ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

بایگانی تیر ۱۳۹۴ :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱۰۵ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

وقتشه! نه؟!

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ق.ظ



خلاصه ای از بیانات حجت‌الاسلام پناهیان ( رمضان 94 )

فاصله‌گرفتن برخی متدینین از زندگی، به دلیل راحت‌طلبی است نه عشق به بندگی!

زیبایی و هنر دینداری به این است که ما باید درگیر با دنیا باشیم و زندگی‌مان را به نحو احسن اداره کنیم؛ هم باید دنبال زندگی باشیم و هم دنبال بندگی‌ باشیم و الا اینکه انسان کلاً دنیا را ترک کند، هنر نیست، بلکه نوعی راحت‌طلبی است

...

 وقتی شما به «زندگی خوب» مجبور شدید و بعد در ضمن آن به بندگی کردن هم مجبور شدید، تازه هنر دینداری شروع می‌شود!

...

اگر طبق وظیفه، وارد تجارت شدی و دنیاطلب نشدی؛ این درست است.

...

به قول امام صادق(ع) برای اینکه عقل تو کم نشود یا دچار صدمات دیگر نشوی تا آخر عمر تجارت را ترک نکنی.(یَا مُعَاذُ أَضَعُفْتَ عَنِ التِّجَارَةِ أَوْ زَهِدْتَ فِیهَا؟... فَإِنَّ تَرْکَهَا مَذْهَبَةٌ لِلْعَقْلِ؛ کافی/5/149)
...

آدم عاقل منافعش را درنظر می‌گیرد

انسان می‌تواند با عقل خودش به این برسد که زندگیِ خوب چیست.

اگر عقل انسان خوب کار کند، یکی از چیزهایی که در نظر می‌گیرد « منفعت خودش » است.

...

 منتها کلمه منفعت‌طلبی یک مصارف بدی هم دارد: مثل اینکه آدم منفعت خودش را ببیند، ولی منفعت دیگران را نبیند. یا انسان منفعت کوتاه‌مدت خودش را ببیند، ولی منفعت بلندمدت خود را نبیند. اینها بد است. ولی اینکه کلاً انسان منفعت خودش را ببیند و ملاحظه کند، یک مصلحت عقلانی و یک حرکت زیبای معنوی است.


خداپرستی به معنای فراموشی منافع خود نیست

ما در فضای معنوی نمی‌خواهیم منفعت‌طلبی را دور بیندازیم. منفعت‌طلبی-به معنای درست آن- نه‌تنها چیز بدی نیست بلکه خیلی هم معنوی است.

خداپرستی به معنای فراموش کردن منافع خود نیست، اتفاقاً برعکس؛ در آیه کریمه قرآن می‌فرماید:

«وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»(حشر/19) آدم بدبخت، آدمی است که چون خدا را فراموش کرده، خدا یک کاری می‌کند که او خودش را هم فراموش کند؛ یعنی منافع خودش را هم فراموش کند. کسی که در عرصه حیات، نتواند منافع خودش را تشخیص دهد، آدم بدبخت و مهجور از جانب پروردگار است. 
برای اینکه معلوم شود منفعت‌طلبی چیز بدی نیست، چند نمونه از آیات قرآن را در این زمینه مرور کنیم.

مثلاً خداوند می‌فرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(اسراء/7) اگر کار خوبی انجام می‌دهی، برای خودت داری انجام می‌دهی و اگر کار بدی انجام می‌دهی به ضرر خودت است.

و می‌فرماید: «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِه»(عنکبوت/6) کسی که جهاد می‌کند برای خودش دارد جهاد می‌کند.

و می‌فرماید: «وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ»(لقمان/12) اگر کسی شکر کند، برای خودش شکر کرده است.

و می‌فرماید: «وَ مَنْ تَزَکَّى فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ»(فاطر/18) اگر کسی خودش را تزکیه کند، به‌خاطر خودش تزکیه کرده است.

و می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها»(جاثیه/15) اگر کسی کار خوبی انجام داده، به خاطر خودش است.


اگر دین‌داری را به نفع خود بدانیم، سر خدا منّت نمی‌گذاریم

این نگاه به منافع خودمان، از چند جهت برای ما مهم است.

یکی از این جهت که سرِ خدا منّت نگذاریم و فکر نکنیم کاری کرده‌ایم!

متاسفانه بعضاً ما نگاه خوبی به دین نداریم و تصور می‌کنیم در اثر دین‌داری کردن داریم به خدا لطف می‌کنیم!

در حالی که خداوند می‌فرماید: «وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»(بقره/130) هر کسی روش حضرت ابراهیم را انتخاب نکند، حماقت کرده و علیه خودش اقدام کرده است.

الان در جامعه ما کسی که دینداری نمی‌کند، به او نمی‌گویند: «نادان» بلکه می‌گویند: او سلیقه‌اش این‌طوری است. این به‌خاطر فرهنگ غلط ما مذهبی‌هاست؛ از بس دین را یک‌طور دیگری تعریف کرده‌ایم.


انسان وقتی گناه می‌کند در واقع به خودش صدمه زده است

امام صادق(ع): إِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ أَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْم‏؛ کافی/ج2/ص272) و لذا وقتی توبه می‌کند، از خدا می‌خواهد که این صدمه را جبران کند و این چیزی شبیه معجزه است.

گناه کردن مثل این می‌ماند که آدم دستش را بگذارد روی سنگ قصابی، ساطور را بردارد و انگشت‌های خودش را قطع کند، بعد از خدا بخواهد که «خدایا! من یک غلطی کردم، انگشت‌هایم را قطع کردم. حالا بیا وصلش کن» توبه یعنی اینکه «خدایا! من خودم را زده‌ام، من زندگی خودم را خراب کرده‌ام، تو بیا اصلاحش کن.» نه اینکه «خدایا ببخشید که من با گناه تو را ناراحت کردم».


کسی که نگاه حرام می‌کند امکان لذت‌ بردن خودش را در زندگی خانوادگی کم می‌کند، به خودش صدمه می‌زند؛ مهر و محبت را پایین می‌آورد، و کلی بدبختی سر خودش می‌آورد. ما واقعاً وقتی بی‌دینی می‌کنیم به زندگی خودمان ضربه می‌زنیم؛ و ما باید این نگاه را در جامعه توسعه دهیم، تا به جایی برسیم که وقتی که کسی بی‌دینی کرد، اول با تعجب به او نگاه کنیم و بگوییم: «او چرا دارد خودش را می‌زند؟»

...

الان یک نقص به صورت خیلی وحشتناک در نگرش و فرهنگ ما و جامعه ما هست، و آن اینکه به یک آدم بی‌دین می‌گویند: سلیقه‌اش این است! یا می‌گویند: آدم خوب و عاقلی است، ولی دین ندارد!

نمی‌شود که یک آدمی هم خوب و اخلاقی باشد، هم عاقل و فهمیده باشد و هم زندگی خوبی داشته باشد، فقط مشکلش این باشد که دین ندارد! مگر دین چیزی جز این‌هاست؟! شاید دلیل این تصور یا ذهنیت غلط این باشد که ما دین را درست معرفی نکرده‌ایم. شاید یک بخش‌هایی از دین را توضیح نداده‌ایم؛ یا طوری توضیح نداده‌ایم که درست جا بیفتد.


شما اگر صبح به یک پارک بروید و ببینید عده‌ای دارند ورزش می‌کنند، چه نگاهی به آنها پیدا می‌کنید؟ لابد می‌گویید: «چه آدم‌های عاقلی، چه آدم‌های فهمیده‌ای! اینها یک‌ذره مقابل راحت‌طلبی خودشان ایستاده‌اند و دارند منافع خودشان را تأمین می‌کنند. چه آدم‌های باهوشی!» خُب اگر رفتید مسجد و با صف نماز جماعت هم برخورد کردید باید همین تلقی را داشته باشید؛ چه فرقی می‌کند؟ متاسفانه ما وقتی سر صف نماز جماعت می‌رویم، نمی‌گوییم که «اینها دارند منافع خودشان را تأمین می‌کنند، چه آدم‌های باهوشی...»


دینداری یعنی هوشمندی برای بهبود زندگی

پس نگاه‌مان به دین باید یک نگاه واقع‌بینانه، عقلانی و براساس منافع یک انسان باشد.

