ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

بایگانی ارديبهشت ۱۳۹۴ :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱۷۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

مریم دولدوور

چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ

           

  خبرگزاری تسنیم :

 در مراسمی که به مناسبت اعیاد ماه رجب از سوی واحد خواهران دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد، خانم «مریم دولدوور» بانوی فرانسوی مسلمان شده حضور یافت و ضمن معرفی خود در پاسخ به سوالی درباره چگونگی علاقه و گرایشش به دین اسلام، گفت:

من از دوران کودکی در مدارس مذهبی فرانسه که توسط خواهران روحانی اداره می‌شد درس خواندم و با مفاهیم مذهبی کاملا آشنایی داشتم، اما از برخی اعتقادات مذهبی آیین مسیح و همچنین تزلزل و عدم ثبات در برخی از احکام دچار حیرت می‌شدم وکنجکاوی عمیقی وجودم را فرا می‌گرفت.

عدم تزلزل و وجود ثبات از ویژگی‌های خوب احکام اسلام است

وی گفت: یکی از سنت‌های به کلیسا رفتن در روزهای یکشنبه در آیین مسیح آن است که برای خوردن نان مخصوص کشیش، می‌بایست از ۳ ساعت قبل از ورود به کلیسا چیزی نخورد. این در حالی است که سخت گیری در اجرای این حکم سبب کم شدن استقبال از کلیسای روز یکشنبه می‌شد.

خانم دولدوور افزود: به مرور برای رفع این معضل کشیشان اعلام کردند که اشکالی از جهت خوردن نیست و حتی اگر چیزی میل کرده باشید، بازهم به کلیسا برای دعا کردن بیایید که این مساله عدم ثبات احکام را می‌رساند‌. بعد‌ها که در رفت و آمد با دوستان مسلمانم‌، با احکام اسلامی آشنا شده و پی بردم که مسلمانان در هر شرایطی باید احکام و عبادات مخصوص خود را برقرار کنند و حتی به جای فقط یک روز در هفته‌، روزی ۵ بار باخدا ارتباط برقرار می‌کنند‌، این امر برایم بسیار مهم جلوه کرده و باعث گرایش و علاقه بیشتر من به آیین اسلام شد.

در پاریس وقتی امام خمینی(ره) را می‌دیدم اشک می‌ریختم

این بانوی مسلمان شده فرانسوی، گفت: اسلام آنقدر جذابیت داشت که هرچه من برای بیشتر دانستن تلاش می‌کردم، هنوز مطالبی برای یادگیری وجود داشت‌. بنابراین تصمیم قاطع خود را برای گرایش به این دین کامل گرفتم که بعد‌ها همین مسلمان شدن زمینه ازدواج را با یک ایرانی مسلمان برایم فراهم کرد. از سال ۵۶ همزمان با ایام پیروزی انقلاب و با دیدن چهره امام خمینی (قدس سره شریف) در پاریس گریان می‌شدم و بسیار تحت تاثیر قرار می‌گرفتم. هم اکنون مادر سه فرزند هستم و حضرت زهرا (سلام الله علی‌ها) را به عنوان الگوی بر‌تر برای کرامت و عزت زن می‌شناسم.

خانم «مریم دولدوور» با اشاره به دیگر تفاوت‌های که در محیط‌های اسلامی و غیر اسلامی مشاهده کرده است گفت: در گذشته می‌دیدم که با زنان تنها به صورت کالا و ابزار خوشگذرانی مردان برخورد می‌شود و این امر مرا ناراحت می‌کرد.

                                      با گرایش به اسلام احساس کرامت، عزت و شخصیت دارم

وی همچنین در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه آیا از مسلمان شدن خود پشیمان نیستید و این امر چه نتایجی برایتان داشت، گفت: به هیچ وجه احساس پشیمانی نمی‌کنم‌، بلکه احساس می‌کنم اسلام به من همه چیز داده است، احساس کرامت‌، عزت‌، شخصیت و همه چیز.

این بانوی مسلمان، تاکید کرد: زن در اسلام موجودی قابل احترام است. من به خاطر گرایش به اسلام شاید مورد طعنه و سرزنش دوستان و برخی نزدیکانم قرار گرفتم، اما بدون توجه به این حرف‌ها اسلام را باور کرده و به آن ایمان دارم‌. به همین خاطر تحت تاثیر قرار نگرفتم چون فکر می‌کردم شرکت کردن در یک مهمانی نتیجه مثبتی برای من ندارد، من با رعایت حجاب و نرفتن به این اماکن چیزی از دست نمی‌دهم، بلکه با گرایش به اسلام و رعایت حجاب چیزهای بسیاری به دست آورده‌ام که همه این‌ها مبتنی بر حقیقتی استوار و ماندگار است.


منبع:

خبرگزاری تسنیم

سرویس: فرهنگی ، تاریخ: ۰۹/اردیبهشت/۱۳۹۴ - ۱۱:۱۶ ، شناسه خبر: ۷۲۵۶۶۹


دروغ تبلیغاتی

چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ

مشاور مطبوعاتی شهید رجایی می نویسد:

« زیر عکس معروفی که یک پیرمرد چانه ایشان را گرفته است، ما از قول آن پیرمرد نوشته بودیم:

من از تو حمایت می کنم ولی از تو می خواهم که بروی و اسلام را پیاده کنی .

 این تنها پوستر انتخابات او بود !!

 طرح و متن این پوستر از من بود ؛ دیدم اگر این متن را از زبان آن پیرمرد بیاورم خیلی گیرایی دارد !!

ولی ایشان ( شهید رجایی ) با متن مخالفت کرد و گفت:

این دروغ است !! چون این پیرمرد در این دیدار چیز دیگری به من گفت و مطلبش این نبود !!

 هرچه اصرار کردیم که این فقط یک کار تبلیغاتی است ، قبول نکرد !!


منبع:

 سیره شهید رجایی، ص 392


خاطره ای از دیدار ولیعهد عربستان با مقام معظم رهبری

چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۲۷ ق.ظ

یک بار امیر عبدالله ولی عهد عربستان محضر مقام معظم رهبری آمده بود که آقا آمرانه فرمودند:

یا منی را بسازید یا ما خودمان مهندسینی داریم که بیایند منی را بسازند!!

امیرعبدالله دست روی سرش گذاشت و گفت:

علی عینی یا سید القائد ! ( رهبرا ! به روی چشم )

سال بعد که بنده حج مشرف شدم، دیدم منی را درست کرده بودند و تمام امکانات لازم را برای زائرین فراهم آورده بودند.


راوی:

حجة الاسلام والمسلمین کاشانی (از اعضای بیت - تهران)
مبلغان ش 46

داروی مـــــــــــرگ !

سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ب.ظ

مرحوم شیخ مفید رضوان اللّه تعالى علیه حکایت نموده است :


روزى شخصى از حضرت جواد الائمّه ، امام محمّد تقى علیه السلام سؤال نمود:

چرا اکثر مردم از مرگ مى ترسند و و از آن هراسناک مى باشند؟!


امام جواد علیه السلام در پاسخ اظهار داشت :

چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعى ندارند!


و چنانچه انسان ها مرگ را مى شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نیز از دوستان و پیروان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار مى دادند، نسبت به آن خوش بین و شادمان مى گشتند و مى فهمیدند که سراى آخرت براى آنان از دنیا و سراى فانى ، به مراتب بهتر است .


پس از آن فرمود:

آیا مى دانید که چرا کودکان و دیوانگان نسبت به بعضى از داروها و درمان ها بدبین هستند و خوششان نمى آید، با این که براى سلامتى آن ها مفید و سودمند مى باشد؛ و درد و ناراحتى آن ها را برطرف مى کند؟!


چون آنان جاهل و نادان هستند و نمى دانند که دارو نجات بخش خواهد بود.


سپس افزود:


سوگند به آن خدائى ، که محمّد مصطفى صلى الله علیه و آله را به حقّانیّت مبعوث نمود، کسى که هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بى تفاوت و بى توجّه نباشد، مرگ برایش بهترین درمان و نجات خواهد بود!

و نیز مرگ تاءمین کننده سعادت و خوشبختى او در جهان جاوید مى باشد؛ و او در آن سراى جاوید از انواع نعمت هاى وافر الهى ، بهره مند و برخوردار خواهد گشت .


منبع:

چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (ع )

عبداللّه صالحى



وقال ( محمد بن علی الجواد ) علیه السلام:

أهل المعروف إلى اصطناعه أحوج من أهل الحاجه إلیه لان لهم أجره وفخره، وذکره، فمهما اصطنع الرجل من معروف فإنما یبدء فیه بنفسه فلا یطلبن شکر ما صنع إلى نفسه من غیره


امام جواد (ع) :

نیاز نیکوکاران به احسان بیش از نیازمندان است!!

زیرا برای آنان «پاداش» «افتخار» و «نام نیک» به همراه خواهد داشت!

پس هرگاه انسان کار نیکى انجام دهد ابتدا به خویشتن نیکى کرده است!

بنابرین مبادا مزد آنچه برای خود کرده از دیگران بخواهد!!

( منّت بر نیازمندان نه ؛ که قدر دان آنها باید بود! )


منبع: بحارالانوار ج 75 ص 79


ویژگی های لباس اسلامی ؛ احکام لباس اسلامی

سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۱۵ ب.ظ

از دیدگاه فرهنگ اسلامی، لباسی که زن و مرد می پوشند، باید ویژگی های زیر را دارا باشد:


1 - لباس عامل تشبّه مرد و زن به یکدیگر نشود!

لباس های ویژه زنان را مردان نپوشند و جامه هایی که مردانه محسوب می شود، زنان بر تن نکنند.

 البته پوشیدن لباس هایی که معمولاً هر دو گروه استفاده می کنند مجاز است.


2 - جامه های غصبی چه از اموالِ افراد و چه اموال نهادها و چه شرکت ها و مؤسسات، چه غصب اموال اشخاص حقیقی باشد و چه حقوقی، چه خصوصی و چه بخش عمومی، چه مالک آگاه باشد و چه خبر نداشته باشد، جامه ای نیست که مسلمان مجاز به استفاده از آن در نماز و غیر نماز باشد.


3 - لباسی که جامه شهرت محسوب شود، چه به دلیل رنگ و جنس پارچه و چه به دلیل نوع دوخت و یا پوشیدن آن، از موارد ممنوع در فقه اسلامی است.


4 - مردان و زنان مسلمان باید از پوشش لباس هایی که توجه نامحرمان را به آنان جلب می کند، خودداری کنند.


5 - لباس باید میزان پوشش لازم در فقه اسلامی را برای مردان و زنان تأمین کند یعنی خواهران در برابر نامحرم غیر از صورت و کفّین ( دستها تا مچ ) دیگر بخش های بدن را بپوشاند و برادران هم بخشی از بدن را که عورت به حساب می آید، از دیدرس دور سازند.


6 - مقداری از پوشش بین مرد و زن محرم هم ضروری است. 

مرد از مرد و زن از زن نیز باید عورتین خود را بپوشانند و حتی بهتر است که حداقل از ناف تا زانو پوشیده باشد.


7 - در شرائطی که کسی با قصد ریبه و نگاه آلوده به دست و صورت بانوان نگاه کند، پوشاندن آن از بیننده لازم است، گرچه بیننده، پسر بچه ای نابالغ باشد.


منبع:

مبلغان ش 37

_____________________________________________________________________________________________


اشاره ای به احکام لباس ، مطابق با فتاوای امام خمینی ( ره) :


124 اگر بداند یکى از دو ظرف یا دو لباسى که از هر دوى آنها استفاده مى کند نجس شده و نداند کدام است، باید از هر دو اجتناب کند، بلکه اگرمثلا نمى داند لباس خودش نجس شده یا لباسى که هیچ از آن استفاده نمى کند و مال دیگرى است باز هم احتیاط آن است که از لباس خودش اجتناب کند اگر چه لازم نیست.

143 اگر انسان ببیند کسى چیز نجسى را مى خورد یا با لباس نجس نماز مى خواند،لازم نیست به او بگوید.


144 اگر جایى از خانه یا فرش کسى نجس باشد و ببیند بدن یا لباس یا چیز دیگر کسانى که وارد خانه او مى شوند با رطوبت به جاى نجس رسیده است، لازم نیست به آنان بگوید.


159 اگر چیز نجس را بعد از برطرف کردن عین نجاست، یک مرتبه در آب کر یا جارى فرو برند که آب به تمام جاهاى نجس آن برسد، پاک مى شود. و احتیاط واجب آن است که فرش و لباس و مانند اینها را طورى فشار یا حرکت دهند که آب داخل آن خارج شود ( در آب قلیل که فتوا به لزوم فشردن لباس و فرش داده اند! مسأله 160 و 162 )


208 اگر موقعى که کافر بوده، لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد، نجس است. بلکه اگر در بدن او هم باشد، بنابر احتیاط واجب باید از آن اجتناب کند.


214 اگر لباس و مانند آن را با آب قلیل، آب بکشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبى که روى آن ریخته اند جدا شود، آبى که در آن مى ماند پاک است.


219 اگر گرد و خاک نجس به لباس و فرش و مانند اینها بنشیند، چنانچه هر دو خشک باشند، نجس نمى شود. و اگر گرد و خاک یا لباس و مانند اینها تر باشد، باید محل نشستن گرد و خاک را آب بکشند.


221 اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگرى که مانند ظرف و فرش در اختیار او است نجس شود و آن مسلمان غایب گردد، اگر انسان احتمال بدهد که آن چیز را آب کشیده یا یه واسطه آنکه مثلا آن چیز در آب جارى افتاده پاک شده است، اجتناب از آن لازم نیست.


223 کسى که وکیل شده است لباس انسان را آب بکشد و لباس هم در تصرف او باشد، اگر بگوید آب کشیدم، آن لباس پاک است.


354 اگر در لباس خود منى ببیند و بداند که از خود او است و براى آن غسل نکرده، باید غسل کند و نمازهایى را که یقین دارد بعد از بیرون آمدن منى خوانده قضا کند، ولى نمازهایى را که احتمال مى دهد بعد از بیرون آمدن آن منى خوانده، لازم نیست قضا نماید.


596 کسى که مى خواهد نماز میت بخواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمم باشدو بدن و لباسش پاک باشد. و اگر لباس او غصبى هم باشد، اشکال ندارد. اگر چه احتیاط مستحب آن است که تمام چیزهایى را که در نمازهاى دیگر لازم است رعایت کند.


636 اگر مرد در مرگ زن یا فرزند، یقه یا لباس خود را پاره کند، یا اگر زن در عزاى میت صورت خود را بخراشد، به طورى که خون بیاید یا موى خود را بکند، باید یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را بپوشاند. و اگر نتواند، باید سه روز روزه بگیرد. بلکه اگر خون هم نیاید، بنابر احتیاط واجب به این دستور عمل نماید.


676 کسى که بدن یا لباسش نجس است و کمى آب دارد که اگر با آن وضو بگیردیا غسل کند براى آب کشیدن بدن یا لباس او نمى ماند، باید بدن یا لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند. ولى اگر چیزى نداشته باشد که بر آن تیمم کند،باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.


در مقدمه احکام نماز: ... کارهایى که ثواب نماز را زیاد مى کند بجا آورد، مثلا انگشترى عقیق به دست کند، و لباس پاکیزه بپوشد، و شانه و مسواک کند، و خود را خوشبو نماید.


798 لباس نمازگزار شش شرط دارد: اول: آنکه پاک باشد. دوم: آنکه مباح باشد. سوم: آنکه از اجزاى مردار نباشد. چهارم: آنکه از حیوان حرام گوشت نباشد.پنجم و ششم: آنکه اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد.

و تفصیل اینها در مسایل آینده گفته مى شود - مراجعه شود -


مسأله 845 - بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن براى کسى که مىخواهد آن را بپوشد معمول نیست، خوددارى کند، ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشکال ندارد.


مسأله 846 - احتیاط واجب آن است که مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشکال ندارد.


848 در سه صورت که تفصیل آنها بعدا گفته مى شود، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است: اول: آنکه به واسطه زخم یا جراحت یا دملى که در بدن او است، لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد. دوم: آنکه بدن یا لباس او به مقدار کمتر از درهم که تقریبا به اندازه یک اشرفى مى شود، به خون آلوده باشد. سوم: آنکه ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند. و در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است: اول: آنکه لباسهاى کوچک او مانند جوراب و عرقچین نجس باشد. دوم: آنکه لباس زنى که پرستار بچه است، نجس شده باشد. و احکام این پنج صورت مفصلا در مسائل بعد گفته مى شود.


865 چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است، و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ، و لباس شرابخوار، و لباس کسى که از نجاست پرهیز نمى کند، و لباسى که نقش صورت دارد. و نیز باز بودن تکمه هاى لباس و دست کردن انگشترى که نقش صورت دارد، مکروه مى باشد.


865 چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است، و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ، و لباس شرابخوار، و لباس کسى که از نجاست پرهیز نمى کند، و لباسى که نقش صورت دارد. و نیز باز بودن تکمه هاى لباس و دست کردن انگشترى که نقش صورت دارد، مکروه مى باشد.


2518 زنى که در عده وفات مى باشد حرام است لباس الوان بپوشد و سرمه بکشد و همچنین کارهاى دیگرى که زینت حساب شود بر او حرام مى باشد.


2780 قرآن و انگشتر و شمشیر میت و لباسى را که پوشیده یا براى پوشیدن گرفته و دوخته است اگر چه نپوشیده باشد مال پسر بزرگتر است و اگر میت از این چهار چیز بیشتر از یکى دارد، مثلا دو قرآن یا دو انگشتر دارد چنانچه مورد استعمال است یا براى استعمال مهیا شده، مال پسر بزرگتر است.


منبع:

توضیح المسائل حضرت امام خمینى


میهمان نوازی به سبک علی (ع)

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۲۸ ب.ظ


امام عسکری علیه السلام فرمود:

"روزی دو نفر میهمان که پدر و پسر بودند به منزل علی علیه السلام وارد شدند.

 امام پیش پایشان برخاست، آنان را احترام کرد و روبه روی آنان نشست.

آن گاه دستور داد غذا آوردند و از آن خوردند.

آن گاه ظرف آب را به دست گرفت تا بر دستان مرد بریزد.

آن مرد به التماس افتاد و خود را به خاک افکند و عرضه داشت:

یا امیر المؤمنین! آیا خداوند مرا در حالی بنگرد که شخصیتی مانند تو بر دستانم آب می ریزد و من دستانم را می شویم؟ !

علی علیه السلام فرمود:

بنشین و دستانت را بشوی! خداوند تو را می بیند، در حالی که برادرت که با تو هیچ فرقی و امتیازی ندارد، به تو خدمت می کند و با این عمل خود، ده برابر عمل اهل دنیا را در بهشت می جوید و به همین اندازه به داراییهایش در بهشت اضافه می شود !

مرد میهمان در جایش نشست.

علی علیه السلام فرمود:

تو را قسم می دهم به آن حق بزرگ من - که تو آن را می شناسی و بر آن احترام می کنی - و به تواضع تو در برابر خداوند - که خداوند به تو پاداش خیر دهد - به من اجازه بده آن خدمتی را در حق تو به جا آورم که تو را شرافت می بخشد. دستانت را راحت و مطمئن بشوی؛ آن چنان که اگر قنبر آب می ریخت، راحت می شستی. آن مرد میهمان نیز چنین کرد.

پس از فراغت از شستن دست مرد میهمان، امام آفتابه چوبین را به دست محمد بن حنفیه داد و فرمود:

پسرم! اگر این پسر تنها آمده بود و پدرش در کنارش نبود، من شخصاً به دست او آب می ریختم؛ امّا خداوند متعال دوست نمی دارد که هرگاه پسر و پدری با هم بودند، بین آنان تساوی برقرار شود. به این جهت، پدر به پدر خدمت کرد و شایسته است پسر نیز به پسر خدمت کند!!

محمد حنفیه نیز بر دستان پسر آب ریخت."

بعد از نقل این روایت، امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:

"هر کس در این امور از علی علیه السلام پیروی کرد، او شیعه راستین است!"


منبع:

مبلغان ش 95

تکبیــــــــــر در حال دراز کش

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ب.ظ

مسافر بودم .

 تا خودم رو به مسجد رسوندم ، امام به رکوع رفته بود !

با عجله تکبیر گفتم : سبحان ربی العظیم و بحمده ، سبحان الله سبحان الله سبحان الله

سر از تکبیر که برداشتم مثل چوب خشکم زده بود!

درسته بچه بود ، اما مکبّر دراز کشیده تکبیر بگه نوبر بود !!

تمام نماز به این فکر می کردم که چه جوری با این بچه و امام جماعت و هیئت امناء این مسجد باید برخورد کنم !

تا فرصت سلام نماز ، معلومات و تجربیات خودم را با سرعت مرور کردم !

 بالاخره نماز تمام شد .

بلند شدم که دیدم مردی مسن نیز همراه من بلند شد !

او بچه را نشانه رفته بود !

گفتم نکند بچه را بزند ؟!!

چشمهای کنجکاوم را به آنها دوخته بودم که دیدم دست به زیر پسر بچه برده او را بلند کرد و بر ویلچری که در گوشه مسجد گذاشته شده بود، نهاد !!

عرق بر پیشانی ام نشست!

تا امروز اینچنین از خودم خجالت نکشیده بودم!

غرور جوانی---------

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ب.ظ

نوجوانیه و غرور!

داشتند از زور و قدرت خودشون و خاک کردن حریفاشون می گفتن که بهشون گفتم :

 اما این جوری که شما فکر می کنین نیست!!

یه غریبه رو میشناسم که ادعای شکست همه ی بچه های محل را داره!!

حسابی ناراحت شدن و گفتن :

اگه مرده بیاد مسابقه!

گفتم :

 باشه غروب بیاین فلانجا

دم غروب همه شون اومده بودند ، گفتند :

کجاست طرف تا حسابشو کف دستش بذاریم!!

گفتم:

فعلا که اذونه ، بریم مسجد وضو بگیریم و نماز بخونیم تا بعد!

نماز رو خوندند و گفتند :

بریم دیگه که دیر شد!

گفتم :

نه دیگه لازم نیست! دماغشو حسابی به خاک مالیدین!!

گفتند :

حاجی! کی رو میگی؟!

گفتم :

« شیطان »

               
تاریخ انتشار:یکشنبه 6 اردیبهشت 1394      20:0
دولت دوشنبه بر امور مذهبی سختگیری می‌کند

ممنوعیت حج، حجاب و ریش در تاجیکستان

قوانینی مبنی بر ممنوعیت دانش آموزان دختر از داشتن حجاب و قدغن بودن شماری از آنها که زیر 18 سال هستند از شرکت در مراسم های مذهبی عمومی به جز تشییع جنازه وجود دارد.

دیپلماسی ایرانی: از لحاظ فنی، آزادی مذهبی در قانون اساسی تاجیکستان به رسمیت شناخته شده است اما در حقیقت اعمال مذهبی -حداقل برای بعضی از اکثریت مسلمان کشور- به شدت تحت کنترل دولت قرار دارد. در ماه های اخیر و پس از اظهار نظر رئیس جمهور درباره لباس مناسب، دولت تاجیکستان سختگیری هایی درباره اعمال اسلامی انجام داده است. گزارش هایی مبنی بر تراشیدن اجباری ریش و وضع قانون جدید درباره کسانی که می توانند به سفر حج در مکه بروند، وجود داد.

