ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

میکروفون :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میکروفون» ثبت شده است

ای لعنت....

دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۷ ب.ظ

لذت می بردم وقتی بعد از ایراد سخنرانی ها، مداح میکروفونو به دست می گرفت و می گفت:

« با تشکر ویژه از خطیب توانا حضرت حجةالاسلام والمسلمین حاج آقا شورگشتی که با بیانات شیوای خودشون ما رو به فیض اکمل رسوندن! »

جلسه ختمی بود...

سخنران جلسه منبر ضعیفی رو ارائه می داد...

تمام مدت جوش می زدم که ای بابا! حالا که به پای مرده ای ، جمعیتی اومدند لااقل یه چارتا مطلب خوشگل می گفتی!

علمشو نداری، توانایی شو نداری، میذاشتی خوب من می رفتم !!!!

تو همین افکار بودم که منبر تموم شد و مطابق معمول، مداح میکروفونو به دست گرفت و گفت:

« با تشکر ویژه از خطیب توانا حضرت حجةالاسلام والمسلمین حاج آقای... که با بیانات شیوای خودشون ما رو به فیض اکمل رسوندن!!! »

اصلا پَرم ریخت!!


بیرون که اومدم یه وانتیی داشت صدا می زد: « ضایعاتــــــــــــی »

گفتم: منم یکیش!!!

بنده خدا نمیدونست جریان چیه، فقط برّوبرّ نیگام می کرد!!


مداحها و امان از مداحها!!!!

میکروفون به دست ها و امان از میکروفون بدستها!!

و امان و صد امان البته از کسانی که تا میکروفون به دستی میبینن شیرین بازیاشون چند برابر میشه!

جایی رفته بودیم به گمانم فرماندار محل بود وارد مسجد شده به جای ابراز احترام به مردم، برا مداح خم و راست می شد!!!

و خوب بله مداح هم کم نگذاشت: با تشکر وسپاس بیکران از فرماندار مردمی ، محبوب و پرتلاش شهرمان ، جناب مستطاب مهندس ...!!!

ای لعنت...


+ ممّدم

میکروفون

پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۸ ب.ظ

میگن « همیشه در رو یه پاشنه نمی چرخه » راست میگن!!

اول باید این پست رو بخونین که درک کنین چی میگم:

سربسر مکبر


امروز (1) گیر یه مکبّر شوتی افتاده بودم که نگو!!!
تسبیحات حضرت زهرا (س) تموم شد ، سرمو بالا آوردم نگرفت.
با سر اشاره کردم نگرفت!
لبخند زدم نگرفت!
چشمک زدم نگرفت!
همه ش رو با هم آوردم نگرفت!!!
آخر سر مجبور شدم صداموبلند کنم که :
دِ بخون دیه ما رو کشتی!!!
ولی عجب خنده صلواتی شد!
جالب ترش وقتی بود که خادم می خواست بساط رو جمع کنه ، پسره تحفه میکروفون ندیده چسبیده بود به میکروفون و پس نمی داد!!! خخخخخ

(1) تاریخ اون روز محفوظ !