حالا یک سؤال مطرح می‌کنیم: اگر دین‌داری یعنی اینکه من به نفع خودم کار کنم، اگر دین‌داری یعنی هوشمندی برای بهبود زندگی، اگر فائده و ضرر ثواب و گناه به خود من برمی‌گردد، پس ثواب و اجر الهی به‌خاطر چیست؟ پس خدا برای چه به بنده‌هایش پاداش می‌دهد؟ مگر من برای خودم این‌کارها را انجام نداده‌ام؟! در این صورت، زیبایی و شور عاشقانه دین کجا می‌رود؟  
اجازه بدهید یک روایت بخوانم؛ این روایت یک‌مقدار به ما نشان می‌دهد که چرا وقتی ما عاقلانه به نفع خودمان رفتار خوبی داشته باشیم، خدا از ما تشکر می‌کند؟ این حدیث شریف در واقع یک قصه‌ است ولی نگاه آدم را به دین و به زندگی عوض می‌کند:


چرا خدا حتی قبل از مسلمان شدن، از جعفر‌بن ابیطالب خوشش می‌آمد؟

شما می‌دانید جعفر طیّار (ره) شهیدی بود که خدا دو بال در بهشت به او داد و از این جهت با شهدای دیگر متمایز شد. این شهید بزرگوار قبل و بعد از شهادت، در نزد پیامبر اکرم(ص) خیلی عزیز و محترم بود.
یک‌بار پیامبر اکرم(ص) جعفر بن ابیطالب را صدا زدند و به ایشان فرمودند: خداوند متعال از تو تشکر کرده است، به تو سلام رسانده  و فرموده: من از جعفر، نه بعد از اینکه مسلمان شد خوشم آمد، بلکه قبل از اینکه مسلمان بشود از او خوشم می‌آمد و از او تشکر می‌کنم به خاطر وضع زندگی‌ای که قبل از مسلمان شدن داشته است.(امام محمد باقر(ع): قَالَ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی رَسُولِهِ ص أَنِّی شَکَرْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَرْبَعَ خِصَالٍ فَدَعَاهُ النَّبِیُّ ص فَأَخْبَرَهُ؛ من‌لایحضره‌الفقیه/4/397)
رسول خدا(ص) این را از خداوند متعال می‌شنوند و بعد از آقای جعفر سؤال می‌کنند که شما چه خصلت‌ها یا چه رفتارهایی داشتید که خدا از شما خوشش می‌‌آمده؟ آقای جعفر پاسخ می‌دهد: اگر خداوند متعال نگفته بود، من اینها را نمی‌گفتم، ولی چون شما دستور دادید و خداوند متعال عنوان فرموده، من به شما عرض می‌کنم.  آقای جعفر می‌فرماید: من هیچ‌وقت شراب نخوردم. (با اینکه آن موقع او هنوز مسلمان نشده بود و هنوز حکم حرمت شراب هم نرسید بود) برای اینکه من فهمیدم وقتی که شراب بخورم عقلم زائل می‌شود، لذا بدم آمد و نخوردم.( مَا شَرِبْتُ خَمْراً قَطُّ لِأَنِّی عَلِمْتُ أَنِّی إِنْ شَرِبْتُهَا زَالَ عَقْلِی؛ همان) دروغ هم  نگفتم، برای اینکه دروغ را خلاف مروت می‌دانستم(وَ مَا کَذَبْتُ قَطُّ لِأَنَّ الْکَذِبَ یَنْقُصُ الْمُرُوءَةَ؛ همان) زنا نکردم، برای اینکه زشتی‌اش را و مجازات دنیایی‌اش را می‌دانستم(وَ مَا زَنَیْتُ قَطُّ لِأَنِّی خِفْتُ أَنِّی إِذَا عَمِلْتُ عُمِلَ بِی) بت نپرستیدم، چون گفتم بت‌پرستی رفتار غیرعاقلانه‌ای است، بت نه نفعی برای من دارد، نه ضرری برای من دارد، پس من برای چه این کار را بکنم؟(وَ مَا عَبَدْتُ صَنَماً قَطُّ لِأَنِّی عَلِمْتُ أَنَّهُ لَا یَضُرُّ وَ لَا یَنْفَعُ؛ همان)
آن‌وقت پیامبر گرامی اسلام(ص) روی شانه حضرت جعفر دست زد(قَالَ فَضَرَبَ النَّبِیُّ ص یَدَهُ عَلَی عَاتِقِهِ) و بعد فرمود: واقعاً حق است که خدا دو بال به تو بدهد که با آنها در بهشت همراه ملائکه پرواز بکنی(وَ قَالَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَجْعَلَ لَکَ جَنَاحَیْنِ تَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ)


زشتیِ خیلی از گناهان به‌خاطر این است که احمقانه هستند.

خدا از کسی که به نفع خودش رفتار عاقلانه می‌کند خوشش می‌آید و به او امتیاز می‌دهد. سؤال ما هم این بود که: «وقتی من این کارها را به نفع خودم انجام بدهم، چرا خدا پاداش می‌دهد؟»

خُب خدا از بنده عاقل، خوشش می‌آید و او را تحویل می‌گیرد. خدا از کار احمقانه بدش می‌آید. اصلاً زشتیِ خیلی از گناهان ما به خاطر این است که احمقانه هستند، و لذا خدا می‌فرماید: «من از تو انتظار ندارم که یک‌چنین رفتارهای احمقانه‌ای انجام دهی» جامعه ما همان مقدار که برای عقل، احترام قایل است، باید برای دین هم احترام قایل باشد.


از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام(ص) یک‌بار علی‌بن‌ابیطالب(ع) را نشاندند و به او وصایایی را بیان فرمودند، بعد فرمودند که این وصیت‌های مرا حفظ کن و اگر این وصیت‌های مرا حفظ کنی همیشه در خیر خواهی بود. حضرت در یکی از آخرین فرازهای این وصایا می‌فرماید:

«یَا عَلِیُّ مَنْ تَرَکَ الْخَمْرَ لِغَیْرِ اللَّهِ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ» (من‌لایحضره‌الفقیه/4/353) کسی که شراب خوردن را ترک کند، نه به‌خاطر خدا بلکه همین‌طوری ترک کند، خدا او را از شربت بهشت خواهد نوشاند. «فَقَالَ عَلِیٌّ ع: لِغَیْرِ اللَّهِ؟

امیرالمؤمنین(ع) می‌پرسند: حتی اگر ترک شراب را به‌خاطر خدا انجام نداده باشد باز هم خدا تحویلش می‌گیرد؟ «قَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ صِیَانَةً لِنَفْسِهِ یَشْکُرُهُ اللَّهُ عَلَى ذَلِک‏» پیامبر(ص) می‌فرماید: بله به خدا قسم، او به‌خاطر صیانتی که برای خودش انجام می‌دهد خدا از او تشکر می‌کند چون جان خودش را محافظت کرده است.


برخی عوام فکر می‌کنند دینداری یعنی اطاعت از دستوراتِ بی‌ربط خدا!

برخی از عوام فکر می‌کنند دین‌داری یعنی کاری که خدا دستور داده را انجام دهیم، ولی معلوم نیست خدا به چه دلیلی دستور داده؛ یا همین‌طوری خوشش آمده و یک دستوری داده، و حالا اگر ما اطاعت کنیم، خدا خوشش می‌آید که ما این حرفِ-نعوذ بالله- بی‌ربطِ خدا را گوش کرده‌ایم! عوام این‌طوری فکر می‌کنند؛ حالا این عوام ممکن است دانشگاهی باشند، باسواد باشند، حتی طلبه باشند!


امام رضا(ع) می‌فرماید که یک نوشته‌ای آمد که طی آن سؤالی از من پرسیده بودند. سؤال این بود که بعضی از اهل قبله می‌گویند وقتی خداوند متعال دستوری داده است، معلوم نیست که این دستور حتماً برای آدم مصلحتی داشته باشد، همین‌که دستور داده کافی است و ما باید گوش کنیم!
حضرت در پاسخ می‌فرماید: «إِنَّا وَجَدْنَا کُلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَفِیهِ صَلَاحُ الْعِبَادِ وَ بَقَاؤُهُمْ وَ لَهُمْ إِلَیْهِ الْحَاجَةُ الَّتِی لَا یَسْتَغْنُونَ عَنْهَا وَ وَجَدْنَا الْمُحَرَّمَ مِنَ الْأَشْیَاءِ لَا حَاجَةَ بِالْعِبَادِ إِلَیْهِ وَ وَجَدْنَاهُ مُفْسِداً دَاعِیاً الْفَنَاءَ وَ الْهَلَاک‏»(علل‌الشرایع/2/592)

این‌طوری که ما اهل‌بیت می‌دانیم، هر دستوری که خدا داده است، در آن یک مصلحتی برای بندگان هست، موجب بقاءشان می‌شود، و به آن نیاز دارند؛ و هرچیزی را خدا نهی کرده، انسان‌ها به آن نیاز ندارند، بلکه مُفسد است و فاسد می‌کند و انسان را به سوی فناء و هلاک می‌برد.
بعد می‌فرمایند: این‌طور نیست که اگر خداوند گوشت خوک را حرام کرده، برای این است که از گوشت خوک خوشش نیامده و بعد به ما فرموده باشد: نخورید! بلکه حتماً باید بدانید که این ضررهایی برای انسان دارد(نَظِیرَ مَا أَحَلَّ مِنَ الْمَیْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ إِذَا اضْطُرَّ إِلَیْهَا الْمُضْطَرُّ لِمَا فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ مِنَ الصَّلَاحِ وَ الْعِصْمَةِ وَ دَفْعِ الْمَوْتِ فَکَیْفَ إِنَّ الدَّلِیلَ عَلَى أَنَّهُ لَمْ یُحِلَّ إِلَّا لِمَا فِیهِ مِنَ الْمَصْلَحَةِ لِلْأَبْدَان؛ همان‏)


تلقی ما از دین باید طوری باشد که هرکسی بی‌دینی کرد بگوییم: «به ضرر خودش کار می‌کند»

دین برای زندگی بهتر طراحی شده است. نه‌تنها باید گفت که دین‌داری یعنی عقلانی رفتار کردن، بلکه باید گفت دین‌داری یعنی خیلی عقلانی رفتار کردن، خیلی شیک و خیلی با کلاس بالا رفتار کردن. و الا کسی که می‌خواهد یک زندگی درب و داغون داشته باشد، او اصلاً به دین احتیاج ندارد. او همین‌طوری از افواه مردم یک چیزهایی یاد بگیرد برایش کافی است!
متاسفانه نگاه ما به دین این‌گونه نیست که دین در زندگی دنیایی‌مان به نفع ماست. لذا در جامعه هرکسی بی‌دینی می‌کند نمی‌گوییم: «او دارد به ضرر خودش کار می‌کند او دارد خودش را می‌زند» فقط می‌گوییم: «او دارد بی‌دینی می‌کند، دارد به خدا بی‌احترامی می‌کند، او بی‌ایمان است، او به آخرت اعتقاد ندارد» یعنی تلقی‌مان این‌گونه نیست؛ این در تلقی ما از دین، در نگرش ما نسبت به دین، یک نقیصه است.


اگر دین‌داری، عاقلانه و به نفع خودمان است، چرا خدا پاداش می‌دهد

سؤال ما این بود: اگر دین این‌قدر به نفع ماست و یک رفتار عاقلانه است، پس چرا خدا پاداش می‌دهد؟ دلیل اول این بود که چون اساساً خدا کسی را که رفتار عاقلانه انجام دهد دوست دارد، حتی اگر آن رفتار به‌خاطر خدا نباشد. خدا پاداش می‌دهد چون آدم عاقل را دوست دارد.
دلیل دوم این است که خداوند متعال وقتی می‌بیند بنده‌اش دارد خوب زندگی می‌کند، این خوب زندگی کردن لابد زحمت دارد، و وقتی یک بنده خدا به‌خاطر خوب زندگی کردن به زحمت می‌افتد، خدا قربان صدقه‌‌اش می‌رود، خدا دوستش می‌دارد، می‌فرماید: من این را خلق کرده‌ام و گذاشته‌ام در این دنیا به زحمت بیفتد، لذا خودم جواب زحماتش را می‌دهم.


ما که وقتی تب می‌کنیم، سرما می‌خوریم و ناراحت می‌شویم، خدا گناهان‌مان را پاک می‌کند.

امام صادق(ع): حُمَّى لَیْلَةٍ کَفَّارَةٌ لِمَا قَبْلَهَا وَ لِمَا بَعْدَهَا؛ ثواب‌الاعمال/193)

و پیامبر(ص): السُّقْمُ یَمْحُو الذُّنُوبَ؛ مستدرک‌الوسائل/2/65)

حالا اگر کار کنیم، عرق بریزیم و برای زندگی خوب زحمت بکشیم، خدا به ما پاداش نمی‌دهد؟!

امام باقر(ع) داشتند بیل می‌زدند و کشاورزی می‌کردند. یک نفر آمد گفت: آقا، دیگر شما نمی‌خواهد این‌قدر فکر دنیا باشی! همین‌که کارگرها دارند کار می‌کنند، کافی نیست؟! یعنی رسماً امام باقر(ع) را نصیحت کرد که دل از دنیا بکَن! حضرت فرمود این به‌خاطر دنیاطلبی نیست، کسی که به زحمت می‌افتد برای کار کردن، خدا یک نظر لطفی به او دارد من هم به آن نگاه مهربان و به آن لطف خاص خدا که به کارگر می‌کند محتاج هستم(فَسَلَّمَ عَلَیَّ بِبُهْرٍ وَ قَدْ تَصَبَّبَ عَرَقاً فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ شَیْخٌ مِنْ أَشْیَاخِ قُرَیْشٍ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ الْحَالِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا... وَ قَالَ لَوْ جَاءَنِی وَ اللَّهِ الْمَوْتُ وَ أَنَا فِی هَذِهِ‏ الْحَالِ جَاءَنِی وَ أَنَا فِی طَاعَةٍ مِنْ طَاعَاتِ اللَّهِ؛ ارشاد مفید/2/162)

...


سخت است کاری که به نفعت است را به‌خاطر خدا انجام دهی

سومین دلیل هم این است که یک انسانِ با فکر برجسته و عالی، سعی می‌کند کارهایش را به‌خاطر خدا انجام دهد؛ و وقتی همان کاری که به نفعش است را به‌خاطر خدا انجام داد، این یک هنر است. چون سخت است که شما آن کاری که به نفعت است را به‌خاطر خدا انجام دهی. اگر بتوانی همان کاری را که می‌دانی به نفع خودت است را به‌خاطر خدا انجام دهی؛ آن‌وقت خدا شما را خیلی تحویل می‌گیرد.


دلیل چهارم این است که وقتی شما به نفع خودت کار می‌کنی و بعد می‌بینی که خدا این راهنمایی را به تو فرستاده که به نفع خودت کار بکنی و بعد هم خدا به خاطرش به تو پاداش می‌دهد، آن‌وقت یک روحیه منکسرانه‌ای پیدا می‌کنی، یک تواضعی پیدا می‌کنی؛ می‌گویی «خدایا من واقعاً شرمنده‌ام! من به نفع خودم کار می‌کنم ولی تو مدام به من پاداش می‌دهی، خدایا چرا این‌قدر به من لطف می‌کنی...»


کسی که به‌خاطر خدا کاری را انجام می‌دهد، در واقع به‌خاطر خودش انجام داده؛ کسی که عقلاً یک کار خوب انجام می‌دهد، دارد به‌خاطر خودش انجام می‌دهد؛ بعد وقتی می‌بیند که خدا به او پاداش هم می‌دهد، این آدم منکسر می‌شود، شکسته می‌شود، متواضع می‌شود، غرورش گرفته می‌شود، شرمنده خدا می‌شود، شاکر می‌شود و این روحیه خیلی قشنگ است. وقتی این روحیه را پیدا کردی خدا بیشتر به تو پاداش می‌دهد. می‌فرماید این بنده من هیچ تکبر ندارد. از بس به لطف می‌کنم، او هم می‌فهمد که به او لطف کرده‌ام، لذا شرمنده من می‌شود و من هم بیشتر به او لطف می‌کنم. من اصلاً بنده‌ام را آفریده‌ام که به او لطف کنم. دنبال بهانه می‌گردم که به او لطف کنم.


اگر درست زندگی کنی عاشق خدا می‌شوی، و خدا هم جوابت را می‌دهد

دلیل پنجم برای اینکه خدا پاداش می‌دهد: شما وقتی درست زندگی کردی، مهم این است که خودت درست می‌شوی، خودت نرمال می‌شوی، خودت میزان می‌شوی، خودت متعالی می‌شوی و پرواز می‌کنی. و وقتی که متعالی می‌شوی بیشترین کسی را که دوست خواهی داشت، خداست.
اگر درست زندگی کنی، خدا را دوست می‌داری و می‌گویی: «من نمی‌دانم چرا این‌قدر عشق خدا در دلم افتاده است. دوستش دارم و می‌خواهم با او حرف بزنم. می‌خواهم مناجات کنم. هرکسی کسی دارد، من هم تو را دارم...»

بعد شما فکر می‌کنید کسی که خدا را دوست دارد خدا به او جواب نمی‌دهد؟! خب معلوم است که خدا هم دوستش می‌دارد، خدا هم جوابش می‌دهد و او را در آغوش می‌گیرد. اگر درست زندگی کنی عاشق خدا می‌شوی، و خدا هم جوابت را می‌دهد.


برگرفته از:

خبرگزاری فارس


« توشه راه » به روایت « فیض » >>>

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۵۴ ب.ظ

« از اموری که سالک ( رهرو )  را لابدّ ( لازم ) است و اخلال ( ضربه ) به آن به هیچ وجه جایز نیست ـ بعداز عقائد حقّه ـ بیست و پنج چیز است:

 

اوّل: محافظت بر صلوات خمس ( نمازهای پنجگانه )

دوم: محافظت بر نماز جمعه و عیدین و آیات

سوم: محافظت بر نماز معهوده رواتب [نوافل] ( نمازهای مستحبی )

چهارم: محافظت بر صوم ماه رمضان و تکمیل آن.

پنجم: محافظت بر صوم سنت ( روزه های مستحبی )

ششم: محافظت بر زکات.

هفتم: محافظت بر انفاق ( بخشش ) حق معلوم از مال.

هشتم: محافظت بر حَجّة الاسلام ( حج واجب )

نهم: زیارت قبور مقدسه پیغمبر و ائمه معصومین علیهم السلام.

دهم: محافظت بر حقوق اخوان ( برادران دینی ) و قضای حوائج ( برآورده کردن نیازهای ) ایشان.

یازدهم: تدارک ( جبران ) نمودن  هر چه از مذکورات ( امور فوق ) فوت شده باشد، وقتی که متنبّه ( متوجه ) شده باشد مَهْما اَمْکن ( تا انجا که امکان دارد )

دوازدهم: اخلاق مذمومه ( ناپسند ) مثل کبر، بخل، حسد و نحو آن را از خود سلب کردن ( گرفتن ) ، با ریاضت ( تمرین ) و مضادّت ( پرورش اخلاق مقابل آن )

سیزدهم: ترک منهیّات جملةً ( همه حرامها ) ؛ و اگر برسبیل ندرت ( اتفاق ) معصیتی واقع شود، زود به استغفار و توبه و انابت تدارک نماید تا محبوب حق باشد. «اِنَّ اللّه َ یُحِبُّ التَّوّابینَ»

چهاردهم: ترک شبهات ( مشکوک ها ) که موجب وقوع در محرّمات ( افتادن در حرامها ) است.

پانزدهم: در ما لایَعْنی (آنچه به کاردین و دنیا نیاید) خوض نکردن ( فرو نرفتن ) که موجب قسوت ( سنگ دلی ) و خسران ( زیان ) است.

شانزدهم: کم خوردن و کم خفتن و کم گفتن را شعار خود ساختن که دخل ( دخالت و نقش ) تمام در تنویر ( روشنائی ) قلب دارد.

هفدهم: هر روزی قدری از قرآن تلاوت کردن و اَقلّش پنجاه آیه است به تدبّر و تأمّل ( اندیشیدن و فکر کردن ) و خضوع ( فروتنی ) و اگر بعضی از آن در نماز واقع شود، بهتر است.

هیجدهم: قدری از اذکار و دعوات ( ذکر و دعاها ) ورد ( ذکر زبان) خود ساختن در اوقات معیّنة ( زمانهای مشخص ) خصوصا بعد از نمازهای فریضه ( واجب )

نوزدهم: صحبت عالم ( همنشینی با دانشمند ) و سؤال از او و استفاده علوم دینیّه به قدر حوصله خود؛ و تا می تواند سعی کند علمی بر علم خودبیفزاید.

بیستم: با مردم به حسن خلق ( خوش اخلاقی ) و مباسطت ( گشاده رویی ) معاشرت ( برخورد ) کردن تا بر کسی گران ( سنگین ) نباشد.

بیست و یکم: صدق ( راستی ) در اقوال وافعال ( گفتار و رفتار ) را شعار خود ساختن.

بیست و دوم: توکل بر حق سبحانه و تعالی کردن در همه امور ، و نظر بر اسباب ( واسطه ها ) نداشتن.

بیست و سوم: بر جفای اهل ( ستم خانواده ) و متعلّقات ( وابستگان ) صبر کردن و زود از جا در نیامدن و بدخوئی نکردن.

بیست و چهارم: امر به معروف و نهی از منکر به قدر وسع ( توان )

بیست و پنجم: اوقات خود را ضبط ( کنترل و حفظ ) کردن و در هر وقتی از شبانه روز وردی قرار دادن که به آن مشغول می‌شده باشد تا اوقاتش ضایع نگردد.

و این ، عمده ( مهم ) است در سلوک.

 

این است آنچه از ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده که خودشان انجام می‌دادند و به دیگران می فرمودند.‌»


خلاصه ای از « زاد السالک » فیض کاشانی

( که در پاسخ درخواست یکی از برادران روحانی نوشته و چگونگی سلوک راه حق را برای او توضیح داده است )


نـــــــــــــــــــه بزرگ به « فردپرستی »

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ (144) آل عمران -


شأن نزول:

این آیه نیز ناظر به یکى دیگر از حوادث جنگ احد است و آن اینکه در همان حال که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدائى بلند شد و کسى گفت : محمد را کشتم ... محمد را کشتم ...

این درست همان دم بود که مردى بنام (عمرو بن قمیئه حارثى ) سنگی به سوی پیامبر پرتاب کرد، پیشانى و دندان آن حضرت شکست و لب پائین وى شکافت و خون صورت وى را پوشانید.

در این موقع دشمن مى خواست پیامبر را به قتل برساند که مصعب بن عمیر یکى از پرچمداران ارتش اسلام جلو حملات آنها را گرفت ولى خودش در این میان کشته شد، و چون او شباهت زیادى به پیامبر داشت دشمن چنین پنداشت که پیغمبر در خاک و خون غلطیده است و لذا این خبر را با صداى بلند به همه لشگرگاه رسانید.

انتشار این خبر به همان اندازه که در روحیه بت پرستان اثر مثبت داشت، در میان مسلمانان تزلزل عجیبى ایجاد کرد! جمعى که اکثریت را تشکیل مى دادند به دست و پا افتاده و از میدان جنگ به سرعت خارج مى شدند! حتى بعضى در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند!!


اما در مقابل آنها اقلیتى فداکار و پایدار همچون على (علیه السلام ) و ابو دجانه و طلحة و بعضى دیگر بودند که بقیه را به استقامت دعوت مى کردند از جمله انس بن نضر به میان آنها آمد و گفت :

اى مردم اگر محمد صلى اللّه علیه و آله کشته شد، خداى محمد کشته نشده ، بروید و پیکار کنید و در راه همان هدفى که پیامبر کشته شد، شربت شهادت بنوشید، پس از ایراد این سخنان به دشمن حمله نمود تا کشته شد.


ولى به زودى روشن گردید که پیامبر زنده است و این خبر اشتباه بوده است یا دروغ ، آیه فوق در این مورد نازل گردید و دسته اول را سخت نکوهش کرد.


تفسیر :

فرد پرستى ممنوع

با استفاده از حوادث جنگ احد آیه حقیقت دیگرى را به مسلمانان مى آموزد و آن اینکه اسلام آئین فرد پرستى نیست و به فرض که پیامبر در این میدان شربت شهادت مى نوشید وظیفه مسلمانان بدون تردید ادامه مبارزه بود، زیرا با مرگ یا شهادت پیامبر، اسلام پایان نمى یابد بلکه آئین حقى است که تا ابد جاویدان خواهد ماند.


مساءله فرد پرستى یکى از بزرگترین خطراتى است که مبارزات هدفى را تهدید مى کند، وابستگى به شخص معین اگر چه پیامبر خاتم باشد مفهومش پایان یافتن کوشش و تلاش براى پیشرفت ، به هنگام از دست رفتن آن شخص است و این وابستگى یکى از نشانه هاى بارز عدم رشد اجتماعى است .


مبارزه پیامبر صلى اللّه علیه و آله با فرد پرستى یکى دیگر از نشانه هاى حقانیت و عظمت او است زیرا اگر او به خاطر شخص خویش ‍ قیام کرده بود لازم بود این فکر را در مردم تقویت کند که همه چیز به وجود او بستگى دارد و اگر او از میان برود همه چیز پایان خواهد یافت ، ولى رهبران راستین همانند پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله هیچگاه مردم را به چنین افکارى تشویق نمى کنند، بلکه به شدت با آن مبارزه مى کنند، و به آنها مى گویند:

هدف ما، از خود ما بالاتر است و هرگز با نابودى ما نابود نخواهد شد.


و لذا قرآن با صراحت در آیه فوق مى گوید: (محمد تنها فرستاده خدا است ، پیش از او هم فرستادگانى بودند که از دنیا رفتند آیا اگر او بمیرد یا کشته شود باید شما سیر قهقرائى کنید؟ و به آئین بت پرستى بازگردید؟) (و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابکم ).

...

سپس مى فرماید: (آنها که عقب گرد کنند و به دوران کفر و بت پرستى باز گردند تنها به خود زیان مى رسانند نه به خدا) (و من ینقلب على عقبیه فلن یضر الله شیئا).

زیرا با این عمل نه تنها چرخهاى سعادت خود را متوقف مى سازند بلکه آنچه را بدست آورده اند نیز به سرعت از دست خواهند داد.


در پایان آیه به اقلیتى که در جنگ احد، على رغم همه مشکلات و انتشار خبر شهادت پیغمبر، دست از جهاد برنداشتند اشاره کرده و کوششهاى آنها را مى ستاید و آنها را به عنوان شاکران و کسانى که از نعمتها در راه خدا استفاده کردند معرفى مى کند و مى گوید: خداوند این شاکران را پاداش نیک مى دهد) (و سیجزى الله الشاکرین ).


درسى را که این آیه درباره مبارزه با فردپرستى مى دهد درسى است براى همه مسلمانان در همه قرون و اعصار

آنها باید از قرآن بیاموزند که :

مسائل هدفى هرگز نباید قائم به شخص یا اشخاص باشد بلکه باید بر محور یک سلسله اصول و تشکیلات ابدى دور بزند که با تغییر افراد یا فوت آنان حتى اگر پیامبر بزرگ خدا باشد آن کار تعطیل نگردد.

اصولا رمز بقاى یک مذهب و یا یک تشکیلات همین است ، بنابراین برنامه ها و تشکیلاتى که قائم به شخص هستند تشکیلاتى نا سالم و غیر طبیعى محسوب مى شوند که به زودى متلاشى خواهند شد.


اما متاءسفانه و روى هم رفته غالب تشکیلات جوامع اسلامى هنوز قائم به اشخاص است و به همین دلیل بسیار زود از هم مى پاشد، مسلمانان باید با الهام از آیه فوق مؤسسات گوناگون خود را آنچنان پى ریزى کنند که از اشخاص لایق کاملا بهره گیرى شود اما در عین حال وابسته به شخص آنها نباشد.


منبع:

تفسیر نمونه


خوبه؟! بده؟! نمیدونم! از نبودش ولی بهتره!

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۳ ق.ظ

طرحی از شهرداری انزلی ( محل غذاخوردن مسافران در ماه رمضان )



روزه حرام !!

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ب.ظ

یکى از پزشکان قم نقل مى کرد:

هنگامى که خبر دادند امام خمینى (قدّس سرّه ) دچار ناراحتى قلبى شده اند، خود را به بالین ایشان رسانده و فشار خونشان را گرفتم .

فشار ایشان ، عدد 5 را نشان مى داد که از نظر طبى خیلى خطرناک بود، کارهاى اولیه را انجام دادم و پس از دو ساعت که قدرى وضع بهتر شده بود، ولى قاعدتا امام نمى توانستند و نمى بایستى حرکت کنند، آماده حرکت شدند.

عرض کردم : آقا جان ! چرا برخاستید؟

فرمودند: نماز!

عرض کردم : آقا شما در فقه مجتهدید و من در طبّ ! حرکت شما به فتواى طبّى من حرام است ، خوابیده نماز بخوانید.

ایشان با دقّت به نظر من عمل کردند و خوابیده نماز خود را خواندند.


منبع: داستان دوستان ج 5 ش 99

محمد محمدى اشتهاردى

_________________________________________________________________________________


یکی از نکات حائز اهمیت توجه به این نکته است که احکام اسلامی متناسب با توان افراد سبک و سنگین می شود .

و مسلمان واقعی آن است که همه وقت تسلیم حکم صادره از شرع باشد.

مثلا در آیات ذیل که مربوط به روزه ماه رمضان است می فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (183) أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (184) شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآَنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (185) بقره -

کسانى که در ماه رمضان در حضر باشند باید روزه بگیرند، اما آنها که بیمار یا مسافرند روزهاى دیگرى را بجاى آن روزه مى گیرند (فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او على سفر فعدة من ایام اخر).

تکرار حکم مسافر و بیمار در این آیه و آیه قبل ممکن است از این نظر باشد که:

 بعضى به گمان اینکه خوردن روزه مطلقا کار خوبى نیست به هنگام بیمارى و سفر اصرار داشته باشند روزه بگیرند! لذا قرآن با تکرار این حکم مى خواهد به مسلمانان بفهماند همانگونه که روزه گرفتن براى افراد سالم یک فریضه الهى است افطار کردن هم براى بیماران و مسافران یک فرمان الهى مى باشد که مخالفت با آن گناه است - تفسیر نمونه -

_______________________________________________________________________


توجه به فتاوایی در مورد روزه مریض:


پرسش 100 - اگر گرفتن روزه باعث شود بیماری دیرتر بهبود یابد، تکلیف چیست؟!

همه مراجع: نباید روزه بگیرد.

پرسش 101 - اگر بیمار با اعتقاد به اینکه روزه برایش ضرر دارد روزه بگیرد ، حکم چیست؟

همه مراجع:

اگر روزه بگیرد ، صحیح نیست! و باید پس از ماه رمضان آن را قضا کند!!

پرسش 102 - کسی که می داند یا احتمال قوی می دهد که اگر روزه بگیرد ، به زخم معده یا سنگ مثانه دچار می شود ، آیا روزه بر او واجب است؟!

همه مراجع: اگر احتمال عقلایی می دهد ، روزه بر او واجب نیست.

پرسش 103 - کسی که ناراحتی کلیه دارد و باید برای جلوگیری از آن در طول روز ، چندین بار از آب و مایعات استفاده کند ، حکم روزه او چه می شود؟

همه مراجع: اگر برای جلوگیری از بیماری کلیه ، نیاز به نوشیدن آب یا سایر مایعات در طول روز باشد ، روزه گرفتن بر او واجب نیست.

پرسش 105 - چشم من ضعیف است و می ترسم روزه برایم ضرر داشته باشد ، تکلیف من چیست؟!

همه مراجع: اگر ترس ضرر عقلایی باشد ، روزه بر شما واجب نیست و اگر تا ماه رمضان سال بعد هم بیماری ادامه یافت ، قضا هم واجب نیست و تنها برای هر روز 750 گرم گندم یا جو یا آرد و ... به عنوان کفاره به فقیر بدهید

( البته ضعف چشم خصوصیتی ندارد و هر بیماریی که از این رمضان تا رمضان آینده ادامه داشته باشد و روزه ضرری باشد همین است )

پرسش 106 - به علت درس خواندن و امتحانات (مثلا) ضعف و سستی بر من غالب می شود، آیا می توانم روزه ها را بخورم؟!

همه مراجع: این گونه ضعف و سستی ها تا حدودی لازمه روزه است و برای نوع افراد پیش می آید و به جهت آن نمی توان روزه را خورد. ولی اگر ضعف به حدی برسد که تحمل آن بسیار سخت و مشکل باشد ، خوردن آن اشکال ندارد.

تبصره: انسان می تواند در این شرایط به مسافرت برود ( احتیاطا بیش از بیست و دو نیم کیلومتر ) و روزه خود را بخورد و به وطن برگردد. در این صورت لازم نیست تا مغرب از خوردن و آشامیدن خودداری کند. و خوب بعد! قضای آن را به جا آورد و کفاره هم ندارد.

پرسش 108 - آیا احتمال ضرر مجوز ترک روزه می شود ، یا اطمینان به ضرر لازم است؟ میزان در مقدار ضرر چیست؟!

همه مراجع (بجز سیستانی، تبریزی، وحید) : آنچه باعث افطار می شود: ترس ضرری است که منشأ عقلایی داشته باد و میزان در مقدار آن عرف عقلاء است به گونه ای که اثر مترتب بر روزه را ضرر بدانند.

آیات عظام سیستانی، تبریزی، وحید : آنچه باعث افطار می شود: ترس ضرری ست که منشأ عقلایی داشته باشد و مقدار ضرر باید قابل توجه باشد.

پرسش 109 - ملاک در ضرر ، تشخیص پزشک است یا خود شخص؟!

همه مراجع: تشخیص خود بیمار ملاک است. همین اندازه که ترس نسبت به ضرر عقلایی باشد کافی ست. خوف ضرر گاهی از قول متخصص و زمانی از تجربه مریض های مشابه و گاهی هم از تجربه خود انسان به دست می آید.

پرسش 110 - اگر انسان شک داشته باشد که روزه برایش ضرر دارد یا نه ، ولی پزشک او را از گرفتن روزه منع می کند ، تکلیف چیست؟

آیات عظام امام، خامنه ای، صافی، فاضل، نوری: اگر از گفته پزشک برای او ترس پیدا شود و احتمال عقلایی بدهد که روزه برایش ضرر دارد ، نباید روزه بگیرد.

آیات عظام تبریزی، وحید :در فرض یاد شده اگر پزشک متخصص و مورد اعتماد باشد ، باید به گفته اش عمل کند.

آیات عظام بهجت و سیستانی: اگر از گفته پزشک برای او ترس پیدا شود و احتمال عقلایی بدهد که روزه برایش ضرر دارد ، می تواند روزه نگیرد.

آیت الله مکارم: اگر از گفته پزشک برای او ترس پیدا شود و احتمال عقلایی بدهد که روزه برایش ضرر دارد، نباید روزه بگیرد. و اگر با تجربه خودش دریافته که ضرر ندارد باید روزه بگیرد. در صورت شک می تواند یکی دو روز را تجربه کند و بعد طبق دستور بالا عمل نماید.

پرسش 112 - روزه گرفتن برای زن باردار - که نمی داند روزه برای جنین ضرر دارد - چه حکمی دارد؟

همه مراجع: اگر بر اثر روزه ، ترس ضرر بر جنین داشته باد کافی ست ونباید روزه بگیرد.

( همچنین است زن شیر ده اگر روزه باعث کمی شیر و ناراحتی بچه شود یا برای خود مادر ضرر داشته باشد - پرسش 114 -)

پرسش 120 - دختری که به حد بلوغ رسیده ولی به واسطه ضعف بنیه ، نمی تواند روزه بگیرد وقضای آن را تا دو سه سال به جا آورد ، تکلیف او چیست؟

همه مراجع (بجز مکارم و تبریزی) :اگر گرفتن روزه برای او ضرر دارد یا تحمل آن برایش زحمت و مشقت زیاد دارد ، روزه بر او واجب نیست ولی ترک آن به صرف برخی عذرها جایز نیست. و هر زمان توانست باید قضای آن را بجا آورد.

آیت الله مکارم: در فرض یاد شده روزه بر او واجب نیست و باید هر روز یک مد طعام( 750 گرم - اگر از خود مال دارد -) بدهد و قضای این روزه ها هم بر او واجب نیست.

(آیت الله تبریزی هم چون فوت کردندو مقلد در این سنین ندارند نیازی به ذکرش نبود)


منبع پرسش و پاسخها:

پرسش وپاسخهای دانشجویی دفتر هفدهم احکام روزه


به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، عناصر داعش پس از به صلیب کشیدن این دو کودک بر نرده‌های مقر پلیس دینی این گروه تروریستی در خیابان "بوکمال" شهر "المیادین" سوریه، کاغذهایی را بر گردن آنها آویختند که روی آن نوشته شده بود، "روزه خواری بدون عذر شرعی". 

_______________________________________________________________________________

البته آن جوری که از تصویر برداشت می شود این فردی که به صلیب کشیده شده پسر بچه ای بیش نیست امام اگر واقعا بالغ باشد و روزه خواری در ملأ عام کرده باشد به لحاظ شرعی وی را می بایست تعزیر کرد، هرچند استفاده از صلیب امری جدید و شگفت است.

ترس من از این است که به جهت نمایش وحشیانه ای که داعش در اجراء حدود دارد و اعتراضها را حتی در بین مسلمین برانگیخته، این امر موجب به فراموشی سپردن قوانین قصاص و حدّ و تعزیر در اسلام گردد!

زنای محصنه اگر ثابت شود به تصریح فقهاء حدش سنگسار است !

لواط اگر ثابت شود حدش پرت کردن او از بلندی یا تخریب دیوار یا آتش یا ضربه شمشیر است!

و ...

مبادا اعتراض ما به داعش در نهایت منجر به اعتراض به احکام اسلامی گردد!

بله در اثبات این گناهان و متعاقب آن استحقاق این حدود سنگین، کمال سختگیری و دقت صورت گرفته است و به این راحتی ها نیست ولی بر فرض اثبات ، مجازات باید به گونه ای باشد که بازدارندگی که هدف اصلی از اجراء حدود است ، محقق گردد.

___________________________________________________________________________

در مورد روزه خواری عمدی و در ملأ عام فتوا را ببینید:

همه مراجع:

افزون بر قضا و کفاره ، تعزیر نیز دارد که مقدار آن برای بار اول و دوم 25 تازیانه است و به نظر عده ای اندازه ای برای آن مشخص نشده و با نظر و تشخیص حاکم تعیین می گردد. اگر بعد از تعزیر اول و دوم برای مرتبه سوم روزه خواری کند، حکمش قتل است! - پرسش و پاسخهای دانشجویی دفتر هفدهم احکام روزه پرسش 154 -


متأسفانه وقتی از تعزیر و حد خبری نباشد منتظر اخبار دیگری باید بود :

_______________________________________________________________________________




92 دختر و پسر زمانی که در کافی شاپ هتل در حال روزه خواری بودند، توسط پلیس تبریز دستگیر شدند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، پلیس تبریز دیروز با اطلاع از موضوع روزه‌خواری در هتل شهریار سریعا به محل اعزام شد تا موضوع را مورد بررسی قرار دهد.

ماموران پس از حضور در کافی شاپ هتل مشاهده کردند که 41 دختر و 51 پسر اهل تبریز در حال صرف غذا و نوشیدنی هستند.

لذا سریعا تمامی دختر و پسر‌ها به همراه مسئول کافی شاپ به نام حمید دستگیر و به مقر انتظامی منتقل شدند، تا در اختیار مقام قضایی قرار بگیرند.

گفته می‌شود، این کافی شاپ به دلیل باز بودن در ماه مبارک رمضان غذا‌ها و نوشیدنی ‌های خود به چندین برابر قیمت برای متقاضیان سرو می‌کرده است.

علی اسمعیل‌پور  معاون اجتماعی نیروی انتظامی آذربایجان‌شرقی این خبر را تائید کرده است.


روایت دیشب ...

سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ

روایتی که دیشب بر منبر شرح کردم ( روایتی کاملا کارآمد و مؤثر در ارتیاطات اجتماعی )

علی (ع) :

وَاللهِ لایُعَذِّبُ اللهُ سُبحانَهُ مؤمناً بعد الایمانِ الّا بِسوءِ ظَنِّهِ وَ سوءِ خُلقِه - تصنیف غررالحکم و دررالکلم آمدی ش ح 5685 -

به خدا قسم که خداوند سبحان مؤمنی را بعد از ایمان آوردن عذاب نمی کند، مگر به خاطر بدگمانی و بداخلاقی اش.


تا کسی ایمان نیاورده باشد بحث تکلیف مطرح نیست، بی قید است، لاابالی ست.

اما وقتی مؤمن شد دغدغه احکام شرعی پیدا می کند، نسبت به تکالیف دینی حساس می شود.

اینجاست که سوء ظن خودش را نشان می دهد.


مردی را گرم صحبت با زنی می بیند، می گوید مگر نه این است که ارتباط با نامحرم حرام است! این دو چه به هم می گویند و لبخند می زنند؟!

برق همسایه را در سحرگاه ماه مبارک خاموش می بیند، می گوید: مگر روزه واجب نیست؟ ببین نامسلمان برای روزه بلند نمی شود و ...


به دنبال این بدگمانی چون او را در انجام دستورات شرعی مقصر می داند به گمان بد خود ترتیب اثر داده و بنای بداخلاقی با او را می گذارد!


و این همان چیزی ست که امیر (ع) مؤمنین را از آن پرهیز می دهد!

و همان چیزی ست که قرآن از آن پرهیز می دهد:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ - حجرات 12 -


علاج سوء ظن :

در دین ، اصلی داریم برگرفته از متون دینی به نام اصالة الصحة که مؤمنین می بایست افعال همدیگر را تا می توانند و تا ضد آن ثابت نشده ، حمل بر صحت کنند.

معاملات بازار اسلامی را حمل بر صحت کنند.

ذبیحه مسلمان را حمل بر صحت کنند.

تا آنجا که فقهاء عظام یکی از مطهِّرات _ پاک کننده ها _ را « غایب شدن مسلمان » بر می شمرند! که بی ربط به این نگرش اسلامی نیست.


بنابرین بگوید: از کجا معلوم که برداشت من از سخنان آنان درست باشد؟! بر فرض که درست باشد از کجا معلوم که قصد ازدواج شرعی نداشته باشند؟! اصلا در این اوضاع پرپیچ و خم از کجا معلوم این زن و مرد به هم محرم نباشند؟! 


یا بگوید: از کجا معلوم همسایه ام به جهتی، در تاریکی سحری میل نمی کند؟! از کجا معلوم  پیش از خواب سحری نخورده باشد؟ از کجا معلوم خواب نیفتاده باشد؟ اصلا شاید مریض باشد و روزه بر او واجب نباشد و احدی هم نمی خواهد از مریضی اش باخبر گردد! و...


دیگر سوء ظن ممنوع:

آنچنانی که از سوء ظن به دیگران نهی شده ایم، از بدگمانی به خدای متعال هم نهی شده ایم:

عن النبی (ص): أکبر الکبائر سوء الظن بالله - میزان الحکمة ح 9 باب حسن الظن بالله - بزرگترین گناه بزرگ: سوء ظن به خدا ( ی ارحم الراحمین ) است ( در مورد رزق و روزی ، در مورد برخورد با بندگان در قیامت و...)


سوء ظن مجاز:

و بله لااقل یک جا سوءظن بد نیست که مطلوب هم هست و آن: نسبت به خود شخص و نیت های به ظاهر الهی و انسانی اش است که مبادا نفس او را به بازی گرفته باشد! و واقعیت امر هواخواهی و هواپرستی باشد!


* این است شرط روزه اگر مرد روزه ای ...

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ
ای در غرور نفس به سر برده روزگار!
برخیز و کار کن که کنون است وقت کار

ای دوست! ماه روزه رسید و تو خفته ای؟
آخر ز خواب غفلت دیرینه سر برآر

سالی دراز بوده ای اندر هوای خویش
ماهی خدای را شو و دست از هوا بدار

پنداشتی که چون نخوری روزه کامل است؟!
بسیار چیز هست جز این شرط روزه دار

هر عضو را بدان که به تحقیق روزه ای است
تا روزه تو روزه بُوَد نزد کردگار

اول نگاه دار نظر تا رخ چو گل
در چشم تو نیفکند از عشق خویش خار

دیگر ببند گوش ز هر ناشنودنی
کز گفت و گوی هرزه شود عقل تار و مار

دیگر زبان خویش که جای ثنای اوست
از غیبت و دروغ فر وبند استوار

دیگر به وقت روزه گشادن مخور حرام
زیرا که خون خوری تو از آن به هزار بار

دیگر بسی مخسب که در تنگنای گور
چندانت خواب هست که آن نیست در شمار

دیگر به فکر آینه ی دل چنان بکن
کز غیر ذکر حق ننشیند برو غبار

این است شرط روزه اگر مرد روزه ای
گرچه ز روی عقل یکی گفتم از هزار

دیگر بسی مخور که هر آن کس که سیر خورد
اعضاش جمله گرسنه گردند و بی قرار

تو خود نشسته تا که کی آید پدید شب
چون شمع جان خویش بسوزی در انتظار

تا خوان و نان بسازی از غایت شره
گویی دو چشم تو شود از هر سویی چهار

چندان خوری که دم نتوانی زد از گلو!
ور دم زنی برآورد آن دم ز تو دمار

صد بار باشدت چو شکم پر شد از طعام
حالی ز پشت تو همه باز اوفتاد بار

این روزه نیست گر شرف روزه بایدت
بیرون شوی ز تویی بر مثال مار

مویت سپید گشت و دل تو سیاه شد!
تا کی کند سپیدگری ای سیاه کار!

یارب به حق طاعت پاکان پاک دل
یارب به حق روزه ی مردان روزه دار

کز هرچه دیده ای تو ز عطار ناپسند
کانرا نبوده ای تو به وجهی پسند کار

چون با در تو گشت و پشیمان شد از گناه
وز فعل خویش خیره فروماند و شرمسار

عفوش کن و ببخش تو دانی که لایق است
تا جرم آفریده کرم ز آفریدگار

 شاعر: عطار


مسن ترین زنده دنیا را می شناسید؟!

