تجزیه علمی و توجه به ثبت نتایج را بر محصول کار - یونانیان که چنان که می دانیم به بعضی تجربیات و فرضیات مبهم انحصار داشت - بیفزودند، انبیق را اختراع کردند و نام آن نیز از ایشان است. تعداد زیادی از مواد را تجزیه کردند، درباره سنگ ها تألیفاتی داشتند، مواد قلیایی و اسیدها را مشخص کردند، درباره موادی که به یکی از این دو تمایل دارد، مطالعه کردند، درباره صدها داروی طبی تحقیق کردند و صدها داروی تازه ساختند.(8)"

"گوستاولوبون" می گوید:
"اعراب (مسلمین) در کارها از روی آزمایش و تجربه پیش می رفتند و نخستین ملتی بودند که در جهان پی به اهمیت آن بردند.(9)"

"مسیودولامبر" در کتاب "تاریخ علم هیئت" می نویسد:
"اگر در میان یونانیان دو یا سه نفر دانشمند در علم هیئت دیده می شوند، در میان مسلمین، افراد بسیاری دانشمند هیئت دیده می شود و در علم شیمی یک دانشمند هم یافت نمی شود که از طریق تجربه وارد تحقیق آن شده باشد، ولی در اسلام، صدها از این قبیل اشخاص دیده می شوند. در نتیجه، همین روش تجربی باعث شد تا مسلمین توانستند به اکتشافات مهمی نایل شوند. اینان در مدت سه یا چهار قرن توانستند به اکتشافاتی نایل گردند که یونانیان در زمانی بیش از این ها نتوانستند به کمتر از آن دست یابند. و همین میراث علمی یونانیان بود که چون به رومی ها منتقل گشت، سال های زیادی نتوانستند از آن هیچگونه استفاده ای را ببرند، ولی هنگامی که به دست مسلمین افتاد، تحولی در آن ایجاد کرده و آن را به صورت دیگری به دست بازماندگان خود سپردند.(10)"

همچنین گوستاولوبون می گوید:
"خدمتی که اسلام و مسلمین به پیشرفت علوم کردند تنها اکتشافات علمی آن ها نبود، بلکه آن ها با تأسیس مدارس و تألیف کتاب های علمی سبب انتشار علم شدند و از این جهت، حق بزرگی به گردن اروپائیان پیدا کردند و ما به اثبات رسانیدیم که قرن ها مسلمین نسبت به ملت های مسیحی، سِمَت استادی داشته اند و ما به برکت اسلام و مسلمین توانستیم از علوم قدمای یونان و روم، اطلاع پیدا کنیم و [در طول زمان ] دانشگاه های ما همواره نیازمند کتاب هایی بوده اند که از زبان عربی به لاتین ترجمه می شد.(11)"

همانطور که در مطالب بالا گفته شده، مسلمین تحول و پیشرفت عجیبی را در جهان به وجود آوردند، به حدی که وقتی "انیشتن" (بزرگترین ریاضی دان و فیزیکدان غرب)، اکتشافات گذشتگان را تحت الشعاع قرار داده بود، یکی از دانشمندان مسلمان مصری به نام "دکتر علی مصطفی" کتابی علمی نوشت و در آن خطای انیشتن را ثابت کرد. از این رو انیشتن او را برای کمک در بحث های علمی برگزید. وی تنها کسی بود که در مباحث ماده و اتم با انیشتن همکاری می کرد(12).

همچنین دانشمند عالیقدر شیعه مرحوم "خواجه نصیر الدین طوسی" درباره تسطیح زمین و تربیع دایره و مساحت و اشکال کروی و منحنی ها، کتابی تحت عنوان "الشکل القطاع" نگاشته که - طبق گفته صاحب نظران همین فن - حقیقتاً در مثلثات می توان آن را در نوع خود بی نظیر دانست.

غربی ها کتاب نامبرده را به زبان های لاتین، فرانسه و انگلیسی ترجمه کرده اند و قرن ها مورد مراجعه دانشمندان اروپائی بوده است و بسیاری از معلومات و اطلاعات آنان درباره مثلثات مستوی و کروی مرهون کتاب نامبرده است. مرحوم محقق طوسی، اول کسی است که حالات ششگانه مثلثات کروی قائم الزاویه را اظهار و در کتاب مذکور آورده است(13).

با توجه به مطالب گذشته، در می یابیم که دین هیچ گونه تضادی با علم ندارد و اگر مواردی پیدا شود که گزاره ای دینی با فرضیه ای علمی تعارض دارد، در این صورت باید درباره آن فرضیه، تحقیقات مجددی انجام گیرد، زیرا فرضیات و تئوری های علمی ظنی بوده و قطع آور نیستند.


منابعی جهت مطالعه بیشتر

1. مدخل مسائل جدید علم کلام، استاد علامه جعفر سبحانی.
2. مبانی معرفت دینی، فصل چهارم، محمد حسین زاده، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی 1.
3. راه تکامل، جلدهای 3، 4، 5، احمد امین، مترجم: احمد بهشتی و ادیب لاری.
4. وام داری غرب نسبت به شرق به ویژه اسلام و ایران، محمد آراسته خو.
5. اسلام و علم جدید، عبدالرزاق نوفل، ترجمه: حسین وجدانی.


  • پاورقــــــــــــــــــــی




1) اقتباس از: در ساحل اندیشه، اکبر اسد علیزاده (قم - مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق علیه السلام، چاپ اول، 1380 ه.ش).
2) در بیست و ششم فوریه 1616 دستگاه تفتیش افکار به گالیله اخطار کرد که دست از عقاید خود (اعتقاد به حرکت زمین) بردارد، گالیله این را نادیده گرفت و بر عقاید خویش تأکید کرد و عاقبت در 12 آوریل حکم دستگیری او صادر و زندانی شد. در نتیجه او را در دادگاه مجبور به توبه کردند. (ویل و آریل دورانت. تاریخ تمدن، (آغاز عصر خود)، ترجمه اسماعیل دولتشاهی (طهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368 چاپ دوم)، ج 7، ص 712 - 716.
3) ر،ک: فضل اللَّه کمپانی، ماهیت و منشأ دین، (تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی، چاپ اول، 1352 ه.ش)، ص 21.
4) عنکبوت/20.
5) یونس/101.
6) عبد الرزاق نوفل، اسلام و علم جدید، ترجمه: حسین وجدانی، ص 384.
7) همان، ص 385.
8) ویل دورانت، تاریخ تمدن، (عصر ایمان)، بخش اول، ترجمه ابوالقاسم طاهری (سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1368) ج 4، ص 313، فصل 12.
9) دکتر گوستاولوبون فرانسوی، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینی، (تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، 1358)، ص 545 - 546.
10) همان.
11) همان.
12) ر،ک: احمد امین، راه تکامل، ترجمه احمد بهشتی، (طهران، دارالکتب الاسلامیه)، ج 3، ص 51.
13) ر،ک: محمد جواد مغنیه، فلاسفة الشیعة حیاتُهم و آراؤهم، (قم، دارالکتاب الاسلامی، الطبعة الاولی، 1987)، ص 105 - 106.


منبع:

مبلغان ش 33


  • محمد تدین (شورگشتی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی