ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

بایگانی خرداد ۱۳۹۴ :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱۷۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

/// عکس خنده دار ورزشی

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ب.ظ



« هفت دستور قرآنی » درباره « شیر دهی نوزادان »

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۱۵ ب.ظ

وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَکُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آَتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (233) - سوره بقره -


هفت دستور درباره شیر دادن نوزادان !

این آیه که در واقع ادامه بحثهاى مربوط به مسائل ازدواج و زناشویى است ، به سراغ یک مساله مهم یعنى مساله « رضاع = شیردادن » رفته و جزئیات آن را بازگو مى کند.


نخست مى گوید: ((مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر مى دهند))(والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین ).

بنابراین , هر چند ولایت بر اطفال صغیر به عهده پدر گذاشته شده است اماحق شیر دادن در دو سال شیرخوارگى به مادر داده شده و او است که مى تواند دراین مدت از فرزند خود نگاهدارى کند و به اصطلاح حق حضانت در این مدت از آن مادر است و این یک حق دو جانبه است که هم براى رعایت حال فرزند است و هم رعایت عواطف مادر.


سـپـس مى افزاید: ((این براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى راکامل کند)) (لمن اراد ان یتم الرضاعة ).

یعنى مدت شیر دادن طفل لازم نیست , همواره دوسال باشد, دو سال براى کسى است که مى خواهد شیر دادن را کامل کند, ولى مادران حق دارند با توجه به وضع و رعایت سلامت او این مدت را کمتر کنند.


هزینه زندگـى مادر ازنظر غذا ولباس دردوران شیر دادن بر عهده پدرنوزاداست تا مادر با خاطرى آسوده بتواند فرزند را شیر دهد لذا درادامه آیه مى فرماید: ((وبر آن کسى که فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است , خوراک و پوشاک مادران را بطور شایسته بپردازد)) (وعلى المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف )

در اینجا تعبیر به (( المولود له )) (کسى که فرزند براى او متولد شده ) به جاى تعبیر به ((اب ، پـدر )) قابل توجه است , گویى مى خواهد عواطف پدر را در راه انجام وظیفه مزبور, بسیج کند, یعنى اگر هزینه کودک و مادرش در این موقع بر عهده مردگذاشته شده به خاطر این است که فرزند او و میوه دل اوست , نه یک فرد بیگانه .

توصیف به ((معروف )) (بطور شایسته ) نشان مى دهد که پدران در مورد لباس و غذاى مادر, باید آنچه شایسته و متعارف و مناسب حال او است را در نظربگیرند, نه سختگیرى کنند و نه اسراف .

و براى توضیح بیشتر مى فرماید: ((هیچ کس موظف نیست بیش از مقدارتوانایى خود را انجام دهد)) (لا تکلف نفس الا وسعها).


سـپـس به بیان حکم مهم دیگرى پرداخته , مى فرماید: ((نه مادر (بخاطراختلاف با پدر) حق دارد به کودک ضرر زند, و نه پدر (بخاطر اختلاف با مادر)))(لا تضار والدة بولدها ولا مولود له بولده ).

یعنى هیچ یک از این دو حق ندارند سرنوشت کودک را مال المصالحه اختلاف خویش قرار دهند و بر جسم و روح نوزاد, ضربه وارد کنند.


سـپـس به حکم دیگرى مربوط به بعد از مرگ پدر مى پردازد مى فرماید: ((و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد)) (وعلى الوارث مثل ذلک ).

یعنى : آنها باید نیازهاى مادر را در دورانى که به کودک شیر مى دهد تامین کنند.


در ادامه آیه , سخن از مساله بازداشتن کودک از شیر به میان آمده اختیار آن را به پدر و مادر واگـذاشته , هر چند در جمله هاى سابق , زمانى براى شیر دادن کودک تعیین شده بود ولى پدر و مادر با توجه به وضع جسمى و روحى او, و توافق بایکدیگر مى توانند کودک را در هر موقع مناسب از شیر بازدارند, مى فرماید: ((اگر آن دو با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را (زودتر از دو سال یا بیست ویک ماه ) از شیر باز گیرند گناهى بر آنها نیست )) (فان ارادا فصالا عن تراض منهماوتشاور فلا جناح علیهما)


گـاه مى شود که مادر از حق خود در مورد شیر دادن و حضانت و نگاهدارى فرزند خوددارى مى کند و یا به راستى مانعى براى او پیش مى آید, در این صورت باید راه چاره اى اندیشید و لذا در ادامه آیه مى فرماید: ((اگر (با عدم توانایى یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه اى براى فرزندان خود بـگیرید, گناهى بر شما نیست ,هر گاه حق گذشته مادر را بطور شایسته بپردازید)) (وان اردتم ان تسترضعوا اولا دکم فلا جناح علیکم اذا سلمتم ما آتیتم بالمعروف ).

بنابراین , انتخاب دایه به جاى مادر, بى مانع است مشروط بر این که این امرسبب از بین رفتن حقوق مادر, نسبت به گذشته نشود.


و در پـایان آیه به همگان هشدار مى دهد که ((تقواى الهى پیشه کنید و بدانیدخدا به آنچه انجام مى دهید بیناست )) (واتقوااللّه واعلموا ان اللّه بما تعملون بصیر).

مبادا کشمکش میان مرد و زن , روح انتقامجویى را در آنها زنده کند وسرنوشت یکدیگر و یا کودکان مظلوم را به خطر اندازد, همه باید بدانند خدا دقیقامراقب آنها است .


منبع:

برگزیده تفسیر نمونه، ذیل آیه


حجاب قبل از اعتراض

___________________________________________________________________________

___________________________________________________________________________


حجاب پس از اعتراض ها

داعش دست به دامن « دود » شد !!!

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۸ ب.ظ


یک عضو گروهک تروریستی داعش در صفحه تویتر خود با انتشار تصویری مدعی شده است که تصویر زیر در اثر دود ناشی از یک عملیات انتحاری در شهر الرمادی ایجاد شده است!!!

البته ادعای وی در صفحه توتیر، از سوی دیگر کاربران بدون جواب نمانده است.


منبع: خبرگزاری فارس

شماره: 13940317001519

_______________________________________________________________________________


بر فرض که کلک ملکی هم در کار نباشه!! که چی؟! دود است و به هر شکلی در میاد! مثل ابر که به هر شکلی درمیاد! مخصوصا اگر کمی پس و پیشش هم بشه کرد!!

فقط همین عملیات از بین اینهمه عملیات انجام گرفته مورد تأیید الهی ست؟!!!

یادمون باشه از این به بعد به دودهای ناشی از انفجارها بیشتر نگاه کنیم!!!

_____________________________________________________________________________________________


دیدن این تصاویر هم خالی از لطف نیست:




تصاویر بالایی که واقعی بودند ، اما تصویر ذیل هم علی رغم غیر واقعی بودنش اما پر مضمونه:



« سگ » نجس است ؛ چرا؟!

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۴۹ ق.ظ

« سگ » نجس است ؛ چرا؟!

در فقه اسلامی «نجس» به شیئی گفته می شود که به خاطر شدّت پلیدی باید از آن دوری و اجتناب کرد. نحوه اجتناب و دوری از آن را شرع بیان کرده است مثلا: آبی که با عین نجاست برخورد کرده، قابل نوشیدن نیست و نمی توان با آن، وضو و غسل گرفت؛ و یا با لباسی که نجس شده، نمی توان نماز خواند.

نجاست سگ به معنی پلیدی ظاهری است که تمام اجزاء سگ اعم از پوست، گوشت و موی آن نجس است و هر چیز مرطوبی که به سگ برخورد کند؛ نجس می شود.

ولی در حقیقت و واقع، آیا سگ موجود پلید و بی خاصیتی است یا نه؟ نمی شود این را ادعا کرد. چون سگ مخلوق خداست.

سگ مثل خون، نجس العین است. خون فواید زیادی دارد و بدون خون هیچ موجود زنده ای دوام نمی آورد؛ ولی نجس است. نجاست سگ ربطی به وفاداری و یا بیگناهی آن ندارد. همانطور که نجاست بول، مدفوع و خون، ربطی به انسانیت انسان ندارد. انسانیتش محترم و عزیز، ولی خون و بول و مدفوعش نجس.

شاید یکی از حکمت هایی که سگ از جانب خداوند نجس معرفی شده است؛ این باشد که به علت وفاداری زیاد سگ، انسان، اقوام و همنوع خویش را فراموش کرده و فقط با سگ، انس گرفته و از عبودیت و بندگی، محبت و خدمت به سایر انسان ها غافل شود.

در جهان کنونی بعضی از انسان ها رابطه با اقوام و فرزندان را قطع و با سگ ازدواج می نمایند!!

 سند خودرو و خانه اش را به نام آن حیوان می زند. حیوان را به عنوان وارث خود معرفی میکند.

در کشورهایی مثل سومالی عده ای از گرسنگی می میرند؛ ولی کسانی به فکر لباس مخصوص سگ، خوراک مخصوص سگ و یا تزئینات دیگر آن هستند.

در دنیای غرب رابطه عاطفی انسان و سگ به مراتب بیشتر از رابطه عاطفی انسان با انسان است! ببینید کار خلیفه الله به کجا کشیده شده است.

در اسلام به حیات، سلامتی، امنیت و حقوق حیوانات، اعم از سگ و غیره، سفارش شده و برای آن ها حقوقی معین کرده است. همانطور که به حیات انسان سفارش نموده است. ولی در تزاحم بین حفظ حیوان و حفظ انسان، حفاظت از انسان مهمتر است.

اگر در بیابان مقداری آب دارید که می توانید وضو بگیرید و یا جان یک سگ را نجات دهید. حکم این است که جان سگ را نجات داده و با تیمم نماز بخوانید.

اگر آب همراه شما به قدری است که جان یک گوسفند و یا یک سگ را نجات می دهد.؛ چون گوسفند حلال گوشت است؛ گوسفند را سر بریده، از گوشت آن استفاده کنید و جان سگ را نجات دهید. این اهمیت اسلام به حیوانات است.

 اگر آب موجود فقط جان یک سگ و یا یک انسان را نجات می دهد؛ شما شرعا مکلف هستید که جان انسان را نجات دهید. زیرا که حفظ جان انسان مهم تر است.

باید توجه داشت که عدم ذکر حکمت و فلسفه نجاست، دلیل بر نداشتن حکمت برای تشریع این حکم نیست.

یکی از مسلّمات احکام اسلامی این است که احکام شرع، تابع مصالح و مفاسد واقعی است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امری بود و نه نهیی و نه حکم به نجاست و نه طهارت. پس هر جا دیدیم از طرف شارع مقدّس عملی واجب گردیده، می فهمیم در آن عمل، مصلحتی است که به دست آوردن آن مصلحت، مطلوب است؛ اگر چه از آن آگاهی نداشته باشیم.

همچنین اگر خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله و معصومان علیهم السلام از عملی نهی نموده اند، یا به خاطر مفسده و ضرری است که اجتناب از آن لازم است و یا بخاطر مصلحتی است که در ترک آن عمل می باشد.

در مساله نجاست سگ نیز همین گونه است. لازم نیست ما به دنبال ضرری مثل بیماری و امراض خاصّی باشیم. شاید مصلحت دیگری در کار است که سبب این حکم شده است و ما از آن بی اطّلاعیم.

بنابراین در پس هر نهی و امری، مصلحت و مفسده ای است، که گاهی اوقات به خاطر اطلاعات اندک علمی، به مفاسد و مصالح آن پی نمی بریم. البته در عین حال پذیرش آن از روی تعبّد، منافاتی با عقلانیت ندارد. همانطور که ما بدون این که از پزشک در مورد خصوصیات داروها سؤالی نماییم؛ به دستوراتش عمل می کنیم. و هیچ کس بخاطر این عمل، ما را به نادانی محکوم نمی کند. زیرا ما به علم و دانش و تخصّص پزشک اعتماد کرده ایم و می دانیم که او جز معالجه و بهبود ما منظور دیگری ندارد.

به عبارت دیگر حکم نجاست سگ از اعتباریات است که شارع مقدس آنرا نجس قرار داده و احکامی بر آن مترتب کرده و این بدین معنا نیست که لزوماً باید در تکوین نیز نجاست عینی خاصّی (مانند نوعی میکروب یا بیماری لاعلاجی) همراه این حیوان باشد. بلکه مصالح و مفاسد دیگری می تواند منشأ این اعتبار باشد فراتر از مضرات جسمی . چه بسا هم نشینی با سگ بخصوص اگر به سگبازی منتهی شود؛ تاثیرات سوئی در روح و روان انسان داشته باشد.

اسلام دین تعادل و میانه روی است. این اعتدال و میانه روی را به وضوح می توان در دستورات اسلامی مشاهده کرد.

هرچند در اسلام، سگ حیوانی نجس است؛ تا جاییکه «امام صادق علیه السلام میفرماید: خداوند مخلوقی را نجس تر (پلیدتر) از سگ نیافریده است»[1] امّا این سبب نشده تا حقوق او به عنوان یک حیوان، نقض شود.

رعایت حقوق سگ به این نیست که به آن دست بزنی، و او را مونس و هم بازی خود قراردهی! بلکه با رسیدگی به آب و غذایش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعایت کرده اید. همانطور که به رعایت حقوق سایر حیوانات و سیرکردن و رفع تشنگی آنها در روایات اسلامی تأکید شده است.

پیشوایان و بزرگان مذهبی ما، با اینکه عقیده به نجاست سگ دارند؛ امّا ظلم به این حیوان را روا ندانسته، حق و حقوقی برای آن قائل شده اند.

در متون روایی ما، روایات فراوانی هست که توجه به حقوق سگ را ـ به عنوان یک حیوان ـ تایید می کند. «در بعضی از روایات از اذیت و آزار سگ منع شده و در دسته ای دیگر به اطعام و سیراب کردن سگ توجه شده است»

علاوه بر این روایاتی هستند که قاتل سگ را ملزم به پرداخت دیه می کند.«دیه سگ شکاری 40 درهم و دیه سگ گله 20 درهم می باشد»[2]

«امیرالمؤمنین علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که آن حضرت فرمود: از مثله کردن بپرهیزید، هر چند در مورد سگ آزار رساننده باشد»[3]

نجیح گوید: «حسن بن علی علیه السلام را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگی روبروی او قرار گرفته بود. هر لقمه ای که می خورد؛ یک لقمه هم به آن سگ می داد. عرض کردم: یابن رسول اللّه! این سگ را از سفره غذای شما دور کنم؟ حضرت فرمود: رهایش کن. زیرا من از خداوند حیا می کنم که جانداری به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم»[4]

حال که اسلام، حقوق سگ را به عنوان یک حیوان به رسمیّت می شناسد؛ هیچ کس نباید ـ تحت هر عنوانی ـ بدون دلیل، به این حیوان آسیبی برساند و نمی توان نجاست آن را دلیلی بر نفی حقوق و سبب پستی و بی ارزشی آن دانست.

به عبارتی دیگر سگ نیز یکی از مخلوقات خداوند و قابل احترام است.

سگ در تشریع هر چند حکم نجس بودن بر او بار می شود؛ ولی از نگاه تکوین نجس نمی باشد. لباس حریر و طلا برای مردان حرام است؛ ولی در تکوین آیا حریر و طلا چیز پست و بی ارزشی است؟

لذا در روایات سگ ها به چند دسته تقسیم شده اند. 1- سگهای شکاری 2- سگهایی که همراه گله و گوسفندان هستند 3- سگهایی که از مزارع و منازل محافظت میکنند 4- سگهای ولگرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فقط دستور به کشتن سگهایی داده اند که سبب اذیت و آزار مردم می شوند. به خصوص سگهای ولگرد و وحشی که غالبا موجب ترساندن و اذیت مردمند[5] همانگونه که انسان های مزاحم و شرور از جامعه برچیده می شوند.


جهت اطلاع بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید:

مساله نجاست سگ در اسلام                  

 

پی نوشت ها:                                                                            



[1] وسائل‏الشیعة، ج 1، ص 220.                                                     

[2]وسائل‏الشیعة،ج  29، ص  227.

[3]وسائل‏الشیعة،ج  29، ص 128.

[4]بحارالأنوار، ج  43، ص  352.

[5]مستدرک‏الوسائل، ج 13، ص 90.

 

منبع: پایگاه حوزه، شماره 1-28049


تو

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۶ ق.ظ

گویند جامى روزى که این شعر را گفت:


بس که در جان فگار و چشم بیدارم توئى         

هر که پیدا مى شود از دور، پندارم توئى


شخصى در آنجا حاضر بود گفت:

بلکه خرى پیدا شود ؟!


گفت:

باز پندارم توئى !


منبع:

خزائن

ملا احمد نراقی


یا مو بگذار و وارسی کن یا بتراش !

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ق.ظ

شستن سر با خطمی:

عن ابى عبدلله علیه السلام قال:

غسل الرأس بالخطمى امان من الصداع و براءة من الفقر و طهور للرأس من الحزازة - بحارالانوار ج 73 ص 86 -

امام صادق علیه السلام :

شستن سر با خطمى ، ایمنى از سردرد و بیزارى از فقر است و سر را از شوره پاک مى کند.


شستن سر با سدر:

کان النبی صلى الله علیه وآله قد اغتم فأمره جبرئیل علیه السلام أن یغسل رأسه بالسدر - بحارالانوار ج 73 ص 323 -

رسول الله را غم فرا گرفته بود ، جبرئیل به او پیشنهاد کرد سرش را با سدر بشوید.


خضاب کردن سر

عن النبی(ص): یا علی درهم فی الخضاب أفضل من ألف درهم ینفق فی سبیل الله وفیه أربع عشرة خصلة: یطرد الریح من الاذنین، ویجلو البصر، ویلین الخیاشیم، ویطیب النکهة ویشد اللثة ویذهب بالصنان ویقل وسوسة الشیطان، وتفرح به الملائکة ویستبشر به المؤمن و یغیظ به الکافر، وهو زینة وطیب،ویستحیی منه منکر ونکیر، وهو براءة له فی قبره - بحار الانوار ج 74 ص 58 -

رسول خدا صلى الله علیه و آله :

ای علی! یک درهم خرج کردن براى خضاب ، بالاتر از خرج کردن هزار درهم در راه خداست!! و چهارده خاصیت دارد: باد گوشها را دفع مى کند، دید چشم را بهتر مى کند، بیخ بینى را نرم مى کند، دهان را خوشبو مى نماید، لثه را محکم مى گرداند، بوى بد زیر بغل را از بین مى برد، وسوسه شیطان را کم مى کند، باعث خوشحالى فرشتگان ، سرور مؤ من و خشم کافر مى شود، و آن زیبایى و عطر است ، و نکیر و منکر از او خجالت مى کشند و باعث رهایى فرد در قبرش گردد .


شانه کردن مو

قال رسول الله صلى الله علیه وآله: تسریح الرأس یذهب بالوباء ویجلب الرزق، ویزید فی الجماع - بحار الانوار ج 73 ص 118 -

رسول خدا صلى الله علیه و آله :

شانه کردن سر وبا را مى برد، روزى مى آورد و جماع را زیاد مى کند.


تراشیدن سر

قال أبوعبدالله علیه السلام: استأصل شعرک تقل دوابه ودرنه ووسخه، وتغلظ رقبتک، ویجلو بصرک - بحار الانوار ج 73 ص 85 -

امام صادق علیه السلام :

مویت را بتراش تا حشرات ریز و چرک و کثافت آن کم شود، گردنت کلفت شود و چشمت روشن گردد.



آنچه از این روایات به دست می آید : یا مو بگذار و وارسی کن ؛ یا آن را بتراش


http://www.in2white.com/ بزرگترین تصویر جهان را اینجا ببنیید

شفقنا -

بزرگترین تصویر جهان را از قله های مون بلان از رشته کوه های آلپ در فراسنه و ایتالیا اینجا ببینید!

به گزارش شفقنا این تصویر 365 گیگا پیکسلی به شما اجازه می دهد ساختمان ها، پناه گاه ها و حتی کوهنوردان را با زوم کردن روی تصویر ببینید.

شما می توانید این تصویر را در لینک زیر مشاهده فرمایید

Mont Blanc


«کارفاتما» ؛ سوسک ها چه که نمی کنند؟؟!

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۶ ب.ظ

    سوسک ها چه که نمی کنند؟!!

یک شنبه 17 خرداد 1394 - 14:24:16
رئیس جمهور ترکیه در توجیه اقدام خود در ساخت کاخ مجلل مدعی شد وجود سوسک در کاخ قدیمی سبب شد کاخ جدید ساخته شود!!

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم:

رجب طیب اردوغان اعلام کرد که وجود سوسک زیاد در کاخ ریاست جمهوری قدیمی باعث شد تا کاخ ریاست جمهوری جدید مشرف بر آنکارا پایتخت ترکیه را بسازد.
وی مدعی شد: مهمان به دفتر قدیمی نخست وزیری می آمد و سوسک در دستشویی می یافت. به همین دلیل کاخ جدید را ساختم. آیا آن کاخ (قدیمی) لایق نخست وزیر ترکیه است؟ آیا اگر مهمانی بیاید او را آن جا باید برد؟ آیا درست است سوسک ها را ببیند و درباره آن ها سخن بگوید؟  این کاخ ملت ترکیه است. چنین نمادی نمی تواند اسراف و ولخرجی باشد.

کاخ ریاست جمهوری جدید ترکیه که  شامل 1150 اتاق است و با هزینه 615 میلیون دلار ساخته شد، باعث انتقادهای فراوان گروه ها و احزاب مخالف ترکیه از اردوغان شده است. مخالفان اعلام می کنند که ساخت این کاخ هدردادن اموال عمومی و تنها برای ارضای احساس سلطه جویانه اردوغان ساخته شده است.
منتقدان سخنان اردوغان را به سخره گرفتند و در شبکه اجتماعی تویتر، هشتگ «کارفاتما» که در ترکی به معنی سوسک است منتشر کردند...



هتاکی به روحانیت و پاسخ آیت الله مکارم

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۳ ب.ظ

چند نکته در مورد هتاکی به روحانیت:

1-
از آنجا که روحانیت شیعه و حوزه های علمیه و دولتمردانی که از حوزه ها برخاسته اند همیشه مانع مهمی بر سر راه جهانخواران بوده و هستند و تجربه تاریخ نشان داده با معاملات سیاسی نمی توان آن ها را فریب داد و وادار به تسلیم کرد، همیشه مخصوصا در این زمان هجوم بی منطق و وحشیانه ای بر ضد روحانیت و حوزه های علمیه آغاز شده که هماهنگی کامل با اخباری که از غرب می رسد دارد و هدف اصلی آن است که با مغلطه و سفسطه، روحانیت را از مردم جدا کنند تا به آسانی به اهدف شوم خود برسند و بر این کشور اسلامی مسلط شوند .

2- گاه می گویند:
در کجای قرآن و احادیث چیزی به نام روحانیت آمده است؟

جواب این سؤال روشن است .

از آن زمان که قرآن کریم فرمود:

فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (43) نحل -

آنچه را نمی دانید از اهل ذکر (علمای دین) بپرسید.

روحانیت شکل گرفت .

آن روز که فرمود:

وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (122) توبه -

 باید مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند، گروهی در میدان کارزار در برابر دشمن بایستند و گروه دیگری در مدینه احکام دین را یاد بگیرند و به جنگجویان، بعد از بازگشت از میدان نبرد، تعلیم دهند.

علمای دین به عنوان فقیهان معرفی شدند .

آن روز که قرآن می فرمود:

یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ - مجادله آیه 11 -

خداوند مؤمنان و صاحبان علم را درجاتی داده است.

از آن ها به عنوان عالمان یاد نمود .

آن روز که امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه شقشقیه فرمود:

وَ ما اءَخَذَ اللّهُ عَلَى الْعُلَماءِ اءَنْ لا یُقارُّوا عَلى کِظَّهَ ظالِم وَ لا سَغَبِ مَظلُومٍ - نهج البلاغه، خطبه 3 -

خداوند از عالمان پیمان گرفته که در برابر شکم پروری ظالمان و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند.

آن ها علماء نامیده شدند .

همچنین ده ها آیه یا روایت دیگر که از عالمان دینی به عناوین مختلف یاد شده است.

حتی قبل از اسلام نیز علمای دینی در تمام مذاهب جهان رهبری پیروان آن دین را بر عهده داشته اند .

بنابراین علمای دین (روحانیون) همچون طبیبان و مهندسان و سایر علمای علوم دیگر در طول تاریخ در جوامع بشری بوده و هستند و جز بی خبران آن را انکار نمی کنند .

جالب این که هیچ رادع و مانعی در کار نیست که هر کس مایل باشد و استعداد کافی در خود ببیند وارد حوزه ها شود و حداقل بعد از ده سال تحصیل به صورت یک عالم دینی در آید .

3- گاه می گویند: چرا در روحانیت سلسله مراتب است، این را از کلیسا گرفته اید!؟

راستی عجیب است! کدام مرکز علمی در دنیا سراغ دارید که در میان دانش پژوهانش سلسله مراتب نیست؟!

آیا کسی که دو سال در حوزه ها درس خوانده با کسی که سی سال به بحث و تحقیق مشغول است یکسان می باشد؟

حقیقت این است که توسل به این شیوه های بی ارزش حکایت از آن می کند که مساله از جای دیگری دنبال می شود؟

4- گاه می گویند: چرا مردم باید در احکام دینی تقلید کنند؟ تقلید کار میمون است؟!!

گفتن این سخن آن هم در دنیای تخصص ها که هزاران رشته تخصصی وجود دارد و هیچ کس نمی تواند در بیش از دو یا سه رشته صاحب نظر باشد و در بقیه رشته ها باید پیرو و «مقلد» آگاهان و متخصصان آن رشته باشد، راستی حیرت انگیز و شرم آور است .

همه به هنگام بیماری به پزشک مراجعه می کنند و دستورات او را بی کم و کاست به کار می بندند، بنابراین همه میمون هستند؟!!

در اطاق عمل علاوه بر طبیب جراح، گاه چند متخصص حضور دارند، متخصص بیهوشی، متخصص قلب، متخصص دیابت و هر کدام نظر دیگری را محترم شمرده و پیروی می کند، پس همه آن ها . . . هستند؟

همه مجلسیان « مسایل مهم » را قبلا به دست کارشناسان می سپارند و از آن ها نظرخواهی می کنند، آیا همه آن ها ... !!

اگر شی ء مشکوکی پیدا شود همه می گویند دست به آن نزنید تا کارشناس برای خنثی کردن بمب و مواد منفجره بیاید، پس همه ... !!! 

تکرار می کنم توسل به این شیوه های غیر منطقی و مبتذل دلیل روشنی است بر این که این نهال شوم از جای دیگری آب می خورد .

5- و سرانجام می گویند:
چرا علمای دین و مراجع با بازاریان و مردم ارتباط دارند و هزینه های حوزه های علمیه از وجوه شرعیه مردم است؟ آیا این موجه عوام زدگی نخواهد شد؟!

راستی مضحک است که همه جا می گویند « ملاک رای مردم است » و «مردم سالاری دینی افتخار است » ولی در مورد حوزه ها و مراجع که می شود، مردم عوام الناس می شوند و توجه به نظرات آن ها عوام زدگی؟

حقیقت این است که یکی از بزرگترین افتخارات حوزه های علمیه استقلال آن ها از حکومت ها و تکیه بر مردم است .

استقلال حوزه های علمیه از اصول تغییرناپذیر حوزه ها است و در اساسنامه حوزه ها که در سال های اخیر به ثبت رساندیم به آن تصریح شده، ممکن است نهادهای دولتی یا اوقاف گاهی کمک به بنای مدارس دینی کنند، اما اداره حوزه ها فقط با کمک های مردم و به وسیله مراجع دینی بوده و خواهد بود .

حال اگر ناآگاهان هتاک آن را عیب می شمرند، ما این عیب را می پذیریم .

نمی دانم چرا گروه های سیاسی این افراد هتاک را از خود دور نمی کنند؟! چرا دستگاه قضایی، در برابر این همه اهانت به دین و روحانیت و مردم سکوت اختیار کرده است؟!


از بیانات حضرت آیت الله مکارم شیرازی
در درس نهج البلاغه

استفاده غیر عبادى از مسجد:


خوابیدن در مسجد

183-خوابیدن در مسجد مکروه است مگر در حال ناچارى (1) .


نماز بر میت

184-خواندن نماز میت در مساجد مکروه است،ولى در مسجد الحرام مکروه نیست (2) .


دفن میت

185-دفن میت در مسجد،اگر ضرر به مسلمانان باشد یا مزاحم نمازشان باشد،جایز نیست، بلکه مطلقاً دفن میت در مسجد جایز نیست (3) .

186-س:آیا جایز است که وصیت کنم پس ازمرگ در مسجد محل که در آن زحمت زیادى کشیده ام مرا دفن کنند،چون بسیار دوست دارم در این مسجددفن شوم،در حیاط مسجد یا شبستان؟

ج-اگر هنگام اجراء صیغه وقف،دفن میت استثناء نشده باشد دفن میت در آن جایز نیست و وصیت شما در این مورد اعتبارى ندارد (4) - آیت الله خامنه اى دامت برکاته -


برگزارى مجالس سوگوارى و فاتحه

187-اگر مسجد را براى عزادارى چادر بزنند و فرش کنند و پارچه سیاه نصب کنند و وسائل چاى و پذیرایى به مسجد ببرند،در صورتى که این کارها به مسجدضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشکال ندارد (5) .

188-س:تشکیل مجلس فاتحه و ترحیم،درمسجد،چه صورت دارد؟

ج-اگر مانع از نماز نباشد مانعى ندارد (6) - آیت الله گلپایگانى قدس سره -


برگزارى مجلس شادى

189-س:اینجانب قصد دارم طبق سنت صدراسلام مجلس عروسى و ولیمه ازدواج پسرم را با حفظ تمام شعائر مذهبى در مسجد برگزار نمایم.استدعا دارم نظر شریف را در این مورد مرقوم فرمائید.

ج-برگزار نمودن مجلس عروسى درمسجد،در صدر اسلام به صورت یک سنت،معلوم نیست و بهتر این است که اینگونه مجالس را در منازل خود تشکیل دهید ونسبت به مسجد اگر مزاحمت با نمازگزاران باشد حرام و الا سزاوار نیست،زیرا مناسب وضع مسجد نیست و هتک است (7) - آیت الله گلپایگانى قدس سره -

190-س:در برخى مناطق،بویژه در روستاها،مجالس عروسى را در مساجد بر پا مى کنند، یعنى مجلس رقص و غنا را در خانه برگزار مى کنند ولى نهاریا شام را در مسجد مى دهند،آیا این کار شرعا جایزاست یا نه؟

ج-غذا دادن به میهمانان،در مسجد،به خودى خود اشکال ندارد ولى بر پا کردن مجالس عروسى در مساجد مخالف جایگاه اسلامى مسجد است و جایزنمى باشد و ارتکاب محرمات شرعى ازقبیل غنا و موسیقى لهوى مطرب،حرام است مطلقا (8) - آیت الله خامنه اى دامت برکاته -


درس و بحث

191-س:آیا از صحن و ایوان مسجد مى توان براى توجیه فکرى و فرهنگى و اعتقادى و دروس نظامى به جوانان استفاده کرد،با توجه به اینکه جا براى این امور،کم است و از ایوان مسجد هم استفاده دیگرى نمى شود؟

ج-این امور تابع کیفیت وقف صحن و ایوان مسجد است و در این خصوص لازم است نظر امام جماعت و هیئت امناى مسجد راجویا شوید.یاد آورى مى شود که راهنمایى جوانان و تشکیل کلاسهاى دروس دینى باموافقت امام جماعت و هیئت امناى مسجد،امرى است مطلوب و پسندیده (9) - آیت الله خامنه اى دامت برکاته -

192-س:در مسجدى که نماز اقامه مى شود،بخشى از آن مختص به بانوان است و گاهى در این مسجد درس گفته مى شود و هنگام درس و بحث،بانوان از مسجد خارج مى شوند و این درس مانع نماز بانوان است آیا درسى که مانع نماز آنان است اشکال دارد یا نه؟

ج-مانع شدن از نماز خواندن نمازگزاران در مسجد جایز نیست،خواه نمازگزارمرد باشد یا زن (10) - آیت الله گلپایگانى قدس سره -


شعر خوانى

193-خواندن شعرى که نصیحت و مانند آن نباشددر مسجد مکروه است (11) .


ورزش

194-س:آیا تمرینات ورزشى در مسجد محله یاخوابیدن در آن یا مسجد دیگر جایز است؟

ج-مسجد مکان ورزش نیست و خوابیدن در مسجد مکروه است (12) - آیت الله خامنه اى دامت برکاته -


نمایش فیلم

195-س:آیا نمایش فیلمهاى سینمایى که ازسوى وزارت ارشاد اسلامى مجوز دارد در مسجد براى کسانى که در جلسات قرآن شرکت مى کنند،شرعا اشکال دارد؟

ج-جایز نیست مسجد را به مکان نمایش فیلمهاى سینمایى تبدیل کنند ولى نمایش فیلم در وقت نیاز با هماهنگى امام جماعت مسجد مانع ندارد (13) - آیت الله خامنه اى دامت برکاته -


کتابخانه و اتاق بسیج

196-س:اشغال کردن مسجد به اینکه مقدارى ازمسجد را کتابخانه کنند یا اینکه براى غیر نماز اجتماع کنند در مسجد، به طورى که مزاحم مصلین(نمازگزاران)باشند چه صورتى دارد؟

ج-کتابخانه کردن مقدارى از مسجد و مزاحمت نمازگزاران جایز نیست(اگر قبل از آنکه زمین وقف مسجد شود قسمتى را کتابخانه و قسمتى را مسجد بسازند اشکال ندارد، ولى پس از آنکه وقف مسجد شد،تغییر آن جایز نیست.)ولى مى توانند تعدادى کتاب بدون مزاحمت مصلین در مسجد قرار دهند (14) .

197-س:آیا مى شود قسمتى از مسجد را که هیچگونه استفاده اى از آن نمى شود براى شوراى همیارى که هیچ جایى براى جلسات شورا ندارند،اختصاص داد یا نه؟

ج-اختصاص دادن قسمتى از مسجد به امور شورا جایز نیست (15) .

198-س:آیا در قسمت پشت بام مسجد،مى توان ساختمانى به عنوان کتابخانه ساخت و مورداستفاده قرار داد یا نه؟

ج-نمى شود (16) .

- آیت الله گلپایگانى قدس سره -


استفاده از وضوخانه مسجد

199-کسى که نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند،اگر نداند حوض یا وضوخانه آن را براى همه مردم وقف کرده اند یا براى کسانى که در آن جا نمازمى خوانند،نمى تواند از حوض یا وضوخانه آن مسجدوضو بگیرد.ولى اگر معمولا کسانى هم که نمى خواهنددر آنجا نماز بخوانند وضو مى گیرند،مى تواند در آنجا وضو بگیرد (17) .

200-اگر طهارتخانه مسجد،تنها براى استفاده نمازگزاران آن مسجد وقف شده باشد،استفاده کسانى که نمى خواهند در آن مسجد نماز بخوانند،حرام است.

ولى اگر ندانند که براى استفاده همه مردم وقف شده یافقط نمازگزاران همان مسجد،حکم مساله قبل رادارد (18) .

201-س:آیا استفاده شخصى آنهم به مقدار کم،از آب مخصوص وضو در مساجد،مثلا مغازه داران محل براى نوشیدن یا درست کردن چاى یا براى ماشین،با توجه به اینکه چنین مسجدى واقف مشخص ندارد که از این کار منع کند،چه حکمى دارد؟

ج-اگر معلوم نباشد که آب،تنها وقف وضوى نمازگزاران است و عرف مردم آن محل و رهگذران از مثل این آب استفاده مى کنند،اشکال ندارد هر چند احتیاط دراین موارد مطلوب است (19) .[یعنى بهتر است پرهیز کنند و استفاده نکنند.] - آیت الله خامنه اى دامت برکاته -

پى نوشتها:

1-توضیح المسائل،م 913.

2-توضیح المسائل،م 612.

3-توضیح المسائل،م 622.

4-اجوبة الاستفتائات،ج 1،ص 125،س 418.

5-توضیح المسائل،م 907.

6-مجمع المسائل،ج 1،ص 137،س 40.

7-مجمع المسائل،ج 1،ص 136،س 35.

8-اجوبة الاستفتائات،ج 1،ص 120،س 406.

9-اجوبة الاستفتائات،ج 1،ص 120،س 405.

10-مجمع المسائل،ج 1،ص 135،س 33.

11-توضیح المسائل،م 914.

12-اجوبة الاستفتائات،ج 1،ص 119،س 404.

13-همان،ص 122،س 409.

14-استفتائات،ج 2،ص 346،س 31.

15-همان،س 30.

16-مجمع المسائل،ج 1،ص 142،س 59.

17-توضیح المسائل،م 269.

18-همان و توضیح المسائل،م 64.

19-اجوبة الاستفتائات،ج 1،ص 124،س 415.


منبع:

احکام مسجد

محمد حسین فلاح زاده

________________________________________________________________________________________


از مطالب قبلب وبلاگ متناسب با بحث:


برخی مداحان می گویند کف زدن دارای ثواب است و هر چه بهتر و محکمتر کف بزنید ثواب بیشتری می برید و اساسا این گونه حرکات مانند کف زدن و رقص اگر برای اهل بیت علیهم السلام باشد اشکال ندارد. آیا بر این گونه اعمال اگر برای اهل بیت علیهم السلام انجام شد ثواب مترتب می شود؟!

حضرت آیت ا... فاضل لنکرانی:

به طور کلی کف زدن در مساجد و حسینیه ها و اماکن مقدس به هر عنوان که باشد جایز نیست و در غیر آن هم با توجه به اینکه در طول تاریخ اسلام و تشیع، شعار مسلمانان ذکر صلوات بوده است، خصوصا در مجالسی که به نام و یاد ائمه تشکیل شده، لذا مناسب است مسلمانان احساسات و علائق مذهبی خویش را با فرستادن صلوات ابراز دارند. (جامع المسائل 1/486)

حضرت آیت ا... صافی گلپایگانی:

واضح است کسی که چنین امری را اظهار می دارد لاابالی است و یا جاهل و این گونه اشخاص بدعت گذار محسوب می شوند. صحت و یا فساد عمل و یا ثواب داشتن و نداشتن آن را باید مجتهد جامع الشرایط بفرماید.

حضرت آیت ا... تبریزی:

کف زدن و رقص با مجالس معصومین علیهم السلام مناسبت ندارد و لازم است در این مجالس ترک شود، مجالس معصومین علیهم السلام باید طوری باشد که مردم را به یاد خداوند متعال بیندازد و فضایل و سفارش های معصومین علیهم السلام را برای مردم بیان کنند نه اینکه العیاذ بالله در آن کار حرام انجام شود یا کاری که موجب غافل شدن مردم از خداوند شود که در این صورت ثوابی بر آن مترتب نمی شود.

حضرت آیت ا... بهجت:

شایسته مجالس اهل بیت علیهم السلام نیست، بلکه اگر به حد لهو برسد یا هتک مکان یا معصوم باشد باید اجتناب شود.

حضرت آیت ا... مظاهری:

این گونه کارها حرام است و موجب غضب اهل بیت علیهم السلام است.


منبع:

فرهنگ اسلام ، 80


پرسش: کف زدن در مجالس اعیاد برای بزرگداشت اهل بیت (علیهم السلام) در غیر حسینیه و مسجد اگر موجب وهن ائمه (علیهم السلام) نباشد چه حکمی دارد؟

پاسخ: اشکال ندارد ولی سزاوار نیست جای صلوات را بگیرد. سایت آیت الله سیستانی

پرسش: آیا دست زدن هماهنگ و مرتّب، یا نامرتّب، در مجالس مولودى ائمّه اطهار(علیهم السلام) جایز است؟ آیا با احترام و قداست این مجالس سازگار است؟ شرکت در این مجالس، که جهت اظهار شادى به دست زدن مشغول مى شوند، چه حکمى دارد؟
جواب: کف زدن مانعى ندارد; امّا در مساجد و حسینیّه ها باید ترک شود. سایت آیت الله مکارم



چهار شنبه 13 خرداد 1394 - 13:15:11
العالم - خاندان آل سعود که در تخریب آثار تاریخ چهارده قرن پیش اسلام هیچ تردیدی به خود راه نداده است اکنون با بازسازی کاخ های اجداد ش درپی زنده نگه داشتن تاریخ خود و فرقه وهابیت است!!

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، روزنامه السفیر به نقل از نیویورک تایمز خاطرنشان کرد، اجداد خاندان سلطنتی آل سعود بیش از 250 سال پیش با محمد بن عبدالوهاب برای سیطره بر عربستان هم پیمان شدند و با اعلام جهاد علیه مخالفان فرقه وهابیت هر مخالفی را از جلوی پای خود برداشتند و بیشتر شبه جزیره عربستان را به سیطره خود درآوردند. 

ائتلاف سعودی ها و محمد بن عبدالوهاب زمینه ساز تشکیل نظام حاکم آل سعود شد و این نظام در چند سال گذشته با کمک درآمدهای نفتی فرقه افراطی وهابیت را به بزرگترین فرقه در جهان اسلام تبدیل کرد و عربستان که مهد وهابیت است، هم اکنون به محل گردشگری تبدیل شده است. 

صدها کارگر هم اکنون کاخ های گِلی اجداد آل سعود را در منطقه الدرعیه در نزدیکی ریاض پایتخت عربستان بازسازی می کنند!! و موزه هایی برای زنده نگه داشتن تاریخ آل سعود می سازند!! و در نزدیکی این کاخ ها نیز مدرسه ای شکیل برای نشر افکار محمد بن عبدالوهاب احداث می شود!!

سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان دستور بازسازی کاخ های اجداد خود را صادر کرده است و می خواهد این کاخ ها را به اماکن سیاحتی تبدیل کند و با این کار تاریخ آل سعود را زنده نگه دارد.

به گفته یکی از پیمانکاران که نام خود را فاش نکرد؛ پیش بینی می شود که بازسازی کاخ های آل سعود 2 سال طول بکشد و هزینه اش نزدیک به 500 میلیون دلار شود.   

به ادعای "عبدالله الرکبان" عضو کمیته توسعه شهر ریاض و مکلف به بازسازی کاخ های آل سعود؛ مردم عربستان باید بدانند که نظام کشورشان براساس افکار و عقاید درست شیخ محمد بن عبدالوهاب تشکیل شده است ولی مورخان و علمای دینی برخلاف ادعای این مسئول عربستانی معتقدند که شیخ عبدالوهاب نَه تنها افکار و عقاید درستی نداشت بلکه برای آرای دیگران نیز ارزشی قائل نبود.

" دیوید کامِنز " استاد تاریخ دانشگاه دیکینسِن که کتابی درباره وهابیت نوشته است، می گوید: شیخ محمد بن عبدالوهاب آرای هیچیک از مخالفان فرقه خود را نمی پذیرفت و هر فردی که با افکار شیخ عبدالوهاب مخالفت می کرد، یا مجبور به پذیرفتن افکار این شیخ می شد! یا اینکه باید در هر لحظه منتظر حمله طرفدارانش می بود!!

اجداد آل سعود پس از سیطره بر مکه مکرمه و مدینه منوره اولین نظام حکومتی را در منطقه الدرعیه تشکیل دادند ولی امپراتوری عثمانی بساط حکومت آنها را به طور کلی برچید و سرانجام ملک عبدالعزیز بن آل سعود با همدستی نوادگان شیخ محمد بن عبدالوهاب نظام حکومتی دیگری را در سال 1932 پایه گذاری کرد که این نظام تا به امروز قدرت و ثروت عربستان را به انحصار خود درآورده است. 

شیخ عبدالوهاب مدعی است که قبور انبیا، اولیا و بزرگان دینی باید تخریب شود زیرا هیچ فرد و چیزی به غیر از خدا نباید مقدس شمرده شود و با برگزاری اعیاد دینی نیز مخالف بود.

نظام آل سعود که با برگزاری اعیاد دینی مخالفت می کند و تاکنون بسیاری از اماکن مذهبی و تاریخی را تخریب کرده است، اینک برای زنده نگه داشتن تاریخ خود کاخ های پیشینیان خویش را بازسازی می کند و موزه هایی برای نگه داشتن اشیای برجای مانده از آنها می سازد و مدرسه ای به نام مؤسسه عبدالوهاب برای انتشار افکار و عقاید گمراه و منحرف محمد بن عبدالوهاب احداث می کند.


سهم من ؛ سهم خدا

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۲۶ ب.ظ

گفتگوی «کسب‌وکار» با فریبا معصومی؛ معلول کارآفرین

 

خدا سهمش را فراموش نمی‌کند

 بین پوچ و هدفمند دیدن زندگی مرز باریکی است که همه ما گاهی روی آن قرار گرفته‌ایم. اینگونه مواقع نیازمند آیه‌ای از عظمت و شکوه انسان هستیم که در تلالو روشنای آن مفهوم حقیقی زندگی را بازیابیم ودر عمق تاریک ناامیدی مدفون نشویم. بعدازظهر داغ سیزدهم خردادماه 1394 به دیدار یکی از این آیه‌ها رفتیم و دقایقی با او به گفتگو نشستیم.

مجتبی کاوه

 فریبا معصومی، معلول کارآفرین فومنی با گفتار و کردارش مسیری پیش‌روی ما ترسیم می‌کند که در آن، نقص عضو دستاویزی برای بیکاری، وابستگی و پوچی نیست. این زن با نحوه نگاهش به زندگی و با عملکردش، ایمانی را به نمایش می‌گذارد که نیاز همیشگی انسان‌هاست.

چگونه باوجود معلولیت وارد عرصه کار و کارآفرینی شدید؟

معلولیت من مادرزاد و علت آن بیماری راشیتیسم و پوکی استخوان است. احتمالا به‌دلیل داروهایی که مادرم در زمان بارداری مصرف کرده، این عارضه برایم پیش آمده است. از همان دوران نوجوانی و وقتی کمی خودم را شناختم، متوجه شدم به‌دلیل معلولیتم نمی‌توانم خیلی از کارها را انجام دهم. به این فکر کردم که خدا مرا با این وضعیت خلق کرده و با مهربانی بی‌حد و مرزش به من حق زندگی داده پس حتما در وجود من توانایی‌هایی برای جبران معلولیتم قرار داده است. این شد که به‌دنبال کشف توانایی‌هایم بودم و استعدادم در کارهای هنری و بافتنی با کاموا را کشف کردم. در سایر رشته‌ها مثل پولک‌دوزی، عروسک‌سازی، نقاشی، گل‌سازی و... هم کار می‌کنم و از طریق همین کار به خودکفایی مالی رسیدم و حتی شاگرد گرفتم، آموزش دادم و کارآفرینی کردم.

بافتن با یک میله بافتنی چطور به ذهنتان خطور کرد؟

همانطور که می‌بینید معلولیت من به‌صورتی است که باید به‌صورت خوابیده کار کنم و معلولیت حتی اجازه نمی‌دهد به‌راحتی از هر دو دستم همزمان استفاده کنم. این بود که خدا خلاقیتم را شکوفا کرد و سر یک میله بافتنی را دو شاخه کردم و توانستم راحت‌تر کار کنم. در‌واقع این میله بافتنی مخصوص خودم و اختراع خودم است(می‌خندد). قبل از آن مجبور بودم از دهانم هم برای بافتن کمک بگیرم که با این ابزار، سرعت و کیفیت کارم خیلی بهتر شد.

کار بافتن با کاموا و میله بافتنی و طرح انداختن و دیگر کارها را چطور یاد گرفتید؟

باورش سخت است اما من هیچ استادی برای آموزشم نداشتم. بافتن ساده را در دوران کودکی با نگاه کردن به دست کسانی که بافتنی می‌بافتند، یاد گرفتم. بقیه کارها مثل طرح انداختن و طراحی انواع لباس کاموایی بچه‌گانه، انواع شال و انواع عروسک‌های کاموایی را در ذهنم انجام می‌دهم و بعد هم می‌بافم. توضیح این کار برای شما که می‌خواهید با کلمات روش کار مرا به خوانندگان روزنامه منتقل کنید سخت است اما اگر بخواهید بافتنی یاد بگیرید، مثل شاگردان زیادی که از من کار یاد گرفته‌اند، می‌توانم به شما هم یاد بدهم، به‌شرطی که تنبلی نکنید (خانم معصومی با گفتن این حرف می‌خندد).

یادتان هست نخستین کاری که فروختید چه بود و آن را چند فروختید؟

خاطره نخستین کاری که فروختم، برایم خیلی ارزشمند است و این اتفاق همچون یکی از دریچه‌هایی بود که خداوند از نعمت‌های بی‌کرانش به روی من باز کرد و نشانم داد که این هنری که در وجود من به ودیعه گذاشته ارزش افزوده مالی دارد. به همین دلیل کاملا آن کار را یادم هست. یک جفت دستگیره با طرح تخم‌مرغ نیمرو بود و آن را به خواهر دوستم به قیمت 1000 تومان فروختم. آن روز نخستین دشتم را از کسب‌وکارم گرفتم و فهمیدم می‌توانم از این راه از نظر مالی خودکفا باشم. هنوز هم از یادآوری این معجزه انرژی می‌گیرم و سرشار از حس شکرگزاری از خداوند می‌شوم.

چطور از فروش کارها به‌صورت تکی و به آشناها به اینجا رسیدید که نمایشگاه برگزار می‌کنید و کارهایتان را به عموم عرضه می‌کنید؟

از فروش کارهایم به مشتری‌های آشنا و در و همسایه به‌تدریج اعتمادبه‌نفس پیدا کردم و فهمیدم کارهایم کیفیت دارند و مشتری‌پسند هستند. فقط به سرمایه اولیه نیاز داشتم که کاموا و ملزومات بیشتری بخرم و کارگاه راه‌اندازی کنم. این سرمایه را فردی خیر در مشهد به من وام داد. مسافرت مشهد را هم به‌عنوان معلولی که کارآفرین است، سازمان بهزیستی به من جایزه داده بود. درواقع گشایش در کسب‌وکار و شکوفایی کارم را بعد از لطف خداوند مدیون برکت زیارت آقا امام‌رضا(ع) هستم. وقتی تولیدات خودم و شاگردانم بیشتر شد، توانستم عرضه را بالا ببرم و در نمایشگاه‌ها، دست‌بافته‌های کاموایی و سایر کارها را به مردم مستقیما عرضه کنم.

استقبال مردم از کارهای شما چطور است؟

استقبال همیشه یکسان نیست. بعضی اوقات استقبال خوب است و کارها به‌سرعت فروش می‌رود و بعضی وقت‌ها کسب‌وکار کساد می‌شود و حتی اگر من برقصم هم کسی کارها را نمی‌خرد(می‌خندد). ببینید! سهم من این است که کار کنم، تلاش کنم، نمایشگاه برگزار کنم، کارم را به مشتریان معرفی کنم، از کاموا و ملزومات با کیفیت استفاده کنم، از طرح‌های زیبا و خلاقانه استفاده کنم که مشتری را جذب کند. این‌ها سهم من است. فروش رفتن و نرفتن دیگر سهم من نیست و سهم خداوند است. خدا سهمش را فراموش نمی‌کند. تا امروز که خدا روزی‌رسان بوده و سهم خودش را به‌خوبی انجام داده است. من با فروش همین کارها آرزوی دیرین مادرم را برآورده کردم و برایش خانه ساختم.

اگر افرادی که بیکار و ناامید هستند – مخصوصا خانم‌ها - این مصاحبه را بخوانند، دوست دارید به آن‌ها چه بگویید؟

دوست دارم به آن‌ها بگویم شما چه مرد هستید چه زن، چه سالم و چه معلول، بچه‌های خداوند هستید. برای بچه‌های خدا ناامیدی و وابستگی به غیرخدا معنا ندارد. خدایی که فریبا معصومی را با معلولیتش در روستای دورافتاده و محروم گیلان فراموش نکرد، شما را هم فراموش نکرده است. برای خودکفایی و زندگی شرافتمندانه قدم ‌بردارید و ببینید که خدا چطور مشکلات را از جلویتان برمی‌دارد و راه‌ها را برای شما هموار می‌کند.


طرحی زیبا در مسکو : مسجد سفارشی سیّار

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۲۴ ب.ظ


مسجد سیار در خیابانهای مسکو


به همین زودی مسلمانان مسکو قادر خواهند بود علاوه بر اندک مساجد ثابت شهر ، از مساجد سیار هم بهره گیرند!!


مسجد سیار عبارت است از: یک اتوبوس مجهز که در آن وضوخانه و یک نمازخانه کوچک شش هفت نفره پیش بینی شده و هر مسلمانی از هرجای روسیه می تواند آن را از طریق اینترنت! سفارش دهد!


متذکر می شود استفاده از این مسجد رایگان بوده و انگیزه این طرح ، کمبود مسجد برای جمعیت یک میلیونی مسلمانان مسکو اعلام شده است.


برگرفته از:

روسیا الیوم


گرامافون بدون صفحه !

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۳ ق.ظ

حاج داوود کریمی:

جوان بودم و شاگردِ تراشکار و باشگاهِ کُشتی می‌رفتم و مذهبی هم بودم و چهارشنبه‌ها به مسجدِ جلیلی پایِ منبرِ آقایِ مهدویِ کنی.

در عینِ حال جوان بودم و گرامافونی در پُشتِ پنجره یکی از مغازه‌های لاله‌زار دلم را بُرده بود. تا اینکه دل به دریا زدم و خریدم‌اش و چون پولِ کافی نداشتم قسطی و بدونِ صفحه موسیقی البته! بعد شک کردم که نکند همین قدرش هم گناه است؟!

رفتم خدمت آقای مهدوی به پُرسشِ شرعی. که بلافاصله گفتند: خریدِ ادواتِ موسیقی بایّ نحوٍ کان حرام است. عرض کردم: به‌خُدا برای قشنگی‌اش خریدم حاج‌آقا! استفاده‌اش که نمی‌کنم! فرمودند: نگهداری‌اش هم حرام است. گفتم: خیلی خوب، پس‌اش می‌دهم. فرمودند: فروش‌اش هم حرام است! گفتم: ای بابا! پس مجانی می‌دهم‌اش به کسی! فرمودند: هدیه دادن‌اش هم حرام است. دیگر واقعا کم آورده بودم. با دلی خونین و دماغی سوخته گرامافونِ بخت برگشته را شکستم در حالیکه تا ماه‌ها از همان چندرغاز حقوق شاگرد تراشکاری قسط‌ش را می‌دادم.

گذشت... تا انقلاب شُد. و یک زمانی من فرمانده سپاهِ تهران شدم و حاج‌آقای مهدوی کنی از مقاماتِ کشور. روزی باید برای گزارشی فوری خدمت‌شان می‌رسیدم و در مراسمی و نشسته در ردیفِ جلویِ تالار وحدت پیدایشان کردم. آن‌بالا و رویِ سن اهالی موسیقی و دامب‌ودومب قطعه پروپیمانی را به جهتِ یکی از مناسبت‌ها اجرا می‌کردند. هاج و واج رفتم جلو... و آهسته کنارِ گوش‌شان پرسیدم: حاج‌آقا! یعنی همه مُشکلِ اسلام مُنحصر به این گرامافونِ بدونِ صفحه ما بود؟


منبع:

تابناک از فیس بوک حسین دهباشی


رقم الخبر: 77624التاریخ: 1394/3/15 17:32
استطلاع «اسرائیلی» بین المواطنین السعودیین: الغالبیة تدعم التطبیع مع «إسرائیل» وإیران العدو الأول


نتیجه نظرسنجی تلفنی از عربستانی ها (توسط مؤسسه ای اسرائیلی):


دشمن شماره یک: ایران با 53%

دشمن شماره دو: داعش با 22%

دشمن شماره سه: اسرائیل با 18%


24% هم خواهان اتحاد اسرائیل و عربستان ، بر علیه ایران شده اند!


منبع:

الوفاق

راه نجــــــــــــــــات در این تصویر است ...

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۲۲ ق.ظ

شیعـــــه و سنــــی که دســـــت به دســـت هـــــم بدهند ، دیگر چیـــزی به نام داعـــــش وجـــود نخواهـــــد داشت!

خدای مؤنّث !!!

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۹ ق.ظ

گروه زنان مسیحی در انگلیس: از این پس خدا را باید با ضمیر مونث خطاب کرد!

شفقنا:

 یک گروه مسیحی از زنان انگلیسی خواستار صداکردن خداوند با ضمیر مونث شده است.

به گزارش راشاتودی، این گروه از زنان مسیحی در کلیسای انگلیس می گویند:

خطاب کردن خداوند با ضمیر مردانه دیگر بس است و باید خدا را زنانه صدا کرد!! 

این گروه اعلام کرده از این پس خداوند را با ضمیر مردانه HE خطاب نمی کنند بلکه با ضمیر زنانه SHE صدا خواهند کرد!!

این گروه اعلام کرده قرون متمادی است که صفات و زبان مردانه حول نام خداوند متمرکز شده و دیگر باید خدا را زنانه صدا کرد!

درخواست این گروه زنانه مسیحی در انگلیس که با نام گروه واچ ( زنان و کلیسا) شناخته می شود درحالی بیان می شود که کلیسای این کشور اوایل امسال اسقف شدن زنان را نیز تائید کرد.

روو جودی استوول از مسئولان گروه واچ می گوید ما قصد داریم صفات اختصاصی مردانه برای خداوند را دور بریزیم!!

او گفته آموزه های مسیحیت ارتدوکس می گوید خداوند جنسیت ندارد و در زنانگی و مردانگی در رفت و آمد است و فراتر از جنسیت است؛ پس وقتی خداوند را با ضمیر مردانه خطاب قرار می دهیم تمام ویژگی های مردانه به ذهن متبادر می شود و این خواست ما نیست. او با اشاره به اسقف شدن زنان و تاثیر این اتفاق بر خواسته های این گروه اظهار امیدوار کرده اولین اقدام اسقف های زن در انگلیس برداشتن صفت ها و ضمایر مردانه از روی اسم خداوندباشد.

______________________________________________________________________________________

______________________________________________________________________________________


کسی نیست به اینها بگوید: اینجا که جای دعوای زن و مردی نیست ،کتمان کنیم یا نه ، برتری نیروی مردانه بر زنانه از مسلمات است، و خواندن خداوند قادر مطلق به آن مناسب تر است تا زنی که مثل مرد نیست! وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى(36) آل عمران -


خداوند در آیه شریفه إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطَانًا مَرِیدًا (117) نساء - از بتهای کم اثر تعبیر به اناث فرموده است! و گفته:

آنها غیر از خدا تنها اناث - بتهائى راکه اثرى ندارند -  میخوانند و (یا) فقط شیطان سرکش و ویرانگر را مى خوانند.


و نیز گله مند است از اینکه حتی فرشتگان او را دختر بخوانند به همان جهت که به نوعی القا کننده ضعف و ناتوانی او و فرشتگان اوست!


أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى (21) تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى (22) إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآَبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى (23) سوره نجم -

21 - آیا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟ (در حالى که به زعم شما دختران کم ارزش تر از پسرانند).

22 - در این صورت این تقسیمى است غیر عادلانه !

23 - اینها فقط نامهائى است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشته اید (نامهائى بى محتوا و اسمهائى است بى مسمى !) و هرگـز خداوند دلیل و حجتى بر آن نازل نکرده ، آنان فقط از گمانهاى بى اساس و هواى نفس پیروى مى کنند در حالى که هدایت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است .


کاش ضمایر و افعالی می داشتیم ، نه مردانه نه زنانه!

آن وقت می شد خدا را آنچنانی که شایسته اش هست صدا زد :

... لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (11) شوری -


اما حالا که نیست ، فارغ از احساسات مردانه و زنانه ، کدام ضمایر و افعال مناسب تر با خداست؟؟؟!!


بعلاوه شما که مسیحی هستید چطور می شود به خدای پدر معتقد باشید و ضمایرش را مؤنث بکار گیرید؟!!!

مگر آنچنانی که مردانی از فرهنگ شما تغییر جنسیتی داده و انوثیت را برگزیده اند ، خدایتان را هم تغییر جنسیت بدهید و خدای مادرش کنید!!!


الجمعة 5 یونیو 2015 - 13:07 بتوقیت غرینتش

 جاده مرگ

جاده ی 70 کیلومتری « لاباز ؛ کوریکو » در بولیوی که سالانه جان 500 نفر را می گیرد در سال 2006 به عنوان خطرناک ترین جاده جهان معرفی شد.

علی رغم این خطرات گردشگران زیادی از این جاده دیدن می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برگرفته از العالم عربی

دوستی پایدار

جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۹ ب.ظ

الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ (67) زخرف -

دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند مگر پرهیزگاران.


این آیه توصیفى از صحنه هاى قیامت است روز از هم گسستن پیوندهاى دوستى ، مگر پیوندهائى که براى خدا و به نام خدا برقرار شده است .

تبدیل شدن اینگونه دوستیها به عداوت در آن روز طبیعى است ، چرا که هر کدام از آنها دیگرى را عامل بدبختى و بیچارگى خود مى شمرد:

 تو بودى که این راه را به من نشان دادى و مرا به سوى آن دعوت کردى ، تو بودى که دنیا را در نظر من زینت دادى و مرا به آن تشویق نمودى ، آرى تو بودى که مرا غرق غفلت و غرور ساختى و از سرنوشتم بیخبر کردى! - هر یک از آنها به دیگرى اینگونه مطالب را مى گوید -

تنها پـرهیزگارانند که پیوند دوستى آنها جاودانى است ، چرا که بر محور ارزشهاى جاودانى دور مى زند، و نتایج پربارش در قیامت آشکارتر مى شود و آن را استحکام بیشترى مى بخشد.

طبیعى است که دوستان در امور زندگى کمک یکدیگرند اگر دوستى بر اساس شر و فساد باشد شریک در جرم یکدیگرند، و اگر بر اساس خیر و صلاح باشد شریک در پـاداش یکدیـگـر مى باشند، بنابراین جاى تعجب نیست که دوستى از قسم اول در آنجا تبدیل به دشمنى گردد، و از قسم دوم به دوستى محکمتر.

امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید:

ألا کل خلة کانت فى الدنیا فى غیر الله عز و جل فانها تصیر عداوة یوم القیامة :

(بدانید هر دوستى که در دنیا براى خاطر خدا نباشد ، در قیامت تبدیل به عداوت و دشمنى مى گردد).


منبع:

تفسیر نمونه


||| هنر کاردستی با بادکنک |||

جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۵۵ ب.ظ


سر بریده در دستان کودکان !

جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۵۱ ب.ظ
سربریدن سرباز لیبیایی مقابل کودکان + عکس

پنج شنبه 14 خرداد 1394 - 21:3:25
عناصر گروه تروریستی داعش یک سرباز اسیر لیبیایی را مقابل چشم کودکان سربریدند.

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، این اقدام تروریستی مقابل چشم کودکان در شهر "درنه" روی داد.
عناصر داعش در اکتبر 2014 این شهر را تحت کنترل گرفتند.
منابع رسانه‌ای با معرفی این سرباز به نام "عبدالنبی شرجاوی" تأکید کردند که عناصر داعش پس از پوشاندن لباس نارنجی، او را مقابل کودکانی که برخی از آنان کمتر از 8 سال سن دارند، سربریدند. 
روزنامه "دیلی میل" چاپ انگلیس خاطرنشان کرد که عناصر داعش پس از سربریدن این سرباز لیبیایی به هدف آموزش کودکان به آنان اجازه دادند سر بریده آن سرباز را به دست بگیرند.

 

 


دیدگاه علماء و دانشمندان شیعه در مورد امکان تشرف به محضر حضرت حجت(ع):

1 ـ مرحوم سید مرتضى (قدس سره) مى فرماید:

«إنّا غیر قاطعین على أنّ الإمام(علیه السلام) لا یصل إلیه أحد ولایلقاه بشر، فهذا أمر غیر معلوم ولا سبیل إلى القطع علیه

ما قطع نداریم که در زمان غیبت، کسى امام (علیه السلام) را زیارت نکند. زیرا موضوع عدم تشرّف به حضور حضرت، روشن نیست و راهى نیست که انسان به آن قطع پیدا کند».

در این مورد چنین ایراد شده که اگر سبب غیبت و استتار حضرت، ترس و خوف از ستمگران است، پس باید حضرت براى دوستان و شیعیان خودشان که خوفى از ناحیه آنان براى حضرتش نیست، ظاهر باشد.

مرحوم سید مرتضى(قدس سره) در ضمن جواب هایى که از این ایراد داده است، مى فرماید:

«إنّه غیر ممتنع أن یکون الإمام(علیه السلام) یظهر لبعض أولیائه ممّن لایخشى من جهته شیئاً من أسباب الخوف، فإنّ هذا ممّا لا یمکن القطع على ارتفاعه وامتناعه و إنّما یعلم کلّ واحد من شیعته حال نفسه ولاسبیل له إلى العلم بحال غیره

هیچ مانعى ندارد که امام (علیه السلام) براى بعضى از دوستان خود که ترسى از جانب آنان نباشد، ظاهر شود. زیرا امکان چنین زیارتى، چیزى نیست که بتوان قطع و یقین به امتناع آن پیدا کرد و هر کدام از شیعیان، به حال خود آگاه است و کسى را راهى به سوى آگاهى از حال دیگران نیست» [ یعنى ممکن است افراد به زیارت حضرت موفق شوند و ما ندانیم ]

2 ـ شیخ طوسى(قدس سره) در این مورد مى فرماید:

«الأعداء وإن حالوا بینه و بین الظهور على وجه التصرّف و التدبیر، فلم یحولوا بینه و بین لقاء من شاء من أولیائه على سبیل الاختصاص

گر چه دشمنان ـ اسلام ـ مانع ظهور و تصرّف و تدبیر امام زمان (علیه السلام) شده اند، لکن نتوانستند مانع شوند!! از این که بعضى از دوستان آن حضرت به طور اختصاصى شرفیاب حضور آن جناب گردند».

در سخنى دیگر، این عالم فرزانه جهان اسلام و تشیّع مى فرماید:

«لایجب القطع على استتاره عن جمیع أولیائه

بر معتقدین به امامت آن حضرت، واجب نیست که اعتقاد داشته باشند آن بزرگوار از تمام دوستانش پنهان و مخفى است».

همچنین در مسأله غیبت، شیخ طوسى(رحمه الله) مى فرماید:

«نحن نجوز أن یصل إلیه کثیر من أولیائه والقائلون بإمامته

ما جایز مى دانیم که بسیارى !! از دوستان و شیعیان ـ حضرت مهدى (علیه السلام) ـ در غیبت کبرى به وى دسترسى پیدا کنند».

و نیز در همان رساله غیبت فرموده است:

«لا نقطع على استتاره عن جمیع أولیائه، بل یجوز أن یبرز لأکثرهم ولایعلم کلّ إنسان إلاّحال نفسه

ما یقین نداریم که امام زمان (علیه السلام) از تمام دوستان خود پنهان باشد، بلکه ممکن است براى بسیارى از آنان ظاهر شود و هر کس به حال خودش آگاه است نه دیگران [ تا ملاقات را نسبت به همه نفى کند] »

3 ـ سید بن طاووس خطاب به فرزندش مى فرماید:

«والطریق مفتوحة إلى إمامک(علیه السلام) لمن یرید اللّه جلّ شأنه عنایته به و تمام إحسانه إلیه

راه به سوى امام زمان تو، براى کسى که مورد عنایت و احسان خداوند قرار گیرد، باز است!!! ».

همچنین در فرمایش دیگرى مى فرماید:

«وإذ کان(علیه السلام) غیر ظاهر الآن لجمیع شیعته فلا یمتنع أن یکون جماعة منهم یلقونه وینتفعون بمقاله وفعاله ویکتمونه

اکنون که حضرت مهدى (علیه السلام) براى تمام شیعیان ظاهر نمى باشد، مانعى نیست که گروهى از شیعیان با حضرت ملاقات نمایند و از گفتار و کردار وى بهره مند گردند، و این مطلب را پنهان بدارند».

4 ـ آخوند خراسانى صاحب «کفایة الأصول» در بحث اجماع مى فرماید:

«وإن احتمل تشرّف بعض الأوحدی بخدمته ومعرفته أحیاناً

گر چه محتمل است که بعضى از فرزانگانِ یگانه، به خدمت آن حضرت شرفیاب گردند و حضرتش را بشناسند».

5 ـ محقق نائینى نیز در همان بحث مى فرماید:

«نعم، قد یتّفق فی زمان الغیبة للأوحدی التشرّف بخدمته وأخذ الحکم منه(علیه السلام)

گاهى ممکن است بعضى از بزرگان شایسته، شرفیاب خدمت حضرت شوند و حکم خدا را نیز از وى بگیرند».

6 ـ آیة اللّه العظمى گلپایگانى در جواب سؤالى که از ایشان در مورد امکان تشرف به حضور حضرت بقیة اللّه (علیه السلام) شده است، آن را ممکن دانسته که متن سؤال و جواب را ذکر مى کنیم:

سؤال: چه کار باید کرد تا امام زمان (علیه السلام) را ملاقات کرد؟

جواب: به طور کلى براى تشرّف به حضور ایشان نمى توان راهى را که همه کس به آن برسند ارائه داد مگر عدّه معدودى [ که به ملاقات آن حضرت نائل مى شوند ، دیگران ] از این فیض عظیم به نحوى که آن حضرت را بشناسند محروم هستند. مع ذلک عمل به تکالیف شرعیّه و جلب رضایت و خشنودى آن حضرت و بعضى اعمال مثل چهل شب به مسجد سهله رفتن بسا موجب تشرف بعضى از اشخاصى که مصلحت باشد، خواهد بود.


منبع:

جلوه هاى پنهانى امام عصر علیه السلام

حسین على پور

انتشارات مسجد مقدس جمکران


« انتظار فرج » و ملزومات آن

جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۹ ق.ظ

گذری بر کتاب « آفتاب مهر » و نظر به دو کلیدواژه اصلی مهدویت یعنی « انتظار فرج » و « وظایف منتظران » :


« فرج »؛ یعنی نصرت، پیروزی و گشایش.

و مقصود : نصرت و پیروزی حکومت عدل علوی بر حکومت‌های کفر و شرک است.

بنابراین « انتظار فرج » یعنی : انتظار تحقق یافتن این آرمان بزرگ و جهانی.


و « منتظر حقیقی » کسی است که به حقیقت‌، خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد.

این خواسته، آنگاه جدی و راست است که شخص منتظر، عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهی باشد و گرنه انتظار فرج، در حد یک ادعا و شعار بی محتوا باقی خواهد بود.


از این رو در روایات آمده است که: « انتظار فرج » خود، فرج است! زیرا کسی که حقیقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسیس حکومت عدل گستر او است، زندگی خود را بر پایه عدل و داد استوار می‌سازد.

او انسانی است که حضور و غیبت امام، در نحوه رفتار و سیر و سلوکش تفاوتی ایجاد نمی‌کند و پیش از تشکیل حکومت عدل او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است!


«انتظار فرج» یعنی:

ـ معرفت امام معصوم و عادل و پیشوای فضیلت؛

ـ ایمان به امامت رهبری الهی و عدالت‌پیشه؛

ـ عشق به عدالت و ارزشهای انسانی؛

ـ امید به آینده‌ای روشن و نویدبخش؛

ـ تلاش برای برقراری حکومتی عدل پیشه و عدل گستر؛

ـ رعایت موازین و قوانین دینی و اخلاقی؛

ـ داشتن روحیه تعهد و مسؤولیت پذیری.


این انتظار فرج است که بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظری‌، مقامی عالی دارد و هرگاه در زمان غیبت از دنیا برود، به منزله کسی است که پس از ظهور حضرت حجت (عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد می‌کند.


کوتاه سخن اینکه حقیقت انتظار، آن است که انسان منتظر و چشم به راه، خود و محیطش را برای آمدن منتظر و منجی موعود آماده کند.

این آمادگی، بسته به فرد مورد انتظار، معنا و ارزش می‌یابد. برای مثال، کسی که منتظر زائر بیت‌الله است و مسافر او از سفر مکه می‌آید، طبعاً معنای انتظار برای او این است که خانه را مرتب کند و وسایل پذیرایی را فراهم سازد و…. منتظر امام زمان (عج) نیز به کسی گفته می‌شود که خود را برای آمدن چنین بزرگ‌مردی آماده کند.

طبیعی است که باید خود را در گروه بندگان صالح قرار دهد، دین را در زندگی خود جاری سازد و دیگران و محیط را برای آمدنش مهیا کند.

از این رو انتظار فرج، بنا بر فرمایش پیامبر اکرم (ص) افضل اعمال است و هر کس که تلاش درونی او برای عبادت و عبودیت و کوشش بیرونی او برای زمینه‌سازی و جهت دهی مردم و محیط بیشتر باشد، موفق‌تر است.

انتظار فرج، به معنای امید به آینده روشن و تحقّق ارزش‌ها و خوبی‌ها است.

چنین نگاهی، به انسان، شور و نشاط و حرکت می‌دهد؛ به گونه‌ای که هم در پی اصلاح خود اقدام می‌کند و هم محیط خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

منتظر، ساکت و ساکن نمی‌ماند، بلکه کارها و تلاش‌های خود را برای زمینه‌سازی در راستای تحقّق ظهور انجام می‌دهد. چنین فردی‌ در جامعه، نه تنها خود را از انحرافات اعتقادی و عملی به دور نگه می دارد؛ بلکه سعی در ساختن و اصلاح کردن جامعه نیز دارد.

بنابراین، انتظار، نه تنها یک عمل فردی که یک کار جمعی و تشکیلاتی است که به طور مداوم، جامعه و افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد و می‌تواند ضامن سلامت فکری و عملی فرد و جامعه باشد.


نیز انتظار، سبب استقامت و پایداری مسلمانان برابر فشارها و سختی‌ها می‌شود و از یأس و ناامیدی آنان، جلوگیری می‌کند و به این شکل، راه را برای غلبه و پیروزی آنها هموار می‌کند.


با این وصف، انتظار، ظرفیّت و توانایی فراوانی برای تحقق جامعه آرمانی و اسلامی موعود، ایجاد می‌کند که در سایه اعمال فردی و جمعی، کمتر به چشم می‌خورد؛ به همین سبب با فضیلت‌ترین عمل‌ها شمرده شده است.


باید توجه داشت؛ «انتظار» حقیقتی است که از رفتار و کردار فهمیده می‌شود؛ بنابراین، نمی‌توان هر کس را که مدّعی دوستی و ولایت امام زمان (عج) است، در شمار دوستان و منتظران حضرتش قلمداد کرد.


منتظر واقعی امام زمان (عج) باید رفتارش به گونه‌ای باشد که هر لحظه، منتظر ظهور امام و آماده خدمت در راستای اهداف مقدس او باشد.

کسی که بخواهد اینگونه باشد، وظایفی بر عهده او است که مهمترین آن‌ها عبارت است از:


1 - معرفت و شناخت امام زمان (عج)

در روایات ما، تأکید فراوان شده است که انسان باید امام زمان خود را بشناسد؛ چون پیمودن مسیر درست و صراط مستقیم الهی، جز به معرفت او ممکن نخواهد بود.

پیامبر عزیز اسلام (ص) فرمود: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَةً جَاهِلیَّةً»؛ هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است.

البته، شناخت حضرت، مراتبی دارد. یک مرتبه از آن، شناخت تاریخی و شناسنامه‌ای حضرت است و مرتبه بالاتر، شناخت جایگاه امام و ویژگی‌های والای او است.


2 - الگو پذیری از رهبر و مقتدای خود

آدمی باید از رهبر و مقتدای خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبیه او قرار دهد تا بتواند او را همراهی کند. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درک کنند؛ در حالی که پیش از دوران قیام، به او و امامان پیش از او اقتدا کرده و از دشمنان ایشان، اعلام بیزاری کرده باشند. آنان، دوستان و همراهان من و گرامی‌ترین امت، نزد من هستند.

از مهم‌ترین رفتارهایی که باید از بزرگان دین الگو گرفت، ورع و حسن خلق است.

امام صادق (ع) در روایتی فرمود: هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم (عج) باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار، به پرهیز‌کاری و اخلاق نیکو رفتار کند.


3 -  همواره به یاد حضرت بودن

 اگر کسی به حقیقت، منتظر محبوب خود باشد، پیوسته در اندیشه او خواهد بود. منتظر واقعی، سعی می‌کند در همه حال، به یاد آن بزرگوار باشد و با یاد حضرت، دل و جان خود را زنده نگه دارد و اعمال خود را از انحراف و کجی‌ها حفظ کند. یاد آن حضرت، با خواندن دعاهای آن بزرگوار، توسّل به آن عزیز، صدقه دادن برای سلامتی ایشان، انجام دادن خیرات به نیابت حضرت، دعا کردن برای تعجیل فرجش، ندبه کردن در فراق این امام همام و تجدید پیمان در یاری حضرت مهدی(عج) تحقق می یابد.


4- تلاش برای حفظ ایمان در زمان غیبت

 از آنجا که در زمان غیبت، خطرات فراوانی برای ایمان و عمل پیش می‌آید و فکرها و مذاهب انحرافی در مسیر انسان پیدا می‌شود و دوستان‌نمایان شیطانی سعی در گمراهی انسان دارند، انسان منتظر، پیوسته در حفظ ایمان و عمل خود می کوشد. در این زمینه، او پیرو مجتهد جامع الشرایط مورد سفارش و توجه امامان معصوم علیهم‌السلام است؛ زیرا او کسی است که از نظر علمی و عملی، مورد تأیید آن حضرت قرار گرفته است.


5 - زمینه‌سازی برای ظهور.

منتظر واقعی، با درک صحیح معنای انتظار، می‌کوشد زمینه ظهور امام زمان (عج) را تقویت کند؛ بنابراین، هم به اصلاح نفس و خودسازی می‌پردازد و هم با امر به معروف و نهی از منکر، سعی در ساختن جامعه دارد پس او فردی متعهد برابر خود و جامعه خویش است.


برگرفته از : خبرگزاری فارس


نون گاو !!!

جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ق.ظ

شفیعه اومده می گه:

بابایی! نون « گاو » برام میخری؟!!!


به بچه ها می گم: باز چی گفتین و این شنیده و هوس کرده؟!!


 میگن: هیچی ، نون می خوردیم سؤال کرده این نون چیه؟! گفتیم: نون بربری!!!


و اون وقت بود فهمیدم طفلک خیال کرده میگن: نون « ببعی » ؛ و خوب یه پله بالاترش رو هوس کرده!!!



یکی از کرامات برجسته شیخ صدوق؛ جریان مشهور و معروف ظاهر شدن جسد سالم او بعد از گذشت ۸۵۷ سال از رحلت او است. جریان بیرون افتادن جنازه وی به این شرح است:

«آرامگاه شیخ صدوق در گذر زمان به خاطر حمله مغول و جنگ های خوارزمشاهیان و تیموریان و همچنین به علت حوادث مختلف، چندین مرتبه خراب و ویران شده و سال ها در زیر توده های خاک پنهان شده بود؛ به‌گونه ای که در زمان فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ هجری قمری روی آن را کشتزار و باغی فراخ به نام «باغ مستوفی» پوشانده بود. ولی در آن سال باران زیادی بارید که بر اثر آن، سیل عظیمی آمد و تمام زمین های کشاورزی و باغ های اطراف شهر ری را آب فرا گرفت و بعضی از مناطق را تخریب کرد.


بر اثر آن حادثه، اطراف مزار شیخ صدوق نیز فرو ریخت و شکافی عمیق در کنار آن پدید آمد. هنگامی که به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد که آب، قسمتی از آن را تخریب کرده بود. در پی این حادثه، واقعه عجیبی نیز اتفاق افتاد که بسیاری از بزرگان؛ مانند شیخ عباس قمی (در کتاب الفوائد الرضویه)، نقل کرده اند.


وقتی که برای بازرسی و جست وجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده کردند که تمام اعضای بدنش سالم و تازه به نظر می ‌رسید و هیچ گونه عیب و نقصی در آن دیده نمی شد و با صورتی نیکو آرمیده بود و هنوز اثر حنا بر ناخن هایش مشهود بود. ناخن های یک دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود. محاسنش روی سینه اش ریخته شده بود و بدن چنان سالم و تازه بود که چنین به نظر می آمد، تازه از حمام بیرون آمده‌ است. این خبر به سرعت در شهر ری و تهران پیچید تا آن که به گوش فتحعلی شاه رسید. وی دستور داد سرداب را نپوشانند تا او شخصا جسد را ببیند. شاه به همراه گروهی از علما و افراد سرشناس و صاحب نفوذ که در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا کرمانشاهی، مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه «حکیم گرانمایه آن روزگار»، مرحوم  ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی (پدر سید شهاب الدین مرعشی نجفی) حضور داشتند، برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا کرده، وارد سرداب شدند. ایشان پس از سالم یافتن پیکر و تأیید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به بررسی و جست وجو کردند.


با جست وجو و بررسی های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری شدند که روی آن چنین نوشته شده‌ بود:[۱] «این قبر (آرامگاه) دانشمند کامل محدِّث، مورد اعتماد محدِّثین، صدوق طایفه شیعه؛ ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی است».


پس از بررسی های کامل و پیدا شدن این سنگ نوشته و تأیید علما و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد شیخ صدوق جای هیچ گونه تردیدی باقی نماند. پس فتحعلی شاه دستور داد سرداب را بازسازی کنند، در آن را ببندند، حفره پدید‌آمده را مرمّت کنند و بنایی مناسب بر آن بسازند و به بهترین وجه، تزیین و آینه کاری کنند.


مرحوم سید شهاب الدین مرعشی نجفی، در این باره می گوید: «مرحوم پدرم، علامه سید محمود مرعشی نجفی می فرمودند: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم که تقریبا پس از حدود نهصد سال که از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان بسیار نرم و لطیف است».[۲]



[۱]. «هذا مرقد العالم الکامل المحدث، ثقه المحدثین، صدوق الطایفه، ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی».

[۲]. قمى، شیخ عباس، الفواید الرضویه فى احوال علماء مذهب الجعفریه‏، ج ۲، ص ۸۷۶


منبع:

سایت اسلام پدیا



یک مرتبه دیگر در خاتمه این وصیّتنامه به ملت شریف ایران وصیّت مى کنم که:

در جهان حجم تحمّل زحمت ها و رنج ها و فداکاریها و جان نثاریها و محرومیتها مناسب حجم بزرگى مقصود و ارزشمندى و علوّ رتبه آن است .

آنچه که شما ملت شریف و مجاهد براى آن بپا خاستید و دنبال مى کنید و براى آن جان و مال نثار کرده و مى کنید والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدى است و مقصودى است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به معنى وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است ؛ و آن در مکتب محمّدى صلّى اللّه علیه و آله به تمام معنى و درجات و ابعاد متجلى شده و کوشش تمام انبیاء عظام علیهم سلام اللّه و اولیاء معظم سلام اللّه علیهم براى تحقّق آن بوده و راه یابى به کمال مطلق و جلال و جمال بى نهایت جز با آن میسّر نگردد.

آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده و آنچه براى خاکیان از سیر در آن حاصل مى شود براى هیچ موجودى در سراسر خلقت در سرّ و علن حاصل نشود.

شما اى ملت مجاهد! در زیر پرچمى مى روید که در سراسر جهان مادى و معنوى در اهتزاز است . بیابید آن را یا نیابید شما راهى را مى روید که تنها راه تمام انبیاء علیهم سلام اللّه و یکتا راه سعادت مطلق است .

در این انگیزه است که همه اولیاء شهادت را در راه آن به آغوش ‍ مى کشند و مرگ سرخ را أحلى من العسل مى دانند و جوانان شما در جبهه ها جرعه اى از آن را نوشیده و به وجد آمده اند و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید به حق بگوییم ((یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزا عظیما)). گوارا باد بر آنان آن نسیم دل آرا و آن جلوه شورانگیز!

و باید بدانیم که طرفى از این جلوه در کشتزارهاى سوزان و در کارخانه هاى توان فرسا و در کارگاهها و در مراکز صنعت و اختراع و ابداع و در ملت به طور اکثریت در بازارها و خیابانها و روستاها و همه کسانى که متصدى این امور براى اسلام و جمهورى اسلامى و پیشرفت و خودکفایى کشور به خدمتى اشتغال دارند جلوه گر است .

و تا این روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است کشور عزیز از آسیب دهر انشاءاللّه تعالى مصون است .

و بحمداللّه تعالى حوزه هاى علمیه و دانشگاهها و جوانان عزیز مراکز علم و تربیت از این نفخه الهى غیبى برخوردارند و این مراکز دربست در اختیار آنان است و به امید خدا دست تبهکاران و منحرفان از آنها کوتاه .

و وصیّت من به همه آن است که با یاد خداى متعال به سوى خودشناسى و خودکفایى و استقلال - با همه ابعادش - به پیش.

و بى تردید دست خدا با شما است اگر شما در خدمت او باشید.

و براى ترقى و تعالى کشور اسلامى به روح تعاون ادامه دهید و اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیدارى و هشیارى و تعهد و فداکارى و روح مقاومت و صلابت در راه حق مى بینم.

و امید آن دارم که به فضل خداوند متعال این معانى انسانى به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.


منبع:

وصیتنامه امام



دکتر حسن عارفی:

از نیمه شب 13 / 3 / 68 فشار خون حضرت امام خمینی شروع به سقوط کرد و خواب آلودگی شدت گرفت. در ساعت 5 صبح با وجود آنکه درجه حرارت 36 درجه سانتی گراد بود ولی امام عزیز احساس سرما می کردند.


در ساعت 9:14 دقیقه صبح روز 13 / 3 / 68 امام عزیزمان مبتلا به تپش قلب،  بی حالی، ضعف، پایین افتادن تدریجی فشار خون شریانی شدند. در ساعت 10 صبح اقدامات لازم توسط دکتر سیم فروش انجام شد و به علت مشکل ترشحی کلیه از آقایان دکتر قدس و دکتر رهبر خواسته شد تشریف بیاورند. فشار خون با وجود تجویز سرم و آلبومین و عدم دفع و ترشح ادرار به تدریج پائینتر می آمد. حضرت امام کمی خواب آلوده ولی کاملاً  هوشیار بودند.


وخامت حال حضرت امام عزیز با خانواده و اطرافیان و مسئولان مملکتی در میان گذاشته شد. کلیه افراد تیم پزشکی احضار شدند. حضرت امام عزیز کاملاً به ملاقاتها و آمد و شدها و وخامت حال خویش آگاه بودند و متصل و بلا انقطاع ذکر می گفتند. دائماً حمد و سوره می خواندند،  می دانستند لحظات آخر عمر پربرکت خویش را طی می کنند.


حضرت امام خمینی نماز ظهر را رأس ساعت شرعی خواندند و ناهار فقط مایعات میل کردند. در ساعت 2:30 برای اولین بار استفراغ کردند و بلافاصله دستور دادند کلیه لباسهایشان عوض شود و ملافه ها نیز عوض شد.


ضربان قلب در ساعت 3 بعدازظهر کندتر شد. در حالی که آخرین دقایق حیات پربرکت خود را سپری می کردند، هوشیارانه و مصرانه به نظافت و تمیزی ظاهر خود مقید بودند. دائماً بدون انقطاع حمد و سوره می خواندند و می دانستند آخرین لحظات است.


در حدود ساعت 3 بعدازظهر در حال ضعف و سستی و ناتوانی که ناشی از بیماری وسقوط فشار خون شریانی بود با صدای بلند اینجانب را صدا زدند. سر و گوشهایم را نزدیک  لبهای لرزان و ناتوان ایشان بردم و عرض کردم آقاجان بفرمایید در خدمتتان هستم. فرمودند: اگر وضو قبل از وارد شدن در وقت باشد، باید نیت چنین باشد. من هم فوری برادران؛ حاج احمد آقای خمینی و حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای آشتیانی را که در نزدیک بودند به حضور ایشان خواندم. در حقیقت آخرین تقاضای ایشان صدا کردن حقیر و آخرین مطلب ایشان راجع به یک موضوع شرعی و فقهی بود.


در ساعت دو و پنجاه و نه دقیقه بعدازظهر قلب مطابق نوار مقابل می تپید و فشار خون در حال سقوط بود –ولی امام عزیز دائماً  حمد و سوره را تلاوت می کردند. با وجود آنکه فشار خون پایین بود ولی هوشیاری حضرت امام خوب بود. و اینک افراد خانواده یک یک چون پروانه نزدیک شمع وجود ایشان می آمدند ولی این چراغ فروزان و عالمتاب رو به خاموش شدن بود و هر لحظه نور جهان افروزش کمتر و کمتر می شد و اندوه قلب ما را افزونتر می کرد.


 مراحل بحرانی حال حضرت امام عزیز

 در این زمان که تنگی نفس و تپش قلب مفرط، امام عزیز را رنج می داد، در این لحظه که فشار خون پایین افتاده و خون رسانی به کلیه اعضا و اندامها را مختل کرده بود. در این حال که سلولهای سرطانی جابه جا در تمام بدن پراکنده شده بود. ملاحظه می کردیم که این عزیز بی همتا، خواهان رعایت نظافت، تمیزی و ظاهر آراسته خویش بودند.


با وجود آنکه در چند روز اخیر حالت خواب آلودگی امام عزیز را مبتلا کرده بود، ولی ایشان دقیقاً مترصد اوقات ادای نمازها در سر وقت بودند. در این روز حال امام عزیز از حدود ساعت 9 صبح رو به وخامت گذاشت و فشار خون شروع به سقوط نمود، حالت خواب آلودگی شدیدتر بود ولی گاه گاه چشمان مبارک را باز و به اطراف توجه می کردند. قبل از ساعت 12 ظهر چند بار تذکر دادند که موقع نماز ظهر را به ایشان اعلام کنیم.


به دنبال مخلوطی از وضو و تیمم در حالی که فشار خون پایین و تپش قلب شدید مطابق نوار فوق و تنگی نفس بسیار ناراحت کننده بود به کمک برادر عزیز و ارجمند جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد علی انصاری آخرین نماز ظهر و عصر را ادا کردند. و در این لحظه های بحرانی که وجود شریف امام هدف مرگ تاراجگر و حمله بیماریهای وحشتناک بود همچون پیشوای آزادگان امام سوم شیعیان که در ظهر عاشورا اقامه نماز فرمود با این نماز پیام رسالت خود را عملاً به میلیونها دوستدار مشتاق اعلام داشتند.


لحظات بسیار ناگوار و بدی را سپری می کردیم. امام عزیز در حالی که کاهش تدریجی فشار خون سبب ضعف وسستی شدید ایشان شده بود ولی گاه گاه چشمان خود را باز و به اطراف نگاه می کردند.


برای آنکه حضرت امام حس کند حتی در لحظات آخر ما تیم پزشکی بخصوص حقیر از نظر خدمات پزشکی در خدمت ایشان بوده و هستیم، دست راست مبارک ایشان را در بین دستهایم گرفتم. حضرت امام درک کردند که در لحظات آخر عاطفه ها، محبتها و احساسات پاک پدر و فرزندی و مقلِد و مقلَد و مرید و مرادی مبادله شده است. از این لحظه به بعد دستهای مرا به هیچ وجه رها نکردند و من هم که می دانستم در لحظات آخر عمر بیمار را به هر نحوی که شده نباید تنها گذاشت، چشمانم به صفحه تلویزیونی بود که ضربان قلب امام عزیز را نشان می داد و دست هایم دست مبارک امام عزیز را به آرامی می فشرد.


ضربان قلب در ساعت 46 / 3 بعدازظهر به قرار زیر سریع و نامنظم بود. و این فروغ دلها در افق آمال به خاموشی می گرایید.


سقوط تدریجی فشار خون شریانی و نامنظم و سریع شدن ضربان و عدم جواب مناسب به درمان دقیق وخامت حال حضرت امام را نشان می داد و هر لحظه انتظار حادث شدن فاجعه ای دردناک می رفت. به همین دلیل افراد تیم پزشکی ثابت و برادران جراح و پرستاران عزیز با مجهزترین و مدرن ترین امکانات پزشکی در کنار تخت امام عزیز حاضر برای انجام اقدامات پزشکی لازم ایستاده بودند، که ناگهان در ساعت 3:58 دقیقه انتقال الکتریسیته از دهلیز به طرف بطن متوقف شد و به دنبال آن به فیبریلاسیون بطنی منجر و فشار خون به صفر رسید.


در ساعت  58 :3 بعدازظهر مطابق نوار قلبی ، قلب از حرکت باز ایستاد ولی با آمادگی کامل تیم پزشکی با الکتروشوک های مکرر و با قرار دادن پیس میکر خارجی روی قفسه صدری (باطری) و گذاشتن لوله داخل مجرای تنفس و متصل کردن به دستگاه تنفس مصنوعی موقتاً  ضربان قلب و تنفس ولو مصنوعی شروع به کار کرد. ولی امام عزیز ما بیهوش بود.


لحظات آخر عمر با برکت عزیز ملتمان

 در ساعت 22 / 10 پیس میکر کار می کند، ولی عضله قلب در مقابل تحریکات آن منقبض نمی شود.


 آخرین ضربه قلب

 در ساعت 23 / 10 دقیقه قلب امام عزیزمان بعد از آنکه در هر دقیقه حدود 70  - 60 بار و در هر ساعت حدود 3600 بار و هر روز 86400 دفعه و هر سال سی میلیون و نهصد و سی و شش هزار 30936000 بار و در 90 سال عمر با برکت خود جمعاً  دو میلیارد و هفتصد و هشتاد و چهار میلیون و دویست و چهل هزار 2784240000 بار به خاطر خدا و اسلام و اعتلای کلمه لااله الاالله و رهایی مستضعفان از زیر یوغ مستکبران و سربلندی ایرانیان و مسلمانان جهان تپیده بود با زدن آخرین ضربه برای همیشه باز ایستاد و عاشقان و شیفتگان خود را در غم سوگ خود فرو برد.


                            بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران                  کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران


و با این آخرین ضربان، بشریت امروز کاری ترین ضربه را بر کالبد دانش و تقوا وایمان و بر پیکره استقامت و تسلیم ناپذیری و ایثار احساس کرد. او چشمان خود را از این جهان فرو بست لکن با نشر اسلام و این مکتب رهایی بخش چشم میلیونها خفته را بگشاد:


                 ای خوش این رهبر که بعد از مرگ زاد                چشم خود بر بست و چشم ما گشاد


آری این چراغ پرفروغ تابناک وجودش به ظاهر خاموش شده بود ولی این چراغ کاروانسالاری است که هر لحظه در تاروپود وجود حسینیان روشن است و نورافشانی می کند. فروغی جانبخش بود که 90 سال جهان تاریک ما را روشن و گلشن کرده بود. و براستی که برای ما عاشقان و فرزندان او،  او رحلت نکرده است. او زنده و جاوید است. به خدا او چراغ راه من و ماهاست. به خدا او در تک تک سلولهای من و ماها، درون سلولها، در نوترونها و پروتونها جای دارد و تا زنده ایم به یاد او و مطیع دستورات روح پرور و تعالی بخش انسان ساز اسلامی او خواهیم بود:


                 هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق                  ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما !


منبع:

پرتال امام خمینی



ده ها کتاب و اثر گران بها از امام خمینى در مباحث اخلاقى ، عرفانى ، فقهى ، اصولى ، فلسفى ، سیاسى و اجتماعى بر جاى مانده که بسیارى از آن ها تاکنون منتشر شده است .

متاءسفانه تعدادى از رساله ها و تاءلیفات نفیس امام ، در جا به جایى از منازل اجاره اى و در جریان چندین مرحله ، یورش ‍ ماءمورین ساواک به منزل و کتاب خانه ایشان ، مفقود گردیده است .

مروری بر فهرست آثار و تألیفات امام  بر طبق تاریخ نگارش :

1 شرح دعاى سحر

2 شرح حدیث رأس الجالوت

3 حاشیه امام بر شرح حدیث رأس الجالوت

4 حاشیه بر شرح فوائد الرضویة

5 شرح حدیث جنود عقل و جهل

6 مصباح الهدایة الى الخلافة و الولایة

7 حاشیه بر شرح فصوص الحکم

8 حاشیه بر مصباح الانس

9 شرح چهل حدیث

10 سرّ الصلوة (صلاة العارفین و معراج السالکین )

11 آداب نماز؛ یا (آداب الصلوة )

12 رساله لقاء الله

13 حاشیه بر أسفار

14 کشف الأسرار

15 انوار الهدایة فى التعلیقة على الکفایة (2 جلد)

16 بدایع الدرر فى قاعدة نفى الضرر

17 رسالة الاستصحاب

18 رسالة فى التعادل و التراجیح

19 رسالة الاجتهاد و التقلید

20 مناهج الاصول الى علم الاصول (2 جلد)

21 رسالة فى الطلب و الارادة

22 رسالة فى التقیة

23 رسالة فى قاعدة مَن ملک

24 رسالة فى تعیین الفجر فى اللیالى المقمرة

25 کتاب الطهارة (4 جلد)

26 تعلیقة على العروة الوثقى

27 المکاسب المحرمة (2 جلد)

28 تعلیقة على وسیلة النجاة

29 رسالة نجاة العباد

30 حاشیه بر رساله ارث

31 تقریرات درس اصول آیت الله العظمى بروجردى

32 توضیح المسائل (رساله عملیه )

33 مناسک حج

34 تحریر الوسیلة (2 جلد)

35 کتاب البیع (5 جلد)

36 تقریرات دروس امام خمینى

37 کتاب الخلل فى الصلوة

38 حکومت اسلامى یا ولایت فقیه

39 جهاد اکبر یا مبارزه با نفس

40 تفسیر سوره حمد

41 استفتائات

42 دیوان شعر

43 نامه هاى عرفانى

44 صحیفه نور

45 وصیتنامه سیاسى الهى


منبع:

جوان در کلام نور

مرتضى روحانى