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ

به گزارش مهر، محققان دانشگاه «اومئا» در سوئد درختی را در منطقه میان مرز این کشور با نروژ شناسایی کردند که مربوط به زمانی است که اروپا تقریبا به طور کامل پوشیده از یخهای آخرین عصر یخبندان بود اما در بعضی از نقاط آن به دلیل نوع تابش آفتاب گیاهانی می روییده اند.

در این خصوص لیف کولمن گیاه شناس این دانشگاه توضیح داد: "ما گروهی از درختان را در بخشی از سوئد و در منطقه ای که تنها مکان مناسب برای رویش درختان جنگلی این کشور است، کشف کردیم. در حقیقت هدف از تحقیقات ما درک توانایی مقاومت این گیاهان در مقابل شرایط بسیار سخت زمستانی منطقه بود. با ادامه تحقیقات خود که با کمک تعیین تاریخ با کربن 14 در یک لابراتوار متخصص در میامی فلوریدا در آمریکا انجام شد، قدیمی ریشه های این گیاهان را شناسایی کردیم."

این محقق در ادامه گفت:ما در این بررسیها درخت زنده ای را کشف کردیم که 8 هزار سال!! سن دارد. در حقیقت این درخت قدیمی ترین ارگانیسم زنده ای است که تاکنون شناخته ایم.

براساس گزارش National Geographic ، تاکنون قدیمی ترین درختی که گیاه شناسان کشف کرده بودند در لاس وگاس زندگی می کند و قدمتی 5 هزار ساله دارد. از دیگر درختان قدیمی که می توان نام برد درخت سروی است که 4 هزار سال دارد و در ایران زندگی می کند، درخت مشابه دیگری که 3 هزار و 600 سال دارد و در شیلی است و درخت 3 هزار ساله دیگری که در ایتالیا است.


منبع:

جام جم

شماره خبر: 100935932375

پیام های عاشقانه دختران ایرانی برای والیبالیست آمریکایی!


_____________________________________________________

این خبر را بگذارید کنار خبر باز شدن در ورزشگاهها روی خانمها!!

آنهایی که باز شدن پای خانمها را به ورزشگاههای آقایان از مظاهر تمدن می شمرند، تحویل بگیرند! ( عاشقانه یک زن مسلمان برای یک مرد مسیحی ! اون هم ماه مبارک رمضان ! )

« غیرت » کجایی که یادت بخیر !



خفگی با عمامه ...

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ

مرحوم مدرّس ( قدّس سرّه ) را پس از ده سال تبعید، به خانه خرابه اى در شهر « کاشمر » آورده بودند. این خانه کوچک در کنار قبرستان شهر قرار داشت . به مأموران دستور داده بودند که از آن خانه با دقت مراقبت کنند و آن پیرمرد زندانى را زیرنظر داشته باشند، به آنان گفته شده بود که پیرمرد، بزرگترین دشمن رضا شاه است .

روزهاى آخر ماه رمضان بود، « آیت اللّه سید حسن مدرس » در حالی که آهسته آهسته عصایش را بر زمین مى زد و زیر لب صلوات مى فرستاد، داخل اتاقش رفت .

حالا دیگر از او فقط مقدارى پوست و استخوان مانده بود اما با همان حالش ، همه روزهاى ماه رمضان را روزه گرفته بود، براى او سختى در زندگى چیز تازه اى نبود با سختى ، دوستى دیرینه اى داشت .

او خود را از جوانى به کم غذایى عادت داده بود و از همان دوران ، روزهاى زیادى را با کارهاى سخت گذرانده بود. در ایام تحصیل ، روزهاى پنجشنبه و جمعه را عملگى کرده بود تا پول تحصیل خود را درآورد.

وى در کنار سماور کوچکى که در کنار اتاقش ، غل غل مى کرد؛ روى زمین نشست و مقدارى چاى در قورى ریخت و آن را روى سماور گذاشت ، بعد به آهستگى برخاست ، سجاده اش را برداشت و بر زمین پهن کرد، در آن دنیاى بزرگ ، فقط آن سجاده کوچک و کهنه بود که اشکهاى چشم مدرس را دیده بود.

مدرس ، رو به قبله نشست و با صداى بلندى مشغول خواندن قرآن شد. در همان لحظه در اتاقش باز شد و سه مأمور بدون خبر وارد شدند.

مدرس به آرامى روى برگرداند و زیر لب گفت : سلام !

سه مأمور با بى احترامى داخل اتاق شدند و نشستند. مدرس هم بدون توجه به آنها، مشغول خواندن قرآن شد. آن سه مأمور خیلى آهسته با یکدیگر مشغول صحبت شدند؛ اما مدرس اصلاً به آنها توجهى نداشت .

سرکار جهانسوزى رو به مدرس کرد و با صداى بلندى گفت : آهاى سیّد! چاى نمى خورى ؟!

مدرس بدون اینکه بازگردد، جواب داد: افطار که بشود، مى خورم .

تا اذان مغرب چیزى نمانده بود، آن سه نفر دوباره مشغول صحبت شدند، مدرس برخاست و شروع به خواندن نماز مستحبى کرد.

از دور صداى ضعیف اذان مى آمد، جهانسوزى برخاست و در حالى که به مدرس خیره شده بود، به سماور نزدیک شد. مدرس سر بر سجده گذاشته بود و ذکر مى گفت . او به تندى یک استکان چاى ریخت . یکى دیگر از مأموران ، پاکت کوچکى را که در دست داشت ، داخل استکان خالى کرد، دست آن مأمور مى لرزید، از داخل پاکت ، گرد سفید رنگى به داخل استکان سرازیر شد، همین که مدرس سلام نماز را داد، جهانسوزى استکان چاى را نزدیک مدرس برد و گفت : چایى بخور!

مدرس ، با همان آرامش ، استکان را برداشت ، بعد از گفتن بسم اللّه چاى را با یک دانه قند سر کشید.

سپس برخاست و در حالى که یک دور از عمامه اش را از سرش باز کرده و روى گردنش انداخته بود، آماده نماز شد.

هر سه مأمور با اضطراب ، مدرس را نگاه مى کردند.

آنها هر لحظه انتظار داشتند که پیکر نحیف و استخوانى مدرس نقش بر زمین شود! اما مدرس در رکعت سوم هم قیام کرد و نمازش را با آرامش ‍ ادامه داد! آن سه با تعجب به همدیگر نگاه کردند!

سمّ بر بدن او اثر نکرده بود!!

وقتى مدرس سر از سجده برداشت و نشست ، آن سه نفر به سوى مدرس هجوم بردند، دو تن از آنها، دستها و پاهاى مدرس را گرفتند و یکى از آنها عمامه را به دور گلوی مدرس پیچید و دو سوى آن را با قدرت تمام کشید!

مدّتى بعد، دیگر حتى صداى خِرخِر ضعیف نفسهاى مدرس هم شنیده نشد! چشمهایش بسته شد و پیکرش سست گردید و از هم وارفت ، آرى او به خدا پیوسته بود. - خدایش رحمت کند -


منبع:

چهل داستان در باره نماز و نماز گزاران

یدالله بهتاشى


روزه کشیش انگلیسی در ماه مبارک مسلمانان

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ق.ظ

چرا این کشیش انگلیسی روزه می گیرد؟

شفقنا- پدر فیلیپ سامنر کشیش کلیسای سنت پاتریک در اولدهام انگلستان است،

او همچنین از سال 1997 تا 2000، رئیس کنفرانس ملی کشیش های این کشور نیز بوده است. پدر سامنر اولین رئیس مجمع بین الادیان شهر اولدهام هم بوده است.

به گزارش شفقناانگلیسی، پدر سامنر افتخارات زیادی برای کلیسای شهرشان کسب کرده است؛ او که عضو تیم گویندگان شبکه بی بی سی در برنامه دیلی سرویس رادیو 4 نیز می باشد، به نمایندگی از کلیسای انگلیس در اجلاس فرایندهای میان فرهنگی یونسکو در سال 2006 در بارسلونای اسپانیا و همچنین در کنفرانس بین المللی توسعه شهرها در برزیل درسال 2006 نیز سخنرانی کرده است.

اما چه چیز باعث شده که وی به تیتر شفقناانگلیسی تبدیل شود؟

او کشیشی است که به گفته خود ده سال است در ماه مبارک رمضان حداقل به مدت یک روز، روزه می گیرد. اما پرسش اینجاست، او که یک روحانی کاتولیک است چرا باید روزه بگیرد؟ آن هم در ماهی که برای مسلمانان مبارک است!

پدر سامنر می گوید:

روزه داری در ادیان ابراهیمی ازجمله مسیحیت و به ویژه در کلیسای رومن جایگاه ویژه ای داشته و راهبان در روزهایی که به FAST DAYS یا روزهای روزه معروف است بخش زیادی از یک روز را به روزه داری سپری می کنند. البته قوانین این روزه داری با آنچه در میان مسلمانان رسم می باشد، متفاوت است. خوردن یک وعده غذایی و همچنین دو وعده سبک از رسوم این نوع روزه داری محسوب میشود.

سامنر علت روزه داری خود را زندگی در کشوری اعلام می کند که چاقی در آن از سه درصد به 16 درصد در طی سی سال گذشته رسیده است. او می گوید من تلاش می کنم در ماه خداوند، روزه داری کنم تا کمی سبک زندگی خود را تغییر داده باشم.