تا انتخابات پارلمانی ماه گذشته، تاجیکستان تنها کشور آسیای مرکزی بود که اسلام سیاسی در آن نماینده داشت. حزب رنسانس اسلامی تاجیکستان به طور گسترده به عنوان تنها حزب مذهبی و قانونی ثبت شده در منطقه بود. این در حالی است که پس از انتخابات ماه مارس این حزب برای اولین بار پس از جنگ داخلی به طور کامل از دولت خارج شد. برخی هم برای وارد کردن بیشترین صدمه به این نهاد مذهبی، خواستار ممنوعیت فعالیت های آن و حتی برچسب سازمان تروریستی زدن به آن هستند.

اعمال سخت گیری علیه اسلام، فراتر از مسائل سیاسی است. کمیته دولتی امور دینی مسئول نظارت و اجرای قوانین مربوط به دین است؛ شامل ثبت نام در گروه های مذهبی، قانونگذاری در زمینه واردات تجهیزات مذهبی و نظارت بر مساجد و کلیساها. شورای علما و انجمن مسلمانان تاجیک به طور رسمی مستقل است اما اسلام مورد موافقت دولت را ترویج می دهد.

قوانینی مبنی بر ممنوعیت دانش آموزان دختر از داشتن حجاب و قدغن بودن شماری از آنها که زیر 18 سال هستند از شرکت در مراسم های مذهبی عمومی به جز تشییع جنازه وجود دارد. براساس گزارش آزادی بین المللی ادیان در سال 2013 که توسط وزارت خارجه ایالات متحده درباره تاجیکستان منتشر شده است: «قانون جشن های خصوصی، مراسم تشییع جنازه، عروسی ها و مراسم ولادت حصرت محمد(ص) را تنظیم می کند. قانون تعداد مهمانان را محدود کرده است و جشن نامزدی را حذف کرده است و بر هدایای مهمانی ها نظارت دارد. قانون مذهبی بر روی این اصول تصریح می کند و عبادت دسته جمعی، سنت های مذهبی و مراسم ها باید براساس روش های صلح آمیزی باشد که در قانون ذکر شده است.»

کنترل دولت بر رفتار مذهبی حتی شامل طرز لباس پوشیدن افراد هم می شود. در ژانویه 2014، یکی از روحانیون تاجیک درباره یونیفورم های جدید صحبت کرد و عبدالفتاح شفیع اف اخیراً در گلوبال وویسز درباره چند نمونه تراشیدن اجباری ریش مثال آورده است. «در 31 مارس، در منطقه خجند، فردی که راه را گم کرده بود از مامور پلیس آدرس می پرسد. این مرد 38 ساله که پس از سفر حج که پنج سال پیش داشت، ریشش را نتراشیده بود، پس از مدت کوتاهی از سوالش پشیمان شد، چون وی به پاسگاه پلیس برده شد و به اجبار ریشش را تراشیدند.»

همانند دیگر جمهوری های سابق شوروی در آسیای مرکزی، دولت تاجیکستان سکولار است در حالی که اکثریت مردم مسلمان هستند. نفوذ کمونیسم شوروی بر مذهب منطقه، چیزی است که نمی توان انکار کرد و اساساً بر روابط میان مردم، مذهبشان و سیاست تاثیر می گذارد.

گزارشی که جان هیترشاو و دیوید مونت گومری در نوامبر گذشته در چتم هاوس منتشر کردند، نشان می دهد که اسلام سیاسی همان طور که مخالف دولت سکولار در شش جمهوری سابق شوروی است، مخالف افراط گرایی مسلمانان در آسیای مرکزی است. درست یا غلط، نگرانی درباره اسلام سیاسی همچنان چالشی برای دولت های این منطقه است.

اینترفکس این هفته گزارش داد که براساس کنفرانس خبری کمیته دولتی امور دینی تنها افراد بالای 35 سال اجازه دارند تا به سفر حج بروند. این کمیته در قبال کسانی که ثبت نام کرده اند و آرزو دارند تا به حج بروند، مسئولیت دارد. عربستان سعودی که به خاطر کنترل سیل جمعیت مشتاقان حج، هر ساله سهمیه کشورها در زمینه این سفر را تعیین می کند، سهمیه تاجیکستان را از 8 هزار نفر به 6 هزار و 300 نفر کاهش داده است.  

منبع: دیپلمات/ مترجم: حسین هوشمند 



خیلی زشت ...

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

قال الصادق علیه السلام :

ما اقبح بالرجل یأتى علیه سبعون سنة او ثمانون سنة یعیش فى ملک الله و یأکل من نعمه ، ثم لا یعرف الله حق معرفته . -بحار ج 4 ص 54 -


چقدر زشت است که مردی هفتاد یا هشتاد سال بر او گذشته باشد ، در مملکت خدا زندگی کرده باشد از نعمتهای خدا خورده باشد ، اما خدا را آنچنان که شایسته اوست نشناخته باشد!!


قال الصادق علیه السلام :

ما أقبح بالرجل أن یأتی علیه ستون سنة أو سبعون سنة فما یقیم صلاة واحدة بحدودها تامة -بحار ج 81 ص 185-

چقدر زشت است که مردی شصت یا هفتاد سال بر او گذشته باشد ، اما یک نماز با تمام شرایطش به جا نیاورده باشد!!



رستوران های زیرزمینی با منوی مشروبات الکلی!

يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ب.ظ
رستوران های زیرزمینی با منوی مشروبات الکلی!

یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۱۰


رستوران های زیرزمینی با منوی مشروبات الکلی!

به گزارش افکارنیوز؛ فرانس ۲۴ ادعای وجود این رستوران ها را مطرح می کند: به نظر می‌رسد تقریبا هر محصول و پدیده‌ای که در ایران ممنوع است و نمی‌توان آن را به صورت علنی و قانونی پیدا کرد، به صورت زیرزمینی و مخفیانه می‌توان آن را یافت. از مشروبات الکلی گرفته تا تتو، موسیقی زیرزمینی، کلاس رقص و...

اما حالا چند وقتی است که رستوران‌های غیر رسمی یا به نوعی "زیرزمینی"نیز جای خود در جامعه ایرانی باز کرده‌اند. رستوران‌هایی که می‌توان در آنها "محصولات غیرقانونی"از جمله مشروبات الکلی و نیز غذاهای "ممنوع"را یافت و یا شاهد "وضعیت‌های غیرقانونی"بود همچون گرد هم آمدن خانواده و دوستان بدون اینکه زن‌ها مجبور باشند حجاب را رعایت کنند و یا حتی درکنار یکدیگر با موسیقی در حال پخش، به میانه میدان روند.

هیچ آمار و تحقیقی درباره تعداد رستوران‌ها، کافه‌ها و کافی‌ شاپ‌های غیررسمی در ایران وجود ندارد، در نتیجه نمی‌توان گفت "رستوران‌های زیرزمینی"در ایران تا چه میزان به یک پدیده رایج تبدیل شده‌اند. اما می‌توان این را گفت که یافتن یک رستوران و یا کافی شاپ غیر رسمی، حداقل در شهرهای بزرگ ایران دیگر کار سختی نیست. آنها تبلیغ و تابلو ندارند اما اگر کمی در میان دوستان و رفقای خود پرس و جو کنید، حتما آنها آدرس یکی از این اماکن را "در همین اطراف"دارد: تهران، مشهد، شیراز، تبریز،گرگان، قزوین و... .

امکانات و خدمات و شکل کار هم در رستورا‌ن‌های مختلف متفاوت است. در اکثر موارد قبلا باید جای خود را رزرو کنید. در برخی از آنها از قبل می‌توانید حتی غذایی را که دوست دارید سفارش دهید. در بسیاری از آنها مشروب هم همراه غذا می توانید بنوشید، البته در برخی نیز این امکان وجود ندارد. سطح قیمت‌ها هم به تبع از یک رستوران معمولی بالاتراست اما به نظر نمی‌رسد که این تفاوت قیمت زیاد باشد.

قوانین و نبایدهای دست و پا گیر وجود ندارد!

سحر از مشتری‌های ثابت یکی از رستوران‌های غیر رسمی در ایران است. او درباره تجربه غذا خوردن در یکی از این رستوران‌های "زیرزمینی"به ناظران می‌گوید:

رستورانی که من غالبا به آن می‌روم در یکی از محلات قدیمی شهر است. یک خانه قدیمی بسیار بزرگ که بازسازی شده و به شکل یک رستوران درآمده است. تابلو و نشانه‌ای از رستوران بودن در خارج از ساختمان به چشم نمی‌خورد. همه مشتری‌ها از طریق دوستان و رفقای خود و توصیه دیگران با آن آشنا شده‌اند. هنرمندان زیادی هم آنجا رفت و آمد دارند.

پیش از رفتن باید حتما زنگ زد و میز رزرو کرد، حتی می‌توان غذا را از قبل سفارش داد و گفت که چه غذائی و دسری و نوشیدنی‌ای دوست داریم بخوریم.

اولین بار که می‌خواستم بروم گمان می‌کردم باید کمی محتاط باشم که کسی متوجه نشود و با کسی درباره جایی که می‌روم حرف نزنم اما بعد دیدم خیلی هم "مخفی بازی"لازم نیست، نگهبانی وجود نداشت و رفت و آمد کاملا طبیعی بود. خیلی معمولی و عادی زنگ می‌زنیم و وارد می‌شویم، به نظرم جایی که برای آن انتخاب کرده‌اند عالی است. هم جای بسیار زیبایی است و هم اینکه توجهی جلب نمی‌شود و رفت و آمد هم مزاحمتی برای همسایه‌ها ندارد.

غذا خوردن در اینگونه رستوران‌ها با این حال حس کاملا متفاوتی می دهد. حس آزادی بیشتری وجود دارد. دیگر قوانین و باید و نبایدهای دست و پا گیر وجود ندارد. من وقتی به آنجا می‌روم احساس خیلی خوبی دارم. مثلا برای خانم‌ها دیگر خبری از روسری و مانتو نیست. کسی اگر بخواهد می تواند مشروب هم بنوشد، کیفیت غذا هم خوب است. هر غذا و شیرینی ای که بخواهید می‌توانید از قبل سفارش بدهید. درست است که نظارتی روی بهداشت و کیفیت وجود ندارد اما این گونه رستوران‌ها برای اینکه مشتری‌های خود را از دست ندهند به این مسایل بیشتر توجه می‌کنند بویژه آنکه می‌دانند اگر کوچکترین مشکلی پیش بیاید دچار دردسر زیادی خواهند شد. در نتیجه خیال من از نظر بهداشت و سلامت غذا کاملا راحت است.

من قیمت دیگر رستوران‌های اینگونه را خیلی نمی‌دانم اما رستورانی که من میروم به نسبت دیگر رستوران‌های شهر قیمت نسبتا معقولی دارد.

یک سرویس کامل شامل دو نوع غذا و سالاد و نوشیدنی، البته نوشیدنی غیر الکلی، چیزی بین ٤٥ تا ٦٠ هزار تومان برای هر نفر تمام می‌شود.

کد مطلب: 410531

 

حجّ مقبـــــــــــول

يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۰۵ ب.ظ

ابن جوزى در تذکرة الخواص نقل می کند که:

 عبدالله بن مبارک مدت پنجاه سال مرتب هر دو سال یک بار براى زیارت به مکه می رفت .

سالى مهیاى رفتن به حج گردید و از خانه خارج شد.

در یکى از منازل بین راه به زنى سیده برخورد که مشغول پاک کردن یک مرغابى مرده است .

پیش او رفت و گفت:

 اى زن! چرا این مرغابى مرده را پاک می کنى ؟

گفت:

 کارى که براى تو فایده اى ندارد از چه رو مى پرسى ؟

عبدالله اصرار زیاد کرد.


 زن گفت:

 حالا که اینقدر اصرار می ورزى ، من زنى علویه هستم و چهار دختر دارم که پدر آنها چندى پیش از دنیا رفت امروز روز چهارم است که ما چیزى نخورده و به حال اضطرار افتاده ایم و مردار بر ما حلال است این مرغابى را پیدا کرده ام و می خواهم براى بچه هایم غذا تهیه کنم !


عبدالله می گوید در دل گفتم واى بر تو چگونه این فرصت را از دست می دهى ؟

به زن اشاره کردم دامنت را باز کن چون باز کرد دینارها را در دامن او ریختم زن با قیافه ای که شرمندگى را حکایت مى کرد سر به زیر انداخته بود !

او رفت و من نیز از همانجا به منزل خود برگشتم و خداوند میل رفتن مکه را در آن سال از قلبم برداشت .


مدتى گذشت تا مردم از مکه برگشتند.

براى دیدار همسایگان سفر رفته به خانه آنها رفتم .

هر کدام مرا مى دیدند می گفتند ما با هم در فلان جا بودیم ! در فلان محل همدیگر را دیدیم !

 من به آنها تهنیت براى قبولى حج می گفتم ، آنها نیز مرا تهنیت می گفتند که حج تو هم قبول باشد!!

آن شب را در اندیشه اى عجیب به خواب رفتم در خواب حضرت رسول (ص ) را دیدم که فرمود:

عبدالله ! رسیدگى و کمک به یک نفر از بچه هاى من کردى از خداوند خواستم مَلَکی را به صورت تو خلق کند تا برایت هر سال تا روز قیامت حج بگذارد !! اینک می خواهى پس از این به حج برو و می خواهى ترک کن !


منبع:

داستانها و پندها جلد 1

مصطفى زمانى وجدانى


به افتخار * معلــــــم *

يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۴۱ ب.ظ

سید رضی رحمه الله ( گرد آورنده نهج البلاغه ) استادی غیر مسلمان داشت . وقتی این استاد از دنیا رفت او را در قبرستان غیرمسلمانها دفن کردند . هر وقت سید رضی رحمه الله از این قبرستان عبور می کرد، از اسب پیاده می شد و تا آخر قبرستان به احترام استاد پیاده می رفت، بعد از آن سوار می شد و به راه خود ادامه می داد. علت این کار را پرسیدند، فرمود: آخر معلم من در این قبرستان خوابیده است!  - همراه با نماز، ص 59 -



شهید مطهری رحمه الله وقتی نام اساتید خود را می برد، آن را با احترام و تعظیم بسیار زیاد همراه می ساخت; مثلا به نام علامه طباطبایی رحمه الله که می رسید، می گفت: «روحی له الفداء ! جانم فدایش باد» و در مورد استاد دیگرش میرزا علی آقا شیرازی رحمه الله می گوید: شب و روزی نیست که خاطره اش در نظرم مجسم نگردد و از وی یاد نکنم ! - جلوه های استاد مطهری -



 شخصی خدمت امام سجاد علیه السلام رسید و گفت: این مرد پدرم را کشته است . حضرت فرمود: می توانی قصاص کنی، اما بگو ببینم، آیا این مرد تا به حال خدمتی به تو نکرده؟ عرض کرد: فقط چند روزی به من درس داده است . حضرت فرمود: حق ارشاد بیش از خون ارزش دارد . آن مرد از قصاص گذشت، نوبت به دیه رسید و قاتل توانایی دادن صد شتر نداشت . امام علیه السلام فرمود: حاضری ثواب هدایت و ارشادت را به من بدهی و من صد شتر به جای تو بدهم؟ او گفت: اگر فردای قیامت مقتول جلوی مرا بگیرد، هیچ توشه ای غیر از این درس دادن ندارم . امام به ولی مقتول فرمود: اگر از او بگذری روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله برایتان می خوانم که از همه دنیا برای هر دو شما با ارزش تر است . او هم از حق خود گذشت و دیه را بخشید . - حضرت آیت الله مشکینی، نماز جمعه قم، 1/8/1366 -



به اسکندر گفتند چرا معلم را بیش از پدرت تعظیم می کنی؟ گفت: چون پدر مرا از عالم ملکوت به زمین آورد و معلم مرا از زمین به آسمان می برد!  - کشکول شیخ بهائی -


منبع:

مبلغان ش 45

اخیراً در یکی از گالری‌های هنری خصوصی شهر مشهد، نمایشگاهی برپاشده که شائبه توهین و سیاه نمایی نسبت به مفاهیم مذهبی و انقلاب اسلامی در آن پررنگ است.
به گزارش افکارنیوز، اخیراً در یکی از گالری‌های هنری خصوصی شهر مشهد، نمایشگاهی برپاشده است که فارغ از مبتلابودن آن (به‌ مانند دیگر آثار جریان به‌ظاهر روشنفکری) به مقوله «هُنر برای هُنر»، از نمادهایی استفاده‌شده که شائبه توهین و سیاه نمایی نسبت به مفاهیم مذهبی و انقلاب اسلامی در آن پررنگ است.

در همه آثار این نمایشگاه، خالق آن شخصیت‌ها را با چشمانی بسته تصویر کرده است و تنها طرحی که شخصیت آن دارای چشمانی باز است، تصویر خود طراح است.

با گشتی در این نمایشگاه تصویری را می بینیم که تداعی‌کننده گاوبازی اسپانیایی است و در آن از نماد عَلَم «دست حضرت عباس(ع)» با پارچه‌ای قرمز استفاده‌شده است.



در تصویری دیگر فردی که در شمایلی سیاه ظاهرشده بر روی سرش آرم جمهوری اسلامی است.



در تصویری دیگر کودکان با چشمانی بسته در کنار موشکی نظامی مشغول شادی در خیابان هستند.



در کنار هواپیمایی ساقط‌ شده فردی مشغول نصب ریسه پرچم جمهوری اسلامی است.





گرچه در مقدمه این نمایشگاه نوشته‌شده است که این آثار عاری از مراتب واقعیت‌اند اما در همین مقدمه می‌خوانیم:

...محتوایی که حاصل انباشت مضامینی برآمده از مفاهیم کلانی چون هویت، مذهب و ایدئولوژی در بستر اجتماعی ایران معاصر است. این تصاویر شامل فیگورهایی هستند که بی‌هیچ نگاه خیره‌ای (و با چشمانی بسته) در حال کنش‌اند؛ گویی به کاری که می‌کنند واقف نیستند، عمل آن‌ها صرفاً آنچه انجام می‌دهند نیست بلکه یک ژست متظاهرانه است که به آن تن سپرده اندتاآن را ازسربگذرانند...

این گونه موارد تنها نمونه مشت از خرواری است که در سایه کم کاری و غفلت های مسئولین امر روز به روز در این عرصه و دیگر عرصه های هنری مثل تئاتر، سینما و... در فضای پایتخت معنوی ایران اسلامی در حال افزون شدن است.

باید از نهاد متولی ناظر به گالری های خصوصی یعنی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد سوال کرد که آیا به آثار منتشره در این مکان ها نظارتی دارند؟ آیا می‌دانند که برخی افراد از همین غفلت در نظارت برای نمایش آثار غیرقانونی و ضدارزشی خود استفاده می کنند؟

کد مطلب: 410472

 

بهت خیابان است و انواع پری‌ها !!

يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۰۷ ب.ظ
                                   
بهت خیابان است و انواع پری‌ها !
دلگیرم از حال و هوای دلبری‌ها !

این شهر هم جنس غم ما را ندارد
اینجا پر است از دیگری از دیگری‌ها
 

عطر سلامی را که شاعر گفته چندیست 
نشنیدم از گل‌های سرخ روسری‌ها

تغییر کرده نوع چاه و گرگ و یوسف 
حب برادر گونه! بغض خواهری‌ها


چشم زمین بر دست‌های آسمان نیست 
قد می‌کشیم از ریشه‌ی ناباوری‌ها

قرنی که آهن پاره‌ها را دوست دارد
رونق ندارد فوت و فن زرگری‌ها
 

پس کوچه های تنگ! پس توهای کوچک 
آغوش‌های جابجای مادری‌ها

یک قاب مانده روی این دیوار خاموش
لبخندِ معنادار آن هم سنگری‌ها ... !

دیگر جهان را گرد ِظلمت کور کرده
شب ریشه‌ی آیین‌ها و رهبری‌ها...

**
باید بیایی ...وقت اما و اگر نیست
دنیا دلش تنگ است بر پیغمبری‌ها


شعر از:

شبنم فرضی زاده


خدا به تو عطایی کرده که به پیغمبرش هم نکرده است !!

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ب.ظ

شخصی به احمد بن خالد گفت:


خدا به تو عطایی کرده که به پیغمبرش هم نکرده است!!

 احمد از این گفته در خود فرو رفت و به خشم آمد و با عتاب بسیار از گوینده سؤال کرد:

 که ای کم خرد! آن چیست که خداوند به من عطا کرده و به رسول خدا صلی الله علیه وآله ارزانی نداشته است؟

 آن مرد در پاسخ گفت:

خداوند به رسول خودش می فرماید:

 "لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ" - آل عمران آیه 159 - "ای پیامبر! اگر تندخو و سخت دل بودی، مردم از گرد تو متفرق می شدند."

در صورتی که تو تندخو و سخت دل هستی ، و ما از گردت متفرق نمی شویم !!!



چه نعمتى بالاتر از این !

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ب.ظ

شخصى از روى غرور و تمسخر رو به نابینائى کرده گفت :


مشهور است که خداوند هر نعمتى را که از بنده اى مى گیرد ؛ در عوض نعمتی دیگرش مى دهد چنانکه شاعر گوید:


خدا گر ز حکمت ببندد درى

ز رحمت گشاید در دیگرى


حال بگو بدانم خدا به جاى نابینائى چه نعمتى به تو داده است ؟!


نابینا گفت :

چه نعمتى بالاتر از این که روى چون توئی نبینم ؟!!


اداره حسبه ...

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۲۰ ب.ظ

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (104) آل عمران -

کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ... ( 110) آل عمران -

دو آیه با فاصله اندکی از هم ؛ آیه اول می گوید:

باید از میان شما جمعى دعوت به نیکى ، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند!

و در آیه دوم می فرماید:


شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدید (چه اینکه ) امر به معروف مى کنید و نهى از منکر، و به خدا ایمان دارید...!

 

سؤال:

ظاهر ( منکم امة ) در آیه اول این است که آمرین به معروف ، بعضى از جمعیت مسلمانان را تشکیل مى دهند، نه همه آنها را ! و به این ترتیب وظیفه امر به معروف و نهى از منکر جنبه عمومى نخواهد داشت و به عبارت دیگر واجب کفائى است نه عینى.

اما آیه دوم آن را متوجه همه مسلمان ها می داند و واجب عینی؟!


پاسخ:

دقت در مجموع این آیات پاسخ سؤ ال را روشن مى سازد، زیرا چنین استفاده مى شود که امر به معروف و نهى از منکر دو مرحله دارد:

 یکى مرحله فردى که هر کس به صورت واجب عینی موظف است به تنهائى ناظر اعمال دیگران باشد ( که آیه دوم به آن اشاره دارد ) و چون جنبه فردى دارد طبعا شعاع آن محدود به توانایى فرد است.

و دیگرى (مرحله دسته جمعى ) که گروهی به صورت واجب کفائی موظفند براى پایان دادن به نابسامانیهاى اجتماع دست به دست هم بدهند و با یکدیگر تشریک مساعى کنند ( و آیه اول ناظر به آن است ) و چون جنبه دسته جمعى دارد ، شعاع قدرت آن وسیع و طبعا از شئون حکومت اسلامى محسوب مى گردد.


این دو شکل از مبارزه با فساد و دعوت به سوى حق ، از شاهکارهاى قوانین اسلامى محسوب مى گردد! و مساءله تقسیم کار را در سازمان حکومت اسلامى و لزوم تشکیل یک گروه نظارت بر وضع اجتماعى و سازمانهاى حکومت مشخص مى سازد.

سابق بر این در ممالک اسلامى (و امروز در پاره اى از کشورهاى اسلامى ، مانند حجاز ) با الهام از آیه فوق تشکیلاتى مخصوص ‍ مبارزه با فساد و دعوت به انجام مسئولیتهاى اجتماعى به نام اداره حسبه و ماءموران آن به نام (محتسب ) و یا آمرین به معروف وجود داشته است که ماءمور بودند با همکارى یکدیگر با هر گونه فساد و زشتکارى در میان مردم ، و یا هر گونه ظلم و فساد در دستگاه حکومت مبارزه کنند، و هم چنین مردم را به کارهاى نیک و پسندیده تشویق نمایند.

بنابراین وجود این جمعیت با آن قدرت وسیع ، هیچ گونه منافاتى با عمومى بودن وظیفه امر به معروف و نهى از منکر در شعاع فرد و با قدرت محدود ندارد.

تفسیر نمونه

ابوذر ، صحابی صریح اللهجه

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۲۹ ب.ظ

عثمان بن عفان می خواست ابوذر غفاری، شاگرد مکتب اهل بیت علیهم السلام را به علت امر به معروف و نهی از منکر و خروش بر علیه ناعدالتیهای موجود جامعه، از مدینه به ربذه تبعید کند.

بدین جهت، ابوذر را در حالی که از ناتوانی بر عصایی تکیه کرده بود، به دربار عثمان آوردند. ابوذر هنگام ورود، مشاهده کرد که در مقابل خلیفه، صد هزار درهم موجود است و یاران و بستگان و اطرافیانش گرد او ایستاده اند و با چشم طمع به آن پولها می نگرند و انتظار دارند که عثمان آنها را در میان آنان تقسیم کند.

ابوذر به عثمان گفت: این پولها از کجا آمده است؟ عثمان پاسخ داد: عوامل حکومت اینها را از برخی نواحی آورده اند. صد هزار درهم است. منتظرم که همین مقدار هم برسد، بعد در مورد آن تصمیم بگیرم.

ابوذر گفت: ای عثمان! آیا صد هزار درهم بیشتر است یا چهار دینار؟
عثمان گفت: خوب، معلوم است صدهزار درهم!

ابوذر گفت: ای عثمان! آیا به یاد می آوری هنگامی که من و تو، شبی به حضور حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله رسیدیم و آن حضرت را محزون و اندوهناک دیدیم؟... آن شب گذشت و ما صبح دوباره به حضور مبارک حضرت رسول صلی الله علیه وآله رسیدیم و پیامبرصلی الله علیه وآله را با لبی خندان و چهره ای شادمان یافتیم!

 من عرض کردم:

پدر و مادرم به فدای تو! شب گذشته به حضورت آمدیم، غمگین و ناراحت بودی؛ اما امروز تو را خندان و خوشحال می بینیم، علت چیست؟

پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:

بلی، درست است. شب گذشته از بیت المال مسلمین چهار دینار نزدم بود و آن را تقسیم نکرده بودم و بیم آن داشتم که مرگم فرا رسد و حقوق مردم در گردنم باشد! اما صبح امروز آن پولها را بین اهلش تقسیم کردم و راحت شدم!!


منبع:

مبلغان ش 92

از :تفسیر صافی


چیزی که عوض ندارد!

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۰۲ ق.ظ

گر نبُوَد اسب مطلّا لگام
زد بتوان بر قدم خویش گام


ور نبود مشربه از زرّ ناب
با دو کف دست توان خورد آب


ور نبود جامه اطلس تو را
دلق کهن ساتر تن بس تو را


جمله که بینی همه دارد عوض
وز عوضش گشته میسر غرض


آنچه ندارد عوض ای هوشیار!
عمر عزیز است ؛ غنیمت شمار


شیخ بهایی

حضرت مهدى علیه السلام در پاسخ سعد بن عبدالله قمى که پرسید چرا امام معصوم را خداوند باید انتخاب کند نه مردم ؟ فرمود:

حضرت موسى علیه السلام با این که پیامبر بود هفتاد نفر از بهترین افراد را انتخاب کرد، در عین حال آنان تقاضاى دیدن خدا را کردند که خداوند همه ى آنان را از بین برد و موسى علیه السلام مدهوش شد!

 پس وقتى که منتخبین حضرت موسى علیه السلام صلاحیت نداشته باشند آیا منتخب مردم صلاحیت براى مقام امامت و عصمت را دارند؟!!

 (... علمنا انّ الاختیار لا یجوز الاّ لمن یعلم بما تخفى الصدور - نور الثقلین / 2 / 76 -

_____________________________________________________________________________


وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِیَّایَ أَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِی مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِیُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ (155) اعراف

و موسى از قوم خود هفتاد تن از مردان را براى میعادگاه ما برگزید، و هنگامى که زمین لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند) گفت : پروردگارا! اگر مى خواستى مى توانستى آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنى ، آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده اند (مجازات و) هلاک مى سازى ، این جز آزمایش تو چیز دیگر نیست که هر کس را بخواهى (و مستحق بدانى ) گمراه مى سازى و هر کس را بخواهى (و شایسته ببینى هدایت مى کنى ، تو ولى مائى ، ما را بیامرز و بر ما رحم کن و تو بهترین آمرزندگانى .

عقــــــــــب گــــــــــــرد

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۳۸ ق.ظ

می گوید:

مگر می شود آن همه مسلمان حرف پیغمبر را زمین زده باشند و خلیفه منتخب او را نادید گرفته و با کسی دیگر بیعت کنند؟! این چه بی انصافیی ست که در حق مسلمین صدر اسلام به خرج می دهید؟!


می گویم:

یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ 1 (21) مائده

 بله امکانش هست که مؤمنین از راهشان برگردند!


می گوید:

این که مربوط به بنی اسرائیل است!


می گویم:

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ 2 (11) جمعه -

مگر نبود که پیغمبر را تنها گذاشتند؟!


می گوید:

اینقدر چرا ! اما بیشترش را قبول ندارم !! این نماز است و آن خلافت !


می گویم:

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ 3 (144) آل عمران -

از جان رسول و دین رسول بالاتر هم هست؟! از جمعیت 700 نفری لشکر اسلام ، با شایعه مرگ پیامبر در جنگ احد چند نفر باقی ماندند؟! بقیه کجا رفتند؟! پیامبر پس چی؟ دین پیامبر پس چی؟!


إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ ... 4 - 153 آل عمران -

چطور پیامبر صدایشان می زند و آنها به پشتشان هم نگاه نمی کنند؟!

انس بن نضر (عموى انس بن مالک ) به عمر بن خطاب و طلحه بن عبیداللّه و جمعى از مهاجرین و انصار بر خورد، که دست از جنگ کشیده بودند، پرسید: چرا ایستاده اید؟ گفتند: رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) کشته شد، پرسید: پس بعد از حیات رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) زندگى را مى خواهید چه کنید؟!! جا دارد شما هم در همان راهى که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) در آن راه کشته شد بمیرید!! آن گاه رو کرد به دشمن ، و آن قدر شمشیر زد تا کشته شد.

... این عده که ایمانشان قائم به وجود رسول خدا بود، جز این است که ایمان آورده بودند تا ثواب دنیا و خیر آن را به دست آورند!! و همین نقیصه است که خداى تعالى در آن آیه مورد بحث به خاطر آن عتاب و ملامتشان کرده است ، و در حق اندک افرادی که باقی ماندند به امید درک ثواب آخرت مى فرماید: (و سیجزى اللّه الشاکرین ) - برگرفته از المیزان -


می گویم:

کسانی که عقب گردی داشتند، مجددا نمی توانند داشته باشند؟؟؟! در حالی که جریان دوم از انگیزه هوا و هوسی بالاتری هم برخوردار است؟! 


می گوید:

چه بگویم؟!


 ____________________________________________________________________________________


ترجمه آیات:

1

اى قوم ! به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقرر داشته وارد شوید و به پشت سر خود باز نگردید (و عقب نشینى نکنید) که زیانکار خواهید شد.

2

هنگامى که تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراکنده مى شوند و به سوى آن مى روند، و تو را ایستاده به حال خود رها مى کنند، بگو آنچه نزد خدا است بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزى دهندگان است

3

محمد صلى اللّه علیه و آله فقط فرستاده خدا بود و پیش از او فرستادگان دیگرى نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر مى گردید؟ (و با مرگ او اسلام را رها کرده به دوران کفر و بت پرستى بازگشت خواهید کرد) و هر کس به عقب بازگردد هرگز ضررى به خدا نمى زند و به زودى خداوند شاکران (و استقامت کنندگان ) را پاداش خواهد داد.

4

(به خاطر بیاورید) هنگامى که از کوه بالا مى رفتید و (جمعى در وسط بیابان پراکنده مى شدید و) به عقب ماندگان نگاه نمى کردید، و پیامبر از پشت سر شما را صدا میزد...

اولین جمعه رجب ، جشن اسلام آوردن یمنی ها !

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۰۷ ق.ظ

 بعث النبی (ص) خالد بن الولید إلى الیمن یدعوهم إلى الإسلام فلم یجیبوه فبعث علیاً وکنت فیمن عقب على علی ثم صّفنا صفاً واحداً ، وتقدم بین أیدینا ، وقرأ علیهم کتاب رسول الله (ص) فأسلمت همدان جمیعاً ، فکتب على إلى رسول الله (ص) بإسلامهم ، فلما قرأ (ص)الکتاب خرّ ساجداً ثم رفع رأسه فقال : السلام على همدان. (صحیح البخاری)



اولین جمعه رجب را یمنی ها هر سال به مناسبت اسلام آوردنشان جشن می گیرند به نام « جمعه رجب »

جشن امسال اما با توجه به تجاوز عربستان، رنگ و بوی خاصی داشت!

_______________________________________


پیامبر در سال هشتم هجری توسط خالد بن ولید یمنی ها را دعوت به اسلام نمود که نپذیرفتند ، سپس حضرت علی (ع) و معاذ بن جبل را به سمت ایشان گسیل داشت.

 علی (ع) به شمال یمن که امروز صنعا باشد رفت ؛ و معاذ به جنوب یمن که امروز تعز گویند.

آنها نامه رسول را برای مردم خواندند ابتدا قبیله همدان ( به سکون میم ) و با تأسی به آنها ، سایر قبایل - بدون جنگ و با کمال میل - اسلام اختیار نمودند.

خبر اسلام آوردن آنها که توسط نامه علی (ع) به رسول الله (ص) رسید ، حضرت سجده کرده و وقتی سر بلند نمود فرمود: سلام بر همدان

حضرت علی (ع) هم قصیده ای در شأن آنها سرود که هنوز هم بر سر زبان یمنی هاست: و در آنجا می فرماید :

 اگر من دربان بهشت بودم به اهل همدان ( یمن ) می گفتم : داخل بهشت شوید به سلام و سلامتی


"تیممت همدان الذین همُ همُ إذا ناب أمرٌ جُنتی وحسامی
...جزى الله همدان الجنان فإنّهم سمامُ العدى فی کل یوم سمام
لهمدان أخلاق ودین یزینهم وبأس إذا لاقوا وحدّ خصام
رجال یحبون النبی ورهطه لهم سالفٌ فی الدین غیر أثام

فلو کنتُ بواباً على باب جنة لقلت لهمدان ادخلوا بسلامِ"


پیامبر هم در تجلیل از آنها که از قبایل پیشگام در اسلام به شمار می آیند فرمود:

أتاکم أهل الیمن هم ألین قلوبا وأرق أفئدة ، الإیمان یمان والحکمة یمانیة".

اهل یمنی سراغ شما آمدند که دلهایی مهربان  و نرم ( و پذیرای حق ) دارند! ایمان یعنی ایمان یمنی! و حکمت و علم یعنی حکمت و علم یمنی!


برگرفته از:

المنار لبنان

اشتباهات و افسوسهایی تاریخی!!

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ق.ظ

  سایت روز نو
کد خبر: ۱۳۰۷۹۵

هر اشتباه تاوان خاص خود را دارد. برخی از این اشتباهات می‌تواند به ضرر جمعی از افراد تمام شود و دسته‌ای دیگر نیز فقط به ضرر خود شخص تمام می‌شود. در هر صورت، اشتباه اشتباه است!


ده اشتباه بزرگ تاریخی :

تحویل نگرفتن جی. کی. رولینگ

رولینگ نویسنده مشهور مجموعه مشهور هری پاتر است. مجموعه او یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا است. جالب است بدانید پیش از چاپ رمان اول «هری پاتر و سنگ جادو»، جی. کی. رولینگ به سراغ دوازده ناشر رفت ولی هیچ یک راضی نشدند تا رمان او را چاپ کنند. در نهایت «بلومزبری» ناشر رمان او شد. اما چه باعث شد تا بلومزبری موافقت کند؟ آلیس دختر هشت‌ساله رئیس هیئت‌مدیره به پدرش پیشنهاد داد تا چاپ این کتاب را بپذیرد.

سری کتاب‌های هری پاتر موفقیت جهانی یافت و به بیش از 60 زبان نیز ترجمه شد. درآمد رولینگ از این مجموعه یک میلیارد دلار بود.


دور ریختن ذخیره پول دیجیتال (بیت کوین)

در سال 2009، جیمز هاولز 7500 بیت کوین را خریداری کرد. در آن موقع، ارزش بیت کوین نزدیک به صفر بود. اما در سال 2013، ارزش هر بیت کوین معادل 613 پوند بود. در واقع، مجموع ارزش پول دیجیتال هاولز در طول 4 سال از صفر با 4.5 میلیون پوند رسیده بود. پس مشکل کار کجا بود؟ او هارد خود را از همان چهار سال پیش در کشو خانه‌اش گذاشته بود. یک روز هارد را بیرون انداخت. زمانی که ارزش پولش زیاد شد، او به اشتباه خود پی برد. سپس به محل جمع‌آوری زباله در نزدیکی شهر خود رفت. به او گفتند که هاردش می‌تواند جایی زیر این چند تن زباله باشد!


نخریدن گوگل به قیمت یک‌میلیون دلار

لری پیج و سرگی برین، دو موسس گوگل، در سال 1999 پیش جرج بِل مدیرعامل «اکسایت» رفتند تا موتور جستجوی خود را به قیمت یک میلیون دلار بفروشند. بل از پیشنهاد آن‌ها استقبال نکرد و باعث شد آن‌ها قیمت نهایی خود را 250 هزار دلار پایین بیاورند. اما بل این بار هم قبول نکرد. در حال حاضر، ارزش گوگل حدود 365 میلیارد دلار است.


شلیک نکردن به هیتلر

هنری تاندی سرباز انگلیسی و از جمله کسانی است که بیشترین نشان جنگ جهانی اول را به خود اختصاص داد. او در سال 1914 یک سرجوخه زخمی و غیرمسلح به نام آدولف هیتلر را کنار یک نهر دید. اما تصمیم گرفت با خونسردی تمام به او شلیک نکند. (البته صحت این روایت تاریخی محل مناقشه است.)


فروش 610000 سهم به جای یکی

سال 2005، بازرگان ژاپنی در پی یک اتفاق 190 میلیون پوند ضرر به شرکت وارد کرد. او 610 هزار سهم را به قیمت یک ین فروخت، در حالی که قصد داشت هر سهم را 610 هزار ین بفروشد!

درخواست‌های مکرر «اوراق بهادار میزوهو» برای لغو این معامله هم کارساز نشد، زیرا بورس سهام توکیو زیر بار لغو معامله نرفت و آن شرکت مجبور شد همان تعداد سهم را با تحمل ضرر دوباره خریداری کند.


خشمگین کردن چنگیز خان

گفته می‌شود که چنگیز خان مغول قصد داشت روابط دیپلماتیک و تجاری با علاءالدین محمد خوارزم شاه داشته باشد. اما این پیشنهاد از طرف خوارزمشاهیان رد شد و فرستاده چنگیز خان گردن زده شد. او نیز خشمگین شد و حدود 200 هزار نفر را به سرزمین‌های تحت فرمان خوارزمشاهیان فرستاد تا امپراتوری آن‌ها را نابود کند.


ناامید کردن برایان اکتون و جان کوم

سال 2009، فیس‌بوک دو برنامه‌نویس به نام‌های برایان اکتون و جان کوم را در مصاحبه شغلی خود رد کرد. چند سال بعد، آن‌ها مجبور شدند تا «واتس اپ» را با قیمت 19 میلیارد دلار خریداری کنند. پس از رد شدن در آن مصاحبه‌، برایان و جان ایده واتس اپ را مطرح و پیاده‌سازی کردند.


سفارش قطارهای عریض

راه‌آهن سراسری فرانسه برای سفارش قطارهای جدید 15 میلیارد دلار هزینه کرد. اما متاسفانه آن قطارها نسبت به پهنای 1300 سکوی ایستگاه‌ها کمی عریض‌تر بودند. مشکلی که حل آن حدودا 50 میلیون یورو هزینه برمی‌دارد. مثل این است که یک اتومبیل بزرگ و جدید بخرید، ولی از در پارکینگ خانه رد نشود.


رد کردن بیتلز

«دِکا» یک ناشر موسیقی است که قصد داشت بر روی یک گروه موسیقی در سال 1962 سرمایه‌گذاری کند. آن‌ها در استودیو خود در لندن از دو گروه جوان امتحان گرفتند. سپس تصمیم گرفتند که برایان پول و گروه ترمِلوز (the Tremeloes) را بپذیرند. اما می‌دانید آن گروهی که رد شد چه گروهی بود؟ گروه چهار نفره اهل لیورپول به نام بیتلز (The Beatles).


غلط املایی در نام یک شرکت

دولت انگلستان به دلیل اضافه کردن یک s محکوم به پرداخت 9 میلیون پوند شد. در پی این اتفاق 250 نفر از کار بیکار شدند. دلیلش این بود که شرکت ثبت شرکت انگلستان نام Taylor and Son و Taylor and Sons را با هم اشتباه گرفته بود و آن شرکت در سال 2009 ورشکسته شده بود.










سفر به سرزمین فرعون

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ق.ظ

به مصر رفتم و آثار باستان دیدم

به چشم آنچه شنیدم زداستان دیدم

بسى چنین و چنان خوانده بودم از تاریخ

چنان فتاد نصیبم که آنچنان دیدم

گواه قدرت شاهان آسمان درگاه

بسى ((هرم )) ز زمین سر به آسمان دیدم

تو کاخ دیدى و من خفتگان در دل خاک !

تو نقش قدرت و من نعش ناتوان دیدم!

تو تخت دیدى و من بخت واژگون بر تخت !

تو صخره دیدى و من سخره زمان دیدم !

تو تاج دیدى و من تخت رفته بر تاراج !

تو عاج دیدى و من مشت استخوان دیدم!

تو عکس دیدى و من گردش جهان برعکس !

تو شکل ظاهر و من صورت نهان دیدم

تو چشم دیدى و من دیده حریصان باز

هنوز در طمع عیش جاودان دیدم !

تو سکه دیدى و من در رواج سکه ، سکوت

تو حلقه،  من به نگین نام بى نشان دیدم

میان اینهمه آثار خوب و بد به مثل

دو چیز از بد و از خوب توأمان دیدم

یکى نشانه قدرت یکى نشانه حرص

دو بازمانده زدیوان خسروان دیدم !


نان به نرخ روز >>>>>

جمعه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ
امام صادق علیه السلام به معتب مسئول خرج خانه خود فرمود:

- معتب! اجناس در حال گران شدن است ما امسال در خانه چه مقدار خوراکى داریم ؟

- معتب : عرض کردم :

- به قدرى که چندین ماه را کفایت کند گندم ذخیره داریم .

- آنها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش !

- یابن رسول الله ! گندم در مدینه نایاب است ، اگر اینها را بفروشیم دیگر خریدن گندم براى ما میسر نخواهد شد.

- سخن همین است که گفتم ، همه گندم ها را در اختیار مردم بگذار و بفروش !

معتب مى گوید:

- پس از آنکه گندم ها را فروختم و نتیجه را به امام اطلاع دادم حضرت فرمود:

- بعد از این ، نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر!!

نان خانه من از این پس ، باید نیمى از گندم و نیمى از جو باشد و نباید با نانى که در حال حاضر توده مردم مصرف مى کنند، تفاوت داشته باشد.

من - بحمدالله - توانایى دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهى اداره کنم ، ولى این کار را نمى کنم! تا در پیشگاه الهى اقتصاد و محاسبه در زندگى را رعایت کرده باشم.


منبع:

داستانهاى بحارالانوار جلد 1

محمود ناصرى



آلبرت انیشتین

جمعه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۱۳ ب.ظ

آلبرت انیشتین بزرگ ترین فیزیک دان، متفکر و فیلسوف جهان، روز چهاردهم مارس سال 1879 میلادى در شهر اولم واقع در ایالت دورتمبرک آلمان از یک پدر و مادر یهودى متولد شد.


آلبرت انیشتین کودکى کناره گیر، محجوب و فکور بود و از آغاز زندگى میل داشت تنها باشد و بیندیشد.

هنگامى که همبازى هاى کوچکش، در جنگل هاى اطراف مشغول بازى بودند، آلبرت به تنهایى در باغچه پدرش بسر مى برد و آوازهاى کوتاهى را که خود تصنیف کرده بود، زمزمه مى نمود.


وقتى آلبرت به پنج سالگى رسید، پدرش یک قطب نما را به او نشان داد، آلبرت وقتى دید عقربه قطب نما حرکت مى کند، تعجب کرد و در فکر فرو رفت، که چه نیروى مرموزى عقربه را به حرکت در مى آورد؟ این شگفتى و تعجب، بعدها در برابر هر یک از مظاهر طبیعت، براى آلبرت ظاهر مى شد!


آلبرت در پانزده سالگى، در مونیخ به مدرسه رفت. او به آموزش علوم و دروس رسمى اعتناء زیادى نداشت. هنگامى که همشاگردى هایش، تازه اعداد اعشارى را یاد مى گرفتند، آلبرت در ریاضیات و محاسبات، در سطح بسیار عالى سیر و سلوک مى کرد.


در سال 1894 خانواده اینشتن به ایتالیا مهاجرت کردند و او مدت شش ماه، مدرسه را ترک نمود و کتاب هاى درسى را کنار گذاشت و به مطالعه ادبیات پرداخت، اما در نهایت دید، براى ورود به دانشگاه، چاره اى ندارد و باید درس بخواند.


آلبرت انیشتین پس از چندى به سوئیس رفت و در مدرسه دارالفنون زوریخ ثبت نام کرد. در سال 1900 که وى در آستانه بیست و یک سالگى بود، دکترا در رشته فلسفه دریافت کرد و به تدریس فیزیک و ریاضیات در دانشگاه مشغول شد.


وى در سن بیست و دو سالگى، بر اثر مشکلات مادى زندگى، به عنوان عضو اداره ثبت اختراعات مشغول بکار گردید، اما لحظه اى از پژوهش هاى علمى باز نمى ایستاد و اوقات فراغت خود را به تحقیق و مطالعه مى پرداخت.