سامنر در مورد اینکه چرا در ماه مسلمانان روزه داری می کند معتقداست تمام ادیان ریشه های مشترک دارند اما سیاستمداران هیچگاه این موضوع را نفهمیدند و با خط کش خود دور دیگر ادیان و نژادها، خط کشیده اند.

این کشیش کاتولیک می گوید مگر ما در جهان امروز چه مقدار فرصت برای تجربیات متفاوت داریم؟

روزه داری یکی از همان فرصت های استثنایی است چرا که وقتی شما قبل از اینکه آفتاب بیرون آید برمی خیزید و غذایی می خورید تا روزه داری کنید، شوکی به سیستم بدنی شما واردمی شود که مانند یک انرژی برای همه روز شما کفایت می کند.

پدر سامنر در نهایت تعمیق دوستی با هموطنان و همسایگان مسلمان خود را یکی از علل روزه داری خود در ماه مبارک رمضان عنوان می کند.

گفتنی است این کشیش مسیحی از سال 2005 و تحت تاثیر زلزله در منطقه مسلمان نشین کشمیر اقدام به روزه داری کرده است.


منبع: شفقناانگلیسی

ترجمه: شفقنا

_______________________________________________________________________

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (183) بقره -

اى افرادى که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شده ، تا پرهیزکار شوید.

_______________________________________________________________________

شهر رؤیایی رمضان !!

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۶ ق.ظ

 احادیث ویژه ماه مبارک رمضان        

                                   

1 - حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

    شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَز َّوَ جَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّه‏ُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَکَةِ؛

    ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاک مى‏کند و آن ماه برکت است.

    بحار الانوار(ط-بیروت) ج93 ، ص340 - فضایل الاشهر الثلاثه ص95

2- امام صادق علیه السلام :

    مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ آخِرِ شَعْبَانَ وَ وَصَلَهَا بِشَهْرِ رَمَضَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْن‏

    هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب مى‏ کند.

    من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 94 ، ح 1829 - امالی(صدوق) ص 670

 

3- امام صادق علیه السلام :

    مَن أفطَرَ یوماً مِن شَهرِ رَمَضانَ خَرَجَ روحُ الایمانِ مِنه؛

    هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر) بخورد ، روح ایمان از او جدا مى شود!

    من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 118 ، ح 1892 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 236

 

4- امام علی علیه السلام :

    شَهرُ رمضانَ شهرُ اللهِ و شَعبانُ شهرُ رسولِ اللهِ و رَجَبُ شَهرى.

    رمضان ماه خدا ، و شعبان ماه رسول خدا ، و رجب ماه من است.

    شرح فروع کافی ج 4 ، ص 14

 

5- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

     هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّار

    رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه ‏اش مغفرت و پایانش اجابت و آزادى از آتش جهنم.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 67 {شبیه این حدیث در بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 342 }

 

6- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

     إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْه‏

    درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى ‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.

    بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 344

 

7- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

    لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة

    اگر بنده «خدا» مى‏ دانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتى وجود دارد] دوست مى ‏داشت که تمام سال، رمضان باشد!!

    بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 346 ، ح 12

  

8- امام رضا علیه السلام :

    مَنْ قَرَأَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ کَمَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور

    هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماه هاى دیگر تمام قرآن را بخواند!!!

    فضائل الاشهر الثلاثه ص 97 ، ح 82 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 341

   

9-  امام صادق علیه السلام :

     رَأْسُ السَّنَةِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ یُکْتَبُ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ.

    آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مى ‏شود.

    تهذیب الاحکام (تحقیق خرسان) ج4 ، ص 332

  

10-  امام صادق علیه السلام :

    کَیْفَ تَکُونُ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ  قَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِیهَا خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِی أَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فِیهَا لَیْلَةُ الْقَدْر

    چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟

    حضرت فرمود: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.

    من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 158 ، ح 2025

 

11-  امام صادق علیه السلام :

    التقدیرُ فى لَیلَةِ تِسعَةَ عَشَرَ و الاِبرامُ فى لیلةِ اِحدَى و عِشرِینَ و الاِمضاءُ فى لیلةِ ثلاثِ و عِشرین؛

    برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏ گیرد ، و تصویب آن در شب بیست ویکم ، و تنفیذ آن در شب بیست‏ و سوم است.

    وسایل الشیعه ج 10 ، ص 354 ، ح 13591

  

12-فضل بن یسار

    کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا کَانَتْ لَیْلَةُ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ لَیْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَخَذَ فِی الدُّعَاءِ حَتَّى یَزُولَ اللَّیْلُ فَإِذَا زَالَ اللَّیْلُ صَلَّى‏

    امام باقر علیه السلام در شب بیست و یکم و بیست‏ و سوم ماه رمضان مشغول دعا مى‏ شد تا شب بسر آید و آنگاه که شب به پایان مى ‏رسید نماز صبح را مى‏ خواند.

    کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 155

  

13- امام صادق علیه السلام :

     إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءُ الزَّکَاةِ یَعْنِی الْفِطْرَةَ کَمَا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ یُؤَدِّ الزَّکَاةَ فَلَا صَوْمَ لَه‏

    تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) کمال نماز است همانند کسی که روزه بگیرد و زکات نپردازد برایش روزه ای نیست

    من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 183 ، ح 2085

  

14- امام محمد باقر علیه السلام :

    لِکُلِّ شیءٍ رَبیعٌ و رَبیعُ القرآنِ شَهرُ رَمَضان؛

    هر چیز بهاری دارد و بهار قرآن « ماه رمضان » است.

    کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 630 ، ح 10

 

15-  حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

    أَکْثِرُوا فِیهِ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآن‏

    در ماه [رمضان] قرآن را بسیار تلاوت کنید.

    فضائل الأشهر الثلاثة  ص 95

 

16- امام صادق علیه السلام :

    إفطارُکَ فی مَنزِلِ أخیکَ المُسلِمِ أفضَلُ مِن صِیامِکَ سَبعِینَ ضِعفاً.

    افطار کردن در منزل برادر مسلمانت، برتر از هفتاد روز روزه تو است!!

    محاسن ص 411 ، ح 145

17- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

    اَلصّائِمُ لا تُرَدُّ دَعوَتُهُ.

    دعاى روزه ‏دار ردّ نمى ‏شود.

    نهج الفصاحه ص 547 ، ح 1856

 

18-   امام صادق علیه السلام :

    اَلطّیبُ تُحفَةُ الصّائِمِ.

     بوى خوش، تحفه روزه‏ دار است.

    کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 113

  

19-  امام موسی کاظم علیه السلام :

    فِطرُکَ أخاکَ الصّائِمَ أفضَلُ مِن صِیامِکَ.

    افطارى دادن به برادر روزه ‏دارت از روزه ‏ات بهتر است!

    کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 68 ، ح 2 - تهذیب الاحکام(تحقیق خرسان) ج 4 ، ص 201 ، ح 580

 

20- امام صادق علیه السلام :

    قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَیلَةُ القَدرِ.

 

    شب قدر، قلب ماه رمضان است.

    کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 66 -من لایحضره الفقیه ج 2 ، ص 99 ، ح 1843

  

 21- امام صادق علیه السلام :

    مَن لَم یُغفَر لَهُ فی شهرِ رمضانَ لَم یُغفَر لَهُ إلی مِثلِهِ مِن قابِلٍ الّا أن یَشهَدَ عَرَفَةَ

     کسى که در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا رمضان آینده آمرزیده نگردد، مگر آن که در عرفه حاضر شود!

    دعائم الاسلام  ج 1 ، ص 269

 

22- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

    إذا استَهَلَّ رَمَضانُ غُلِّقَت أبوابُ النارِ، و فُتِحَت إبوابُ الجِنانِ، و صُفِّدَتِ الشَّیطانُ

     چون ھلال ماه رمضان پدید آ ید، در ھاى دوزخ بسته گردد و در ھاى بھشت گشوده شود و شیاطین به زنجیر کشیده شوند.

    بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93 ، ص 348 ، ح 14

 

23-حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

    قَد وَکَّل اللهُ بِکُلِّ شَیطانٍ مَرِیدٍ سَبعَةً مِن مَلائِکَتِهِ فَلَیسَ بِمَحلولٍ حتّی یَنقَضِیَ شَهرُکُم هذا

     خداوند بر ھر شیطان سرکشى ھفت تن از فرشتگان خود را گمارده است که تا پایان این ماه ھمچنان در بند آن ھا مى باشد!

    وسایل الشیعه ج 10 ، ص 304 ، ح 13477

 

24- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

    مَن أدرَکَ شَهرَ رَمَضانَ فَلَم یُغفَر لَهُ فَأبعَدَهُ اللهُ

    ھر که ماه رمضان را دریابد و آمرزیده نشود، خداوند او را (از رحمت خود) دور گرداند!

    فضائل الاشهر الثلاثه ص 54

 

25- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

    فَمَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی رَمَضَانَ فَفِی أَیِّ شَهْرٍ یُغْفَرُ لَه‏

    کسى که در رمضان آمرزیده نشود، در کدام ماه آمرزیده خواھد شد؟!

    امالی(صدوق) ص 53 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 72



  سایت ائمه جمعه