مطالعه تجارب آلبرت میکس آمریکائى، او را سخت به فکر و اندیشه مشغول کرد و در سن بیست و شش سالگى تئورى خود را در مورد نسبیت منتشر کرد.


این تئورى که به تئورى نسبیت اینشتن معروف مى باشد و کمتر کسى است، که قادر باشد، آن را به طور کامل درک نماید،آلبرت انیشتین را مشهور نمود. اما آوازه شهرت براى او مایه دردسر بود، زیرا آلبرت علاقه اى به شهرت نداشت و گمنامى را بر آن ترجیح مى داد.


در سال 1913 دانشگاه هاى زوریخ، پراک و برلن او را براى تدریس دعوت کردند و به خدمت در آموزش و گسترش علم گماردند.


در سال 1916 با رفاه مادى که براى او ایجاد کردند، از آلبرت انیشتین خواستند که تمام وقت و نیروى خود را صرف پژوهش هاى علمى نماید. با ادامه کارهاى تحقیقاتى و علمى، انیشتین در سال 1921 به عضویت انجمن پادشاهى لندن انتخاب شد و در همین سال موفق به دریافت جایزه نوبل، در رشته فیزیک گردید و در انجمن ها و محافل علمى و پژوهشى، به عنوان نابغه زمان شهرت یافت، به طورى که دانشگاه هاى ژنو، منچستر، روستوک و بریستون و... کرسى هاى تدریس را در اختیارش گذاشتند و با ارائه دکتراى افتخارى، به عنوان استاد، او را دعوت به کار نمودند.



هنگام جنگ جهانى دوم آدولف هیتلر صدراعظم دیکتاتور آلمان از آلبرت انیشتین دعوت کرد، که به آلمان برود، اما انیشتین نپذیرفت، هیتلر ناراحت شد و براى کسى که آلبرت انیشتین را به قتل برساند و سر او را بیاورد، بیست هزار مارک جایزه تعیین کرد!


در سال 1933 به واسطه روحیه ضد یهودى که در آلمان هیتلرى حکمفرما بود، آلبرت انیشتین از اروپا مهاجرت کرد و به آمریکا رفت و ظاهرا به تبعیت دولت آمریکا درآمد و در دانشگاه پریستون به مطالعه، تحقیق و پژوهش پرداخت.


نظریات آلبرت انیشتین در مورد نسبیت، در ابتداء سخت و مشکل مى نمود، ولى هرچه بیشتر زمان گذشت، دانشمندان به عمق اندیشه و فکر فوق العاده انیشتین بیشتر پى بردند.


آلبرت انیشتین نتایج فرضیه نسبیت خود را در محاسبه قوه جاذبه و نجوم بکار برد، تا آنجا که توانست بیشتر از نیوتن، به تحقیقات در این رشته کمک نماید.


کشف انرژى اتمى و مطالعه در مورد حرکت ذرات حرارت، که آلبرت انیشتین آن را حرکت برونیان نامیده است و هم چنین قانون تشعشع و سنجش نور و اثرات فتو الکتریک، از دیگر کارهاى مهم اینشتن بود.


نظریات و تحقیقات انیشتین، انقلاب عظیمى در طرز تفکر علمى بشر بوجود آورد. او تنها به علوم طبیعى و ریاضیات نمى پرداخت، بلکه علاوه بر فعالیت هاى پژوهشى در رشته فیزیک، یک موسیقى دان زبردست هم بود.


آلبرت انیشتین در کارهاى سیاسى به خصوص مسائل زیونیسم نیز فعالیت داشت. بسیار علاقمند بود، که معلم شود، تا مبجور نگردد، در مبارزات زندگى که یکى را به جان دیگرى مى اندازد، شرکت کند.


آلبرت انیشتین از لحاظ حمایت از صلح نیز به نوع بشر خدمت کرد و در جامعه ملل اول، عضو کمیته مخصوص مطالعه جهت تحریم کامل جنگ بود.


نام این اندیشمند بزرگ در اعصار آینده، نه تنها به مناسبت نظریات و اکتشافات او در اتم و الکترون مورد تقدیر قرار مى گیرد، بلکه تلاش و کوشش این مرد بزرگ، در راه برقرارى صلح بین ملل جهان نیز موجب شد، که نامش هرگز فراموش نگردد.


آلبرت انیشتین در سال هاى آخر عمرش، مرتب زمزمه مى کرد که:


آیا این جهان چیست؟


آیا به حل معماى وجود موفق مى شوم؟ و... و...

بنا به پیشنهاد دانشمندان،آلبرت انیشتین قبول کرد که پس از مرگ، مغزش در اختیار علماء و محققین قرار گیرد.


روز هیجدهم آوریل سال 1955 میلادى، آلبرت انیشتین در سن هفتاد و شش سالگى به علت بیمارى و تصلب شرائین در آمریکا بدرود حیات گفت و بر اساس وصیت خودش، هیچ تشییع جنازه اى برایش بعمل نیامد!


حادثه مرگ این دانشمند توانا، ضایعه غیرقابل جبران و از هر جهت تاسف آور بود و شاید سال هاى سال بگذرد تا بشریت با انیشتین دیگرى روبرو شود. 


منبع:

 333 چهره درخشان، ج 1، ص 103




اسلام دین اعتدال

جمعه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۵۰ ب.ظ


رییس جمهوری در جمع علما و فرهیختگان اندونزی با تاکید بر اینکه "اسلام دین اعتدال، منطق و عقلانیت است"، تصریح کرد: همه مسلمانان باید سکوت خود را در برابر گروه‌های تروریستی که بزرگترین ضربه را بر حیثیت اسلام، قرآن و پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) وارد کرده اند، بشکنند و فریاد و صدای واحد همه باید مقابله با خشونت و افراطی‌گری و ترور باشد.

متن سخنرانی رییس جمهوری در جمع علما و فرهیختگان اندونزی در جاکارتا

رییس جمهوری در جمع علما و فرهیختگان اندونزی با تاکید بر اینکه "اسلام دین اعتدال، منطق و عقلانیت است"، تصریح کرد: همه مسلمانان باید سکوت خود را در برابر گروه‌های تروریستی که بزرگترین ضربه را بر حیثیت اسلام، قرآن و پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) وارد کرده اند، بشکنند و فریاد و صدای واحد همه باید مقابله با خشونت و افراطی‌گری و ترور باشد.

جمعه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۹

متن سخنان حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیار خوشبختم که این فرصت برای من و هیات همراه پیش آمد تا در کنار علما ، بزرگان ، فرهیختگان و دانشگاهیان کشور دوست و برادرمان اندونزی باشیم.
اندونزی جایگاه ویژه ای در دنیای اسلام دارد. اندونزی پرجمعیت ترین کشور اسلامی و مظهر اخلاق، رفتار برادرانه و همزیستی با سایر ادیان و افرادی است که در این کشور زندگی می کنند.

امروز بسیار اهمیت دارد که دولت های اسلامی و شما علما، دانشگاهیان، فرهیختگان و صاحبنظران در این مسأله مهم بیاندیشیم که در دنیای اسلام اهم و مهم کدام ها است.

اولویت بندی در مسایل مهم دنیای اسلام اولین وظیفه ماست. ما همانطور که پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) فرمود باید نسبت به مشکلات دنیای اسلام همواره توجه داشته باشیم.
ما باید جامعه اسلامی، دنیای اسلام و همه مسلمانان را به مانند دانه‌های یک شانه در نظر بگیریم.
باید در مسایل فرهنگی و دینی هم اهم و مهم بکنیم، اهم و اصل اسلام است. شیعه، حنفی، مالکی و حنبلی، همه فروع هستند اینها جوی‌هایی هستند که آب را از یک چشمه به نام اسلام می‌گیرند.

اگر چشمه آب به خطر افتاد جویبارها هم خشک خواهد شد! قبل از آنکه به فکر جوی آب این مذهب یا آن مذهب باشیم به فکر سرچشمه اسلام، وحی، توحید، قرآن، نبوت و اساس دین باشیم.

امروز دنیای اسلام را دشمنان اسلام و یا ناآگاهان و افرادی که مورد غفلت قرار گرفته اند و اصول را فراموش کرده‌اند، دچار تفرقه کرده اند.

من یاد می‌کنم از کلام امام فقید ما امام خمینی(ره) که فرمود: هر شیعه‌ای علیه سنی سخن بگوید و یا هر سنی که علیه شیعه سخن بگوید، او نه شیعه است و نه سنی. دنیای امروز دنیای وحدت جهان اسلام است.

امروز مسأله مهم برای ما مسلمانان، اولاً جان انسان‌هاست و نه تنها جان مسلمان‌ها. جان همه انسان‌ها.
ما نباید بگذاریم انسان‌های بی‌گناه کشته شوند، کشته شدن یک انسان بی‌گناه کشته شدن انسانیت است. وزن یک انسان بی‌گناه هم‌وزن کل انسانیت است و کجا و در کدام مکتب و در کدام کتاب چنین تعبیر زیبایی را شما پیدا می‌کنید.

پیامبراسلام (ص) فرمود: ندای مظلوم برای ما مهم است و هرکس که از ما استمداد می‌کند، باید به یاری او بشتابیم مسلمان و یا غیرمسلمان باشد.

اگر یک نفر با هر دین و مذهبی ؛ شیعه، سنی، یهودی، نصاری و یا بودایی ، بی‌گناه و مظلوم کشته شود، از لحاظ حقوق انسانی، هم‌وزن هستند.
ما متأسف نمی‌شویم از اینکه مسلمان کشته شود، ما متأسف می‌شویم هر انسان بی‌گناهی کشته شود. دارای هر مذهبی می‌خواهد باشد، عرب، فارس، اهل اندونزی، مربوط به شرق و غرب دنیای اسلام و آفریقا و آسیا باشد هر کجای جهان باشد

حیات انسان‌ها برای ما مهم‌ترین مسأله است. امنیت انسان‌ها برای ما مهم‌ است این وظیفه هم دولت‌هاست و هم علما و هم متفکرین.
ما مسلمان‌ها باید در حفظ حیات و امنیت انسان‌ها پیشتاز باشیم
.

چه طور قابل تحمل است که بی‌گناهان در یمن، عراق ،سوریه ،لیبی و یا در هر کجای دنیای اسلام و یا حتی یک بی‌گناه در قلب اروپا یا آمریکا کشته شود. کشته شدن هر بیگناهی برای ما جای اندوه، غم و تأسف دارد.

آن بیان زیبا را شما شنیده‌اید که یک نفر زن غیر مسلمان و یک زن نصرانی مورد تعرض قرار گرفت و زیورآلاتش به غارت رفت.
امام علی (ع) فرمود: اگر هرکس از تأسف و اندوه بخاطر اینکه یک فرد بی‌گناه مورد تعرض قرار گرفته است، بمیرد او مورد ملامت نیست
.

این بیان صحابه بزرگ پیامبر علی بن ابیطالب(ع) است که هرکس از غصه بمیرد که فردی بی‌گناه مورد تعرض قرار گرفته است، مورد ملامت نیست که چرا از غصه و تأسف از دنیا رفته است.
امروز اولویت اول ما در جهان ،حفظ حیات و امنیت انسان‌ها در سراسر جهان است، این وظیفه تنها محدود به دنیای اسلام نیست. ما مسلمان‌ها به عنوان یک وظیفه دینی برای حیات انسان‌ها ارزشی معادل از لحاظ حقوق قائلیم و هر بی‌گناه و مظلومی کشته شود از نظر ما محکوم است. دارای هر ملیتی و مذهبی باشد.

مسأله دومی که در دنیای امروز برای ما اهمیت دارد، عزت ماست، عزت دنیای اسلام و عزت ما مسلمانان.
همه مسلمان‌ها و همه آنهایی که مسیر پیامبراسلام (ص) را یافته‌اند و در آن مسیر حرکت می‌کنند، باید احساس سربلندی و عزت کنند.
امروز عده‌ای هستند در دنیای اسلام، متأسفانه عزت ما مسلمان‌ها را پایمال می‌کنند، متأسفانه به نام جهاد و دین، شمشیر را بر رخ پیغمبر(ص) و اسلام کشیدند و عزت ما مسلمان‌ها را در جهان مخدوش کرده‌اند.

بسیاری از جوان‌ها و مردم جهان را نسبت به عظمت اسلام، دچار تردید کرده اند و اسلام هراسی را در جهان بوجود آورده‌اند. ما در برابر این حادثه غم‌بار باید احساس مسئولیت کنیم.
امروز بی‌تفاوتی و سکوت در برابر حمله به هویت ، واقعیت و حقیقت اسلام، گناهی بزرگ است. امروز همه ما باید احساس وظیفه کنیم، در این موضوع ، دولت‌های اسلامی، مردم مسلمان ،علمای اسلام ، فرهیختگان ، دانشگاهیان و صاحبنظران مسئولیت بسیار سنگینی را بر دوش دارند.
ما باید همه توان و همت‌مان را در این راه بکار گیریم. ما مسلمان‌ها قرن‌ها در کنار هم زندگی کردیم، دلیلش آن است که شما در عراق، معبدهایی می‌بینید از مذاهب مختلف اسلامی و یا از ادیان مختلف که مربوط به صدر اسلام و یا حتی قبل از اسلام است و تا امروز سالم مانده بود و همین افراد وحشی که به نام جهاد حرف می‌زنند، آن بناها را ویران کردند و متاسفانه به نام دین و اسلام ، آنها را ویران کردند.
اولین آیه جهاد قرآن کدام است، قرآن اولین آیه جهاد که نازل کرده می‌گوید جهاد اسلام، برای دفاع است. آیه قبلی می‌گوید از مظلوم واقع شدن مسلمان‌ها و از ظلم به آنها اذن جهاد داد.

پس جهاد اسلام برای دفاع از مظلوم است. جهاد اسلام برای دفاع از معابد و کلیساها و کنیسه است.اسلام دین دفاع از همه است، جهاد اسلام از همه دفاع می‌کند.

من از آنهایی که به نام شرق‌شناس و یا اسلام‌شناس به دروغ گفته‌اند اسلام دین شمشیر است،می‌پرسم آیا اسلام در اندونزی با شمشیر وارد شد؟ از آنها می‌پرسم در شرق آسیا، آیا اسلام با شمشیر وارد شد؟

اسلام دین شمشیر نیست، اسلام دین دعوت و منطق است. اسلام هرگز دین را به کسی تحمیل نمی‌کند. لا اکراه فی الدین. دین با شمشیر مفهوم ندارد. دین یعنی اعتقاد، مگر با شمشیر اعتقاد بوجود می‌آید.

این حرف دروغ است که مرزهای اسلام مرزهای خون است.مرزهای اسلام، مرزهای عقلانیت و منطق و رحمانیت است. پیامبر عظیم‌الشان (ص) ما، پیامبر رحمت بود من از شما می‌پرسم شما علمای دین، شما فرهیختگان، دانشمندان، آیا پیغمبر(ص) در روزی که اسلام هنوز آنچنان قدرت نیافته بود و وارد مدینه شدند و آن روز آغاز تشکیل حکومت اسلامی بود ، رفتارشان در مدینه با یهود و نصاری، افکار و عقاید دیگر چگونه بود و آیا نسبت به آن روزی که پیغمبر در سال آخر در اوج قدرت بود، فرق کرد؟ آیا در مدینه پیروان سایر مذاهب زندگی نمی‌کردند؟ پیامبر (ص) نه یهودی‌ها و نه نصاری را از مدینه اخراج کرد حتی آنهایی را که می‌دانست منافق هستند، تحمل کرد.

پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) دینی را برای ما آورد که دین تحمل، همزیستی با دیگران، عطوفت و دین رحمت است.

قبلاً عده ای به دروغ در کتاب‌ها می‌نوشتند اسلام دین خشونت است و امروز همان ها گروهک‌های تروریستی را پرورش داده‌اند تا در عمل به مردم جهان به دروغ بگویند اسلام دین خشونت است.
اسلام دین خشونت نیست. ما همه باید در برابر این گروه‌هایی که امروز بزرگترین ضربه را بر حیثیت اسلام و قرآن و پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) وارد می‌کنند ، سکوت را بشکنیم. صدای ما باید صدای واحد باشد و فریاد ما باید فریاد مقابله با خشونت و افراطی‌گری و ترور باشد.

اسلام دین اعتدال، منطق و عقلانیت است. باید اسلام واقعی را برای جهانیان تشریح کنیم. امروز این وظیفه بزرگ بر دوش ماست. اسلام، دین سمحه سهله است.

  آن وقت که پیامبر(ص) علی بن ابیطالب(ع) و معاذ را به یمن اعزام کرد؛ همین یمنی که امروز در آتش و خون است، به آن دو فرمود در یمن که می‌روید دین و بیان شما، بیان بشارت باشد به گونه‌ای با مردم رفتار کنید که مردم از اسلام فاصله نگیرند، بر مردم سهل بگیرید، سختگیری نکنید. اسلام دین سهل و دین سمحه سهله است و ما این دین را باید برای جهانیان توضیح دهیم . وحدت دنیای اسلام امروز بزرگترین رسالت ماست، بزرگترین وظیفه ماست.

و مسأله سوم که برای ما دنیای اسلام بسیار مهم است ، توسعه و پیشرفت است.

  اسلام دین تمدن و علم و دین طهارت ظاهر و طهارت باطن بود. پیغمبر (ص)مردم را پیوسته به طهارت ظاهر و نظافت دعوت می کرد و این درحالی است که قرن‌ها بعد، لویی ۱۴ در فرانسه افتخار می‌کرد که من همه عمرم به حمام نرفتم.
بعد از قرن‌ها، اروپا این چنین بود.اسلام نظافت و طهارت ظاهر و طهارت باطن را برای مردم به ارمغان آورد، مردم را به علم و دانش و مدارا با یکدیگر تشویق کرد. اصلاً گفت من برای اخلاق آمدم.
دین ما دین اخلاق است. دین سلوک با یکدیگر و دین همزیستی است. این دین از ما رشد ، تمدن ، علم و دانش می‌خواهد . ما مسلمان‌ها تا رشد علمی و اقتصادی پیدا نکنیم، نمی‌توانیم از توطئه‌های معاندان اسلام و آنهایی که به جهان اسلام ظلم روا داشته‌اند نجات پیدا کنیم. باید در علم و دانش به هم کمک کنیم و همدیگر را یاری دهیم.

ایران برای توسعه و علم و دانش بهای بزرگی را پرداخته است.

اگر ما را تحریم کردند به خاطر علم و دانش بود، اگر غرب ما را تحریم کرد بخاطر پیشرفت علمی بود، اگر غربی ها ما را تحریم کردند بخاطر این بود که می‌خواستند یک سری از فناوری‌ها در انحصار خودشان بماند. آنها از اینکه انحصار علم و فناوری در غرب شکسته شود ، ناراحتند، آنها فکر می‌کنند، سلطه آنها بر جهان سلطه نظامی ، اقتصادی و علمی است.

ما باید سلطه‌ها را بشکنیم، علم از آنِ همه است. آن روز که دانشگاه ها و علم نزد ما مسلمان‌ها بود، ما یاد دادن به دیگران را زکات علم می‌دانستیم و لازم می‌دانستیم که علم را به دیگران بیاموزیم و غرب و اروپا نیز علم را از جهان اسلام آموخت . ما بدون منت علم را در اختیار آنها گذاشتیم و آنها امروز می‌خواهند مانع پیشرفت ما مسلمان‌ها شوند!!

ما رشد ، توسعه، علم و فناوری را حق همه انسان‌ها و از جمله حق مسلمان‌ها می‌دانیم. در این زمینه باید دست به دست هم دهیم، صاحبنظران، دانشگاهیان، فرهیختگان، در فضای حقیقی و در فضای مجازی، همدیگر را یاری و کمک کنیم.
اگر اولویت‌های جهان اسلام را مد نظر قرار بدهیم، جهان دیگری خواهیم داشت. ما رسالت و وظیفه بزرگی در برابر فرزندانمان و در برابر نسل‌های آینده داریم.
نگذاریم جوان‌های ما نسبت به اسلام و میراث بزرگ پیامبر عظیم‌الشأن(ص) اسلام دچار تردید شوند و نگذاریم دیگران با حربه تفرقه ، اختلاف ، خشونت و افرطی‌گری دم از دین بزنند، دین از اینها بری است. دین ما، دین محبت است، دین برادری و اخوت است. در کلام‌مان و در عمل‌مان، اعتدال را مورد توجه قرار دهیم.
باید قول و سخن ما محکم باشد و استحکام داشته باشد، استحکام عقلی و منطقی. این وظیفه ما و رسالت ماست.
اندیشمندان و دانشمندان اندونزی و ایران و همچنین سایر کشورهای اسلامی باید در برابر هجمه‌هایی که امروز به اسلام وارد می‌شود، در صف واحد قرار بگیرند.
اسلام اندونزی و ایران ، اسلام اعتدالی و رحمانی است. ما در ایران شیعه و سنی در کنار هم زندگی می‌کنیم شما به تهران به پایتخت ایران سفر کنید، در آنجا معابدی می‌بینید مربوط به قرن‌ها پیش. امروز هم آن معابد وجود دارد. در مجلس و پارلمان ما، مجلس شورای اسلامی، هم شیعه، هم سنی، هم یهودی و هم مسیحی و هم زرتشتی است. همه در کنار هم هستند در صف واحد قرار گرفته اند.
این منطق اسلام و پیغمبر اسلام(ص) و منطق قرآن است.

ما به نعمت اسلام، قرآن و سنت پیامبر اسلام(ص)، اخوت، وحدت و برادری را از اسلام یاد گرفتیم. برای ما حفظ امنیت مسلمانان، در سراسر دنیای اسلام یک وظیفه دولت اسلامی است.

ایران همانقدر که از شیعه لبنان حمایت می‌کند، از سنی غزه هم حمایت می‌کند!

 برای ما اهل سنت در غزه یا شیعه در لبنان، سنی در عراق یا شیعه در عراق و یا مسیحی در عراق و لبنان، اگر بخواهند مظلوم قرار بگیرند ما مدافع مظلوم خواهیم بود. امروز روزی است که همه باید دست به دست هم دهیم و به یاری دین خدا و اسلام بپا خیزیم که
اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِت اَقدامَکُم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


زن=گل

جمعه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۲۵ ب.ظ

وقال أمیر المؤمنین علیه السلام فی وصیته لابنه محمد بن الحنفیة:

... وإن استطعت أن لا تملک من أمرها ما جاوز نفسها فافعل فإنه أدوم لجمالها وأرخى لبالها وأحسن لحالها، فإن المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة فدارها على کل حال، وأحسن الصحبة لها لیصفو عیشک - من لایحضره الفقیه باب النوادر ش ح 4911 -


از وصایای امیرالمؤمنین (ع) به پسرشان ( محمد بن حنفیه ) :


اگر بتوانى که زن را بیش از آنچه مربوط به خود اوست اختیار ندهى ، پس چنین کن!

چرا که این کار زیبایی زن را بادوام تر ! و خاطرش را آسوده تر و حال او را نیکوتر مى سازد!

همانا زن گل است نه قهرمان!! ( و کارهای سخت خارج از منزل و درگیری های مداوم ذهنی ، او را زرد و پژمرده خواهد نمود! )

با او در هر حال مدارا کن و نیکو برخورد نما تا زندگى تو با صفا گردد!